بیت المقدس
شهر بیت المقدس که پیش از اسلام به نام های اورشلیم و ایلیا نیز خوانده می شده از جمله شهرهایی است که هر یک از ادیان اسلام، مسیحیت و یهود، تقدس خاص و ویژه ای برای آن قائل اند. در این شهر تپهای وجود دارد که بدان تپۀ موریا می گویند. در محدوده بالای تپه موریا حصاری کشیده شده که مسلمانان تمام آن را حرم شریف می نامند. این حرم، نمادهای زیارتی بسیاری را در خود جای داده است. این حرم شریف به حسب ادله، همان مسجد الاقصیای است که در قرآن از آن یاد شده است. البته در این محوطه مسجدی وجود دارد که آن را نیز مسجد الاقصی می نامند، اما آن مسجد الاقصی که در قرآن ذکر شده و قبلۀ اول مسلمانان بود و خداوند درباره آن فرمود: «بَارَکْنَا حَوْلَه» همان محوطه حرم شریف است.[۱]
نام شهر | بیت المقدس |
---|---|
کشور و استان | فلسطین / قدس |
جمعیت | ۹۱۹٬۴۳۸ نفر |
مساحت | ۱۲۵٫۲ کیلومتر مربع |
دین | اسلام / یهود / مسیحیت |
نامهای دیگر | یُبوس / اورشلیم / صهیون / ایلیا |
نامهای قرآنی | القریه / الارض المبارکه / الزیتون / الساهره |
تاریخچه بیت المقدس
فلسطین به لحاظ مقام و موقع مذهبى خاصى که در میان مسلمانان و مسیحیان و یهودیان داشته و دارد، به عنوان سرزمینى مقدّس مطرح شده و همواره در میان پیروان این ادیان از اهمیّت ویژه اى برخوردار بوده است.
هیچ مسألهاى در جهان اسلام و در بین پیروان دیگر ادیان اهمیتى به اندازه مسأله فلسطین نیافته است. اهمیّت ویژه فلسطین در میان مسلمانان، بیشتر به لحاظ وجود اماکن مقدّسه در آن سرزمین است. از آن جمله مى توان به شهر ایلیا اشاره کرد که پس از فتح فلسطین به همّت مسلمانان، بیت المقدس نامگذارى شده است.
بیت المقدس یا قدس شریف، سرزمینى است که در بین سه دین از ادیان بزرگ معاصر یعنى اسلام، مسیحیت و یهودیت که داراى پیروان کلان در جهان هستند، اهمیت بسیار زیادى دارد و مقدس شمرده مىشود.
ویژگى که براى بیت المقدس به لحاظ دینى مى توان برشمرد این است که هیچ نقطهاى در جهان از لحاظ تقدس مثل قدس نمىباشد حتى جایى مانند مکه یا مدینه، على رغم همه تقدس و اهمیتى که دارند، باز تنها در نزد پیروان یک دین(اسلام) محترم شمرده مى شود.
در حالى که قدس براى هر سه دین بزرگ آسمانى داراى تقدس بوده و از اهمیت طراز اول در نزد آنان برخوردار است. مطالبى که در پى مىآید به خوبى بیانگر تقدس این سرزمین مىباشد.[۲]
قدمت بیت المقدس
بنابر شواهد باستان شناختی، سابقه حیات بشر در منطقه بیت المقدس، به دوره نخست از دوران چهارم زمین شناسی برمیگردد. گویند که آنجا به صورت "دژی" بوده که عربهای کوچنده از جزیرةالعرب که همان کنعانی های سامی نژاد بودند، حدود 3000 سال قبل از میلاد اینجا را از دست کنعانی ها خارج کردند.
دولت یهود از حدود 1020 سال قبل از میلاد تأسیس شد و تنها مدت 80 سال حکمرانی داود و سلیمان نبی، دارای تشکیلات و سازمان سیاسی بود. حضرت سلیمان در سال چهارم حکومتش 539 سال بعد از وفات حضرت موسی، بنابر وصیت پدرش، بنای بیت المقدس را شروع کرد، 979 سال بعد از وفات حضرت موسی پیغمبر، بخت نصر دوم بابلی به آنجا حمله کرد و آنجا را خراب نمود و این شهر 70 سال به صورت خرابه باقی ماند و این اولین ویرانی قدس بود، بعدا در جنگی که بین ایران و بابل شد، به دست کوروش هخامنشی فتح شد و این پادشاه ایرانی اجازه داد تا بیت المقدس و معابد آنها بازسازی شود.
