حضرت عیسی
حضرت عیسی (ع) پیامبر مسیحیان و یکی از پیامبران اولوالعزم و صاحب شریعت است. کتاب آسمانی او انجیل نام دارد و او آخرین پیامبر قبل از پیامبر اسلام (ص) و از بشارت دهندگان به ظهور آن حضرت بود. حضرت عیسی (ع) داراى مقام امامت بود. از معجزات اوست: خلق مرغ، زنده کردن مردگان، شفای کور مادرزاد و برصى و خبر دادن از غیب.
نام | حضرت عیسی (ع) • عبری: ישוע • یونانی باستان: Ἰησοῦς |
---|---|
معنای اسم | عیسی در زبان عبری به معنی نجات دهنده است |
ولادت | ۴ قبل از میلاد یهودیه • امپراتوری روم |
زادگاه | ناصره جلیل |
مدت عمر | ۳۳ سال |
محل مبعوث شدن | فلسطین |
وفات | ۳۰–۳۳ میلادی اورشلیم • امپراتوری روم |
علت وفات | مصلوب شدن |
نام پدر | یوسف نجار |
نام مادر | مریم (به عقیدهٔ مسیحیان پسر خدا بود) |
مطابق با قرآن عیسی (ع) به گونهای اعجازآمیز از مادری باکره و مقدس متولد شد و سپس در گهواره شروع به سخن گفتن کرد و پیامبری خود را بشارت داد.
مسیحیان بر این باورند که عیسی (ع) توسط یهود به صلیب کشیده شده و به شهادت رسیده است اما مطابق با قرآن هنگامی که یهود بر آن جناب شورید و تصمیم گرفت او را به قتل برساند، خداى تعالى او را از دست یهود نجات داد و به سوى خود بالا برد.
ولادت حضرت عیسی (ع)
حضرت عیسی (ع) فرزند مریم دختر عمران است که خداوند او را برگزیده بر تمام زنان عالم برتری داد. [۱] ولادت حضرت عیسی (ع) ولادتی خاص است. مطابق با قرآن خداوند به حضرت مریم که معتکف در مسجد[۲] بود بشارت داد که به زودی صاحب فرزندی میگردد که از مقربان درگاه الهی خواهد شد. [۳]
سپس خداى تعالى روح را (که یکى از فرشتگان بزرگ خدا است) نزد او فرستاد و روح به شکل بشرى تمام عیار در برابر مریم مجسم شد و به او گفت: که فرستاده اى است از نزد معبودش، و پروردگارش وى را فرستاده تا به اذن او پسرى به وى بدهد، پسرى بدون پدر، و او را بشارت داد به این که بزودى از پسرش معجزات عجیبى ظهور می کند و نیز خبر داد که خداى تعالى بزودى او را به روح القدس تایید نموده، کتاب و حکمت و تورات و انجیلش می آموزد و به عنوان رسولى به سوى بنى اسرائیل گسیلش میدارد، رسولى داراى آیات بینات، و نیز به مریم از شان پسرش و سرگذشت او خبر داد، آن گاه در مریم بدمید و او را حامله کرد. مریم سپس به مکانى دور منتقل شد و در آن جا درد زائیدنش گرفت و درد زائیدن او را به طرف تنه نخله اى کشانید و با خود میگفت: اى کاش قبل از این مرده و از خاطره ها فراموش شده بودم، من همه چیز را و همه چیز مرا از یاد می برد، در این هنگام ندا شنید که:
غم مخور که پروردگارت پائین پایت نهر آبى قرار داده، تنه درخت را تکان بده تا پى در پى خرماى نورس از بالا بریزد، از آن خرما بخور و از آن آب بنوش و از فرزندى چون من خرسند باش، اگر از آدمیان کسى را دیدى، بگو من براى رحمان روزه گرفته ام و به همین جهت امروز با هیچ انسان سخن نمیگویم. [۴]
مریم سپس به میان مردم آمد در حالى که فرزندش را در آغوش داشت. آنها وقتى او را به این حال دیدند، شروع کردند از هر سو به وى طعنه زدند و او را سرزنش نمودند چون دیدند دخترى شوهر نرفته بچه دار شده است، گفتند: اى مریم چه عمل شگفت آورى کردى!، اى خواهر هارون نه پدرت بد مردى بود و نه مادرت بدکار! مریم اشاره کرد به کودکش که با او سخن بگوئید، مردم گفتند: ما چگونه با کسى سخن گوئیم که کودکى در گهواره است، در این جا عیسى به سخن درآمد و گفت: من بنده خدا هستم، خداى تعالى به من کتاب داد و مرا پیامبرى از پیامبران کرد و هر جا که باشم با برکتم کرد و مرا به نماز و زکات سفارش کرد، مادام که زنده باشم بر احسان به مادرم سفارش فرمود و مرا نه جبار کرد و نه شقى، و سلام بر من روزى که به دنیا آمدم و روزى که می میرم و روزى که زنده برمی خیزم. [۵]
قرآن ولادت آن حضرت را با ولادت حضرت آدم (ع) مشابه دانسته است [۶] از این جهت که او نیز همچون حضرت آدم (ع) بدون پدر متولد شد. [۷]
تاریخ تولد حضرت عیسی(ع)
در ابتدا چنین به نظر مى رسد که تاریخ تولد حضرت عیسی کاملا روشن است، چرا که خود مبدأ تاریخ گردیده و سایر حوادث تاریخى را با میلاد وى مى سنجند، اما واقعیت این است که این تاریخ میلادى در ارتباط با تولد حضرت عیسی دقیق نیست.
