برید بن معاویه

از ویکی‌وحدت
برید بن معاویه
نام بُرَید بن مُعاویه عِجْلی
صحابی از اصحاب برجسته و معتمد امام باقر(ع) و امام صادق(ع)
مشایخ محمد بن مسلم ثقفی کوفی
درگذشت سال ۱۴۸ق یا ۱۵۰ق
راوی از معصوم امام باقر(ع)امام صادق(ع)
اعتبار مرتبه بالایی از وثاقت
دین و مذهب اسلامشیعه
تعداد روایات ۲۰۶ روایت

بريد بن معاوية المعجلی مكنی به ابوالقاسم از بزرگان فقهای اصحاب و فردی ثقه و جليل القدر و از حواريين امام باقر(ع) و امام صادق(ع) می‌باشد. او از اصحاب اجماع است. راویان حدیث، با حفظ احادیث ونقل سینه به سینه آن، امکان بهره برداری از سخنان گهربار اهل‏ بیت(ع) را برای آیندگان فراهم آورده‏ اند.

خاندان

برید، فرزند معاویه، از قبیله بنی‏عجل است که در کوفه ساکن بوده‌‏اند؛ قبیله بنی‏عجل از نژاد اعراب قحطانی می‏باشند که به کوفه هجرت کرده و در آن جا سکنا گزیده‏اند[۱]. در کتب رجال اشاره‏ای به تاریخ ولادت او نشده است. برید فرزندی دارد به نام «قاسم» که وی نیز از اصحاب امام صادق(ع) بوده است. قاسم بن برید از نگاه بزرگان علم رجال، ثقه و مورد اعتماد می‏باشد[۲].

برید از نگاه بزرگان

برید بن معاویه عجلی، صحابی امام باقر(ع) و امام صادق(ع) می‏‌باشد[۳]. وی غیر از این که راوی ثقه احادیث اهل‏ بیت(ع) است، فقیه هم بوده است[۴]. وی از دید بزرگان علم رجال یکی از اصحاب اجماع است[۵]. احمدبن حسین می‏گوید: برید، کتابی نوشت به خطّ ابن عباس که من کتاب را دیده‏ام.6 ولی نام کتاب را ذکر نمی‏‌کند. تمام صاحبان کتب علم رجال برید را ثقه می‏دانند و کسی در مورد ثقه بودن وی شک ندارد.

استادان

برید بن معاویه شاگرد امام باقر(ع) و صادق(ع) بوده است و بیشتر از محضر این دو بزرگوار بهره‌‏مند شده است. نقل مستقیم اکثر روایات از معصوم علیه‏السلام ، گواه این مدعاست. غیر از امام باقر(ع) و امام صادق(ع) وی از محضر محمدبن مسلم استفاده کرده و روایاتی از طریق ایشان نقل میکند.

شاگردان

افراد زیادی از محضر برید بن معاویه استفاده کرده‏‌ا‌ند؛ از جمله:

  1. جمیل بن صالح.
  2. عمر بن اذینه.
  3. عبدالکریم بن یحیی.
  4. الخثعمی.
  5. داوود بن فرقد.
  6. ثعلبة بن میمون.
  7. علی بن عقبه.

از منظر معصومان

روایات رسیده از اهل‏ بیت(ع) درمورد برید، نشان می‏دهد که ایشان مقام والایی در نزد ائمه علیهم‏السلام داشته است، که به برخی از روایات استناد می‏کنیم:

  1. جمیل بن درّاج می‏گوید: روزی وارد منزل امام صادق(ع) شدم. هنگام ورود، مردی از اهل کوفه را مشاهده کردم که از اطاق امام بیرون آمد و خارج شد. وارد اطاق امام شدم و گفتم: مردی کوفی را مشاهده کردم که از دیدار شما برمی‏‌گشت. حضرت فرمود: خداوند روحش را مقدس گرداند، وی مورد اطمینان پدرم بود. امروز هم وی مورد اطمینان و رازدار من است. حضرت ادامه داد: زمانی که خداوند اراده کند بدی به اهل زمین برساند، به واسطه آنها آن بدی را برطرف می‏کند. آنها ستارگان شیعیان ما هستند. آنها باعث می‏شوند نام و یاد پدرم در همه جا زنده بماند. هر بدعتی را کشف می‏کنند و به مقابله برمی‏‌خیزند و بدعت‌‏ها را از دین می‌‏زدایند. در این هنگام حضرت گریه کردند. من پرسیدم: اینها چه کسانی هستند؟! فرمود: درود خداوند بر آنها باد! آنها «برید بن معاویه عجلی، زرارة بن اعین، ابوبصیر و محمد بن مسلم» هستند[۶].
  2. امام صادق(ع) می‏‌فرمود: محبوب‏ترین مردم نزد ما، چه در این دنیا باشیم و چه نباشیم، چهار نفرند: «زرارة‏بن اعین، برید بن معاویه عجلی، محمد بن مسلم و ابو جعفر احول «مؤمن طاق»»[۷].
  3. داوود بن سرحان نقل می‏کند: شنیدم از امام صادق(ع) که فرمود: همانا اصحاب پدرم زینت ما هستند؛ بدانید آنها «زرارة بن اعین، محمد بن مسلم، برید بن معاویه و لیث مرادی» هستند. اینها همیشه با عدالت و قسط رفتار می‏کنند. اینها همیشه راست می‏گویند و در کلام صادقند. اینها سبقت گیرندگان مقرّب درگاه الهی هستند[۸].
  4. جمیل بن درّاج می‏گوید: شنیدم از امام صادق(ع) که فرمود: استواران در زمین و پرچم‏داران دین خداوند، چهارنفرند: «محمد بن مسلم، برید بن معاویه، زرارة بن اعین و لیث بن البختری[۹]
  5. حذیفة بن اسید غفاری نقل می‏کند: از امام صادق(ع) شنیدم که فرمود: روز قیامت شیعیان و اهل بیت(ع) ندا می‏‌دهند: اینان «برید بن معاویه، زرارة بن اعین، محمد بن مسلم و احول» اولین سبقت گیرندگان و اولین مقرّبان بودند[۱۰].
  6. علی بن اسباط نقل می‏کند از پدرش و اسباط نقل می‏کند از امام موسی(ع) که فرمود: روز قیامت منادی ندا: می‏دهد حواریون امام محمد بن علی و جعفربن محمد چه کسانی هستند؟! در این هنگام چهارنفر بلند می‏شوند: «برید بن معاویه، زرارة بن اعین، محمد بن مسلم، لیث بن البختری.» که منظور ابوبصیر است[۱۱].
  7. جمیل بن درّاج می‏گوید: از امام صادق(ع) شنیدم که فرمود: بشارت ده مخبتین را به بهشت! «برید بن معاویه، ابوبصیر، محمد بن مسلم و زرارة بن اعین». این چهارنفر از نجیبان و پاکان اند. اینها امین خداوند در بیان احکام الهی هستند. اگر اینها نبودند، آثار نبوت از بین می‏رفت[۱۲].

نکوهش برید

در کنار این احادیث ـ که در بیان فضیلت برید نقل شده است ـ چند روایت در مذمّت برید از معصوم(ع) نقل شده است که بدین قرار است:

  1. ابیالصباح میگوید: از امام صادق(ع) شنیدم که فرمود: خداوند هلاک کند کسانى را که در دینشان شک می‌ورزند. «زرارة بن اعین و برید بن معاویه و محمد بن مسلم و اسماعیل جعفى» از کسانى هستند که در دینشان شک میورزند[۱۳].
  2. یونس نقل میکند از مسمع که از ابن ابیسیّار شنیدم که اباعبداللّهی می‌فرمود: خداوند لعنت کند برید را، خداوند لعنت کند زرارة بن اعین را[۱۴].

در تحلیل این روایات، سه پاسخ داده شده است:

  1. در سند روایاتى که در مذمّت برید نقل شده است، جبرئیل بن احمد قرار دارد که نه ممدوح است و نه ثقه.
  2. روایات مدح، فراوان است و قطعاً از اهل بیت(ع) رسیده است و از حیث سند معتبر است. پس اعتنایى به روایات شاذ که در مذمّت برید نقل شده است، نمیشود.
  3. در صحیحه عبداللّه بن زرارة آمده است که حضرت امام صادقی فرمود: من عیب شما را مى گویم و با این که شما را مذمّت میکنم، از شما دفاع میکنم چون میترسم دشمن به شما آسیب برساند و موجب حسد مردم و اذیت رساندن به شما شود[۱۵].

روایات

برید بن معاویه 58 حدیث را مستقیم از امام نقل کرده و 32 حدیث را از طریق محمدبن مسلم از امام نقل کرده است[۱۶]. در اینجا به نقل برخى از روایات وى تبرّک میجوییم:

  1. برید بن معاویه می‌گوید: شنیدم از امام صادق(ع) که ایشان فرمود: من از پدرم و پدرم از پدرش... و امام على(ع) از رسول خدا(ص) و آن حضرت از جبرئیل و ایشان از خداوند شنید که خداوند فرموده است: زمانى که اراده کنم جمع کنم براى مسلمانى خیردنیا و آخرت را، قرار میدهم براى او قلبى خاشع؛ زبانى ذاکر؛ جسدى بر بلاصا بر و زن مؤمن‌ه‏اى که وقتى به او نگاه کند، خوشحال شود و وقتى از او دور است، خود را حفظ کند[۱۷]. همراه حضرت صادق(ع) نشسته و مشغول صحبت بودیم که مردى وارد شد و گفت: من از خراسان براى دیدن شما آمده‏ام. (آنگاه پاى خود را به حضرت نمایاند و گفت) به خدا قسم! نیامدم مگر به عشق شما؛ ببین چگونه پایم تاول زده است!
  2. پس حضرت فرمود: به خدا قسم اگر سنگى ما را دوست داشته باشد، خداوند آن را روز قیامت همراه ما محشور میدارد! و آیا «دین» چیزى جز حبّ هست؟ (دین بدون محبّت نیست)[۱۸].
  3. برید میگوید: از امام صادق(ع) پرسیدم، منظور خداوند از «صادقین» در آیه «اتقوا اللّه و کونوا مع الصادقین» چیست؟ فرمود: مقصود خداوند فقط شامل ما میشود[۱۹].
  4. برید میگوید: امام صادق(ع) هر وقت اراده سفر می‌‏کرد، همه اهل و عیال خود را در خانه‏اى دعوت میکرد و دست را به دعا میداشت و میفرمود: «اللّهم انّى استودعک الغداة نفسى و مالى و اهلى و ولدى الشاهد منّا و الغائب، اللّهمّ احفظنا و احفظ علینا اجعلنا فیجورارک، اللّهم لاتسلبنا نعمتک و لا تغیّر ما بنا من عافیتک و فضلک[۲۰]؛ پروردگارا! امروز جان و مال و اهل و فرزندان حاضر و غایبم را به تو میسپارم. خدایا! ما را از شر حفظ کن و اموال ما را براى ما حفظ کن. خدایا! ما را در جوارِ خودت قرار ده. خدایا! نعمتت را از ما نگیر و احسان و فضلى را که به ما مرحمت فرموده‏اى، تغییر مده».
  5. برید میگوید: از حضرت صادق(ع) شنید که فرمود: از پدرم و او از پدرش... از على(ع) و او از رسول اللّه(ص) شنیدم که رسول اللّه(ص) فرمودند: مرز اسلام و کفر چیزى نیست مگر ترک نماز واجبى که عمدى ترک شود، یا نماز را سبک بشمارد و اگر چنین کند، مثل آن است که نماز نخوانده باشد[۲۱].
  6. برید میگوید: از امام صادق(ع) شنیدم که فرمود: وقتى فرزندان آدم(ع) بزرگ شده و به حدّ بلوغ رسیدند، خداوند حورى از حوریان بهشتى فرستاد و آدم یکى از پسرانش را به عقد او درآورد و همچنین پسر دیگر خود را به عقد زنى از طایفه جن درآورد. پس، از بنی آدم هرکدام که داراى اخلاق نیکو و صورت زیبا هستند، از اولاد حوریّه میباشند و هرکدام زشت خوى و زشت صورت هستند، از نسل جنیان. و این گونه نیست که پسران آدم با خواهران خودشان ازدواج کرده باشند[۲۲].
  7. برید میگوید: از امام درمورد آیه «یا ایها الذین آمنوا اصبروا و صابروا و رابطوا....»، سؤال کردم. حضرت فرمود: صبرکنید بر انجام تکالیف و وظایف شرعى، و بردشمنى دشمنانتان صابر باشید و با امام موعود ارتباط داشته باشید[۲۳].

وفات

در تاریخ وفات برید بن معاویه، اختلاف است؛ بعضى فوت او را در زمان امام صادق(ع) دانسته‏‌اند. اما قول قوى که اکثر کتب رجال نقل کرده‌‏اند، این است که وى در سال 150 ه .ق. رحلت کرده است[۲۴].

منبع

برگرفته از سایت برید بن معاویه عجلى - پرتال جامع علوم انسانیhttp://ensani.ir

پانویس

  1. معجم قبایل عرب، باب بنی‏عجل.
  2. رجال نجاشی، ص 313.
  3. قاموس الرجال، ج 2، ص 276.
  4. اعیان الشیعه، ج 3، ص 558.
  5. تنقیح المقال، مامقانی، ص 165.
  6. قاموس الرجال، ج 2، ص 277.
  7. وسایل الشیعه، ج 27، ص 143.
  8. . اعیان الشیعه، ج 3، ص 559.
  9. رجال کشى، ص 135.
  10. همان، ص 10.
  11. بحارالانوار، ج 46، ص 243.
  12. رجال کشى، ص 170.
  13. اعیان الشیعه، ج 3، ص 559.
  14. قاموس الرجال، ج 2، ص 276.
  15. معجم الرجال، خویى، ج 4، ص 198.
  16. تنقیح المقال، مامقانى، ص 165.
  17. وسایل الشیعه، ج 20، ص 40.
  18. بحارالانوار، ج 27، ح 57.
  19. اصول کافى، ج 1، ص 208.
  20. همان، ص 283.
  21. وسایل الشیعه، ج 4، ص 42.
  22. علل الشرایع، ج 1، ص 103.
  23. تأویل الآیات، ص 86.
  24. تنقیح المقال، ص 165.