جزیرة العرب

از ویکی‌وحدت
(تغییرمسیر از جزیرةالعرب)
جزیرة العرب.jpg

جزیرة ‌العرب، یا شبه جزیره عربستان، را از سه جهت آب احاطه کرده؛ اما اعراب، از باب تشبیه، بر آن نام جزیره، اطلاق می‌کنند. این شبه جزیره، به صورت مستطیلی غیر متوازی‌الاضلاع، مساحتی بالغ بر سه میلیون کیلومتر مربع را در جنوب غربی آسیا، در بر‌گرفته است. این منطقه، از آب و هوایی گرم و خشک، برخوردار بوده و بارش در آن، جز در جنوب و شمال غرب که تحت تأثیر بادهای تابستانی و زمستانی باران زیاد می‌بارد، کم است. از این رو بیشتر این منطقه، از بیابان‌ها و صحرا‌های بی‌آب و علف، پوشیده شده است.

حدود جزیرة العرب

در حدود این شبه جزیره اختلاف است، بعضی آن را ‌از بحر فارس، از آبادان که مصب رودخانه دجله، در دریاست تا بحرین و از آنجا تا عمان و سواحل عمره و حضرموت و عدن ادامه می‌یابد، تا این‌که به ایله و سپس به دریای قلزم و بعد به تاران و جُبَیلات تا قلزم در شرق و جنوب و غرب قلزم را در برداشت و سپس به ایله و بحیره و از آنجا به شراة و بلقاء، در فلسطین و بعد به أذرعات و حوران و بثنیر و غوطه و تا نواحی بعلبک در دمشق، می‌رسید، سپس به تدمر و سلمیه در حمص، بعد به خناصره و بالس در قنسرین و بعد به فرات می‌رسید؛ سپس از فرات به رقه و قرقیسیا و بعد به رحبه و دالیه و عانه و حدیثه، منتهی شده و از آنجا به انبار و کوفه سپس به خورنق و سواد کوفه تا واسط و دجله، سپس به سواد بصره و بعد به آبادان می‌رسید[۱]

از نظر هیثم بن عدی، جزیرة العرب از عُذَیب تا حضرموت را شامل است[۲] و از نظر اسمعی حدود آن از عدن و أبین در طول و عرض از ابله تا جده است[۳]؛ اما لسان‌الیمین، حدود این شبه جزیره را، از «جزیره و سواد در عراق در شمال، و سفوان و کاظمه و بعد قطیف و هجر و قطر و بعد عمان و شحر در شرق و بعد از حضرموت و ناحیه أبین تا عدن و دهلک در جنوب و سپس از جده در سواحل مکه و سواحل طوار و خلیج ایله و ساحل رایه تا اینکه به قلزم مصر می‌رسد و بعد مصر و شمال سودان تا شام را در بر می‌گیرد، سپس از مصر به فلسطین و عسقلان و سواحلش، امتداد یافته، بعد به سواحل اردن و بیروت و سواحل دمشق، کشیده می‌شود و از آنجا به حمص و سواحل قنسرین تا جزیره و سواد عراق، منتهی می‌شود»، می‌داند[۴]. تعریف تقریباً مشابهی را هم، یاقوت حموی در کتاب معجم‌البلدانش، ذکر کرده است[۵].

تقسیمات جزیرة العرب

جغرافی‌دانان از گذشته‌های دور، تقسیماتی را برای بلاد عرب قائل شده‌اند، از جمله گفته شده که این سرزمین از سه ناحیه تشکیل شده:

  1. بلاد العرب‌الصخریه: که شمال جزیرة‌العرب و جنوب غربی بادیة‌الشام، بعلاوه صحرای سینا را شامل می‌شده است.
  2. بلاد العرب‌الصحراویه: که بیشتر بلاد عرب از حدود سوریه و عراق تا اقیانوس هند را در برداشت.
  3. بلاد العرب السعید: که یمن و حجاز و عمان را شامل می‌شد[۶].

