جریان و جنبش های اسلامی الجزایر

از ویکی‌وحدت


جریان و جنبش های اسلامی الجزایر بعد از استعمار فرانسه و انقلاب الجزایر به شکل گسترده ای در نظام سیاسی الجزایر نقش خود را ایفا می کنند.
مقاله پیش رو درباره شکل گیری جریان های و جنبش های اسلامی در الجزایر و هچنین تعدادی از مهمترین احزاب مهم سیاسی الجزایر می باشد.







اسلام مذهب رسمی الجزایر



اسلام مذهب رسمی مردم الجزایر است. حدود 99 درصد مردم این کشور را مسلمانان تشکیل می‌دهند.
اکثریت مردم مسلمان این کشور سنی مذهب و مالکی‌اند که در فروع مذهب، تابع نظرات مالک و در اصول مذهب خود طبق تذکرات اشعریه رفتار می‌نمایند و در امور سیاسی کاملاً تابع فرامین دولت و حکومت مرکزی الجزایر می‌باشند.
این فرقه نوعاً از رفتارهای افراطی که حاکم بر نظرات سلفیه و وهابیون است فاصله می‌گیرند و با فرق دیگر اسلامی از جمله شیعیان با تسامح و تعامل رفتار می‌نمایند.
بقیه اهل تسنن، از پیروان حنفی‌اند،از نظر اقلیت مذهبی مسلمان، که از اکثریت برخوردارند، اباضیه بزرگترین این اقلیت به شمار می‌روند،
آن‌ها از نظر اجرای احکام دینی بسیار مقید و در انجام آن شدت بیشتری نسبت به دیگر افراد مسلمان به خرج می‌دهند.
در این کشور همچنین چند کلیسا و پیروان مذاهب کاتولیک رم فعالیت دارند،


استعمار و اشغال فرانسه

مردم مسلمان الجزایر از آغازین روزهای اشغال کشورشان توسط دولت استعماری فرانسه مبارزات آشکار و پنهان خود را آغاز کردند.
مسلمانان الجزایر در واکنش به سلطه فرهنگی، سیاسی و اقتصادی فرانسه، دست به قیام‌های متعددی زدند که رهبری بیشتر این قیام و حرکت‌های اسلامی را علمای مذهبی برعهده داشتند. [۱]

قدیمی‌ترین قیام علیه استعمار در الجزایر منتسب به «امیرعبدالقادر» است. امیر عبدالقادر، فرزند امیر محی‌الدین بود که خود از نواده مرابطون بود.
معنی لغوی «المرابطون» به معنی قراولانی است که اسبان خود را در سرحدات بلاد حضم حاضر نگه می‌دارند و اصطلاحاً به آنها مروجین ایمان می‌گفتند.

امیر عبدالقادر اسطوره مبارز علیه استعمار

امیر عبدالقادر جزایری


امیرعبدالقادر قیام خود را علیه فرانسویان در 1832 آغاز کرد و ابتدا قبایل «ماسکارا» با او بیعت و خود را برای جهاد علیه فرانسویان آماده کردند.
عبدالقادر در 1834 در بخش‌هایی از این کشور، فرانسویان را شکست داد و دولت فرانسه تقاضای صلح کرد.
طبق قراردادی جز چند بندر و بخشی از نوار ساحلی بقیه الجزایر را به او سپرد (28 مه 1837) ولی امیر عبدالقادر به گرفتن چند شهر قانع نشد و در 18 نوامبر 1839 بار دیگر به فرانسه اعلان جنگ داد.
دولت فرانسه نیز سپاهی به فرماندهی ژنرال «بوژو» به جنگ امیرعبدالقادر فرستاد.
به رغم آنکه محمدثانی پادشاه مراکش قول مساعدت به عبدالقادر داده بود، به علت آنکه فرانسویان بند طنجه را گلوله باران کردند، پادشاه مراکش برای حفظ تاج و تخت خویش از کمک به امیرعبدالقادر خودداری کرد. [۲]

نتیجه این امر سبب شکست امیر عبدالقادر در 1845 شد.امیر عبدالقادر یک بار دیگر در 1847 دچار شکست شد و فرانسویان او را دستگیر و به دمشق واقع در سوریه تبعید کردند.
امیر عبدالقادر سرانجام در 1883 در 75 سالگی در دمشق وفات یافت. پس از استقلال الجزایر در 1966 برای تجلیل از مقام او بقایای جسدش را از قبر خارج کرده و طی تشریفاتی در الجزایر چون قهرمان ملی به خاک سپردند. [۳]

