confirmed
۸٬۰۹۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
گروهى از اهل كتاب چنان در آتش حسادت هدايت يابى مسلمانان و نعمت هاى خداداد آنان مىسوختند كه از هيچ كوششى براى تضعيف عقيده و ايمان آنان و بازگشت از اسلام فروگذار نمىكردند: «ودَّت طَائِفَةٌ مِن اَهلِ الكِتبِ لَويُضِلّونَكُم» (سوره آل عمران/3،69)، از اين رو خداوند مؤمنان را از پيروى آنها برحذر داشته تا مبادا آنان را از اسلام جدا ساخته، به كفر بازگردانند: «اِن تُطيعوا فَريقـًا مِنَ الَّذينَ اوتُواالكِتبَ يَرُدّوكُم بَعدَ ايمنِكُم كفِرين».<ref>التبيان، ج2، ص541؛ مجمع البيان، ج2، ص353.</ref>(سوره آل عمران/3،100) | گروهى از اهل كتاب چنان در آتش حسادت هدايت يابى مسلمانان و نعمت هاى خداداد آنان مىسوختند كه از هيچ كوششى براى تضعيف عقيده و ايمان آنان و بازگشت از اسلام فروگذار نمىكردند: «ودَّت طَائِفَةٌ مِن اَهلِ الكِتبِ لَويُضِلّونَكُم» (سوره آل عمران/3،69)، از اين رو خداوند مؤمنان را از پيروى آنها برحذر داشته تا مبادا آنان را از اسلام جدا ساخته، به كفر بازگردانند: «اِن تُطيعوا فَريقـًا مِنَ الَّذينَ اوتُواالكِتبَ يَرُدّوكُم بَعدَ ايمنِكُم كفِرين».<ref>التبيان، ج2، ص541؛ مجمع البيان، ج2، ص353.</ref>(سوره آل عمران/3،100) | ||
تلاش آنان براى گمراه كردن مسلمانان به درجهاى رسيد كه در توطئهاى خطرناك تصميم گرفتند صبحگاهان با اظهار اسلام به صف مسلمانان بپيوندند؛ اما شبانگاهان ارتداد خود را اعلام كنند | تلاش آنان براى گمراه كردن مسلمانان به درجهاى رسيد كه در توطئهاى خطرناك تصميم گرفتند صبحگاهان با اظهار اسلام به صف مسلمانان بپيوندند؛ اما شبانگاهان ارتداد خود را اعلام كنند<ref>التبيان، ج2، ص499؛ جوامع الجامع، ج1، ص182.</ref> تا مسلمانان بپندارند كه آنان با اسلام مخالفتى ندارند؛ اما چون پس از تحقيق، بطلان آن را فهميدند از آن دست كشيدهاند. | ||
اين توطئه چنان خطرناك بود كه مىتوانست تهديدى جدى براى نو مسلمانان سست ايمان باشد؛ اما قرآن خطر آن را به پيامبر صلى الله عليه و آله گوشزد كرد و مانع اين توطئه شد: «و قالَت طَائِفَةٌ مِن اَهلِ الكِتبِ ءامِنوا بِالَّذى اُنزِلَ عَلَى الَّذينَ ءامَنوا وَجهَ النَّهارِ واكفُرُوا ءاخِرَهُ لَعَلَّهُم يَرجِعون». | اين توطئه چنان خطرناك بود كه مىتوانست تهديدى جدى براى نو مسلمانان سست ايمان باشد؛ اما قرآن خطر آن را به پيامبر صلى الله عليه و آله گوشزد كرد و مانع اين توطئه شد: «و قالَت طَائِفَةٌ مِن اَهلِ الكِتبِ ءامِنوا بِالَّذى اُنزِلَ عَلَى الَّذينَ ءامَنوا وَجهَ النَّهارِ واكفُرُوا ءاخِرَهُ لَعَلَّهُم يَرجِعون».<ref>جامع البيان، مج3، ج3، ص422ـ425؛ جوامع الجامع، ج1، ص182؛ تفسير ابنكثير، ج1، ص381.</ref> (سوره آل عمران/3،72) | ||
برخى آيه را در شأن 12 نفر از احبار يهود خيبر نازل دانستهاند. آنان با يكديگر قرار گذاشتند پس از اجراى تصميم ياد شده، بگويند كه ما پس از بررسى تورات و مشورت باعالمان خويش دريافتيم كه محمد صلى الله عليه و آله ويژگي هاى پيامبر موعود را ندارد و ادعاى باطلى مىكند. | برخى آيه را در شأن 12 نفر از احبار يهود خيبر نازل دانستهاند. آنان با يكديگر قرار گذاشتند پس از اجراى تصميم ياد شده، بگويند كه ما پس از بررسى تورات و مشورت باعالمان خويش دريافتيم كه محمد صلى الله عليه و آله ويژگي هاى پيامبر موعود را ندارد و ادعاى باطلى مىكند.<ref>جوامع الجامع، ج1، ص182.</ref> | ||
==ايجاد تفرقه ميان مسلمانان== | ==ايجاد تفرقه ميان مسلمانان== | ||
