جمعۀ نصر، رویدادی است که پس از ترور پرچمدار مقاومت و آزادی قدس و فلسطین، در حملۀ اسرائیل به بیروت و شهادت دبیرکل حزب‌الله حجت‌الاسلام و المسلمین سید حسن نصرالله و در آستانۀ اولین سالگرد حماسۀ عملیات طوفان‌الاقصی توسط رزمندگان مقاومت اسلامی فلسطین، در تهران شکل گرفت و از طرف امام خامنه‌ای مراسم بزرگداشتی، برای سید حسن نصرالله و همراهان ایشان از جمله سردار شهید نیلفروشان در صبح جمعه 13 مهرماه 1403 ش، در مصلای امام خمینی برگزار و بعد از آن نیز نماز جمعه به امامت امام خامنه‌ای اقامه شد.

جمعه نصر
جمعه نصر.jpg
نام رویدادجمعۀ نصر
تاریخ رویداد1403 ش برابر با 2024 م
روز رویدادجمعه 13 مهرماه 1403 ش
مکان رویدادمصلای امام خمینی و خیابان‌های اطراف
عواملمردم و مسؤلین ایران
دلیل اهمیت

سیل خروشان امت

امت اسلامی و مردم ایران از جای جای این کشور پهناور با شور و نشاط که بعضی از روز قبل و برخی از شب قبل خود را به تهران رسانده و دوشادوش مردم تهران در این مراسم که جهت بزرگداشت سید حسن نصرالله و همراهان ایشان از جمله شهید عباس نیلفروشان برگزار شده بود، شرکت نموده و در پایان نماز جمعه را به امامت رهبر انقلاب امام خامنه‌ای اقامه کردند. در این رخداد تاریخی که زن و مرد، پیر و جوان حضور داشتند همه با هم شعار مرگ بر اسرائیل و مرگ بر آمریکا سر می‌دادند.

این یوم الله که تبلوری از اقتدار و انسجام ملی زیر پرچم سه رنگ جمهوری اسلامی و هدایت رهبر معظم انقلاب اسلامی بود، نه تنها در دل‌های نمازگزاران؛ بلکه در تاریخ این سرزمین و تصویر جهانی آن، نقشی ماندگار خلق کرد.

خطبه‌های نماز جمعه

خطبۀ اول

بسم الله الرّحمن الرّحیم و الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علیٰ سیّدنا و نبیّنا ابی‌القاسم المصطفیٰ محمّد و علیٰ آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین سیّما بقیّة الله فی الارضین. اللهمّ انّی احمدک و استعینک و استغفرک و اتوکّل علیک. و السّلام علیٰ ائمّة المسلمین و حماة المستضعفین و هداة المؤمنین. قال الله تعالیٰ:   وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَيُطِيعُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُولَٰئِكَ سَيَرْحَمُهُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ [توبه–71]   همۀ برادران و خواهران عزیز را و خودم را دعوت می‌کنم و توصیه می‌کنم به رعایت تقوای الهی. در گفتارمان، در کردارمان مراقب باشیم از حدود الهی خارج نشویم؛ معنای تقوا این است.

