حکومت اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

۷ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۷ ژوئیهٔ ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۴: خط ۳۴:


==دلیل بر لزوم حکومت==
==دلیل بر لزوم حکومت==
در مقابل این گروه بر طبیعت انسان بد بین هستند می‌گویند:
در مقابل این گروه بر طبیعت انسان بد بین هستند می‌گویند:


خط ۴۲: خط ۴۱:


==جهانی و همگانی بودن==
==جهانی و همگانی بودن==
جهانی و همگانی بودن، که تحقق آن، یعنی هدایت شدن همگان به توحید و یکتاپرستی و پرهیز از بندگی غیر خدا، مستلزمِ وجود سازوکارهایی مناسب از جمله تشکیل حکومت است تا صاحبان قدرت و مال که به‌طور طبیعی در برابر تحقق همه‌جانبه آرمان توحید مقاومت می‌کنند، نتوانند مانع جامه عمل پوشیدن آن شوند.
جهانی و همگانی بودن، که تحقق آن، یعنی هدایت شدن همگان به توحید و یکتاپرستی و پرهیز از بندگی غیر خدا، مستلزمِ وجود سازوکارهایی مناسب از جمله تشکیل حکومت است تا صاحبان قدرت و مال که به‌طور طبیعی در برابر تحقق همه‌جانبه آرمان توحید مقاومت می‌کنند، نتوانند مانع جامه عمل پوشیدن آن شوند.


خط ۴۸: خط ۴۶:


==تداوم اسلام تا روز قیامت==
==تداوم اسلام تا روز قیامت==
تداوم اسلام تا روز قیامت، که به اقتضای آن باید دارد که همه شئون رسول خدا از جمله شأن ولایت و حکومت (جز شأن نبوت که قطعاً پایان پذیرفته است) پس از رحلت ایشان استمرار داشته باشد.
تداوم اسلام تا روز قیامت، که به اقتضای آن باید دارد که همه شئون رسول خدا از جمله شأن ولایت و حکومت (جز شأن نبوت که قطعاً پایان پذیرفته است) پس از رحلت ایشان استمرار داشته باشد.


خط ۵۶: خط ۵۳:


==جامعیت شریعت اسلام==
==جامعیت شریعت اسلام==
جامعیت شریعت اسلام که مجموعه‌ای هماهنگ با تمامی نیازهای فردی، اجتماعی، مادی و معنوی بشر و در گستره‌ای وسیع، شامل همه ابعاد روابط انسان با خدا، خود و دیگران و حتی با طبیعت است.
جامعیت شریعت اسلام که مجموعه‌ای هماهنگ با تمامی نیازهای فردی، اجتماعی، مادی و معنوی بشر و در گستره‌ای وسیع، شامل همه ابعاد روابط انسان با خدا، خود و دیگران و حتی با طبیعت است.


خط ۷۳: خط ۶۹:


==سیره اجتماعی و سیاسی پیامبر==
==سیره اجتماعی و سیاسی پیامبر==
سیره اجتماعی و سیاسی پیامبر اکرم نیز خود بهترین گواه بر اهمیت و ضرورت وجود حکومتِ شایسته در جامعه اسلامی است.
سیره اجتماعی و سیاسی پیامبر اکرم نیز خود بهترین گواه بر اهمیت و ضرورت وجود حکومتِ شایسته در جامعه اسلامی است.