جنبش ها بعد امیر عبدالقادر

پس از مرگ امیر عبدالقادر مبارزات و اعتراضات پراکنده‌ای وجود داشت تا اینکه، پس از جنگ جهانی اول، «امیر خالد»، نوه امیر عبدالقادر دنباله اقدامات جد خویش را گرفت. [۴]
بعد از او احمد مصالی الحاج جنبش استقلال‌طلبانه مردم الجزایر را رهبری کرد،او در 1927 در کنگره اتحاد علیه امپریالیسم در بروکسل شرکت کرد و در آن کنفرانس استقلال مردم الجزایر را از فرانسه خواستار شد.
احمد مصالی سپس در الجزایر انجمن «ستاره شمال آفریقا» را با هدف تساوی فرهنگ فرانسوی و عربی پایه‌ریزی کرد ولی روانه زندان شد.
اما نخستین انقلاب پس از این دوران طولانی انفعال‌نسبی، در سال 1324 ه.ش. (1945 م) از شهر قسطنطنیه یا قسنطنیه در شمال شرقی الجزایر آغاز شد.
در این سال که جنگ جهانی دوم در شرف پایان بود مردم الجزایر که خود را حتی‌الامکان آماده کسب استقلال کرده بودند قیام کردند، ولی فرانسه با شدت عمل غیرمنتظره در برابر این قیام ایستاد و 45000 تن از مردم الجزایر را کشت. [۵]

عبدالحمید بن بادیس و نقش پر رنگ در انقلاب الجزایر

عبدالحمید بن بادیس


سال‌ها پس از قیام امیر عبدالقادر، عالِم مذهبی شیخ «عبدالحمید بن بادیس» به همراه دوستش، شیخ بشیر ابراهیمی، که او نیز روحانی بود تلاش کردند تا با تشکیل «جمعیه‌ی العلماء المسلمین» رهبری قیام ضداستعماری به دوش بکشند
هر چند مشی این دو به ویژه بن‌بادیس بیشتر بر پایه آگاهی‌بخشی و فعالیت‌های فرهنگی استوار بود اما به تدریج به حوزه‌های سیاسی وارد شد به گونه‌ای برخی از اعضای این گروه با تبعیت از آراء و تفکرات ابن‌تیمیه و شاگردان شیخ‌محمد عبده همانند محمدرشید رضا و گروه «انصار اصلاحات در جهان اسلام» به رهبری «شکیب ارسلان»، دست به فعالیت‌های مسلحانه در الجزایر زدند. [۶]

این جمعیت در نهایت نیز با گروه‌های سیاسی و مسلح ضد استعمار مانند «جبهه آزادیبخش ملی» ائتلاف نمود و به ابقای نقش برجسته‌ای در جنگ هشت ساله (1954 – 1962) علیه فرانسه پرداخت.

اولین حرکت اسلام گرایان و پیروزی انقلاب

شکیب ارسلان


با پیروزی انقلاب 1962 می‌توان گفت که مرحله نخست حرکت‌ها و جنبش‌های اسلامی به بار نشست اما این پایانی بر جنبش‌های اسلامی در این کشور نبود.
زیرا به دنبال قدرت گرفتن انقلابیون و انحصارطلبی ملی‌گراها در تصمیم قدرت و محدودیت‌های بسیار برای نقش‌آفرینی جریان‌های اسلام‌گرا، بار دیگر جنبش‌های اسلامی شکل گرفتند.
با این تفاوت که این بار مبارزه برای بیرون راندن استعمار و به دست آوردن استقلال نبود بلکه تلاش برای جلوگیری از استبداد و حاکم کردن اهداف واقعی انقلاب بود که مهمترین آن را برابری، عدالت اجتماعی و اجرای احکام اسلامی تشکیل می‌داد.
حرکت جدی و سازمان‌یافته جریان‌های اسلامگرا پس از انقلاب از دهه 80 میلادی شکل گرفت که بار عمده آن رااحزاب جدید اسلامگرا به دوش کشیدند.





























منابع

  1. Historical Dictionary of Islamic fundamentalism, p23
  2. فراز وفرودهای یک انقلاب"، باشگاه اندیشه به آدرس اینترنتی: http://www.bashgah.net/fa/content/print_version/31246 (Fri Mar 7 23:52:52 2013)
  3. http://www.binbadis.net/component/content/article/39-emir-abdeklader/357- amir.html
  4. جلال یحیی، المغرب الکبیر، دوران معاصر و نقش جنبش‌های آزادیبخش در استقلال، الدار القومیة للطباعة و النشر، اسکندریة بخش 3 – 1996 م، ص 1043
  5. همان منبع بالا
  6. حسن سیدسلیمان، اسلام سیاسی در الجزایر، سند چاپ شده در کتاب اسلام در آفریقا (مدثر عبدالرحیم و التیجانی عبدالقادر)، موسسه دارالحکمة للطباعة و النشر المحدوده، خرطوم، 1992 م، ص 79 – 82