ابوریحان بیرونی
ابوریحان محمد بن احمد بیرونی، دانشمند ریاضیدان، ستارهشناس، تقویمشناس، انسانشناس، هندشناس، تاریخنگار، گاهنگار و طبیعیدان ایرانی در سدهٔ چهارم و پنجم هجری است. او در میان دانشمندان دورۀ اسلامی بیشتر با کنیه خود و به ندرت با نسبت خوارزمی شناخته میشود، اما پژوهشگران اروپایی معمولاً او را بیرونی مینامند. بیرونی را از بزرگترین دانشمندان مسلمان و یکی از بزرگترین دانشمندانِ ایرانی در همهٔ اعصار میدانند. همچنین، او را پدرِ انسانشناسی و هندشناسی میدانند. او به زبانهای خوارزمی، فارسی، عربی، و سانسکریت مسلط بود و با زبانهای یونانی باستان، عبری توراتی و سُریانی آشنایی داشت.
نام | ابوریحان بیرونی |
---|---|
القاب و سایر نامها | ابوریحان محمد بن احمد بیرونی • بیرونی • محمد بن احمد بیرونی خوارزمی • محمد بن احمد |
زاده | ۳ ذیالحجه ۳۶۲ • خوارزم |
درگذشت | بعد از سال ۴۴۲ ه.ق • غزنی |
استادان | ابونصر منصور بن علی بن عراقی |
آثار | التفهیم • قانون مسعودی • تحقیق مالِلْهِند تحقیق ما للهند • پاتانجلی • الآثار الباقیة عن القرون الخالیة • الصیدنة فی الطب • تحدید نهایات الأماکن لتصحیح مسافات المساکن |
دین و مذهب | اسلام • شیعه |
فعالیتها | اصول ریاضی • علوم فلسفه • ادیان و مذاهب • اعیاد فرس (عیدهای فارسیان زرتشت) در شعر و ادبیات • تاریخ و سیره • جامعهشناسی و... |
معرفی اجمالی
ابوریحان بیرونی از مورد شخصیتهایی است که با پیشرفت علوم، ابعاد شخصیت علمیاش برای جهانیان آشکار شد. ابوریحان مردی است که به اکثر علوم طبیعی، زمان خود احاطه داشت. او از اولین کسانی است که در تمدن اسلامی به پیدا کردن وزن مخصوص بسیاری از اجسام مبادرت ورزید. آنچنان وزن مخصوص این اجسام را دقیق محاسبه کرده که اختلاف آنها با وزنهای مخصوصی که دانشمندان قرون اخیر با توجه به تمام وسائل جدید خود تهیه کردهاند، بسیار ناچیز است.
او به شهرهای مختلفی سفر میکرد و به اندازهگیری طول و عرض جغرافیایی آنها میپرداخت، پس موقعیت هر شهر را در روی یک کره مشخص میکرد و پس از سالها توانست آن نقاط را در روی یک نقشه مسطح پیاده کند و این مقدمه علم «کارتوگرافی»[۱] است که با ابوریحان شروع شد[۲].
تحقیقاتی که این مرد بزرگ، در زمینه جغرافیا کرده به تازگی در دنیای قرن 18 و 19 میلادی مشخص شده است. از جمله اینکه ابوریحان، اولین کسی بود که از کانالی که داریوش از نیل به دریای سرخ وصل کرد تا بتواند برای لشکرکشی – مصر تلفات کمتری دهد، آگاهی داد.
ابوریحان بیرونی نسبت به زمان خود، دقیقترین رقم مربوط به طول محیط کرهی زمین را حساب کرده و امکان حرکت زمین را به دور خویش مطرح ساخته است[۳].
زاده
ابوریحان محمدبن احمد البیرونی ملقب به ابوریحان بیرونی، فیلسوف و جغرافیدان و فیزیکدان و ریاضیدان، بزرگ ایران در سوم ذیالحجه سال 362 هـ.ق در حوالی خوارزم متولد گردید[۴].
اینکه چرا به ابوریحان لقب بیرونی دادند، علتهای متعددی ذکر کردهاند که مشهورترین آن این است که: بیرون همان معنای فارسی امروزی را دارد، لذا منظور از بیرونی یعنی خارج از شهر خوارزم. در واقع چون ابوریحان در اطراف شهر خوارزم و در یک روستا متولد شد، به او لقب بیرونی، یعنی خارج از خوارزم دادند[۵]. بعضیها هم گفته اند چون ابوریحان به غیر از مدت كمی از عمرش، بقیهی عمر خود را در خارج از خوارزم گذراند، به او لقب بیرونی داده اند[۶].
