میرزا هاشم آملی
حضرت آیتاللهالعظمی حاج میرزا هاشم آملی یکی از ستارگان درخشان آسمان علم و دانش و از مفاخر فقهای شیعه به شمار میرفت. استاد فقه و اصول در حوزه علمیه قم و نجف و از مراجع تقلید شیعه در قرن ۱۴ هجری بود. او از شاگردان و ادامه دهنده روش اصولی آقا ضیاء عراقی است که آراء استادش را در کتاب بدایع الافکار جمعآوری کرده است. از مهمترین اساتید وی میتوان به محمد حسین نائینی، سید ابوالحسن اصفهانی، آقا ضیاء عراقی، حائری یزدی، کوه کمرهای و شاه آبادی اشاره کرد.
میرزا هاشم آملی | |
---|---|
نام کامل | میرزا هاشم آملی لاریجانی |
نامهای دیگر |
|
اطلاعات شخصی | |
روز تولد | ۱۲۷۸ق. |
محل تولد |
|
روز درگذشت | 1413ق. |
محل درگذشت | قم |
دین | اسلام، شیعه |
استادان |
|
شاگردان |
|
آثار |
|
ولادت
در یکی از روزهای سال 1322 ق[۱] (1278 ش) در دامنه زیبا و پرطراوت کوههای سربه فلک کشیده «البرز» در روستای «پردمه» لاریجان در هفتاد کیلومتری شهر آمل در خانه ساده مرحوم میرزامحمد، کودکی به دنیا آمد که دست تقدیر زعامت و مرجعیت را برایش رقم زده بود.
دوران کودکی را در دامان پاک پدر و مادر با تقوایش پشت نهاد و پس از فراگیری قرآن و تحصیلات ابتدایی، با استعداد سرشاری که داشت و عشق به تحصیل علوم دینی که او را از خود بیخود کرده بود به فراگیری ادبیات عرب و مقدمات علوم نزد مرحوم آقا سید تاج و آقا شیخ احمد آملی پرداخت و تا مرحله سطوح را در همان شهر فراگرفت[۲].
تحصیلات
او سیزده ساله بود (1334 ق) که برای ادامه تحصیل به حوزه پر رونق تهران عزیمت کرد و به مدرسه علمیه سپهسالار که زیر نظر مرحوم آیتالله شهید سیدحسن مدرس اداره میشد شتافت و مورد توجه و عنایت ویژه آن بزرگوار قرار گرفت و این همه 12 سال به طول انجامید.
کیفیت آشنایی و بذل توجه مرحوم شهید مدرس به ایشان را از زبان خودشان بشنویم: «...تا سیزده سالگی در آمل بودم و بعد به تهران آمدم، جوان غریبی در شهر بودم. نزد مرحوم استاد شیخ حسین نوائی برخی علوم عربی را فراگرفتم و در مدرسه سپهسالار سکونت داشتم. این مدرسه بسیار نامنظم بود، پس از مدتی مرحوم مدرس عهدهدار مدیریت آنجا شد و تمام آقازادههایی را که اهل کار و تدریس نبودند از مدرسه اخراج کرد و امتحانات سختی را برای ورود به مدرسه قرار داد. وقتی به من برخورد، فرمود: چه میخوانی؟ گفتم: اسفار میخوانم. تعجب کرد و پرسید: تو با این سن اسفار میخوانی؟ گفتم: بلی، وقت امتحان روشن میشود. او از من امتحان گرفت و من خیلی خوب از عهده برآمدم. از آن به بعد مورد توجه مرحوم مدرس قرار گرفتم و حجره مناسبی به من داد که به تنهایی از آن استفاده میکردم و ماهی پنج تومان هم برایم مقرری تعیین کرد و به خادم مدرسه هم گفته بود تا در شستن لباسها و تهیه خوراک به من کمک کند.
آنقدر خوشحال شده بودم که شاید آن شب از خوشحالی خوابم نبرد، مجدانه مشغول تحصیل شدم، درس فلسفه، رسائل، مکاسب و مقداری از درس خارج را در تهران فراگرفتم[۳]...»
از اساتید معظمله در تهران میتوان از مرحوم میرزا محمدرضا فقیه لاریجانی و حاج سیدمحمد تنکابنی، مرحوم میرزا یدالله نظرپاک، مرحوم آقاشیخ محمدعلی لواسانی و میرزا طاهر تنکابنی و آیتالله حاج میرزا ابوالحسن شعرانی و آیتالله شیخ محمدعلی شاه آبادی نام برد. وی کتابهای شوارق، منظومه، اشارات و اسفار را از مرحوم نظرپاک و مرحوم میرزا طاهر تنکابنی، و شرح لمعه و قوانین را از نزد میرزا عبدالله غروی آملی و سطوح عالی را از فقیه لاریجانی و سیدمحمد تنکابنی آموخت[۴].