اما غالب عرب، این شبه جزیره را به پنج قسم، تقسیم کرده است: تهامه، حجاز، نجد، عروض و یمن[۷].

تهامه

تهامه منطقه ساحلی باریک مشرف بر بحر قلزم یا همان دریای سرخ است[۸] که از یمن شروع شده، تا شمال عقبه امتداد می‌یابد[۹]؛ منطقه یمن در جنوب آن و حجاز در شمال آن واقع است[۱۰]. عرض آن در بعضی نقاط، تا پنجاه میل می‌رسد[۱۱]. و به جهت گرمای زیاد و روانی شن‌هایش، بدین نام، خوانده شده است[۱۲]. اعراب در گذشته، بواسطه پستی زمین، به آن «غور» نیز می‌گفته‌اند[۱۳]. در این شنزار داغ، سر حدات و بنادری نیز به وجود آمده که بندر«حدیده» در یمن و نیز بنادر «جده» و «ینبع» در حجاز، از جمله آنهاست. در حد شمالی تهامه، بخش کوچکی به نام «وجه»، وجود دارد که گمان می‌رود، همان شهر حجر یا مداین صالح (علیه‌السلام)، باشد[۱۴]. در شرق تهامه، سلسله جبال«سرات» واقع است که از شمال به جنوب امتداد دارد؛ این کوه از بلندی‌های نجد و از وسط منطقه حجاز می‌گذرد، در این قسمت دره‌ها و مناطق آتش‌فشانی بسیاری وجود دارند و نیز اراضی ریگزاری در دامنه آتش‌فشان‌ها وجود دارند که به «حره»، موسومند[۱۵].

حجاز

منطقه حجاز، از شرق تهامه و شمال یمن شروع شده و تا فلسطین کشیده می‌شود و چون بین نجد و تهامه، فاصله انداخته، به آن حجاز می‌گفته‌اند[۱۶]. حجاز از سمت شرق تا پشته‌های نجد، ادامه می‌یابد؛ در شمال حجاز، «وادی القری» قرار دارد که حد حجاز است با «علا» که در قدیم به آن «دادان» می‌گفتند[۱۷]. این منطقه دارای سرزمین‌های کوهستانی و صخره‌ای با صحراهای گرم و سوزان است و از شهرهای مهم آن مکه و مدینه و طائف است[۱۸].این منطقه در تاریخ بیشتر از مناطق دیگر مورد عنایت بوده و این به خاطر وجود کعبه معظمه در این منطقه است.

نجد

نجد، منطقه وسیعی از شبه جزیره عربستان، را شامل می‌شود. این ناحیه از جنوب به یمن و از شرق به بحرین و از شمال به بادیه عراق و بادیه شام و بادیه جزیره محدود می‌شود[۱۹]. نجد به جهت بلندای ارتفاعش، به این نام، موسوم شده است[۲۰] و ارتفاع آن، از غرب به شرق (تا سرزمن عروض) کاسته می‌شود[۲۱]؛ عرب قسمت بلند نجد را که مجاور حجاز است، «عالیه» و قسمت پشت آن را که به عراق می‌رسد، «سافله» می‌نامد[۲۲].

شرق نجد را که با یمامه مجاور است، «وشوم» و شمال آن را که به دو کوه اجا و سلمی، در سرزمین طی می‌رسد، «قصیم» نامیده‌اند. قصیم، شنزاری است که در آن «غضا» که نوعی چوب گز است، می‌روید[۲۳]. از این رو، مردم نجد را «اهل الغضا» نامیده‌اند[۲۴]. در شمال نجد، نفود قرار دارد که مساحت عظیمی را در بر‌گرفته است، این بیابان از «وادی تیماء» شروع شده و تا سیصد میل به سمت شرق ادامه می‌یابد و از پشته‌های شن قرمز انباشته است[۲۵]. نفود در نزدیکی عراق، به سمت جنوب می‌پیچد و نجد و بحرین را از هم جدا می‌سازد. این فاصله را «دهناء» یا «رملة العالج» نامیده‌اند که در زمان جاهلیت و اسلام مسکن تمیم و ضبه بود[۲۶]. کویر ربع‌الخالی نیز با وسعتی بالغ بر پنجاه هزار میل مربع، یمامه و نجد را از عمان و مهره و شحره و حضرموت جدا می‌کند[۲۷]. صحرای احقاف، نیز جزء همین بیابان است که در حد فاصل بین یمن تا نجد و حجاز، کشیده شده است[۲۸].

