عبدالله ابن عباس

از ویکی‌وحدت
نسخهٔ تاریخ ‏۵ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۶:۵۶ توسط Hadifazl (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
عبدالله ابن عباس
عبدالله ابن عباس.jpg
نام کاملعبداللّه بن عباس بن عبدالمطلب
نام‌های دیگرابوالعباس، ابن عباس، حبرالامه، بحر
اطلاعات شخصی
محل تولدشعب ابی‌طالب
محل درگذشتطائف
دیناسلام، شیعه
آثار
  • تفسیر ابن عباس
  • تفسیر جلودی کتاب
  • التنزیل کتاب القرائات
  • الناسخ و المنسوخ
  • غریب القرآن
  • مسائل نافع بن ازرق
فعالیت‌ها
  • از یاران امام علی و امام حسن و امام حسین
  • استاندار بصره

عبدالله بن عباس معروف به ابن‌عباس پسر عموی پیامبر گرامی اسلام است که مورد احترام شیعه و اهل‌سنت بوده و سخنان او در متون تفسیری و کلامی فریقین به طور فراوان دیده می­شود. ابن‌عباس بیشترین زمان از عمر خود را با امیرالمومنین علی (علیه‌السلام) بوده است، با وجود این، همو مشاور و امین عمر بن خطاب خلیفه دوم نیز به شمار می‌­آمده است. وی روایات تفسیریِ فراوانی داشته، شاگرد و مشاور امام علی (علیه‌السلام) بوده است. محدث، مفسر و فقیه صدر اسلام و از اصحاب کم سن و سال آن حضرت بود. او تا زمان امام سجاد (علیه‌السلام) زنده بود و در زمره اصحاب ائمه علیهم‌السلام بود.

دودمان ابن‌عباس

عبداللّه بن عباس بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبد مناف، پسر عموی پیامبر بوده و مادرش لبابه دختر حارث بوده و کنیه‌اش ابوالعباس می‌باشد[۱].

ولادت ابن‌عباس

در تاریخ ولادت وی اختلاف است، ولی مشهور این است که ابن‌عباس سه سال قبل از هجرت در شعب ابی‌طالب به دنیا آمد[۲].

دوران پیامبر

ذهبی می‌نویسد: «عبدالله بن عباس بیش از سی ماه همراه پیامبر بوده است[۳]

طبق نقل‌های تاریخی، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در مورد عبدالله بن عباس دعای خیر فرمود؛ چنانچه در کتب حدیثی و تاریخی آمده که پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) به ابن‌عباس فرمود: «اللهم علّمه الحکمةَ[۴]

در جای دیگر چنین فرمود: «الّلهمّ بارِکْ فیه و انْشُرْ مِنْه[۵]

هم‌چنین نقل شده پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) دست مبارک خود را بر سر ابن‌عباس گذارده و فرمود: «اللهم اَعْطِهِ الحکمة و عَلِّمْهُ التأویل[۶]

سنّ ابن‌عباس هنگام رحلت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در کتب تاریخی بین 10 تا 15 سال نقل شده است[۷]

ایمان به دوازده امام

عطا می‌گوید: «ما سی تن از بزرگان طائف در بیماری دم مرگ عبداللّه بن عباس بر او وارد شدیم، او ناتوان شده بود، سلام کردیم و نشستیم. ابن‌عباس از من پرسید: عطا اینها چه کاره‌اند؟ گفتم: آقا! اینها بزرگان شهرند و عبداللّه بن سلمة بن حضرمی طائفی، عمارة بن ابی الاجلح و ثابت بن مالک در میان آنهایند.

من یک به یک از آنها نام بردم و آنان نزد او رفتند و گفتند: ای پسر عموی رسول خدا! تو پیامبر خدا را دیده و سخن او را شنیده‌ای، ایشان پیرامون اختلاف این امت چه گفتند؛ گروهی علی را بر دیگران مقدم دانسته‌اند و گروهی دیگر او را پس از سه تن قرار دادند؟

ابن‌عباس نفسی کشید و گفت: از رسول خدا شنیدم که فرمود: «علی با حق است و حق با علی است. او امام و جانشین پس از من است؛ هر کس به او تمسّک جوید، رستگار می‌شود و نجات می‌یابد و هر کس از فرمانش سرپیچی کند، گمراه شود. آری، او مرا کفن می‌کند و غسل می‌دهد و قرضم را ادا می‌کند. او پدر دو سبط من، حسن و حسین است و امامان 9 گانه از نسل حسین هستند و مهدی این امت، از ماست».

