سمرقند

از ویکی‌وحدت
نسخهٔ تاریخ ‏۶ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۷:۰۷ توسط Hadifazl (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
سَمَرقَند
سمرقند.jpg
نامСамарқанд
کشورازبکستان
تعداد جمعیت۵۹۶٬۳۰۰

سمرقند دومین شهر بزرگ ازبکستان و مرکز استان سمرقند است و از شهرهای هویت‌دار و حادثه‌ساز شرق اسلامی‌ است که در درازنای تاریخ برجسته خود فراز و نشیب‌‏های گوناگون را پیموده و تاریخ و ادب از آن به افتخار یاد کرده‌اند. این شهر بزرگ از مهم‌ترین شهرهای ماوراءالنهر به شمار می‌رود که همواره با اسطوره‌ها و تاریخ ایران همراه بوده و شاعران، عالمان و دانش‌مندان نام‌دار پارسی‌زبان فراوانی در دامان خود پرورانده است.

بیشتر ساکنان این شهر فارسی‌زبان هستند و به فارسی تاجیکی سخن می‌گویند. این شهر یکی از مراکز تاریخی مردم تاجیک در آسیای میانه است.

از اواخر قرن دوم هجری، مذهب تشیع در سمرقند و کَش به تدریج رواج یافت و فعالیت‌های دانشمندان بزرگ شیعه، حوزه علمی فعالی را در آستانه غیبت امام دوازدهم به وجود آورد.

وجه تسمیه

روایت‌های گوناگونی درباره واژه سمرقند و سبب نام‌گذاری آن وجود دارد و افسانه و واقعیت در این‌باره به هم آمیخته است. برخی از محققان سمرقند، را معرّب «سمرکند» پهلوی و «مرکنده» یا «ماری کاندی» یونانی دانسته و برخی از آنان، سمران را نام عربی سمرقند خوانده‌اند. شماری از مورخان و جغرافی‌دانان نیز برآنند که فردی از ملوک یمن به نام شِمر (شمر ابوکرب یا شمر بن‌افریقیس)، ناحیه کنونی سمرقند را تصرف و ویران کرد و از این‌رو، آن‌جا را شمرکند نامیدند؛ یعنی سرزمینی که شمر آن را ویران ساخت. این واژه به دلیل سنگینی‌اش رفته‌رفته به سمرقند بدل شد. حمدالله مستوفی در این‌باره می‌نویسد:

... و بعد از او (اسکندر) به عهد ملوک‌الطوایفی، سمر نامی از نسل تبع جهت خصومتی که با اهل این دیار افتادش، آن را خراب کرد و بکند؛ چنان‌که هیچ عمارتی برپای نگذاشت. سپس آن را سمرکند خواند، عرب معرب گردانید سمرقند گفتند. صاحب برهان قاطع روایت دیگری درباره وجه تسمیه سمرقند نقل می‌کند: سمرقند، معرب سمرکند است و معنی ترکیبی آن، ده سمر است و سمر نام پادشاهی بوده از ترک و ترکان. ده را کند گویند و این ده را او بنا کرده بوده است و به مرور زمان شهر شده است. ابوطاهر خواجه سمرقندی در کتاب سمریه بیشتر در این‌باره سخن می‌گوید.

پیشینه تاریخی

سمرقند از شهرهای کهن و بسیار قدیمی آسیای مرکزی است و تاریخ بنای آن به گذشته‌ای دور بازمی‌گردد. اسناد و مدارک و آثار تاریخی نوشته شده در این شهر نیز از قرن‌های سوم و چهارم پیش از میلاد بازمانده است. مورخان درباره بنیادگذار سمرقند بسیار سخن گفته‌اند. برای نمونه، برخی از روایت‌ها آن را افراسیاب، قهرمان نیمه‌افسانه‌ای شاهنامه فردوسی دانسته‌اند. ادیب‌الممالک فراهانی در این‌باره می‌نویسد: «سمرقند را افراسیاب ساخته و آن‌جا را دارالملک خود قرار داده که به مرور خراب و ویران شده است». نخستین بانی سمرقند به گفته قزوینی در آثار البلاد، کیکاووس بن‌کیقباد است.