تحصیلات
تحصیلات او در خوارزم صورت گرفت و بنا بر گفته "نامهی دانشوران" در تمام مدت تحصیل، نه در تعلیم زبانش از بیان فراغت یافت و نه دستش از قلم و در علم سیر[۷] و تواریخ سرآمد روزگار خود شد. تا آنجا كه بیهقی[۸] در مقام اثبات صدق ادعای خود به اخبار و روایات او استناد میكند.
او از تربیت و تعلیم ابونصر منصور بن علی بن عراقی، ریاضیدان معروف زمان خود برخوردار بود. كتاب «آثار الباقیه» خود را در سال 391 بنام او تالیف كرد. پس از مدتی توقف در گرگان و عراق دوباره آهنگ خوارزم كرد و در خدمت آل مأمون از ولات (فرمانداران) خوارزمشاهیان درآمد.
پس از آنكه سلطان محمود غزنوی بر آن سامان دست یافت، ابوریحان را به غزنین برد[۹]، ابوریحان از حضور در دربار سلطان محمود و برادران و پسران او حُسن استفاده كرد و در سفرهای جنگی محمود به هندوستان شركت کرده و در مسافرتهای ممتد به آن دیار ضمن معاشرت با دانشمندان آن سامان از علوم و عقاید متداول آن سرزمین كسب اطلاع ژرف نمود[۱۰]. و همین آشنایی با فرهنگ هند است كه او را در تألیف كتاب ارزشمند «ماللهند» دربارهٔ گذشته و فرهنگ هند و ترجمه چندین كتاب از زبان سانسكریت یاری كرده است[۱۱].
بیرونی مدت زیادی از عمر خویش را ، البته به صورت متناوب در هند به سر برد. او در این مدت طولانی به مطالعه و بررسی در تاریخ، عقاید، رسوم و فلسفه مردم هند پرداخت. نکته جالب این است که علمای هند در آغاز آشنایی با ابوریحان، به دیده شک در او می نگریستند و از مجالست و مصاحبت با او طفره می رفتند و حتی او را از نظر علمی در شان مباحثه نمی دانستند، اما چندی نگذشت که بیرونی توانست اعتماد دانشمندان هندی را جلب کرده و با دعوت از آنان و ترتیب دادن جلسات متعدد توانست شمه ای از تمدن اسلامی ایران را به ایشان نشان داده و در مقابل، مطالعات عمیقی در رسوم و پیشینه آنان داشته باشد .اهمیت کتاب "ماللهند" در معتبر و مستند بودن اطلاعات آن است، و امروز که هزار سال از نگارش آن می گذرد، هنوز به عنوان یک مرجع معتبر، انتخاب اول هند شناسان است.
نوآوریهای ابوریحان
ابوریحان تحقیقات تجربی و مطالعات علمی خود را كه براساس اصول ریاضی استوار كرده است، مسائل بدیع و جدیدی را مطرح میكند و در بعضی از قسمتها، اصول و قواعدی بنا نهاده است كه تا آن زمان سابقه نداشت و یا به صورت فرضیههایی پراكنده دیده میشد، اما قطعیت نداشت. ابوریحان قاعدهی بالا رفتن آبها را از فوارهها و چشمهها بیان كرده است. وی روشن كرده است كه چگونه چشمهها جوشان میشوند و چگونه ممكن است، آبها را از عمق چاهها و چشمهها به قلعهها و منارهها جاری كرد. او محیط زمین را به دست آورد و ماه و سال و ایام هفته را در نزد اقوام و ملل مختلف بیان كرد. ابوریحان در باب رؤیت و شعاع نور نظر و رأی ابن هیثم را پذیرفته است كه شعاع نور از جسم مرئی به چشم میآید.
همچنین ابوریحان در علوم فلسفه، ادیان و مذاهب، اعیاد فرس (عیدهای فارسیان زرتشت) در شعر و ادبیات، تاریخ و سیره، جامعهشناسی، و... تبحر داشت و آثاری نیز دارد[۱۲].