به نظر عجیب مى آید اگر بگوییم که عیسی در سال 4 قبل از میلاد، یا یکى دو سال قبل از آن متولد شده باشد، در این وقت هرودس کبیر هم چنان بر تخت سلطنت یهود نشسته بود و این معنا به ضمیمه ى قراینى چند، از جمله عبارت لوقا در انجیل که مى گوید: عیسی در سال یازدهم سلطنت تیبریوس قیصر متولد شد، ما را ناگزیر مى سازد که تاریخ میلاد واقعى او را چند سال به عقب ببریم. [۸]
هم چنین گزارش متى در مورد بازگشت یوسف و مریم به ناصره در زمان آرکلائوس [۹] با مدارک تاریخى منطبق نیست و او پس از هرودس به سلطنت نرسید. [۱۰]
به هر حال روایات اناجیل در مورد تاریخ تولد حضرت عیسی فاقد ارزش تاریخى است. در مورد روز تولد حضرت عیسی نیز خبر مستندى در دست نیست و آن چه سنت مسیحى بر آن قرار گرفته است (که روز 25 دسامبر تاریخ تولد حضرت عیسی باشد) مطابق با تصمیم کلیساهاى روم و غرب در سال 354 میلادى است و بیشتر جنبه ى سیاسى دارد:
در پاره اى از کشورهاى اروپایى به ویژه روم، آیین مهرپرستى [۱۱] بسیار رواج داشت، روز 25 دسامبر، روز جشن اصلى آیین مهرپرستى، یعنى روز زایش آفتاب شکست ناپذیر بود. در چنین روزى جشن هاى بسیارى بر پا مى شد و گرایندگان بسیارى به انجام مراسم و شعایرى مى پرداختند. کشیشان و کلیسا از این موقعیت استفاده کردند و بدون توجه به مخالفت هاى بسیار که ابراز شد، [۱۲] این روز را روز تولد عیسی اعلام، و بدین وسیله، از جریانى مخالف جلوگیرى کردند. [۱۳]
نسب حضرت عیسی (ع)
از آنجا که نسب حضرت مریم به نقلی به حضرت سلیمان و از طریق ایشان به حضرت یعقوب (ع) میرسد.[۱۴] حضرت عیسی (ع) نیز از انبیاء بنی اسرائیل (فرزندان حضرت یعقوب (ع) محسوب می شود.
