۴٬۹۳۳
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'کتابها' به 'کتابها') |
جز (تمیزکاری) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''حدیث''' اصطلاحی در فرهنگ اسلامی و علوم دینی است که بیانگر سخنان نقل شده از زبان پیامبر(ص) و دیگر [[معصومین(ع)]] یا حاکی از رفتار و سلوک ایشان باشد. اهل سنت واژه حدیث را فقط به سخنان پیامبر اطلاق نموده در حالی که شیعه سخنان اهل بیت علیهم السلام را نیز همانند سخنان پیامبر دانسته و تبعیت از آن را لازم می داند. برای احادیث تقسیمات گوناگونی ذکر شده است که در کتب علوم حدیثی فریقین بیان گردیده است . | '''حدیث''' اصطلاحی در فرهنگ اسلامی و علوم دینی است که بیانگر سخنان نقل شده از زبان پیامبر(ص) و دیگر [[معصومین(ع)]] یا حاکی از رفتار و سلوک ایشان باشد. اهل سنت واژه حدیث را فقط به سخنان پیامبر اطلاق نموده در حالی که شیعه سخنان اهل بیت علیهم السلام را نیز همانند سخنان پیامبر دانسته و تبعیت از آن را لازم می داند. برای احادیث تقسیمات گوناگونی ذکر شده است که در کتب علوم حدیثی فریقین بیان گردیده است. | ||
==حدیث== | == حدیث == | ||
حدیث اصطلاحی در فرهنگ اسلامی و علوم دینی است که بیانگر سخنان نقل شده از زبان پیامبر(ص) و دیگر معصومین(ع) یا حاکی از رفتار و سلوک ایشان باشد. | حدیث اصطلاحی در فرهنگ اسلامی و علوم دینی است که بیانگر سخنان نقل شده از زبان پیامبر(ص) و دیگر معصومین(ع) یا حاکی از رفتار و سلوک ایشان باشد. | ||
==معنای لغوی حدیث== | == معنای لغوی حدیث == | ||
حدیث در لغت به معنای چیز تازه<ref>العین, خلیلبن احمد، ج 2، ص 177، ذیل «حدث»</ref> ، ضد قدیما<ref>لمنهل الروی,ابنجماعه، ص 30</ref> | حدیث در لغت به معنای چیز تازه<ref>العین, خلیلبن احمد، ج 2، ص 177، ذیل «حدث»</ref>، ضد قدیما<ref>لمنهل الروی,ابنجماعه، ص 30</ref> است. و به کلام و خبر نیز حدیث میگویند، خواه کم باشد خواه زیاد.<ref>تهذیب اللغه ازهری، ج 4، ص 405، ذیل «حدث</ref> و به تعریف جامعتر، هر سخنی است که انسان از طریق شنیدن یا وحی، در خواب یا بیداری، با آن مواجه شود.<ref>المفردات، راغب اصفهانی، ذیل «حدث</ref>. سخن و کلام را از آنرو حدیث نامیدهاند که اجزای آن بهتدریج و پیدرپی پدیدار میشوند.<ref>المنهل الروی، ابنجماعه، ص 30</ref> جمع حدیث، برخلاف قاعده، احادیث است <ref>]رجوع کنید به لسان العرب, ابنمنظور، ذیل «حدث</ref>، زیرا مفرد احادیث، اُحدوثه است که مترادف است با حدیث. <ref>رجوع کنید به تهذیب اللغه ازهری، ج 4، ص 405، ذیل «حدث»</ref> واژه حدیث در قرآن 28 بار، 23 بار به صورت مفرد و 5 بار به صورت جمع آمده است. کاربرد واژه حدیث به صورت مفرد و جمع در قرآن برای اشاره به سرگذشت پیشینیان و در موارد متعددی به معنای مطلق کلام و خبر به کار رفته است <ref>برای نمونه رجوع کنید به تحریم: 3؛ طه: 9؛ طور: 34؛ نجم: 59؛ نساء: 78، 140</ref> | ||
==معنای اصطلاحی حدیث== | == معنای اصطلاحی حدیث == | ||