پیوند و وحدت مؤمنین

در این آیه‌ای که تلاوت کردم، مسألۀ مهم پیوستگی مؤمنین با یکدیگر مطرح شده است که در تعبیرات قرآنی به این پیوند و این پیوستگی گفته می‌شود «ولایت»؛ ولایت مؤمنین با یکدیگر. این مطلب در چند آیه‌ی از قرآن آمده است. در این آیه نتیجهۀ این ولایت و همبستگی را رحمت الهی معرفی می‌کند: «اُولئِکَ سَیَرحَمُهُمُ الله»؛ یعنی اگر شما مسلمانان با یکدیگر پیوند و ارتباط و همکاری و همدلی داشته باشید، رحمت خداوند شامل حال شما می‌شود. بعد می‌فرماید: اِنَّ اللهَ عَزیزٌ حَکیمٌ؛ آیۀ شریفه را با ذکر عزت الهی و حکمت الهی پایان می‌دهد؛ شاید از این جهت که رحمت الهی در این مورد متناسب است با عزت پروردگار و حکمت پروردگار؛ چون رحمت خداوند، انواع فضائل نازلل از سوی پروردگار بر بندگان را شامل می‌شود؛ همۀ نعمت‌ها، همۀ لطف‌ها، همۀ حوادث زندگی رحمت الهی است؛ لکن در این آیۀ شریفه، این رحمت متناسب است با «عزت» و «حکمت». عزت الهی؛ یعنی سیطرۀ قدرت پروردگار بر همۀ عالم وجود؛ حکمت الهی یعنی استحکام و استواری همۀ قوانین آفرینش. شاید در این آیه خواسته‌اند ما را به این معنا توجه بدهند که اگر مسلمان‌ها با یکدیگر اتحاد و اتفاق داشته باشند، عزت الهی و حکمت الهی پشت سر اینها است؛ می‌توانند از قدرت بی‌پایان الهی استفاده کنند، می‌توانند از مقتضای سنت‌های پروردگار و قوانین الهی استفاده کنند.

این ولایت یعنی چه؟ یعنی پیوند و همبستگی مسلمانان با یکدیگر؛ این شد سیاست قرآنی برای مسلمان‌ها. سیاست قرآن برای مسلمان‌ها این است که ملت‌های مسلمان، گروه‌های مسلمان، با یکدیگر همبستگی داشته باشند و کأنّه وعده می‌دهد که اگر شما ملت‌های مسلمان این همبستگی را با هم داشته باشید، این، موجب آن است که عزت خداوند پشت سر شما است؛ یعنی بر همۀ موانع غلبه پیدا می‌کنید، بر همۀ دشمنان پیروز می‌شوید؛ حکمت الهی پشتیبان شما است؛ یعنی همۀ قوانین آفرینش در جهت پیشرفت شما به کار خواهد افتاد؛ این، منطق قرآن و سیاست قرآن است.

نقطۀ مقابل این سیاست، سیاست دشمنان اسلام است؛ یعنی مستکبران و متجاوزان عالم. سیاست آنها «تفرقه بینداز و حکومت کن» است؛ مبنای کار آنها تفرقه‌افکنی است. این سیاست تفرقه‌افکنی را در کشورهای اسلامی با انواع ترفندها تا امروز اجرا کرده‌اند، هنوز هم دست‌بردار نیستند و موجب می‌شوند که دل‌های ملت‌های اسلامی نسبت به هم مکدر بشود؛ اما امروز ملت‌ها بیدار شده‌اند. امروز روزی است که امت اسلامی می‌تواند بر این ترفند دشمنان اسلام و مسلمین فائق بیاید.

یکی بودن دشمن

من عرض می‌کنم دشمن ملت ایران همان دشمن ملت فلسطین است، همان دشمن ملت لبنان است، همان دشمن ملت عراق است، همان دشمن ملت مصر است، دشمن ملت سوریه است، دشمن ملت یمن است؛ دشمن یکی است، شیوه‌های دشمن در کشورهای مختلف، مختلف است. یک جا با جنگ روانی، یک جا با فشار اقتصادی، یک جا با بمب‌های دوتُنی، یک جا با سلاح، یک جا با لبخند؛ دارند دشمنان ما این سیاست را پیش می‌برند، اما اتاق فرمان یک جاست، از یک جا دستور می‌گیرند، از یک جا فرمان حملۀ به جمعیت‌های مسلمان و ملت‌های مسلمان را دریافت می‌کنند. اگر این سیاست در یک کشور، موفق شد، یعنی موجب سیطرۀ بر یک کشور شد، وقتی خاطرشان از یک کشور آسوده شد، به سراغ کشور دیگر می‌روند. ملت‌ها نباید بگذارند.

