تاریخ وجوب نمازهای یومیه در اسلام (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'علیه السلام' به '‌علیه‌السلام'
جز (جایگزینی متن - 'بیت المقدس' به 'بیت‌المقدس')
جز (جایگزینی متن - 'علیه السلام' به '‌علیه‌السلام')
خط ۵: خط ۵:


=مقدمه=
=مقدمه=
نماز سرآمد عبادت‌هایى است که بر [[انبیا]] و [[اولیا]] از [[آدم]] ابوالبشر(علیه السلام) تا [[خاتم انبیا]] [[حضرت محمّد]](صلى الله علیه وآله)و عموم بندگان [[خدا]]ى تعالى در هر دوره اى از حیات بشر واجب شده است. اگر چه از چند و چون [[نماز]] [[پیامبران]] و [[امت]] هاى پیشین اطلاعى نداریم، اما بر اساس [[آیات]] [[قرآن]]، [[عبادت]]ى به نام نماز در میان آنان رواج داشته و مردم را به آن سفارش مى کرده‌اند.<ref>حضرت ابراهیم در مناجات با خداوند چنین مى گوید: «رب اجعلنى مقیم الصلاة و من ذریّتى» (ابراهیم،40) و خداى متعال خطاب به او مى‌فرماید: «وطهّر بیتى للطائفین و القائمین و الرکّع السجود» (حج،26) و درباره اسماعیل صادق الوعد مى‌فرماید: «و کان یأمر أهله بالصلاة و الزکاة» (مریم، 55) و خداوند به موسى فرمود: «أقم الصلاة لذکرى» (طه،14) و فرشتگان او به حضرت زکریا در حال نماز بشارت دادند: «فنادته الملائکة و هو قائم یصلى فى المحراب» (آل عمران،39) و عیسى(علیه السلام)را به نماز و... سفارش فرمود: «و أوصانى بالصلاة و الزکاة ما دمت حیاً» (مریم،31) و قوم شعیب به ایشان گفتند: «أصلاتک تأمرک ان نترک ما یعبد آبائنا أو أن نفعل فى أموالنا ما نشاء» و لقمان خطاب به فرزندش مى گوید: «یا بنىّ أقم الصلاة» (لقمان،17) و کسانى (از امت هاى گذشته) را که نماز را ضایع کردند به شدّت نکوهش مى کند: «فخلف من بعدهم خلف أضاعوا الصلاة و اتبعوا الشهوات» (مریم،59).</ref> در شریعت اسلامى نیز نماز از وظایف روزمرّه هر مسلمان شمرده شده که اهمیت آن بى نیاز از توضیح است.
نماز سرآمد عبادت‌هایى است که بر [[انبیا]] و [[اولیا]] از [[آدم]] ابوالبشر(‌علیه‌السلام) تا [[خاتم انبیا]] [[حضرت محمّد]](صلى الله علیه وآله)و عموم بندگان [[خدا]]ى تعالى در هر دوره اى از حیات بشر واجب شده است. اگر چه از چند و چون [[نماز]] [[پیامبران]] و [[امت]] هاى پیشین اطلاعى نداریم، اما بر اساس [[آیات]] [[قرآن]]، [[عبادت]]ى به نام نماز در میان آنان رواج داشته و مردم را به آن سفارش مى کرده‌اند.<ref>حضرت ابراهیم در مناجات با خداوند چنین مى گوید: «رب اجعلنى مقیم الصلاة و من ذریّتى» (ابراهیم،40) و خداى متعال خطاب به او مى‌فرماید: «وطهّر بیتى للطائفین و القائمین و الرکّع السجود» (حج،26) و درباره اسماعیل صادق الوعد مى‌فرماید: «و کان یأمر أهله بالصلاة و الزکاة» (مریم، 55) و خداوند به موسى فرمود: «أقم الصلاة لذکرى» (طه،14) و فرشتگان او به حضرت زکریا در حال نماز بشارت دادند: «فنادته الملائکة و هو قائم یصلى فى المحراب» (آل عمران،39) و عیسى(‌علیه‌السلام)را به نماز و... سفارش فرمود: «و أوصانى بالصلاة و الزکاة ما دمت حیاً» (مریم،31) و قوم شعیب به ایشان گفتند: «أصلاتک تأمرک ان نترک ما یعبد آبائنا أو أن نفعل فى أموالنا ما نشاء» و لقمان خطاب به فرزندش مى گوید: «یا بنىّ أقم الصلاة» (لقمان،17) و کسانى (از امت هاى گذشته) را که نماز را ضایع کردند به شدّت نکوهش مى کند: «فخلف من بعدهم خلف أضاعوا الصلاة و اتبعوا الشهوات» (مریم،59).</ref> در شریعت اسلامى نیز نماز از وظایف روزمرّه هر مسلمان شمرده شده که اهمیت آن بى نیاز از توضیح است.


اما نمازهاى یومیّه در [[اسلام]] از چه تاریخى و در چه زمانى آغاز شد؟ آیا مى توان تاریخ تشریع نمازهاى واجب را مشخص کرد؟ نخستین نماز واجب کدام نماز بود؟ نمازهایى که پیامبر(صلى الله علیه وآله) در دوران پیش از بعثت یا اوایل دعوت خویش برگزار مى کرد، چگونه بوده است؟
اما نمازهاى یومیّه در [[اسلام]] از چه تاریخى و در چه زمانى آغاز شد؟ آیا مى توان تاریخ تشریع نمازهاى واجب را مشخص کرد؟ نخستین نماز واجب کدام نماز بود؟ نمازهایى که پیامبر(صلى الله علیه وآله) در دوران پیش از بعثت یا اوایل دعوت خویش برگزار مى کرد، چگونه بوده است؟
خط ۲۸: خط ۲۸:
برخى روایات، اولین نماز پیامبر(صلى الله علیه وآله) را نماز در جریان معراج دانسته است. یکى از آن ها روایتى است که برقى در محاسن بدین گونه نقل نموده است:
برخى روایات، اولین نماز پیامبر(صلى الله علیه وآله) را نماز در جریان معراج دانسته است. یکى از آن ها روایتى است که برقى در محاسن بدین گونه نقل نموده است:


*احمد بن محمد بن خالد برقى از پدرش، از فضاله و از حسین بن ابى العلاء نقل کرده که وى مى گوید: به امام صادق(علیه السلام)عرض کردم: دهریان مى گویند چرا نماز در هر رکعت دو سجده دارد و دو رکعت با دو سجده نیست؟ حضرت فرمود: آن گاه که سؤال کردى قلبت را براى فهم آن آزاد (و آماده) کن. مردم گمان مى برند که اولین نمازى که پیامبر(صلى الله علیه وآله) برگزار کردند در زمین بود و جبرئیل براى ایشان آورد، و دروغ مى گویند. همانا نخستین نمازى که ایشان گزارد در آسمان، در پیشگاه خداى تعالى و در مقابل عرش او جلّ و علا بود. به ایشان وحى کرد و فرمان داد که به چشمه صاد نزدیک شو و وضو بگیر و وضویت را کامل کن و مواضع سجده هایت را پاک کن و براى خداوندگارت نماز بگذار... .
*احمد بن محمد بن خالد برقى از پدرش، از فضاله و از حسین بن ابى العلاء نقل کرده که وى مى گوید: به امام صادق(‌علیه‌السلام)عرض کردم: دهریان مى گویند چرا نماز در هر رکعت دو سجده دارد و دو رکعت با دو سجده نیست؟ حضرت فرمود: آن گاه که سؤال کردى قلبت را براى فهم آن آزاد (و آماده) کن. مردم گمان مى برند که اولین نمازى که پیامبر(صلى الله علیه وآله) برگزار کردند در زمین بود و جبرئیل براى ایشان آورد، و دروغ مى گویند. همانا نخستین نمازى که ایشان گزارد در آسمان، در پیشگاه خداى تعالى و در مقابل عرش او جلّ و علا بود. به ایشان وحى کرد و فرمان داد که به چشمه صاد نزدیک شو و وضو بگیر و وضویت را کامل کن و مواضع سجده هایت را پاک کن و براى خداوندگارت نماز بگذار... .