معنای اصطلاحی حدیث برای اهل سنت و شیعه متفاوت است | معنای اصطلاحی حدیث برای اهل سنت و شیعه متفاوت است | ||
===معنای اصطلاحی حدیث نزد اهل سنت=== | === معنای اصطلاحی حدیث نزد اهل سنت === | ||
حدیث در اصطلاح [[اهلسنّت]] عبارت است از آنچه به پیامبر اکرم نسبت داده شود.<ref>ابنحجر عسقلانی، 1300ـ1301، ج 1، ص 173</ref>، از قول و فعل و تقریرا<ref>ابنتیمیه، ص 5؛ سخاوی، ج 1، ص 21؛ سیوطی، همانجا؛ انصاری، ص 41</ref> و صفاتِ خَلقی و خُلقی و حتی حرکات و سکنات آن حضرت در خواب و بیداری.<ref>سخاوی، همانجا</ref> به سیره، فضائل و ویژگیهای پیامبر اکرم در پیش از بعثت نیز حدیث اطلاق شده است<ref>رجوع کنید به ابنتیمیه، ص 7ـ8</ref> عدهای حدیث را شامل قول، فعل و تقریرِ صحابه و تابعین <ref>رجوع کنید به سیوطی؛ انصاری، همانجاها</ref> و علما و صُلحا<ref>برای نمونه رجوع کنید به شهیدثانی، ص 54</ref> نیز دانستهاند. ظاهرا وجه نام گذاری حدیث از آن جهت است که در مقابل قرآن (که هر دو بیان احکام الهی است) قرار گرفته، زیرا بیشتر اهل سنت، قایل به قدم قرآن میباشند و از این رو، احکامی را که از شخص پیغمبر(ص) صادر شده است (حدیث) در مقابل قرآن (قدیم) نامیدهاند.<ref>فتح الباری، ج۱</ref> | |||
=== معنای اصطلاحی حدیث نزد شیعه === | |||
===معنای اصطلاحی حدیث نزد شیعه=== | |||
حدیث در اصطلاح علمای شیعه عبارت است از کلامی که قول، فعل یا تقریر معصوم را گزارش کند<ref>رجوع کنید به شیخ بهائی، ص 412؛ میرزای قمی، ج 1، ص 409؛ مامقانی، ج 1، ص 57</ref> | حدیث در اصطلاح علمای شیعه عبارت است از کلامی که قول، فعل یا تقریر معصوم را گزارش کند<ref>رجوع کنید به شیخ بهائی، ص 412؛ میرزای قمی، ج 1، ص 409؛ مامقانی، ج 1، ص 57</ref> و اطلاق آن بر آنچه از غیر معصوم رسیده از باب مَجاز است [۱۷]. <ref>رجوع کنید به شیخ بهائی، همانجا؛ صدر، ص 81</ref> | ||
== ارتباط معنایی حدیث با دیگر اصطلاحات مرتبط خبر == | |||
خبر در لغت به معنی مخبر به (یعنی چیزی که از آن اخبار شده) می باشد.ولی در اصطلاح این فن مرادف حدیث استعمال شده | خبر در لغت به معنی مخبر به (یعنی چیزی که از آن اخبار شده) می باشد. ولی در اصطلاح این فن مرادف حدیث استعمال شده است» <ref>درایة الحدیث , مدیرشانچی، کاظم</ref> | ||
==سنت== | == سنت == | ||
در لغت به معنی طریقه یا طریقه پسندیده است و در اینجا مراد از سنت همان گفتار(قول) و کردار(فعل) [[معصوم]] یا عمل شخص دیگری است که در حضور وی انجام شود و آن جناب به زبان یا به سکوت خود، آن را امضا فرماید. قسمت اخیر در اصطلاح، «تقریر» معصوم نامیده میشود.