اهل كتاب به ويژه يهود همواره در پى انتقام از مسلمانان بودند و يكى از راههاى انتقام ايجاد تفرقه ميان آنان بوده است و چون اهل كتاب از ديرباز در مدينه و پيرامون آن سكونت داشتند و از اختلافات ديرينه ميان اوس و خزرج و ريشه اين منازعات باخبر بودند با استفاده از هر فرصت مناسبى اين منازعات را به ياد آنان انداخته، آتش فتنه را شعله ور مىساختند. شمارى از مفسران، | اهل كتاب به ويژه يهود همواره در پى انتقام از مسلمانان بودند و يكى از راههاى انتقام ايجاد تفرقه ميان آنان بوده است و چون اهل كتاب از ديرباز در مدينه و پيرامون آن سكونت داشتند و از اختلافات ديرينه ميان اوس و خزرج و ريشه اين منازعات باخبر بودند با استفاده از هر فرصت مناسبى اين منازعات را به ياد آنان انداخته، آتش فتنه را شعله ور مىساختند. شمارى از مفسران،<ref>جامعالبيان، مج3، ج4، ص32ـ33؛ تفسير قرطبى، ج4، ص100؛ لباب النقول، ص65.</ref> آيات 99 ـ 100 سوره آل عمران/3، را اشاره به اين تفرقهافكنى از سوى يهود دانستهاند: «قُل ياَهلَ الكِتبِ لِمَ تَصُدّونَ عَن سَبيلِ اللّهِ مَن ءامَنَ تَبغونَها عِوَجـًا...». | ||
گاهى نيز كار اختلاف برانگيزى چنان مؤثر مىافتاد كه دو طرف دست به سلاح مىبردند. در اين گونه موارد آتش فتنه با تماس هاى مكرر پيامبر صلى الله عليه و آله با اوس و خزرج و پند و نصيحت آنها خاموش مىشد. | گاهى نيز كار اختلاف برانگيزى چنان مؤثر مىافتاد كه دو طرف دست به سلاح مىبردند. در اين گونه موارد آتش فتنه با تماس هاى مكرر پيامبر صلى الله عليه و آله با اوس و خزرج و پند و نصيحت آنها خاموش مىشد.<ref>جامعالبيان، مج3، ج4، ص32ـ33؛ تفسير قرطبى، ج4، ص100؛ لباب النقول، ص65.</ref> | ||
==فشار اقتصادى== | ==فشار اقتصادى== | ||
يهود با عدم پرداخت ديون خود به مسلمانان درصدد فشار اقتصادى به آنان برآمدند. اين اقدام زمانى صورت گرفت كه وضعيت مالى مسلمانان در مدينه بسيار دشوار بود و آنان از پرداخت پول مسلمانان در ازاى خريد كالا به اين دليل كه اين معامله در دوران جاهليت و پيش از اسلام انجام گرفته، سرباز زدند. | يهود با عدم پرداخت ديون خود به مسلمانان درصدد فشار اقتصادى به آنان برآمدند. اين اقدام زمانى صورت گرفت كه وضعيت مالى مسلمانان در مدينه بسيار دشوار بود و آنان از پرداخت پول مسلمانان در ازاى خريد كالا به اين دليل كه اين معامله در دوران جاهليت و پيش از اسلام انجام گرفته، سرباز زدند. | ||
به گفته برخى مفسران آيه 75 سوره آل عمران/ 3 به اين نكته اشاره دارد | به گفته برخى مفسران آيه 75 سوره آل عمران/ 3 به اين نكته اشاره دارد<ref> | ||
التبيان، ج2، ص504؛ الصحيح من السيره، ج6، ص32.</ref>؛ همچنين هنگامى كه پيامبر صلى الله عليه و آله ابوبكر را براى دريافت كمك مالى نزد رهبر قبيله بنىقينقاع فرستاد، آنان به طعنه گفتند كه خداى شما دست نياز به سوى ما گشوده و او تهيدست و ما توانگريم. (سوره آل عمران/3،181) -<ref>جامع البيان، مج3، ج4، ص258ـ261؛ اسباب النزول، ص88.</ref> | |||
==آزار پيامبر صلى الله عليه و آله و مسلمانان== | ==آزار پيامبر صلى الله عليه و آله و مسلمانان== | ||
برخى آيات نشان مىدهد كه افرادى از اهل كتاب همانند مشركان با شيوههاى گوناگون، از جمله با سخنان خود، مسلمانان را اذيت مىكردند: «ولَتَسمَعُنَّ مِنَ الَّذينَ اُوتواالكِتبَ مِن قَبلِكُم ومِنَ الَّذينَ اَشرَكوا اَذىً كَثيرًا...». (سوره آل عمران/3،186) برخى آيه را در شأن كعب بن اشرفِ شاعر از يهوديان مدينه نازل دانستهاند كه در اشعار خويش به تحريك مشركان و هجو پيامبر صلى الله عليه و آله و مسلمانان پرداخته و نام و زيبايي هاى زنان مسلمان را موضوع غزلهاى عاشقانه خود قرار مىداد. | برخى آيات نشان مىدهد كه افرادى از اهل كتاب همانند مشركان با شيوههاى گوناگون، از جمله با سخنان خود، مسلمانان را اذيت مىكردند: «ولَتَسمَعُنَّ مِنَ الَّذينَ اُوتواالكِتبَ مِن قَبلِكُم ومِنَ الَّذينَ اَشرَكوا اَذىً كَثيرًا...». (سوره آل عمران/3،186) برخى آيه را در شأن كعب بن اشرفِ شاعر از يهوديان مدينه نازل دانستهاند كه در اشعار خويش به تحريك مشركان و هجو پيامبر صلى الله عليه و آله و مسلمانان پرداخته و نام و زيبايي هاى زنان مسلمان را موضوع غزلهاى عاشقانه خود قرار مىداد.<ref>مجمعالبيان، ج2، ص903؛ زادالمسير، ج1، ص520.</ref> | ||
برخى نيز آن را اشاره به سخن يكى از يهوديان دانستهاند كه با شنيدن آيه «مَن ذَاالَّذى يُقرِضُ اللّهَ قَرضـًا حَسَنـًا...». (سوره بقره/2،245) در تمسخر آن، خدا را تهيدست و خود را توانگر خوانده بود. | برخى نيز آن را اشاره به سخن يكى از يهوديان دانستهاند كه با شنيدن آيه «مَن ذَاالَّذى يُقرِضُ اللّهَ قَرضـًا حَسَنـًا...». (سوره بقره/2،245) در تمسخر آن، خدا را تهيدست و خود را توانگر خوانده بود.<ref>تفسير قرطبى، ج4، ص193.</ref> | ||