عبداللّه بن سلمة بن حضرمی‌ گفت: ای پسر عموی رسول خدا! چرا پیش‌تر اینها را به ما نگفتید؟ گفت: به خدا سوگند! من آنچه را شنیده بودم، بازگفتم و شما را نصیحت کردم لیکن شما نصیحت‌کنندگان را دوست ندارید!

سپس گفت: ای بندگان خدا! تقوای الهی پیشه کنید همانند تقوای کسی که از این موضوع عبرت نمی‌گیرد...پیش از رسیدن مرگ برای آخرت کاری بکنید و به ریسمان محکم عترت پیامبرتان چنگ زنید که من از او شنیدم که می‌فرمود: «هرکس پس از من به خاندانم تمسّک جوید، از رستگاران است.»

آنگاه به شدت گریست و حاضران گفتند: آیا با این جایگاهی که نسبت به رسول خدا داری، می‌گریی؟ رو به من کرد و گفت: ای عطا! من برای دو چیز می‌گریم؛ ترس از قیامت و جدایی دوستان!

سپس مردم پراکنده شدند و ابن‌عباس به من گفت: ای عطا! دستم را بگیر و مرا به صحن خانه ببر، آنگاه دست‌ها را به آسمان بلند کرد و گفت: پروردگارا! من به وسیله محمد و آل محمد به تو تقرّب می‌جویم. پروردگارا! من به وسیله آقایم علی بن ابی‌طالب به تو تقرّب می‌جویم. و این عبارت را آن قدر تکرار کرد تا بر زمین افتاد. ما پس از ساعتی درنگ، او را بلند کردیم و دیدیم که چشم از جهان فرو بسته است[۸]

جایگاه علمی ابن‌عباس

در برخی احادیث آمده که پیامبر، ضمن دعا برای ابن‌عباس، از خدا خواسته است که علم تأویل قرآن را به وی بیاموزد[۹].

ابن‌عباس مشهورترین مفسر قرآن در قرن اول هجری است. او می‌گوید: من علم تفسیر را مدیون علی بن ابی‌طالب هستم. آنچه من می‌دانم در برابر علم او چونان قطره‌ای در برابر اقیانوس است[۱۰]. جایگاه علمی او چنان بود که در میان صحابه و تابعین هنگام اختلاف در تفسیر قرآن سخن وی را مقدم می‌داشتند[۱۱].

مجاهد روش تفسیری ابن‌عباس را مکتب تفسیری مکه می‌نامد[۱۲]. وی اول کس بود که برای توضیح مفردات قرآن شواهدی از اشعار کهن عرب م‌یآورد[۱۳]. ذهبی او را از بزرگان منابع فقه، حدیث، تفسیر معرفی کرده است[۱۴].

به گفته ذهبی و زرکلی ابن‌عباس ۱،۶۶۰ حدیث نقل کرده است[۱۵]. که بخاری ۱۲۰ حدیث و مسلم ۹ حدیث از وی نقل کرده‌اند. بخش بزرگی از روایات پیش‌بینی خلافت بنی‌عباس به او منسوب است[۱۶].

ابن‌عباس از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)، علی(علیه‌السلام)، عمر، معاذ بن جبل و ابوذر روایت کرده است[۱۷]. افراد بسیاری از او روایت کرده‌اند از جمله:

  • علی بن حسین
  • عبدالله بن عمر
  • انس بن مالک
  • ابوالطفیل
  • ابو امامه بن سهل بن حنیف
  • کثیر بن عباس
  • علی بن عبدالله بن عباس
  • عکرمه
  • وهب بن منبه
  • عروة بن زبیر
  • سعید بن مسیب
  • عمرو بن دینار
  • مجاهد
  • عبید بن عمیر
  • محمد بن کعب
  • عبیدالله بن عبدالله بن عتبة
  • سلیمان بن یسار و...[۱۸].

