میرزا عبدالله افندی

از ویکی‌وحدت
عبدالله اصفهانی افندی
پرونده:میرزا عبدالله افندی.jpg
نام کاملعبدالله بن عیسی بن محمدصالح اصفهانی جیرانی
نام‌های دیگرصاحب‌ریاض
اطلاعات شخصی
سال تولد۱۰۶۶ ق، ۱۰۳۴ ش‌، ۱۶۵۶ م
محل تولداصفهان
سال درگذشت۱۱۳۰ ق، ۱۰۹۶ ش‌، ۱۷۱۸ م
محل درگذشتاصفهان
دیناسلام، شیعه
استادان
آثار
  • ریاض العلماء و حیاض الفضلاء
  • تعلیقه بر امل الآمل حر عاملی
  • حاشیه علی مشارق الشموس فی شرح الدروس
فعالیت‌ها
  • دستیار مجلسی در گردآوری بحارالانوار
  • شناسایی و تهیه منابع بحارالانوار

میرزا عبدالله اصفهانی افندی، یکی از چهره‌های علمی شاخص سه دهه پایانی دولت صفویه است. وی به جهت دانش‌پژوهی و سفرهای فراوان در جست‌جوی کتاب، ‌همراهی با علامه مجلسی در تدوین بحار الانوار و هم‌چنین تألیف کتاب با ارزش «ریاض العلماء و حیاض الفضلاء» شهرت یافته است.

ولادت

مورخان در تاریخ ولادت میرزا عبدالله اصفهانی اختلاف نظر دارند. در مقدمه ترجمه جلد اول کتاب «ریاض العلماء و حیاض الفضلاء» تاریخ ولادت وی 1066هـ.ق. نوشته شده است. نویسنده «الکنی و الالقاب» هم بر همین نظر است. بعضی ولادت او را در سال 1067هـ.ق. دانسته‌اند که به نظر صحیح باشد؛ چون به گفته افندی، پدرش در سال 1074هـ.ق. درگذشت[۱] و او در آن هنگام هفت ساله بود.

کودکی

دوران کودکی میرزا عبدالله افندی با یتیمی سپری شد. خودش در‌این‌باره می‌گوید: «هفت ساله بودم که پدرم در گذشت و مادرم نیز زمانی که هفت ماهه بودم، از دنیا (رفته بود). پس از درگذشت پدر، برادر بزرگم آمیرزا محمد جعفر مرا تربیت کرده و مدتی نیز تحت سرپرستی دایی خودم بودم[۲]

پدر و خاندان

افندی در ریاض العلماء، به معرفی پدر و برخی از خویشان نزدیک خود پرداخته است. پدر او، آقا میرزا عیسی بن محمد صالح بیک بن حاج شاه ولی بیک بن حاج پیر محمد بیک بن خضر شاه اصفهانی[۳]. است که در محله شیخ یوسف بنا سکونت داشت. پدرش از شاگردان خلیفه سلطان، محمد تقی مجلسی و میرزا رفیعا نائینی بود. جدّش، محمد صالح بیک از کارگزاران شاه عباس اول بود. عمویش، محمد علی بیک ناظر بیوتات (خاصه) شاه عباس اول، شاه صفی و شاه عباس دوم بود.

افندی می‌نویسد: «پدرم به رغم داشتن مال و شهرت فراوان، اسیر جاه طلبی نشد. از وی خواسته شده بود تا منصب قضاوت و شیخ الاسلامی اصفهان را بپذیرد، ولی او قبول نکرد.» و نیز می‌افزاید: «او با دست خودش، کتاب‌های زیادی را استنساخ کرده و بسیاری از نزدیکان را به تحصیل علم واداشته؛ به طوری که مشهور بوده است ... غلامی داشته که از علما شده و شرح تجریدی هم نوشته است.»

افندی: «پدرم بیش‌تر شب را به عبادت و مطالعه مشغول بود.» وی حکایات زیادی درباره دقت و حافظه و تلاش پدرش در تحصیل و جدّیتش برای مطالعه از زبان دیگران شنیده است. وی شش فرزند پسر، با مقدار زیادی اموال و زمین و خانه و اثاثیه و کتاب‌هایی که شمار آنها تا یک هزار جلد می‌رسیده، از خود بر جای گذاشته که بیش‌تر این کتاب‌ها از میان رفته است. روی بسیاری از کتاب‌های وی، آثار از مطالعه او و تصحیحات و تعلیقاتش دیده می‌شود. افندی درباره تألیفات پدرش می‌نویسد: «آن چه از تألیفاتش کامل شده، این‌هاست: شرح کتاب الدروس شهید اول؛ رساله در کیفیت تحلیف اهل ذمه و سایر کفار؛ رساله در رؤیت هلال قبل الزوال؛ رساله در نماز جمعه؛ حواشی بر قرآن، تعلیقات بر کتب اربعه و برخی دیگر از کتاب‌های فقهی و اصولی و ادبی.»