عروض

عروض در شرق و شمال شرق شبه جزیره عربستان واقع است[۲۹] و شامل بلاد یمامه و بحرین و نواحی اطراف آن است[۳۰]. بحرین در گذشته از بصره تا عمان ادامه داشته و شامل کویت و احساء و جزائر بحرین و قطر فعلی نیز می‌شده است. این سرزمین موطن قبیله عبد‌القیس، در زمان جاهلی بود[۳۱]. در این منطقه بخصوص احساء، آب فراوان بوده و از شهرهای قدیمی‌اش، هجر و قطیف است[۳۲].

یمن

جنوب عربستان به جهت خیر و برکتش، «یمن» نام گرفته است[۳۳]. این سرزمین از سرسبزترین و با برکت‌ترین مناطق شبه جزیره عربستان، به شمار آمده و از گذشته اقتصادی و اجتماعی بسیار درخشانی، برخوردار بوده است. در گذشته، یمن کل جنوب عربستان را در بر داشته و شامل عمان، حضرموت، مهره، شحر، عدن و صنعا و دیگر بخش‌های یمن می‌شده است[۳۴]. حدود آن از سرین آغاز شده تا یَلَملَم، سپس از آنجا تا پشت طائف امتداد یافته، به نجد یمن و از آنجا به خلیج فارس در شرق عربستان می‌رسید[۳۵].

جلوه‌های طبیعی

بیابان‌ها

در شبه جزیره عربستان صحراهای وسیعی وجود دارد، این صحراها بیش از یک سوم شبه جزیره را، به خود اختصاص داده‌اند. صحراهایی غیر قابل سکونت و بدون آب و علف که تنها بعضی از اوقات، در آن باران می‌بارد. هوا در آن بسیار گرم، جز در کناره بعضی از سواحل، خشک است[۳۶]. صحرا‌های نفود و ربع‌الخالی، بزرگ‌ترین صحراهای شبه جزیره را تشکیل می‌دهند.

صحرای نفود

این صحرا در شمال شرقی نجد، واقع شده و مساحتی بالغ بر صد هزار کیلومتر مربع را شامل می‌شود[۳۷]. نفود، پوشیده از ریگ‌های سرخ و سفید است که با وزش باد، دائماً از مکانی به مکان دیگر، روانند و تپه‌های بزرگی از آن را بوجود آورده‌اند[۳۸]. این صحرا از شمال به «وادی سرحان» و از غرب به قسمت جنوبی واحه تیماء و از جنوب به کوه‌های أجأ و سلمی و از شرق به جنوب شهر «حائل» محدود می‌شود[۳۹]؛ بارش در این منطقه کم است. در بهار، این منطقه، به بهشتی از گل‌های شقایق و دیگر گل‌ها، تبدیل می‌شود؛ اما این بهشت چند روزه، دیری نمی‌پاید که از شدت گرما و نبود رطوبت، از بین می‌رود[۴۰].

ربع الخالی

این صحرا که بواسطه خالی بودنش از سکنه، به این نام معروف شده[۴۱] از یمن تا عمان در حاشیه‌های خلیج فارس، امتداد می‌یابد[۴۲] و از قدیم، قسمتی از آن را «دهناء» و قسمت دیگر را، صحرای «احقاف» می‌نامیده‌اند[۴۳]. احقاف، شنزاری است که بین عمان و حضرموت واقع است[۴۴].