==مسخره كردن اسلام== | ==مسخره كردن اسلام== | ||
گروهى از اهل كتاب، دين و آيات الهى را به بازى و تمسخر مىگرفتند، براى همين خداوند مسلمانان را از دوستى با آنان برحذر مىداشت: «...لاتَتَّخِذوا الَّذينَ اتَّخَذوا دينَكُم هُزُوًا ولَعِبـًا مِنَ الَّذينَ اوتواالكِتبَ مِن قَبلِكُم والكُفّارَ اَولِياءَ...».(سوره مائده/5،57) مفسران آيه را اشاره به برخورد افرادى از اهل كتاب دانستهاند كه نزد مسلمانان اظهار اسلام كرده ولى در واقع بر كفر خود مانده بودند. آنان با اين كار اسلام را بازيچه خود قرار مىدادند. | گروهى از اهل كتاب، دين و آيات الهى را به بازى و تمسخر مىگرفتند، براى همين خداوند مسلمانان را از دوستى با آنان برحذر مىداشت: «...لاتَتَّخِذوا الَّذينَ اتَّخَذوا دينَكُم هُزُوًا ولَعِبـًا مِنَ الَّذينَ اوتواالكِتبَ مِن قَبلِكُم والكُفّارَ اَولِياءَ...».(سوره مائده/5،57) مفسران آيه را اشاره به برخورد افرادى از اهل كتاب دانستهاند كه نزد مسلمانان اظهار اسلام كرده ولى در واقع بر كفر خود مانده بودند. آنان با اين كار اسلام را بازيچه خود قرار مىدادند.<ref>جامعالبيان، مج4، ج6، ص391؛ مجمعالبيان، ج3، ص328؛ الميزان، ج6، ص27.</ref> | ||
آنان همچنين با شنيدن صداى اذان و دعوت مردم به سوى نماز، آن را به مسخره گرفته، مىخنديدند - | آنان همچنين با شنيدن صداى اذان و دعوت مردم به سوى نماز، آن را به مسخره گرفته، مىخنديدند -<ref>مجمع البيان، ج3، ص329؛ الميزان، ج6، ص28.</ref> «و اِذا نادَيتُم اِلَى الصَّلوةِ اتَّخَذوها هُزُوًا ولَعِبـًا ذلِكَ بِاَنَّهُم قَومٌ لايَعقِلون». (سوره مائده/5،58) قرآن ريشه چنين برخوردى را نابخردى و فقدان فهم درست معارف و معانى نهفته در اين اعمال عبادى مىخواند -<ref>جامع البيان، مج4، ج6، ص393؛ تفسير ابنكثير، ج2، ص75؛ الميزان، ج6، ص28.</ref> كه دليل ديگرى جز ايمان مسلمانان به خداوند، قرآن، كتب آسمانى پيشين و فاسق بودن اغلب اهل كتاب نداشت: «قُل ياَهلَ الكِتبِ هَل تَنقِمونَ مِنّا اِلاّ اَن ءامَنّا بِاللّهِ وما اُنزِلَ اِلَينا وما اُنزِلَ مِن قَبلُ واَنَّ اَكثَرَكُم فسِقون». (سوره مائده/5،59) | ||
==تحريف و كتمان بشارت بعثت پيامبر اسلام== | ==تحريف و كتمان بشارت بعثت پيامبر اسلام== | ||
بر اساس برخى آيات، اهل كتاب بر پايه بشارت هاى آمده در تورات و انجيل، خيلى دقيق و روشن، پيامبر اسلام را مىشناختهاند (سوره بقره/2، 146؛ سوره آل عمران/3، 20)؛ اما به رغم اين بشارت ها، دست به تحريف و كتمان آنها زده، از تصديق حقانيت قرآن و پيامبر اسلام خوددارى مىكردند. | بر اساس برخى آيات، اهل كتاب بر پايه بشارت هاى آمده در تورات و انجيل، خيلى دقيق و روشن، پيامبر اسلام را مىشناختهاند (سوره بقره/2، 146؛ سوره آل عمران/3، 20)؛ اما به رغم اين بشارت ها، دست به تحريف و كتمان آنها زده، از تصديق حقانيت قرآن و پيامبر اسلام خوددارى مىكردند. | ||
تغيير كلماتى همچون «فارقليطا» كه معادل كلمه «احمد» صلى الله عليه و آله است به «پاركلى طوس» نمونهاى از اين تحريف ها است، | تغيير كلماتى همچون «فارقليطا» كه معادل كلمه «احمد» صلى الله عليه و آله است به «پاركلى طوس» نمونهاى از اين تحريف ها است،<ref>كنزالدقائق، ج2، ص468؛ صيانة القرآن من التحريف، ص121ـ148؛ نورالبراهين، ج2، ص457ـ458؛ كشفالغطاء، ج2، ص388ـ389.</ref> از اين رو، قرآن اهل كتاب را بدان جهت كه در كتاب هاى آسمانى دست برده و آن را به صورت ناقص ارائه دادهاند سرزنش مىكند: «تَجعَلونَهُ قَراطيسَ تُبدونَها و تُخفونَ كَثيرًا» (سوره انعام/6،91) و چون تحريف و تصرف آنها در كتاب خدا، موجب شد بخش هاى فراوانى از كتاب الهى از بين برود آنان را از كسانى مىشمارد كه تنها از بخشى از كتاب آسمانى بهرهبردهاند: «الَّذينَ اُوتوا نَصيبـًا مِنَ الكِتبِ».<ref> الميزان، ج3، ص124، 308، 330.</ref> (سوره نساء/4، 51) | ||
