مغیریه

نسخهٔ تاریخ ‏۱۸ مارس ۲۰۲۲، ساعت ۲۱:۰۰ توسط Hadifazl (بحث | مشارکت‌ها) (جایگزینی متن - 'می دانست' به 'مى‌دانست')

مغیریه‏ پیروان مغیرة بن سعید عجلى كوفى مكنّى به ابو عبداللّه بودند كه در سال 119 هجرى كشته شد.

نام کامل

ابن اثیر مُغِیریه را به ضم میم و کسر غین و سکون یاء ضبط می کند. [۱]

تاریخچه پیدایش

در اوایل قرن دوم هجری از جمله فرقه هایی که در جامعه شیعه ایجاد شد فرقه زیدیه بود که بعد از شهادت زید بن علی به فرقه های متعددی تبدیل شد تا آن جا که برخی با تغییر جریان از این فرقه به فرقه دیگری ملحق می شدند یا با آرای خود فرقه جدیدی را تاسیس می کردند. از جمله این افراد که در ابتدا از یاران امام محمد باقر علیه السلام بود و در ادامه زیدی شد[۲]و سپس خود فرقه جدیدی را تشکیل داد، مغیره بن سعید العجلی بود. او از کسانی بود که قصد داشت تا در عقیده و نگاه امام باقر علیه السلام نفوذ کند، ولی امام با توجه به شناختی که از او داشت و مى‌دانست که از دشمنان تشیع می شود، شخصیت واقعی اش را به فرزندش امام صادق و نیز یارانش معرفی کرد [۳] تا از او پرهیز کنند، ولی مغیره با دروغ و نیرنگ و نیز تحریف در روایات، تشکیلات خود را تقویت کرد و با تاسیس فرقه مغیریه حرکت انحرافی خود را در میان شیعیان تداوم بخشید. مغیره سر انجام در زمان حكومت خالد بن عبداللّه القسرى در كوفه خروج كرد و در ابتدا محمد بن عبداللّه بن حسن بن امام حسن را به عنوان مهدى قائم معرفی و انتظار ظهورش را تبلیغ کرد و در ادامه خودش ادعای نبوت کرد تا آن که خالد بن عبدالله القسری او را دستگیر کرده بر دار کشید و پنج تن از پیروانش را در آتش سوزانید. [۴] [۵] [۶] [۷]

اعتقادات

مغیره بن سعید همچون دیگر غلاة ادعای های عجیبی داشت که به برخی از آن اشاره می شود. مدعی بود که پیامبر است و اسم اعظم را می داند. از مجسمه بوده و بین الحاد و تجسیم جمع می كرد. نظر مثبتی نسبت به خلفای اربعه و نیز صحابه پیامبر نداشت. می‌گفت که پروردگارش شبیه مردى از جنس نور است که اندام و قلب دارد. اندام های او به صورت حرف هجا است الفش چون گام های اوست. عینش چون چشمان اوست.معتقد بود که خداوند هنگام آفریدن عالم،اسم اعظم خود را اعمال كرد و آن اسم بر تاج او قرار گرفت. پس از آن، با انگشت خویش اعمال بندگان را از طاعات و معاصى نگاشت و چون گناهان آنان را فزون یافت، عرقى در وى پدید آمد و از عرق خداوند دو دریا تشكیل گشت یكى دریاى نمك و شور، و دیگرى دریاى شیرین و گوارا، سپس بدان دریا بنگریست و سایه خود را بدید، پس چون خواست سایه خویشتن را بگیرد آن سایه از او دور شد، خداوند چشمان سایه را بر کند تا سایه از میان رفت.از دو چشم خویش خورشید و آسمان را آفرید و از دریاى شور كافران و از دریاى شیرین مؤمنان را خلق كرد.دیگر عقیده مغیره این بود که وی نوشیدن آب فرات و هر نهر یا چشمه یا چاهى را كه در آن نجاست بیفتد، حرام كرد.[۸]

پانویس

  1. ابن اثیر، اللباب فی تهذیب الانساب، ج3، ص242
  2. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، بیروت، نشر موسسه الوفاء، سال 1404 هجری قمری، ج۴۶، ص۲۵۱
  3. نعمان بن محمد تمیمی مغربی، دعائم الاسلام، مصر، نشر دار المعارف، سال 1385 قمری، ج۱، ص۴۹
  4. مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی،چاپ اول، ص 423 با ویرایش و اصلاح عبارات.
  5. اشعری ابوالحسن، مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین، ج1، ص 73
  6. سعد اشعری، المقالات و الفرق، ص 74
  7. شیخ طوسی،اختیار معرفة الرجال، ص145
  8. مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی،مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی،چاپ اول، ص 422 با ویرایش و اصلاح عبارات