تقریر امام از آن جهت حجت است که معصوم، عمل منکری را تقریر و امضا نمیکند، مگر به عنوان تقیه که برای امام جایز است، بنابر این، سنت در مقابل کتاب الله، به نفس فعل و تقریر، و به عبارت دیگر به آنچه طریقه معصوم و منتسب به اوست گفته میشود لذا پاره ای از کتب حدیثی مهم عامه، | در لغت به معنی طریقه یا طریقه پسندیده است و در اینجا مراد از سنت همان گفتار(قول) و کردار(فعل) [[معصوم]] یا عمل شخص دیگری است که در حضور وی انجام شود و آن جناب به زبان یا به سکوت خود، آن را امضا فرماید. قسمت اخیر در اصطلاح، «تقریر» معصوم نامیده میشود. تقریر امام از آن جهت حجت است که معصوم، عمل منکری را تقریر و امضا نمیکند، مگر به عنوان تقیه که برای امام جایز است، بنابر این، سنت در مقابل کتاب الله، به نفس فعل و تقریر، و به عبارت دیگر به آنچه طریقه معصوم و منتسب به اوست گفته میشود لذا پاره ای از کتب حدیثی مهم عامه، «سنن» نامیده شده، مانند: سنن نسایی، سنن ابن ماجه، سنن بیهقی، چنان که در فقه، بیشتر به معنی دوم (مستحب) آمده.<ref>درایة الحدیث , مدیرشانچی، کاظم</ref> | ||
==روایت== | == روایت == | ||
روایت را به معنی حدیث گفتهاند.در مجمع البحرین فرموده است: روایت، خبری است که به طریق نقل به معصوم برسد.منتها روایت، در نقل شعر و قرائت قراء قرآن و مقالات ادب عربی بسیار اطلاق شده است.<ref>درایة الحدیث , مدیرشانچی، کاظم</ref> | روایت را به معنی حدیث گفتهاند. در مجمع البحرین فرموده است: روایت، خبری است که به طریق نقل به معصوم برسد. منتها روایت، در نقل شعر و قرائت قراء قرآن و مقالات ادب عربی بسیار اطلاق شده است.<ref>درایة الحدیث , مدیرشانچی، کاظم</ref> | ||
==اثر== | == اثر == | ||
اثر را در کتب لغت مرادف با حدیث و روایت و خبر بر شمرده اند، ولی بعضی اثر را به آنچه از صحابه نقل شود، اختصاص دادهاند علامه قاسمی در قواعد التحدیث، اصطلاح مزبور را به محدثان خراسان نسبت میدهد.[۲۱]<ref>درایة الحدیث , مدیرشانچی، کاظم</ref> | اثر را در کتب لغت مرادف با حدیث و روایت و خبر بر شمرده اند، ولی بعضی اثر را به آنچه از صحابه نقل شود، اختصاص دادهاند علامه قاسمی در قواعد التحدیث، اصطلاح مزبور را به محدثان خراسان نسبت میدهد. [۲۱]<ref>درایة الحدیث , مدیرشانچی، کاظم</ref> | ||
==اجزاء حدیث== | == اجزاء حدیث == | ||
===متن حدیث=== | === متن حدیث === | ||
متن حدیث دراصطلاح عبارت است از الفاظ حدیث که معنا را افاده میکند <ref>عبدالرحمان بن ابیبکر سیوطی، تدریب الراوی فی شرح تقریب النواوی، ج۱، ص۲۳، چاپ احمد عمر هاشم، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹.</ref> | متن حدیث دراصطلاح عبارت است از الفاظ حدیث که معنا را افاده میکند <ref>عبدالرحمان بن ابیبکر سیوطی، تدریب الراوی فی شرح تقریب النواوی، ج۱، ص۲۳، چاپ احمد عمر هاشم، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹.</ref> | ||
===سند حدیث=== | === سند حدیث === | ||
به زنجیره راویان متن حدیث سند میگویند. | به زنجیره راویان متن حدیث سند میگویند. | ||
==علوم مرتبط با حدیث== | == علوم مرتبط با حدیث == | ||