*امام صادق(علیه السلام) در ادامه سخن خود به بیان نماز پیامبر(صلى الله علیه وآله) و محتواى قرائت و کیفیت رکوع ایشان پرداخته و افزودند:
*امام صادق(‌علیه‌السلام) در ادامه سخن خود به بیان نماز پیامبر(صلى الله علیه وآله) و محتواى قرائت و کیفیت رکوع ایشان پرداخته و افزودند:


خداوند به پیامبر(صلى الله علیه وآله) وحى کرد که براى خداوندگارت سجده کن. ایشان به سجده افتاد. خداوند وحى کرد که بنشین اى محمد! ایشان نشستند. هنگامى که سر از سجده نخستین برداشت، خداوند بر او تجلى کرد و ایشان از پیش خود به سجده افتاد، نه آن که خداوند ایشان را امر کرده باشد، و این سجده دوم به عنوان فضل الهى و سنت پیامبر جارى (و مقرر) شد.<ref> احمد برقى، المحاسن، ج2، ص323. سند این روایت معتبر است، زیرا در ثقه بودن فضاله سخنى نیست. هم چنین احمد بن محمد بن خالد و پدرش هر دو توثیق شده‌اند، اگر چه اعتماد بر روایات مرسله و نقل از افراد ضعیف نیز به آنان نسبت داده شده است. درباره حسین بن ابى العلاء نیز عبارت هایى وجود دارد که آیت اللّه خویى از آن، ثقه بودن او را استفاده کرده‌اند. براى توضیح بیش تر به ترتیب ر.ک: ابوالقاسم خویى، معجم رجال الحدیث، ج14، ص290; ج3، ص49; ج17، ص72 ـ 73 و ج6، ص198 ـ 200.</ref>
خداوند به پیامبر(صلى الله علیه وآله) وحى کرد که براى خداوندگارت سجده کن. ایشان به سجده افتاد. خداوند وحى کرد که بنشین اى محمد! ایشان نشستند. هنگامى که سر از سجده نخستین برداشت، خداوند بر او تجلى کرد و ایشان از پیش خود به سجده افتاد، نه آن که خداوند ایشان را امر کرده باشد، و این سجده دوم به عنوان فضل الهى و سنت پیامبر جارى (و مقرر) شد.<ref> احمد برقى، المحاسن، ج2، ص323. سند این روایت معتبر است، زیرا در ثقه بودن فضاله سخنى نیست. هم چنین احمد بن محمد بن خالد و پدرش هر دو توثیق شده‌اند، اگر چه اعتماد بر روایات مرسله و نقل از افراد ضعیف نیز به آنان نسبت داده شده است. درباره حسین بن ابى العلاء نیز عبارت هایى وجود دارد که آیت اللّه خویى از آن، ثقه بودن او را استفاده کرده‌اند. براى توضیح بیش تر به ترتیب ر.ک: ابوالقاسم خویى، معجم رجال الحدیث، ج14، ص290; ج3، ص49; ج17، ص72 ـ 73 و ج6، ص198 ـ 200.</ref>
خط ۳۶: خط ۳۶:
برخى روایات نیز به صراحت نماز به شکل کنونى را به حادثه معراج مرتبط دانسته‌اند.
برخى روایات نیز به صراحت نماز به شکل کنونى را به حادثه معراج مرتبط دانسته‌اند.


*امام باقر(علیه السلام) در این باره فرمودند: هنگامى که پیامبر(صلى الله علیه وآله) را به معراج بردند و خداى سبحان اذان و اقامه و نماز را به او یاد داد، وقتى به نماز ایستاد خداوند به او فرمان داد که در رکعت اول حمد و توحید بخواند و فرمود: یا محمد! این (بیان گر منزلت و) وصف من است، و در رکعت دوم حمد و سوره قدر بخواند و فرمود: یا محمد این (بیان گر منزلت و) وصف تو و اهل بیت تو تا روز قیامت است.<ref>على حسینى استرآبادى، تأویل الآیات، ج2، ص819.</ref>
*امام باقر(‌علیه‌السلام) در این باره فرمودند: هنگامى که پیامبر(صلى الله علیه وآله) را به معراج بردند و خداى سبحان اذان و اقامه و نماز را به او یاد داد، وقتى به نماز ایستاد خداوند به او فرمان داد که در رکعت اول حمد و توحید بخواند و فرمود: یا محمد! این (بیان گر منزلت و) وصف من است، و در رکعت دوم حمد و سوره قدر بخواند و فرمود: یا محمد این (بیان گر منزلت و) وصف تو و اهل بیت تو تا روز قیامت است.<ref>على حسینى استرآبادى، تأویل الآیات، ج2، ص819.</ref>


از این روایت به خوبى برمى‌آید که نماز به صورت کنونى، پیش از معراج وجود نداشته و نخستین بار در واقعه معراج بر پیامبر(صلى الله علیه وآله)واجب و ایشان در این سفر با آن آشنا شده و یاد گرفته است. البته در عین حال نمى توان با استناد به آن، وجود نمازهایى را به شکلى ساده تر که نمادى از پرستش خداوند بوده، نفى کرد. شواهد برگزارى این نمازها توسط پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله)حتى سال‌ها پیش از بعثت فراوان است که به آن ها اشاره خواهیم کرد، اما محور بحث ما نماز واجب به شکل کنونى است.
از این روایت به خوبى برمى‌آید که نماز به صورت کنونى، پیش از معراج وجود نداشته و نخستین بار در واقعه معراج بر پیامبر(صلى الله علیه وآله)واجب و ایشان در این سفر با آن آشنا شده و یاد گرفته است. البته در عین حال نمى توان با استناد به آن، وجود نمازهایى را به شکلى ساده تر که نمادى از پرستش خداوند بوده، نفى کرد. شواهد برگزارى این نمازها توسط پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله)حتى سال‌ها پیش از بعثت فراوان است که به آن ها اشاره خواهیم کرد، اما محور بحث ما نماز واجب به شکل کنونى است.
خط ۴۲: خط ۴۲:
از برخى روایات دیگر نیز بر مى‌آید که وجوب نماز در شب معراج بوده است. روایات زیر از آن جمله است:
از برخى روایات دیگر نیز بر مى‌آید که وجوب نماز در شب معراج بوده است. روایات زیر از آن جمله است:


