زکات فطره

از ویکی‌وحدت
زکات فطره.jpg

زَکات فِطره یا زکات فِطریه، از واجبات مالی اسلام است که به زکات بدن نیز معروف می‌باشد. و براساس آن باید حدود سه کیلوگرم از خوراکِ غالب مانند گندم، جو، خرما، برنج، کشمش و یا قیمت آن به‌ازای هر نان‌خور به مستحق پرداخت شود. مستحق یا موارد مصرف زکات فطره همان موارد هشت‌گانه زکات مال (فقیر، مسکین، آزادی بردگان، بدهکار، مؤلفة قلوبهم، مأموران جمع‌آوری زکات، فی سبیل‌الله و ابن سبیل) است؛ البته طبق نظر برخی مراجع تقلید، احتیاط واجب یا مستحب است که فطریه به فقیر پرداخت گردد.

زکات فطره چیست

فطره در لغت چند معنا دارد مهم‌ترین آن خلقت و اسلام است. در اصطلاح: «زکاتی که هر مسلمان برای خود و هر کس که نان خور او محسوب می‌شود به مستحق می‌پردازد.» با توجه به این‌که پرداخت این نوع حق مالی، باعث سلامت جسم(خلقت) و روح می‌شود آن را زکات بدن هم می‌گویند[۱]. به معنای افطار هم هست چون روز عید فطر واجب می‌شود[۲]. «و هی واجبة اجماعاً من المسلمین[۳]».

شرایط وجوب فطریه

  1. تکلیف: بر بچه و مجنون واجب نیست؛
  2. غنی: بر فقیر واجب نیست؛
  3. نیت قربت[۴].

فلسفه و فایده پرداخت زکات فطره

  1. مکمل و تمام‌کننده روزه است همان گونه که درود و صلوات بر پیامبر (صلی الله علیه) مکمل و تمام‌کننده نماز است[۵].
  2. باعث قبولی روزه ماه مبارک رمضان می‌شود[۶].
  3. موجب حفظ انسان از مرگ در آن سال می‌شود[۷].
  4. باعث سلامتی جسم و پاک‌سازی روح از رذایل اخلاقی است. در روایتی در تفسیر «قد افلح من زکی‌ها» آمده است منظور از تزکیه زکات فطره است[۸].
  5. مکمل و تمام‌کننده زکات مال است[۹].

تعلق و مقدار زکات فطره

گندم، جو، خرما، برنج، کشمش، ذرت یا پول یکی از آنها. شهید ثانی می‌گوید: یجوز اخراج القیمة بسعر الوقت[۱۰]. مقدار آن برای هر نفر یک صاع که تقریبا ۳ کیلو می‌باشد[۱۱]. در این که کدام یک از محصولات را باید بپردازند اختلاف فتوی است:

برخی گفته‌اند قوت غالب منطقه‌ای که زندگی می‌کنیم.

برخی قوت غالب زکات‌دهنده و برخی قوت غالب را شرط نمی‌دانند[۱۲].

مکارم: خوراک شخصی خود انسان ملاک نیست بلکه خوراک معمول اهل شهر و یا محل ملاک است[۱۳].

طباطبایی یزدی: و الضابط فی الجنس القوت الغالب لغالب الناس[۱۴].

آقا ضیاء عراقی: بل الاقوی الاکتفا بقوت غالب البلد لانصراف النص الیه.

خامنه‌ای: قوت غالب لازم نیست[۱۵].

به چه کسی می‌شود زکات فطره داد؟

به یکی از هشت گروه زیر زکات داده شود:

  1. فقیر؛
  2. مسکین؛
  3. مأمور جمع‌آوری زکات؛
  4. کافر اگر سبب شود به دین اسلام تمایل یابند؛
  5. خریداری بنده و آزاد کردن آن؛
  6. بدهکاری که نمی‌تواند قرض خود را بدهد؛
  7. فی سبیل الله مثل مسجد یا پل یا اصلاح راه؛
  8. ابن سبیل(مسافری که در راه مانده است).

برخی گفته‌اند مستحب است به فقیر بلکه مسکین بدهند[۱۶].

برخی گفته‌اند احتیاط واجب است به فقرا و مساکین[۱۷].

طباطبایی یزدی: لا یشترط عدالة من یدفع الیه فیجوز دفعها الی فسّاق المؤمنین نعم الاحوط عدم دفعها الی شارب الخمر و المتجاهر بالمعصیه بل الاحوط العداله‌ ایضا و لا یجوز دفعها الی من یصرفها فی المعصیه. یجوز اعطائها للمستضعفین من اهل الخلاف عند عدم وجود المؤمنین و الاحوط الاقتصار علی فقراء المؤمنین و مساکینهم[۱۸].

یستجب تقدیم الارحام، علی غیرهم ثم الجیران ثم اهل العلم و الفضل[۱۹].

الاقوی جواز نقلها بعد العزل الی بلد الاخر و لومع وجود المستحق فی بلده الافضل اداءها فی بلد التکلیف بها[۲۰].

امام خمینی: خویشان فقیر بر دیگران مقدم، بعد همسایگان فقیر بعد اهل علم فقیر[۲۱]. امام خمینی: زکات فطره را نمی‌شود به پدر و مادر داد چون واجب است خرج او را بدهیم[۲۲].

در نیت قصد زکات کند ولی بگوید هدیه می‌دهم.

امام خمینی، خامنه‌ای، بهجت، فاضل، نوری همدانی: صرف زکات فطره در راه نشر معارف دین اشکال ندارد ولی بهتر است آن را به فقیر بدهند[۲۳].