به دلیل اهمیت بالای حدیث برای مسلمانان علوم مختلفی ناظر به بررسی محتوایی و سندی احادیث پدید آمده است که تحت عنوان علوم حدیث دسته بندی میشوند. علوم مرتبط با حدیث عبارتند از: | به دلیل اهمیت بالای حدیث برای مسلمانان علوم مختلفی ناظر به بررسی محتوایی و سندی احادیث پدید آمده است که تحت عنوان علوم حدیث دسته بندی میشوند. علوم مرتبط با حدیث عبارتند از: | ||
1.درایه الحدیث که از آن به اصول الحدیث یا مصطلح الحدیث نیز یاد میشود. | 1.درایه الحدیث که از آن به اصول الحدیث یا مصطلح الحدیث نیز یاد میشود. | ||
خط ۵۴: | خط ۵۲: | ||
3.فقه الحدیث | 3.فقه الحدیث | ||
==منابع حدیثی== | == منابع حدیثی == | ||
در عصر نبوی علی علیهالسلام و عدهای از صحابه احادیث پیامبر(ص) را مینوشتند. پس از رحلت پیامبر(ص) اوضاع کتابت حدیث در بین اهل سنت با شیعه تفاوت زیادی پیدا کرد. خلیفه اول و دوم و به دنبال آنها عثمان و تا زمان عمر بن عبدالعزیز سیاست رسمی حکومت مخالفت با نقل و کتابت و تدوین احادیث پیامبر(ص) بود تا جایی که تعداد زیادی از مکتوبات حدیثی را سوزاندند. عمر بن عبدالعزیز سیاست رسمی را تغییر داد و تدوین کتابهای روایی آغاز گشت اما منع تدوین حدیث آثار مخرب خود در اصالت منابع بعدی را به جای گذاشت. البته شیعیان از همان دوران رسول خدا و پس از ایشان در زمان ائمه معصومین(ع) تا غیبت صغری احادیث را مینوشتند. به مرور زمان در میان اهل سنت و شیعیان کتابهای حدیث و جوامع بزرگ روایی با ویژگیهای خاص خود شکل گرفتند | |||
== منابع مهم روایی اهل سنت == | |||
مهمترین نگاشته های حدیثی اهل سنت 6 کتاب است که به صحاح سته معروف هستند. این 6 کتاب عبارتند از: صحیح بخاری, صحیح مسلم, سنن ابی داود, سنن ترمذی, سنن ابن ماجه, سنن نسائی. | مهمترین نگاشته های حدیثی اهل سنت 6 کتاب است که به صحاح سته معروف هستند. این 6 کتاب عبارتند از: صحیح بخاری, صحیح مسلم, سنن ابی داود, سنن ترمذی, سنن ابن ماجه, سنن نسائی. | ||
سه کتاب مهم دیگر در میان اهل سنت که بعد از صحاح سته قرار می گیرند عبارتند از:موطأ مالک, مسند ابن حنبل , سنن دارمی. <ref>آشنایی با تاریخ و منابع حدیث, محمد کاظم طباطبایی, ص79</ref> | سه کتاب مهم دیگر در میان اهل سنت که بعد از صحاح سته قرار می گیرند عبارتند از:موطأ مالک, مسند ابن حنبل , سنن دارمی. <ref>آشنایی با تاریخ و منابع حدیث, محمد کاظم طباطبایی, ص79</ref> | ||
منابع مهم روایی شیعه | منابع مهم روایی شیعه | ||
خط ۷۳: | خط ۶۹: | ||
3.تهذیب الاحکام اثر شیخ طوسی | 3.تهذیب الاحکام اثر شیخ طوسی | ||
4.الاستبصار فی ما اختلف من الاخبار اثر شیخ طوسی | 4.الاستبصار فی ما اختلف من الاخبار اثر شیخ طوسی | ||
از جوامع مهم روایی متأخر شیعه میتوان از این کتابها یاد نمود: | از جوامع مهم روایی متأخر شیعه میتوان از این کتابها یاد نمود: | ||
خط ۸۰: | خط ۷۵: | ||
بحارالانوار اثر علامه مجلسی | بحارالانوار اثر علامه مجلسی | ||
==طبقه بندی احادیث== | == طبقه بندی احادیث == | ||
