فضل بن شاذان

نسخهٔ تاریخ ‏۵ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۳:۴۴ توسط VahdatBot (بحث | مشارکت‌ها) (تمیزکاری)
فضل بن شاذان
نام فضل بن شاذان بن خلیل اَزْدی نیشابوری
القاب و سایر نام‌ها اب‍ن ش‍اذان‌ • اب‍وم‍ح‍م‍د ف‍ض‍ل ب‍ن ش‍اذان • ف‍ض‍ل ب‍ن ش‍اذان • ازدی نیشابوری • فضل بن شاذان
زاده نیشابور
درگذشت ۲۶۰ق • نیشابور
مشایخ محمد بن ابی‌عمیر • حسن بن علی بن فضال • حسن بن محبوب • صفوان بن یحیی و ...
آثار اثبات الرجعه • الطلاق • الفرائض الکبیر و ...
دین و مذهب اسلامامامیه
فعالیت‌ها اصحاب امام هادی(ع)

فضل بن شاذان بن خلیل اَزْدی نیشابوری متکلم و فقیه مذهب امامیه بود. طوسی او را در شمار اصحاب امام هادی(ع) آورده است. وی در بغداد از مشایخی چون محمد بن ابی‌عمیر (د ۲۱۷ق) بهره برد و با حسن بن علی بن فضّال آشنا شد. ابن شاذان سپس به کوفه رفت و در آنجا از حسن بن محبوب، احمد بن محمد بن ابی‌نصر بزنطی، صفوان بن یحیی و نصر بن مزاحم منقری بهره جست.

زندگی‌

در مورد زندگی او اطلاعات دقیقی به‌دست نرسیده است. نسب وی به قبیله عرب اَزْد می‌رسید. پدرش شاذان بن خلیل از محدّثان امامیه به‌شمار می‌آمد[۱]. ابن شاذان پس از تحصیل در عراق به نیشابور بازگشت. او در زمان حکومت عبدالله بن طاهر بر خراسان (۲۱۴- ۲۳۰ق) به دلیل تشیع از نیشابور تبعید شد[۲]. روایتی از حضور او در بیهق در اواخر عمر گزارش داده است[۳]. ابن شاذان سرانجام در اواخر ۲۵۹ق در بستر بیماری افتاد و در اوایل ۲۶۰ق درگذشت[۴] مقبره وی در نیشابور است.

تحصیلات

بنابر روایت کشّی، فضل مدتی پس از وفات هارون عباسی (۱۹۳ق) به همراه پدرش به بغداد آمد و در حالی‌که هنوز به بلوغ نرسیده بود، در قطیعة الربیع بغداد نزد اسماعیل بن عباد به آموختن قرآن پرداخت[۵]. ابن شاذان در بغداد از محمد بن ابی‌عمیر (د ۲۱۷ق) بهره برد و با حسن بن علی بن فضّال آشنا گردید[۶]. او سپس به کوفه رفت و در آنجا از حسن بن محبوب، احمد بن محمد بن ابی نصر، صفوان بن یحیی و نصر بن مزاحم منقری بهره جست[۷].

ارتباط با ائمه(ع)

امام هادی(ع)

شیخ طوسی ابن شاذان را در شمار اصحاب امام هادی(ع) آورده است[۸]. با توجه به حضور ابن شاذان در عراق در ربع اول قرن ۳ق، احتمال روایت مستقیم او از امام جواد و امام هادی وجود دارد، اما اینکه در آثار ابن بابویه به احادیثی برمی‌خوریم که حکایت از استماع مستقیم ابن شاذان از امام رضا(ع) دارد، امری غریب است[۹].

امام حسن عسکری(ع)

ابن شاذان، در زمان امام حسن عسکری(ع) از معتبرترین عالمان امامی خراسان به‌شمار می‌رفت. کشی از ارتباط دورادور او با آن حضرت خبر داده است[۱۰]. در مورد رابطه او با امام حسن عسکری(ع) روایات بر دو دسته است؛ در یک‌دسته سخنانی از آن‌حضرت در عتاب و سرزنش وی وارد شده[۱۱] و در برخی ترحم امام(ع) نسبت به وی و مدح او دیده می‌شود.

جایگاه علمی

شیخ طوسی از وی به‌عنوان متکلمی جلیل‌القدر یاد کرده است[۱۲].