*روایتى که بیان گر تخفیف گرفتن پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله)در باب نمازهاى واجب یومیه است. طبق این روایت، شبان گاه معراج پس از آن که پنجاه نماز بر پیامبر(صلى الله علیه وآله)واجب شد، ایشان (در بازگشت) از کنار حضرت موسى(علیه السلام) گذشتند و از ایشان پرسید: چند نماز بر امتت واجب شد؟ پاسخ فرمودند: پنجاه نماز. موسى گفت: به سوى خداوندگارت بازگرد و از او بخواه که به امت تو تخفیف دهد. پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله)رفت و پس از باز آمدن به موسى(علیه السلام) برخورد. وى گفت: چند نماز بر امتت واجب شد؟ محمد(صلى الله علیه وآله)فرمود: فلان مقدار. موسى گفت: امت تو ضعیف ترین امت هاست به سوى خدا بازگرد و از او بخواه که به امتت تخفیف دهد، زیرا من در میان بنى اسرائیل بودم، آنان جز به کمتر از این مقدار قدرتى نداشتند. پس از آن پیامبر(صلى الله علیه وآله)هماره از خداوند درخواست تخفیف مى نمود تا آن که پنج نماز مقرر شد. این بار نیز در برخورد با موسى(علیه السلام) همان سؤال تکرار شد و حضرت در پاسخ فرمودند: پنج نماز. موسى(علیه السلام)گفت: به سوى خداوندگارت بازگرد و از او براى امتت تخفیف بخواه. پیامبر فرمود: از خداوندگارم حیا مى کنم از این که در این باب به او مراجعه کنم.<ref>محمد صدوق، الأمالى، ص536. در منابع اهل سنت نیز این نکته مطرح شده است. براى مطالعه بیشتر ر.ک: محمد بخارى، صحیح البخارى، ج4، ص78 و ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج3، ص144.</ref>
*روایتى که بیان گر تخفیف گرفتن پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله)در باب نمازهاى واجب یومیه است. طبق این روایت، شبان گاه معراج پس از آن که پنجاه نماز بر پیامبر(صلى الله علیه وآله)واجب شد، ایشان (در بازگشت) از کنار حضرت موسى(‌علیه‌السلام) گذشتند و از ایشان پرسید: چند نماز بر امتت واجب شد؟ پاسخ فرمودند: پنجاه نماز. موسى گفت: به سوى خداوندگارت بازگرد و از او بخواه که به امت تو تخفیف دهد. پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله)رفت و پس از باز آمدن به موسى(‌علیه‌السلام) برخورد. وى گفت: چند نماز بر امتت واجب شد؟ محمد(صلى الله علیه وآله)فرمود: فلان مقدار. موسى گفت: امت تو ضعیف ترین امت هاست به سوى خدا بازگرد و از او بخواه که به امتت تخفیف دهد، زیرا من در میان بنى اسرائیل بودم، آنان جز به کمتر از این مقدار قدرتى نداشتند. پس از آن پیامبر(صلى الله علیه وآله)هماره از خداوند درخواست تخفیف مى نمود تا آن که پنج نماز مقرر شد. این بار نیز در برخورد با موسى(‌علیه‌السلام) همان سؤال تکرار شد و حضرت در پاسخ فرمودند: پنج نماز. موسى(‌علیه‌السلام)گفت: به سوى خداوندگارت بازگرد و از او براى امتت تخفیف بخواه. پیامبر فرمود: از خداوندگارم حیا مى کنم از این که در این باب به او مراجعه کنم.<ref>محمد صدوق، الأمالى، ص536. در منابع اهل سنت نیز این نکته مطرح شده است. براى مطالعه بیشتر ر.ک: محمد بخارى، صحیح البخارى، ج4، ص78 و ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج3، ص144.</ref>


*در روایت دیگرى امام صادق(علیه السلام) در ادامه نقل این مطلب فرمود: «خداوند از طرف ما به موسى جزاى خیر دهد.»<ref> این بخش با عبارت «جزى اللّه موسى عن هذة الامة» نیز آمده و در برخى از آن ها چنین دعایى از زبان پیامبر(صلى الله علیه وآله)نیز نقل شده است: «جزى اللّه موسى بن عمران عن امتى خیراً» (ر.ک: صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج1، ص197 و على قمى، تفسیر القمى، ج2، ص12 و قاضى نعمان تمیمى مغربى، دعائم الاسلام، ج1، ص 132).</ref>
*در روایت دیگرى امام صادق(‌علیه‌السلام) در ادامه نقل این مطلب فرمود: «خداوند از طرف ما به موسى جزاى خیر دهد.»<ref> این بخش با عبارت «جزى اللّه موسى عن هذة الامة» نیز آمده و در برخى از آن ها چنین دعایى از زبان پیامبر(صلى الله علیه وآله)نیز نقل شده است: «جزى اللّه موسى بن عمران عن امتى خیراً» (ر.ک: صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج1، ص197 و على قمى، تفسیر القمى، ج2، ص12 و قاضى نعمان تمیمى مغربى، دعائم الاسلام، ج1، ص 132).</ref>


مفاد این روایت در منابع روایى شیعه و اهل سنت آمده و بعضى از عالمان، آن را در حد روایت متواتر مى دانند.<ref>علامه مجلسى در باب درستى محتواى این روایات، سخن کراجکى را به شرح زیر نقل کرده و پذیرفته است: راویان بر این متفق اند که زمانى که پیامبر(صلى الله علیه وآله) در آسمان بود و وجوب نماز به او ابلاغ شد، موسى(علیه السلام) به او گفت: امت تو طاقت نمى آورند و ایشان از پس مرتبه اى به پیشگاه خداوند مراجعه کرد. و آن چه بر آن اتفاق نظر باشد دروغى در آن نخواهد ماند. (مجلسى، بحار الانوار، ج18، ص199) اگرچه سید مرتضى آن را خبر واحد دانسته و بر اساس مبناى مشهور خود، آن را حجت نمى داند، هر چند سند آن صحیح باشد. وى در این باره گفته است: این روایت از طریق آحاد است که علم آور نیست، علاوه بر این که تضعیف هم شده است، ولى اگر صحیح باشد امر محالى نیست، زیرا مصلحت در ابتدا اقتضاى عبادت به پنجاه نماز را داشته و پس از درخواست پیامبر در هر بار، مصلحت تغییر یافته تا به عدد کنونى رسیده است. مانند کارى که متعلق نذر قرار مى گیرد که در آغاز مصلحتى بر وجوب آن نیست، اما پس از نذر، مصلحت تغییر کرده و واجب مى شود. (علم الهدى(شریف مرتضى)، على، تنزیه الأنبیاء، ص121). علامه طباطبایى در المیزان روایت معراج را که در بردارنده این مطلب نیز هست، نقل کرده و با تأکید بر این که در روایات زیادى از شیعه و اهل سنت وارد شده، از آن گذشته اند. (المیزان، ج 13، ص 15 و 16)، اما تاریخ پژوه معاصر سید جعفر مرتضى عاملى به تفصیل به نقد این بخش از روایت پرداخته و آن را نمى پذیرد. (ر.ک: جعفر مرتضى عاملى، الصحیح، ج3، ص 26به بعد).</ref>  
مفاد این روایت در منابع روایى شیعه و اهل سنت آمده و بعضى از عالمان، آن را در حد روایت متواتر مى دانند.<ref>علامه مجلسى در باب درستى محتواى این روایات، سخن کراجکى را به شرح زیر نقل کرده و پذیرفته است: راویان بر این متفق اند که زمانى که پیامبر(صلى الله علیه وآله) در آسمان بود و وجوب نماز به او ابلاغ شد، موسى(‌علیه‌السلام) به او گفت: امت تو طاقت نمى آورند و ایشان از پس مرتبه اى به پیشگاه خداوند مراجعه کرد. و آن چه بر آن اتفاق نظر باشد دروغى در آن نخواهد ماند. (مجلسى، بحار الانوار، ج18، ص199) اگرچه سید مرتضى آن را خبر واحد دانسته و بر اساس مبناى مشهور خود، آن را حجت نمى داند، هر چند سند آن صحیح باشد. وى در این باره گفته است: این روایت از طریق آحاد است که علم آور نیست، علاوه بر این که تضعیف هم شده است، ولى اگر صحیح باشد امر محالى نیست، زیرا مصلحت در ابتدا اقتضاى عبادت به پنجاه نماز را داشته و پس از درخواست پیامبر در هر بار، مصلحت تغییر یافته تا به عدد کنونى رسیده است. مانند کارى که متعلق نذر قرار مى گیرد که در آغاز مصلحتى بر وجوب آن نیست، اما پس از نذر، مصلحت تغییر کرده و واجب مى شود. (علم الهدى(شریف مرتضى)، على، تنزیه الأنبیاء، ص121). علامه طباطبایى در المیزان روایت معراج را که در بردارنده این مطلب نیز هست، نقل کرده و با تأکید بر این که در روایات زیادى از شیعه و اهل سنت وارد شده، از آن گذشته اند. (المیزان، ج 13، ص 15 و 16)، اما تاریخ پژوه معاصر سید جعفر مرتضى عاملى به تفصیل به نقد این بخش از روایت پرداخته و آن را نمى پذیرد. (ر.ک: جعفر مرتضى عاملى، الصحیح، ج3، ص 26به بعد).</ref>  