محل تولد و زندگى حضرت عیسی(ع)
از عهد جدید برمى آید که حضرت مریم در شهرى به نام ناصره در استان جلیل از فرشته ى وحى باردار شد، ولى فرزندش را در بیت لحم به دنیا آورد: در ماه ششم جبرائیل فرشته از جانب خدا به شهرى به نام ناصره که در استان جلیل واقع است به نزد دخترى که در عقد مردى به نام یوسف از خاندان حضرت داود بود، فرستاده شد. نام این دختر مریم بود. فرشته وارد شد و به او گفت: «سلام... اى کسى که مورد لطف هستى، خدا با تو است... . اى مریم; نترس زیرا خداوند به تو لطف فرموده است. تو آبستن خواهى شد و پسرى خواهى زایید و نام او را عیسی خواهى گذارد...[۱۵]
در آن روزها به منظور یک سرشمارى عمومى در سراسر دنیاى مردم، فرمانى از طرف امپراطور اوغطس صادر شد. وقتى دور اول این سرشمارى انجام گرفت، کرینیوس فرماندار کل سوریه بود. پس براى سرشمارى هر کس به شهر خود مى رفت و یوسف نیز از شهر ناصره ى جلیل به یهودیه آمد تا در شهر داود که بیت لحم نام داشت، نام نویسى کند، زیرا او از خاندان داود بود. او مریم را که در این موقع در عقد او و باردار بود، همراه خود برد. هنگامى که در آن جا اقامت داشت، وقت تولد طفل فرارسید و مریم اولین فرزند خود را که پسر بود به دنیا آورد. اورا در قنداق پیچید و در آخورى خوابانید، زیرا در مسافرخانه جایى براى آنان نبود. [۱۶]
مسیحیان، بر اساس تعالیم کتاب مقدس، اصرار دارند که محل تولد عیسی را بیت لحم، و محل پرورش او را ناصره، بدانند; زیرا مى خواهند بشارات و پیش گویى ها در مورد رهبر بنى اسرائیل و مسیح موعود را بر حضرت عیسی تطبیق نمایند.
هیرودیس پادشاه، از ستاره شناسان مى پرسد: طبق پیشگویى پیامبران، مسیح در کجا باید به دنیا آید؟ ایشان پاسخ دادند: باید در بیت لحم متولد شود; زیرا میکال نبى چنین پیش گویى کرده است: اى بیت لحم، اى شهر کوچک، تو در یهودیه دهکده اى بى ارزش نیستى، زیرا از تو پیشوایى ظهور خواهد کرد که قوم بنى اسرائیل را رهبرى خواهد نمود. [۱۷] انجیل متى وقتى که از سکونت عیسی و والدینش در ناصره خبر مى دهد، اضافه مى کند: باز در اینجا پیشگویى انبیا جامه ى عمل پوشید که: او ناصرى خوانده خواهد شد. [۱۸] لکن تطبیق آن اخبار بنى اسرائیل بر حضرت عیسی دشوار مى نماید، زیرا:
اولاً، مجوسیان یا زرتشتیان پارسى، آدم پرست نبودند تا براى پرستش کودکى از شرق به بیت لحم سفر کنند. این در حالى است که متى مى نویسد: چند مجوس ستاره شناس از مشرق زمین به اورشلیم آمده پرسیدند: کجاست کودکى که باید پادشاه یهود گردد؟ ما ستاره ى او را در سرزمین هاى دوردست شرق دیده ایم و آمده ایم تا او را بپرستیم. [۱۹]
ثانیاً، مشخص نیست هنگامى که آنها این کودک را یافتند، چرا او را ترک گفتند و نه بشارت او را به مجوسیان دیگر دادند و نه خود آنها در زمره ى حواریون آن حضرت قرار گرفتند.
ثالثاً، نه تنها عیسی(ع) به تشکیل دولت اسرائیل نپرداخت و اسرائیلیان پراکنده را جمع نکرد، بلکه پس از تولد و آغاز فعالیت او، یهودیان پراکنده تر شده، و اورشلیم نابود و فلسطین منهدم گردید.
رابعاً، گزارش لوقا درباره ى سرشمارى و اجبار والدین عیسی به حضور در بیت لحم، نه از نظر تاریخى صحیح است و نه از نظر منطقى. در تاریخ هیچ اثرى از این سرشمارى وجود ندارد. در مورد ناصرى بودن حضرت عیسی نیز ملاحظاتى وجود دارد:
اولاً، این پیش گویى از انبیا در دست نیست که شخصى ناصرى ظهور خواهد کرد.
ثانیاً، اصلا شهرى به نام ناصره، در زمان میلاد حضرت مسیح وجود نداشته است. بله، قریه ى کوچکى (که به هیچ وجه نمى توان آن را شهر نامید) وجود داشته که از قرن چهارم میلادى زیارتگاه مسیحیان شده است.
