باجوان
باجوان یا باجوران شاخهای از فرقه «غلاة» بوده و در شمال عراق ساکن هستند.
تاریخچه
برخی از افراد چون عبدالمنعم حفنی نام این فرقه را به نام «باجوانیه» ضبط کردهاند.[۱]لازم به ذکر است که داوود چلبی در مقدمه کتاب الشبک [۲] نام فرقه مذکور را باجوان (به حذف راء) نوشته است در حالی که در متن اصلی کتاب الشبک، این کلمه همراه با راء یعنی باجوران ذکر شده و حرف جیم با حرکتی بین فتحه و ضمه آمده است. با اینحال، احمد حامدالصراف در کتاب الشبک تلفظ این کلمه را به انگلیسی Badjoran ضبط کرده است.[۳] از مضامین کتاب الشبک معلوم میشود که فرقه مجاور آنها یعنی فرقه شبک به شیعه نزدیکتر هستند. داوود چلبی در مقدمه کتاب الشبک باجوران را از اهل سنت دانسته اما به نظر میرسد آنها نه شیعه هستند و نه سنّی.
عقاید
این فرقه دین و آیینی به نام اللاهی داشته و در روستاهای اطراف موصل و در مناطقی از ایران که در کنار مرز این کشور با ترکیه واقع شده، سکونت و در عقاید با اختلافهای جزیی به فرقهشبک شباهت دارند.[۴] [۵] آنان خدا را به یگانگی میشناسند و پیامبران را نیز دوست دارند؛ اما در میان پیامبران، به حضرت اسماعیل بیشتر احترام میکنند. در نگاه این فرقه، شراب حلال است. هر شش یا هفت خانوار باجوان تحت نظر یک رییس است که ایشان مخارج آنها را بر عهده دارند. روزه نزد آنها حرام است و ابداً نمازهای متداول را نمیشناسند، بلکه نمازی مخصوص به خود دارند. در بعضی از اعیاد، محفل دینی دارند که در آن روز رئیس با کسانی که زیر نظر او هستند، دیدار میکند با این توضیح که از آنان تخم مرغهایی را میگیرد و در خانه خود جمع میکند، بعد آنها را پوست کنده و هریک را به هفت قسمت میکند و در ظرفی نهاده و درحالیکه حاضرین شراب مینوشند، رئیس بر این تخم مرغها دعا میخواند. در ضمن این دعا خوانده میشود که این تخم مرغها قربانی اسماعیلاند و مبادا کسی جسارت کند و پیش از اقرار به گناهان خود، نزدیک این غذا شود. در این وقت هر یک از حاضرین به گناهان خود اقرار کرده و سپس غذا را میخورند. و این نمازی است که مخصوص آنها است. همچنین از فرائض دینی آنها عزاداری برای امام حسین (علیهالسلام) در ایام عاشورا میباشد.[۶]
پانویس
- ↑ حفنی عبدالمنعم، موسوعة الفرق و الجماعات و المذاهب و الاحزاب و الحرکات الاسلامیة، ص 150
- ↑ صراف احمد حامد، مقدمه داود چلبی، ص11
- ↑ صراف احمد حامد، الشبک، ص 222
- ↑ مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ اول، ص 94
- ↑ مظفر محمد حسین، تاریخ شیعه، ص: 170
- ↑ صراف، احمد حامد، الشبک، ص 222