پرش به محتوا

امام صادق پایه‌گذار علوم و حوزه‌های اسلامی (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'مى‏دانستند' به 'می‌دانستند'
جز (جایگزینی متن - 'مى‏گفتند' به 'می‌گفتند')
جز (جایگزینی متن - 'مى‏دانستند' به 'می‌دانستند')
خط ۴۸: خط ۴۸:




از همه اینها خطرناک‏تر- نمى‏گویم داغ‏تر، و نمى‏گویم مهم‏تر- پیدایش طبقه‏اى بود به نام «زنادقه». زنادقه از اساس منکر خدا و ادیان بودند، و این طبقه- حال روى هرحسابى بود- آزادى داشتند. حتى در حرمین، یعنى مکه و مدینه، و حتى در خود مسجد الحرام و در خود مسجد النبى مى‏نشستند و حرفهایشان را مى‏زدند، البته به عنوان اینکه بالاخره فکرى است، شبهه‏اى است براى ما پیدا شده و باید بگوییم‏ زنادقه، طبقه متجدد و تحصیل کرده آن عصر بودند، طبقه‏ اى بودند که با زبانهاى زنده آن روز دنیا آشنا بودند، زبان سُریانى را که در آن زمان بیشتر زبان علمى بود مى‏دانستند، بسیارى از آنها زبان یونانى مى‏دانستند، بسیارى‏شان ایرانى بودند و زبان فارسى مى‏دانستند، بعضى زبان هندى مى‏دانستند و زندقه را از هند آورده بودند، که این هم یک بحثى است که اصلًا ریشه زندقه در دنیاى اسلام از کجا پیدا شد؟ و بیشتر معتقدند که ریشه زندقه از مانویهاست.
از همه اینها خطرناک‏تر- نمى‏گویم داغ‏تر، و نمى‏گویم مهم‏تر- پیدایش طبقه‏اى بود به نام «زنادقه». زنادقه از اساس منکر خدا و ادیان بودند، و این طبقه- حال روى هرحسابى بود- آزادى داشتند. حتى در حرمین، یعنى مکه و مدینه، و حتى در خود مسجد الحرام و در خود مسجد النبى مى‏نشستند و حرفهایشان را مى‏زدند، البته به عنوان اینکه بالاخره فکرى است، شبهه‏اى است براى ما پیدا شده و باید بگوییم‏ زنادقه، طبقه متجدد و تحصیل کرده آن عصر بودند، طبقه‏ اى بودند که با زبانهاى زنده آن روز دنیا آشنا بودند، زبان سُریانى را که در آن زمان بیشتر زبان علمى بود می‌دانستند، بسیارى از آنها زبان یونانى می‌دانستند، بسیارى‏شان ایرانى بودند و زبان فارسى می‌دانستند، بعضى زبان هندى می‌دانستند و زندقه را از هند آورده بودند، که این هم یک بحثى است که اصلًا ریشه زندقه در دنیاى اسلام از کجا پیدا شد؟ و بیشتر معتقدند که ریشه زندقه از مانویهاست.




خط ۲۰۲: خط ۲۰۲:
مثلًا شاگرد، خراسانى بود و استاد مصرى، یا شاگرد مصرى بود و استاد خراسانى. حوزه درس تشکیل داده مى‏شد، آن که به عنوان استاد نشسته بود مثلًا یک غلام بربرى بود مثل «نافع» یا «عِکرِمه» غلام عبداللَّه بن عباس؛ یک غلام بربرى مى‏آمد مى‏نشست، بعد مى‏دید عراقى، سوریه‏اى، حجازى، مصرى، ایرانى و هندى پاى درس او شرکت کرده‏اند. این یک عامل بسیار بزرگى بوده براى اینکه زمینه این جهش و جنبش را فراهم کند.
مثلًا شاگرد، خراسانى بود و استاد مصرى، یا شاگرد مصرى بود و استاد خراسانى. حوزه درس تشکیل داده مى‏شد، آن که به عنوان استاد نشسته بود مثلًا یک غلام بربرى بود مثل «نافع» یا «عِکرِمه» غلام عبداللَّه بن عباس؛ یک غلام بربرى مى‏آمد مى‏نشست، بعد مى‏دید عراقى، سوریه‏اى، حجازى، مصرى، ایرانى و هندى پاى درس او شرکت کرده‏اند. این یک عامل بسیار بزرگى بوده براى اینکه زمینه این جهش و جنبش را فراهم کند.


و از این شاید بالاتر آن چیزى است که امروز اسمش را «تسامح و تساهل دینى» اصطلاح کرده‏اند و مقصود همزیستى با غیر مسلمانان است، مخصوصاً همزیستى با اهل کتاب؛ یعنى مسلمانان اهل کتاب را براى اینکه با آنها همزیستى کنند تحمل مى‏کردند و این را بر خلاف اصول دینى خودشان نمى‏دانستند. و در آن زمان اهل کتاب اهل علم بودند.  
و از این شاید بالاتر آن چیزى است که امروز اسمش را «تسامح و تساهل دینى» اصطلاح کرده‏اند و مقصود همزیستى با غیر مسلمانان است، مخصوصاً همزیستى با اهل کتاب؛ یعنى مسلمانان اهل کتاب را براى اینکه با آنها همزیستى کنند تحمل مى‏کردند و این را بر خلاف اصول دینى خودشان نمی‌دانستند. و در آن زمان اهل کتاب اهل علم بودند.  


اینها وارد جامعه اسلامى شدند و مسلمین مقدم اینها را گرامى شمردند و در همان عصر اول، معلومات اینها را از ایشان گرفتند و در عصر دوم، دیگر در رأس جامعه علمى، خود مسلمین قرار گرفتند. مسأله تسامح و تساهل با اهل کتاب نیز یک عامل فوق‏العاده مهمى بوده است. البته خود این هم ریشه حدیثى دارد. ما احادیث زیادى در این زمینه داریم.  
اینها وارد جامعه اسلامى شدند و مسلمین مقدم اینها را گرامى شمردند و در همان عصر اول، معلومات اینها را از ایشان گرفتند و در عصر دوم، دیگر در رأس جامعه علمى، خود مسلمین قرار گرفتند. مسأله تسامح و تساهل با اهل کتاب نیز یک عامل فوق‏العاده مهمى بوده است. البته خود این هم ریشه حدیثى دارد. ما احادیث زیادى در این زمینه داریم.  
Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۸۱۰

ویرایش