ثالثاً، احتمالاً مراد از پیش گویى ها، ناضرى بودن به معناى نذر و وقف خدا بودن یا به معناى «مواظب بر اجراى دقیق مراسم دینى بودن» است، نه ناصرى به معناى انتساب به شهر ناصره. [۲۰]
نام حضرت عیسی (ع)
در اقرب الموارد گوید: عیسى لفظى است عبرانى یا سریانى. به قولى آن مقلوب یسوع است که آن نیز عبرانى است. [۲۱]
در المیزان در مورد معنای عیسی آمده است: اصل عیسى یشوع است و آن را نجات دهنده تفسیر کرده اند. [۲۲]
نام دیگری که برای عیسی (ع) در قرآن آمده مسیح است. طبرسی در جوامع الجامع گفته است: اصل مسیح در عبرانی مشیحا بوده که معنایش مبارک است.[۲۳] همانگونه که خود گفت: «وَجَعَلَنِی مُبَارَکًا أَیْنَ مَا کُنْتُ» [۲۴]
نبوت حضرت عیسی (ع)
حضرت عیسی (ع) به سوى بنى اسرائیل گسیل شد و مامور شد تا ایشان را به سوى دین توحید بخواند، و ابلاغ کند که من آمده ام به سوى شما و با معجزه اى از ناحیه پروردگارتان آمده ام و آن این است که براى شما (و پیش رویتان) از گل چیزى به شکل مرغ می سازم و سپس در آن می دمم، به اذن خدا مرغ زنده اى می شود و من کور مادرزاد و برصى غیر قابل علاج را شفا مىدهم و مردگان را به اذن خدا زنده مىکنم و بدانچه مىخورید و بدانچه در خانه هایتان ذخیره مىکنید خبر مىدهم، که در این براى شما آیتى است بر این که خدا رب من و رب شما است و باید او را بپرستید.
عیسى (ع) مردم را به شریعت جدید خود که همان تصدیق شریعت موسى (ع) است دعوت می کرد، چیزى که هست بعضى از احکام موسى را نسخ نمود و آن حرمت پاره اى از چیزها است که در تورات به منظور گوشمالى و سختگیرى بر یهود حرام شده بود و بارها می فرمود: من با حکمت به سوى شما گسیل شده ام، تا برایتان بیان کنم آن چه را که مورد اختلاف شما است و نیز می فرمود: اى بنى اسرائیل من فرستاده خدا به سوى شمایم، در حالى که تورات را که کتاب آسمانى قبل از من بوده تصدیق دارم و در حالى که بشارت می دهم به رسولى که بعد از من میآید و نامش احمد است.
عیسى (ع) به وعده هایى که داده بود که فلان و فلان معجزه را آورده ام وفا کرد، هم مرغ خلق کرد و هم مردگان را زنده کرد و هم کور مادرزاد و برصى را شفا داد و هم به اذن خدا از غیب خبر داد.
عیسى (ع) همچنان بنى اسرائیل را به توحید خدا و شریعت جدید دعوت کرد تا وقتى که از ایمان آوردنشان مایوس شد، و وقتى طغیان و عناد مردم را دید و استکبار کاهنان و احبار یهود از پذیرفتن دعوتش را مشاهده کرد، از میان عده کمی که به وى ایمان آورده بودند چند نفر حوارى انتخاب کرد تا او را در راه خدا یارى کنند.
از سوى دیگر یهود بر آن جناب شورید و تصمیم گرفت او را به قتل برساند، ولى خداى تعالى او را از دست یهود نجات داد و به سوى خود بالا برد و مساله عیسى علیه السلام براى یهود مشتبه شد، بعضى خیال کردند که او را کشتند، بعضى دیگر پنداشتند که به دارش آویختند، خداى تعالى فرمود: نه آن بود و نه این، بلکه امر بر آنان مشتبه شد.[۲۵] [۲۶] [۲۷] [۲۸] [۲۹] [۳۰]
حضرت عیسی (ع) در قرآن
حضرت عیسی (ع) در قرآن ۲۵ بار به عنوان عیسی، و ۱۳ بار به عنوان مسیح یاد شده است. حضرت عیسی یکی از پنج پیامبر صاحب شریعت [۳۱] و از پیامبران اولو العزم است. مطابق با قرآن حضرت عیسی(ع) ، بنده خدا [۳۲] و رسول به سوى بنى اسرائیل [۳۳] و یکى از پیامبران اولوالعزم و صاحب شریعت بوده و کتابى به نام انجیل داشت . [۳۴]