برخی از مورخان و جغرافی‌دانان، تُبَّع را سازنده سمرقند خوانده‌اند. جیهانی می‌نویسد: «سمرقند از بنای تبع است و نوشته‌اند که از صنعای یمن تا سمرقند هزار فرسنگ است». ابن‌حوقل نیز می‌گوید: «برخی از مردم برآنند که تبع بانی شهر سمرقند است و ذوالقرنین آن را تکمیل کرده اپست». اصطخری نیز چنین می‌نویسد: «من دروازه‌ای دیدم به سمرقند، روی در به آهن پوشیده و بر یک پاره از آن چیزی نبشته. از آنان پرسیدم. گفتند: این دروازه تبع نهادست و به زبان حمیری برین آهن نبشته است کی درّه صنعا تا سمرقند هزار فرسنگ است.

برخی از جغرافی‌دانان نیز اسکندر (330-323 ق. م) را بنیادکننده این شهر دانسته‌اند. کهن‌ترین وصف موجود در پژوهش‌های تازه در این‌باره، نوشته ابن‌فقیه است که در آن به معرفی شهر سمرقند و حصارها و دروازه‌های آن می‌پردازد. وی اسکندر را بانی سمرقند دانسته است. یاقوت نیز چنین می‌گوید و می‌افزاید اسکندر دور سمرقند حصاری بزرگ کشید و آن را به قلعه‌ای استوار بدل ساخت.

جامع‌ترین مطلب درباره سازنده سمرقند، در سمریه آمده است. نویسنده این کتاب می‌گوید: ابتدای عمارت قلعه این شهر از کیکاووس است و عمارت دویم از ملک تبع است و ملک تبع پادشاهی بود که درجانب ولایت یمن و عربستان بوده و این شهر را فتح کرده بوده است و عمارت سیم از آن ملک اسکندر است و ملک اسکندر بر دور قلعه سمرقند دیوار علی حده نهاده و آن را در حال «دیوار قیامت» می‌گویند و عمارت چهارم آن از امیر تیمور گورکان است.

محققان روسی هم‌روزگار که زمان پیدایی این شهر را 530 پیش از میلاد می‌دانند، آیین دوهزار و پانصدمین سال تأسیسش را در 1970 میلادی برگزار کردند. به هر روی، سمرقند از پیشینه تاریخی درازی برخوردار است.

نام سمرقند نیز مانند بخارا در کتیبه بیستون وجود ندارد و بر پایه منابع، رسیدن سپاهیان و فرمان‌روایان هخامنشی بدان‌جا معلوم نیست، اما اسکندر کبیر در 328 پیش از میلاد، هنگام فتح مرزهای شرقی خود به این شهر وارد شد. وی فرمان داد که جوانان شهر را بکشند و مردمش را به بردگی ببرند. سپس آن را از بیخ و بن برکند و در نزدیکی آن شهر تازه‌ای بنیاد نهاد. شاید دلیل اینکه برخی از افراد، اسکندر را بانی سمرقند خوانده‌اند، همین کار او باشد. وی پس از تصرف این ناحیه، بناهایی در سمرقند برپا کرد وکوچ‌نشین‌هایی در منطقه پدید آورد که تا قرن‌های درازی پناه‌گاه فرهنگ و تمدن هلنیستی بود. یونانیان، سمرقند را مارکاندا می‌خواندند.

سمرقند در دوران ساسانیان (224-651 م)، رونق و عظمت ویژه‌ای نداشت؛ تا اینکه هیاطله آن را از سیطره ساسانی درآوردند. هم‌چنین امیران مستقلی، در روزگار رنگ باختن قدرت ساسانیان در سمرقند و دیگر شهرهای ماوراءالنهر، بر این شهر حکم می‏راندند که در منابع تاریخی از آنان با نام ترخون یا اخشید یاد شده است.