عزیمت به حوزه علمیه قم
آیتالله آملی پس از پشت سر نهادن سطوح عالیه، در سال 1345 ق. (1305 ش.) برای بهره وری از خرمن فیض آیتاللهالعظمی حایری به قم آمد و در درسهای فقه و اصول آیتالله مؤسس و در کنار آن به درس آیات عظام: حجت کوهکمری، شاه آبادی و حاج شیخ محمدعلی حایری قمی حاضر شد و در مدت شش سال از محضر آنان بهرهها برد و مبانی علمی خویش را استوار ساخت. او در این مدت فقه، اصول، رجال، حدیث، فلسفه و عرفان را نیک آموخت و این درسها را با حضرات آیات: سیدمحمد محقق داماد، سید یحیی یزدی و حاج میرزا حسن یزدی به مباحثه نشست.
عزیمت به حوزه علمیه نجف
مرجع فقید در سال 1351 ق، پس از اخذ اجازه اجتهاد از دو استاد بزرگوارش آیتالله حایری و آیتالله حجت، برای بهره وری از محفل پررونق درسی بزرگان حوزه نجف و جستجو از آراء و مبانی اصول رهسپار آن دیار شد و پس از زیارت مرقد مطهر باب علم نبوی علی بن ابی طالب (علیهالسلام} و طلب توفیق از آن حضرت، در مدرسه بزرگ آخوند سکنی گزید و در درس فقه و اصول آیتالله سیدابوالحسن اصفهانی حاضر شد و ابواب طهارت، حج و بیع را از ایشان فراگرفت. و همزمان در درسهای آیات عظام: نائینی و آقاضیاء عراقی نیز شرکت جست و علاوه بر درس اصول، ابواب فقهی صلاة، اجاره، غصب، بیع و قضا را از آقاضیاء عراقی و معاملات را از میرزای نائینی فراگرفت.
ایشان پس از مدتی مورد توجه بسیار مرحوم آیتالله آقاضیاء عراقی قرار گرفت تا بدانجا که از نزدیکان و اصحاب استفتاء ایشان گردید و در تدوین حاشیه دوم محقق عراقی بر «عروةالوثقی» نقش به سزایی داشت.
معظمله خود میفرمود:
«...ارتباط مرحوم آقاضیاء عراقی با من بیش از ارتباط استاد با شاگردش بود. بسیاری از اوقات پس از درس همراه ایشان بودم و اشکالات خود را تصحیح میکردم. حتی برخی از شبها در منزل آقاضیاء میخوابیدم، ایشان نیمه شبی مرا بیدار کردند و فرمودند: فکری به ذهنم رسیده است، آنرا بنویسید...»
و نیز میفرمودند:
«علاقه مرحوم آقاضیاء به ما به حدی بود که تا زمانیکه ما در درس ایشان حاضر نمیشدیم، درس را شروع نمیکردند حتی ما شاگرد خانگی آقاضیاء بودیم، ما در درس ایشان را سر حرف میآوردیم تا بفهمیم مطلب استاد چیست[۵]؟».
استادان
مرحوم آیتاللهالعظمی آملی در طول 31 سال تلاش پیگیر و خستگی ناپذیر خویش (1330 1361ق) توانست علوم رایج حوزههای علمیه را مانند: ادبیات، فقه، اصول، فلسفه، هیئت، رجال و درایه، اخلاق و عرفان، منطق و حکمت نظری از محضر اساتید نام آور قم و تهران و نجف کسب نماید و قلههای علم و ایمان را فتح کند. برخی از آن مردان بزرگ عبارتند از آیات عظام و حجج اسلام:
- حاج شیخ عبدالکریم حایری یزدی (1276 1355ق) صاحب «دررالاصول» و «کتاب الصلاة»؛
- حاج میرزا حسین نائینی (1273 1355ق) صاحب «قاعده لاضرر» و «تنبیه الامة»؛
- آقاضیاءالدین عراقی (1278 1361ق) صاحب «شرح تبصرةالمتعلمین» و «کتاب القضاء»؛
- آقا سیدابوالحسن اصفهانی (1248 1365ق) صاحب «وسیلةالنجاة» و «ذخیرةالعباد»؛
- میرزا محمدعلی شاه آبادی (1292 1363ق) صاحب «رشحات البحار» و «شذرات المعارف»؛
- آقا سیدمحمد حجت کوهکمری (1310 1373ق) صاحب «مستدرک المستدرک» و «جامع الاحادیث و الاصول»؛
- میرزا ابوالحسن شعرانی (1320 1393ق) نویسنده «ترجمه شرح تجرید» و «نثر طوبی»؛
- حاج سیدمحمد تنکابنی (1277 1359ق) صاحب «ایضاح الفوائد»؛
- حاج شیخ محمد علی حایری قمی (1299 1358ق) صاحب «حاشیه برکفایه» و «رد وهابیت»؛
- میرزا مهدی آشتیانی فیلسوف شرق (1306 1372ق) صاحب «رساله در وحدت وجود» و «قاعده الواحد»؛
- میرزا یدالله نظرپاک کجوری تهرانی (1296 1363ق)؛
- میرزا طاهر تنکابنی (1280 1360ق) نویسنده «حاشیه بر قانون».