فقه

ابن شاذان به‌عنوان فقیه نیز شناخته می‌شد[۱۳]؛ اما اطلاعات باقی‌مانده از فقه او اندک است. بخشی از فقه ابن شاذان که مخالفت بارزی با نظرات مشهور امامیه ندارد، در کتاب العلل او قابل دسترسی است. ولی این کتاب تنها مباحث مربوط به عبادات را شامل می‌شود.

چنان‌که از تلویح ابن بابویه[۱۴] و تصریح سید مرتضی[۱۵] برمی‌آید، ابن شاذان به حجیت قیاس مُستَنبَطُ العلّه قائل بوده است[۱۶]. برخورد علت‌گرایانه او با احکام شرعی در سراسر العلل نیز مؤید این امر است.

حدیث

ابن شاذان در سلسله اسناد بسیاری از احادیث امامیه قرار گرفته است؛ نجاشی به توثیق او تصریح کرده است[۱۷]. کشّی در مواضع بسیاری به نظرات و جرح و تعدیل‌های او درباره محدّثان استناد جسته است[۱۸].

عقاید

برپایه اطلاعات اندکی که در دست است، اساس تعالیم کلامی ابن شاذان، پس از شهادتین، اقرار به حجت خداوند و اقرار به ماجاء من عندالله است[۱۹]. او به اساس رجعت قائل بود[۲۰] و در مسأله‌ای چون ازدواج عمر با ام کلثوم دختر امام علی(ع) معتقد بود که آن ام‌کلثوم دیگری بوده است[۲۱].

اعتقاد به امامت

کلیات عقیده او در باب امامت با عقاید امامیه تطابق دارد؛ زیرا او استحقاق امامت را به نص می‌داند و امام را واجب الاطاعه می‌شمرد[۲۲] و وجود بیش از یک امام را در زمان واحد بر روی زمین، ناممکن می‌دانست[۲۳].

البته گفته شده که او در برخی مسائل امامت نظرات ویژه‌ای داشت. وی با این عقیده که امامان به باطن امور آگاهند و علم الهی لاینقطع به ایشان می‌رسد، موافق نبود و معتقد بود پیامبر(ص) دین را به‌طور کامل آورده و امامان پس از او، علم خود را از سرچشمه پیامبر(ص) فراگرفته‌اند[۲۴]. گفته شده ابن شاذان وصی ابراهیم(ع) را برتر از وصی ّ پیامبر(ص) می‌دانست و این به مفهوم تفضیل انبیا بر ائمه است[۲۵]؛ ولی یکی از هواداران معاصرش این سخن را اتهامی به وی دانسته است[۲۶].

اثبات امامت علی(ع)

ابن شاذان در کتاب العلل[۲۷] و در مناظراتی که از وی نقل شده[۲۸]، ادله خود بر اثبات امامت حضرت علی(ع) و نفی امامت شیخین و برخی دیگر از مسائل امامت را بیان کرده است.

اقرار به "ما جاء من عندالله"

اقرار به «ماجاء من عندالله» در کلام ابن شاذان از اعتبار خاصی برخوردار است. به‌عنوان مثال، براساس روایت کشی او آیات مربوط به استوای بر عرش را در مورد خداوند به‌همان معنای ظاهری آن گرفته و نوعی تجسیم را پذیرفته است؛ در عین حال صفات خداوند را برخلاف مفهوم عادی آن در مورد انسان‌ها دانسته و بر اینکه هیچ‌یک از مخلوقات با خداوند شباهتی ندارند، تأکید کرده است[۲۹].

البته می‌توان در درک دقیق راویان از جزئیات سخن ابن شاذان تردید کرد، ولی نمی‌توان اساس انتساب این‌گونه مطالب را به وی مردود دانست، به‌خصوص اینکه ابن شاذان خود را خلف هشام بن حکم، یونس بن عبدالرحمان و سکاکی خوانده است[۳۰] بلکه باید در درک معنای تجسیم در عقیده او و اسلافش دقّت به خرج داد[۳۱]. به‌طور کلی عقیده ابن شاذان در باب صفات الهی، آن‌گونه که نقل شده است، قرابت زیادی به عقاید سلفیان اهل‌سنت دارد.

رابطه با مذاهب دیگر امامیه

او در عراق با مشایخ فطحی و واقفیه رابطه نزدیکی داشته است و در مجالس مناظره ابن فضال، بزرگ ِ فطحیان، شرکت می‌جست و مورد علاقه وافر او بود[۳۲].