حدود 200 سال در تصرف ایرانیان بود که در این مدت، بعد از سقوط هخامنشیان، شهر در تصرف اسکندر مقدونی درآمد. 63 سال قبل از میلاد رومی ها و 40 سال قبل از میلاد، پارتیان ایرانی بر بیت المقدس مسلط شدند و مدتی بعد، رومیان و ایرانیان بر آنجا مسلط شدند که حضرت عیسی مسیح در دوره حکومت هر دو به دنیا آمد.
سال 132 و 66 میلادی شورشهایی بزرگ در این منطقه روی داد که به شدت از طرف رومیان سرکوب شد. تیتوس (صیطوس) شاه روم، 40 سال بعد از صعود حضرت عیسی به آسمان در همان اولین سال حکومتش به آنجا حمله کرد، هیکل یا (معبدسلیمان) را آتش زد و همه کتب را سوزاند و قدس را از بنی اسرائیل خالی کرد که این آغاز پراکندگی یهود در سراسر جهان بود و این منطقه تا فتح آن بدست مسلمانان در تحولات نظامی و سیاسی بود.
تاریخچه اسلامی
فتح بیت المقدس
پس از نبرد یرموک (۱۵ رجب / اوت ۶۳۶)، مسلمانان بیت المقدس را در ۱۶۱۷/ ۶۳۸ فتح کردند.[۳]
نخستین مسلمانانی که در بیت المقدس اسکان یافتند، کسانی از مردم مدینه همچون اوس، برادرزاده حَسّان بن ثابت، شاعر خاص پیامبراکرم، بودند.[۴]
برخی منابع گفته اند خلیفه عثمان، عواید باغهای سلوام (شیلوه) را به فقرای شهر اختصاص داد. باوجود اینکه نظم جامعه مسیحیان این شهر با فتح بیت المقدس به دست مسلمانان دستخوش دگرگونی شد، بیت المقدس هویت مسیحی خود را تا حدودی حفظ کرد.
دوره امویان
در حدود سال ۱۹ هجری قمری معاویه بن ابی سفیان به فرماندهی سپاه اسلام در فلسطین و شام منصوب شد. او مدت چهل سال، نخست به عنوان والی، سپس به عنوان خلیفه، بر این سرزمین حکم راند.[۵]
دوره عباسیان
در عهد مأمون (۱۹۸ -۲۱۸) بیت المقدس دچار قحطی شد و مسلمانان از آن کوچیدند. شورش عظیم «فلاحین» در اواخر حکومت معتصم (۲۱۸ -۲۲۷) به رهبری ابوحرب المُبَرْقَع، در سراسر شام گسترش یافت. هنگامی که او وارد بیت المقدس شد، مردم شهر از مسلمان و مسیحی و یهودی از شهر گریختند و تمام عبادتگاهها غارت شد. سرانجام، المبرقع در مقابل سپاه معتصم شکست خورد.[۶]
دوره فاطمیان، ترکمانان و سلجوقیان
اندکی پس از فتح مصر به دست فاطمیان، فلسطین و بیت المقدس نیز تحت سلطه آنها درآمد. فلسطین پیوسته مورد هجوم قرمطیان و صحرانشینان بود.[۷]
از حدود اواسط قرن پنجم، بیت المقدس بتدریج به عنوان شهر اصلی جانشین رمله شد.
در ثلث پایانی قرن پنجم، به جای رمله، بیت المقدس کانون رویدادهای نظامی بود. فاطمیان که از قحطی و طاعون و هرج و مرج در مصر به تنگ آمده بودند برای سرکوب صحرانشینان یاغی و متمرد و دست اندازیهای سلاجقه در فلسطین، از اَتسِزبن اُوَق، فرمانده ترکمن، استمداد جستند؛ اما اتسز خود به دشمنی با فاطمیان برخاست و در۴۶۳ بیت المقدس را پس از محاصرهای طولانی به تصرف درآورد و به مصر نیز حمله برد. سرانجام در ۴۷۰ به دست تُتُش، برادر ملکشاه سلجوقی، مغلوب شد و بیت المقدس به قلمرو سلاجقه منضم گردید.[۸]
در شعبان ۴۹۱، هنگامی که صلیبیان در راه بیت المقدس بودند، الافضل، نایب الحکومه فاطمی مصر، شهر را محاصره و تصرف کرد.[۹]
مذهب غالب مردم شهر در قرن چهارم پنجم حتی قبل از هجوم صلیبیان، شافعی با رشحاتی از مذهب حنبلی بود که ابوالفرج شیرازی بدان سامان برده بود.[۱۰]
دوره صلیبیان و ایوبیان
صلیبیان در ۲۳ رمضان ۴۹۱، بیت المقدس را تصرف کردند. قتل عام مسلمانان و یهودیان ناشی از ملاحظات دینی و نظامی بود. بیت المقدس به صورت شهری مسیحی درآمد و غیرمسیحیان حق اقامت در آن داشتند. مساجد به کلیسا تبدیل شد، یا به عنوان اماکن غیردینی مورد استفاده قرار گرفت.