افراد زیر نمی‌شود فطریه داد

  1. به پدر و مادر؛
  2. فرزند و نوه؛
  3. متجاهر به فسق؛
  4. کسی که فقیر نیست؛
  5. کسی که فطریه را در جهت معصیت مصرف می‌کند؛
  6. غیر سید نمی‌تواند به سید فقیر فطریه بدهد[۲۴].

زمان وجوب و پرداخت زکات فطره

سید کاظم یزدی: و هو دخول لیلة العید جامعا للشرایط و یستمر الی الزوال لم یصل صلوة العید[۲۵].

زمان وجوب فطریه غروب شب عید فطر است[۲۶].

کسی که نماز عید فطر می‌خواند بنابر احتیاط واجب باید پیش از نماز عید فطریه را پرداخت کند یا جدا نماید ولی اگر نماز نمی‌خواند می‌تواند تا ظهر تأخیر بیندازد. اگر کنار بگذارد نمی‌تواند تصرف کند اگر کنار نگذارد گناه کرده و باید در آینده پرداخت نماید[۲۷].

فطریه را نمی‌شود پیش از ماه رمضان یا در ماه رمضان به فقیر داد. ولی اگر به فقیر قرض بدهد و بعد از این که بر او واجب شد طلب خود را بابت فطره حساب کند مانعی ندارد[۲۸].

سید کاظم یزدی: لا یجوز تقدیمها علی وقتها فی شهر رمضان علی الاحوط ... نعم اذا اراد ذلک اعطی الفقیر قرضاً ثم یحسب عند دخول وقتها[۲۹].

فطریه مهمان

امام خمینی: فطره مهمانی که پیش از غروب شب عید فطر با رضایت صاحبخانه وارد شده و نان‌خور او حساب می‌شود بر او واجب است ولی اگر بعد از غروب بیاید هر چند افطار کند بر صاحبخانه واجب نیست[۳۰].

فاضل لنکرانی: به مجرد صرف یک افطاری نان‌خور او نیست لذا بر میزبان واجب نیست.

صافی گلپایگانی: اگر شب عید فطر افطار کرده اگر‌چه نان‌خور او حساب نشود بر صاحبخانه واجب است.

مکارم و شبیری زنجانی: شب عید نان‌خور شده (یعنی تصمیم دارد مدتی نزد او بماند) بر صاحبخانه واجب است.

سیستانی: نان‌خور هر چند موقتاً، بر صاحبخانه واجب است.

اگر میزبان فطریه را ندهد بر مهمان واجب نیست.

اگر مهمان خودش بدهد از صاحب‌خانه ساقط نمی‌شود.

سید کاظم یزدی: کل من وجبت فطرته علی غیره سقطت عن نفسه و ان کان غنیاً[۳۱].

شهید ثانی: و المعتبر فی الضیف و شبهه صدق اسمه قبل الهلال و لو بلحظةٍ[۳۲].

مشهور گفته‌اند: اگر پدری زکات فطره را ندهد زن و فرزند لازم نیست فطره بدهند.

سیستانی و مکارم: احتیاط واجب آن است که اگر می‌توانند خودشان فطره را بدهند[۳۳].

خامنه‌ای: ملاک این است که مهمان نان‌خور صاحبخانه باشد خوردن افطاری هیچ تأثیری ندارد[۳۴].

جستارهای وابسته

پانویس

  1. شرح لمعه، ج۲، ص۵۷.
  2. عروه الوثقی، ج۴، ص۲۰۲.
  3. همان، ص۲۰۱.
  4. .مسئله ۲۰۲۵ رسالة امام خمینی.
  5. (من لا یحضره الفقیه، ح۲، ص۱۸۳)
  6. همان.
  7. کافی، ج۴، ص۱۷۴.
  8. مستدرک وسایل الشیعه، ج۷، ص۱۳۷.
  9. وسایل الشیعه، ج۹، ص۳۱۸.
  10. شرح لمعه، ج۲، ص۶۰.
  11. همان، ص۵۹.
  12. شرح لمعه، ج۲، ص۵۹.
  13. مسئله ۱۷۲۰.
  14. عروه، ج۴، ص۲۱۸.
  15. استفتاء، س۸۸۵.
  16. زنجانی، توضیح المسایل مراجع، ج۱، ص۱۷۷.
  17. سیستانی، مکارم، صافی و توضیح المسایل مراجع، ج۲، ص۱۷۷.
  18. عروه، ج۴، ص۲۲۵.
  19. همان، ص۲۲۷.
  20. همان، ص۲۲۴ و ۲۲۵.
  21. رساله امام خمینی، مسئله ۲۰۲۱.
  22. مسئله ۱۹۴۸.
  23. مسئله ۱۹۲۵ – ۲۰۱۴ و استفتائات آقای خامنه‌ای، س۸۹۳.
  24. تحرم فطره غیر الهاشمی علی الهاشمی، عروه، ج۴، ص۲۱۲.
  25. عروه الوثقی، ج۴، ص۲۲۲.
  26. رساله امام خمینی، مسئله ۱۹۹۱.
  27. خامنه‌ای، بهجت و تبریزی، توضیح المسایل مراجع، ج۲، ص۱۸۲.
  28. رساله امام خمینی، مسئله ۲۰۲۵.
  29. عروه الوثقی، ج۴، ۲۲۳.
  30. رساله، مسئله ۱۹۹۵.
  31. عروه الوثقی، ‌ج۴، ص۲۰۸.
  32. شرح لمعه، ج۲، ص۵۸.
  33. مسئله ۲۰۰۶.
  34. استفتاء، مسئله ۸۸۸.

منابع