شاگردان
مرحوم آیتالله آملی از پس تدریس سالیان دراز در حوزههای علمیه نجف اشرف و قم، تلامیذ بسیاری را در محفل درس خود پرورش داد و آنان را به سرمنزل مقصود رسانید. شاگردانی که هم اینک از اساتید و علمای بزرگ حوزههای علمیه به شمار میروند و مدار تدریس و تالیف و تحقیق در حوزهها بر وجود آنان میگردد.
اینک به نام برخی از شاگردان آن بزرگ که در نجف و قم از محضرش بهره بردهاند، اشارتی میشود و از عدم استقصاء نام آنان پوزش می طلبیم:
حضرات آیات و حجج اسلام:
- محمد علی اسماعیل پورقمشه ای؛
- میرزا جوادآقا تبریزی؛
- هاشم تقدیری؛
- صابر جباری؛
- عبدالله جوادی آملی؛
- سیداحمد حق شناس؛
- محمدباقر دار ابکلائی؛
- محسن دوزدوزانی؛
- محمدهادی روحانی؛
- سیدحسن شجاعی؛
- اسماعیل صالحی مازندرانی؛
- سیدحبیب الله طاهری گرگانی؛
- سیدرضا علوی تهرانی؛
- علی غیاثی؛
- سیدعلی فرحی قمی؛
- محمدعلی فیض لاهیجی؛
- سیدجعفر کریمی؛
- محمدتقی مجلسی؛
- عباس محفوظی؛
- سیدعلی محقق داماد؛
- سیدمصطفی محقق داماد؛
- محمد محمدی گیلانی؛
- حسین محمدی لائینی؛
- سیدمحمدحسن مرتضوی لنگرودی؛
- سیدمحمدمهدی مرتضوی لنگرودی؛
- محمدحسین مسجد جامعی؛
- محمدهادی معرفت؛
- شهید محمد مفتح؛
- ناصر مکارم شیرازی؛
- سیدابوالفضل موسوی تبریزی؛
- ضیاءالدین نجفی تهرانی؛
- عبدالله نظری؛
- محمد یزدی.
آثار
آیتالله آملی در راه نشر و گسترش دانش آل محمد (علیهمالسلام) از هیچ کوششی فروگذار نکرد، بیش از پنجاه سال به تدریس علوم اهلبیت همت گماشت و در کنار تدریس، به تالیف و تحقیق نیز دست یازید و هماره پیش از تدریس، مباحث طرح شده را به زیبایی نگاشته و پس از آن به القاء درس میپرداخت، که برخی از تألیفات ایشان از رهگذر همین خصیصه اکنون بر جای مانده عبارتند از:
- کتاب الطهارة؛
- کتاب الصلاة؛
- کتاب الصوم؛
- کتاب الرهن والاجارة؛
- کتاب البیع؛
- خیارات؛
- رسالة فی النیة؛
- تقریرات درس صلاة مرحوم آیتاللهالعظمی حایری؛
- تقریرات درس فقه آیتالله آقاضیاء عراقی (صلاة، اجاره، غصب، بیع و قضا)؛
- توضیح المسائل؛
- مناسک حج؛
- حاشیه بر عروةالوثقی؛
- بدایع الافکار. تقریرات درس اصول مرحوم محقق عراقی(4 ج)؛
- تقریرات درس اصول مرحوم آیتاللهالعظمی سیدابوالحسن اصفهانی؛
- حاشیه بر شرح چغمینی در هیئت؛
- حاشیه برالتحصیل بهمنیار در حکمت و منطق.
درگذشت
سرانجام آیتالله آملی پس از 91 سال تلاش و کوشش در جهت احیاء و بزرگداشت شعائر دینی و پشت سر نهادن سکته ای ناقص و یک دوره بیماری، در عصر روز جمعه چهارم ماه رمضان 1413 ق. (7 اسفند 1371 ش.) بدرود حیات گفت و جهان علم و تقوا و فضیلت را در سوگ خویش عزادار ساخت.
در آن روز قلب پرطپش مردی از حرکت بازایستاد که نزدیک به یک قرن با یاد خدا طپید و لحظه ای از ذکر حق باز نایستاد[۶].