۸۷٬۸۱۰
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'مىگفتند' به 'میگفتند') |
جز (جایگزینی متن - 'مىدانستند' به 'میدانستند') |
||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
از همه اینها خطرناکتر- نمىگویم داغتر، و نمىگویم مهمتر- پیدایش طبقهاى بود به نام «زنادقه». زنادقه از اساس منکر خدا و ادیان بودند، و این طبقه- حال روى هرحسابى بود- آزادى داشتند. حتى در حرمین، یعنى مکه و مدینه، و حتى در خود مسجد الحرام و در خود مسجد النبى مىنشستند و حرفهایشان را مىزدند، البته به عنوان اینکه بالاخره فکرى است، شبههاى است براى ما پیدا شده و باید بگوییم زنادقه، طبقه متجدد و تحصیل کرده آن عصر بودند، طبقه اى بودند که با زبانهاى زنده آن روز دنیا آشنا بودند، زبان سُریانى را که در آن زمان بیشتر زبان علمى بود | از همه اینها خطرناکتر- نمىگویم داغتر، و نمىگویم مهمتر- پیدایش طبقهاى بود به نام «زنادقه». زنادقه از اساس منکر خدا و ادیان بودند، و این طبقه- حال روى هرحسابى بود- آزادى داشتند. حتى در حرمین، یعنى مکه و مدینه، و حتى در خود مسجد الحرام و در خود مسجد النبى مىنشستند و حرفهایشان را مىزدند، البته به عنوان اینکه بالاخره فکرى است، شبههاى است براى ما پیدا شده و باید بگوییم زنادقه، طبقه متجدد و تحصیل کرده آن عصر بودند، طبقه اى بودند که با زبانهاى زنده آن روز دنیا آشنا بودند، زبان سُریانى را که در آن زمان بیشتر زبان علمى بود میدانستند، بسیارى از آنها زبان یونانى میدانستند، بسیارىشان ایرانى بودند و زبان فارسى میدانستند، بعضى زبان هندى میدانستند و زندقه را از هند آورده بودند، که این هم یک بحثى است که اصلًا ریشه زندقه در دنیاى اسلام از کجا پیدا شد؟ و بیشتر معتقدند که ریشه زندقه از مانویهاست. | ||
خط ۲۰۲: | خط ۲۰۲: | ||
مثلًا شاگرد، خراسانى بود و استاد مصرى، یا شاگرد مصرى بود و استاد خراسانى. حوزه درس تشکیل داده مىشد، آن که به عنوان استاد نشسته بود مثلًا یک غلام بربرى بود مثل «نافع» یا «عِکرِمه» غلام عبداللَّه بن عباس؛ یک غلام بربرى مىآمد مىنشست، بعد مىدید عراقى، سوریهاى، حجازى، مصرى، ایرانى و هندى پاى درس او شرکت کردهاند. این یک عامل بسیار بزرگى بوده براى اینکه زمینه این جهش و جنبش را فراهم کند. | مثلًا شاگرد، خراسانى بود و استاد مصرى، یا شاگرد مصرى بود و استاد خراسانى. حوزه درس تشکیل داده مىشد، آن که به عنوان استاد نشسته بود مثلًا یک غلام بربرى بود مثل «نافع» یا «عِکرِمه» غلام عبداللَّه بن عباس؛ یک غلام بربرى مىآمد مىنشست، بعد مىدید عراقى، سوریهاى، حجازى، مصرى، ایرانى و هندى پاى درس او شرکت کردهاند. این یک عامل بسیار بزرگى بوده براى اینکه زمینه این جهش و جنبش را فراهم کند. | ||
و از این شاید بالاتر آن چیزى است که امروز اسمش را «تسامح و تساهل دینى» اصطلاح کردهاند و مقصود همزیستى با غیر مسلمانان است، مخصوصاً همزیستى با اهل کتاب؛ یعنى مسلمانان اهل کتاب را براى اینکه با آنها همزیستى کنند تحمل مىکردند و این را بر خلاف اصول دینى خودشان | و از این شاید بالاتر آن چیزى است که امروز اسمش را «تسامح و تساهل دینى» اصطلاح کردهاند و مقصود همزیستى با غیر مسلمانان است، مخصوصاً همزیستى با اهل کتاب؛ یعنى مسلمانان اهل کتاب را براى اینکه با آنها همزیستى کنند تحمل مىکردند و این را بر خلاف اصول دینى خودشان نمیدانستند. و در آن زمان اهل کتاب اهل علم بودند. | ||
اینها وارد جامعه اسلامى شدند و مسلمین مقدم اینها را گرامى شمردند و در همان عصر اول، معلومات اینها را از ایشان گرفتند و در عصر دوم، دیگر در رأس جامعه علمى، خود مسلمین قرار گرفتند. مسأله تسامح و تساهل با اهل کتاب نیز یک عامل فوقالعاده مهمى بوده است. البته خود این هم ریشه حدیثى دارد. ما احادیث زیادى در این زمینه داریم. | اینها وارد جامعه اسلامى شدند و مسلمین مقدم اینها را گرامى شمردند و در همان عصر اول، معلومات اینها را از ایشان گرفتند و در عصر دوم، دیگر در رأس جامعه علمى، خود مسلمین قرار گرفتند. مسأله تسامح و تساهل با اهل کتاب نیز یک عامل فوقالعاده مهمى بوده است. البته خود این هم ریشه حدیثى دارد. ما احادیث زیادى در این زمینه داریم. |