*در برخى روایات نیز از مفاد آن دفاع شده و راز تخفیف گرفتن در شمارگان نمازهاى واجب، تبیین شده است.<ref>«وَ رُوِیَ عَنْ زَیْدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ع أَنَّهُ قَالَ سَأَلْتُ أَبِى سَیِّدَ الْعَابِدِینَ ع فَقُلْتُ لَهُ یَا أَبَةِ أَخْبِرْنِى عَنْ جَدِّنَا رَسُولِ اللَّهِ ص لَمَّا عُرِجَ بِهِ إِلَى السَّمَاءِ وَ أَمَرَهُ رَبُّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِخَمْسِینَ صَلَاةً کَیْفَ لَمْ یَسْأَلْهُ التَّخْفِیفَ عَنْ أُمَّتِهِ حَتَّى قَالَ لَهُ مُوسَى بْنُ عِمْرَانَ ع ارْجِعْ إِلَى رَبِّکَ فَاسْأَلْهُ التَّخْفِیفَ فَإِنَّ أُمَّتَکَ لَا تُطِیقُ ذَلِکَ فَقَالَ یَا بُنَیَّ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص لَا یَقْتَرِحُ عَلَى رَبِّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَلَا یُرَاجِعُهُ فِى شَیْء یَأْمُرُهُ بِهِ فَلَمَّا سَأَلَهُ مُوسَى(علیه السلام) ذَلِکَ وَ صَارَ شَفِیعاً لِأُمَّتِهِ إِلَیْهِ لَمْ یَجُزْ لَهُ أَنْ یَرُدَّ شَفَاعَةَ أَخِیهِ مُوسَى(علیه السلام) فَرَجَعَ إِلَى رَبِّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَسَأَلَهُ التَّخْفِیفَ إِلَى أَنْ رَدَّهَا إِلَى خَمْسِ صَلَوَات قَالَ فَقُلْتُ لَهُ یَا أَبَةِ فَلِمَ لَمْ یَرْجِعْ إِلَى رَبِّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَمْ یَسْأَلْهُ التَّخْفِیفَ مِنْ خَمْسِ صَلَوَات وَ قَدْ سَأَلَهُ مُوسَى(علیه السلام) أَنْ یَرْجِعَ إِلَى رَبِّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ یَسْأَلَهُ التَّخْفِیفَ فَقَالَ یَا بُنَیَّ أَرَادَ(علیه السلام) أَنْ یُحَصِّلَ لِأُمَّتِهِ التَّخْفِیفَ مَعَ أَجْرِ خَمْسِینَ صَلَاةً لِقَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها أَ لَا تَرَى أَنَّهُ ع لَمَّا هَبَطَ إِلَى الْأَرْضِ نَزَلَ عَلَیْهِ جَبْرَئِیلُ ع فَقَالَ یَا مُحَمَّدُ إِنَّ رَبَّکَ یُقْرِئُکَ السَّلَامَ وَ یَقُولُ لَکَ إِنَّهَا خَمْسٌ بِخَمْسِینَ ما یُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَیَّ وَ ما أَنَا بِظَلَّام لِلْعَبِیدِ». این روایت در منابع زیر آمده است: صدوق، من لایحضره الفقیه، ج1، ص197; همو، الامالى، ص543; همو، التوحید، ص175 ـ 176; همو، علل الشرایع، ج1، ص133 ـ 134. سند صدوق به زید شهید به شرح زیر است: محمد بن محمد بن عصام عن محمد بن یعقوب الکلینى عن على بن محمد علان کلینى عن محمد بن سلیمان عن اسماعیل بن ابراهیم عن جعفر بن محمد التمیمى عن الحسین بن علوان عن عمروبن خالد عن زید بن على. این سند، مجهول است.</ref> این روایت و روایات هم سو با آن، مؤید آن است که تا زمان معراج، نمازى بر پیامبر و مسلمانان واجب نبوده است.
*در برخى روایات نیز از مفاد آن دفاع شده و راز تخفیف گرفتن در شمارگان نمازهاى واجب، تبیین شده است.<ref>«وَ رُوِیَ عَنْ زَیْدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ع أَنَّهُ قَالَ سَأَلْتُ أَبِى سَیِّدَ الْعَابِدِینَ ع فَقُلْتُ لَهُ یَا أَبَةِ أَخْبِرْنِى عَنْ جَدِّنَا رَسُولِ اللَّهِ ص لَمَّا عُرِجَ بِهِ إِلَى السَّمَاءِ وَ أَمَرَهُ رَبُّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِخَمْسِینَ صَلَاةً کَیْفَ لَمْ یَسْأَلْهُ التَّخْفِیفَ عَنْ أُمَّتِهِ حَتَّى قَالَ لَهُ مُوسَى بْنُ عِمْرَانَ ع ارْجِعْ إِلَى رَبِّکَ فَاسْأَلْهُ التَّخْفِیفَ فَإِنَّ أُمَّتَکَ لَا تُطِیقُ ذَلِکَ فَقَالَ یَا بُنَیَّ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص لَا یَقْتَرِحُ عَلَى رَبِّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَلَا یُرَاجِعُهُ فِى شَیْء یَأْمُرُهُ بِهِ فَلَمَّا سَأَلَهُ مُوسَى(‌علیه‌السلام) ذَلِکَ وَ صَارَ شَفِیعاً لِأُمَّتِهِ إِلَیْهِ لَمْ یَجُزْ لَهُ أَنْ یَرُدَّ شَفَاعَةَ أَخِیهِ مُوسَى(‌علیه‌السلام) فَرَجَعَ إِلَى رَبِّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَسَأَلَهُ التَّخْفِیفَ إِلَى أَنْ رَدَّهَا إِلَى خَمْسِ صَلَوَات قَالَ فَقُلْتُ لَهُ یَا أَبَةِ فَلِمَ لَمْ یَرْجِعْ إِلَى رَبِّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَمْ یَسْأَلْهُ التَّخْفِیفَ مِنْ خَمْسِ صَلَوَات وَ قَدْ سَأَلَهُ مُوسَى(‌علیه‌السلام) أَنْ یَرْجِعَ إِلَى رَبِّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ یَسْأَلَهُ التَّخْفِیفَ فَقَالَ یَا بُنَیَّ أَرَادَ(‌علیه‌السلام) أَنْ یُحَصِّلَ لِأُمَّتِهِ التَّخْفِیفَ مَعَ أَجْرِ خَمْسِینَ صَلَاةً لِقَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها أَ لَا تَرَى أَنَّهُ ع لَمَّا هَبَطَ إِلَى الْأَرْضِ نَزَلَ عَلَیْهِ جَبْرَئِیلُ ع فَقَالَ یَا مُحَمَّدُ إِنَّ رَبَّکَ یُقْرِئُکَ السَّلَامَ وَ یَقُولُ لَکَ إِنَّهَا خَمْسٌ بِخَمْسِینَ ما یُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَیَّ وَ ما أَنَا بِظَلَّام لِلْعَبِیدِ». این روایت در منابع زیر آمده است: صدوق، من لایحضره الفقیه، ج1، ص197; همو، الامالى، ص543; همو، التوحید، ص175 ـ 176; همو، علل الشرایع، ج1، ص133 ـ 134. سند صدوق به زید شهید به شرح زیر است: محمد بن محمد بن عصام عن محمد بن یعقوب الکلینى عن على بن محمد علان کلینى عن محمد بن سلیمان عن اسماعیل بن ابراهیم عن جعفر بن محمد التمیمى عن الحسین بن علوان عن عمروبن خالد عن زید بن على. این سند، مجهول است.</ref> این روایت و روایات هم سو با آن، مؤید آن است که تا زمان معراج، نمازى بر پیامبر و مسلمانان واجب نبوده است.