=برخورد قرآن با اهل كتاب= | =برخورد قرآن با اهل كتاب= | ||
خط ۸۵: | خط ۸۶: | ||
از آيات قرآن و نيز سيره رسول اكرم صلى الله عليه و آله برمىآيد كه نخستين گام در برخورد با اهل كتاب دعوت آنان به پذيرش اسلام است: «ياَيُّهَا الَّذينَ اُوتواالكِتبَ ءامِنوا بِما نَزَّلنا مُصَدِّقـًا لِما مَعَكُم» (سوره نساء/4، 47)، بدين ترتيب قرآن در نخستين مرحله دين آنان را منسوخ و پايان يافته اعلام و براى دعوت آنان به پذيرش اسلام از شيوه استدلال و برهان استفاده و اعلام كرد: در صورتى كه اين راه مجابشان نسازد تا سر حد مباهله و ملاعنه نيز پيش مىرود، (سوره آل عمران/ 3، 61) تا جايى كه خداوند به آنان هشدار مىدهد كه اگر به قرآن و اسلام ايمان نياورند آنان را مسخ يا لعن خواهد كرد: «ياَيُّهَا الَّذينَ اُوتواالكِتبَ ءامِنوا بِما نَزَّلنا مُصَدِّقـًا لِما مَعَكُم مِن قَبلِ اَن نَطمِسَ وُجوهـًا فَنَرُدَّها عَلى اَدبارِها اَونَلعَنَهُم...». (سوره نساء/4، 47) | از آيات قرآن و نيز سيره رسول اكرم صلى الله عليه و آله برمىآيد كه نخستين گام در برخورد با اهل كتاب دعوت آنان به پذيرش اسلام است: «ياَيُّهَا الَّذينَ اُوتواالكِتبَ ءامِنوا بِما نَزَّلنا مُصَدِّقـًا لِما مَعَكُم» (سوره نساء/4، 47)، بدين ترتيب قرآن در نخستين مرحله دين آنان را منسوخ و پايان يافته اعلام و براى دعوت آنان به پذيرش اسلام از شيوه استدلال و برهان استفاده و اعلام كرد: در صورتى كه اين راه مجابشان نسازد تا سر حد مباهله و ملاعنه نيز پيش مىرود، (سوره آل عمران/ 3، 61) تا جايى كه خداوند به آنان هشدار مىدهد كه اگر به قرآن و اسلام ايمان نياورند آنان را مسخ يا لعن خواهد كرد: «ياَيُّهَا الَّذينَ اُوتواالكِتبَ ءامِنوا بِما نَزَّلنا مُصَدِّقـًا لِما مَعَكُم مِن قَبلِ اَن نَطمِسَ وُجوهـًا فَنَرُدَّها عَلى اَدبارِها اَونَلعَنَهُم...». (سوره نساء/4، 47) | ||
از اين رو رسول اكرم صلى الله عليه و آله به محض ورود به مدينه اهل كتاب را به اسلام فراخواند و چون سرباز زدند با آنان پيمانى را كه مشتمل بر اصول همزيستى مسالمتآميز بود، امضا كرد | از اين رو رسول اكرم صلى الله عليه و آله به محض ورود به مدينه اهل كتاب را به اسلام فراخواند و چون سرباز زدند با آنان پيمانى را كه مشتمل بر اصول همزيستى مسالمتآميز بود، امضا كرد<ref>البداية والنهايه، ج3، ص165، 176ـ177؛ سيرةالنبى صلى الله عليه وآله، ص273.</ref>؛ اما هرگز آنان را به پذيرش اسلام وادار نساخت. | ||
همچنين اسلام با پيشبينى جزيه، جان، مال، عرض و مراكز دينى آنان را در پناه حكومت اسلامى محفوظ و محترم دانست و مسلمانان به رغم جواز ارتباط و اختلاط با اهل كتاب از دوست گرفتن آنان و اعتماد به آنها برحذر شدند: «لاتَتَّخِذوا اليَهودَ والنَّصرَى اَولِياءَ». (سوره مائده/5،51) | همچنين اسلام با پيشبينى جزيه، جان، مال، عرض و مراكز دينى آنان را در پناه حكومت اسلامى محفوظ و محترم دانست و مسلمانان به رغم جواز ارتباط و اختلاط با اهل كتاب از دوست گرفتن آنان و اعتماد به آنها برحذر شدند: «لاتَتَّخِذوا اليَهودَ والنَّصرَى اَولِياءَ». (سوره مائده/5،51) | ||
خط ۹۵: | خط ۹۶: | ||
قرآن با وعده پاك شدن گناهان پيشين و ورود به بهشت، اهل كتاب را به پذيرش اسلام ترغيب مىكرد: «ولَو اَنَّ اَهلَ الكِتبِ ءامَنوا واتَّقَوا لَكَفَّرنا عَنهُم سَيِّاتِهِم ولاََدخَلنهُم جَنّتِ النَّعيم» (سوره مائده/5،65) و در ادامه و براى ترغيب بيشتر، پايبندى به تورات و انجيل را زمينه ساز برخوردارى از بركات آسمان و زمين مىخواند: «وَلَوْ أَنَّهُمْ أَقَامُواْ التَّوْرَاةَ وَالإِنجِيلَ وَمَا أُنزِلَ إِلَيهِم مِّن رَّبِّهِمْ لأكَلُواْ مِن فَوْقِهِمْ وَمِن تَحْتِ أَرْجُلِهِم». (سوره مائده/5،66) | قرآن با وعده پاك شدن گناهان پيشين و ورود به بهشت، اهل كتاب را به پذيرش اسلام ترغيب مىكرد: «ولَو اَنَّ اَهلَ الكِتبِ ءامَنوا واتَّقَوا لَكَفَّرنا عَنهُم سَيِّاتِهِم ولاََدخَلنهُم جَنّتِ النَّعيم» (سوره مائده/5،65) و در ادامه و براى ترغيب بيشتر، پايبندى به تورات و انجيل را زمينه ساز برخوردارى از بركات آسمان و زمين مىخواند: «وَلَوْ أَنَّهُمْ أَقَامُواْ التَّوْرَاةَ وَالإِنجِيلَ وَمَا أُنزِلَ إِلَيهِم مِّن رَّبِّهِمْ لأكَلُواْ مِن فَوْقِهِمْ وَمِن تَحْتِ أَرْجُلِهِم». (سوره مائده/5،66) | ||
