confirmed، مدیران
۳۷٬۴۴۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۹۵: | خط ۱۹۵: | ||
آیا همین دیروز نبود که ستم همه جا را فراگرفته بود. چه بسیار کسانی که از حقشان محروم گشته، سیلی خوردند و گرسنه و سرگردان در بیابان ها رها شدند؛ گردبادها بر آن ها می وزید و در برابر گرما و نور آفتاب، جز همان لباس های کهنه و چادرهای موئینی پوسیده، هیچ پوشش و سرپناهی نداشتند. تا این که خدای، امیرمؤمنان علیه السلام را بدین جا آورد. او حقیقت را آشکار ساخته، داد گستراند و به کتاب خدا عمل کرد. مردم! خدای را بر این نعمتی که به شما ارزانی داشته، سپاس گزارید و چون کسانی که گفتند: شنیدیم، اما نشنیدند، نباشید. شمشیرها را تیز کنید و آماده نبرد با دشمنانتان باشید. اگر فراخوانده شدید، اجابت کنید، و اگر فرمانی رسید، بشنوید و پیروی کنید و آنچه او می گوید حرف دلتان بدانید تا از راستگویان باشید. | آیا همین دیروز نبود که ستم همه جا را فراگرفته بود. چه بسیار کسانی که از حقشان محروم گشته، سیلی خوردند و گرسنه و سرگردان در بیابان ها رها شدند؛ گردبادها بر آن ها می وزید و در برابر گرما و نور آفتاب، جز همان لباس های کهنه و چادرهای موئینی پوسیده، هیچ پوشش و سرپناهی نداشتند. تا این که خدای، امیرمؤمنان علیه السلام را بدین جا آورد. او حقیقت را آشکار ساخته، داد گستراند و به کتاب خدا عمل کرد. مردم! خدای را بر این نعمتی که به شما ارزانی داشته، سپاس گزارید و چون کسانی که گفتند: شنیدیم، اما نشنیدند، نباشید. شمشیرها را تیز کنید و آماده نبرد با دشمنانتان باشید. اگر فراخوانده شدید، اجابت کنید، و اگر فرمانی رسید، بشنوید و پیروی کنید و آنچه او می گوید حرف دلتان بدانید تا از راستگویان باشید. | ||
'''خروج از مدینه''' | |||
امیرشام به "بسره بن ارطاه" فرمان داد راه [[حجاز]] ([[مکه]] و [[مدینه]]) تا یمن را در پیش گرفته و دستورات او را اجرا نماید. وقتی که وی به نزدیکی مدینه رسید قبیله "قضاعه" به پیشواز آمده و تعدادی شتر را برای آنان قربانی کردند. | |||
وی و لشگریانش بصورت غافل کننده ای وارد مدینه شدند. | |||
ابوایوب انصاری که آن زمان کارگزار امام علی (ع) در مدینه بود و بهیچ وجه خود را برای رویارویی آماده نکرده بود جهت اجتناب از خونریزی سریعا از مدینه خارج گردید. | |||
بسره- خانه های بسیاری، از جمله خانه ی "ابوایوب انصاری"، "زراره بن حرون" و "رفاعه بن رافع زرقی" را آتش زده و ویران کرد. | |||
سپس سراغ جابربن عبدالله انصاری رفت، اما جابر پیش از اینکه به او دست یابند، از صحنه گریخت. بسره همه طایفه جابربن عبدالله انصاری را که از قبیله بنی سلمه بودند، به مرگ تهدید کرد. | |||
جابر برای دفع شر از عشیره اش به ام المومنین ام سلمه همسر پیامبر متوسل گردید. <ref>عبدالحمید بن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، تحقیق محمدابوالفضل ابراهیم، ج2، ص 3</ref> | |||
=پانویس= | =پانویس= |