*چنان که روایتى از امام باقر(علیه السلام) نقل شده است: «هنگامى که رسول خدا را به معراج بردند، نماز را ده رکعت فرود آورد، دو رکعت دو رکعت... .<ref>کلینى، الکافى، ج 3، ص 487. على بن محمد، عن بعض أصحابنا، عن على بن الحکم، عن ربیع بن محمد المسلى، عن عبدالله بن سلیمان العامرى، عن أبى جعفر(علیه السلام) این سند، مجهول و مرسله است.</ref> یاد کرد این نکته بایسته است که رکعت هاى سوم و چهارم نماز بعدها در مدینه واجب شد، اما درباره مسافر همان حالت نخست (دو رکعت) باقى ماند.
*چنان که روایتى از امام باقر(‌علیه‌السلام) نقل شده است: «هنگامى که رسول خدا را به معراج بردند، نماز را ده رکعت فرود آورد، دو رکعت دو رکعت... .<ref>کلینى، الکافى، ج 3، ص 487. على بن محمد، عن بعض أصحابنا، عن على بن الحکم، عن ربیع بن محمد المسلى، عن عبدالله بن سلیمان العامرى، عن أبى جعفر(‌علیه‌السلام) این سند، مجهول و مرسله است.</ref> یاد کرد این نکته بایسته است که رکعت هاى سوم و چهارم نماز بعدها در مدینه واجب شد، اما درباره مسافر همان حالت نخست (دو رکعت) باقى ماند.


*روایاتى که اولین نماز پیامبر(صلى الله علیه وآله) را نماز ظهر معرفى کرده و همان را نماز وسطاى سفارش شده در قرآن مى داند.<ref>«حافظوا على الصلوات و الصلاة الوسطى و قوموا للّه قانتین» (بقره، 238).</ref>
*روایاتى که اولین نماز پیامبر(صلى الله علیه وآله) را نماز ظهر معرفى کرده و همان را نماز وسطاى سفارش شده در قرآن مى داند.<ref>«حافظوا على الصلوات و الصلاة الوسطى و قوموا للّه قانتین» (بقره، 238).</ref>
خط ۶۵: خط ۶۵:
در این دیدگاه دو نوع گزارش وجود دارد، یکى مربوط به نمازگزاردن خود حضرت و دیگرى در باب نماز دیگران است.
در این دیدگاه دو نوع گزارش وجود دارد، یکى مربوط به نمازگزاردن خود حضرت و دیگرى در باب نماز دیگران است.


گزارش هاى مربوط به نماز خود ایشان در منابع متعدد روایى و تاریخى بیان شده است، چنان که در حدیثى از ابن عباس و جابر آمده است: «[[جبرئیل]] نزد کعبه دو بار بر من امامت کرد».<ref>ابن کثیر، البدایة والنهایة، ج 3، ص 145. ابن کثیر هم چنین مى گوید: «قال البیهقى: وقد ذهب الحسن البصرى إلى أن صلاة الحضر أول ما فرضت أربعاً کما ذکره مرسلا من صلاته علیه السلام صبیحة الاسراء الظهر أربعاً، والعصر أربعاً والمغرب ثلاثاً یجهر فى الأولیین ، والعشاء أربعاً یجهر فى الأولیین و الصبح رکعتین یجهر فیهما». (ر.ک: همان، ص146). این روایت اگرچه بر خلاف روایات زیادى است که وجوب اولیه نماز را دو رکعتى مى داند، اما نکته قابل استناد در آن مبدأ زمانى وجوب نمازهاى واجب است که با دیگر روایات هماهنگ است.</ref> ولى در باب نماز اصحاب، برخى عالمان گفته‌اند که پیامبر(صلى الله علیه وآله) پس از معراج، اصحاب خود را جمع کردند، سپس خود به جبرئیل اقتدا کردند و دیگران به ایشان.
گزارش هاى مربوط به نماز خود ایشان در منابع متعدد روایى و تاریخى بیان شده است، چنان که در حدیثى از ابن عباس و جابر آمده است: «[[جبرئیل]] نزد کعبه دو بار بر من امامت کرد».<ref>ابن کثیر، البدایة والنهایة، ج 3، ص 145. ابن کثیر هم چنین مى گوید: «قال البیهقى: وقد ذهب الحسن البصرى إلى أن صلاة الحضر أول ما فرضت أربعاً کما ذکره مرسلا من صلاته ‌علیه‌السلام صبیحة الاسراء الظهر أربعاً، والعصر أربعاً والمغرب ثلاثاً یجهر فى الأولیین ، والعشاء أربعاً یجهر فى الأولیین و الصبح رکعتین یجهر فیهما». (ر.ک: همان، ص146). این روایت اگرچه بر خلاف روایات زیادى است که وجوب اولیه نماز را دو رکعتى مى داند، اما نکته قابل استناد در آن مبدأ زمانى وجوب نمازهاى واجب است که با دیگر روایات هماهنگ است.</ref> ولى در باب نماز اصحاب، برخى عالمان گفته‌اند که پیامبر(صلى الله علیه وآله) پس از معراج، اصحاب خود را جمع کردند، سپس خود به جبرئیل اقتدا کردند و دیگران به ایشان.


[[ابن کثیر]] در این باره مى گوید:
[[ابن کثیر]] در این باره مى گوید:
خط ۷۱: خط ۷۱:
زمانى که پیامبر(صلى الله علیه وآله) شب معراج را صبح کردند جبرئیل هنگام ظهر نازل شد و کیفیت نماز و اوقات آن را براى ایشان تبیین کرد. پیامبر(صلى الله علیه وآله) به یارانش فرمان داد همه جمع شدند. جبرئیل تا روز بعد براى (تعلیم) پیامبر نماز گزارد و مسلمانان به پیامبر اقتدا مى کردند، در حالى که او خود به جبرئیل اقتدا مى کرد.
زمانى که پیامبر(صلى الله علیه وآله) شب معراج را صبح کردند جبرئیل هنگام ظهر نازل شد و کیفیت نماز و اوقات آن را براى ایشان تبیین کرد. پیامبر(صلى الله علیه وآله) به یارانش فرمان داد همه جمع شدند. جبرئیل تا روز بعد براى (تعلیم) پیامبر نماز گزارد و مسلمانان به پیامبر اقتدا مى کردند، در حالى که او خود به جبرئیل اقتدا مى کرد.


این سخن گویاى آن است که مقصود از این نماز همین نماز معهود فعلى است، زیرا به یقین، پیامبر پیش از معراج نمازگزار بوده و در آن زمان صحابه اى نداشته تا نماز جماعت به این وصف برگزار کنند. و بر اساس گزارش هاى تاریخى، دست کم تا سه سال، دعوت علنى نمى کردند و به طور طبیعى پیروانى نداشتند جز حضرت على و خدیجه(علیهما السلام) که از همان آغاز بعثت به وى ایمان آورده و با ایشان نماز مى خواندند.<ref>احمد بن ابى یعقوب، تاریخ یعقوبى، ج2، ص23.</ref> احمد بن حنبل در مسند، روایتى از على(علیه السلام) نقل کرده که ایشان فرمود: «همانا من هفت سال پیش از آن که مردم نماز بگزارند، نماز گزاردم».<ref>احمد بن حنبل، مسند احمد، ج1، ص100. مقصود حضرت آن است که پیامبر(صلى الله علیه وآله) سالیانى پیش از بعثت و پس از آن، در میان مردان، پیروى جز ایشان نداشته اند و با توجه به روایات دیگر به احتمال قوى عدد هفت در این جا نماد کثرت، یعنى مدت زیاد است.</ref>
این سخن گویاى آن است که مقصود از این نماز همین نماز معهود فعلى است، زیرا به یقین، پیامبر پیش از معراج نمازگزار بوده و در آن زمان صحابه اى نداشته تا نماز جماعت به این وصف برگزار کنند. و بر اساس گزارش هاى تاریخى، دست کم تا سه سال، دعوت علنى نمى کردند و به طور طبیعى پیروانى نداشتند جز حضرت على و خدیجه(علیهما السلام) که از همان آغاز بعثت به وى ایمان آورده و با ایشان نماز مى خواندند.<ref>احمد بن ابى یعقوب، تاریخ یعقوبى، ج2، ص23.</ref> احمد بن حنبل در مسند، روایتى از على(‌علیه‌السلام) نقل کرده که ایشان فرمود: «همانا من هفت سال پیش از آن که مردم نماز بگزارند، نماز گزاردم».<ref>احمد بن حنبل، مسند احمد، ج1، ص100. مقصود حضرت آن است که پیامبر(صلى الله علیه وآله) سالیانى پیش از بعثت و پس از آن، در میان مردان، پیروى جز ایشان نداشته اند و با توجه به روایات دیگر به احتمال قوى عدد هفت در این جا نماد کثرت، یعنى مدت زیاد است.</ref>


