طواف
طواف کعبه در شرع مقدس اسلام از جمله واجبات حج به شمار میرود که فرد با شرایط خاصی باید هفت مرتبه دور خانه خدا (کعبه) بگردد؛ بدین صورت که در هر شوط باید از حجرالاسود شروع و به همان ختم کند. نام دیگر طواف در فقه شوط است با این تفاوت که طواف به مجموع انجام هفت شوط اطلاق میگردد.
طواف یک عبادت قدیمی است و مربوط به زمان حضرت ابراهیم[۱] (ع) که دین اسلام آن را تقریر و امضاء نمود؛ این عمل حتی در جاهلیت نیز وجود داشت و آنها به دور بت ها به عنوان طواف می گشتند.
طواف در لغت و اصطلاح
«طواف» در لغت به معنای احاطه کردن، [۲] و دور چیزی چرخیدن [۳] با پای پیاده را گویند و طائف به کسی گویند که دور خانه میگردد؛ [۴] و اما در اصطلاح فقه طائف کسی است که حول بیت عتیق (کعبه) در روزی که قربانی واجب است، بگردد. [۵]
مادهی "طواف" در قرآن هم به معنای لغوی به کار رفته و هم به معنای اصطلاحی؛ در معنای لغوی می توان به این آیه استناد کرد: «فَطَافَ عَلَیهَا طَائِفٌ مِّن رَّبِّک وَهُمْ نَائِمُونَ»؛ [۶] اما عذابی فراگیر (شب هنگام) بر (تمام) باغ آنها فرود آمد در حالی که همه در خواب بودند. مراد از طائف در اینجا کنایه از بلا و مصیبتی است که در شب روی میدهد. [۷]
و در برخی آیات به معنای مصطلح فقهی اشاره شده است: «...وَلْیطَّوَّفُوا بِالْبَیتِ الْعَتِیقِ» [۸] ؛ ... و بر گِرد خانه گرامی کعبه، طواف کنند. اما دلیل این که "کعبه" به بیت عتیق نام گرفت، این است که چون در زمان حضرت نوح (ع) از طوفان در امان ماند. [۹]
حکمت طواف مسلمانان دور کعبه
1. امام صادق(ع)[۱۰] فرمود: «همانگونه که با بدنت همراه مسلمانان بر گِرد کعبه طواف میکنى، با قلبت همراه فرشتگان بر گِرد عرش طواف کن». [۱۱]
2. در روایت دیگری از امام صادق (ع) نقل شده است: «با پدرم امام باقر(ع)[۱۲] در حجر اسماعیل بودیم و ایشان مشغول به نماز بود که مردى آمد و سلام کرد.
گفت:سؤال دارم:
نخست اینکه فلسفه طواف این خانه چیست؟ پدرم فرمود: خداوند متعال وقتى به ملائکه[۱۳] امر فرمود آدم را سجده[۱۴] کنند و ملائکه در آغاز با تردید به این موضوع نگریستند، خداوند بر آنان غضب کرد! سپس ملائکه از خداوند طلب آمرزش و توبه نمودند. خداوند امر کرد تا به طواف بیت المعمور مشغول شوند. براى فرزندان آدم نیز کعبه قرار داد تا سبب آمرزش گناهان آنان شود...». [۱۵]
3. ابى حمزه ثمالى گوید: از امام سجاد(ع)[۱۶] پرسیدم: علت اینکه طواف هفت دور تشریع شده است چیست؟ آنحضرت فرمود: زیرا خداوند به ملائکه فرمود: «إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلیفَةً» (میخواهم جانشینى در زمین بگمارم)، پس به خداوند اعتراض نمودند و «قالُوا أَ تَجْعَلُ فیها مَنْ یُفْسِدُ فیها وَ یَسْفِکُ الدِّماءَ » (گفتند: آیا کسى را در آن میگمارى که در آن تباهى میکند و خونها میریزد)، خداوند در پاسخ آنان فرمود: «إِنِّی أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ» [۱۷]
قبل از این اعتراض، نور خداوند برای آنان نمایان بود و پس از آن به مدت هفت هزار سال بین آنان و نور خداوند حجاب حائل شد (انوار الهی را مشاهده نمیکردند) پس در این مدت پناهنده به پروردگار شدند و خداوند آنان را مورد مهر قرار داد و توبه آنان را پذیرفت و بیت المعمور که در آسمان چهارم بود برای آنان پایگاه امن قرار داد و بیت الله الحرام را در زیر آن قرار داد تا آن نیز برای مردم (مانند بیت المعمور) پایگاه امن باشد پس طواف را هفت دور واجب نمود در برابر هر هزار سال یک دور. [۱۸]
اما درباره قسمت دوم پرسش باید گفت: براساس روایات؛ اولیای الهی خود تشریع کننده این اعمال نبودند، بلکه خداوند توسط جبرئیل(ع) کیفیت انجام مناسک را به آنان تعلیم نمود که البته برخی از اعمالی که حضرت ابراهیم و خانوادهشان انجام دادند به عنوان سنتی نمادین برای امتهای دیگر باقی ماند.
