عقیل: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۳۷: خط ۱۳۷:


=پانویس=
=پانویس=
{{پانویس|4}}
{{پانویس|3}}


[[رده:افراد قبیله بنی‌هاشم]]
[[رده:افراد قبیله بنی‌هاشم]]
[[رده:صحابه]]
[[رده:صحابه]]
[[رده:مهاجرین]]
[[رده:مهاجرین]]

نسخهٔ ‏۸ سپتامبر ۲۰۲۱، ساعت ۰۸:۵۴


عقیل
نام عقیل
نام کامل عقیل بن ابی‌طالب بن عبدالمطلب
کنیه ابویزید
زادروز ده سال بعد از عام الفیل
نام پدر ابوطالب
نام مادر فاطمه بنت اسد
زمان اسلام آوردن بعد از جنگ بدر
دین اسلام
مذهب شیعه
حضور در جنگ‌ها جنگ موته • غزوه حنین
دلیل شهرت برادر امیرالمؤمنین(ع) • پدر مسلم
نقش‌های برجسته نسب‌شناس بزرگ قریش
درگذشت دوران حکومت معاویه • مدینه
آرامگاه مدینه • بقیع

عقیل بن ابی‌طالب یکى از شخصیت هایى که در تاریخ اسلام مورد بى مهرى فراوان برخى تاریخ نویسان قرار گرفته; عقیل بن ابى طالب, برادر بزرگ تر حضرت على(ع) است. شاید بالاترین جرم عقیل این باشد که برادر على(ع) است; جرمى که باعث شد برخى تاریخ نویسان, پدرش, ابوطالب را از زمره مسلمانان خارج نمایند.

همان ابوطالب که ابن ابى الحدید معتزلى, دانشمند بزرگ اهل سنت در باره اش گفت: ((اگر ابوطالب نبود, از اسلام نشانه و یادى نبود.))

امام باقر(ع) فرمود: ((اگر ایمان همه مردم را در یک کفه ترازو و ایمان ابوطالب رادر کفه دیگر آن قرار دهند, ایمان ابوطالب سنگینى خواهد کرد.))

عقیل کیست

عقیل فرزند ابوطالب بن عبدالمطلب بن هاشم, مادرش فاطمه بنت اسد بن هاشم و پسرعموى پیامبر گرامى اسلام(ص) است. او از ناحیه پدر و مادر هاشمى است. على(ع)، جعفر، طالب، ام هانى (فاخته)، جمانه و ریطه، برادران و خواهران اویند. [۱]

وى 20 سال از على(ع) و 10 سال از جعفر بزرگ تر و 10 سال از طالب کوچک تر بود. بنابراین مى توان سال تولد او را 30 سال پیش از بعثت پیامبر(ص) دانست. عقیل مورد علاقه و محبت ویژه ابوطالب بود. درسالى که مردم مکه بر اثر خشکسالى، روزگار سختى را سپرى مى کردند, رسول خدا(ص) به عمویش، عباس پیشنهاد کرد تا به خانه ابوطالب بروند و هرکدام یکى از فرزندان وى را به خانه بیاورند و نگه دارى کنند و بدین سان بار زندگى او را سبک نمایند.

وقتى آن ها به خانه ابوطالب رفتند و موضوع را طرح کردند ابوطالب گفت: عقیل را براى من بگذارید و دیگر هرچه مى خواهید انجام دهید. پیامبر گرامى(ص)، حضرت على(ع) را و عباس، جعفر را به خانه خود برد. [۲]

عقیل داراى 17 فرزند به نام هاى: مسلم، عبدالله، عبیدالله، محمد، عبدالرحمن، حمزه، على، جعفر، یزید، عثمان، سعید، سعد، رمله، زینب، فاطمه، اسمإ و ام هانى بود.

مسلم بن عقیل در جریان نهضت و قیام امام حسین(ع) از جانب آن حضرت به کوفه اعزام و در آن جا به دست عبیدالله بن زیاد والى کوفه دستگیر شد و با وضع دلخراشى به شهادت رسید. عبدالله و عبدالرحمن نیز در روز عاشورا شهید شدند. [۳] فرزندان دیگر عقیل منقرض شدند و از آنان اولادى باقى نماند جز محمد که عبدالله فقیه و مفسر معروف و عبدالرحمن فرزندان او هستند.

