استغفار
استغفار به جمله أَسْتَغْفِرُٱللَّٰهَ یا أَسْتَغْفِرُٱللَّٰهَ رَبِّی وَأَتُوبُ إِلَیْهِ گفته میشود. این یک کلمهٔ عربی است که در لغت به معنای پوشاندن است و در اصطلاح برای طلب آمرزش از خداوند به کار میرود. استغفار و درخواست آمرزش از پیشگاه خدای متعال دارای چنان اهمیتی است که در قرآن کریم و روایات فراوان به آن سفارش شده است و پیامبران الهی(علیهالسلام) نیز در عین پاکی و طهارت از خداوند درخواست آمرزش داشتند. در روایات از استغفار به عنوان بهترین دعا و بهترین عبادت یاد شده است؛ از همینرو است که قرآن کریم استغفار را از اوصاف مؤمنان شمرده شده و در تعبیر امام علی(علیهالسلام) درجه علیین نامیده شد. اگر چه استغفار نیاز به زمان و مکان خاص ندارد، اما از نگاه قرآن و روایات سحرگاهان بهترین زمان برای پذیرش بهتر و بیشتر استغفار میباشد.
استغفار در لغت و اصطلاح
استغفار از ریشه غفر در لغت به معنای پوشش[۱]، محو و پاک کردن است[۲]. اما در اصطلاح به معنای درخواست زبانی یا عملی آمرزش و پاک کردن گناهان از پیشگاه خداوند است[۳].
اهمیت استغفار
در فرهنگ دینی، درخواست آمرزش از پیشگاه پروردگار، دارای چنان اهمیتی است که قرآن کریم فراوان به آن سفارش کرده و خطاب به مؤمنان میفرماید:
اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ إِنَّهُ کانَ غَفَّاراً [نوح–10]
وَ اسْتَغْفِرُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحیمٌ [مزمل–20]
این اهتمام و جایگاه ویژه است که حتی پیامبران الهی در عین پاکی و طهارت، باز هم از خداوند درخواست آمرزش داشتند: وَ قُلْ رَبِّ اغْفِرْ وَ ارْحَمْ وَ أَنْتَ خَیْرُ الرَّاحِمینَ [مؤمنون–118] و بگو: پروردگارا! مرا ببخش و رحمت کن و تو بهترین رحم کنندگانی. قالَ رَبِّ اغْفِرْ لی وَ لِأَخی وَ أَدْخِلْنا فی رَحْمَتِکَ [اعراف–151] (موسی) گفت: پروردگارا! من و برادرم را بیامرز، و ما را در رحمت خود داخل فرما.
البته استغفار پیامبران الهی - به دلیل عصمت آنان از هر گناه - به معنای درخواست آمرزش از گناه نیست؛ چرا که آنان از گناهان حتی صغیره معصوماند، بلکه با توجه به جایگاه آنان میتوان استغفارشان را از اشتغال به جنبههای مباح بشری و ضروری زندگی طبیعی؛ مانند خوردن و خوابیدن دانست که مانع از سیر در حالات ملکوتی میشود؛ لذا از این وقفه استغفار میکنند[۴]؛ چرا که «حسنات الابرار سیئات المقربین» است. بسیاری از کارها برای ابرار و نیکان طاعت است، اما همین کارها برای مقربان معصیت شمرده میشود[۵].
از همینرو است که امام علی(علیهالسلام) میفرماید، استغفار مقام انسانهای بلند مرتبه است: «الِاسْتِغْفَارُ دَرَجَةُ الْعِلِّیِّین[۶]»؛ و قرآن کریم آنرا از اوصاف مؤمنان شمرده است: الَّذینَ یَقُولُونَ رَبَّنا إِنَّنا آمَنَّا فَاغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا [آلعمران–16] همان کسانی که میگویند: پروردگارا! ما ایمان آوردهایم پس گناهان ما را بیامرز.