امام صادق(ع) فرمود: «خداوند تعالی به حضرت ابراهیم[۱۹] در وقتی که اسماعیل[۲۰] همراه او بود فرمان داد که حج گذارد و ساکن حرم (مکه) شود. آن دو بر شتر سرخی حج گذاردند و کسی به غیر از جبرئیل با آنان نبود پس چون به حرم رسیدند، جبرئیل به حضرت ابراهیم (ع) گفت: پیاده شوید و قبل از ورود به حرم غسل نمایید پس از مرکب پایین آمدند و غسل کردند.
جبرئیل به آنها چگونگی آمادگی برای احرام را نشان داد و تلبیههای چهارگانهای را که رسولان الهی میگفتند به آنان آموزش داد سپس آنان را تا درب صفا همراهی کرد. آنان از شتر پیاده شدند و جبرئیل میان آن دو ایستاد و رو به خانه خدا کرد و تکبیر گفت و آنان نیز تکبیر گفتند. او حمد الهی بجا آورد و آنان نیز چنین کردند. او مجد و ثنای پروردگار کرد و آنان نیز متابعت نمودند.
پس از این اعمال با آنان نزد حجر الاسود آمد پس جبرئیل دست خود را به آن کشید و فرمان داد که آنان نیز چنین کنند پس با آنان هفت دور طواف کرد و نزد مقام ابراهیم آمد سپس جبرئیل دو رکعت نماز خواند و آنان نیز خواندند بعد از آن بود که اعمال حج و تمام آنچه لازم است انجام دهند را به آنان نمایاند...». [۲۱]
همچنین امام صادق(ع) فرمود: «حضرت ابراهیم وقتى اسماعیل را که شیرخوارهاى بود در مکّه گذارد وى تشنه بود و بین کوه صفا و مروه درختى بود، مادر اسماعیل از منزلش بیرون آمد تا به کوه صفا رسید، کسى را در آنجا ندید پس گفت: آیا در این وادى کسی نیست؟
کسى جوابش را نداد، پس از آنجا گذشت تا به مروه رسید در آنجا نیز کسی را مشاهده نکرد باز گفت: آیا در اینجا کسی نیست؟ هیچ جوابى نشنید، پس به صفا برگشت دوباره کلامش را تکرار کرد و جوابى نیامد سپس به مروه برگشت و این عمل هفت بار تکرار شد، پس خداوند آنرا سنّت قرار داد که حاجیها از صفا به مروه و از مروه به صفا تا هفت مرتبه بروند. جبرئیل بر هاجر نازل شد و به او فرمود: تو کیستى؟
ایشان گفت: من مادر فرزند ابراهیم هستم. جبرئیل گفت: ابراهیم شما را به چه کسى سپرده و رفته است؟ او گفت: همین جمله را وقتى ابراهیم میخواست برود به او گفتم و او در جواب گفت: به خداى تعالى شما را میسپارم. جبرئیل گفت: او شما را به کسى سپرده که کفایتکننده است».
امام صادق(ع) در ادامه فرمود: کاروانها به جهت نبود آب از مسیر مکه دوری میگزیدند پس فرزند ابراهیم از شدت تشنگی پاهایش را بر زمین سایید پس چشمه آبی از زمین جوشید و وقتی مادر از مروه به سوی او آمد و چشمه جوشان را دید جلوی چشمه را خاک ریخت تا آب جاری نشود و اگر این کار را نمیکرد حقیقتاً چشمه روان میگشت.