صحرای دهناء توسط، صحرای نفود در شمال و حضرموت و مهره در جنوب یمن در غرب و عمان در شرق احاطه شده است[۴۵]. این صحرا، در شمال صحرای ربع‌الخالی و احقاف، قسمت غربی صحرای دهناء را تشکیل می‌دهد که منطقه وسیعی است، پوشیده از رمل[۴۶]. «وبار» قسمت دیگر از صحرای دهناست این صحرا در گذشته، زمین‌هایی حاصل‌خیز با درختان میوه بسیار بود؛ اما اکنون به صحرا تبدیل شده است[۴۷].

در صحرای دهناء نیز که زمین‌هایی است، غالبا ً پوشیده از رمل سرخ، تپه‌های رملی با ارتفاعات مختلف، مناطق وسیعی از زمین را در برگرفته‌اند که با وزش باد، دائماً جابجا می‌شوند؛ ریزش کم باران و خشکی بی‌حد و حصر آن، مردم ساکن در این منطقه را وادار به کوچ کرده است[۴۸].

کوه‌ها

از بزرگ‌ترین صفات طبیعی در شبه جزیره عربستان، سلسله جبال «سرات» است[۴۹]. قسمت‌هایی از این رشته کوه در موازات ساحل غربی، از یمن تا شام کشیده شده و به سلسله کوه‌های بلاد شام که مشرف به صحرا هستند، متصل می‌شود[۵۰] و به واسطه فاصله انداختن بین نجد و تهامه، به حجاز معروف است[۵۱]. بزرگ‌ترین قله آن، «دباغ» با ارتفاع 2200 متر است، کوه‌های وثر و شیبان نیز، از دیگر کوه‌های این رشته کوه‌اند که در مکه واقعند[۵۲]؛ قسمت دیگر از رشته کوه سرات، در موازات سواحل جنوب، به شرق شبه جزیره، در عمان رفته و ارتفاعات بلندی را در آنجا تشکیل می‌دهد[۵۳]؛ دو قله معروف آن یکی در صنعاست، با ارتفاع 3200 مترو دیگری جبل اخضر است، در عمان به ارتفاع 3050 متر[۵۴]. این کوه‌ها، مانع عبور رطوبت شده و موجبات نزول بارش، بخصوص در قسمت‌های شرقی سلسله جبال سرات و یمن را فراهم می‌آ ورند[۵۵].

شعرای مشهور جاهلی نیز در اشعارشان از بسیاری از این کوه‌ها نام برده‌اند، کوه‌هایی مثل ابان، تعار، رضوی، عارض، عسیب، مجمیر و ... [۵۶].

رودها

در جزیره‌العرب رودهای بزرگ به معنای معروف، وجود ندارد؛ بلکه نهرهای کوچکی وجود دارند که با بارش تشکیل می‌شوند[۵۷].

شعاب: شعب به کسر شین، در لغت به معنای راه میان دو کوه، یا شکاف و شیار میان دو کوه یا آبراهه‌ای است، درروی زمین که از دو طرف لبه‌هایی مشرف برآن دارد(دره تنگ)[۵۸]. بواسطه وجود مناطق بلند، در غرب و جنوب شبه جزیرة العرب، شعاب متعددی در این مناطق وجود دارد که به تعدادی ار آنها اشاره می‌شود:

شعب آل‌خنس

در مکه واقع است، اخنس بن شریق ثقفی بواسطه این تنگه مانع عبور بنی زهره، برای جنگ با پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) در جنگ بدر شد[۵۹]. پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) نیز در روز فتح مکه از همین دره وارد مکه شدند.

شعب آل قنفذ

دره‌ای است، در سمت راست منا و محل سکونت حاندان قنفذ بن زهیر؛ امروزه به آن دره که در دامنه غربی کوه معابده و در میان این کوه و صفی السباب واقع است، الشعبه و شعبة‌الحرث می‌گویند؛ زیرا بزرگان بنی‌حرت در آنجا ساکن شدند[۶۰].