تا زمانی که هدف از نوشتن حدیث، صرف ثبت و ضبط آن باشد، اهمیتی ندارد که این احادیث با چه منطقی ثبت شده باشند؛ این ویژگی درباره نخستین اصول حدیث که همین هدف را دنبال میکردند، کاملا وجود دارد. اما بزرگ شدن حجم نوشتههای حدیثی و تعدد چنین نوشتههایی به تدریج نگرانی هایی را از نظر دسترسی به احادیث ثبت شده ایجاد میکرد؛ این نگرانی هم برای خود محدثان وجود داشت که لازم بود دائما با این احادیث ممارست داشته باشند و هم برای عالمان دیگر به خصوص فقیهان و واعظان لطفی نداشت که نتوانند از ثمره کار محدثان برای اهداف خود بهره گیرند. این بود که از اواسط سده 2ق، مسئله طبقه بندی احادیث و پیش بینی کردن روشی برای بازیابی آنها به موضوعی مهم در حیطه حدیث مبدل شده بود.این تلاشها منجر به گونه های مختلف طبقه بندی احادیث شد | تا زمانی که هدف از نوشتن حدیث، صرف ثبت و ضبط آن باشد، اهمیتی ندارد که این احادیث با چه منطقی ثبت شده باشند؛ این ویژگی درباره نخستین اصول حدیث که همین هدف را دنبال میکردند، کاملا وجود دارد. اما بزرگ شدن حجم نوشتههای حدیثی و تعدد چنین نوشتههایی به تدریج نگرانی هایی را از نظر دسترسی به احادیث ثبت شده ایجاد میکرد؛ این نگرانی هم برای خود محدثان وجود داشت که لازم بود دائما با این احادیث ممارست داشته باشند و هم برای عالمان دیگر به خصوص فقیهان و واعظان لطفی نداشت که نتوانند از ثمره کار محدثان برای اهداف خود بهره گیرند. این بود که از اواسط سده 2ق، مسئله طبقه بندی احادیث و پیش بینی کردن روشی برای بازیابی آنها به موضوعی مهم در حیطه حدیث مبدل شده بود. این تلاشها منجر به گونه های مختلف طبقه بندی احادیث شد | ||
==طبقه بندی موضوعی== | == طبقه بندی موضوعی == | ||
در این روش طبقه بندی احادیث بر اساس موضوعات مطرح شده در آنها انجام میشود بیشتر جوامع بزرگ روایی بر چنین مبنایی طبقه بندی شدهاند | در این روش طبقه بندی احادیث بر اساس موضوعات مطرح شده در آنها انجام میشود بیشتر جوامع بزرگ روایی بر چنین مبنایی طبقه بندی شدهاند | ||
==طبقه بندی سندی== | == طبقه بندی سندی == | ||
مسانید که از سده 3ق تألیف آنها آغاز شده بود، نوشتههایی بودند که نه به ترتیب موضوعی، بلکه به ترتیب صحابیانی مرتب شده بودند که نخستین ناقل حدیث از پیامبر (ص) شمرده می شدند.مرتب کردن احادیث یک کتاب بر اساس چهارده معصوم نیز شیوه ای نزدیک به شیوه یاد شده است | مسانید که از سده 3ق تألیف آنها آغاز شده بود، نوشتههایی بودند که نه به ترتیب موضوعی، بلکه به ترتیب صحابیانی مرتب شده بودند که نخستین ناقل حدیث از پیامبر (ص) شمرده می شدند. مرتب کردن احادیث یک کتاب بر اساس چهارده معصوم نیز شیوه ای نزدیک به شیوه یاد شده است | ||
==ترتیب الفبایی مطلع== | == ترتیب الفبایی مطلع == | ||
در طی سده های متمادی، شیوه دیگری برای بازیابی زمینه پیدایی طیفی از کتب شده است؛ در این شیوه، مطلع متن حدیث مبنای طبقه بندی بود و هدف ارائه احادیث با ترتیب الفبایی مطلع آنها بود. | در طی سده های متمادی، شیوه دیگری برای بازیابی زمینه پیدایی طیفی از کتب شده است؛ در این شیوه، مطلع متن حدیث مبنای طبقه بندی بود و هدف ارائه احادیث با ترتیب الفبایی مطلع آنها بود. | ||