آن حضرت پس از دو بار بیعت با رؤسا و نمایندگان قبایل مدینه به این شهر مهاجرت کرد و زمینه تأسیسِ حکومت را در آن‌جا فراهم ساخت [۳۲][۳۳]
آن حضرت پس از دو بار بیعت با رؤسا و نمایندگان قبایل مدینه به این شهر مهاجرت کرد و زمینه تأسیسِ حکومت را در آن‌جا فراهم ساخت [۳۲][۳۳]
ولایت و سرپرستی ده ساله پیامبر بر جامعه مسلمانان، شیوه‌ای جدید برای اداره جامعه‌ای بود که پیشتر به شکل قبیله‌ای اداره می‌شد و در واقع، اولین حکومت اسلامی بود.
ولایت و سرپرستی ده ساله پیامبر بر جامعه مسلمانان، شیوه‌ای جدید برای اداره جامعه‌ای بود که پیشتر به شکل قبیله‌ای اداره می‌شد و در واقع، اولین حکومت اسلامی بود.
آن حضرت به اقتضای ولایتِ سیاسی خود، که از جانب خداوند به او واگذار شده بود، به کارهای مهمی می‌پرداخت که از شئون حکومت به شمار می‌روند، مانند:
آن حضرت به اقتضای ولایتِ سیاسی خود، که از جانب خداوند به او واگذار شده بود، به کارهای مهمی می‌پرداخت که از شئون حکومت به شمار می‌روند، مانند:
خط ۹۴: خط ۹۰:
پیامبر اکرم پیش از رحلت، در سال دهم هجرت در غدیرخم از مردم برای ولایت حضرت علی بیعت گرفت. [۴۷]
پیامبر اکرم پیش از رحلت، در سال دهم هجرت در غدیرخم از مردم برای ولایت حضرت علی بیعت گرفت. [۴۷]


نقد نظریه دولت گریزی
==نقد نظریه دولت گریزی==
۱. اشکالات دولت گریزان به اصل حکومت ، عمدتا به نوع حکومت بر می‌گردد نه اصل حکومت، یعنی اثرات زیان باری که طرفداران این گرایش بر شمردند زائیده اصل حکومت نیست، بلکه نوع و شکل خاصی از حکومت است که دارای این اثرات می‌باشد بنابراین می‌توان حکومتی از نوع دیگر داشت که دارای این آثار نباشد.