مملکت نوپای مسیحی، مملکت اورشلیم یا «رگنوم هیروسالم» نامیده شد و بیت المقدس (اورشلیم) به عنوان مرکز این مملکت، و در مقام یک مکان مقدس مسیحی، رو به رونق نهاد. در کمتر از یک دهه پس از آنکه صلیبیان این شهر را تسخیر کردند، زندگی برای سکنه غیرمسیحی به حالت عادی درآمد. ورود به این شهرهمچنان برای مسلمانان و یهودیان ممنوع بود، اما آنان بمرور اجازه یافتند که برای تجارت و زیارت وارد شهر شوند.[۱۱]
صلاح الدین ایوبی پس از پیروزی قاطع بر صلیبیان در حِطّین (ربیع الثانی ۵۸۳/ ژوئیة ۱۱۸۷) به طرف بیت المقدس پیش رفت و این شهر را به محاصره خود درآورد. پس از مذاکرات فراوان، در رمضان ۵۸۳/ نوامبر ۱۱۸۷، پیمانی میان او و صلیبیان منعقد شد. براساس آن، سکنه شهر اجازه یافتند که پس از پرداخت فدیه خود را آزاد سازند. تنها مسیحیان شرقی در بیت المقدس ماندند و شهر در اندک زمانی چهره کاملاً اسلامی به خود گرفت. اماکن مقدس مسلمانان حیثیت پیشین خود را بازیافت.
المعظم، برادرزاده صلاح الدین ایوبی، سلطان دمشق، باوجود تلاش فراوان برای تزیین حرم و تأسیس مدرسه علوم دینی حنفی به نام «المعظمیه»، به سبب ترس از تجاوزات دوباره مسیحیان، در ۶۱۶/۱۲۱۹ دستور داد تا تمامی شهر را به جز حریم معبد، کلیسای قیامت و قلعه نظامی، منهدم کنند.
الکامل، برادر المعظم، که حاکم مصر بود، برای آنکه از تعرض ایوبیان شام مصون باشد، در حدود ۶۲۶/۱۲۲۹ معاهدهای با امپراتور فردریک دوم منعقد کرد و طبق آن این شهر را به مدت ده سال به او واگذاشت. به سبب منازعاتی که بعدها بین ایوبیان مصر و ایوبیان شام پیش آمد، قراردادی میان ایوبیان شام و مسیحیان منعقد شد که به موجب آن ظاهراً مسلمانان حتی از ناحیه معبدنیز بیرون رانده میشدند و فرمانده صلیبیان امکان مییافت که بر بیت المقدس یکسره تسلط یابد.[۱۲]
دوران ممالیک و عثمانیها
پس از پیروزی ممالیک در عین جالوت در شوال ۶۵۸، بیت المقدس مشخصاً در قلمرو آنها ادغام شد و ابتدا تحت حکومت مملوک نایب الحکومه دمشق درآمد.
تاریخ دقیق ورود ترکهای عثمانی به بیت المقدس روشن نیست، در خلال مبارزات پیروزمندانه سلطان سلیم اول با ممالیک (۹۲۲-۹۲۳)، جانشین وی، سلطان سلیمان قانونی، آثار متعددی از خود در این شهر برجای گذاشت.