  • شعب ابی‌دبّ: که گورستان قدیمی مردم مکه در آنجا واقع بود[۶۱].
  • شعب سلع: دره‌ای است، در مدینه که در گذشته به شعب بنی‌حرام معروف بود[۶۲].
  • شعب العجوز: در حومه مدینه قرار داشته[۶۳] و مقتل کعب بن اشرف یهودی است[۶۴].
  • شعب ابی‌طالب: در ادوار مختلف به نام‌های شعب هاشم و شعب علی بن ابیطالب و شعب ابی یوسف نیز معروف بوده است[۶۵].
  • جرار، ثبیر، الرخم، العجوز، حوا(حراء)، احد، عقیق، خوز و ...نیز از دیگر شعاب معروف شبه جزیره عربستان هستد.

طبیعی

زمین‌های کشاورزی

بیشتر زمین‌ها در جزیرة‌‌العرب از صحرا و دشت، تشکیل شده که اگر آب وجود داشته باشد، قابل کشت و زراعت هستند[۶۶]. در سواحل دریای سرخ از عدن تا عقبه، ما بین کوه و دریا، غالباً دشت‌های ساحلی وجود دارد که به آنها، تهائم یا غور یا سافله گفته می‌شود. ضمن اینکه، دشت‌هایی نیز در وسط کوه‌ها، قرار دارند که در آن علف و نباتات صحرایی، می‌روید[۶۷]. ذکر بعضی از این زمین‌ها که به «دارات» معروفند، در اشعار جاهلی آمده است، مثل «دارةجُلجُل» در اشعار امرء‌القیس[۶۸] و «دارة الآرام»، که پربود از شقایق[۶۹]. در مناطق غربی جزیرة‌العرب، زمین‌های سنگلاخی وجود دارد که به«حره» موسومند. تعداد این زمین‌ها، در بلاد عرب زیاد است و تا بلاد شام در منطقه حوران، امتداد دارند[۷۰]. بعضی از این مناطق که از سنگ‌های آتشفشانی، تشکیل شده‌اند، به کثرت درختان میوه و سبزی‌های‌شان معروف شده‌اند، بخصوص در حجاز که خیبر از جمله آنهاست[۷۱] و نیز شهر کوچک طائف که با آب فراوانش، عمده میوه‌های مکه را، تامین می‌کرد و میوهای انار و انگور و دیگر میوه‌هایش، طعمی دل چسب و گوارا داشته و دارد؛ بعلاوه، شهر یثرب و حومه آن، به همراه مناطق عقیق این شهر، پوشیده از باغ‌ها و نخلستان‌ها بود[۷۲].

در شرق عربستان نیز سرزمین‌های بسیاری وجود دارد که بواسطه دارا بودن از آب‌های فراوان، بیشترین مردم را در قبل و بعد اسلام با توجه به مساحت‌شان، دارا بوده‌اند؛ مناطقی مثل بحرین، که آب در عمق زیادی از سطح زمین، قرار ندارد[۷۳].

معادن

علاوه بر میادین بزرگ نفت و گاز، معادن دیگری نیز در جزیرة‌العرب وجود دارد؛ از جمله این معادن طلاست که از معادن «بیش» استخراج می‌شد. از بعضی کتب یونانیون، چنین برآمده که در مواضعی از این شبه جزیره طلای خالص، یافت می‌شده است[۷۴]. معادن طلا و نقره روستای أحسن، در بین یمامه و حمی ضریه، نیز از دیگر معادن شبه جزیره عربستان به شمار می‌آمد[۷۵]. در گذشته، یثرب از معادن بزرگ سنگ فسان، برخوردار بوده که در آن زمان، شهرتی جهانی داشته است[۷۶]. همچنین مروارید حاصله از دریای عمان و خلیج فارس نیز، شهرتی عالمگیر داشت[۷۷]. در جزیرة‌العرب، چشمه سارهای آب گرم، وجود دارد. منطقه عسیر در حجاز و نیز یمن و حضرموت و عمان و احساء و ....از جمله مناطقی هستند که در آن آب گوگرد‌دار، استخراج می‌شود[۷۸].