۱. اشکالات دولت گریزان به اصل حکومت ، عمدتا به نوع حکومت بر می‌گردد نه اصل حکومت، یعنی اثرات زیان باری که طرفداران این گرایش بر شمردند زائیده اصل حکومت نیست، بلکه نوع و شکل خاصی از حکومت است که دارای این اثرات می‌باشد بنابراین می‌توان حکومتی از نوع دیگر داشت که دارای این آثار نباشد.
توضیح انکه حکومتی که غیر متکی به مردم است و از مردم نیست و حکام و زمامداران آن صالح و لایق نیستند همواره با اعمال زور همراه بوده، موجب پیدایش تضاد طبقاتی، دور کننده انسان از سعادت و تعالی، تباه کننده منافع مردم و منشاء فساد در جامعه می‌باشد.
توضیح انکه حکومتی که غیر متکی به مردم است و از مردم نیست و حکام و زمامداران آن صالح و لایق نیستند همواره با اعمال زور همراه بوده، موجب پیدایش تضاد طبقاتی، دور کننده انسان از سعادت و تعالی، تباه کننده منافع مردم و منشاء فساد در جامعه می‌باشد.
اما حکومتی از مردم و برای مردم و دارای حکامی صالح و شایسته باشد چنین اثرات مضری را نخواهد داشت و زیرا نه نیازمند به اعمال زور می‌باشد و نه در راستای منافع خود قدم بر می‌دارد و نه انسان را از هدفش باز می‌دارد.
اما حکومتی از مردم و برای مردم و دارای حکامی صالح و شایسته باشد چنین اثرات مضری را نخواهد داشت و زیرا نه نیازمند به اعمال زور می‌باشد و نه در راستای منافع خود قدم بر می‌دارد و نه انسان را از هدفش باز می‌دارد.
چنین حکومتی خلاف اصل اولیه عقل نیست، زیرا اگر چه عقل حکم به آزادی و استقلال هر فردی می‌کند و برای هیچ فردی علیه سایر افراد ولایت قائل نیست، ولی همین عقل در مواردی نه تنها تصرف و دخالت در شوون دیگری و ولایت بر او را جایز بلکه آن را لازم می‌شمارد و آن در جایی است که این تصرف و ولایت به مصلحت مولی علیه و به اذن خدای متعال باشد.
چنین حکومتی خلاف اصل اولیه عقل نیست، زیرا اگر چه عقل حکم به آزادی و استقلال هر فردی می‌کند و برای هیچ فردی علیه سایر افراد ولایت قائل نیست، ولی همین عقل در مواردی نه تنها تصرف و دخالت در شوون دیگری و ولایت بر او را جایز بلکه آن را لازم می‌شمارد و آن در جایی است که این تصرف و ولایت به مصلحت مولی علیه و به اذن خدای متعال باشد.
۲. همانطور که طرفداران گرایش دوم معتقدند جامعه ممکن نیست بدون حکومت پایدار بماند (گرچه ما طبیعت انسان را شرور و بد نمی‌دانیم بلکه معتقدیم که انسان دارای فطرتی است حق جو و حق طلب که دنبال ارزش‌های انسانی و الهی می‌باشد.) بلکه حتی ممکن نیست انسان در جامعه بدون حکومت به منافع فردی خوبش دست یابد زیرا:
۲. همانطور که طرفداران گرایش دوم معتقدند جامعه ممکن نیست بدون حکومت پایدار بماند (گرچه ما طبیعت انسان را شرور و بد نمی‌دانیم بلکه معتقدیم که انسان دارای فطرتی است حق جو و حق طلب که دنبال ارزش‌های انسانی و الهی می‌باشد.) بلکه حتی ممکن نیست انسان در جامعه بدون حکومت به منافع فردی خوبش دست یابد زیرا:
اولا: انسان موجودی است اجتماعی (در این‌که انسان منی بالطبع است یا مدنی بالضروره بین اندیشمندان اختلاف است، ولی این اختلاف در اصل مساله مورد نظر تاثیری ندارد.) که بدون زندگی در اجتماع نمی‌تواند به حیات خود ادامه دهد، باید در میان مردم و همراه با دیگر همنوعان خود زندگی نماید.
اولا: انسان موجودی است اجتماعی (در این‌که انسان منی بالطبع است یا مدنی بالضروره بین اندیشمندان اختلاف است، ولی این اختلاف در اصل مساله مورد نظر تاثیری ندارد.) که بدون زندگی در اجتماع نمی‌تواند به حیات خود ادامه دهد، باید در میان مردم و همراه با دیگر همنوعان خود زندگی نماید.
ثانیا: انسان قطرتا قانع نیست و همواره بی نهایت طلب است و بنابراین متمایل است به همه خواسته‌هایش‌ به‌طور مطلق جامه عمل بپوشاند، بدیهی است اجرای کامل و مطلق خواسته‌های یک فرد در جامعه مزاحم با اجرای کامل و مطلق خواسته‌های سایر افراد است، بنابراین آزادی مطلق یک فرد موجب سلب آزادی مطلق دیگران می‌شود و این خود نزاع و در گیری را بدنبال خواهد داشت، پس برای بهره برداری بهتر از امیال و غرائز باید خواسته‌ها و آزادی افراد محدود شود، و این محدودیت لازم الاجرا خواهد بود و الا منجر به نابودی زندگی اجتماعی انسان و در نتیجه از بین رفتن بشر می‌گردد.