افندی سپس درباره محله شیخ یوسف بنّا چنین می‌گوید: «محله‌ای است خارج از اصل شهر اصفهان؛ امّا متصل به آن. این شیخ یوسف بنّا از صوفیان مشهور بوده و نام اصلی او محمد بن یوسف بنّاست که خود و فرزندانش به کار بنایی اشتغال داشته‌اند و تا وقت مرگ در این محله می‌زیسته است و بقعه او تا به امروز برجای مانده و به همین جهت، محله به نام او مشهور شده؛ گرچه من زمان زندگی او را نمی‌دانم و البته پیش از دولت صفوی بوده است. یکی از اولاد این شیخ یوسف بنّا، میرزا شاه حسین اصفهانی، وزیر شاه اسماعیل صفوی است که وزیر عاقل و کامل و مدبری بوده و توسط برخی از نوکران شاه مزبور کشته شده است. خانه این وزیر نیز در همین محله، متصل به بقعه شیخ یوسف است[۴]

وی در جای دیگر هم از این محله یاد کرده است[۵]. یکی دیگر از خویشان افندی، آقا میرزا عنآیت‌الله بن آقا محمد بن محمد باقر اصفهانی است که دایی وی بود و او را با عناوین فاضل، عالم، بصیر، ناقد و از «اهل بیت الدوله و العزّ و الرفعه» یاد کرده است. وی با پدر افندی همدرس بود و در جوانی فوت کرد[۶].

در کتاب‌ها، میرزا عبدالله افندی را به عنوان‌های میرزا، افندی، جیرانی، صاحب ریاض، تبریزی و اصفهانی یاد کرده‌اند. عنوان میرزا بدان اعتبار بود که خاندانش اهل علم و وزارت و دیگر مقامات عالی بودند. می‌توان گفت: میرزا مخفف «امیر زاده» است؛ عنوان صاحب ریاض به اعتبار کتاب ارزنده و معروف او «ریاض العلما» عنوان تبریزی بدان جهت است که اصل او از شهر تبریز بود؛ عنوان اصفهانی بدان اعتبار است که وی در آن جا متولد شده و زیسته است؛ عنوان جیرانی بنابر آنچه در زهر الریاض آمده، به جهت انتساب وی به جیران محله ـ یکی از محلّات قدیم تبریز ـ و یا به این سبب که جدش علاقه ویژه‌ای به شکار آهو[۷] داشته است.

«افندی» تقریباً شهرت عمومی اوست که همگان او را بدین شهرت معرفی کرده‌اند ... . افندی لفظ ترکی جغتایی و مغولی است و این کلمه را به فتح همزه و فتح فا و نون ساکن ضبط کرده‌اند و بعضی هم آن کلمه را با الف ممدوده، یعنی افندی گفته‌اند و لیکن مشهور همان ضبط اولی است ... افندی، ترکی عثمانی است و به معنای سید و مولا و صاحب و مالک و اهل قلم و قاضی و حاکم شرع می‌باشد و کلمه احترام و تعظیم است که به جای آقا، جناب و حضرت به کار می‌برند.» شیخ محمد علی حزین (متوفا: 1180هـ.ق.) در تذکره خود، درباره علت شهرت وی به «افندی»، می‌نویسد: «آن گاه که میرزا عبدالله به بلاد روم افتاد، علمای آنجا به دانش او آگاه شدند و به قاعده خود، وی را افندی خطاب کردند و به این لقب معروف شده بود و با من الفت داشت[۸]

استادان

میرزا عبدالله اصفهانی بخش مهمی از درس‌های نخستین حوزوی را از برادرش فرا گرفت. از ظاهر «ریاض العلماء» پیداست که وی درس‌های مقدماتی حوزه را در اصفهان از برادرش فرا گرفته است، لیکن در «زهر الریاض» آمده است: «آن گاه که میرزا جعفر در تبریز به سر می‌برده، برادرش میرزا عبدالله بدان جا کوچ کرد و مراتب مقدماتی را از او آموخته است و در خلال این مدت، به درس دیگر اساتیدی که در مراتب مختلفی مهارت داشته بودند، حضور پیدا می‌کرده و با جدّیت تمام به اخذ علوم معموله می‌پرداخته است تا در نتیجه شایستگی بتواند به درس‌های عالیه دیگر اساتید بزرگ و سرشناس آن عصر حاضر شود[۹]