هنگامی که اسلام به این منطقه آمد و مسلمانان به طور کامل آن را گرفتند، والیانی از سوی دستگاه خلافت برای اداره این سرزمین منصوب می‌شدند؛ تا اینکه مأمون خلیفه عباسی، در 204 قمری ولایت سمرقند را به فرزندان اسد بن‌سامان سپرد. حکومت این ناحیه در روزگار طاهریان و صفاریان نیز در دست خاندان آل‌سامان بود. پس از قدرت یافتن سامانیان (287ق)، اداره آن‌جا زیر نظر حکومت مرکزی این سلسله قرار گرفت و سمرقند از اهمیت و رونقی شگفتنی‌آور برخوردار شد.

سمرقند را پیش از قدرت یافتن غزنویان (351- 582 ق)، والیانی محلی اداره می‌کردند؛ تا اینکه سلطان محمود غزنوی (386-421 ق (این ناحیه را به قلمرو حکومت خود پیوست. بنابراین، سمرقند در عصر سلجوقیان به دست والیان منصوب از سوی پادشاهان سلجوقی می‌گشت. آتش کشورگشایی و ویران‌گری مغولان و چنگیز در عرصه قدرت سیاسی، دامان سمرقند را نیز گرفت و این شهر به گورستان و ویرانه‌ای بدل گردید، اما دیری نگذشت که در عصر تیموریان (771-916 ق) پایتخت حکومت خوانده شد و دوباره شکوه و بزرگی پیشینش را فراچنگ آورد و به یکی از مهم‌ترین مراکز علمی ـ فرهنگی جهان اسلام بدل گشت. تیمور هنگام کشورگشایی خود، مردان بزرگ و هنرمندان شهرهای تصرف شده را با خود به سمرقند آورد تا ساختمان‏های باشکوه و عمارت‌های مجلل بر پای کنند و از این‌رو سمرقند، آبادترین شهر امپراتوری تیمور نام گرفت. جانشینان تیمور به‌ویژه الغ‌بیک (850-853 ق)، به سمرقند توجه کردند. برای نمونه، وی با برپایی مدرسه‌ها و مراکز علمی به‌ویژه رصدخانه معروف سمرقند، آن را پرآوازه ساخت.

حکومت سمرقند تا دوره صفویان (905-148 ق) در دست نواده‌های تیمور می‌گشت؛ تا اینکه شاه اسماعیل صفوی (905-930 ق) بر آن‌جا فرمان یافت. اداره این منطقه پس از آن نیز تا قرن نوزدهم میلادی، به عهده دست‌نشانده‌های پادشاهان ایرانی و زمانی هم ازبکان بود؛ تا اینکه در 1868 میلادی به خاک شوروی پیوست و به‌آرامی از رونقش کاسته شد، اما پس از تجزیه شوروی پیشین و تأسیس جمهوری‌های تازه استقلال‌یافته، به جامه مرکز اداری جمهوری ازبکستان درآمد و آبروی تاریخی‌اش را بازستاند.

اهمیت فرهنگی و مذهبی

سمرقند پیشینه دراز تاریخی و نامی بلند آوازه دارد؛ زیرا از روزگاران گذشته، مهد علم و دانش بوده است. البته سمرقند در عهد باستان به اندازه دوران اسلامی مهم شمرده نمی‌شد، اما پس از ورود اسلام، این شهر نیز مانند بسیاری از شهرهای سرزمین ماوراءالنهر در مسیر رشد و بالندگی قرار گرفت و بزرگان و دانش‌مندان بسیاری از آن‌جا برخاستند و نامش را در سراسر بلاد اسلامی پراکندند.

برخی از عالمان و بزرگان سمرقند، در گستراندن اسلام در این سرزمین بسیار تأثیر‌گذاردند که محمد بن‌مسعود عیاشی معروف به عیاشی سمرقندی، از نام‌آورترین آنان است. وی در پایان قرن سوم و آستانه قرن چهارم هجری می‌زیست و شاید معاصر ثقه الاسلام کلینی بوده باشد. شخصیت ابوعبدالله جعفر رودکی سمرقندی؛ یعنی پدر شعر فارسی نیز از دیگر کسانی است که نام سمرقند را در تاریخ ادب این سرزمین پرآوازه ساخت. زبان مردم این سرزمین همچون بخارا، سغدی بود و گویشی از فارسی به شمار می‌رفت.

