آرامگاه‌های افغانستان

از ویکی‌وحدت

آرامگاه های افغانستان یکی از مظاهر تاریخ، تمدن و آثار باستانی افغانستان که به واسطه آن هویت تاریخی منطقه ماوراء النهر را به نمایش می گذارد.

خواجه غلتان

مزار خواجه غلتان در هرات

آرامگاه خواجه غلتان ولی یا به اختصار خواجه غلتان یکی از آرامگاه‌های تاریخی شهر هرات است.

پیشینه

در مورد پیشینه این آرامگاه و خود خواجه غلتان روایت‌های متعددی در بین مردم وجود دارد. اما مشهورترین آنها این است که خواجه غلطان وقتی به سمت هرات می‌آمد از جانب کوهی وارد شهر هرات شد درین حال گفت که این شهر شهر اولیا است و هر چند قدم آن آن اولیایی خفته‌است پس من نمی‌توانم روی آن گام بگذارم که توهین به آنان خواهد شد. پس تصمیم گرفت که غلت‌زنان وارد شهر شود تا به گفته خودش گام بر خاک اولیا نگذارد؛ و او در همین چرخش نیز درگذشت[۱].

آرامگاه سلطان محمود غزنوی

آرامگاه سلطان محمود غزنوی که از ساختمانهای دوره غزنوی است در شش کیلومتری شمال شرقی شهر غزنی افغانستان قرار دارد. این ساختمان در زمان خود سلطان محمود غزنوی به نام عمارت فروزی شهرت داشت و پس از مرگ و به خاک سپاری سلطان محمود در آن، به روضه مشهور شد.آرامگاه مذکور در پی جنگ‌های چندین ساله و اوضاع جوی در حدود۳۰٪ ویران شده‌است. اکنون این آرامگاه در سال ۱۳۸۷ ترمیم شده‌است. نا گفته نماند که روضه که آرامگاه سلطان محمود در آن می‌باشد پر نفوس‌ترین قریه در ولسوالی مرکز ولایت غزنی می‌باشد.

یکی از اقدامات ارتش بریتانیا هنگام عقب‌نشینی از افغانستان در سال ۱۸۴۲ میلادی این بود که در روستای روضه در غزنی، اقدام به برداشتن درهای آرامگاه سلطان محمود غزنوی کردند چون به اشتباه فکر می‌کردند این درها به دستور سلطان محمود از معبد سومنات هند به غارت رفته و به افغانستان آورده شده بودند. سرگرد هنری راولینسون، نمایندهٔ بریتانیا در قندهار هر چند به اشتباه بودن این مسئله باور داشت اما چون دستور از مقامات بالا آمده بود، اطاعت کرد و در را به هندوستان برگرداند[۲].

آرامگاه شریف خان

آرامگاه شریف خان

آرامگاه شریف خان به‌طرف غرب منارهای غزنی نزدیک بهلول صاحب واقع بوده است.مقبره مذکور به صورت گنبدی از خشت پخته دارای تزئینات گچ‌بری دوره غزنوی بوده است در مر گاه دیوار درونی گنبد سوره «انما فتحنا» به خط ثلث خط خوش نوشته است که بیشتر با تزئینات ریخته در حدود ۴۰٪ تخریب شده است [۳].

آرامگاه محمد نادرشاه

آرامگاه محمد نادرشاه

آرامگاه نادرشاه در اصل نام آرامگاه محمد نادر شاه (پدر محمد ظاهرشاه) است که در شهر کابل در کشور افغانستان واقع است.این آرامگاه در فراز تپه مرنجان با شکل و اسلوب نوین بنا یافته و گنبد کبود آن از خشت پخته، کاشی و باقی از سنگ مرمر ساخته شده است.عمارت مذکور در دوره سلطنت محمدظاهرشاه بعد از سال ۱۳۱۳ (قمری) ساخته شده است [۴].


آرامگاه ملک سبزعلی صاحب

آرامگاه ملک سبزعلی صاحب ساختمانی تاریخی در استان لوگر کشور افغانستان است. این ساختمان به صورت گنبدی از خشت پخته بنا شده و در حدود پنج کیلومتری شمال شرقی استان لوگر قرار دارد. حدود چهل درصد از این بنا در اثر جنگهای داخلی افغانستان ویران شده است[۵].