چنان که خودش می‌گوید: «از آن پس که مقدمات تحصیلی را فرا گرفتم، تصمیم گرفتم تا دروس بالاتر را بیاموزم. بدین منظور، حداکثر کتب اربعه حدیث (کافی، من لایحضره الفقیه، تهذیب و استبصار) و قواعد علامه حلی(ره) را از محضر استاد استفاده کرده و برخی از تهذیب شیخ طوسی و شرح اشارات و مقداری از الهیات شفا و امثال آن را از استاد فاضل رضی الله عنه و از علامه میرزا علی نواب فرزند سید جلیل خلیفه سلطان که شیخ اجازه‌اش هم بوده است و بخشی از حاشیه قدیم ملا جلال را که بر شرح تجرید نوشته و مقداری از شرح اشارات را از استاد محقق قدس الله روحه و بخشی از تهذیب و شرح مختصر الاصول و شرح اشارات و اصول کافی و دیگر کتاب‌های متداول را از استاد علامه فرا گرفته و آموختم[۱۰]

علامه آقا جمال‌الدین خوانساری (فرزند آقا حسین خوانساری، مؤلف تعلیقه مشهور بر شرح لمعه)، علامه ملا محمد بن تاج‌الدین حسن (مشهور به فاضل هندی، مؤلف کشف اللثام) و امیر خلیل الله تونی اصفهانی نیز از استادان او هستند. افندی در میان استادانش، از چهار استاد خود با صفت‌های مخصوص نام می‌برد. افندی از علامه ملا محمد باقر مجلسی(ره) با «استاد استناد» تعبیر می‌کند. در «روضات» آمده است: افندی از جمله {شاگردان و} فضلای حضرت مقدسه علامه مجلسی بوده است و از مجلسی و مدرس او دوری نمی‌کرده و خازن کتب او بوده است و خود مجلسی در عنوان نامه‌ای که افندی به او نوشته، از وی تعبیر به، «بعض الازکیاء من تلامذتنا» کرده است و از آقا حسین خوانساری(ره) تعبیر به «استاد محقق» و از ملا محمد باقر فاضل سبزواری تعبیر به «استاد فاضل» و از ملا میرزای شیروانی تعبیر به «استاد علامه» کرده است. از این که از ملا میرزا، تعبیر به استاد علامه کرده، استفاده می‌شود که پایه علمی معظم‌له از دیگر اساتیدش برتر و بالاتر بوده است[۱۱].

اجازات

مشایخ اجازات و روایات افندی بسیارند. بعضی از آنها جزو استادان او می‌باشند که پیش از این، نام برده شدند. دیگر مشایخ او عبارتند از:

  1. ملا محمد صالح مازندرانی: مؤلف «شرح اصول کافی» که در نه مجلد به چاپ رسیده است.
  2. شیخ حر عاملی: مؤلف «وسایل الشیعه» و «امل الآمل».
  3. علامه ملا کمال‌الدین فسائی: مؤلف «شرح شافیه صرف» (داماد مجلسی اول).
  4. علامه سید محمد موسوی، مشهور به میرلوحی سبزواری اصفهانی.
  5. علامه ملا شمس‌الدین، مشهور به ملا شمسا کشمیری اصفهانی، (شاگرد شیخ بهایی).
  6. علامه سید میرزای جزائری نجفی: مؤلف «جوامع الکلم» در احادیث صحاح و حسان.
  7. علامه جلیل میرزا علی نوّاب، فرزند خلیفه سلطان[۱۲].

صاحب ریاض یکی از مشایخ اجازه است. افرادی که از او اجازه گرفتند، عبارتند از:

  1. میرزا حیدر علی بن مدقق شیروانی.
  2. ملا محمد صادق، نوه علامه مجلسی.
  3. ملا محمد بن علامه ملا عبدالله تونی (مؤلف «الوافیه» در اصول).
  4. میر محمد حسین حسینی خاتون آبادی اصفهانی، نوه علامه مجلسی.
  5. شیخ محمد علی حزین.
  6. سید نور‌الدین جزائری[۱۳].