تقریباً در تمامی طول مدت استیلای ترکها بر این شهر، و تحقیقاً تا نیمه دوم قرن سیزدهم، فقدان امنیت، مانع پیشرفت و توسعه بیت المقدس بود. این وضع از آنجا ناشی میشد که استانبول بیشتر از آنکه در بند سامان بخشیدن به امور بیت المقدس باشد، این شهر را منبع درآمد تلقی میکرد. در این دوره، حاکم بیت المقدس، نظامی بود.[۱۳]
قرن سیزدهم برای بیت المقدس آغازی ناخجسته داشت؛ در ۱۲۲۳ به دنبال آتش سوزی کلیسای قیامت، سلطان محمود دوم به یونانیها اجازه بازسازی بنا را داد اما ینی چریها دست به تحریکاتی زدند تا از بازسازی کلیسا جلوگیری کنند. در نتیجه، شورشی عمومی برپا شد که به دست والی دمشق، سرکوب شد و ۳۸ تن از رهبران شورش اعدام شدند. در حدود ۱۲۴۰ شورش دیگری به سبب وضع مالیاتهای سنگین بر اهالی شهر پاگرفت که با مداخله سپاهیان سلطان عثمانی فرو نشست.[۱۴]
قیمومیت انگلستان و انقلاب براق
در ۳۱ تیر ۱۳۰۱/۲۲ ژوئیة ۱۹۲۲ شورای جامعه ملل، قیمومت فلسطین را رسماً به دولت انگلیس واگذاشت و بیت المقدس به عنوان مرکز قیمومت بریتانیا بر فلسطین (۱۳۰۱-۱۳۲۷ش /۱۹۲۲ -۱۹۴۸) برگزیده شد.[۱۵] کوششهای شخصیتهای اسلامی برجستهای چون حاج امین الحسینی، عبدالقادر الحسینی، موسی کاظم پاشاالحسینی، برای حل مسالمت آمیز مسئله بیت المقدس و فلسطین، بینتیجه ماند.
محور تلاش آنان جلب توجه مسلمانان سراسر جهان به اهمیت مسئله قدس و تعلق آن به همه مسلمانان بود، اما این تلاشها ثمری نداشت. در ۱۳۰۸ش /۱۹۲۹، به دنبال تصرف دیوار بُراق (دیوار ندبه) و مسجد جامع از سوی صهیونیسمها، درگیریهای دامنه داری میان مسلمانان و یهودیان روی داد که سراسر فلسطین را دربرگرفت. این مقاومت مردم مسلمان فلسطین به انقلاب براق معروف شد.[۱۶] بروز جنگ جهانی دوم، بحرانهای موجود در بیت المقدس را که ناشی از استعمار بریتانیا و اقدامات پنهانی صهیونیسمها بود، گسترش داد.[۱۷]
تقسیم فلسطین به دو کشور
در ۷ آذر ۱۳۲۶/۲۹ نوامبر ۱۹۴۷، مجمع عمومی سازمان ملل متحد قطعنامهای دایر بر تقسیم فلسطین به دو کشور عربی و یهودی که از طریق اتحادیهای اقتصادی وحدت یافته باشند، تصویب کرد. در این قطعنامه بیت المقدس به صورت مرکزی بین المللی و غیرنظامی در نظر گرفته شد که از سوی کارگزاری شورای قیمومت سازمان ملل متحد اداره میشود.[۱۸] این در حالی بود که فعالیتهای تروریستی گروههای صهیونیست شدت یافته بود. از جمله در فروردین ۱۳۲۷/ آوریل ۱۹۴۸ سازمان تروریستی «ایرگون» در روستای دیریاسین، در نزدیکی بیت المقدس، کودکان و زنان را قتل عام کرد. در ۲۴ اردیبهشت ۱۳۲۷/۱۴ مه ۱۹۴۸، بن گوریون به عنوان نخستوزیر، تشکیل رژیم صهیونیستی اسرائیل را اعلام کرد.[۱۹]
اشغال توسط اسرائیلیها
با پایان یافتن نظام قیمومت (۲۵ اردیبهشت ۱۳۲۷/ ۱۵ مه ۱۹۴۸) جنگ فلسطین را دربرگرفت و اسرائیل بخش غربی شهر بیت المقدس را به اشغال خود درآورد؛ در حالی که اردن بخش شرقی شهر، شامل شهر محصور قدیمی، را در تصرف داشت.[۲۰] در بهمن ۱۳۲۸/ ژانویة ۱۹۵۰، رژیم صهیونیستی پایتخت خود را به بیت المقدس غربی انتقال داد و در بخش غربی آن کارگزاریهای حکومتی تأسیس کرد. تا ۱۳۴۶ش /۱۹۶۷ بیت المقدس عملاً وضعی نامتعادل داشت، لیکن به جهت حاکمیت سیاسی، تابعی از دولت اردن به شمار میآمد.[۲۱]