==تقسیمات حدیث== | == تقسیمات حدیث == | ||
در علوم حدیث دسته بندیهای متنوعی برای فهم بهتر سند یا متن روایات به کار میرود. این تقسیمات عبارتند از: | در علوم حدیث دسته بندیهای متنوعی برای فهم بهتر سند یا متن روایات به کار میرود. این تقسیمات عبارتند از: | ||
تقسیم بر اساس تعداد راویان سند: خبر واحد، خبر مُسْتَفیض و خبر متواتر | تقسیم بر اساس تعداد راویان سند: خبر واحد، خبر مُسْتَفیض و خبر متواتر | ||
تقسیم بر اساس اعتبار سند: صحیح، حَسَن، موثوق، قوی، ضعیف و اقسام آن (مُدْرَج، مشترک، مُصَحَّف، مؤتلف و مختلف) | تقسیم بر اساس اعتبار سند: صحیح، حَسَن، موثوق، قوی، ضعیف و اقسام آن (مُدْرَج، مشترک، مُصَحَّف، مؤتلف و مختلف) | ||
تقسیم بر اساس اتصال یا قطع سند: | تقسیم بر اساس اتصال یا قطع سند:مُسنَد، مُتَّصِل،مرفوع،موقوفمَقطوع، مُرْسَل،مُنْقَطِع, | ||
مُعْضَل یا | مُعْضَل یا مشکل، مُضْمَر،مُعَلَّق، مُعَنْعَن،مُهْمَل | ||
تقسیم بر اساس متن: نَصّ و | تقسیم بر اساس متن: نَصّ و ظاهر، مُؤَوَّل مُطلَق و مُقَید، عام و خاص، مُجْمَل و مُبَین، مُکاتَب و مکاتِبه، مشهور، متروک، مطروح، حدیث قدسی، شاذ، مقلوب، متشابه | ||
تقسیم بر اساس عمل به روایت: حجت و لاحجت، مقبول، ناسخ و منسوخ | تقسیم بر اساس عمل به روایت: حجت و لاحجت، مقبول، ناسخ و منسوخ | ||
==جعل حدیث== | == جعل حدیث == | ||
به موازات آنکه حدیث به عنوان منبعی برای فهم دین در قرنهای اول و دوم هجری موقعیت خود را به دست آورد، سوءاستفاده از این موقعیت نیز آغاز شد و کسانی دست اندرکار جعل حدیث شدند.پدیده جعل حدیث در همان زمان پیامبر(ص)آغاز شد تا آنجا که پیامبر خود نسبت به این پدیده شوم واکنش نشان داد. در منابع حدیثی، چندین حدیث وجود دارد که در آن از زبان خود پیامبر(ص) مردم به نقل احادیث آن حضرت ترغیب گردیده، و از دروغ بستن بر ایشان برحذر داشته شدهاند. | به موازات آنکه حدیث به عنوان منبعی برای فهم دین در قرنهای اول و دوم هجری موقعیت خود را به دست آورد، سوءاستفاده از این موقعیت نیز آغاز شد و کسانی دست اندرکار جعل حدیث شدند. پدیده جعل حدیث در همان زمان پیامبر(ص)آغاز شد تا آنجا که پیامبر خود نسبت به این پدیده شوم واکنش نشان داد. در منابع حدیثی، چندین حدیث وجود دارد که در آن از زبان خود پیامبر(ص) مردم به نقل احادیث آن حضرت ترغیب گردیده، و از دروغ بستن بر ایشان برحذر داشته شدهاند. | ||