خداى تعالى نام او را مسیح عیسى نهاد [۳۵] و کلمة اللَّه و روحى از خدا خواند و داراى مقام امامت [۳۶] و از گواهان اعمال [۳۷] و بشارت دهندگان به آمدن پیامبر اسلام بود [۳۸]وجیه و آبرومند در دنیا و آخرت و از مقربین بود. [۳۹] او از برگزیدگان بود [۴۰] مبارک بود هر جا که باشد، تزکیه شده بود، آیتى بود براى مردم و رحمتى از خدا بود و احسانگرى به مادرش، و از زمره کسانى بود که خداى تعالى به ایشان سلام کرد [۴۱] و از کسانى بود که خدا کتاب و حکمتش آموخت. [۴۲] [۴۳] آیات زیر آیاتی هستند که نام حضرت عیسی (ع) یا جریانی مرتبط با آن حضرت در آنها ذکر شده است:
- سوره بقره، آیه ۸۷
- سوره بقره، آیه ۲۵۳
- سوره آل عمران، آیه ۴۵-۴۹
- سوره آل عمران، آیه ۸۴
- سوره نساء، آیه ۱۵۷-۱۵۸
- سوره مائده، آیه ۱۱۰-۱۱۶
- سوره انعام، آیه ۸۵
- سوره مریم، آیه ۲۰-۳۴
- سوره زخرف، آیه ۶۳-۶۵
- سوره صف، آیه ۶-۱۴
چند نمونه از آیاتی که نام حضرت عیسی (ع) در آنها آمده است:
- «إِذْ قَالَتِ الْمَلَائِکَةُ یَا مَرْیَمُ إِنَّ اللَّهَ یُبَشِّرُکِ بِکَلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسِیحُ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ وَجِیهًا فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِینَ»: یاد کن هنگامیرا که فرشتگان گفتند: اى مریم، خداوند تو را به کلمه اى از جانب خود که نامش مسیح، عیسى بن مریم است مژده میدهد، در حالى که او در دنیا و آخرت آبرومند و از مقربان است. [۴۴]
- «وَزَکَرِیَّا وَیَحْیَىٰ وَعِیسَىٰ وَإِلْیَاسَ کُلٌّ مِنَ الصَّالِحِینَ»: و زکریا و یحیى و عیسى و الیاس را یاد کن که جملگى از شایستگان بودند. [۴۵]
- «إِنَّ مَثَلَ عِیسَىٰ عِنْدَ اللَّهِ کَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ قَالَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ»: در واقع مثل عیسى نزد خدا همچون مثل خلقت آدم است که او را از خاک آفرید سپس بدو گفت: باش پس وجود یافت. [۴۶]
حضرت عیسی (ع) در روایات
- امام صادق (ع)[۴۷] : بدانید که اگر کسی عیسی بن مریم را انکار کند و به نبوت دیگر پیامبران اعتراف نماید، ایمان نیاورده است. [۴۸]
- امام علی(ع)[۴۹] در وصف عیسی (ع) : و اگر خواهی، از عیسی بن مریم (ع) برایت بگویم. او سنگ را بالش خود میکرد و جامه خشن میپوشید و نان خشک و گلوآزار میخورد. خورش او گرسنگی بود و چراغش در شب، ماه و سرپناهش در زمستان، آفتاب گیرهای صبح و عصر و میوه و سبزیجاتش، علف و گیاهانی که زمین برای چهار پایان میرویاند. نه زنی داشت که مایه گرفتاری او باشد و نه فرزندی که اندوهگینش سازد و نه مال و ثروتی که دل او را به خود مشغول گرداند و نه طمعی که به خواریش اندازد. مرکب او دو پایش بود و خدمتکارش دو دست او! [۵۰]
- پیامبر خدا (ص) : ای ام ایمن، مگر نمیدانی که برادرم عیسی شامی را برای صبحانه نگه نمیداشت و صبحانه ای را برای شام؟ از برگ درختان تغذیه میکرد و از آب باران میآشامید، پلاس میپوشید و هر جا شب میرسید همان جا بیتوته میکرد و میگفت: هر روزی، روزی خود را میآورد. [۵۱]
- سخنان نجواآمیز خدای تعالی با (ع) : ای عیسی، چونان شخص دلسوز و مهربان، تو را به مهربانی سفارش میکنم تا با طلب شادی و خشنودی من، سزاوار دوستی من شوی. تو در بزرگی و در خردی برکت داده شدی و هر جا بودی با برکت بودی. گواهی میدهم که تو بنده من و زاده کنیز من هستی، با نافله ها به من نزدیک شو و به من توکل کن تا تو را کفایت کنم و غیر مرا به ولایت و دوستی برمگزین که تو را تنها میگذارم. [۵۲]
