مجسمه

نسخهٔ تاریخ ‏۵ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۳:۵۵ توسط VahdatBot (بحث | مشارکت‌ها) (تمیزکاری)

مجسمه به عموم فرقی که در توحید به تجسّم خداوند معتقدند اطلاق می‌گردد.

پیشینه تشبیه

اصل اعتقاد به تشبیه از طرف افرادی چون یحیی بن معین، احمد بن حنبل، سفیان ثوری، اسحاق بن راهویه، داوود اصفهانی و هشام بن الحکم مطرح شد.

افسانه مجسمه

در برخی از منابع [۱] ضمن بیان مقالات مربوط به مجسمه و مشبهه آمده است که مشبهه می‌گویند: روز قیامت حضرت فاطمه (س) در حالی که پیراهن خون‌آلود امام حسین(ع) را بر دوش خود حمل می‌کند نزد خدا آمده دادخواهی می‌کند و وقتی خداوند او را می‌بیند، به یزید می‌گوید که برو زیر عرش مخفی شو تا فاطمه(س) تو را نبیند. یزید زیر عرش پنهان می‌‏شود. چون فاطمه حاضر می‌شود فریاد دادخواهی سر می‌دهد. در این هنگام خداوند پای خود را برهنه کرده دستارچه بر روی خود می‌بندد و خطاب به فاطمه(س) می‌گوید که ای فاطمه(س) اینک پای من از تیر نمرود مجروح است آن گاه که تیر را به سوی من انداخت و من نمرود را عفو کردم و تو نیز یزید را عفو کن در این هنگام فاطمه (س) یزید را عفو می‌کند.

عقاید مجسمه

خداوند شبیه خلق است و جا و مکان دارد

تمامی مجسمه و مشبهه خداوند را به خلق تشبیه می‌کنند و معتقدند که خداوند جا و مکان دارد عرش مکان اوست و پاهایش را بر کرسی عرش قرار داده است سر و دست و سایر اعضا را دارد، بنا بر این نمی‌توان موجودی را تصور کرد که جا و مکان نداشته باشد.

خداوند خود را شبیه آدم آفرید

مجسمه و مشبهه معتقدند که هنگامی که خداوند خواست تا آدم را بیافریند، آئینه‌ای پیش روی خود نهاد و آدم را به صورت خود بیافرید. از یکی از بزرگان «حشویه» پرسیدند که خدای متعال اعضا دارد؟ گفت: آری همان اعضایی که ما داریم او نیز دارد. ابو المهزام از ابوهریره روایت می‌کند که از رسول (ص) خدا پرسیدند خداوند از چیست؟ گفت: از آب و لیکن نه از آب زمین و نه از آب آسمان، لکن او اسب را بیافرید و بدوانید تا عرق کرد پس خود را از آن عرق بیافرید.

خداوند شبیه حضرت علی(ع) است

«سبائیه» حضرت علی (ع) را به خداوند تشبیه کردند و گفتند: او خدا است.

خداوند دارای اعضا و صورت

«مغیریه» که پیروان مغیرة بن سعید عجلی بودند گفتند که: پروردگارشان دارای اعضایی به صورت حروف هجا است.

خداوند جسم است نه مثل دیگر اجسام

برخی از مجسّمه گفتند: خدای تعالی جسم است ولی مانند دیگر اجسام نیست و شی‏ء است و مانند و مثل دیگر اشیاء نیست و نفس است و مانند دیگر نفس‌ها نیست و عالم است و مانند دیگر عالمان نیست.

آفرینش ملائک از موی سینه و دست خدا

عروه از عبد اللّه بن عمرو بن عاص روایت می‌کند که گفت: خدای متعال ملائکه را از موی سینه و دست‌های خود بیافرید.

سلام خدا بر اهل بهشت

قرطی از عمر بن عبدالعزیز روایت کند که چون خداوند در قیامت از حساب خلق فارغ شود، با جماعتی از ملائکه برود و بر اهل بهشت سلام کند و می‌گویند که این سلام همان سلامی است که خداوند در قرآن فرمود: «سَلامٌ قَوْلًا مِنْ رَبٍّ رَحِیمٍ.» سوره یاسین، آیه 58. ابو هریره از رسول خدا روایت می‌کند که: چون پیغمبر (ص) قرآن می‌‏خواند و به آیه «أَنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ بَصِیرٌ» می‏‌رسید دست‌ها بر چشم و گوش‌ها می‏‌نهاد.

تقسیم‌بندی مشبهه(مجسمه) در امور کلامی و فقهی

مشبهه در امور اعتقادی، هم‌رای و در یک فرقه هستند، ولی در امور شرعی(فقهی) به هفت فرقه تقسیم می‌شوند. 1. طایفه‌ای از فرقه کرّامیان هستند که در فروع شرع پیرو مذهب ابوحنیفه می‌باشند. 2. برخی از اصحاب مالک هستند. 3. برخی از اصحاب از اصحاب شافعی هستند. 4. تمامی اصحاب سفیان ثوری هستند. 5. تمامی اصحاب اسحاق بن راهویه هستند. 6. تمامی اصحاب احمد بن حنبل هستند. 7. بیشتر کرامیّان هستند که در اصول در فروع پیرو مذهب ابوعبدالله کرام‌اند.

تقسیم‌بندی دیگر

بغدادی می‌نویسد: مشبهه بر دو دسته‌اند: دسته‌‏ای که ذات خداوند را به ذاتی جز او مانند کنند و گروهی دیگر که صفات او را به صفات غیر او تشبیه کنند.

[۲][۳] [۴][۵] [۶].

پانویس

  1. حسنی رازی سید مرتضی، تبصرة العوام فى معرفة مقالات الانام، با اهتمام عباس اقبال آشتيانى، تهران، سال 1313 هجری شمسی، ص 75- 86.
  2. مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 390 با ویرایش و اصلاح و جابجایی گسترده عبارات.
  3. حسنی رازی سید مرتضی، تبصرة العوام فى معرفة مقالات الانام، با اهتمام عباس اقبال آشتيانى، تهران، سال 1313 هجری شمسی، ص 75- 86.
  4. بغدادی عبدالقاهر، الفرق بين الفرق، با اهتمام محمد زاهد بن حسن الكوثرى، قاهره، سال 1948 میلادی، ص 138- 140.
  5. اشعری ابوالحسن، مقالات الاسلاميين و اختلاف المصلين، مصر، مجلد اول 1950، مجلد دوم 1954، ص 257.
  6. عراقی ابو محمد عثمان بن عبدالله، الفرق المفترقة بين اهل الزيغ و الزندقة، تحقيق يشار قوتلو آى، آنكارا، سال 1961 میلادی، ص 76.