علی(ع) نیز در خطبهای در واکنش نسبت به رواج «احادیث بدعت آمیز» یادآور شد که «در دست مردم (از احادیث پیامبر(ص) حق و باطل و راست و دروغ است» و سپس ناقلان حدیث پیامبر(ص) را ۴ گروه دانسته است: منافقانی که عامدانه بر پیامبر(ص) دروغ میبندند، کسانی که سخنی از پیامبر(ص) شنیدهاند، اما آن را به درستی حفظ نکرده و دچار وهم شدهاند، کسانی که امر و نهیی از پیامبر(ص) شنیدهاند، ولی ناسخ آن را از آن حضرت درنیافتهاند، و چهارم کسانی که با امانت حدیث آن حضرت را حفظ نموده و به دیگران انتقال دادهاند.<ref>نهج البلاغة، همانجا</ref> | علی(ع) نیز در خطبهای در واکنش نسبت به رواج «احادیث بدعت آمیز» یادآور شد که «در دست مردم (از احادیث پیامبر(ص) حق و باطل و راست و دروغ است» و سپس ناقلان حدیث پیامبر(ص) را ۴ گروه دانسته است: منافقانی که عامدانه بر پیامبر(ص) دروغ میبندند، کسانی که سخنی از پیامبر(ص) شنیدهاند، اما آن را به درستی حفظ نکرده و دچار وهم شدهاند، کسانی که امر و نهیی از پیامبر(ص) شنیدهاند، ولی ناسخ آن را از آن حضرت درنیافتهاند، و چهارم کسانی که با امانت حدیث آن حضرت را حفظ نموده و به دیگران انتقال دادهاند.<ref>نهج البلاغة، همانجا</ref> | ||
عالمان حدیث برای حل این دو مشکل از دو علم رجال و درایه بهره میبرند و به این وسیله حدیث سره از ناسره را بازمیشناسند. | عالمان حدیث برای حل این دو مشکل از دو علم رجال و درایه بهره میبرند و به این وسیله حدیث سره از ناسره را بازمیشناسند. | ||
==پدیده نقل به معنا== | == پدیده نقل به معنا == | ||
پدیدۀ نقل به معنا که یک حقیقت تأیید شده در تاریخ حدیث است یعنی برخی از راویان حدیث ــ به ویژه در دورۀ متقدم حدیث، پیش از تدوین آثار حدیثی ــ در مواردی شنیدههای خود از معصوم را در قالب معانی حفظ میکردند و به هنگام انتقال در قالب الفاظی بیان میکردند که انتخاب واژگان و ترکیب نحوی آن مربوط به خود ایشان بود، البته با این تأکید که راوی مطمئن بود مطلب را به درستی منتقل میکند.<ref>مثلاً نک: دارمی، ۱/۱۰۴-۱۰۶؛ کلینی، ۱/۵۱-۵۲؛ قرطبی، ۱/۴۱۲</ref> | پدیدۀ نقل به معنا که یک حقیقت تأیید شده در تاریخ حدیث است یعنی برخی از راویان حدیث ــ به ویژه در دورۀ متقدم حدیث، پیش از تدوین آثار حدیثی ــ در مواردی شنیدههای خود از معصوم را در قالب معانی حفظ میکردند و به هنگام انتقال در قالب الفاظی بیان میکردند که انتخاب واژگان و ترکیب نحوی آن مربوط به خود ایشان بود، البته با این تأکید که راوی مطمئن بود مطلب را به درستی منتقل میکند.<ref>مثلاً نک: دارمی، ۱/۱۰۴-۱۰۶؛ کلینی، ۱/۵۱-۵۲؛ قرطبی، ۱/۴۱۲</ref> | ||
کمتر میتوان در باب واحد، احادیثی را منقول از راویان موازی بازجست که در آنها الفاظ عیناً با یکدیگر انطباق داشته باشند و میتوان بر این پایه مدعی شد که نسبت نقل به معنا در مقایسه با نقل عین الفاظ، نسبتی قابل توجه است. | کمتر میتوان در باب واحد، احادیثی را منقول از راویان موازی بازجست که در آنها الفاظ عیناً با یکدیگر انطباق داشته باشند و میتوان بر این پایه مدعی شد که نسبت نقل به معنا در مقایسه با نقل عین الفاظ، نسبتی قابل توجه است. | ||
==پانویس== | == پانویس == | ||
==منابع== | == منابع == | ||
1. دایره المعارف بزرگ اسلامی | 1. دایره المعارف بزرگ اسلامی |