بیداری ملت‌ها

هر ملتی اگر می‌خواهد مبتلای به محاصرۀ فلج‌کنندۀ دشمن نشود، باید از اول چشم را باز کند، بیدار باشد؛ وقتی دید دشمن سراغ یک ملت دیگر رفت، خود را با آن ملت مظلوم و زیر ستم شریک بداند، به او کمک کند، با او همکاری کند تا دشمن آنجا موفق نشود. اگر دشمن آنجا موفق بشود می‌آید سراغ این نقطۀ بعدی. ما مسلمان‌ها سال‌های متمادی از این حقیقت غفلت کرده‌ایم، نتایجش را هم دیده‌ایم؛ امروز دیگر نباید غفلت کنیم؛ باید حواسمان جمع باشد. ما باید کمربند دفاع را، کمربند استقلال‌طلبی را، [کمربند] عزت را، از افغانستان تا یمن، از ایران تا غزه و لبنان، در همۀ کشورهای اسلامی و ملت‌های اسلامی محکم ببندیم.

ایستادگی در مقابل دشمن

امروز بیشتر صحبت من با برادران لبنانی و فلسطینی است که دچار مشکلند که در خطبۀ بعد اینها را به آنها عرض خواهم کرد. مطلب دوم این است که احکام دفاعی اسلام تکلیف ما را معلوم کرده است؛ هم احکام دفاعی اسلام، هم قانون اساسی خودمان، هم قوانین بین‌المللی؛ همین قوانینی که ما در نگاشتن آن قوانین تأثیری نداشتیم، اما حتی در همان قوانین هم این مطلبی که عرض می‌کنم جزو مسلّمات است و آن، این است که هر ملتی حق دارد از خاک خود، از خانۀ خود، از کشور خود، از منافع خود در مقابل متجاوز دفاع کند؛ معنای این حرف این است. که ملت فلسطین حق دارد در مقابل دشمنی که خاک او را تصرف کرده، خانۀ او را اشغال کرده، مزرعۀ او را ویران کرده، زندگی او را تباه کرده بِایستد؛ ملت فلسطین حق دارد. این یک منطق مستحکمی است که امروز قوانین جهانی هم آن را تأیید می‌کند.

حمایت و دفاع مشروع

فلسطین مال کیست؟ ملت فلسطین چه کسانی هستند؟ این اشغالگران از کجا آمده‌اند؟ ملت فلسطین حق دارد در مقابل آنها بِایستد؛ هیچ محکمه‌ای، هیچ مرکزی، هیچ سازمان بین‌المللی‌ای حق ندارد به ملت فلسطین اعتراض کند که چرا در مقابل رژیم غاصب صهیونیستی سینه سپر کردید؛ حق ندارند. آن کسانی هم که به ملت فلسطین کمک می‌کنند، وظیفۀ خودشان را انجام می‌دهند؛ هیچ کسی بر اساس هیچ قانون بین‌المللی‌ حق ندارد به ملت لبنان، به حزب‌الله لبنان اعتراض کند که چرا شما از غزه، از قیام مردم فلسطین حمایت کردید؛ وظیفۀ آنها است، باید میکردند. این دیگر، هم حکم اسلامی است، هم قانون عقلی است، هم منطق بین‌المللی و جهانی است. فلسطینی‌ها از خاک خودشان دارند دفاع می‌کنند؛ دفاع آنها مشروع است، کمک به آنها هم مشروع است.

نه تعلّل نه شتاب‌زدگی

بنابراین همۀ این حملات و طوفان‌ الاقصیٰ که در سال گذشته تقریباً همین ایام انجام گرفت، یک حرکت درستِ منطقیِ قانونیِ بین‌المللی‌ بود و حق با فلسطینی‌ها بود. دفاع جانانۀ لبنانی‌ها از مردم فلسطین هم مشمول همین حکم است؛ آن هم قانونی، معقول، منطقی و مشروع است و کسی حق ندارد از آنها انتقاد کند که چرا شما در این دفاع وارد شدید. کار درخشان نیروهای مسلح ما در دو سه شب قبل هم یک کار کاملاً قانونی و مشروع بود. کاری که نیروهای مسلح ما کردند، کمترین مجازات برای رژیم غاصب صهیونی در برابر جنایت‌های حیرت‌آور آن رژیم بود؛ رژیم خون‌آشام، رژیم گرگ‌صفت و سگ هار آمریکا در منطقه. جمهوری اسلامی هر وظیفه‌ای در این زمینه داشته باشد، با قدرت و صلابت و قاطعیت انجام خواهد داد. ما در انجام این وظیفه، نه تعلّل می‌کنیم، نه شتاب‌زده می‌شویم؛ تعلّل نمی‌کنیم، کوتاهی نمی‌کنیم، دچار شتاب‌زدگی هم نمی‌شویم. آنچه منطقی است، آنچه معقول است، آنچه درست است، به نظر تصمیم‌گیران نظامی و سیاسی، در وقت خود، در هنگام خود انجام می‌گیرد؛ کمااینکه انجام گرفت و در آینده هم اگر لازم شد، باز انجام خواهد گرفت.