به دنبال جنگ شش روزه در خرداد ۱۳۴۶/ژوئن ۱۹۶۷، اسرائیل بخش شرقی شهر را نیز در ۱۵ خرداد/ ۵ ژوئن به اشغال خود درآورد. با اشغال کامل این شهر، فصل جدیدی در تاریخ آن گشوده شد، در ۶ مرداد/ ۲۸ ژوئیه همان سال رژیم صهیونیستی به رهبری معراخ، نخستین گام سلطه بر این شهر را برداشت و با صدور اعلامیهای در همان سال، که به «قانون قضا» مشهور شد، حدود هفتادهزار هکتار از اراضی اطراف قدس را تصاحب کرد و در ۲۷ مرداد/ ۱۸ اوت عملیات تسریع اسکان و خانه سازی به شهرداری قدس تفویض شد. نخستین طرح شهرک سازی قدس یک سال پس از اشغال آن ارائه شد. در این طرح، سیاست پیوند دادن میان نقاط مسکونی یهودی و جداسازی واحدهای مسکونی اعراب و ایجاد حصار در اطراف شهر از طریق شهرک سازی، درنظر گرفته شده بود. طرحهای بعدی نیز بر افزایش یهودیان در قدس شرقی متمرکز بود.[۲۲] در حالی که هنگام خروج دولت عثمانی از بیت المقدس تنها ۴۷ محلة یهودی نشین با حدود دوازده هزار تن ساکن وجود داشت، در ۱۳۴۳ش /۱۹۶۴ شمار محلههای یهودی نشین به ۷۲۴ رسید.[۲۳]
شهرکسازی یهودیان
در ۱۳۷۰ش /۱۹۹۱، با پیشنهاد دو شرکت اسرائیلی به وزیر مالیه رژیم صهیونیستی، سیاست مصادره اراضی برای یهودی کردن بیت المقدس آغاز شد.[۲۴] شهرک سازی و اسکان یهودیان در بیت المقدس طی مذاکرات صلح نیز ادامه یافت. در تیر ۱۳۷۱/ ژوئیة ۱۹۹۳ تعداد ساکنان شهرکهای یهودی در قدس شرقی به ۱۶۰ هزار تن افزایش یافت که در هشت منطقه زندگی میکردند. در همین حال تعداد فلسطینیان ۱۵۵ هزار تن بود؛ به عبارت دیگر برای نخستین بار یهودیان در این شهر اکثریت یافتند.[۲۵]
اجرای سیاست شهرک سازی در جبل ابوغنیم نیز، که از اهمیت راهبردی ارتباطی بین بخش شرقی و سایر نواحی مسلمان نشین برخوردار است، با هدف قطع ارتباط این شهر با مناطق الخلیل و بیت لحم صورت میگیرد تا زمینه انزوای بیشتر فلسطینیان ساکن شهر را فراهم سازد.[۲۶] براساس یک برآورد آماری، همه ساله در برابر اجازه احداث ۲۱۷۰ بنای مسکونی به یهودیان مهاجر، تنها اجازه ساخت ۲۳۰ بنا به فلسطینیهای بیت المقدس داده میشود.[۲۷]
مجموعه این سیاستها، بافت جمعیتی شهر را دچار تغییر و دگرگونی کرده و زمینه پاکسازی تدریجی قومی را در بیت المقدس فراهم آورده است. مقامات اسرائیلی صرفنظر از مصادره اراضی، ایجاد شهرکها و اقدامات تشویقی برای مهاجرت یهودیان مانند برقراری معافیت مالیاتی و عوارض شهری، اقدامات دیگری چون ممانعت از ترمیم و مرمت ابنیه و منازل مسلمانان، تحمیل مالیاتهای سنگین و اخذ اوراق هویت را نیز درپیش گرفتهاند.[۲۸] پس از آنکه مجلس اسرائیل رسماً بیت المقدس را پایتخت اعلام کرد، شورای امنیت سازمان ملل در ۱۳۵۹ش /۱۹۸۰ این اقدام اسرائیل را محکوم کرد و از دولتهایی که دفاتر نمایندگی سیاسی خود را به بیت المقدس منتقل کرده بودند خواست تا آنها را به تل آویو بازگردانند. در این میان برخی دولتها از جمله امریکا با این درخواست مخالفت کردند. در سالهای اخیر، برخی کشورهای مسلمان، برای بازپس گیری بیت المقدس، کوششهایی کردهاند.[۲۹]
برگزیده شدن نام مسجدالاقصى توسط خداوند
همان طور که شهر بیت المقدس در طول تاریخ نامهاى متعددى مثل یبوس، یورشالیم – اورشلیم، ایلیا، بیت همیقداش، بیت المقدس، قدس و… داشته است، پرستشگاه، کهن و مهم آن نیز که اکنون نزد ما مسلمانان حرم شریف و مسجدالاقصى نامیده مى شود، در طول تاریخ نامهایى مثل هیکل حضرت سلیمان و… داشته است.