مسلمان شدن عقيل در تاريخ صحيح

چند نفر از بنی‏ هاشم قبل از جنگ بدر در مكه به اسلام گرويده بودند و بنا به مصالحي و از روي تقيه، از اظهار آن امتناع مي ‏ورزيدند و شركت نمودن آنان به همراه مشركين در جنگ بدر نيز از روي اجبار و اكراه بوده است. [۴]

لذا رسول خدا(ص) به اصحاب خود دستور داد كه «در اين جنگ (بدر) تعدادي از بني ‏هاشم شركت نموده‏اند كه نيازي در جنگ نداشتند، اگر به آنان دست يافتيد از ريختن خونشان خودداري كنيد.»، كه از جمله آنان عباس، عقيل و ابوالبختري بودند. [۵]

عقيل و عباس پس از آنكه در جنگ بدر به اسارت مسلمانان در آمدند، اسلام خود را علني نمودند. ابن قتيبه دينوري دراين مورد مي‏گويد: «فاسلم العباس و أمر عقيلاً فأسلم، و لم يسلم من الأساري غير هما» [۶] «از اسيران مكه كه در اختيار مسلمانان قرار گرفته بودند، بجز عباس و عقيل كسي اسلام را نپذيرفت.» مسلمان شدن عقيل اگر قبل از جنگ بدر هم نبود، بطور مسلم و يقين در جنگ بدر و از سال دوم هجرت، به اسلام گرويده و جزء مسلمانان بوده است.

عقیل از دیدگاه رجال شناسان اهل سنت

در این بحثِ «شخصیت عقیل از دیدگاه رجال شناسان اهل سنت» این مطلب مطرح است که تخصّص آنها علم رجال و کارشان معرفی ناقلان حدیث از لحاظ موقعیت معنوی و مورد اعتماد بودن آنها و یا عکس آن است. اینان عقیل را نه از نظر کثرت و قلّتِ حدیث ونه از زاویه تاریخ و صحابی بودن، بلکه از این جهت از وی یاد کرده اند که او از رجال حدیث و ناقلان اثر و سنت رسول خدا(ص) است. از جمله رجال شناسان و منابعی که در اختیار داریم عبارتند از

1. سرسلسله رجال شناسان اهل سنت، ابوحاتم رازی (متوفای 327 هـ .ق.) است که عقیل را جزء ناقلین حدیث معرفی کرده و کسانی را که از وی اخذ حدیث نمودهاند، چهار نفر میشمارد و چنین میگوید:«عقیل جزء صحابه رسول خدا است و ناقلان حدیث پیامبر از وی عبارتند از: موسی بن طلحه، عطاء بن ابی ریاح، حسن (بصری) و مالک بن ابی عامر» [۷]

2. و از کسانی که عقیل را با این سمت معرفی نموده است، ابن حجر عسقلانی است در «تهذیب التهذیب»، ولی او تعداد ناقلان حدیث از عقیل را هفت نفر ذکر نموده، مینویسد:«نقل کنندگان حدیث از وی; عبارتند از فرزندش محمد، نوادهاش عبدالله بن محمد و علاوه بر اینها عطاء، ابوصالح سمّان، موسی بن طلحه، حسن بصری و مالک بن ابی عامر اصبحی». [۸] ابن حجر در کتاب دیگرش «تقریب التهذیب» نیز از عقیل به عنوان یکی از رجال حدیث یاد نموده است. [۹]

3. حافظ شمس الدین ذهبی، ناقلان حدیث از عقیل را همانند ابن حجر، به استثنای مالک بن ابی عامر، می شمارد و می نویسد: «روی عنه ابنه محمد و ...» [۱۰]

حضور عقيل در مراسم ازدواج علی (ع) و فاطمه(س)

بايد توجه داشت كه جنگ بدر در آخر جمادي‏الثاني سال دوم هجرت رخ داده و ازدواج امير مؤمنان با فاطمه زهرا(س) پنج ماه پس از اين جنگ در اول يا ششم ذي حجه همان سال و مراسم زفاف آنان در شب پنجشنبه بيست و يكم محرم سال سوم هجرت واقع شده است. [۱۱]

طبق گفته منابع شيعه، عقيل در دو مرحله از مراسم اين ازدواج، حضور و مشاركت داشته است:

مرحله اول

طبق گزارش «اربلي» محدث و مورخ معروف در كشف الغمه، ضمن روايت مشروحي از امير مؤمنان (ع) در مورد ازدواج آن حضرت با فاطمه(س) چنين آمده است:

«پس از گذشت يك ماه از مراسم عقد، برادرم عقيل نزد من آمد و ضمن اظهار مسرّت از ازدواجم با دختر پيامبر چنين گفت: برادر! چرا از رسول خدا درخواست نمي ‏كني تا اجازه دهد همسرت را به خانه‏ ات بياوري و با تشكيل زندگي جديد چشم مان روشن‏ تر و قلب مان شادمان‏ تر شود؟ گفتم برادر! شرم و حيا از رسول خدا(ص) مانع از اين درخواست گرديده است. آنگاه به من قسم داد كه به همراه او به محضر رسول خدا (ص) برويم و...» [۱۲]