در خطبۀ دوم، به مسائل لبنان پرداخته خواهد شد و مخاطب آن خطبه برادران عرب ما در کشورهای منطقه هستند؛ لذا خطبه را به عربی ایراد خواهم کرد.

خطبۀ دوم

خطبۀ دوم به زبان عربی ایراد شد؛ بنابراین آنچه به‌عنوان خطبۀ دوم در ادامه می‌آید، برگردان آن به فارسی است.

زبان گویای ملت‌های منطقه

لازم دانستم تکریم از برادرم و عزیزم و مایه‌ی فخرم، چهره‌ی محبوب دنیای اسلام، و زبان گویای ملت‌های منطقه، گوهر درخشان لبنان، جناب سیدحسن نصرالله (رضوان‌الله علیه) در نماز جمعۀ تهران باشد، و تذکراتی هم به عرض همه برسانم. مخاطب این خطبه همۀ دنیای اسلام است، ولی ملت عزیز لبنان و فلسطین مخاطب ویژه است. ما همه در شهادت سید عزیز، مصیبت‌زده و عزاداریم. این، فقدان بزرگی است و جدّاً ما را عزادار کرد. البته عزاداری ما به معنی افسردگی و پریشانی و نومیدی نیست؛ از جنس عزاداری برای سیّدالشهدا حسین‌بن‌علی (علیهما السّلام) است؛ زنده‌کننده، و درس‌دهنده، و انگیزه‌بخش، و امیدآفرین است.

سیدحسن نصرالله جسمش از میان ما رفته ولی شخصیّت حقیقی او، روح او، راه او، و صدای رسای او همچنان در میان ما هست و خواهد بود. او پرچم بلند مقاومت در برابر اهریمنان ستمگر و غارتگر بود؛ زبان گویا و مدافع شجاع مظلومان بود؛ مایه‌ی دلگرمی و جرأت مبارزان و حق‌طلبان بود. گسترۀ محبوبیّت و تأثیرگذاری او از لبنان و ایران و کشورهای عربی فراتر رفته بود؛ و اکنون شهادت او این اثرگذاری را افزایش خواهد داد.

مهم‌ترین پیام گفتاری و عملی او در حیات دنیایی‌اش برای شما ملت وفادار لبنان این بود که با از دست دادن شخصیّت‌های برجسته‌ای چون امام موسیٰ صدر و سیّدعباس موسوی و دیگران، ناامید و پریشان نشوید؛ در مسیر مبارزه تردید نکنید؛ بر تلاش و توان خود بیفزایید؛ همبستگی خود را دوچندان کنید؛ در برابر دشمن متجاوز و متعرّض با تقویت ایمان و توکل مقاومت کنید و او را ناکام بگذارید.

عزیزان من! ملت باوفای لبنان! جوانان پُرشور حزب‌الله و امل! فرزندان من! امروز هم خواسته‌ی سیّد شهید ما از ملتش، و از جبهه‌ی مقاومت، و از همۀ امّت اسلامی همین است.