جایگاه ابن‌عباس در نقل احادیث

ابن‌عباس پس از رحلت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در طلب علم و جمع‌آوری احادیث ایشان بسیار کوشیده است. [۱۹] ذهبی می‌نویسد: «ابن‌عباس بیش از 1660 حدیث نقل کرده که بخاری 120 حدیث و مسلم فقط 9 حدیث از وی نقل کرده‌اند[۲۰]

رحلت ابن‌عباس

ابن‌عباس در اواخر عمر خود در مکه زندگی می‌کرد، که با نبرد عبدالله بن زبیر و عبدالملک بن مروان مواجه شد. عبدالله بن زبیر از وی بیعت خواست ولی ابن‌عباس سرباز زد؛ لذا ابن زبیر وی را از مکه بیرون کرد و روانه طائف ساخت[۲۱].

در تاریخ وفات ابن‌عباس، اختلاف است ولی مشهور این است که ابن‌عباس در سال 68 هجری و در 70 سالگی در شهر طائف بدرود حیات گفت و محمد بن حنفیه بر وی نماز خواند و جنازه وی را در همانجا دفن نمود[۲۲].

پانویس

  1. سیر اعلام النبلاء ج3، ص 332
  2. اسدالغابة، ابن حجر عسقلانی، ج3، ص 193
  3. سنن ابن ماجه ح166؛ حُلیة الاولیاء ج1، ص 315؛ طبرانی، المعجم الکبیر ج10، ص 293، ج11، ص 345؛ هندی، کنز العمال، ح 33586
  4. کتاب الثقات ج3، ص 207، ج 1، ص 315؛ صفة الصفوة، ج 1، ص 323
  5. حلیة الاولیاء، ج1، ص 316. ابن جوزی در نقل دیگر از پیامبر می‌نویسد:«اللهم فقّهه فی الدین و علّمهُ التأویل.» صفة الصفوة، ج 1، ص 233
  6. تاریخ خلیفة بن خیاط، ص 117؛ استیعاب ج3، ص 70؛ سیر اعلام النبلاء، ج 3، ص 353؛ شمس الدین ذهبی، العِبَر ج1، ص 30؛ الوافی بالوفیات، ج 17، ص 234
  7. صفة الصفوة، ج1،ص323؛اسدالغابة، ج3،ص193
  8. ابن خزاز قمی، کفایة الاثر، ص 10 ـ 22، ابو عمرو کشّی، اختیار معرفة الرجال، ص56، شماره 106؛ کتاب سلیم بن قیس هلالی، ص 231 ـ 238
  9. جفری، مقدمتان فی علوم القرآن، ص۵۳۵۴
  10. ابن ابی الحدید، شرح نهج‌البلاغه، ۱۳۷۸ق٬ ج۱، ص۱۹
  11. ذهبی، التفسیر و المفسرون، ۱۴۰۷ق٬ ج۱، ص۵۱
  12. نوفل مجاهد، المفسر و التفسیر، ۱۴۱۱ق٬ ج۱، ص۲۷۲ـ۲۷۳
  13. عقیقی بخشایشی٬ طبقات مفسران شیعه، ۱۳۸۷ش٬ ص۷۹۲
  14. ذهبی، ج۳، ص۳۳۱
  15. زرکلی، الأعلام، ۱۹۸۹م، ج۴، ص۹۵
  16. بلاذری، جمل من انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۴، ص۶۳
  17. أسدالغابة، ج‏۳، ص۱۸۸
  18. ابن اثیر، اسدالغابه، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۱۸۸
  19. الاصابه، ج۴، ص۱۲۵
  20. سیر اعلام النبلاء، ج 3، ص 359
  21. تاریخ خلیفه بن خیاط، ص 110؛ سیر اعلام النبلاء، ج3، ص 353
  22. صفة الصفوة، ج1، ص 323