با توجه به اين كه عمل واقعى به اين دو كتاب آسمانى و همه آموزههاى آن مستلزم پذيرش اسلام است، مقصود قرآن آن است كه عمل به اين دو كتاب به پذيرش اسلام انجاميده، چنين بركاتى را براى آنان به همراه خواهد داشت، از اينرو در كنار عمل به تورات و انجيل از عمل به آنچه براى ايشان فرو فرستاده شده (قرآن) ياد كرده است. | با توجه به اين كه عمل واقعى به اين دو كتاب آسمانى و همه آموزههاى آن مستلزم پذيرش اسلام است، مقصود قرآن آن است كه عمل به اين دو كتاب به پذيرش اسلام انجاميده، چنين بركاتى را براى آنان به همراه خواهد داشت، از اينرو در كنار عمل به تورات و انجيل از عمل به آنچه براى ايشان فرو فرستاده شده (قرآن) ياد كرده است.<ref> الميزان، ج6، ص38.</ref> قرآن، مسلمان شدن اهل كتاب را به خير و صلاح خود آنان مىخواند: «...ولَو ءامَنَ اَهلُ الكِتبِ لَكانَ خَيرًالَهُم...». (سوره آل عمران/3،110) | ||
=ستايش و نكوهش اهل كتاب در قرآن= | =ستايش و نكوهش اهل كتاب در قرآن= | ||
خط ۱۰۴: | خط ۱۰۵: | ||
==وجود دين باوران حقيقى در ميان آنان== | ==وجود دين باوران حقيقى در ميان آنان== | ||
قرآن از مؤمنان حقيقى در ميان اهل كتاب خبر داده است (سوره نساء/ 4، 162؛ سوره قصص/ 28، 52 ـ 53)؛ ايمانى كه آنان را به تلاوت آيات الهى، عبادت شبانه، امر به معروف و نهى از منكر و شتاب در كارهاى خير وامىدارد: «يَتلونَ ءايتِ اللّهِ ءاناءَ الَّيلِ وهُم يَسجُدون × يُؤمِنونَ بِاللّهِ واليَومِ الأخِرِ و يَأمُرونَ بِالمَعروفِ و يَنهَونَ عَنِ المُنكَرِ و يُسرِعونَ فِى الخَيرتِ واُولئِكَ مِنَ الصّلِحين» (سوره آل عمران/3،113 ـ 114) و هنگامى كه آيات الهى بر آنان خوانده مىشود از ديدگانشان اشك مىبارد: «و اِذَا سَمِعوا ما اُنزِلَ اِلَى الرَّسولِ تَرَى اَعيُنَهُم تَفيضُ مِنَالدَّمع». (سوره مائده/5،83) برخى از مفسران مصداق اين آيه و دو آيه پس از آن را نجاشى و اطرافيان او دانستهاند كه با تلاوت آيات قرآن از سوى جعفر بن ابىطالب و تمجيد از عيسى و مريم عليهماالسلام به حقانيت اين آيات پى برده، ايمان آوردند. | قرآن از مؤمنان حقيقى در ميان اهل كتاب خبر داده است (سوره نساء/ 4، 162؛ سوره قصص/ 28، 52 ـ 53)؛ ايمانى كه آنان را به تلاوت آيات الهى، عبادت شبانه، امر به معروف و نهى از منكر و شتاب در كارهاى خير وامىدارد: «يَتلونَ ءايتِ اللّهِ ءاناءَ الَّيلِ وهُم يَسجُدون × يُؤمِنونَ بِاللّهِ واليَومِ الأخِرِ و يَأمُرونَ بِالمَعروفِ و يَنهَونَ عَنِ المُنكَرِ و يُسرِعونَ فِى الخَيرتِ واُولئِكَ مِنَ الصّلِحين» (سوره آل عمران/3،113 ـ 114) و هنگامى كه آيات الهى بر آنان خوانده مىشود از ديدگانشان اشك مىبارد: «و اِذَا سَمِعوا ما اُنزِلَ اِلَى الرَّسولِ تَرَى اَعيُنَهُم تَفيضُ مِنَالدَّمع». (سوره مائده/5،83) برخى از مفسران مصداق اين آيه و دو آيه پس از آن را نجاشى و اطرافيان او دانستهاند كه با تلاوت آيات قرآن از سوى جعفر بن ابىطالب و تمجيد از عيسى و مريم عليهماالسلام به حقانيت اين آيات پى برده، ايمان آوردند.<ref>جامع البيان، مج5، ج7، ص4ـ5.</ref> | ||
==امانتدارى== | ==امانتدارى== | ||
برخى از اهل كتاب چنان امانتدار توصيف شدهاند كه اگر دينارهاى فراوانى به امانت به آنان داده شود به صاحبانش بازمىگردانند: «و مِن اَهلِ الكِتبِ مَن اِن تَأمَنهُ بِقِنطار يُؤَدِّهِ اِلَيكَ». (سوره آل عمران/3،75) قنطار را به معناى مالى فراوان و نامشخص، پوست گاو پر از طلا، 4000 دينار و... دانستهاند. | برخى از اهل كتاب چنان امانتدار توصيف شدهاند كه اگر دينارهاى فراوانى به امانت به آنان داده شود به صاحبانش بازمىگردانند: «و مِن اَهلِ الكِتبِ مَن اِن تَأمَنهُ بِقِنطار يُؤَدِّهِ اِلَيكَ». (سوره آل عمران/3،75) قنطار را به معناى مالى فراوان و نامشخص، پوست گاو پر از طلا، 4000 دينار و... دانستهاند.<ref> النهايه، ج4، ص113؛ لسانالعرب، ج11، ص320، «قنطر»؛ مجمعالبحرين، ج3، ص522ـ523، «قطر».</ref> | ||