تپه مرنجان

تپه مرنجان

تپهٔ مرنجان تپه‌ای است که در شهر کابل و در همسایگی ارگ ریاست‌جمهوری افغانستان جای گرفته‌است. از آن‌جا که آرامگاه محمد نادر شاه پادشاه پیشین افغانستان و برخی از کشته‌شدگان حزب دموکراتیک خلق افغانستان در این مکان جای گرفته است، به نام‌های تپهٔ نادرخان و تپهٔ شهدا نیز خوانده می‌شود. همچنین آمده‌است که نرنجان سنگ از هندی‌های افغانستان در جمله هیئات افغانی در دوران زمامداری امیر امان‌الله خان به هند فرستاده شد. امان‌الله خان این تپه و چمنزار کناری آن را به وی بخشید که بعدها این تپه به نام نرنجان خوانده شد و با گذشت زمان نرنجان به مرنجان تبدیل شد[۶].

شاه دو شمشیر

مسجد شاه دو شمشیر

شاه دو شمشیره در افسانه لیث بن قیس بن عباس یکی از سرداران جنگی عرب علیه کابلستان بود. می‌گویند او به اندازه انسان خشمناک بود که پس از تخریب دیوار کابل توسط منجنیق بادو دست شمشیر داشته سپاهیان کابل را می‌کشد. این سرلشکر پس از اینکه دیوار دهمزنگ شکاف برمی‌دارد با دو شمشیر به پیش آمده تا اینکه در محل که مسجد شاه دو شمشیره موقعیت دارد کشته می‌شود؛ و در همان‌جا دفن می‌گردد. پس از اینکه مسلمانان کاملاً فاتح می‌شود در کنار مدفن وی مسجد ساخته به نام شاه دو شمشیره نام‌گذاری می‌نمایند. مسجد شاه دو شمشیر برای چندین بار ویران گردید. در سال ۱۳۰۶ هجری شمسی مادر شاه امان اله آن را دوباره آباد می‌نمایند. تاریخ نویسان افغانان نظریه‌های متعدد دربارهٔ مقبره شاه دوشمشیره دارند.

کهزاد می‌گویند این مقبره از لیس بن قیس است. محمدحسین مستوفی الممالک، پدر استاد خلیل‌الله خلیلی، متنی در داخل زیارت نوشته‌است: افتخار دارم که امیرحبیب اله اجازه اعمار جدید را در کنار مقبره داده‌است. درلوحه برنجی نوشته‌است لیث بن قیس بن حضرت عباس. حضرت عباس عموی پیغمبر اسلام می‌باشد؛ ولی حضرت عباس پسری به نام قیس نداشته‌است. اعراب در سال۳۴–۳۶ برای اولین بار در زمان حضرت عثمان به سرلشکری عبدالرحمن بن سموره ویک تعداد از رجال جنگجو چون عمر بن عبیدالله تمیمی و عبدالله بن خازم سلمی و قطری بن فجاة و مهلب بن ابی صفره و عباد بن الحصین و غیره در راًس لشکرهای عربی به عزم جنگ با زنبیل عازم بُست و از آنجا حمله برکابل را ترتیب دادند. درین زمان احتمال دارد یک سرباز که خیلی خوب با دو شمشیر می‌جنگید از دست لشکریان کابل کشته شده‌است. پس از سال‌های دور مسلمانان آن زمان آن را زیارت قبول کردند.

اکادمیسین اعظم سیستانی می‌نویسد که این مقبره از لیس بن قیس نیست. احتمال داردکه که مقبره زنبیل شاه بوده باشد و مردم غرض مصون نگهداشتن وی به آن صیغه اسلامی زده باشند. زیاده تاریخ دانان می‌گویند زیارت شاه دوشمشیره مدفن یک عرب است که در سال ۳۶ کشته شده و در آنجا دفن گردیده‌است. طبق مشاهدات که بنده کریم پوپل در ماه سپتمبر سال۲۰۱۱ نمودم در مقبره دو آدم بدون سر دفن دیدم از مسولین سؤال نمودم که مقبره شخص دومی کی است گفتند شخص دوم تن عبدالرحمان بن اشعت است. عبدالرحمن بن اشعت پس از اینکه در جنگ با حجاج شکست می‌خورد دربست نزد عیاض بن هشام پناه می‌آورد. هشام خواست او را به حجاج تسلیم دهد.

