ابوالفرج اصفهانی
ابوالفرج علی بن حسین بن محمد اموی قرشی (ف: ۳۵۶ق) مشهور به ابوالفرج اصفهانی، محدث و مورخ و ادیب و شاعر و موسیقیشناس بود. او در اصفهان متولد شد و در کودکی به بغداد رفت و در آنجا به تحصیل پرداخت. از عنفوان جوانی به جمع اخبار ادبا و موسیقیدانان و استماع اخبار نادر تاریخی و ضبط احادیث و اشعار و ترانهها شوق داشت. نبوغ و پشتکار و قریحه وی سبب شد به زودی در جهان اسلام مشهور گردد و مورد تشویق آل بویه در ری و بغداد و آل حمدان در شام و امویان در اندلس واقع شود. مهلبی وزیر عزالدوله او را به بغداد خواند و مشاور ندیم خاص او شد و تا آخر عمر آن وزیر از وی جدا نگشت. برخی او و خاندانش را متمایل به مذهب شیعه معرفی کردهاند. او در آثار و اشعار خویش اظهار تشیع نمودهاست. ولی علامه حلی و بعضی علمای امامیه او را شیعه زیدی مذهب دانستهاند و نیز گفتهاند که آثارش مورد اعتماد نیست چراکه دشمن اهلبیت بوده و داستانهایی اشتباه برای اختلال در تاریخ شیعه نقل کرده است.
ابوالفرج اصفهانی | |
---|---|
نام کامل | علی بن حسین بن محمد بن احمد بن هیثم مروانی |
نامهای دیگر |
|
اطلاعات شخصی | |
روز تولد | سال ۲۸۴ق. |
محل تولد | اصفهان |
روز درگذشت | ۱۴ ذیالحجه سال ۳۵۶ق. |
محل درگذشت | بغداد |
دین | اسلام، شیعه، زیدیه |
استادان |
|
شاگردان |
|
آثار |
|
فعالیتها | مشاور و کاتب در حکومت آل بویه |
زندگینامه ابوالفرج اصفهانی
ابوالفرج علی بن حسین بن محمد بن احمد بن هیثم بن عبدالرحمن اموی مروانی مشهور به ابوالفرج اصفهانی، ادیب نحوی، کاتب شاعر، مورخ حافظ، نسابه متبحر و محدث متفنن، سال 284 ه.ق (خلافت المعضد عباسی) در اصفهان دیده به جهان گشود. وی تحصیلاتش را در بغداد به پایان رسانید. بغداد در آن زمان دانشکده دانشها و هنرهای جهان بود. درباره آغاز زندگی او آگاهی زیادی در دست نیست؛ تنها میدانیم که خاندان پدری اش از امویان و خاندان مادری وی از خاندان بزرگ ابن ثوابه بود. او از نیای مادریاش، یحیی بن محمد بن ثوابه، بارها در کتاب الاغانی نام برده است. یاقوت در ارشاد الاریب مینویسد: «وی علامه، نسب شناس، راوی اخبار و جامع میان وسعت روایت و تحقیق بود و حافظه و هوشی فوقالعاده داشت. هیچ مؤلفی را نمیشناسم که آثارش در فنون ادب نیکوتر و جامع تر از ابوالفرج باشد؛ با این همه شاعری شیرین گفتار بود[۱].»
ابوالفرج از همان جوانی به گردآوری اخبار ادبا و موسیقی دانان، گوش دادن به آنها، ضبط احادیث، اشعار و ترانهها و حضور در میان نوادر تاریخی شوق داشت. دانش ابوالفرج، او را مورد توجه حکومتهای وقت؛ یعنی، آل بویه، حمدانیان و امویان اندلس قرار داد. در منابع آمده است که وی کاتب رکنالدوله دیلمی شیعه مذهب بود. حسن بن محمد مهلبی، وزیر عزالدوله، او را به بغداد خواند و مشاور و ندیم خاص خود کرد و تا آخر عمر از وی جدا نشد. ابوالفرج همواره در مجالس خلوت مهلبی حضور داشت و سخت به او نزدیک بود. وی مهلبی را بسیارمی ستود.» «مهلبی گویی برای آنکه دوست دانشمندش پیوسته به کار روایت، شعر و موسیقی مشغول باشد هرگز شغل جدی به او محول نکرد[۲].»
گویند ابوالفرج به رعایت نظافت شخصی توجه زیادی نداشت. «از صابی روایت کردهاند که وقتی با ابوعلی انباری و دیگری جهت ملاقات و تحقیق به منزل او (ابوالفرج) رفتیم. نزدیک درب منزل او غلامی روانه کردیم که اجازه ورود تحصیل کند. وقتی غلام در را کوبید و میبایست برحسب رسم، گربه ابوالفرج، که اسم او «یقق» بود، عقب در فریاد کند، بعد از او خود ابوالفرج یا غلامش برای گشودن در بیایند، هیچ کدام صدایی نکردند تا اینکه کوبیدن در مکرر شد و از داخل خانه صدایی کردند که تأمل کنید و پس از آنکه ابوالفرج در را گشود دست او آلودگی داشت که تصور نمودیم مشغول خوراک بوده است. ابوالفرج سبب دیر آمدن خود را و آلودگی دست را این طور اظهار کرد که یقق را حالت قولنجی عارض شده بود و مشغول حقنه او بودم. ما با شنیدن این حالت با خود گفتیم که دیگر بیش از این تحقیق لازم نیست[۳].» نکته جالب توجه این روایت این است که ابوالفرج در علم دامپزشکی نیز تبحر خاص داشت و البته این گواه پیشرفت علم دامپزشکی در این دوره است.