آری استغفار درجه انسانهای بلند مرتبه؛ راه مقربان، و از بزرگترین اسباب تقرب است. و لازم نیست که برای معصیت و گناهی باشد؛ چرا که سالک الی الله که خواهان رسیدن به مقام قرب الهی است، هنگام تلاش و جدیت در مسیر سلوک وقتی نفس خویش را سست و کاهل میبیند، برای همین سستی استغفار میکند و از پروردگارش دائماً درخواست عفو و بخشش دارد[۷].
ضرورت استغفار
ضرورت استغفار از آنجا روشن میشود که قرآن از یکسو به آن فرمان داده، و از سوی دیگر ترک آنرا توبیخ کرده است: أَ فَلا یَتُوبُونَ إِلَی اللَّهِ وَ یَسْتَغْفِرُونَهُ [مائده–74] چرا که از یکسو انسانهای عادی بر اثر غفلت و نادانی همواره در معرض گناه قرار دارند؛ لذا نیاز به استغفار و ضرورت آن برای پالایش روحشان امر بدیهی است. از سوی دیگر هیچکس نمیتواند حقوق الهی را چنانکه باید و لایق پروردگار است به جای آورد؛ لذا استغفار در هر حال ضرورت دارد.
استغفار بهترین دعا و بهترین عبادت
استغفار یکی از بهترین دعاها و عبادات است، چنانکه پیامبر اکرم(ص) فرمود: «استغفار و طلب آمرزش، بهترین دعا است[۸]» و «بهترین عبادت استغفار است[۹]».
بهترین استغفار
پیامبر خدا(ص) ذکری را به جابر بن عبدالله تعلیم فرمود و آنرا «سید الاستغفار»، یا «برترین آمرزشطلبی» نامیدند: «تَعَلَّمُوا سَیِّدَ الِاسْتِغْفَارِ اللَّهُمَّ أَنْتَ رَبِّی لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ خَلَقْتَنِی وَ أَنَا عَبْدُکَ وَ أَنَا عَلَی عَهْدِکَ وَ أَبُوءُ بِنِعْمَتِکَ عَلَیَّ وَ أَبُوءُ لَکَ بِذَنْبِی فَاغْفِرْ لِی إِنَّهُ لَا یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا أَنْت[۱۰]»؛
بهترین راه آمرزشخواهی را یاد بگیرید؛ خدایا تو پروردگار من هستی، معبودی جز تو نیست، تو مرا آفریدهای، و من بنده تو هستم و بر پیمان تو استوار هستم، و اقرار به نعمتهای تو برای خودم را دارم، و به گناه خویش اعتراف دارم. پس مرا بیامرز؛ زیرا جز تو کس دیگری گناهان را نمیآمرزد.
تفاوت استغفار با توبه
روند استغفار و توبه به گونهای کاملاً مجزا نبوده، بلکه به گونهای در هم تنیده است که نمیتوان آن دو را جدا از هم فرض کرد. به عبارتی، بدون آنکه نیت توبه داشته باشیم، استغفار زبانی بیفایده است. و اینگونه نیست که بعد از توبه دیگر نیازی به استغفار مجدد نباشد.
با این نگاه، هیچکدام از آیاتی که توبه و استغفار را با هم ذکر کرده، و یکی را مقدم بر دیگری میکنند - مانند آیات اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَیْهِ [؟–52] أَ فَلا یَتُوبُونَ إِلَی اللَّهِ وَ یَسْتَغْفِرُونَهُ [مائده–74] لزوماً بر این موضوع دلالت ندارند که حتماً باید یکی از آن دو انجام شده و بعد از مدتی به دیگری پرداخته شود.
البته برخی معتقدند، فرمان توبه پس از استغفار در آیات 3، 52 و 90 سوره هود؛ به دلیل عطف توبه بر استغفار با کلمه «ثم» که فاصله و ترتیب را میرساند، و به دلیل آنکه اصل در کلام هر گویندهای تأسیس و اراده معنای جدید است، نشاندهنده مغایرت مفهوم استغفار و توبه است[۱۱].