کابل شاه از قضیه عبدالرحمن خبر گردیده بست را محاصره نموده عبدالرحمن را به کابل می‌آورد. پس از آن در اثر جنگ‌های متعدد کابل شاه تاب مقاومت را نداشته باج را به اعراب قبول می‌نماید و اعراب حملات خودرا قطع می‌کند. در سال ۷۰۳ عبدالرحمن به مرگ طبیعی می‌میرد. کابل شاه غرض اینکه خودرا با حجاج دوست نزدیک پندارد سر عبدالرحمن بن اشعت را به حجاج می‌فرستد و تنه آن را در کنار قیس نام دفن می‌نماید. در محل زیارت شاه دوشمشیره الی حمله یعقوب لیث زیارت و مسجد وجود نداشت. امکان آن می‌رود که در این عصر ساخته شده باشد زیرا کابل شاه نمی‌گذاشت مردم از سپاه دشمن او زیارتگاه سازند. کسی حاضر نمی‌شد که از مقبره دشمن زیارتگاه بسازد.

شهریان آن زمان کابل مردم همه بت‌پرست بودند. پس از زمان کوتاه که معامله‌گری تجارتی و روابط بین کابلیان و اعراب آغاز شد مسلمانان درجنب مقبره یک مسلمان مسجد غرض ادای نماز اعمار نمودند. عده ای می‌نویسند که قبل از مسجد این محل جایگاه بت آسمایی بوده امکان دارد زیرا کابلشاه پایتخت را با شمول بت‌ها و خزانه بطرف هند انتقال دادند. مسلمانان عادت داشتند بت خانه را خراب و به عوض آن مسجد آباد کنند. امکان دارد مسجد طور مجلل‌تر در زمان یعقوب لیث اعمار گردیده باشد.

درباره شاه دوشمشیره

در مرکز پرتردد شهر کابل، در فضائی مملو از ازدحام جمعیت و وسائل نقلیه، در کنار بسیاری از ساختمان نوساز و قدیمی، بنایی به چشم می‌خورد که متفاوت می‌باشد. گنبدی آبی رنگ با دو مناره در نزدیکی دریای خشک کابل که چشم را مجذوب می‌کند و آن اولین مسجد در شهرکابل می‌باشد. "مسجد شاه دو شمشیره" مسجد و زیارتگاهی است که اکثراً روزهای چهارشنبه مملو از جمعیت نیازمند می‌گردد. مسجد " شاه دوشمشیره " مکانی تاریخی است که به شکوه کابل افزوده و طی سال‌های جنگ و درگیری‌های داخلی اخیر افغانستان آسیبی ندیده‌است. این مسجد در قلب شهر کابل قرار دارد و در اصل زیارتگاهی است که به مسجد تبدیل شده و اکنون اهالی کابل از آن به عنوان مکانی برای نماز و برگزاری مراسم عبادت استفاده می‌کنند.

در سمت راست ورودی به مسجد لوحی تاریخی نصب گردیده و این آیه مبارک نوشته شده که: " یاایهاالذین آمنواارکعوا و اسجدو و اعبدوربکم و افعلو الخیر لعلکم تفلحون ". اطراف این مسجد، مکان تردد مردم کابل است و به همین دلیل و تاریخی بودن آن، زبانزد عام و خاص است و کمتر گردشگری است که به کابل بیاید و از این مسجد دیدن نکند. "مسجد شاه دوشمشیره" در طول تاریخ، تغییر نام داده و بنابر اظهار تاریخ نویسان افغانستان این مکان نخستین زیارتگاهی است که نخستین فرد عرب در آنجا به شهادت رسیده‌است.