از آن جا که این پرستشگاه را حضرت داوود و حضرت سلیمان به فرمان خداوند بنیان نهادند تا موحدان در آن جا به عبادت خداوند بپردازند، مسلمانان نیز مثل همهى موحدان تاریخ به آن توجه داشتند. به همین دلیل، ابتدا به سوى آن نماز بر پا مىکردند.
نام مسجدالاقصى را نخستین بار خداوند بزرگ بر این مکان مقدس و پرستشگاه کهن تاریخ نهاد.
خداوند تبارک و تعالى در آیهى اول سورهى اسراء که موضوع معراج حضرت رسول اکرم(ص)را مطرح کرده است، چنین مىفرماید:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ سُبْحَانَ الَّذِی أَسْرَىٰ بِعَبْدِهِ لَیْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِی بَارَکْنَا حَوْلَهُ لِنُرِیَهُ مِنْ آیَاتِنَا ۚ إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ
پاک و منزه است خدایى که در مبارک شبى بنده خود حضرت محمد(ص) را از مسجد الحرام به مسجد الاقصایى که پیرامونش را به حضور و قدوم خاصان مبارک ساخت، سیر داد تا آیات خدا را به او بنمایاند. به درستى که خداوند شنوا و بیناست.
پانویس
- ↑ برگرفته شده از مقاله بیت المقدس و مسجد الاقصی کجاست
- ↑ برگرفته شده از مقاله تاریخچه بیت المقدس
- ↑ بلاذری، ص۱۳۹.
- ↑ ابن سعد، ج ۷، قسم ۲، ص۱۲۴
- ↑ نولدکه، ص۹۵
- ↑ ابن اثیر، ج ۶، ص۳۷۱-۳۷۲؛ سایروس، ج ۲، ص۵۴۱
- ↑ ابن اثیر، ج ۱۰، ص۳۰۸، س ۱۷
- ↑ یافعی، ج ۳، ص۱۳۹
- ↑ ابن میسر، ص۳۸؛ابن خلدون، ج ۵، ص۱۸۴
- ↑ حنبلی، ص۲۶۳- ۲۶۵
- ↑ ابن منقذ، ص۱۳۴ -۱۳۵
- ↑ کدر، ج ۴۱، ص۸۸.
- ↑ عارف، ص۳۱۷- ۳۲۸.
- ↑ اسپیریدون، ص۳۴.
- ↑ دایرة المعارف خاورمیانة معاصر، ذیل "Jerusalem"
- ↑ خسروشاهی، ص۵۱-۵۶.
- ↑ بیت القدس، ص۱۰۸.
- ↑ سازمان ملل متحد، ص۵، ۳۲.
- ↑ احمدی، ص۲۴۳.
- ↑ بیت المقدس، ص۱۱۰.
- ↑ حمیدی، ص۲۶۸
- ↑ سیاست و حکومت رژیم صهیونیستی، ص۲۹۲-۲۹۳.
- ↑ دباغ، ج ۴، ص۱۶۰-۱۶۷.
- ↑ شهرک سازی در بیت المقدس...، ص۱۲
- ↑ سیاست و حکومت رژیم صهیونیستی، ص۲۹۴-۲۹۵
- ↑ صبری، ص۱۲
- ↑ قدس: کلید گفتگوهای صلح، ص۱۶
- ↑ اوضاع اجتماعی، اقتصادی و بهداشتی فلسطینیان...»، ص۲۲-۲۴؛ ملکی، ص۱۹
- ↑ بیت المقدس، ص۱۲۲-۱۲۳.