مرحله دوم

بزرگ محدث شيعه، شیخ صدوق ضمن روايتي، جريان بدرقه و مشايعت حضرت زهرا به خانه امير مؤمنان(ع) را نقل نموده و در آن روايت چنين آمده است كه: «رسول خدا(ص) فاطمه(س) را بر شتر شهبا سوار نمود. سلمان افسار شتر را به دست گرفت و رسول خدا و حمزه و عقيل و جعفر و اهل بيت از پشت سرش با شمشير كشيده، مي ‏رفتند و همسران پيامبر نيز در پيشاپيش، در حالي كه سرود مي‏خواندند، در حركت بودند. (والنّبي و حمزة و عقيل و جعفر و أهل البيت يمشون خلفها مشهرين سيوفهم...) [۱۳]

وفات عقيل

درگذشت وی را برخی در دوره حکومت معاویه و برخی در ابتدای خلافت یزید (قبل از واقعه حره) دانسته‌اند. [۱۴]

پانویس

  1. الطبقات الکبرى, ج 8, ص 51
  2. مجاهد مى گوید: ازجمله نعمت هاى خداوند بر على(ع) همین بود که آن حضرت به خانه رسول خدا(ص) رفت و با آن حضرت بود تا به پیامبرى مبعوث گردید و على(ع) ایمان آورد. ابوالفرج اصفهانى مى افزاید: پیامبر(ص) فرمود: ((همان را برگزیدم که خداوند برایم برگزیده بود.)) ابن ابى الحدید پس از نقل این مطلب, مى گوید: على(ع) از شش سالگى درکنار پیامبر(ص) بود. آن حضرت در تربیت او مى کوشید. على(ع) به این فراز از زندگى اش اشاره مى کند و مى فرماید: ((من 7 سال پیش از دیگران خدا را عبادت کرده ام و آواز فرشتگان را زمانى مى شنیدم که هنوز پیامبر(ص) مإمور به ابلاغ رسالتش نشده بود.)) (تاریخ طبرى, ج 3, ص ;313 مقاتل الطالبیین, ص ;15 شرح نهج البلاغه, ج 1, ص 15.)
  3. از برخى شواهد استفاده مى شود که تعداد فرزندان عقیل که در روز عاشورا به شهادت رسیدند, بیش از دو نفر است. ر.ک: تاریخ طبرى, ج 6, ص ;64 العقد الفرید, ج 5, ص ;132 المعارف, ص 204 و اعیان الشیعه, ج 3, ص 219 و ج 4, ص 129 و ج 7, ص 36. هنگامى که اسیران از خاندان امام حسین(ع) را پس از شهادت آن حضرت نزد یزید در شام آوردند, دختر عقیل و خواهر مسلم در مرثیه شهیدان چنین سرود: ((عینى ابکى بعبره و عویل و اندبى سته کلهم لصلب على قد اصیبوا و خمسه لعقیل)) خطاب به چشمش مى کند که در رثاى 6 نفر از فرزندان على و 5 نفر از فرزندان عقیل اشک بریزد.
  4. ابن سعد در طبقات، ج 4، ق 1، ص 30 مي‏گويد: «و كان عقيل ممّن أخرج من بني‏هاشم كرها الي بدر فاسر يومئذ.»
  5. تاريخ طبري حوادث سال دوم هجرت؛ كامل ابن اثير، ج 2، ص 89؛ سيره ابن هشام، ج 2، ص 197
  6. معارف، چاپ دوم، ص 68
  7. الجرح و التعديل، ج 6، ص 218
  8. ج 7، ص 254
  9. الجرح و التعديل، ج 2، ص 29
  10. تاريخ اسلام عهد معاويه، ص 84
  11. مرحوم سيد بن طاوس در اقبال با اسناد از شيخ مفيد در كتاب حدائق الرياضش در اعمال ماه محرم نقل مي‏كند: «وليلة احدي و عشرين منه و كانت ليلة خميس سنة ثلث من الهجرة كانت زفاف فاطمة بنت رسول اللّه‏ـ صلّي اللّه‏ عليه و آله و سلم ـ الي منزل امير المؤمنين ـ عليه السلام ـ يستحب صومه شكرا للّه‏ بما وقف من جمع حجته و صفيته».
  12. كشف الغمه، ج 1، ص 360
  13. به نقل مناقب، ج 3، ص 354، از مولد فاطمه ـ سلام اللّه‏ عليها
  14. بن حجر، الاصابة، ۱۴۱۵ق، ج۴، ص۴۳۹