در میان مشایخ او برخی دیگر از فطحیان چون علی بن اسباط دیده می‌شود[۳۳]. از مشایخ واقفی او نیز سیف بن عمیره، عثمان بن عیسی، عبدالله بن قاسم حضرمی و عبدالله بن جبله را می‌توان یاد کرد[۳۴].

آثار

آثار او را بالغ بر ۱۸۰ عنوان دانسته‌اند که برخی از آنها را که در کلام و فقه است، نجاشی در رجال[۳۵] و طوسی در الفهرست[۳۶] برخی آثار او را آورده‌اند، از جمله:

اثبات الرجعه، که منتخبی از آن به کوشش باسم موسوی در مجله تراثنا[۳۷] به چاپ رسیده است؛

الطلاق، که کلینی[۳۸] قطعاتی از آن را نقل کرده که ظاهراً برگرفته از همین کتاب اوست.

علل الشرایع، در علل مربوط به عبادات است که نجاشی و طوسی[۳۹] آن را ذکر کرده‌اند؛

الفرائض الکبیر[۴۰]

الفرائض الاوسط[۴۱]

الفرائض الصغیر[۴۲]

مسائل البلدان، که نجاشی[۴۳] بدان اشاره کرده و طوسی در برخی از آثارش بخش‌هایی از آن را نقل کرده است[۴۴]؛

یوم و لیله، که گفته شده به نظر امام حسن عسکری(ع) رسیده و مورد تأیید آن حضرت قرار گرفته است[۴۵]؛

کتابی با عنوان الایضاح به کوشش محدث ارموی در تهران در ۱۳۵۱ش به نام فضل بن شاذان (به‌عنوان مؤلف) منتشر شده و سپس در بیروت در ۱۴۰۲ق/۱۹۸۲م تجدید چاپ شده است. هیچ‌یک از متقدّمان این کتاب را به ابن شاذان نسبت نداده‌اند و این نسبت نخستین بار در قرن ۱۱ق در آثار فیض کاشانی به‌چشم می‌خورد[۴۶]. مؤلف در الایضاح به نقض مخالفان امامیه به‌طور اعم و معتزله، جهمیه، مرجئه، خوارج و اصحاب حدیث به‌طور اخص پرداخته است. محدث ارموی در مقدمه الایضاح سعی کرده با ذکر شواهدی صحت انتساب آن را به ابن شاذان ثابت کند.