دین و مذهب
دربارهی اینكه بیرونی به كدامیك از مذاهب اسلامی عقیده داشته است، ابهام وجود دارد. بسیاری از عبارتها حاكی از گرایش عمیق او به تشیع است، گذشته از عبارتهای دعایی معمول كه پیدرپی دربارهی حضرت علی(ع) و خاندان پیامبر(ص) به كاربرده است. این دلبستگی او بخصوص هنگام ذكر تفصیل واقعه و مراسم عاشورا و غدیر خم و واقعه مباهله آشكار میشود. بیرونی از خداوند، بخصوص برای شیعیان زیدی طلب حفاظت میكند و ضمن اشاره به چگونگی شهادت زیدبن علی، او را به عنوان امام نام میبرد؛ اما با این حال، در جدولی كه برای ذكر حوادث تاریخ اسلام، به ترتیب زمانی از ابتدای هجرت تا روزگار خویش، تنظیم كرده از زمان رحلت حضرت محمد(ص) به بعد را با سه دوره خلافت، امارت، امامت مشخص میكند.
اما آنچه كه از آثار ابوریحان برمیآید؛ مثل كتاب: «الآثار الباقیه»، ایشان شیعهی اثنا عشری نبود. بلكه ایشان شیعه زیدی (چهار امامی) بودند[۱۳].
آثار
ابوریحان به طرز جالب و عجیبی كتب و رسائل خود را دستهبندی كرده است او میگوید: اكنون كه از عمر من 65 سال قمری و 63 سال خورشیدی میگذرد، این كتب و رسائل را تألیف و تدوین كردهام:
- 33 كتاب با ذكر نام آنها در مورد تقویم و جهتهای جغرافیایی،
- 8 كتاب در مورد علم حساب،
- 4 كتاب در مورد زمان و اوقات،
- 17 كتاب در مورد نحوهی محاسبه قضایای هندی و محاسبه محیط و مساحت اشیاء،
- 7 كتاب در مورد نجوم،
- 12 كتاب در مورد ادبیات،
- 19 كتاب در مورد عقائد و فلسفه كه مجموعاً 111 كتاب و تألیف میباشد[۱۴].
درگذشت
فقیه ابوالحسن علی بن عیسی الولوالجی گوید: آنگاه كه نفس در سینه او (ابوریحان) به شماره افتاده بود، بر بالین وی حاضر شدم در آن زمان از من پرسید: حساب جدات فاسده (یكی از علوم حساب) را كه وقتی، مرا گفتن بازگوی كه چگونه است؟ گفتم: اكنون چه جای این سؤال است، گفت ای مرد كدامیك از این دو امر بهتر است؟ این مسئله را بدانم و بمیرم یا نادانسته و جاهل درگذرم. و من آن مسئله را باز گفتم و فرا گرفت و از نزد وی بازگشتم. هنوز قسمتی از راه را نپیموده بودم كه شیون از خانه وی برخاست. سرانجام ابوریحان در سال 440 ه.ق در شهر غزنین چشم از جهان فرو بست[۱۵].
منبع
برگرفته از سایت ابوریحان بیرونی دانشنامه پژوهه پژوهشکده باقرالعلومhttp://pajoohe.ir
پانویس
- ↑ یکی از شاخههای علم جغرافیا میباشد.
- ↑ حکیمیان ابوالفتح، زندگینامه، ابوریحان، ص 403، ناشر آفتاب، سال 1352ش، تهران.
- ↑ حکیمیان، ابوالفتح، زندگی نامه ابوریحان، ص 5.
- ↑ .گردیزی، زین الاخبار، ص 15، نامه انتشارات مرکزی، تهران.
- ↑ سمعانی، الانساب، ج2، ص 392، چاپ اول ، بیروت دار الجنان، سال 1408 قمری.
- ↑ شرح حال نابغه ایران ابوریحان، علی اكبر دهخدا؛ ص 21، چ دوم، تهران، انتشارات ظهور سال 1352.
- ↑ علمی كه در مورد سرگذشت و اموال شخصیتهای برجسته تاریخ سخن به میان میآورد.
- ↑ از مورخین قرن 6 هجری.
- ↑ از شهرهای خراسان قدیم كه اكنون در افغانستان امروزی است.
- ↑ سید حسن امین، مستدركات اعیان الشیعه، ج 7، ص 236، بیروت، دارالتعاریف للمطبوعات.
- ↑ جمعی از نویسندگان بررسیهایی درباره ابوریحان به مناسبت هزاره و عادت او، ص 292 – 325 تهران، ناشر خرمی، سال 1351.
- ↑ بررسیهایی درباره ابوریحان، ص 310.
- ↑ سید محسن امین، اعیان الشیعه، ج9، ص 66، دارالتعارف للمطبوعات، بیروت.
- ↑ بررسیهایی درباره ابوریحان، ص 325.
- ↑ شرح حال نابغه ايران ابوريحان، ص 61.