برخی هم در فرق بین توبه و استغفار گفتهاند؛ توبه عذاب گناهان را برمیدارد، اما استغفار در خواست پاک کردن و پوشش گناه از اغیار است، تا کسی بر گناه استغفار کننده اطلاع پیدا نکند[۱۲].
نتیجه استغفار
استغفار آثار و برکات مادی و معنوی فراوانی را به دنبال دارد که برخی از مهمترین آنها عبارتاند از:
- آمرزش گناهان: وَ اسْتَغْفِرُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحیم [بقره–199] و از خداوند، آمرزش بطلبید، که خدا آمرزنده مهربان است!
- دفع بلا و عذاب: بر اساس تصریح قرآن کریم مردمی که اهل استغفار باشند خداوند بر آنها عذاب نازل نمیکند: وَ ما کانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ یَسْتَغْفِرُون [انفال–33] و تا زمانی که استغفار میکنند خداوند عذابشان نمیکند.
- امام صادق(علیهالسلام): «درهای ورود بلا و مصیبت را با استغفار ببندید[۱۳]». امام رضا(علیهالسلام): «همانگونه که برگها در فصل پائیز با تکان خوردن درختها میریزد، آثار گناهان نیز با استغفار از میان خواهد رفت[۱۴]».
- افزایش روزی: فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ إِنَّهُ کانَ غَفَّاراً، یُرْسِلِ السَّماءَ عَلَیْکُمْ مِدْراراً [نوح–10- 11] سپس گفتم: از پروردگارتان آمرزش بخواهید که او آمرزنده است، تا از آسمان برایتان پی در پی باران فرستد.
در همین راستا در روایات آمده است: «أَکْثِرُوا الِاسْتِغْفَارَ تَجْلِبُوا الرِّزْقَ [۱۵]»؛ زیاد استغفار کنید که باعث به دست آوردن روزی میشود.
پانویس
- ↑ ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج 5، ص 25، بیروت، دار صادر، چاپ سوم، 1414ق
- ↑ مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج 7، ص 241، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1360ش
- ↑ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق، داودی، صفوان عدنان، ص 609، دمشق، بیروت، دارالقلم، الدار الشامیة، چاپ اول، 1412ق
- ↑ طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 6، ص 366، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق
- ↑ نراقی، محمد مهدی، جامع السعادات، ج 2، ص 234- 246، اسماعیلیان، قم، 1368ش؛ نراقی، ملا احمد، معراج السعادة، ص 527- 532، انتشارات امین و رشیدی، تهران، بیتا
- ↑ سید رضی، محمد بن حسین، نهجالبلاغه، محقق، صبحی صالح، ص: 549. قم، هجرت، چاپ اول، 1414ق
- ↑ شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج 1، ص 327،(پاورقی) قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1413ق
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 2، ص 504، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق
- ↑ برقی، ابوجعفر احمد بن محمد بن خالد، محاسن، محقق، مصحح، محدث، جلالالدین، ج 1، ص 30، قم، دار الکتب الإسلامیة، چاپ دوم، 1371ق
- ↑ شیخ صدوق، معانی الاخبار، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ص 140، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1403ق
- ↑ مرکز فرهنگ قرآن، دائرة المعارف قرآن کریم، ج 3، ص 134، قم، بوستان کتاب، 1382ش
- ↑ کافی، ج 2، ص 437(پاورقی)
- ↑ عدهای از علماء، الأصول الستة عشر، ص 77، قم، دار الشبستری للمطبوعات، چاپ اول، 1363ش.
- ↑ کافی، ج 2، ص 504
- ↑ لیثی واسطی، علی، عیون الحکم و المواعظ، محقق، مصحح، حسنی بیرجندی، حسین، ص 93، قم، دارالحدیث، چاپ اول، 1376ش