برای نخستین بار لشکریان اسلام در سال ۳۶ هجری به بْست باستان حمله کردند و سپس رو به کابل نهادند. یکی از فرماندهان این لشکر" لیث بن قیس بن عباس" بود که بخشی از لشکریان را هدایت و رهبری می‌کرد. این لشکر پس از آنکه از دیوارهای بلند و مستحکم کابل گذشت، جنگ شدیدی در کابل رقم خورد که در جریان این جنگ، " لیث" به شهادت رسید و در همین مکان که اکنون "مسجد شاه دوشمشیره" نام دارد بخاک سپرده شد. دلیل اصلی نام‌گذاری این مسجد و زیارتگاه به نام "شاه دوشمشیره " این است که زمانی که "لیث بن قیس" وارد کابل شد، در جنگ با دو دست شمشیر می‌زد و به همین دلیل بود که این زیارتگاه به نام "شاه دوشمشیره" نامگذاری شد. در طول تاریخ "زیارتگاه شاه دوشمشیره" شاهد فراز و نشیب‌های زیادی بوده‌است و محل فوق چندین بار تخریب گردید، اما برای آخرین بار از سوی "ملکه سوریا " همسر " امان‌الله خان" نخستین پادشاه تاریخ افغانستان جدید، ساخته شد.

"مسجد شاه دوشمشیر" نشانی از فرهنگ معماری در افغانستان به‌شمار می‌رود و بیانگر ظرافت معماری دو قرن اخیر نیز می‌باشد. اکنون مسجد شاه دوشمشیره میزبان شهروندان کابلی بوده و خطبه‌های نماز جمعه و عید نیز در همین زیارتگاه برگزار می‌شود. علاوه بر این، مراسم دینی اهالی کابل نیز اکثراً در همین زیارتگاه برگزار می‌شود و مهم‌ترین دلیل آن آشنایی کامل ساکنان کابل با آن محل و نیز نزدیکی آن به تمام شهروندان است، زیرا این مسجد در قلب شهر کابل واقع شده‌است. کبوترهای سفید رنگ بی‌شماری در اطراف این زیارتگاه دیده می‌شوند که به زیبایی بیرونی آن افزوده‌است. نمای زیبای مسجد و قرار گرفتن آن در کنار رودخانه کابل، باستانی بودن زیارتگاه و موقعیت کلیدی آن سبب شده تا همه روزه شاهد افزایش بازدید کنندگان داخلی و خارجی باشیم[۷].

مسجد حاجی صاحب پای‌منار

زیارت شیخ سعدالدین احمد انصاری معروف به حاجی صاحب پایمنار در افغانستان واقع شده است. این مزار در روستای ده یحیی و تنگی جویبار که مشهور بقلعهٔ حاجی صاحب مدوح است دربین قلعهٔ اقامتگاه دورهٔ حیات شان واقع است.

محیط دژ تخمیناً در حدود دونیم جریب زمین است، از حصهٔ نصف محیط ساختمان زیارت و مربوطاتش آغاز شده، حیاط بدو بخش تقسیم شده که مابین بصورت خیابان و دو طرف باغچه و خیابان بوده عقب آنها گورستانی و بعد آن تعمیر مسجد و مزار و در وسط احاطه مسجد بزرگ جامع گنبد پوش وبه‌طرف جنوب مسجد جامع، مسجد دیگریست

به‌طرف شمال مسجد جامع رهرو احاطهٔ پیش روی مزار است که ازین رهرو داخل احاطهٔ مذکور شده وبعداً داخل گنبد می‌شود، اطراف گنبد چندین حجره‌های خورد منظم دارد، دربین گنبد که بالای پخته کاری آن تماماً تخته سنگ مرمر نصب بوده و حالا جز بعضی تخته‌های سنگ افتاده چیز دیگری از آن باقی نیست، اولاً مزار خود بزرگوار است که اطراف مزار بصورت صندوق و دارای کتاره سنگ مرمر است [۸].

آرامگاه و مسجد حاجی صاحب پایمنار ساختمان گنبدی از جمله یادمان‌های تاریخی افغانستان بوده که در شهرستان ده‌سبز در شمال شهر کابل قرار دارد. این اثر تاریخی دراثر جنگ‌ها و اوضاع جوی آسیب دیده‌است [۹].