- امام صادق (ع) : یکی از روش های عیسی بن مریم گشت و گذار در شهرها بود. روزی با یکی از یاران خود که مردی کوته اندام بود و غالباً با عیسی (ع) همراهی میکرد، برای سیاحت بیرون رفت. چون عیسی به دریا رسید با یقین درست گفت: به نام خدا و بر روی آب حرکت کرد. مرد کوتاه قد چون دید عیسی (ع) از آب گذشت با یقین درست گفت: به نام خدا و بر روی آب حرکت کرد تا به عیسی (ع) رسید. در این هنگام دچار خودبینی و غرور شد... لذا در آب فرو رفت. پس از عیسی کمک خواست و آن حضرت دستش را گرفت و او را از آب بیرون کشید. [۵۳]
- پیامبر خدا(ص) : عیسی بن مریم بر گوری گذشت که صاحب آن عذاب میکشید. سال بعد نیز بر همان گور گذشت و دید دیگر عذاب نمیشود. عرض کرد: پروردگارا، پارسال از این گور عبور کردم و صاحبش عذاب میشد و امسال که از آن میگذرم دیگر عذاب نمیکشد؟ خداوند جل جلاله به او وحی فرمود: ای روح الله ، فرزند صالحی از او بزرگ شد و راهی را درست کرد و یتیمی را سرپرستی نمود و من به خاطر این کارهای فرزندش، او را آمرزیدم. [۵۴]
- به عیسی بن مریم (ع) عرض شد: چه کسی تو را ادب آموخت؟ فرمود: هیچ کس ادبم نیاموخت، بلکه زشتی نادانی را دیدم و از آن دوری گزیدم. [۵۵]
عیسی(ع) از نظر کتاب مقدس
قدیمى ترین منبع موجود در مورد هویت حضرت عیسی(ع) کتاب عهد جدید است. در رساله هاى پولس و انجیل مرقس که نخستین نوشته هاى مسیحى اند سخنى از اصل و نسب آن حضرت نیست، که این مطلب مى تواند دلیلى بر ناآشنایى این دو نویسنده با گذشته ى تاریخى وى باشد.
در نامه هاى پولس، عیسی(ع) نه یک بشر، بلکه خداوندى است که براى آمرزش گناهان بشر از آسمان به زمین نزول کرده و پس از مصلوب شدن، مجدداً به آسمان بازگشته است; بنابراین او نیازى به تاریخ و گذشته و خانواده ندارد. اما نویسندگان اناجیل متى و لوقا براى پر کردن خلأ موجود در انجیل مرقس شجره نامه اى از حضرت عیسی ذکر مى کنند. [۵۶]
درباره ى شجره نامه ى حضرت عیسی(ع) لازم است به نکاتى توجه شود:
- شجره نامه ى متى منشأ تاریخى و دقت لازم را ندارد و از درون سسست است; مثلا اجداد حضرت عیسی را به سه دسته ى چهارده نفرى تقسیم نموده است، در حالى که در دسته ى سوم سیزده نفر ذکر شدهاند; بنابراین افتادگى یا اشتباهى صورت گرفته است.
- این شجره نامه با شجره نامه اى که لوقا ذکر مى کند تفاوت هایى دارد و معلوم نمى شود کدام یک صحیح اند. البته شجره نامه اى که لوقا ذکر مى کند نسبت حضرت عیسی را تا حضرت آدم ابوالبشر بیان مى کند که بیشتر شبیه تخیّل است و محققان به خود اجازه ى تأیید آن را نمى دهند.
- شجره نامه ى مذبور اگر هم صحیح باشد، شجره نامه ى یوسف، شوهر مریم است، نه شجره نامه ى عیسی; زیرا مسیحیان معتقدند که عیسی از روح القدس است، نه از یوسف. [۵۷]
مسیحیان اصرار دارند که در شجره نامه بر دو مطلب تأکید گردد: یکى رساندن نسب عیسی به داود، تا بتوانند پیش گویى عهد عتیق را در مورد منجى و مصلحى که از نسل داود خواهد آمد و پادشاهى او را زنده خواهد کرد، [۵۸] بر حضرت عیسی تطبیق دهند; و دیگرى، رساندن نسب وى به اسحاق; زیرا در کتاب مقدس آمده است: «ابراهیم، اسحاق را براى قربانى به قربانگاه برد و خداوند گوسفندى فدیه ى او کرد تا با زنده ماندنش مصلح جهانى از نسل او پدید آید.» [۵۹] ولى طبق آن شجره نامه، این دو پیامبر از اجداد یوسف، شوهر مریم مى شوند، نه خود عیسی; مگر این که به سبب قرابت خانوادگى یوسف و مریم، آن دو را از اجداد مریم هم به حساب آوریم.