برخی از آثار

  1. رساله وجوب نماز جمعه: افندی این رساله را در آغاز بلوغش، به عنوان ردّ بر رساله ملا خلیل قزوینی تألیف کرد. این رساله در اولین سفر وی به حج همراه دیگر آثارش مفقود شد.
  2. شرح فارسی بر شافیه ابن حاجب که ناتمام ماند و مفقود شد.
  3. شرح بزرگی بر شافیه ابن مالک که ناتمام ماند و مفقود شده است. وی در این شرح به یادآوری مناقشاتی که با ملای جامی داشته است، پرداخته است.
  4. شرح متوسط دیگری بر الفیه ابن مالک، وی این شرح را در اوایل بلوغش تدوین کرد که هنگام مراجعت از اولین سفر حجش، همراه با کتاب‌ها و پاره‌ای از مؤلفات و تعلیقاتش که جمعاً صد مجلد می‌شد، به انضمام اموالی که همراه داشت، مفقود شد.
  5. حواشی بر شرح مختصر الاصول و متعلقات آن، که ناتمام مانده است.
  6. حواشی بر تهذیب الحدیث که به اتمام نرسیده است.
  7. حواشی بر مختلف علامه که ناتمام مانده است.
  8. حواشی بر من لایحضره الفقیه که برخی از این حواشی به طور مجزا جمع‌آوری شده و بعضی از آنها بر حواشی کتاب باقی مانده است.
  9. حواشی بر آیات الاحکام شیخ جواد کاظمی، شاگرد شیخ بهائی.
  10. تعلیقاتی بر حاشیه قدیمه جلالیه.
  11. تفسیر فارسی سوره واقعه که در ضمن تفسیر این سوره به بخشی از اخبار وارده و مربوط به آن سوره اشاره کرده است.
  12. بساتین الخطباء؛ که به نام عونه الخطیب و ریاض الازهار و یا ریاحین القدس نامیده می‌شود[۱۴].

وفات

تاریخ وفات افندی دقیقاً معلوم نیست. شیخ محمد علی حزین لاهیجی که معاصر با افندی بوده، در تذکره خود، دربارة تاریخ وفات او گفته است: «... چندی پیش از آشوب اصفهان، رحلت کرد ...». لاهیجی تاریخ آشوب اصفهان را سال 1134هـ.ق. می‌نویسد[۱۵]. سید عبدالله جزایری(ره) در اجازه خود نوشته است: «میرزا عبدالله در عشر ثلاثین درگذشته است.» صاحب روضات دراین‌باره می‌نویسد: «مرادش از عشر ثلاثین، سی سال پس از 1100 هجری است که نزدیک به اوائل قرن دوازدهم هجری می‌باشد، یعنی 1130 هجری[۱۶]

علامه روضاتی نوشته است: «پایان زندگی و تاریخ درگذشت این عالم بزرگوار کثیر الانوار ـ که در حدود یک هزار و یک صد و سی بود ـ بسان بسیاری از دانشوران آن زمان به درستی دانسته نیست و هم‌چون خاک جای او در اصفهان پنهان مانده است. هم‌چنان که از دو فرزند پسر او میرزا احمد و میرزا زین‌العابدین که پدر، کتاب‌های ملکی خود را به آن دو بخشید ـ و لابد گرفتار جور افغان و فتنة دوران شده‌اند ـ هیچ آگاهی در دست نیست.» به ظن قوی درگذشت میرزا عبدالله افندی در سال 1129 هجری بوده است.» آیت‌الله مرعشی نیز نوشته است: «بر اساس آنچه در تعالیق الاجازة الکبیره جزائری و تذکرة القبور مصلح‌الدین مهدوی آمده، افندی در حوالی سال 1130 در گذشته، امّا محل دفن وی مشخص نیست. شخص موثقی به من می‌گفت که به احتمال، قبر او در حوالی قبر فاضل هندی ـ در تخت فولاد اصفهان ـ است[۱۷]. بنا به نظر دهخدا، وی حدود 1130هـ.ق. در تبریز درگذشت[۱۸].

جستارهای وابسته

پانویس

  1. ریاض العلماء، ج 4، ص 307.
  2. همان، ‌ج 3، ص 230 و 231.
  3. در اكثر تذكره‌ها، در آخر سلسله نسب افندی، قبل از اصفهانی بودنش به تبریزی الاصل بودن حضر شاه یا خضر بیك تأكید شده است
  4. ریاض العلما، ج 4، ص 306 - 309.
  5. مان، ج 2، ص 295. محله یاد شده در زاویه خیابان «شریف واقفی» فعلی و خیابان «نشاط» واقع در جنوب غربی «محله قلعه طبرك» قرار داشت. جزوه تحفه فیروزیه، رسول جعفریان، ص 19.
  6. ریاض العلماء، ج 4، ص 301 و 302.
  7. «جیران» در زبان تركی به معنای آهو است.
  8. تاریخ و سفرنامه حزین، ص 208 و 209.
  9. زهر الریاض، آیت‌الله مرعشی، ص 11.
  10. مقدمه ترجمه ریاض العلما، ج 1، ص 7.
  11. همان، ص 8.
  12. همان، ص 8 و 9.
  13. همان، ص 9.
  14. ریاض العلما، مقدمه، ص 11 ـ 17.
  15. تاریخ و سفرنامة حزین، ص 208 و 209.
  16. ریاض العلماء، مقدمه، ج 3، ص 32.
  17. جزوه تحفه فیروزیه، ص 8.
  18. لغت نامه دهخدا، حرف ع، ص 75.

منابع

برگرفته از سایت میرزا عبدالله اصفهانی افندی - مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهاتhttps://www.pasokh.org