۸۷٬۷۷۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'می شود' به 'میشود') |
جز (جایگزینی متن - 'می باشند' به 'میباشند') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۳: | خط ۳: | ||
===1-روایات=== | ===1-روایات=== | ||
روایاتی که قائلین به فهم ناپذیری قرآن بدان استناد میکنند به چهار طائفه | روایاتی که قائلین به فهم ناپذیری قرآن بدان استناد میکنند به چهار طائفه میباشند : | ||
طائفه اول : روایاتی که مفادشان نهی از تفسیر به رای قرآن می باشد . | طائفه اول : روایاتی که مفادشان نهی از تفسیر به رای قرآن می باشد . | ||
طائفه دوم : روایاتی که تفسیر قرآن را مختص به پیامبر ص و اهل بیت ع می داند . | طائفه دوم : روایاتی که تفسیر قرآن را مختص به پیامبر ص و اهل بیت ع می داند . | ||
خط ۱۲۵: | خط ۱۲۵: | ||
===ب- روایات طائفه دوم : روایاتی که تفسیر قرآن را مختص به پیامبر ص و اهل بیت ع می داند .=== | ===ب- روایات طائفه دوم : روایاتی که تفسیر قرآن را مختص به پیامبر ص و اهل بیت ع می داند .=== | ||
روایات این طائفه علاوه بر اینکه مفادشان لزوم مراجعه به اهل بیت در تفسیر قرآن می باشد بیانگر ان است که فقط مخاطبین اصلی قرآن قادر به فهم قرآن بوده و اینان نیز منحصر به پیامبر ص و معصومین | روایات این طائفه علاوه بر اینکه مفادشان لزوم مراجعه به اهل بیت در تفسیر قرآن می باشد بیانگر ان است که فقط مخاطبین اصلی قرآن قادر به فهم قرآن بوده و اینان نیز منحصر به پیامبر ص و معصومین میباشند . | ||
خط ۲۰۶: | خط ۲۰۶: | ||
دیدگاه علامه طباطبائی در زمینه طائفه سوم : | دیدگاه علامه طباطبائی در زمینه طائفه سوم : | ||
ایشان در جمع بین دو طائفه از روایات مذکور می فرماید : | ایشان در جمع بین دو طائفه از روایات مذکور می فرماید : | ||
روایاتی که مانع ورود عقل در معارف حوزه قرآن کریم | روایاتی که مانع ورود عقل در معارف حوزه قرآن کریم میباشند مرادشان بکارگیری روش غیر صحیح در فهم قرآن است نظیر انکه در فهم قرآن به غیر قرآن رجوع کنیم . در مقابل این طائفه از وایات ، روایاتی قرار دارد که ورود عقل را در حوزه قرآن نه تنها مجاز دانسته بلکه مخالفت با انرا ناصواب می دانند . مفاد این روایات ان است که عقل می تواند به شیوه درست در فهم قرآن فعال باشد بدینگونه که در تفسیر ایات از ایات دیگر بهره گیرد و این همان شیوه ای است که ائمه ع به یارانشان اموزش می دادند . | ||
خط ۳۶۶: | خط ۳۶۶: | ||
ایشان در این زمینه می نویسد : | ایشان در این زمینه می نویسد : | ||
"...آنچه نسبی است علوم و ادراکات اعتباری و عملی است اما علوم وادراکات و اندیشه های نظری که فلسفه و علوم نظری انسان را می سازند، همچون اصول جهان بینی مذهب و اصول اولیه اخلاق اصولی ثابت و مطلق و غیر نسبی | "...آنچه نسبی است علوم و ادراکات اعتباری و عملی است اما علوم وادراکات و اندیشه های نظری که فلسفه و علوم نظری انسان را می سازند، همچون اصول جهان بینی مذهب و اصول اولیه اخلاق اصولی ثابت و مطلق و غیر نسبی میباشند. | ||
ایشان در پایان نتیجه می گیرد : خلاصه مطلب اینکه اولا حقایق چون غیر مادى هستند تغییر نمىکنند و ثانیا اگر هم فرضا تغییر بکنند همه افراد در آن یکسان خواهند بود و نمىتوان آن را بعنوان طرز تفکر و اسلوب منطقى یک دسته مخصوص معرفى کرد . | ایشان در پایان نتیجه می گیرد : خلاصه مطلب اینکه اولا حقایق چون غیر مادى هستند تغییر نمىکنند و ثانیا اگر هم فرضا تغییر بکنند همه افراد در آن یکسان خواهند بود و نمىتوان آن را بعنوان طرز تفکر و اسلوب منطقى یک دسته مخصوص معرفى کرد . |