دشمن پلید و زبون چون نمیتواند به تشکیلات مستحکم حزب‌الله یا حماس یا جهاد اسلامی و دیگر سازمانهای مجاهد فی‌سبیل‌الله صدمه‌ی جدّی بزند، ترور و تخریب و بمباران و کشتار غیر نظامیان و داغدار کردن غیر مسلّحین را نشانه‌ی پیروزی خود قلمداد میکند. نتیجه چیست؟ محصول این رفتار، تراکم خشم و افزایش انگیزه‌ی مردم و سر برآوردن مردان و سرداران و رهبران و از جان‌گذشتگان بیشتر، و تنگ‌تر شدن حلقه‌ی محاصره‌ی گرگ خون‌آشام، و سرانجام، حذف وجود ننگین او از صحنه‌ی وجود است، ان‌شاءالله.

عزیزان! دل‌های داغدار با یاد خدا و طلب نصرت از او آرامش می‌یابد؛ ویرانی‌ها ترمیم میشود، و صبر و استقامت شما عزت و کرامت به بار می‌آورد.

سید عزیز، سی سال در رأس مبارزه‌ای دشوار قرار داشت؛ حزب‌الله را قدم به قدم بالا آورد: «چون کشته‌اى که جوانه‌ی خود برآورد و آن را مایه دهد تا ستبر شود و بر ساقه‌هاى خود بِایستد و دهقانان را به شگفت آورد، تا از [انبوهىِ] آنان [خدا] کافران را به خشم دراندازد. خدا به کسانى از آنان که ایمان آورده و کارهاى شایسته کرده‌اند، آمرزش و پاداش بزرگى وعده داده است.»

با تدبیر سیّد، حزب‌الله مرحله به مرحله و صبورانه و منطقی و طبیعی رشد کرد و آثار وجودی خود را در مقاطع گوناگون در عقب نشاندن رژیم صهیونی، به رخ دشمنانش کشید: «میوه‌اش را هر دم به اذن پروردگارش می‌دهد».

حزب‌الله «شجرۀ طیّبه»

حزب‌الله حقّاً «شجرۀ طیّبه» است. حزب‌الله و رهبر قهرمان و شهید آن، عصاره‌ی فضائل تاریخی و هویتی لبنانند.

ما ایرانی‌ها از زمانی دور با لبنان و امتیازهایش آشناییم؛ کسانی چون شهید محمّد بن مکّی عاملی، و علیّ بن عبدالعال کَرَکی، و شهید زین‌الدّین عاملی، و حسین بن عبدالصّمد عاملی، و پسرش محمّد بهاءالدّین، معروف به شیخ بهائی و غیر آنها از مردان علم و دین، ایران را در دولت‌های سربداران و صفوی در قرنهای هشتم و دهم و یازدهم هجری از برکات دانش سرشار خود بهره‌مند کرده‌اند.

اداء دِین به لبنان مجروح و خونین، وظیفه‌ی ما و وظیفه‌ی همۀ مسلمانها است. حزب‌الله و سیّد شهید با دفاع از غزّه و جهاد برای مسجدالاقصیٰ و ضربه به رژیم غاصب و ظالم، در راه خدمتی حیاتی به همۀ منطقه و همۀ دنیای اسلام گام برداشتند. تکیه‌ی آمریکا و همدستانش بر حفظ امنیّت رژیم غاصب، پوششی برای سیاست مهلک تبدیل رژیم به ابزار آنان برای در اختیار گرفتن همۀ منابع این منطقه و استفاده از آن در درگیری‌های بزرگ جهانی است. سیاست آنان، تبدیل رژیم به دروازه‌ی صادرات انرژی از منطقه به جهان غرب و واردات کالا و فنّاوری از غرب به منطقه است و این یعنی تضمین موجودیّت رژیم غاصب و وابستگی کلّ منطقه به آن. رفتار سفّاکانه و بی‌محابای رژیم با مبارزان، ناشی از طمع به چنین وضعی است. این واقعیّت به ما تفهیم میکند که هر ضربه به رژیم از سوی هر کس و هر مجموعه، خدمت به کلّ منطقه و بلکه به کلّ انسانیّت است.

