بیضاوی
نام بیضاوی
نام کامل ناصرالدین أبو سعید أو أبو الخیر عبدالله بن أبی القاسم عمر بن محمد بن أبی الحسن علی البیضاوی الشیرازی الشافعی
اسامی دیگر قاضی بیضاوی • بیضاوی • ناصرالدین عبدالله بن محمدبیضاوی • نصیرالدین ابوالخیر
لقب ناصر‌الدین
محل تولد بیضاء• فارس
دین و مذهب سنی شافعی
عقیده شافعی
تخصص تفسیر قرآن
آثار معروف أنوار التنزیل و أسرار التأویل (تفسیر البیضاوی) • حاشیة القونوی علی تفسیر الإمام البیضاوی • نظام التواریخ • طوالع الأنوار من مطالع الأنظار
اساتید عمر بن‌ زکی بوشکانی • پدرش عمر بن محمد
درگذشت ۶۸۵ قمری (۱۲۸۶ میلادی)

ناصرالدین عبدالله بیضاوی ( ناصرالدین أبو سعید أو أبو الخیر عبدالله بن أبی القاسم عمر بن محمد بن أبی الحسن علی البیضاوی الشیرازی الشافعی) از قضات و افاضل قرن هفتم هجری است. قاضی بیضاوی در بیضا متولد شد و در شیراز به تحصیل علوم پرداخت.

وی قبل از رفتن به تبریز مدتی در عهد اتابکان فارس در فارس مقام قاضی‌القضاتی داشت. بعداً به تبریز رفت و تا پایان عمر در آن شهر به تألیف و تدریس و امر قضاوت مشغول بود. بیضاوی معاصر با خواجه نصیرالدین طوسی و قطب‌الدین شیرازی و مصاحب و دوست آنان بود. در مورد سال وفات قاضی اختلاف هست. احتمالاً فوت او مابین سال‌های ۶۸۲ تا ۶۹۲ هجری قمری بوده‌است. کتاب انوار التنزیل و اسرار التاویل یا تفسیر بیضاوی مهم‌ترین تألیف اوست.

معرفی اجمالی بیضاوی

ناصرالدین أبو الخیر عبدالله بن عمر بیضاوی؛ از دانشمندان بزرگ و بنام اهل سنت است و مانند بسیاری دیگر از دانشمندان اسلامی، ایرانی می‌باشد. او در منطقه «بیضاء»، در اطراف شیراز متولد شد [۱] و به همین جهت، او را بیضاوی نامیده‌اند.

بیضاوی سال‌ها در شیراز زندگی کرد و منصب قضاوت را بر عهده داشت و قاضی القضاة آن دیار بود. [۲] او در فقه، شافعی بود و از بزرگان این مکتب به حساب می‌آمد. [۳] در کلام، برخی او را اشعری دانسته‌اند [۴] و برخی دیگر اشعری بودن او را رد کرده‌اند. [۵] در مورد تاریخ ولادت او، تاریخ دقیقی وجود ندارد، ولی مطمئناً بیشتر عمرش در قرن هفتم بوده و با علامه حلى، خواجه نصیر طوسى و صاحب شرایع هم‌عصر بوده است. [۶] او پس از این‌که مدتی در شیراز بود، به تبریز رفت و تا آخر عمر در آن‌جا ماند. [۷] در مورد سال وفات او، اختلافاتی وجود دارد؛ برخی وفات او را سال 685 هجری و برخی دیگر 691 دانسته‌اند. [۸]

شخصیت علمی

بیضاویدر خاندانی شافعی‌مذهب، در شیراز، شهری با سابقه‌ای قدیم در گرایش با كلام‌ اشعریرشد یافت. سلسلة آموزش وی نیز از پدر با چند واسطه به امام غزالی، متكلّم بزرگ اشعریو از طریق او به رسول اكرم (ص) می‌رسد.

مرور بر آثار بیضاوی، به‌خوبی نشان می‌دهد كه وی از آرای مذاهب و فرق گوناگون همچون معتزله، مرجئه و كرّامیه و از دیدگاه‌ها یفرق گوناگون شیعه از امامیه و زیدیه و اسماعیلیه و حتی برخی فرق كم‌شناخته چون فضیلیه، آگاه بوده است. اما او خود به موضع اشاعره پایبند بوده است و با بهره‌گیری از دانش پیشینیان این مكتب، به‌ویژه تحت‌ تأثیر اندیشمندانی چون امام غزالی و فخرالدین رازی و با نگاهی عقل‌گرایانه به تألیف آثاری در حوزه‌های متنوع علوم اسلامی پرداخته است.

