جارودیه

نسخهٔ تاریخ ‏۱۶ ژانویهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۵:۵۶ توسط Hadifazl (بحث | مشارکت‌ها) (جایگزینی متن - 'عبد الله' به 'عبدالله')

«جارودیه» یا «سرحوبیه» از فرق «زیدیه» اند که پیروان «ابو الجارود» یا ابو النجم زیاد بن منذر عبدى بودند. ابو الجارود خود از علماى «زیدیه» بود.

تاریخچه

کشّى مى‏ نویسد ابوعبد اللّه امام جعفر صادق (ع)، زیاد بن المنذر اعمى ابو الجارود را ملقب به سرحوب کرد (- سرحوبیه) و او را از دروغگویان دانست. نجاشى مى ‏نویسد که زیاد بن منذر ابو الجارود همدانى الخارقى اعمى کوفى که کور مادرزاد بود از اصحاب ابى جعفر امام محمد باقر (ع) است.مامقانى مى‏ نویسد که زیاد بن منذر ابو الجارود از مردم خراسان بوده و حضرت امام جعفر صادق (ع) او را لعنت کرد و فرمود: «انه اعمى القلب و اعمى البصر» یعنی او هم از ظاهر و هم از باطن کور است و او را موثق ندانسته و به سختى‏ نکوهش کرده است.[۱]

اعتقادات

جارودیه معتقدند که پیامبر اسلام، امام على را به وصف امامت منصوص کرده است. آنان پس از امامت «زید بن على بن الحسین» قایل به امامت محمد بن عبد اللّه بن حسن بن حسن شدند و بعضى از جارودیه معتقدند که او نمرده یا کشته نشده است، بلکه خروج خواهد کرد. بعضى دیگر «قاسم علوى» صاحب طالقان و رى و برخى «یحیى بن عمر» صاحب کوفه را امام مى ‏شمردند. بیشتر جارودیه مانند دیگر «زیدیه» معقتدند که هر فاطمى که شمشیر برکشد و قیام کند و سپس مردم را به دین و تقوا دعوت نماید، او امام است. پیشتر گفته شد که یکى از ائمه «جارودیه» محمد بن عبد اللّه بن حسن بن حسن بود و می گویند ابو حنیفه با وى بیعت کرد. چون این خبر به منصور خلیفه عباسى رسید وى را به زندان انداخت تا از دنیا رفت. بعد از مرگ محمد بن عبدالله بن حسن بن حسن، «جارودیه» به امامت محمد بن قاسم بن على بن الحسین بن على صاحب طالقان و رى یقین کردند. وى در ایام معتصم خلیفه عباسى گرفتار زندان شد و از دنیا رفت. پس از وى گروهى از «جارودیه» امامت «یحیى بن عمر» صاحب کوفه را پذیرفتند. او نیز در زمان مستعین خلیفه عباسى کشته شد و سر او را نزد محمد بن عبد اللّه بن طاهر بردند.[۲]

دیدگاه جارودیه در باره مهدویت

ابوعیسی وراق دیدگاه‌های جارودیه را در بارۀ مهدویت به سه دسته تقسیم کرده است:

1.کسانی که به مهدویت و رجعت محمدبن عبداللّه نفس زکیه (متوفی ۱۴۵) اعتقاد داشته‌اند.

2. کسانی که به مهدودیت محمدبن قاسم طالقانی (متوفی ۲۱۹) معتقد بودند.

3. کسانی که یحیی بن عمر را قائم می‌دانستند و منتظر رجعت وی بودند.

دیگر نویسندگان ملل و نحل چون عبدالقاهر بغدادی، مولف ( الملل و النحل) جمال الدین محمد بن حسین بن حسن رازی، (مؤلف تبصرة العوام) و عبد الکریم شهرستانی، (مولف الملل و النحل) با تفاوت‌ هایی این مطالب را نقل کرده‌اند. علی بن حسین مسعودی نیز به نقل از ابوعیسی وراق، دربارۀ جارودیه و عقیدۀ آنان در این موضوع که امامت محدود به فرزندان امام حسن و امام حسین علیهما السلام است مطالب مختصری آورده است.[۳]

پانویس

  1. محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، ص 135 با ویرایش و دخل و تصرف اندک در برخی از جملات.
  2. محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، ص 135 با ویرایش و دخل و تصرف اندک در برخی از جملات.
  3. https://fa.wikishia.net/view/%D8%AC%D8%A7%D8%B1%D9%88%D8%AF%DB%8C%D9%87