پوشش گیاهی

به جهت آب و هوای گرم و خشک این منطقه، بدیهی است که نباید پوشش گیاهی بسیار متنوعی را، در منطقه عربستان شاهد باشیم؛ به جز بوته‌های خار و درختچه‌های بیابانی که غالب پوشش گیاهی منطقه را تشکیل می‌دهد، وجود درختان گوناگون میوه و درختان سدر و کندر[۷۹] و دیگر پوشش‌های گیاهی در مناطقی که از نعمت آب بیشتری، برخوردارند، چهره‌ای دیگر از این منطقه بیابانی را به نمایش می‌گذارد.

حیات وحش شبه جزیره عربستان

در گذشته تباله و بیشه، از مهمترین وادی‌های عربستان، به شمار می‌آمده که از آن بعنوان بیشه شیران، نام برده می‌شد[۸۰]. از مهمترین حیواناتی که در حیات وحش شبه جزیره عربستان، زیست می‌کنند، می‌توان به حیواناتی چون گربه وحشی، روباه، شغال، گورخر، شاهین و کفتار اشاره کرد[۸۱].

جزایر جزیرة‌العرب

علاوه بر بحرین، جغرافی‌دانان جزایر دیگری را نیز در مجاورت این شبه جزیره، برمی‌شمرده‌اند؛ دهلک، کمران، فرسان، زیلع که محل آمد و شد تجار حبشی بود، بربرا و سُقطری[۸۲] از جمله این جزایرند.