بیضاوی با تلفیق مفاهیم كلامی و فلسفی، به جایگاه عقل در حوزة معارف دینی توجهی ویژه مبذول داشته، و آرای خود درباره عقل و نظر را در مجموعة «طوالع‌الانوار» به‌تفصیل آورده است. ایشان در مباحث دینی، از عقل‌گرایی به سوی میراث نقلی گراییده است، ازهمین‌رو، نباید انتظار داشت كه وی در منظومة كلامی خویش وجه تمایز شاخصی با متكلّمان پیشین داشته باشد؛ اما كوشش وی در جهت تلفیق میان عقل و نقل، نه تنها زمینة اصلی در پیدایش آثار متنوّع او بوده، كه برخی تحلیل‌ها و مواضع خاصی را برای او نیز ایجاب كرده است.

در سخن از برخورد بیضاویبا حدیث، شایان توجه است كه وی به‌عنوان یك فارسی‌زبان، در نقل حدیث، اگرچه نقل عین عبارت عربی را «اولی» دانسته، امّا برخلاف هنجارهای محدّثین، نقل معنای آن به فارسی را نیز روا شمرده است.

افزون بر آنكه بیضاوی به‌عنوان فقیه اصولی و متكلم اشعری مطرح است، به علم تصوّف گرایش داشته و با عنوان زاهد و عابد از او یاد شده است و مدّتی نزد عارف تبریزی، محمّد كجوجانی، به تزكیه و تهذیب نفس پرداخته، و همچنین در مسیر سفر به تبریز، خود را ملزم می‌دانسته است كه نزد شیخ سلسلة سهروردیه نورالدین عبدالصمد نطنزی حضور یابد،‌ و تألیف كتاب تهذیب‌الأخلاق در تصوّف، این گرایش او را بیشتر نمایان ساخته است.

بیضاویدر حوزه‌های متنوعی كه بر آنها چیرگی داشته، در فقه و كلام و تفسیر، در كنار بیان رأی و نظر دیگران، آرا و اختیارات خود را نیز بیان نموده است. اظهارنظرهای بیضاوی در كتاب فقهی«الغایةالقصویفیدرایةالفتوی» جلب توجّه می‌كند. توجّه‌برانگیزترین موضوع در این میان، بخش معاملات، قضا و شهادات است كه نظر به عهده‌داری منصب قضا توسّط او، بیشترین آرای شخصی او را دربر دارد.

آرا، نظرات و اندیشه‌های بیضاوی، از زمان خود او مورد توجّه بوده و تأثیر به‌سزای آن را می‌توان در رواج آثار ویو نیز روی كرد فراوان شارحان و حاشیه‌نویسان بر آن آثار دانست. برخیاز آثار او مانند تفسیر «انوارالتنزیل» و كتاب «منهاج‌الوصول» مدّت‌ها در شمار كتاب‌های آموزشی بوده است و اكنون نیز در مدارس علوم دینی اهل‌سنت تدریس می‌شود.

با نگاهی گذرا به فهرستی كه حاج خلیفه در «كشف‌الظنون» از شروح و حواشی تفسیر و دیگر آثار بیضاویثبت كرده است، می‌توان به گسترة رواج اندیشه‌ها و آثار وی پی برد. علّامه ابن‌خلدون با نگاهی تاریخی در مبحث اصول و در نام بردن از متكلّمان پردازنده به آثار اصولی، از كتاب منهاج و نیز توجّه فراوان دانش‌اندوزان بدان یاد كرده است.(3)

شرح‌ها و تعلیق‌های تفسیر بیضاوی‌

1ـ حاشیة محی‌الدین شیخ‌زاده، محمّد بن مصلح‌الدین مصطفی قوجوی حنفی، متوفای 951 هـ.؛

2ـ حاشیة الشهاب مسمّا به عنایة‌القاضی و كفایة‌الراضی، قاضی شهاب‌الدین احمد بن محمّد بن عمر خفاجی، متوفای 1069 هـ.؛

3ـ حاشیة شمس‌الدین محمّد بن یوسف بن علی بن سعید كرمانی شافعی، متوفای 786 هـ.؛

4ـ حاشیة عصام‌الدین ابراهیم بن محمّد عرب‌شاه اسفراینی، متوفای 943 هـ.؛

5ـ أزهارالتسهیل لما فی أنوارالتنزیل در 50 جلد، تألیف دانشمند و محقّق معاصر علامه محمّدموسی روحانی بازی، استاد حدیث و تفسیر جامعة اشرفیة لاهور پاكستان؛