میر سیدعلی ولی

میر علی ولی فرزند میر سید جلال‌الدین بخارایی صوفی شیعه اهل افغانستان قرن هفتم قمری و داماد معین الدین شاهرخ تیموری بود[۱۰][۱۱]. او در ولسوالی بلخاب، در شمال غرب افغانستان به فعالیت پرداخت و اکنون نسلی از سادات افغانستان به او منسوب هستند.

زندگی‌نامه

میر سید علی ولی بنا به قولی در حدود سال ۸۱۰ ق؛ و بنا به قولی دیگر در سدۀ هفتم از مسیر مشهد و سپس هرات وارد افغانستان می‌شود. وی در منطقۀ بلخاب که اکنون در ولایت سرپل افغانستان قرار دارد ساکن شده، ازدواج می‌کند و به تبلیغ دین و احکام اسلامی می‌پردازد.

حضور میر سید علی در بلخاب و فعالیت‌های علمی، دینی و مذهبی او در مناطق اطراف باعث رونق اسلام و مذهب جعفری نه تنها در بلخاب که در کل ساحۀ شمال افغانستان و هزارجات می‌گردد. با ورود وی به بلخاب کاروان‌هایی از عالمان و دولتمردان به قصد دیدار با وی از سمرقند تا هرات وارد بلخاب شدند؛ تا جایی که شاهرخ به شخصیت وی علاقه‌مند شد و چندین‌بار وی را از بلخاب به مرکز حکومت خراسان یعنی هرات دعوت نمود و دخترش را به عقد او درآورد. در آخرین سفر در حالی که شاهرخ در شهر ری دار فانی را وداع گفته بود، بر طبق وصیتش جنازۀ او را به هرات بردند و میر سید علی ولی بر او نماز خواند.

آغاز گسترش دین و دانش در بلخاب و نواحی اطراف آن به‌طور جدی به همین تاریخ بازمی‌گردد. از آن پس بلخاب به رغم دورافتادگی و محرومیت از همۀ امکانات زندگی، به‌عنوان یکی از مراکز مهم فرهنگی، علمی و دینی در کل افغانستان و به‌ویژه در شمال افغانستان عرض اندام می‌کند و تأثیرات بسیاری بر دیگر مناطق همجوار خود می‌گذارد که نقش مفید علمی و دینی خود را تاکنون نیز همچنان حفظ کرده‌است.

مزار جناب میر سید علی ولی در بلخاب

وی که در قسمت غرب درۀ بلخاب زندگی می‌کرد، پس از درگذشت، او را در همانجا به خاک سپردند و از آن پس غرب درۀ بلخاب درۀ مزار نامیده شد و قریۀ محل دفن او پای زیارت خوانده می‌شود. هم‌اکنون مقبرۀ میر سید علی یکی از زیارتگاه‌های معروف در شمال افغانستان است و همه ساله هزاران نفر به زیارت قبر میر سید علی می‌آیند.وی همچنین به عنوان جد سادات بلخاب و برخی از مناطق شمال افغانستان شناخته می‌شود.

یحیی بن زید

یحیی بن زید بن علی بن حسین بن علی، امام ششم شیعیان زیدیه و نوه بلافصل سجاد و یکی از چهار پسر زید بن علی(پیشوای زیدیه) که نسبش با سه واسطه هم پدری و هم مادری به علی بن ابی‌طالب می‌رسد. بنا به نقل مشهور وی در سال ۱۰۷ هجری قمری در محلهٔ بنی‌هاشم شهر مکه به دنیا آمد. مادرش ریطه دختر ابوهاشم عبدالله بن محمد حنفیه است. یحیی بن زید در سال ۱۲۵ هجری قمری در جوزجان کشته شد. مقبره وی در شهر سرپل در ولایت سرپل افغانستان است ولی در ایران مقبره‌هایی به وی منسوب است مانند مقبرهٔ وی در شهر گنبدکاووس [۱۲].[۱۳][۱۴]