جستارهای وابسته

پانویس

  1. اصطخری؛ مسالک و ممالک، کتابخانه صدر، ص12 – 13.
  2. حموی، یاقوت؛ معجم البلدان، بیروت، دار صادر،1995، چاپ دوم، ج2، ص 138.
  3. همان.
  4. همدانی، لسان الیمین؛ صفة جزیرة العرب، محمد بن علی الأکوع، بغداد، آفاق عربیه، ص84.
  5. معجم البلدان، پیشین، ص137.
  6. علی، جواد؛ المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، بیروت - بغداد، دار العلم للملایین – مکتبة النهضة، ج 1، ص 163.
  7. صفة جزیرة العرب، پیشین، ص85 و معجم البلدان، پیشین، ص 94.
  8. عصر جاهلی، پیشین، ص24.
  9. - جمیلی، رشید؛ تاریخ العرب فی الجاهلیه و عصر الدعوة الاسلامیه، بیروت، چاپ اول، 1972، ص43.
  10. بلوغ الإرب، پیشین، ص187.
  11. همان.
  12. معجم البلدان، پیشین، ص 64.
  13. همان، ج2، ص137.
  14. عصر جاهلی، پیشین، ص25.
  15. معجم البلدان، پیشین، ص245.
  16. همان ،ص218 و بلوغ الإرب، پیشین، ج1، ص187.
  17. عصر جاهلی، پیشین، ص25.
  18. مسالک و ممالک، پیشین، ص14.
  19. همان.
  20. همان، ص44 و معجم البلدان، پیشین، ص138.
  21. عصر جاهلی، پیشین، ص 25.
  22. همان.
  23. معجم البلدان، پیشین، ج1، ص 513 و ابن فقیه، البلدان، تحقیق یوسف الهادی، بیروت، عالم الکتب، چاپ اول، 1996، ص84.
  24. همان و عصر جاهلی، پیشین، ص25.
  25. عصر جاهلی، پیشین، ص25.
  26. همان و معجم البلدان، پیشین، ج2، ص 493.
  27. عصر جاهلی، پیشین، ص26.
  28. همان.
  29. صفة جزیرة العرب، پیشین، ص90.
  30. بلوغ الإرب فی معرفة احوال العرب، پیشین، ص187 و معجم البلدان، پیشین، ج2، ص138.
  31. ابن خلدون؛ تاریخ ابن خلدون، تحقیق خلیل شحاده، بیروت، دار الفکر، چاپ دوم، 1988،ج2، ص359.
  32. - عصر جاهلی، پیشین، ص26.
  33. همان.
  34. المسالک و الممالک، پیشین، ص14.
  35. همان.
  36. عربی، حسین علی؛ تاریخ تحقیقی اسلام، قم، مؤ سسه امام خمینی، 1383، چاپ چهارم، ج4، ص 83.
  37. عصر جاهلی، پیشین، ص27.
  38. المفصل ... ، پیشین، ص152.
  39. عصر جاهلی، پیشین، ص 28.
  40. المفصل ... ، پیشین، ص153.
  41. همان، ص150.
  42. عصر جاهلی، پیشین، ص 28.
  43. تاریخ تحقیقی، پیشین، ص83.
  44. معجم البلدان، پیشین، ج1، ص115.
  45. المفصل ... ، پیشین، ص150.
  46. همان، ص152.
  47. معجم البلدان، پیشین، ج5، ص356.
  48. همان، ص150.
  49. صفة جزیرة العرب، پیشین، ص85 و معجم البلدان، پیشین، ج2، ص137.
  50. البلدان، پیشین، ص 90.
  51. - عصر جاهلی، پیشین، ص 27.
  52. المفصل ... ، پیشین، ص156.
  53. البلدان، پیشین، ص 90 و معجم البلدا ن، پیشین، ج 3، ص205.
  54. عصر جاهلی، پیشین، ص27.
  55. المفصل ... ، پیشین، ص 157.
  56. صفة جزیرة العرب، پیشین، ص239.
  57. المفصل .... ، پیشین، ص 157.
  58. ابن منظور؛ لسان العرب، بیروت، ذار الصادر، 1414،چاپ سوم، ج1، ص449.
  59. عسقلانی، ابن حجر؛ الاصابه فی تمییز الصحابه، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1415، چاپ اول، ج1، ص192.
  60. شراب، محمد محمد حسن؛ المعالم الأثیره فی السنة و السیره، دمشق – بیروت، دار العلم – الدار الشامیه، 1411، چاپ اول، ص150.
  61. همان.
  62. سمهودی، نور الین؛ وفا الوفا، باخبار دار المصطفی، بیروت، دار الکتب العلمیه،2006، چاپ اول، ج1، ص161.
  63. همان، ج4، ص99.
  64. ابن اسحاق؛ سیره نبوی، قم، دفتر مطالعات تاریخ و معارف اسلامی،1410، چاپ اول، ص319 وکلاعی، حمیری؛ الاکتفاءبما تضمنه من مغازی رسول الله و ... ، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1420، چاپ اول، ج1، ص368.
  65. دائرة المعارف تشیع، ج9، ص588.
  66. همان، ص156.
  67. معجم البلدان، پیشین، ج2، ص424.
  68. همان، ص426.
  69. همان، ص425.
  70. المفصل، پیشین، ص147.
  71. همان، ص149.
  72. مسالک و ممالک، پیشین، ص19.
  73. المفصل ... ، پیشین، ص 192.
  74. همان، ص192.
  75. معجم البلدان، پیشین، ج1، ص112.
  76. مجهول؛ حدود العالم من المشرق الی المغرب، ترجمه میر حسین شاه، تصحیح مریم میر احمدی و غلامرضا ورهرام، تهران، دانشگاه تهران، 1372، چاپ اول، ص 449.
  77. همان، ص 438 و مسالک و ممالک، پیشین، ص 25.
  78. المفصل ... ، پیشین، ص 149.
  79. همان، ص209 و مسالک و ممالک، پیشین، ص25.
  80. معجم البلدان، پیشین، ج1، ص529.
  81. المفصل ... ، پیشین، ص 203.
  82. صفة جزیرة العرب، پیشین، ص93.