برخى محققان معتقدند که مقصود از عبادت در این روایت، عبادت‌هایى است که على(علیه السلام) به همراه پیامبر(صلى الله علیه وآله)دو یا پنج سال پیش از بعثت برگزار مى کرده است، زیرا در آن مقطعِ زمانى ارهاصات نبوت آغاز شده بود.<ref>جعفر مرتضى عاملى، الصحیح من سیره النبى الأعظم، ج2، ص320.</ref>
برخى محققان معتقدند که مقصود از عبادت در این روایت، عبادت‌هایى است که على(‌علیه‌السلام) به همراه پیامبر(صلى الله علیه وآله)دو یا پنج سال پیش از بعثت برگزار مى کرده است، زیرا در آن مقطعِ زمانى ارهاصات نبوت آغاز شده بود.<ref>جعفر مرتضى عاملى، الصحیح من سیره النبى الأعظم، ج2، ص320.</ref>


در روایتى از عفیف بن قیس کندى نقل شده است:
در روایتى از عفیف بن قیس کندى نقل شده است:
خط ۸۰: خط ۸۰:


==مستندات دیدگاه سوم==
==مستندات دیدگاه سوم==
برخى عالمان براساس شواهد تاریخى و قرآنى معتقدند که پیامبر(صلى الله علیه وآله) و برخى نزدیکانش مانند على(علیه السلام) و خدیجه(علیها السلام) پیش از معراج نماز مى گزارده و خداى را عبادت مى کردند، اما وجوب اولین نماز را بر امت از هنگام معراج مى دانند. در این جا نخست به بیان شواهد قرآنى مى پردازیم و سپس روایات تاریخى مربوط به آن را بیان خواهیم کرد.
برخى عالمان براساس شواهد تاریخى و قرآنى معتقدند که پیامبر(صلى الله علیه وآله) و برخى نزدیکانش مانند على(‌علیه‌السلام) و خدیجه(علیها السلام) پیش از معراج نماز مى گزارده و خداى را عبادت مى کردند، اما وجوب اولین نماز را بر امت از هنگام معراج مى دانند. در این جا نخست به بیان شواهد قرآنى مى پردازیم و سپس روایات تاریخى مربوط به آن را بیان خواهیم کرد.


===آیات بیان گر وجود نماز پیش از معراج===
===آیات بیان گر وجود نماز پیش از معراج===
خط ۱۰۴: خط ۱۰۴:
*دو آیه دیگر در سوره مزمّل<ref>اگر چه آخرین آیه سوره مزمل به قرینه یادکرد زکات و قتال در راه خدا، مدنى است، زیرا زکات و جهاد در مدینه واجب شده است، اما ـ چنان که در متن گفتیم ـ به یقین آیات آغازین سوره از اولین سوره هاى نازل شده در مکه است و استدلال به آن بر وجود نماز خالى از اشکال است.</ref>  و مدثّر نیز بر وجود نماز از ابتداى بعثت دلالت دارند، زیرا این دو سوره نیز از اولین سوره هاى قرآن بوده و به یقین سال‌ها پیش از معراج نازل شده‌اند. کمترین فاصله زمانى بیان شده در روایات براى دو واقعه بعثت و معراج، دو سال، و بیشترین آن یازده یا دوازده سال است.<ref>براى مطالعه بیشتر ر.ک: محمد هادى یوسفى غروى، موسوعة التاریخ الاسلامى، ج1، ص533 ـ 534.</ref>
*دو آیه دیگر در سوره مزمّل<ref>اگر چه آخرین آیه سوره مزمل به قرینه یادکرد زکات و قتال در راه خدا، مدنى است، زیرا زکات و جهاد در مدینه واجب شده است، اما ـ چنان که در متن گفتیم ـ به یقین آیات آغازین سوره از اولین سوره هاى نازل شده در مکه است و استدلال به آن بر وجود نماز خالى از اشکال است.</ref>  و مدثّر نیز بر وجود نماز از ابتداى بعثت دلالت دارند، زیرا این دو سوره نیز از اولین سوره هاى قرآن بوده و به یقین سال‌ها پیش از معراج نازل شده‌اند. کمترین فاصله زمانى بیان شده در روایات براى دو واقعه بعثت و معراج، دو سال، و بیشترین آن یازده یا دوازده سال است.<ref>براى مطالعه بیشتر ر.ک: محمد هادى یوسفى غروى، موسوعة التاریخ الاسلامى، ج1، ص533 ـ 534.</ref>


توضیح آن که در باب زمان معراج بیش از ده دیدگاه مطرح شده است. عسقلانى در فتح البارى ده قول شمرده که نخستین آن ها معراج را مربوط به دوره زمانى پیش از بعثت مى داند و نه قول دیگر از کسانى است که تاریخِ معراج را سال‌ها پس از معراج گزارش کرده، اما در تعیین زمان دقیق آن، اختلاف نظر فراوان دارند. این اقوال عبارت است از شش ماه، هشت ماه، یازده ماه، یک سال، یک سال و دو ماه، یک سال و سه ماه، یک سال و پنج ماه، پنج سال و شش سال پیش از هجرت پیامبر(صلى الله علیه وآله) به مدینه.<ref> احمد بن حجر عسقلانى، فتح البارى، ج7، ص 154.</ref> قطب راوندى روایتى از امیرالمؤمنین(علیه السلام) نقل کرده که زمان معراج را سال سوم پس از بعثت مى داند.<ref>قطب الدین راوندى، الخرائج و الجرائح، ج1، ص141.</ref>  
توضیح آن که در باب زمان معراج بیش از ده دیدگاه مطرح شده است. عسقلانى در فتح البارى ده قول شمرده که نخستین آن ها معراج را مربوط به دوره زمانى پیش از بعثت مى داند و نه قول دیگر از کسانى است که تاریخِ معراج را سال‌ها پس از معراج گزارش کرده، اما در تعیین زمان دقیق آن، اختلاف نظر فراوان دارند. این اقوال عبارت است از شش ماه، هشت ماه، یازده ماه، یک سال، یک سال و دو ماه، یک سال و سه ماه، یک سال و پنج ماه، پنج سال و شش سال پیش از هجرت پیامبر(صلى الله علیه وآله) به مدینه.<ref> احمد بن حجر عسقلانى، فتح البارى، ج7، ص 154.</ref> قطب راوندى روایتى از امیرالمؤمنین(‌علیه‌السلام) نقل کرده که زمان معراج را سال سوم پس از بعثت مى داند.<ref>قطب الدین راوندى، الخرائج و الجرائح، ج1، ص141.</ref>  