==برخوردارى از مكارم اخلاقى== | ==برخوردارى از مكارم اخلاقى== | ||
خط ۱۲۱: | خط ۱۲۲: | ||
==حسادت== | ==حسادت== | ||
حسادت اهل كتاب به ويژه يهود نسبت به مسلمانان بر اثر برگزيده شدن پيامبر آخرالزمان صلى الله عليه و آله از ميان غير آنان، سبب مخالفت شديد آنها شده است. آنان چنان به نعمت هايى كه به مسلمانان مىرسيد حسادت مىورزيدند كه در آتش خشم خود مىسوختند: | حسادت اهل كتاب به ويژه يهود نسبت به مسلمانان بر اثر برگزيده شدن پيامبر آخرالزمان صلى الله عليه و آله از ميان غير آنان، سبب مخالفت شديد آنها شده است. آنان چنان به نعمت هايى كه به مسلمانان مىرسيد حسادت مىورزيدند كه در آتش خشم خود مىسوختند:<ref>جامعالبيان، مج1، ج1، ص585؛ التبيان، ج1، ص349؛ مجمع البيان، ج1، ص314.</ref> «بَغيـًا اَن يُنَزِّلَ اللّهُ مِن فَضلِهِ عَلى مَن يَشاءُ مِن عِبادِهِ فَباء و بِغَضَب عَلى غَضَب». (سوره بقره/2،90) آنان همچنين به سبب حسادت، مشركان بتپرست را هدايت يافتهتر از پيامبر صلى الله عليه و آله و مسلمانان مىخواندند. قرآن با توجه به اين نكته كه خداوند بر اساس مصالح و حكمت ها نعمت هايش را به برخى از بندگان داده و از برخى ديگر دريغ مىكند، آنها را به سبب چنين رشكى سخت نكوهش كرده است: «اَلَم تَرَ اِلَى الَّذينَ اُوتوا نَصيبـًا مِنَ الكِتبِ يُؤمِنونَ بِالجِبتِ والطّغوتِ و يَقولونَ لِلَّذينَ كَفَروا هؤُلاءِ اَهدى مِنَ الَّذينَ ءامَنوا سَبيلا × اَم يَحسُدونَ النّاسَ عَلى ما ءاتهُمُ اللّهُ مِن فَضلِه». (سوره نساء/4،51، 54 و نيز ر.ك: سوره بقره/2، 109) | ||
اين آيات در شأن شمارى از عالمان يهود نازل شده كه هنگام پرسش مشركان از آنها درباره مقايسه اسلام و آيين بتپرستى، مشركان را هدايت يافتهتر مىخواندند. | اين آيات در شأن شمارى از عالمان يهود نازل شده كه هنگام پرسش مشركان از آنها درباره مقايسه اسلام و آيين بتپرستى، مشركان را هدايت يافتهتر مىخواندند.<ref>جامعالبيان، مج4، ج5، ص187ـ188؛ التبيان، ج3، ص223؛ الميزان، ج4، ص375.</ref> | ||
==بدخواهى== | ==بدخواهى== | ||
اهل كتاب هماره به جاى خيرخواهى، بدخواه مسلمانان بودند به گونهاى كه اگر مسلمانان به موفقيتى چون همبستگى، پيروزى در جنگ، گسترش اسلام و... مىرسيدند ناراحت و اگر شرّى به آنان مىرسيد خوشحال مىشدند: «اِن تَمسَسكُم حَسَنَةٌ تَسُؤهُم واِن تُصِبكُم سَيِّئَةٌ يَفرَحوا بِها». (سوره آل عمران/3،120) | اهل كتاب هماره به جاى خيرخواهى، بدخواه مسلمانان بودند به گونهاى كه اگر مسلمانان به موفقيتى چون همبستگى، پيروزى در جنگ، گسترش اسلام و... مىرسيدند ناراحت و اگر شرّى به آنان مىرسيد خوشحال مىشدند: «اِن تَمسَسكُم حَسَنَةٌ تَسُؤهُم واِن تُصِبكُم سَيِّئَةٌ يَفرَحوا بِها». (سوره آل عمران/3،120)<ref>جامع البيان، مج3، ج4، ص90؛ مجمعالبيان، ج2، ص376؛ الميزان، ج3، ص383.</ref> | ||
آنان هماره در دلشان طالب آن بودند كه مسلمانان با ترك اسلام اين نعمت را از كف داده، گمراه شوند: «ودَّت طَائِفَةٌ مِن اَهلِ الكِتبِ لَو يُضِلّونَكُم» (سوره آل عمران/3،69) و اين مخالفت و برخورد به آنجا رسيد كه با پيامبر از در جنگ وارد شدند و با پيروزى مسلمانان دستهاى از آنان كشته و دستهاى اسير و دستهاى از ديارشان اخراج شدند. (سوره احزاب/33، 26؛ سوره حشر/ 59،2) | آنان هماره در دلشان طالب آن بودند كه مسلمانان با ترك اسلام اين نعمت را از كف داده، گمراه شوند: «ودَّت طَائِفَةٌ مِن اَهلِ الكِتبِ لَو يُضِلّونَكُم» (سوره آل عمران/3،69) و اين مخالفت و برخورد به آنجا رسيد كه با پيامبر از در جنگ وارد شدند و با پيروزى مسلمانان دستهاى از آنان كشته و دستهاى اسير و دستهاى از ديارشان اخراج شدند. (سوره احزاب/33، 26؛ سوره حشر/ 59،2) | ||
خط ۱۳۳: | خط ۱۳۴: | ||