در انجیل لوقا آمده است: «و بر حسب گمان خلق او عیسی- پسر یوسف بن هالى...». [۶۰] معلوم نیست که عبارت «برحسب گمان خلق» را خود لوقا ذکر کرده است، یا آن چنان که برخى محققین معتقدند، از اضافاتى است که بعدها وارد انجیل شده است. [۶۱] در هر حال این تعارض وجود دارد که بالاخره آیا عیسی پسر یوسف است، یا چنان که در جاى دیگر کتاب مقدس به آن تصریح شده، [۶۲] عیسی متولد از روح القدس است؟
عروج حضرت عیسی (ع)
گرایش روزافزون مردم و یهودیان به دین حضرت عیسی (ع)، وحشت و نگرانی رؤسای یهود را برانگیخت و به قصد کشتن عیسی (علیهالسّلام) امپراطور روم را با خود همراه کردند، ولی با مشیّت و قدرت الهی نقشه قتل آنان به سرانجام نرسید، بلکه به اشتباه به جای حضرت عیسی (علیهالسّلام) شخصی بنام یهودا اسخر یوطی را به قتل رساندند. [۶۳]
عروج حضرت عیسی (ع) به روایت قرآن
قرآن کریم داستان کشتن حضرت عیسی (ع) را چنین نقل میکند: «و گفتارشان که: ما مسیح عیسی بن مریم پیامبر خدا را کشتیم، در حالیکه نه او را کشتند و نه بر دار آویختند؛ لکن امر بر آنها مشتبه شد. و کسانی که در مورد (قتل) او اختلاف کردند، از آن در شک هستند و علم به آن ندارند و تنها از گمان پیروی میکنند و قطعاً او را نکشتند، • بلکه خدا او را به سوی خود، بالا برد و خداوند توانا و حکیم است.» [۶۴] [۶۵]
عروج حضرت عیسی (ع) به روایت حدیث
حدیث موثقی از حضرت رضا(ع) منقول است که: «مشتبه نشد امر کشته شدن و مردن احدی از پیغمبران و حجتهای خدا بر مردم به غیر از عیسی بن مریم که او را زنده از زمین بالا بردند و روحش را در میان آسمان و زمین قبض کردند و چون به آسمان رسید حق تعالی روحش را به بدنش باز گردانید...» [۶۶]
چگونگی وفات حضرت عیسی (ع)
نسبت به وفات حضرت عیسی (ع) اختلاف نظر وجود دارد و لذا مرحوم علامه مجلسی[۶۷] بعد از ذکر آیه ۵۵ سوره آل عمران [۶۸] که درباره حضرت عیسی (ع) توّفی به کار برده شده میفرماید:
در تفسیر این آیه بعضی گفتهاند توّفی به معنی مرگ است و خداوند اول او را میمیراند و بعد از سه ساعت او را زنده کرده و به آسمان میبرد و بعضی گفتهاند که مردن آن حضرت بعد از آمدن، زمین در آخر الزمان خواهد بود. [۶۹]
پانویس
- ↑ سوره آل عمران، آیه 42
- ↑ ر.ک:مقاله مسجد
- ↑ سوره آل عمران، آیه 45
- ↑ سوره مریم، آیه ۲۰-۲۷
- ↑ سوره مریم، آیه ۲۷-۳۴
- ↑ سوره آل عمران، آیه ۵۲
- ↑ المیزان، ج۳، ص۲۱۲
- ↑ جان بى. ناس، تاریخ جامع ادیان، ص 582
- ↑ انجیل متى، 2: 22
- ↑ جلال الدین آشتیانى، تحقیقى در دین مسیح، ص 147
- ↑ Mithraism
- ↑ مسیحیان ابتدا ششم ژانویه را به عنوان تولد مسیح جشن مى گرفتند و کلیساى شرق، کلیساى غرب را به خاطر اعلام 25 دسامبر به عنوان روز تولد عیسی محکوم و به خورشیدپرستى متهم کرد. همان، ص 148