این شهر که کانون مانویان ماوراءالنهر بود، از دید مذهبی نیز اهمیت ویژه‌ای داشت. مانویان اقلیتی مستقل و آزاد در این ناحیه بودند. صاحب حدودالعالم با اشاره به این مطلب می‌گوید که آنان در آن هنگام نغوشاک خوانده می‌شدند. شهرستانی در الملل و النحل پس از توضیح درباره مذهب مزدکی، از وجود پیروان برخی از فرقه‌های آن در سغد و سمرقند یاد می‌کند. آیین مسیحیت نیز از دین‌هایی بود که پیروان ویژه‌ای در ناحیه سمرقند داشت. ابن‌حوقل که سال‌ها پس از ورود اسلام بدان‌جا سفر کرده است، از روستایی به نام «شاوذار» در جنوب سمرقند نام می‌برد. این روستا با دیری معروف به نام «دره‌کرد»، کانون مسیحیان شمرده می‌شد و هر سال گروه بسیاری از آنان برای عبادت به آن‌جا می‌رفتند.

هرچند ادیان و مذاهب، پیروان و پایگاه‌هایی برای تبلیغ در سمرقند داشتند، هیچ‌یک از آنها نتوانستند از دین اسلام پیش‌تر بروند و همانند آن رشد و رونق یابند. این شهر در دوره حکومت‌های اسلامی، کانون بزرگان دین بود و علمای این دیار در گستردن دین و مذهب در آن‌جا بسیار کوشیدند. همین روی‌داد موجب شد که سمرقند از دید دینی نیز، بسیار مهم شمرده شود.

اماکن تاریخی

جاذبه‌های دیدنی شهر سمرقند عبارتند از: رصدخانه الغ‌بیگ، مجموعه ریگستان، هزار اسب، مسجد بی‌بی خانم و کارگاه کاغذسازی

رصد‌خانه الغ‌بیگ

در شهر سمرقند به دست الغ‌بیگ امیر تیموری ساخته شد. به‌ عقیده بسیاری از کارشناسان این بنا بهترین رصد‌خانه جهان اسلام و بزرگ‌ترین آن در آسیای میانه است. در تمام بنا از آجر پخته شده استفاده شده و با نقش‌های هندسی از آجر و لعاب و معرق‌های کاشی تزئین شده است. این بنا به‌ صورت مدور دو طبقه‌ای به قطر 48 متری است که محورهای میانی آن با چهار جهت اصلی جغرافیایی روی نصف‌النهار سمرقند تطبیق می‌کند. تالارهای کار در طبقه همکف و زاویهاب فخری برای رصد خورشید و ماه روی محور شمال-جنوب قرار دارد.

ریگستان

ریگستان، مجموعه تاریخی شهر سمرقند است که با ۳ مدرسه در اطراف آن احاطه شده.

  1. مدرسه الغ‌بیگ: این مدرسه رو به میدان به دستور الغ‌بیگ پسر شاهرخ ساخته شده. بنا دارای چهار‌مناره رو به میدان است. حیاتی مربع‌شکل در مجاورت حجره‌ها برای آموزش دینی طلبه‌ها طراحی‌شده.
  2. مدرسه شیردار: فضای بیرونی این مدرسه شبیه مدرسه الغ بیگ البته سال ساخت آن جدیدتر است. این مدرسه ایوانی بزرگ و مناره‌های بلند دارد. نمای بیرونی آن دارای کاشی‌کاری و درون هم با نمای از گل نگارگری شده.
  3. مدرسه طلاکاری:‌ از آنجایی‌که گنبد این مدرسه از طلا ساخته شده به این نام خوانده می‌شود. این بنا بین سال‌های 1024 تا 1039 ساخته شده. در گوشه‌های ساختمان، برجک‌های کوچکی قرار دارد و با مناره‌های دو بنای قبلی متفاوت است. نمای بنا متقارن، بخش بیرونی کاشی‌کاری شده و ورودی آن جناغی است.

منابع

  1. برگرفته از سایت جغرافیای تاریخی سمرقند و بخارا - پرتال جامع علوم انسانیhttp://ensani.ir › article
  2. برگرفته از سایت سمرقند و بخارا کجاست - ازبکستان، سرزمین مادری باستان - دالاهوhttps://dalahoo.com