یقیناً این رؤیای صهیونی و آمریکایی، خیالی باطل و ناشدنی است. رژیم، همان شجره‌ی خبیثه‌ی کنده‌شده از روى زمین است که به گفته‌ی صدق الهی قرارى ندارد. این رژیم خبیث، بی‌ریشه و مصنوعی و ناپایدار است و صرفاً با تزریق حمایتهای آمریکا خود را بِزحمت بر سر پا نگه داشته است؛ و این هم دیری نخواهد پایید؛ باذن الله تعالی.

دلیل واضح این ادّعا آن است که اکنون یک سال است که دشمن با هزینه‌کرد چندین میلیارد دلار در غزّه و لبنان و با کمک همه‌جانبه‌ی آمریکا و چند دولت غربی دیگر در رویارویی با چند هزار مرد مبارز و مجاهد فی‌سبیل‌الله که محصور و ممنوع از هر گونه کمک از خارجند، شکست خورده و تنها هنرشان بمباران خانه‌ها و مدرسه‌ها و بیمارستان‌ها و مراکز جمعیّتی غیر مسلّحین بوده است! امروز بتدریج خود باند جنایتکار صهیونیست هم به این نتیجه رسیده‌اند که بر حماس و حزب‌الله هرگز پیروز نخواهند شد.

مردم مقاوم لبنان و فلسطین! مبارزان شجاع و مردم صبور و قدرشناس! این شهادتها، این خونهای بر زمین‌ریخته، نهضت شما را سست نمیکند، [بلکه] استوارتر میکند. در ایران اسلامی در حدود سه ماه تابستانِ یک سال (سال ۱۳۶۰ هجری شمسی) چند ده شخصیّت برجسته و ممتاز ما ترور شدند که یکی از آنها شخصیّت بزرگی مثل سیّدمحمّد بهشتی بود، یکی رئیس‌جمهوری مثل رجائی و نخست‌وزیری مثل باهنر بود، علمائی از قبیل آیت‌الله مدنی و قدّوسی و هاشمی‌نژاد و امثال اینها بودند. اینها هر کدام در سطح ملّی یا محلّی از ستونهای انقلاب به شمار می‌آمدند و فقدانشان چیز آسانی نبود؛ ولی انقلاب متوقّف نشد، عقب‌نشینی نکرد، بلکه سرعت گرفت.

امروز هم مقاومت در منطقه با این شهادتها عقب نخواهد نشست؛ مقاومت پیروز خواهد شد. مقاومت در غزّه چشم دنیا را خیره کرد؛ به اسلام عزّت بخشید. در غزّه، اسلام در برابر همۀ شرارت و پلیدی سینه سپر کرده است. هیچ انسان آزاده‌ای نیست که بر این ایستادگی درود، و بر دشمن سفّاک و خون‌آشامش لعنت نفرستد.

طوفان اقصیٰ و مقاومت یک‌ساله‌ی غزّه و لبنان، رژیم غاصب را به جایی رساندند که مهم‌ترین دغدغه‌اش، حفظ موجودیّت خود است؛ یعنی همان دغدغه‌ای که این رژیم در سالهای اول ولادت نحسش داشت. این بدین معنی است که مجاهدت مردان مبارز فلسطین و لبنان توانسته است رژیم صهیونی را هفتاد سال به عقب برگرداند.

عامل عمده‌ی جنگ و ناامنی و عقب‌ماندگی در این منطقه، «وجود رژیم صهیونیستی» و حضور دولتهایی است که ادّعا میکنند به دنبال فضای صلح و آرامش در منطقه‌اند. مشکل عمده‌ی منطقه، «دخالت بیگانگان» است. دولتهای این منطقه قادرند صلح و سلامت را در آن مستقر کنند. برای این هدف بزرگ و نجات‌بخش، تلاش و مبارزه‌ی «ملتها» و «دولتها» لازم است. در این راه، خدا همراه رهروان است؛ و البتّه خدا بر پیروزى آنان سخت توانا است.

سلام خدا بر رهبر شهید نصرالله، و بر قهرمان شهید هنیّه، و بر فرمانده پُرافتخار سپهبد قاسم سلیمانی[۱]

واکنش‌ها

نگارخانه

جستارهای وابسته

پانویس

منابع