گروهى از اهل كتاب چنان در امانت خيانتكارند كه اگر دينارى به امانت به آنان سپرده شود به آن خيانت كرده، حاضر به بازگرداندن آن به صاحبش نيستند، مگر آن كه در برابر آنان اقامه دعوا شود: «...و مِنهُم مَن اِن تَأمَنهُ بِدينار لايُؤَدِّهِ اِلَيكَ اِلاّ مادُمتَ عَلَيهِ قائِمـًا». (سوره آل عمران/3،75) | گروهى از اهل كتاب چنان در امانت خيانتكارند كه اگر دينارى به امانت به آنان سپرده شود به آن خيانت كرده، حاضر به بازگرداندن آن به صاحبش نيستند، مگر آن كه در برابر آنان اقامه دعوا شود: «...و مِنهُم مَن اِن تَأمَنهُ بِدينار لايُؤَدِّهِ اِلَيكَ اِلاّ مادُمتَ عَلَيهِ قائِمـًا». (سوره آل عمران/3،75) | ||
گروهى از آنان (يهود) به شكستن پيمان معروف بودند؛ از جمله به عهدهايى كه با مسلمانان مىبستند نيز وفادار نبودند: «اَو كُلَّما عهَدوا عَهدًا نَبَذَهُ فَريقٌ مِنهُم» (سوره بقره/2، 100)؛ مانند پيمان ترك تخاصم با مسلمانان كه با يارى مشركان از سوى يهود بنى قريظه و بنى نضير در جنگ خندق شكسته شد. | گروهى از آنان (يهود) به شكستن پيمان معروف بودند؛ از جمله به عهدهايى كه با مسلمانان مىبستند نيز وفادار نبودند: «اَو كُلَّما عهَدوا عَهدًا نَبَذَهُ فَريقٌ مِنهُم» (سوره بقره/2، 100)؛ مانند پيمان ترك تخاصم با مسلمانان كه با يارى مشركان از سوى يهود بنى قريظه و بنى نضير در جنگ خندق شكسته شد.<ref> التبيان، ج1، ص367؛ مجمعالبيان، ج1، ص328.</ref> | ||
==فسق== | ==فسق== | ||
قرآن اكثر اهل كتاب را به سبب ايمان نياوردن به پيامبر اسلام و اقرار نكردن به وجود بشارتِ آمدن وى در كتاب هايشان، فاسق دانسته است: | قرآن اكثر اهل كتاب را به سبب ايمان نياوردن به پيامبر اسلام و اقرار نكردن به وجود بشارتِ آمدن وى در كتاب هايشان، فاسق دانسته است:<ref> التبيان، ج2، ص558؛ مجمعالبيان، ج2، ص811؛ تفسير ابنكثير، ج1، ص405.</ref> «...مِنهُمُ المُؤمِنونَ واَكثَرُهُمُ الفسِقون». (سوره آل عمران/3،110 و نيز ر.ك: سوره مائده/5، 59) | ||
قرآن همچنين از ارتكاب گناه همانند تمسخر آيات خدا زير پا گذاشتن حدود الهى، حرامخوارى از جمله رشوه و رباگرفتن به وسيله اكثر يهود از اهل كتاب خبر مىدهد: | قرآن همچنين از ارتكاب گناه همانند تمسخر آيات خدا زير پا گذاشتن حدود الهى، حرامخوارى از جمله رشوه و رباگرفتن به وسيله اكثر يهود از اهل كتاب خبر مىدهد:<ref>مجمع البيان، ج3، ص335؛ الميزان، ج6، ص31.</ref> «و تَرى كَثيرًا مِنهُم يُسرِعونَ فِى الاِثمِ والعُدونِ واَكلِهِمُ السُّحتَ لَبِئسَ ما كانوا يَعمَلون». (سوره مائده/5،62) | ||
==پيروى بىچون و چرا از راهبان و احبار== | ==پيروى بىچون و چرا از راهبان و احبار== | ||
پيروى اهل كتاب از راهبان و احبارشان به حدى رسيد كه در مسائل دينى همانند خداوند از آنان فرمانبردار بودند: «اِتَّخَذوا اَحبارَهُم ورُهبنَهُم اَربابـًا مِن دونِ اللّهِ». (سوره توبه/9،31) | پيروى اهل كتاب از راهبان و احبارشان به حدى رسيد كه در مسائل دينى همانند خداوند از آنان فرمانبردار بودند: «اِتَّخَذوا اَحبارَهُم ورُهبنَهُم اَربابـًا مِن دونِ اللّهِ». (سوره توبه/9،31) | ||
در روايتى از امام صادق عليه السلام اين آيه به اطاعت بىقيد و شرط اهلكتاب از احبار و رهبان تفسير شده است. آنان هرچه را حلال و حرام مىكردند، از سوى عامه مردم پذيرفته مىشد، | در روايتى از امام صادق عليه السلام اين آيه به اطاعت بىقيد و شرط اهلكتاب از احبار و رهبان تفسير شده است. آنان هرچه را حلال و حرام مىكردند، از سوى عامه مردم پذيرفته مىشد،<ref>تفسير عياشى، ج2، ص86ـ87؛ التبيان، ج2، ص488؛ مجمعالبيان، ج2، ص767.</ref> از اينرو قرآن از اهل كتاب مىخواهد كه جز خداوند ربوبيت تشريعى هيچ كسى را نپذيرند: «ولايَتَّخِذَ بَعضُنا بَعضـًا اَربابـًا مِن دونِ اللّه». (سوره آل عمران/3،64) آنان با آن كه مىديدند دانشمندانشان با جعل و تحريف از مردم رشوه مىگيرند از آنان فاصله نگرفتند. | ||
==ناهمدل بودن== | ==ناهمدل بودن== | ||
خط ۱۵۲: | خط ۱۵۳: | ||
==انحصارطلبى در هدايت يابى== | ==انحصارطلبى در هدايت يابى== | ||