ثانیا: انسان قطرتا قانع نیست و همواره بی نهایت طلب است و بنابراین متمایل است به همه خواسته‌هایش‌ به‌طور مطلق جامه عمل بپوشاند، بدیهی است اجرای کامل و مطلق خواسته‌های یک فرد در جامعه مزاحم با اجرای کامل و مطلق خواسته‌های سایر افراد است، بنابراین آزادی مطلق یک فرد موجب سلب آزادی مطلق دیگران می‌شود و این خود نزاع و در گیری را بدنبال خواهد داشت، پس برای بهره برداری بهتر از امیال و غرائز باید خواسته‌ها و آزادی افراد محدود شود، و این محدودیت لازم الاجرا خواهد بود و الا منجر به نابودی زندگی اجتماعی انسان و در نتیجه از بین رفتن بشر می‌گردد.
به عباردت دیگر جامعه انسانی را می‌توان به یک جاده تشبیه نمود که حرکت در آن به نحو دلخواه بگونه ای که هر فردی بخواهد صرفا اراده خود را اعمال نماید منجر به برخورد، تصادف و تلف شدن خود و دیگران می‌گردد، بنابراین برای دست یابی به اهداف و دور ماندن از خطر تصادف و نابودی به نظم و قانونی نیاز است که حرکت در جاده را نتظیم نماید تا همه بتوانند از خطرات مصون مانده و به مقصد برسند.
به عباردت دیگر جامعه انسانی را می‌توان به یک جاده تشبیه نمود که حرکت در آن به نحو دلخواه بگونه ای که هر فردی بخواهد صرفا اراده خود را اعمال نماید منجر به برخورد، تصادف و تلف شدن خود و دیگران می‌گردد، بنابراین برای دست یابی به اهداف و دور ماندن از خطر تصادف و نابودی به نظم و قانونی نیاز است که حرکت در جاده را نتظیم نماید تا همه بتوانند از خطرات مصون مانده و به مقصد برسند.
واضح است اجرای چنین نظمی، محدود شدن آزادی افراد و حرکت کنندگان در این مسیر را بدنبال خواهد داشت.
واضح است اجرای چنین نظمی، محدود شدن آزادی افراد و حرکت کنندگان در این مسیر را بدنبال خواهد داشت.
به این نکته نیز باید توجه داشت که عقل‌ به‌طور مطلق محدودیت را ضد ارزش نمی‌داند بلکه هر فردی در زندگی روزمره خود برای دستیابی به اهداف خویش باید محدودیت‌های را بر خود هموار ساخته از چیزهایی که مانع رسیدن وی به هدف است حذر نماید، نیز از دست یابی به چیزهایی که لازمه رسیدن به هدف است ولو بر خلاف او باشد کوتاهی نورزد.
به این نکته نیز باید توجه داشت که عقل‌ به‌طور مطلق محدودیت را ضد ارزش نمی‌داند بلکه هر فردی در زندگی روزمره خود برای دستیابی به اهداف خویش باید محدودیت‌های را بر خود هموار ساخته از چیزهایی که مانع رسیدن وی به هدف است حذر نماید، نیز از دست یابی به چیزهایی که لازمه رسیدن به هدف است ولو بر خلاف او باشد کوتاهی نورزد.
۳. طبیعت زندگی اجتماعی، نیازمندی‌هایی را بدنبال دارد که بر آورده شدن آن‌ها از یک فرد ممکن نیست و نیاز به برنامه و همکاری عمومی دارد و جز با مساعدت و مشارکت همه افراد جامعه ممکن نیست.
۳. طبیعت زندگی اجتماعی، نیازمندی‌هایی را بدنبال دارد که بر آورده شدن آن‌ها از یک فرد ممکن نیست و نیاز به برنامه و همکاری عمومی دارد و جز با مساعدت و مشارکت همه افراد جامعه ممکن نیست.
مانند مسائل بهداشتی، برنامه ریزی برای مسائل اجتماعی و غیره، بنابراین اجرا و بر آورده شدن این نیازمندی‌ها به برنامه ریزی و مدیریت سالم و نیز مشارکت تمام افراد محتاج است.
مانند مسائل بهداشتی، برنامه ریزی برای مسائل اجتماعی و غیره، بنابراین اجرا و بر آورده شدن این نیازمندی‌ها به برنامه ریزی و مدیریت سالم و نیز مشارکت تمام افراد محتاج است.
۴. لازمه زندگی اجتماعی ایجاد ارتباط انسان با دیگر افراد است بدیهی است سلامت روابط افراد مرهون این است که این ارتباطات تحت نظم خاصی صورت گیرد بگونه ای که هیچ‌کس از آن تخلف ننماید و در صورت تخلف مجازات شود، بنابراین باید فرد یا افرادی ناظر بر اجرای این قوانین بوده و برخورد قانونی با متخلف داشته باشند.
۴. لازمه زندگی اجتماعی ایجاد ارتباط انسان با دیگر افراد است بدیهی است سلامت روابط افراد مرهون این است که این ارتباطات تحت نظم خاصی صورت گیرد بگونه ای که هیچ‌کس از آن تخلف ننماید و در صورت تخلف مجازات شود، بنابراین باید فرد یا افرادی ناظر بر اجرای این قوانین بوده و برخورد قانونی با متخلف داشته باشند.