6ـ تعلیق مصطفی بن محمّد مشهور به بستان آفندی، متوفای 977 هـ.؛

7ـ تعلیق محمّد كمال‌الدین تاشكندی؛

8ـ تعلیق محمّد بن ابراهیم حنبلی، متوفای 971 هـ.؛

9ـ تعلیق شیخ قاسم بن قطلوبغا حنفی، متوفای 879 هـ.؛

10ـ‌ التعلیق الحاوی علی التفسیر البیضاوی، عبدالحق بن سیف‌الدین محدّث دهلوی، متوفای 1051 هـ.؛

11ـ تعلیق سیّد شریف علی بن محمّد جرجانی، متوفای 816 هـ.؛

12ـ الفتح‌السماوی بتخریج احادیث البیضاوی، عبدالرئوف المناوی. [۹]

آثار علمی بیضاوی

تفسیر قرآن: «أنوار التنزیل و أسرار التأویل». علم کلام: «الإیضاح»، «طوالع الأنوار»، «مطالع الأنظار» و «شرح فصول خواجه طوسى». فقه شافعی: «شرح التنبیه»، «شرح المصابیح»، «الغایة القصوى». لغت: «شرح المنتخب». منطق: «شرح المطالع»‏. اصول فقه: «منهج الوصول إلى علم الأصول»، «شرح المنهاج»، «شرح مختصر ابن الحاجب»، «شرح المنتخب»‏. حدیث: «شرح مصابیح السنّة». عرفان و تصوّف: «تهذیب الأخلاق». تاریخ: «نظام التواریخ».[9] کتاب‌شناسی «أنوار التنزیل و أسرار التأویل» به طور قطع؛ تفسیر «أنوار التنزیل و أسرار التأویل» معروف به «تفسیر بیضاوی»، معروف‌ترین و اثرگذارترین کتاب او است. این تفسیر؛ بر اساس تفسیر «کشّاف» زمخشرى نوشته شده است [۱۰] و از «تفسیر کبیر» فخر رازى و همچنین از تفسیر راغب اصفهانى نیز بهره گرفته و پاره‌اى اقوال و آراء صحابه و تابعان را نیز در آن آورده است. در تفسیر، از خِرَد و اندیشه هم استمداد جسته و نکات جالب و استنباطات دقیقى را در ضمن آنها بیان کرده است و همه اینها با اسلوبى موجز و مختصر آمده است که گاهى چنان دقیق می‌شود که بدون تأمل، نمی‌توان بدان پی برد. [۱۱]

بیضاوی در مقدمه این تفسیر، درباره روش تفسیر و منابعى که بر آنها اعتماد کرده است، می‌گوید: «دیر زمانى است که با خود می‌گفتم کتابى در این فنّ (تفسیر) تألیف کنم که دربردارنده برگزیده آراى بزرگان صحابه و تابعان، دانشمندان و مفسران باشد. همچنین نکات‏ مهم و لطایفى را در برگیرد که نتیجه تحقیقات خودم و محققان پیشین است». [۱۲] در انتهای تفسیر نیز می‌گوید: «نگارش این کتاب که شامل نوادر اقوال خردمندان و برگزیده سخنان بزرگان و چکیده نظریات علماى امت در تفسیر قرآن و فهم معانى آن و کشف و توضیح واژه‌هاى مشکل آن است، با اختصار و به دور از اخلال و خالى از گمراهی به پایان رسید». [۱۳]

این تفسیر که غالباً - به ویژه از سوى اسلام‌شناسان اروپایى - تفسیر استاندارد قرآن شمرده می‌شود، به آن قصد نگاشته شده بوده که کتاب درسى مدرسه‌ها یا مکتبی‌ها و حوزه‌هاى علمیه باشد، لذا هدفش به دست دادن خلاصه‌اى موجز از بهترین و معتبرترین نکات تفاسیر پیشین است». [۱۴]

به هر حال؛ این کتاب مورد استقبال و پذیرش عموم قرار گرفت و بسیارى همه یا بخشى از آن‌را براى تدریس در نظر گرفتند. [۱۵] حاشیه‌های بسیاری از علمای شیعه و سنی بر آن نوشته شده است. [۱۶] روش کلی بیضاوی در تفسیرش چنین است که در ابتدای سوره، نام سوره را ذکر کرده و محل نزول آن‌را مشخص می‌کند. سپس به تفسیر آیات می‌پردازد. [۱۷] بیضاوی در انتهای سوره، روایاتی را در فضیلت سوره مورد بحث ذکر می‌کند. بیضاوی، در آیات مربوط به اهل بیت(ع) تا حدودی معتدل بود. [۱۸] برای نمونه؛ در ذیل آیه مباهله، داستان آمدن پیامبر اکرم(ص)، حضرت على(ع)، حضرت فاطمه(س)، امام حسن(ع) و امام حسین(ع) را همان‌طور که شیعه می‌گوید، آورده است. و آیه را دلیل بر فضیلت افرادى که پیامبر(ص) ایشان را براى مباهله آورد، می‌داند. [۱۹]