- ↑ هاشم رضى، ادیان بزرگ جهان، ص 471
- ↑ أنوار التنزیل و أسرار التأویل، ج۲، ص۱۳
- ↑ انجیل لوقا، 1: 26 ـ 32
- ↑ انجیل لوقا، 2: 1 ـ
- ↑ انجیل متى، 2: 5 و 6
- ↑ انجیل متى، 23
- ↑ انجیل متى، 2
- ↑ جلال الدین آشتیانى، تحقیقى در دین مسیح، ص 151 و نیز ر.ک: محمدر ضا زیبایى نژاد، مسیحیت شناسى مقایسه اى، ص 47
- ↑ قرشى، سید على اکبر، قاموس قرآن، ج۵، ص۸۲
- ↑ طباطبائی، المیزان، ج۳، ص۱۹۴
- ↑ طبرسی، تفسیر جوامع الجامع، ج۱، ص۱۷۴
- ↑ سوره مریم، آیه ۳۱
- ↑ سوره آل عمران۴۵-۵۸
- ↑ سوره زخرف، ۶۳-۶۵
- ↑ سوره صف، ۶-۱۴
- ↑ سوره مائده، ۱۱۰-۱۱۱
- ↑ سوره نساء، ۱۵۷-۱۵۸
- ↑ ترجمه المیزان، ج۳، ص۴۴۱
- ↑ سوره شوری، آیه ۱۳
- ↑ سوره مریم، آیه ۳۰
- ↑ سوره آل عمران، آیه ۴۹
- ↑ سوره احزاب، آیه ۷، سوره شورى، آیه ۱۳، سوره مائده، آیه ۴۶
- ↑ سوره آل عمران، آیه ۴۵
- ↑ سوره نساء، آیه ۱۷۱
- ↑ سوره احزاب آیه ۷
- ↑ سوره نساء، آیه ۱۵۹، سوره مائده، آیه ۱۱۷
- ↑ سوره آل عمران، آیه ۴۵
- ↑ سوره آل عمران، آیه ۳۳
- ↑ سوره مریم، آیه ۱۹-۳۳
- ↑ سوره آل عمران، آیه ۴۸
- ↑ ترجمه المیزان، ج۳، ص۴۴۴
- ↑ سوره آل عمران، آیه ۴۵
- ↑ سوره انعام، آیه ۸۵
- ↑ سوره آل عمران، آیه ۵۹
- ↑ ر.ک:مقاله امام صادق (ع)
- ↑ الأنوار الساطعة فی شرح الزیارة الجامعة، ج۴، ص۴۹۶
- ↑ ر.ک:مقاله امام علی(ع)
- ↑ سیره نبوى «منطق عملى»، مصطفى دلشاد تهرانى، ج۱، ص۲۹۲
- ↑ حکم النبی الأعظم صلى الله علیه و آله و سلم (محمدى رى شهرى)، ج۲، ص۲۸۱
- ↑ بحارالأنوار (علامه مجلسى)، ج۱۴، ص۲۸۹
- ↑ بحارالأنوار (علامه مجلسى)، ج۱۴، ص۲۵۴
- ↑ البرهان فی تفسیر القرآن (سید هاشم بحرانى )، ج۳، ص۷۱۱
- ↑ بحارالأنوار (علامه مجلسى)، ج۱۴، ص۳۲۶
- ↑ انجیل متى، 1: 1 ـ 18; انجیل لوقا، 3: 23 ـ 28
- ↑ انجیل لوقا، 1: 26 ـ 37; انجیل متى، 1: 18 ـ 22
- ↑ اشعیاء، 11: 1، و 2: 4
- ↑ برگرفته از: پیدایش، 22: 1، یهودیان و مسیحیان معتقدند که حضرت ابراهیم، اسحقاق را به قربانگاه برد، برخلاف مسلمانان که معتقدند حضرت اسماعیل، ذبیح الله است
- ↑ انجیل لوقا 3 : 23
- ↑ کارل کائوتسکى، بنیادهاى مسیحیت، ص 35; به نقل از: محمد رضا زیبایى نژاد، مسیحیت شناسى مقایسه اى، ص 43
- ↑ انجیل لوقا، 1: 35; انجیل متى، 1: 21
- ↑ پورمیر، میر جلال، داستانهائی از پیامبران (۶)، حضرت عیسی (علیهالسّلام)، ص۳۸
- ↑ نساء/سوره۴، آیه۱۵۷.
- ↑ نساء/سوره۴، آیه۱۵۸
- ↑ مجلسی، محمدباقر، تاریخ پیامبران و بعضی از قصههای قرآن (حیوة القلوب ج۲)، ص۱۱۹۳
- ↑ ر.ک:مقاله علامه مجلسی
- ↑ آل عمران/سوره۳، آیه۵۵
- ↑ مجلسی، محمدباقر، تاریخ پیامبران و بعضی از قصههای قرآن (حیوة القلوب ج۲)، ص۱۱۸۷