آب در آن تل خاک به صورت حوضی در آمد و پرندگان به دور آن حلقه زدند و قافلهای که از یمن بدان سو میآمد وقتی پرواز پرندگان به آن نقطه را مشاهده نمودند گفتند: این پرندگان در آنجا گرد هم جمع نشدند مگر به سبب آبی که یافتهاند پس خود را به آنجا رساندند و آب را دیده و از آن نوشیدند و همانجا غذایشان را خوردند و ... ». [۲۲]
انواع طواف در فقه شیعه
طواف تحیت
طواف تحیت یا طواف ورود که وقتی انسان داخل مکه میگردد مستحب است به طواف خانه کعبه بشتابد و دور آن خانه مقدس را طواف نماید. این طواف در فقه شیعه [۲۳]. و نیز فقه مذاهب حنفی، شافعی و حنبلی مستحب است. [۲۴]
طواف زیارت یا طواف حج
این عمل در فقه شیعه واجب است و بلکه از ارکان حج به حساب میآید. [۲۵]
طواف نساء
طواف نساء در فقه شیعه واجب است ولی جز ارکان حج به حساب نمیآید. بنابراین چه در حج تمتع چه در حج قرآن و حج افراد و نیز بر عمره ها. به جز عمره تمتع واجب است مکلف این حکم اعم از زن و مرد است. اگر کسی این عمل را ترک کند اگر زن باشد تا وقتی در سال دیگر طواف نساء انجام ندهد شوهرش بر او حرام[۲۶] است. اگر مرد باشد به همین طریق زن به او حرام می شود و اگر کسی ازدواج نکرده است تا انجام دوباره آن زن گرفتن بر او حرام می شود.
زمان طواف نساء
بعد از انجام حلق و تقصیر به مکه برمی گردند و طواف زیارت با دو رکعت نماز انجام می دهند بعد از آن سعی بین صفا و مروه انجام می شود و بعد از سعی، طواف نساء را انجام می دهند. با دو رکعت نماز مانند طواف زیارت نباید طواف نساء قبل از سعی بین صفا و مروه و نیز نباید قبل از طواف زیارت انجام شود؛ بلکه باید بعد از سعی بین صفا و مروه انجام شود. [۲۷]
طواف وداع
طوافی است که انسان هنگام بیرون شدن از مکه انجام میدهد و آخرین عملی است که در مکه انجام میدهد. از آن جهت طواف وداع گویند که گویا با این طواف از مکه و مسجدالحرام خداحافظی و وداع می نماید. از نظر فقه شیعه این طواف مستحب است. [۲۸] ولی از نظر اهل سنت سه نظر وجود دارد. حنفی ها و حنبلی ها اعتقاد به وجوب این طواف دارند. ولی مالکی ها آن را مستحب و شافعی ها دو نظر دارند برخی واجب و برخی مستحب میدانند. [۲۹]
انواع طواف در فقه اهل سنت
طواف قدوم
طواف قدوم که برای بار اول ورود در مکه انجام می شود. این طواف از نظر سنی ها واجب نیست، مستحب است. [۳۰]
طواف رکن
طواف رکن یا طواف زیارت که به عنوان رکن دوم حج شناخته شده است. زمان انجام این طواف در روز دهم ذی الحجه است و آخر وقت آن بر اساس نظر حنفی ها تا آخر عمر است. اگر در روز دهم انجام نشد در آخر عمر هم می تواند انجام دهد. مالکی ها معتقدند از اول روز دهم تا آخر ماه ذی الحجه وقت انجام طواف رکن است. شافعی و حنبلی ها معتقدند که اول وقت آن از نصف شب دهم ذی الحجه است و آخر آن تا بی نهایت است.[۳۱]
طواف الوداع
طوافی است که حجاج برای آخرین بار در مکه انجام میدهد و بعد از آن از مکه خارج می شود از آن جهت طواف وداع گفته اند که حاج با این طواف با مکه و کعبه وداع می کند قبلا ذکر گردیده است.