===ادله وقوع معراج پس از بعثت===
===ادله وقوع معراج پس از بعثت===
خط ۱۱۹: خط ۱۱۹:
*ابن اسحاق مى گوید: یکى از دانشمندان براى من حدیث کرد که جبرئیل نماز را بر پیامبر (فرود) آورد آن گاه که بر او(صلى الله علیه وآله)واجب شد، درحالى که ایشان در بلندى هاى [[مکه]] بود. پاشنه پا را به گوشه اى از دره زد که چشمه اى از آن جارى شد. جبرئیل [[وضو]] گرفت و رسول خدا بدو مى نگریست این براى آن بود که طهارت نماز را به او یاد دهد. سپس پیامبر(صلى الله علیه وآله)وضو گرفت همان گونه که از [[جبرئیل]] دیده بود. آن گاه جبرئیل برخاست و براى او نماز گزارد. پیامبر نیز به همراه نماز او نماز گزارد. جبرئیل رفت و پیامبر(صلى الله علیه وآله) به سوى [[خدیجه]] آمد تا همان گونه که جبرئیل به او یاد داده بود، [[طهارت]] نماز را به خدیجه یاد دهد. خدیجه نیز چونان وضوى پیامبر(صلى الله علیه وآله)وضو گرفت. سپس پیامبر(صلى الله علیه وآله)براى او، همان گونه که جبرئیل برایش نماز گزارده بود، نماز گزارد، آن گاه خدیجه نیز مانند او نماز گزارد.<ref>ابن هشام، السیرة النبویة، ج1، ص 160 .</ref>
*ابن اسحاق مى گوید: یکى از دانشمندان براى من حدیث کرد که جبرئیل نماز را بر پیامبر (فرود) آورد آن گاه که بر او(صلى الله علیه وآله)واجب شد، درحالى که ایشان در بلندى هاى [[مکه]] بود. پاشنه پا را به گوشه اى از دره زد که چشمه اى از آن جارى شد. جبرئیل [[وضو]] گرفت و رسول خدا بدو مى نگریست این براى آن بود که طهارت نماز را به او یاد دهد. سپس پیامبر(صلى الله علیه وآله)وضو گرفت همان گونه که از [[جبرئیل]] دیده بود. آن گاه جبرئیل برخاست و براى او نماز گزارد. پیامبر نیز به همراه نماز او نماز گزارد. جبرئیل رفت و پیامبر(صلى الله علیه وآله) به سوى [[خدیجه]] آمد تا همان گونه که جبرئیل به او یاد داده بود، [[طهارت]] نماز را به خدیجه یاد دهد. خدیجه نیز چونان وضوى پیامبر(صلى الله علیه وآله)وضو گرفت. سپس پیامبر(صلى الله علیه وآله)براى او، همان گونه که جبرئیل برایش نماز گزارده بود، نماز گزارد، آن گاه خدیجه نیز مانند او نماز گزارد.<ref>ابن هشام، السیرة النبویة، ج1، ص 160 .</ref>


*على بن ابراهیم گوید: پیامبر(صلى الله علیه وآله) چون به 37 سالگى رسید، در خواب مى دید که کسى به او «یا [[رسول الله]]» مى گوید، زمان زیادى بدین منوال گذشت تا آن که در میان کوه ها مشغول شبانى گوسفندان [[ابوطالب]] بود که نگاهش به فردى افتاد که به او مى گفت «یا رسول الله». به او گفت تو کیستى؟ پاسخ داد: جبرئیل، خداوند مرا به سوى تو فرستاده تا تو را به عنوان فرستاده خویش برگزیند. پیامبر(صلى الله علیه وآله)موضوع را به خدیجه خبر داد .... پیامبر این خبر را از دیگران مخفى مى کرد تا آن گاه که جبرئیل بر او نازل شد و آبى از آسمان فرود آورد و گفت: اى محمد برخیز و براى نماز وضو بگیر! جبرئیل او را وضو گرفتن (بر صورت و دست ها تا آرنج و مسح سر و پاها تا بر آمدگى روى پا) آموخت و به او رکوع و سجود یاد داد. هنگامى که چهل ساله شد او را به نماز فرمان داد و حدود نماز را به او آموخت، اما وقت نماز را بر او نازل نکرد. بنابراین، پیامبر(صلى الله علیه وآله) هر از گاهى دو رکعت، دو رکعت نماز مى گزارد و [[على بن ابى طالب]](علیه السلام)همدم پیامبر(صلى الله علیه وآله) بود، در رفت و آمدش همراه او بود و از او جدا نمى شد. بارى زمانى على(علیه السلام)بر پیامبر(صلى الله علیه وآله) وارد شد و او را در حال نماز دید. وقتى نماز گزاردن او را دید پرسید: اى ابوالقاسم! این چه کارى است؟ پاسخ داد: این نمازى است که خداوند مرا بدان فرمان داده است. پیامبر(صلى الله علیه وآله) على(علیه السلام) را به اسلام دعوت کرد و او اسلام آورد و با او نماز گزارد و خدیجه نیز اسلام آورد. در آن هنگام کسى نماز نمى گزارد جز پیامبر(صلى الله علیه وآله) و على(علیه السلام) و خدیجه پشت سر او (نماز مى خواندند)... .<ref>طبرسى، فضل، إعلام الورى بأعلام الهدى، ج 1، ص 102.</ref>
*على بن ابراهیم گوید: پیامبر(صلى الله علیه وآله) چون به 37 سالگى رسید، در خواب مى دید که کسى به او «یا [[رسول الله]]» مى گوید، زمان زیادى بدین منوال گذشت تا آن که در میان کوه ها مشغول شبانى گوسفندان [[ابوطالب]] بود که نگاهش به فردى افتاد که به او مى گفت «یا رسول الله». به او گفت تو کیستى؟ پاسخ داد: جبرئیل، خداوند مرا به سوى تو فرستاده تا تو را به عنوان فرستاده خویش برگزیند. پیامبر(صلى الله علیه وآله)موضوع را به خدیجه خبر داد .... پیامبر این خبر را از دیگران مخفى مى کرد تا آن گاه که جبرئیل بر او نازل شد و آبى از آسمان فرود آورد و گفت: اى محمد برخیز و براى نماز وضو بگیر! جبرئیل او را وضو گرفتن (بر صورت و دست ها تا آرنج و مسح سر و پاها تا بر آمدگى روى پا) آموخت و به او رکوع و سجود یاد داد. هنگامى که چهل ساله شد او را به نماز فرمان داد و حدود نماز را به او آموخت، اما وقت نماز را بر او نازل نکرد. بنابراین، پیامبر(صلى الله علیه وآله) هر از گاهى دو رکعت، دو رکعت نماز مى گزارد و [[على بن ابى طالب]](‌علیه‌السلام)همدم پیامبر(صلى الله علیه وآله) بود، در رفت و آمدش همراه او بود و از او جدا نمى شد. بارى زمانى على(‌علیه‌السلام)بر پیامبر(صلى الله علیه وآله) وارد شد و او را در حال نماز دید. وقتى نماز گزاردن او را دید پرسید: اى ابوالقاسم! این چه کارى است؟ پاسخ داد: این نمازى است که خداوند مرا بدان فرمان داده است. پیامبر(صلى الله علیه وآله) على(‌علیه‌السلام) را به اسلام دعوت کرد و او اسلام آورد و با او نماز گزارد و خدیجه نیز اسلام آورد. در آن هنگام کسى نماز نمى گزارد جز پیامبر(صلى الله علیه وآله) و على(‌علیه‌السلام) و خدیجه پشت سر او (نماز مى خواندند)... .<ref>طبرسى، فضل، إعلام الورى بأعلام الهدى، ج 1، ص 102.</ref>


*[[ابن شهرآشوب]] نیز در مناقب در بیان درجات بعثت پیامبر(صلى الله علیه وآله) هفتمین آن ها را عبادات مى داند و بر این باور است که در زمانى که ایشان در مکه بودند فقط طهارت و نماز تشریع شد، (در آغاز) نماز بر ایشان واجب بود و بر مسلمانان مستحب. سپس نمازهاى پنج گانه بعد از اسراء واجب شد و این در سال نهم بعثت ایشان بود.<ref>ابن شهر آشوب، مناقب آل ابیطالب، ج1، ص40.</ref>
*[[ابن شهرآشوب]] نیز در مناقب در بیان درجات بعثت پیامبر(صلى الله علیه وآله) هفتمین آن ها را عبادات مى داند و بر این باور است که در زمانى که ایشان در مکه بودند فقط طهارت و نماز تشریع شد، (در آغاز) نماز بر ایشان واجب بود و بر مسلمانان مستحب. سپس نمازهاى پنج گانه بعد از اسراء واجب شد و این در سال نهم بعثت ایشان بود.<ref>ابن شهر آشوب، مناقب آل ابیطالب، ج1، ص40.</ref>
خط ۱۲۵: خط ۱۲۵:
چنان که پیشتر اشاره کردیم، در بعضى روایات به نمازهایى که پیامبر(صلى الله علیه وآله) در مسیر عروج خود برگزار کرده‌اند، اشاره شده است.
چنان که پیشتر اشاره کردیم، در بعضى روایات به نمازهایى که پیامبر(صلى الله علیه وآله) در مسیر عروج خود برگزار کرده‌اند، اشاره شده است.


