۸۷٬۸۱۰
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'مىکند' به 'میکند') |
جز (جایگزینی متن - 'مىدانند' به 'میدانند') |
||
خط ۱۸۱: | خط ۱۸۱: | ||
اگر امام صادق نبود امام حسین نبود (همچنان که اگر امام حسین نبود امام صادق نبود) یعنى اگر امام صادق نبود ارزش نهضت امام حسین هم روشن و ثابت نمىشد. | اگر امام صادق نبود امام حسین نبود (همچنان که اگر امام حسین نبود امام صادق نبود) یعنى اگر امام صادق نبود ارزش نهضت امام حسین هم روشن و ثابت نمىشد. | ||
در عین حال امام صادق متعرض امر حکومت و خلافت نشد ولى همه | در عین حال امام صادق متعرض امر حکومت و خلافت نشد ولى همه میدانند که امام صادق با خلفا کنار هم نیامد، مبارزه مخفى مىکرد، نوعى جنگ سرد در میان بود، معایب و مثالب و مظالم خلفا، همه به وسیله امام صادق در دنیا پخش شد، | ||
و لهذا منصور تعبیر عجیبى درباره ایشان دارد . <ref>منصور با امام صادق به یک وضع عجیبى رفتار مىکرد و ریشهاش هم خود امام صادق بود. گاهى بر حضرت سخت مىگرفت و گاهى آسان. البته ظاهراً هیچ وقت حضرت را زندان نبرده باشد ولى خیلى اوقات، ایشان را تحت نظر قرار مىداد و یکدفعه ظاهراً دو سال حضرت را در کوفه تحت نظر قرار داد، یعنى منزلى را به امام اختصاص داده بودند و مأمورینى آنجا بودند که رفت و آمدهاى منزل امام را کنترل مىکردند. چندین بار خودش امام را احضار کرد و فحّاشى و هتّاکى نمود که مىکشمت، گردنت را مىزنم، تو علیه من تبلیغ مىکنى، مردم را بر من مىشورانى، چنین مىکنى، چنان مىکنى، و امام خیلى با نرمش جواب مىداد.</ref> مىگوید: «هذَا الشَّجى مُعْتَرِضٌ فِى الْحَلْقِ ...» جعفر بن محمد مثل یک استخوان است در گلوى من، نه مىتوانم بیرونش بیاورم و نه مىتوانم فرویش ببرم؛ نه مىتوانم یک مدرکى از او به دست آورم کلکش را بکنم و نه مىتوانم تحملش کنم، | و لهذا منصور تعبیر عجیبى درباره ایشان دارد . <ref>منصور با امام صادق به یک وضع عجیبى رفتار مىکرد و ریشهاش هم خود امام صادق بود. گاهى بر حضرت سخت مىگرفت و گاهى آسان. البته ظاهراً هیچ وقت حضرت را زندان نبرده باشد ولى خیلى اوقات، ایشان را تحت نظر قرار مىداد و یکدفعه ظاهراً دو سال حضرت را در کوفه تحت نظر قرار داد، یعنى منزلى را به امام اختصاص داده بودند و مأمورینى آنجا بودند که رفت و آمدهاى منزل امام را کنترل مىکردند. چندین بار خودش امام را احضار کرد و فحّاشى و هتّاکى نمود که مىکشمت، گردنت را مىزنم، تو علیه من تبلیغ مىکنى، مردم را بر من مىشورانى، چنین مىکنى، چنان مىکنى، و امام خیلى با نرمش جواب مىداد.</ref> مىگوید: «هذَا الشَّجى مُعْتَرِضٌ فِى الْحَلْقِ ...» جعفر بن محمد مثل یک استخوان است در گلوى من، نه مىتوانم بیرونش بیاورم و نه مىتوانم فرویش ببرم؛ نه مىتوانم یک مدرکى از او به دست آورم کلکش را بکنم و نه مىتوانم تحملش کنم، |