قیام یحیی بن زید

پس از کشته شدن زید در کوفه مردی از بنی اسد به یحیی ابن زید گفت: خراسانی ها شیعیان ما هستند؛ بهتر است نزد ایشان بروی[۱۵]. یحیی نیز به اتفاق بعضی از یاران پدر خود به خراسان و شهرهای بیهق، نیشابور و سرخس رفت[۱۶]. بدین ترتیب بسیاری از شیعیان پیرامون وی گرد آمدند و با والی نیشابور جنگیدند و او را کشتند. سپس یحیی رهسپار بلخ شد ولی سپاهیان والی خراسان در جوزجانان راه را بر او بستند. در هنگامه جنگ به یحیی نیزه ای اصابت کرد و کشته شد و جسد وی را به دار آویختند، تا اینکه ابومسلم جسد یحیی را فرود آورد و در سرپل نزدیکی بلخ دفن کرد. مردم خراسان هفت روز عزاداری کردند و چناان از کشته شدن او اندوهگین شدند که در آن سال هرچه نوزاد پسر به دنیا آمد، زید و یحیی نام نهادند[۱۷].

مرقد و زیارت یحیی

مزار جناب یحیی بن زید در سرپل نزدیک بلخ

مزار «یحیی بن زید» در سر پل از زیارتگاه‌های مهم مردم افغانستان بخصوص شیعیان این کشور است که همه ساله مشتاقان فروانی از تمام نقاط کشور برای زیارت به آنجا سفر می‌کنند.

سر پل در گذشته بخشی از ولایت جوزجان محسوب می‌شد و در سال 1367 خورشیدی بر اساس تقسیماتی که صورت گرفت سرپل به عنوان ولایت مستقل در آمد.

مزار یحیی بن زید بعدها توسط حاکمان سلجوقی احداث شد، آنگونه که در کتاب «روایت نابسامانی» اثر «محمد علی عبدلی رحیمی» آمده است، بنای قدیم زیارتگاه از بین رفته و ویران شده و به تازگی بنایی در 2 طبقه، دارای حجره‌ها و چندین رواق برای کارهای فرهنگی و اداری، مهمانسرا و آسایشگاه خدام و زوار طراحی شده است. طبقه اول این زیارتگاه به ارتفاع 5/4 متر در نظر گرفته شده و در قسمت ورودی شرقی یک مناره به ارتفاع 22 متر طراحی و ساخته شده است.

همچنین یک گنبد به ارتفاع حدود 25 متر روی 16 ستون، بر روی مرقد احداث شده است.

صحن مرکزی این بنا نیز به مساحت 4621 متر زمین، دارای 4 درب ورودی طراحی گردیده است.

همچنین در قسمت شمالی بنا 850 متر مربع برای ساخت تأسیسات شامل منبع آب، قصابی، کشتارگاه و سردخانه در نظر گرفته شده است.

همه ساله در آستانه تحویل سال نو خورشیدی، مزار این امامزاده، از سرتاسر افغانستان زائران زیادی را به سوی خود جلب می‌کند.

در لحظه تحویل سال نو در جوار مزار علم بزرگی با حضور مقامات دولتی و شخصیت‌های مذهبی و عموم مردم بر افراشته می‌شود و تا 40 روز همچنان بر افراشته می‌ماند و در روز چهلم با انجام مراسمی علم به جایگاه اصلی خود در داخل زیارتگاه باز می‌گردد[۱۸].

در تصاویر مزار یحیی بن زید[۱۹] مزار یحیی بن زید را در سه طبقه نشان می دهد که هر طبقه آن 15 اتاق دارد.

ساختمان این حرم در مساحت 3600 متر مربع دارای 60 ستون و چهار درب ورودی اصلی است.

از 60 ستون 12 ستون آن زیر گنبد قرار دارد و گنبد روی آنها استوار است. 8 پایه اصلی آن که 10 متر به عمق زمین بتون ریزی شده قرار دارد.

گنبدی کوچک که بالای مزار بنا شده است بر اساس خط کوفی که در داخل حرم بکار برده شده، نشانگر آن است که این گنبد قدمت 900 ساله دارد.

به همین خاطر این گنبد در فهرست یونسکو به عنوان آثار تاریخی کشور ثبت شده است.

این زیارتگاه دارای یک کتابخانه مجهز است که در آن کتابخانه بیش از 100 هزار جلد کتاب در رابطه با موضوعات مختلف دارد که از سوی مردم از سراسر افغانستان جمع آوری شده است[۲۰].

پانویس