*على بن ابراهیم قمى از پدرش و او از محمد بن ابى عمیر، و او از هشام بن سالم از امام صادق(علیه السلام) نقل مى کند که پیامبر(صلى الله علیه وآله) در این باره فرموده اند: ...جبرئیل مرا فرود آورد و گفت: نماز بگزار، نماز گزاردم. سپس گفت: میدانى در کجا نماز خواندى؟ گفتم: نه. گفت: در طیبه (مدینه) نماز گزاردى که محل هجرت تو خواهد بود. سپس سوار شدم و به اندازه اى که خدا خواست گذشتیم جبرئیل گفت: فرود بیا و نماز بگزار. فرود آمدم و نماز گزاردم. جبرئیل گفت: میدانى در کجا نماز خواندى؟ گفتم: نه. گفت: در طور سینا نماز خواندى; جایى که خداوند با موسى سخن گفت. سپس سوار شدم و به مقدارى که خداوند خواست گذشتیم، جبریل گفت: فرود بیا و نماز بگزار. فرود آمدم و نماز خواندم. گفت: میدانى در کجا نماز گزاردى؟ گفتم: نه. گفت: در بیت لحم; ناحیه اى در بیت‌المقدس، جایى که عیسى(علیه السلام) به دنیا آمد. سپس سوار شدم و گذشتیم تا به بیت‌المقدس رسیدیم ... وارد مسجد شدم در حالى که جبرئیل همراه و در کنارم بود. در آن جا ابراهیم و موسى و عیسى را در جمع پیامبرانى که خداوند مى خواست، درک کردیم. آنان به سوى من آمدند و نماز برپا شد. شک نداشتم که جبرئیل بر ما امامت خواهد کرد، اما زمانى که صف ها را منظم کردند، جبرئیل بازویم را گرفت و مرا جلو انداخت و من بر آنان امامت کردم و بر این کار فخر نمیکنم!<ref>على بن ابراهیم قمى، تفسیر قمى، ج2، ص4. نیز ر.ک: محمدباقر مجلسى، بحارالأنوار، ج14، ص208.</ref>
*على بن ابراهیم قمى از پدرش و او از محمد بن ابى عمیر، و او از هشام بن سالم از امام صادق(‌علیه‌السلام) نقل مى کند که پیامبر(صلى الله علیه وآله) در این باره فرموده اند: ...جبرئیل مرا فرود آورد و گفت: نماز بگزار، نماز گزاردم. سپس گفت: میدانى در کجا نماز خواندى؟ گفتم: نه. گفت: در طیبه (مدینه) نماز گزاردى که محل هجرت تو خواهد بود. سپس سوار شدم و به اندازه اى که خدا خواست گذشتیم جبرئیل گفت: فرود بیا و نماز بگزار. فرود آمدم و نماز گزاردم. جبرئیل گفت: میدانى در کجا نماز خواندى؟ گفتم: نه. گفت: در طور سینا نماز خواندى; جایى که خداوند با موسى سخن گفت. سپس سوار شدم و به مقدارى که خداوند خواست گذشتیم، جبریل گفت: فرود بیا و نماز بگزار. فرود آمدم و نماز خواندم. گفت: میدانى در کجا نماز گزاردى؟ گفتم: نه. گفت: در بیت لحم; ناحیه اى در بیت‌المقدس، جایى که عیسى(‌علیه‌السلام) به دنیا آمد. سپس سوار شدم و گذشتیم تا به بیت‌المقدس رسیدیم ... وارد مسجد شدم در حالى که جبرئیل همراه و در کنارم بود. در آن جا ابراهیم و موسى و عیسى را در جمع پیامبرانى که خداوند مى خواست، درک کردیم. آنان به سوى من آمدند و نماز برپا شد. شک نداشتم که جبرئیل بر ما امامت خواهد کرد، اما زمانى که صف ها را منظم کردند، جبرئیل بازویم را گرفت و مرا جلو انداخت و من بر آنان امامت کردم و بر این کار فخر نمیکنم!<ref>على بن ابراهیم قمى، تفسیر قمى، ج2، ص4. نیز ر.ک: محمدباقر مجلسى، بحارالأنوار، ج14، ص208.</ref>


*در روایت دیگرى هارون بن خارجه از [[امام صادق]](علیه السلام)در بیان فضیلت مسجد کوفه چنین نقل کرده است: ... هیچ [[فرشته]] مقرب و پیامبر مرسلى نبوده مگر آن که در [[مسجد کوفه]] نماز گزارده است، حتى حضرت محمد (صلى الله علیه وآله)در شب اسراء زمانى که جبرئیل به او گفت: یا محمد این مسجد کوفه است، ایشان گفت: براى من اجازه بگیر تا دو رکعت نماز بگزارم. جبرئیل براى او اجازه گرفت و او را فرود آورد و دو رکعت نماز در آن بگزارد.<ref>محمد عیاش سلمى سمرقندى، تفسیر العیاشى، ج2، ص277. نیز ر.ک: مجلسى، همان، ج18، ص404. در منابع اهل سنت نیز به این مطلب اشاره شده است. ر.ک: احمد نسایى، سنن النسایى، ج1، ص322 و نورالدین هیثمى، مجمع الزوائد، ج1، ص73.</ref>
*در روایت دیگرى هارون بن خارجه از [[امام صادق]](‌علیه‌السلام)در بیان فضیلت مسجد کوفه چنین نقل کرده است: ... هیچ [[فرشته]] مقرب و پیامبر مرسلى نبوده مگر آن که در [[مسجد کوفه]] نماز گزارده است، حتى حضرت محمد (صلى الله علیه وآله)در شب اسراء زمانى که جبرئیل به او گفت: یا محمد این مسجد کوفه است، ایشان گفت: براى من اجازه بگیر تا دو رکعت نماز بگزارم. جبرئیل براى او اجازه گرفت و او را فرود آورد و دو رکعت نماز در آن بگزارد.<ref>محمد عیاش سلمى سمرقندى، تفسیر العیاشى، ج2، ص277. نیز ر.ک: مجلسى، همان، ج18، ص404. در منابع اهل سنت نیز به این مطلب اشاره شده است. ر.ک: احمد نسایى، سنن النسایى، ج1، ص322 و نورالدین هیثمى، مجمع الزوائد، ج1، ص73.</ref>


این روایات به روشنى بر وجود نماز، در مقطع زمانى پیش از معراج دلالت دارند، زیرا مفروض روایات آن است که هنوز پیامبر(صلى الله علیه وآله)معراج را درک نکرده و نماز به شکل کنونى بر او عرضه نشده بود.
این روایات به روشنى بر وجود نماز، در مقطع زمانى پیش از معراج دلالت دارند، زیرا مفروض روایات آن است که هنوز پیامبر(صلى الله علیه وآله)معراج را درک نکرده و نماز به شکل کنونى بر او عرضه نشده بود.
خط ۱۶۴: خط ۱۶۴:
12. تمیمى مغربى، قاضى نعمان، دعائم الاسلام، [بى جا]، دارالمعارف، 1383ق.
12. تمیمى مغربى، قاضى نعمان، دعائم الاسلام، [بى جا]، دارالمعارف، 1383ق.


13. حسینى استرآبادى، على، تأویل الآیات الظاهرة فى فضائل العترة الطاهرة، قم، تحقیق و نشر مدرسة الامام المهدى علیه السلام، 1407ق.
13. حسینى استرآبادى، على، تأویل الآیات الظاهرة فى فضائل العترة الطاهرة، قم، تحقیق و نشر مدرسة الامام المهدى ‌علیه‌السلام، 1407ق.


14. خویى، ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، چاپ پنجم: [بى جا، بى نا]، 1413ق.
14. خویى، ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، چاپ پنجم: [بى جا، بى نا]، 1413ق.
Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۷۸۰

ویرایش