منبع

برگرفته از سایت فضل بن شاذان نیشابوری - شیعه شناسیhttp://www.shiastudy.ir

پانویس

  1. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۷۹ق /۱۹۵۹م.
  2. نک: نجاشی، الرجال، ۱۴۰۷ق، ص۳۰۶.
  3. طوسی، اختیار معرفه الرجال، ۱۳۴۸ش، ص۵۳۹ -۵۴۰.
  4. طوسی، اختیار معرفه الرجال، ۱۳۴۸ش، ص۵۴۳.
  5. نک: طوسی، اختیار معرفه الرجال، ۱۳۴۸ش، ص۵۳۸، ۵۴۳.
  6. نک: نجاشی، الرجال، ۱۴۰۷ق، ص۳۴؛ طوسی، اختیار معرفه الرجال، ۱۳۴۸ش، ص۵۱۵، ۵۹۱ -۵۹۲.
  7. نک: نجاشی، الرجال، ۱۴۰۷ق، ص۳۴؛ طوسی، اختیار معرفه الرجال، ۱۳۴۸ش، ص۵۱۵، ۵۹۱ -۵۹۲.
  8. نک: نجاشی، الرجال، ۱۴۰۷ق، ص۳۴؛ طوسی، اختیار معرفه الرجال، ۱۳۴۸ش، ص۵۱۵، ۵۹۱-۵۹۲.
  9. نک: نجاشی، الرجال، ۱۴۰۷ق، ص۳۴؛ طوسی، اختیار معرفه الرجال، ۱۳۴۸ش، ص۵۱۵، ۵۹۱-۵۹۲؛ ابن شاذان، مختصر اثبات الرجعة، ص۲۰۸، ۲۰۹، ۲۱۳؛ طوسی، الغیبه، ۱۳۹۸ق، ص۲۷۱ طوسی، الرجال، ۱۳۸۰ق، ص۴۲۰.
  10. نک: ابن بابویه، التوحید، ۱۳۸۷ق، ص۱۳۷، ۲۷۰؛ ابن بابویه، الخصال، ۱۳۸۹ق، ج۱، ص۵۸؛ ابن بابویه، عیون الاخبار، ۱۳۹۰ق، ج۲، ص. ۱۱۹
  11. بحرالعلوم، محمد مهدی، الرجال، تهران، ۱۳۶۳ق.
  12. طوسی، اختیار معرفه الرجال، ۱۳۴۸ش، ص۵۴۲-۵۴۳؛ قس: طوسی، الرجال، ۱۳۸۰ق، ص۴۳۴، که ابن شاذان را در شمار اصحاب آن حضرت آورده است.
  13. طوسی، اختیار معرفه الرجال، ۱۳۴۸ش، ص۵۴۱، ۵۴۳.
  14. طوسی، محمد، الرجال، به کوشش محمدصادق بحرالعلوم، نجف، ۱۳۸۰ق/۱۹۶۰م.
  15. طوسی، محمد، الغیبه، تهران، ۱۳۹۸ق.
  16. طوسی، محمد، الفهرست، به کوشش محمدصادق بحرالعلوم، نجف، کتابخانه مرتضویه.
  17. علامه حلّی، حسن، مختلف الشیعه، ایران، ۱۳۲۴ق.
  18. فیض کاشانی، محمد محسن، الاصول الاصلیه، به کوشش جلال‌الدین محدّث، تهران، ۱۳۴۹ش.
  19. بحرالعلوم، الرجال، ۱۳۶۳ق، ج۳، ص۲۱۵.
  20. کلینی، محمد، الکافی، تهران، ۱۳۷۷ق.
  21. طوسی، الغیبه، ۱۳۹۸ق، ۲۸۴.
  22. قمی، حسن، تاریخ قم، ترجمه حسن بن علی قمی، به کوشش جلال‌الدین تهرانی، تهران، ۱۳۶۱ش.
  23. طوسی، اختیار معرفه الرجال، ۱۳۴۸ش، ص۵۴۰-۵۴۱.
  24. طوسی، اختیار معرفه الرجال، ۱۳۴۸ش، ص۵۳۸.
  25. طوسی، اختیار معرفه الرجال، ۱۳۴۸ش، ص۵۳۸.
  26. ابن شاذان، علل الشریعه، ص۱-۴.
  27. سید مرتضی، الفصول المختاره، ج۱، ص۸۳-۸۵؛ طوسی، اختیار معرفه الرجال، ۱۳۴۸ش، ص۵۳۹.
  28. نک: طوسی، اختیار معرفه الرجال، ۱۳۴۸ش، ص۵۴۰، ۵۴۲؛ ابن ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۳۷۹ق، ج۳، ص۲۲۸.
  29. طوسی، اختیار معرفه الرجال، ۱۳۴۸ش، ص۵۳۹.
  30. برای تفصیل در این‌باره، نک: ابن ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۳۷۹ق، ج۳، ص۲۲۸.
  31. طوسی، اختیار معرفه الرجال، ۱۳۴۸ش، ص۵۱۶.
  32. نک: طوسی، الغیبه، ۱۳۹۸ق، ۲۸، ۱۰۲، ۲۷۱، ۲۸۳.
  33. نجاشی، الرجال، ۱۴۰۷ق، ص۳۰۷.
  34. طوسی، الفهرست، ص۱۲۴-۱۲۵.
  35. شم ۱۵، قم، ۱۴۰۹ق.
  36. کلینی، الکافی، ۱۳۷۷ق، ج۶، ص۹۳-۹۶.
  37. نجاشی، الرجال، ۱۴۰۷ق، ص۳۰۷؛ طوسی، الفهرست، ص۱۲۴-۱۲۵.
  38. نجاشی، الرجال، ۱۴۰۷ق، ص۳۰۷
  39. همان.
  40. همان.
  41. همان.
  42. نک: استرابادی، تأویل الآیات، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۲۳۶
  43. نک: طوسی، اختیار معرفه الرجال، ۱۳۴۸ش، ص۵۳۸، ۵۴۲.
  44. مثلاً نک: فیض کاشانی، الاصول الاصلیه، ۱۳۴۹ش، ص۵.
  45. نجاشی، الرجال، ۱۴۰۷ق، ص۳۰۷.
  46. طوسی، الفهرست، ص۱۲۴.