بنابراین سنی ها طوافی به نام طواف النساء را به رسمیت نمی شناسند. دلیل آنها برای انکار طواف النساء چیست؟ [۳۲]
پانویس
- ↑ ر.ک:مقاله حضرت ابراهیم
- ↑ فراهیدی، خلیل بن احمد؛ کتاب العین، تحقیق مهدی مخزمی، ایران، دارالهجرة، ۱۴۰۹ق، ج۷، ص۴۵۸
- ↑ جوهری، اسماعیل؛ الصحاح، تحقیق احمد عبدالغفور، بیروت، دارالعلم للملایین، ۱۴۰۷ق، چاپ چهارم، ج۴، ص۱۳۹۶ و ابن منظور، محمد بن مکرم؛ لسان العرب، قم، ادب، ۱۴۰۵ق، چاپ اول، ج۹، ص۲۲۵
- ↑ راغب اصفهانی، حسین بن محمد؛ مفردات الفاظ القرآن، تحقیق صفوان عدنان، قم، طلیعه نور، ۱۴۲۶ق، چاپ اول، ص۵۳۱
- ↑ ابن منظور، محمد بن مکرم؛ لسان العرب، قم، ادب، ۱۴۰۵ق، چاپ اول، ج۹، ص۲۲۵
- ↑ سوره قلم/آیه ۱۹
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر و همکاران؛ تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیة، ۱۳۷۴ش، چاپ اول، ج۲۴، ص۳۹۵
- ↑ سوره حج/آیه ۲۹
- ↑ قمی، علی بن ابراهیم؛ تفسیر قمی، تحقیق طیب موسوی، قم، دارالکتاب، ۱۴۰۴ق، چاپ سوم، ج۲، ص۸۴ و طوسی، محمد بن حسن؛ التبیان فی تفسیر القرآن، تحقیق احمد حبیب قصیر، نجف اشرف، امین، بی تا، ج۷، ص۳۱۱
- ↑ ر.ک:مقاله امام صادق(ع)
- ↑ «وَ طُفْ بِقَلْبِکَ مَعَ الْمَلَائِکَةِ حَوْلَ الْعَرْشِ کَطَوَافِکَ مَعَ الْمُسْلِمِینَ بِنَفْسِکَ حَوْلَ الْبَیْتِ»؛ منسوب به امام جعفر صادق(ع)، مصباح الشریعة، ص 50، اعلمی، بیروت، چاپ اول، 1400ق
- ↑ ر.ک:مقاله امام باقر(ع)
- ↑ ر.ک:مقاله ملائکه
- ↑ ر.ک:مقاله سجده
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 4، ص 188، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407ق
- ↑ ر.ک:مقاله امام سجاد(ع)
- ↑ آیه 30 سوره بقره
- ↑ شیخ صدوق، علل الشرائع، ج 2، ص 406، کتاب فروشی داوری، قم، چاپ اول، 1385ش
- ↑ ر.ک:مقاله حضرت ابراهیم
- ↑ ر.ک:مفاله حضرت اسماعیل
- ↑ شیخ صدوق، علل الشرائع، ج 2، ص 586، کتاب فروشی داوری، قم، چاپ اول، 1385ش
- ↑ شیخ صدوق، علل الشرائع، ج 2، ص 432، کتاب فروشی داوری، قم، چاپ اول، 1385ش
- ↑ عبدالله بن تاج الشریعه، ص 319، بی تا
- ↑ الجزیری، عبدالرحمن، ج 1، ص 663، بی تا
- ↑ محمد جواد مغنیه، ج 1، ص 188،1420 ق
- ↑ ر.ک:مقاله حرام
- ↑ الفاضل اللنکرانی، ج 5، ص 383، 1418
- ↑ عبدالله بن تاج الشریعه، ص 319، بی تا
- ↑ عبدالله بن تاج الشریعه، ص 319، بی تا
- ↑ عبدالرحمن الجزیری، ج 1،ص 663، بی تا
- ↑ عبدالرحمن الجزیری، ج 1،ص 664، بی تا
- ↑ المغنیه، محمد جواد، الفقه علی مذاهب الخمسه ، دار الجود، بیروت، 1404ق