وفات

‌در مورد تاریخ وفات ایشان اختلاف است؛ برخی سال 685 هجری و برخی سال 691 و برخی سال 716 و برخی سال710 هجری را سال وفات ایشان ذكر كرده‌اند. [۲۰]

علامه قاضی محمّد خضری در تاریخ مشاهیر اسلام می‌نویسد: مفسر شهیر و برجستة اسلام [علامه بیضاوی]به تاریخ 685 هجری در تبریز وفات یافت و آرامگاه ایشان فعلاًبه باغ ملّی تبدیل شده است. [۲۱]

مولانا محمدحنیف گنگوهی در كتاب ظفرالمحصلین بأحوال المصنفین دو قول را ذكر كرده و قول 685 هجری را راجح قرار داده است.

منابع

  1. برگرفته از سایت بیضاوی که بود؟ و آثار علمی او کدام‌اند؟ _شیعه نیوز
  2. برگرفته از سایت قاضي عبدالله بن عمر شيرازي بيضاوي - ندای اسلام

پانویس

  1. زرکلی، خیر الدین، الاعلام، ج 4، ص 110، بیروت، دار العلم للملایین، چاپ هشتم، 1989م
  2. الادنه وى‏،‌ احمد بن محمد، طبقات المفسرین، ص 254، مدینه، مکتبة العلوم و الحکم‏، چاپ اول‏، 1417ق
  3. زغلول‏، محمد حمد، التفسیر بالرأی، ص 313، دمشق،‌ مکتبة فارابى، چاپ دوم،‌ 1425ق
  4. نور الدین عتر،‌ علوم القرآن الکریم، ص 89،‌ دمشق‏، مطبعة الصباح‏، چاپ ششم‏، 1416ق
  5. معرفت‏، محمد هادى، التفسیر و المفسرون، ج ‏2، ص 430، مشهد، الجامعة الرضویه للعلوم الاسلامیه‏، چاپ اوّل‏، 1418ق
  6. استادى‏، رضا، آشنایى با تفاسیر(عدم تحریف قرآن و چند بحث قرآنى)‏، ص 317، تهران‏، نشر قدس‏، چاپ دوم‏، 1383ش
  7. ذهبى‏،‌ محمد حسین، التفسیر و المفسرون، ج 1، ص 297، بیروت‏،‌ دار احیاء التراث العربى‏، بی‏تا
  8. العکری الحنبلی الدمشقی، شهاب الدین عبدالحی بن احمد، شذرات الذهب فی اخبار من ذهب، تحقیق، الأرناؤوط، ج 7، ص 686، دمشق، بیروت، دار ابن کثیر، چاپ اول، 1406 ق
  9. گنگوهی؛ ظفرالمحصلین بأحوال المصنفین؛ ص 39
  10. معرفت، التفسیر و المفسرون، ج ‏2، ص 430
  11. همان، ج ‏2، ص 431
  12. بیضاوی، عبدالله بن عمر، انوار التنزیل و اسرار التأویل، تحقیق، مرعشلی‏، محمد عبدالرحمن، ج 1، ص 23، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ اول، 1418ق
  13. همان، ج ‏5، ص 350
  14. ریچارد بل، در آمدى بر تاریخ قرآن، ترجمه: خرمشاهى‏، بهاءالدین، ص 252، قم‏،‌ مرکز ترجمه قرآن‏، چاپ اول‏، 1382ش
  15. ذهبی، التفسیر و المفسرون، ج ‏1، ص 303
  16. ر.ک: ایازى‏، سید محمد على، المفسرون حیاتهم و منهجهم‏، ص 162،‌ تهران‏،‌ وزارت ارشاد، چاپ اول‏، 1373ش
  17. آشنایى با تفاسیر(عدم تحریف قرآن و چند بحث قرآنى)، ص 214
  18. همان، ص 325.
  19. أنوار التنزیل و أسرار التأویل، ج ‏2، ص 21
  20. دهخدا، علی‌اكبر؛ لغت‌نامة دهخدا؛ ج 4، ص 5226، چاپ دوم از دورة جدید، تهران: انتشارات دانشگاه تهران، 1377
  21. خضری، محمّد؛ تاریخ مشاهیر اسلام؛ ج 2، ص 1086، ارومیه: انتشارات حسینی‌اصل، 1386