اساتید
ابن ذرید، ابن الالبادی، ابوخلیفه فضل بن حُباب بصری، اخفش اصغر، نقطویه، محمد بن جریر طبری، جحظه، ابوعبدالله محمد بن خلف مرزبان، جعفر بن قدامه و حسن بن محمد منجم[۴].
شاگردان
از شاگردان وی میتوان ابوزکریا یحیی، ابوالحسن ابن دینار، دار قطنی، ابوالاسحاق طبری، علی بن ابراهیم بن مخلد و محمد بن ابی الفوارس را نام برد. «او با همه فضائل و مکارم خود بسیار بدگو، بدزبان، بی پرده و پروا بود. از تشریفات درباری به دور بود... حیوان دوستی او بسیار مشهور بوده است[۵].»
آثار ابوالفرج اصفهانی
ابوالفرج نویسندهای چیره دست و خوش ذوق بود. «در شعر احسن الشعرا و اتقن العلما بود[۶].» «عبارات او شیرین و خالی از حشو زائد و غالباً زنده، کوتاه، پر معنی و همراه با ایجاز و بی پیرایگی عمدی است[۷].» تألیفات وی را در تذکرهها تا صد کتاب نام بردهاند که مهمترین آنها عبارتند از: الاغانی کبیر، اخبار قیان، اخبار طفیلین، الخانات، التعدیل و الانتصاب، تفصیل ذی الحجه، الخمارین و الخمارات، دعوت الاطبا، مجرد الاغانی، مقاتل الطالبیین، مجموعه الاخبار و الآثار، مناجیب الحضیان، کتاب النغم، نسب المهالبه، نسب بنی عبدالشمس، نسب بنی شیبان، نسب بنی کلاب، نسب بنی تغلب، اخبار برامکه، ایام العرب (1700 روز)، الاخبار و النوادر، الفرق و المعیار فی الاوغاد و الاحرار، الدیارات، رساله فی الاغانی، الاماء الشواعر، الادب السماع؛ ادب الغربا، الممالیک و الشعرا و المغلمان المغنین. از این مجموعه آثار تنها سه اثر باقی مانده است؛ الاغانی، مقاتل الطالبیین و ادب الغرباء. گویند او به نام امویان اندلس کتابهایی نوشته و مخفیانه برای آنها فرستاده است[۸].» حتی نوشتهاند که وی از آنان صله دریافت کرده است. البته مدرکی در این مورد وجود ندارد؛ اما، اگر چنین هم بوده نمیتوان آن را به منزله همدلی ابوالفرج با امویان دانست.
مذهب ابوالفرج اصفهانی
ابوالفرج مذهب تشیع زیدی داشت[۹]؛ از این رو، بسیاری از مورخان سنی اظهار تأسف کردهاند. سید نورالله شوشتری در مجالس المؤمنین دراینباره آورده است: «از عجائب آنکه مروانی شیعه مذهب بوده است... بسیاری از مورخان اهل سنت از قبیل یافعی، ابن خلکان، ابن کثیر شامی و دیگران او را با کمال احترام نام برده و سرودهای شایسته و آثار ظریف او را نقل کردهاند و همگی آنان با کمال تأسف اظهار داشته جای بسی ناگواری است که نامبرده که با آن همه فضائل که داشته به مذهب شیعه میگرائیده[۱۰].»
«ابوالفرج آیین زیدی را احتمالاً از خاندان مادریاش آل ثوابه، که به ظن قوی زیدی بودهاند، به ارث برده است... بعید نیست که کینه از بنی عباس، دو خاندان اموی (پدران ابوالفرج) و شیعی ثوابه را به هم نزدیک کرده است[۱۱].»
درگذشت
ابوالفرج در سالهای آخر عمر خود دچار اختلاس حواس شد و سرانجام در چهارشنبه ذی الحجه 356 ه.ق در بغداد در کنار دجله (بین درب سلیمان و درب دجله) بدرود زندگی گفت[۱۲]. بزرگانی همچون سیفالدوله حمدانی، معزالدوله و کافور اخشیدی نیز در همین سال درگذشتند. با اینکه وی فردی بسیار رک گو و بی اعتنا به مقامات دولتی بود، به علت نیاز حکومتها به چنین دانشمندی نمیتوانستند او را نادیده انگارند. داود بن هیثم تنوخی درباره او میگوید: «... هرگز کسی را ندیدم که بهاندازه او اشعار، اصوات، اخبار و احادیث مستند و انساب در برداشته باشد. آنچه از اسباب منادمت است مانند علم جوارح، دامپزشکی، پارهای معلومات طبی، نجوم و غیره شاعر نیز بود[۱۳].»
منابع
برگرفته از سایت شخصیت علمی و عقیدتی ابوالفرج اصفهانی - راسخونhttps://rasekhoon.net
پانویس
- ↑ دایرة المعارف تشیع، ص 431.
- ↑ دایره المعارف بزرگ اسلامی، ص 127.
- ↑ جناب، ص 80.
- ↑ اصفهانی: الاغانی، ج 1، ص 15.
- ↑ اصفهانی: فرزندان ابوطالب، ص ه.
- ↑ ابن خلکان، ص 328.
- ↑ الفاخوری، ص 208.
- ↑ مدرس، ص 154 و ابن خلکان، ص 329.
- ↑ مدرس، ص 154 و نامه ی دانشوران ناصری، ص 45.
- ↑ شوشتری، ص 560.
- ↑ دایرة المعارف بزرگ اسلامی، ص 128.
- ↑ ابن خلکان، ج 2، ص 329.
- ↑ دایره المعارف تشیع، ص 431.