آنان همه را گمراه و هدايت را تنها در گرو آيين خود مىدانستند: «وَقَالُوا كُونُوا هُودًا أَوْ نَصَارَىٰ تَهْتَدُوا». (سوره بقره/2،135) البته حقانيت يكديگر را نيز قبول نداشته، هر يك آيين ديگرى را بىپايه و اساس و فقط آيين خود را بر حق مىخواند: | آنان همه را گمراه و هدايت را تنها در گرو آيين خود مىدانستند: «وَقَالُوا كُونُوا هُودًا أَوْ نَصَارَىٰ تَهْتَدُوا». (سوره بقره/2،135) البته حقانيت يكديگر را نيز قبول نداشته، هر يك آيين ديگرى را بىپايه و اساس و فقط آيين خود را بر حق مىخواند:<ref>مجمع البيان، ج1، ص402ـ403؛ املاء ما من به الرحمن، ج1، ص21؛ الميزان، ج1، ص309.</ref> «و قالَتِ النَّصرى لَيسَتِ اليَهودُ عَلى شَىء...». (سوره بقره/2،113) | ||
==پيروى ابراهيم عليه السلام از آيين آنها== | ==پيروى ابراهيم عليه السلام از آيين آنها== | ||
خط ۱۶۴: | خط ۱۶۵: | ||
آنان پا را فراتر گذاشته، مدعى بودند كه فرزندان و دوستان خدايند. گرچه ادعاى برگزيدگى بيشتر در ميان يهود رواج داشت؛ اما نصارا نيز به تدريج اين ادعا را مطرح كردند: «وقالَتِ اليَهودُ والنَّصرى نَحنُ اَبنؤُا اللّهِ واَحِبّؤُهُ». (سوره مائده/5،18) | آنان پا را فراتر گذاشته، مدعى بودند كه فرزندان و دوستان خدايند. گرچه ادعاى برگزيدگى بيشتر در ميان يهود رواج داشت؛ اما نصارا نيز به تدريج اين ادعا را مطرح كردند: «وقالَتِ اليَهودُ والنَّصرى نَحنُ اَبنؤُا اللّهِ واَحِبّؤُهُ». (سوره مائده/5،18) | ||
قرآن در پاسخ آنان آمرزش گناه را تابع اراده حكيمانه خداوند و نه در گرو يهودى يا نصرانى بودن خوانده و مجازات شدن آنها به سبب گناهانشان را دليل بطلان ادعاى آنان مىآورد: اگر راست مىگوييد چرا خداوند شما را به سبب گناهانتان كيفر مىكند: «قل فلم يعذّبكم بذنوبكم بَل اَنتُم بَشَرٌ مِمَّن خَلَقَ يَغفِرُ لِمَن يَشاءُ و يُعَذِّبُ مَن يَشاءُ»؛ (سوره مائده/5،18) همچنين مىگويد: اگر به راستى اولياى خدا هستيد چرا مشتاق مرگ و ديدار خداوند نيستيد؛ (سوره جمعه/62،6) گويا اهل كتاب بر اثر برخى جرم ها و گناهانى كه به ارتكاب آنها اذعان داشتند، خود را مستحق كيفر دوزخ مىدانستند؛ اما چون خود را دوست و برگزيده خداوند مىشمردند، معتقد بودند تنها چند روزى محدود در آتش دوزخ خواهند ماند. | قرآن در پاسخ آنان آمرزش گناه را تابع اراده حكيمانه خداوند و نه در گرو يهودى يا نصرانى بودن خوانده و مجازات شدن آنها به سبب گناهانشان را دليل بطلان ادعاى آنان مىآورد: اگر راست مىگوييد چرا خداوند شما را به سبب گناهانتان كيفر مىكند: «قل فلم يعذّبكم بذنوبكم بَل اَنتُم بَشَرٌ مِمَّن خَلَقَ يَغفِرُ لِمَن يَشاءُ و يُعَذِّبُ مَن يَشاءُ»؛ (سوره مائده/5،18) همچنين مىگويد: اگر به راستى اولياى خدا هستيد چرا مشتاق مرگ و ديدار خداوند نيستيد؛ (سوره جمعه/62،6) گويا اهل كتاب بر اثر برخى جرم ها و گناهانى كه به ارتكاب آنها اذعان داشتند، خود را مستحق كيفر دوزخ مىدانستند؛ اما چون خود را دوست و برگزيده خداوند مىشمردند، معتقد بودند تنها چند روزى محدود در آتش دوزخ خواهند ماند.<ref>تفسير بيضاوى، ج1، ص246.</ref> | ||
«قالوا لَن تَمَسَّنَا النّارُ اِلاّ اَيّامـًا مَعدودت». (سوره آل عمران/3،24) اين ادعا از سوى يهود مطرح مىشد و آنان مدعى بودند كه فقط به مدت 40 روز كه بنىاسرائيل در غياب حضرت موسى عليه السلام به گوسالهپرستى پرداختند، عذاب خواهند شد؛ | «قالوا لَن تَمَسَّنَا النّارُ اِلاّ اَيّامـًا مَعدودت». (سوره آل عمران/3،24) اين ادعا از سوى يهود مطرح مىشد و آنان مدعى بودند كه فقط به مدت 40 روز كه بنىاسرائيل در غياب حضرت موسى عليه السلام به گوسالهپرستى پرداختند، عذاب خواهند شد؛<ref>جامعالبيان، مج3، ج3، ص297ـ298؛ تفسير ابى السعود، ج1، ص344.</ref> اما قرآن ادعاى آنان را مردود دانسته، ضمن بيان اين نكته كه مورد لعن خداوند هستند (سوره مائده/5،60) از جاودانه بودن آنان در آتش دوزخ خبر داده است: «اِنَّ الَّذينَ كَفَروا مِن اَهلِ الكِتبِ والمُشرِكينَ فى نارِ جَهَنَّمَ خلِدينَ فيها».(سوره بينة/98،6) | ||
==انحصارى دانستن بهشت براى خود== | ==انحصارى دانستن بهشت براى خود== |