محمد تقی مجلسی

مولى محمدتقى مجلسی مشهور به مجلسی اول عالم معروف شیعه در قرن یازدهم و صاحب نظر در علوم مختلف اسلامى مانند تفسیر، حدیث، کلام، فقه[۱]، اصول، تاریخ، رجال [۲] و درایه است. او پس از وفات ملا محمد باقر سبزواری در سال ۱۰۹۰ هجری منصب شیخ الاسلامی را به عهده گرفت و در این مسند خدمات بسیاری را در زمینه‌های گوناگون سیاسی و اجتماعی به ایران و تشیع نمود. او به کمک جمعی از شاگردانش موسوعه بزرگ حدیثی شیعه با نام بحار الانوار [۳] را تالیف نمود.

علامه مجلسی
علامه مجلسی
نام محمد تقی بن ملاعلی مجلسی
لقب مجلسی اول
زادروز ۱۰۰۳ ق
زادگاه ایران اصفهان
وفات ۱۱ شعبان، ۱۰۷۰ق
آرامگاه ایران اصفهان مسجد جامع
محل زندگی ایران اصفهان
اساتید شیخ بهائی • میر داماد • امیر اسحاق استرآبادی
شاگردان علامه مجلسی • آقا حسین خوانساری
دین اسلام
مذهب شیعه
آثار روضة المتقین • لوامع صاحبقرانی حلیة المتقین • شرح صحیفه سجادیه

زندگی نامه محمدتقی مجلسی

محمدتقی مجلسی پسر ملا مقصودعلی نظنزی اصفهانی، در سال ۱۰۰۳ق در اصفهان، پایتخت صفویه [۴]، متولد شد. [۵] پدرش مقصودعلی مجلسی اهل علم و ادب و ترویج مذهب شیعه بود و با تخلص مجلسی شعر می‌سرود. [۶] نسب محمدتقی از پدر به ابونعیم اصفهانی و از مادر به محمد بن حسن نطنزی می‌رسد. [۷]

وی در سال ۱۰۳۴ق در ۳۱ سالگی به نجف [۸] رفت و در ۳۳ سالگی از سید شرف‌‌الدین علی شولستانی از محدثان حوزه نجف، اجازه نقل حدیث گرفت؛ سپس به اصفهان بازگشت و در مسجد جامع اصفهان به تدریس مشغول شد. [۹]

به گفته سید محمدباقر خوانساری، نویسنده کتاب روضات الجنات، محمدتقی مجلسی نخستین کسی بود که پس از ظهور حکومت صفویه، حدیث شیعه را نشر داد [۱۰] و پس از شیخ بهایی [۱۱] و میرداماد، در اصفهان نماز جمعه اقامه می‌کرد. [۱۲] همچنین به گفته وی، محمدباقر مجلسی [۱۳] کرامات بسیاری از پدرش نقل کرده است. [۱۴]

خاندان علامه مجلسی

شهرت این خاندان به نام مجلسی را به دلیل داشتن مجالس پر شور توسط جد آنان یا به دلیل تخلص مجلسی در اشعار جدش دانسته‌اند.[۱۵]نقل دیگر آن است که چون محمدتقی در روستای مجلس اصفهان می‌زیسته است، این خاندان به مجلسی معروف گردیدند.[۱۶]

نیای خاندان مجلسی حافظ ابونعیم اصفهانی از محدثان و حفاظ است.[۱۷] پدربزرگ محمد باقر، ”ملا مقصود“ نیز اهل شعر، ادب و فضل بوده است.[۱۸] جده پدری مجلسی دختر کمال الدین شیخ حسن عاملی نطنزی اصفهانی است. محدث نوری برادران مجلسی، میرزا عزیزالله و ملا عبدالله را ستوده است. آمنه بیگم مشهورترین خواهر مجلسی همسر ملا صالح مازندرانی و عالم دینی بوده است.[۱۹]

تحصیلات علامه مجلسی

مرحوم علامه مجلسی، درس و بحث را از چهارده سالگی آغاز کرد، هوش سرشار و شگفت آور او به حدی بود که در چهارده سالگی از فیلسوف بزرگ اسلام مرحوم ملاصدرا، اجازه روایت گرفت. علامه مجلسی که به دانستن عشق می‌ورزید، در اندک زمانی در علوم گوناگون حوزه درسی آن زمان، مثل صرف و نحو، معانی و بیان، لغت و ریاضی، تاریخ و فلسفه، حدیث و رجال، درایه و اصول، و نیز فقه و کلام، به درجه استادی رسید. و در بعضی از این دانش‌ها کتاب‌های سودمندی به رشته تحریر در آورد. علامه در دوران جوانی خود از محضر دانشمندان و عالمانی عالیقدر همچون: ملاعبدالله شوشتری، شیخ عبدالله بن جابر آملی، شیخ علی جبل عاملی و سایر بزرگان دین به ویژه فقیه و حکیم و محدث نامی ملا محسن فیض کاشانی (که در سفری به اصفهان آمده و در آن دیار ماندگار شده بود) بهره‌های کافی می‌برد. [۲۰]

علامه مجلسی که در مدرسه ملا عبدالله به اقامه نماز و تدریس اشتغال داشت، بعد از رحلت پدر بزرگوارش در مسجد جامع اصفهان به اقامه نماز و تدریس مشغول گشت. میرزا عبدالله اصفهانی در کتاب «ریاض العلما» می‌گوید: بیش از هزار نفر در پای درس علامه حاضر می‌شدند.

اساتیدعلامه مجلسی

۱. محمد تقی مجلسی :درس و بحث را در چهار سالگی نزد پدر آغاز کرد. [۲۱]

۲. ملا صدرا :نبوغ سرشار او به حدی بود «که در چهارده سالگی از فیلسوف بزرگ اسلام ملا صدرا اجازه روایت گرفت». [۲۲]

۳.علامه حسن علی شوشتری

۴.امیر محمد مؤمن استرآبادی

۵.میرزای جزایری

۶.شیخ حر عاملی

۷.ملا محسن استرآبادی

۸.ملا محسن فیض کاشانی

۹.ملا صالح مازندرانی [۲۳]

آثار و تألیفات علامه مجلسی

بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار: این کتاب که باید آن را دائرة المعارف شیعه نامید، مشتمل است بر مجموعه اخبار و احادیث و قصص و تواریخ که از پیامبر اسلام و ائمه اطهار علیهم السلام به وسیله بزرگان محدثان نقل شده و علمای گذشته در کتب خود آن ها را نقل کرده اند، به غیر از کتب اربعه که از غایت شهرت، احتیاج به نقل مجدد نداشته است.

صاحب بحار تمام اخبار شیعه را از کتب نایاب خطی که در معرض نابودی بودند، جمع آوری کرده و معروف است که او دویست اصل از اصول چهارصدگانه روات را پیدا کرده و اخبار معتبر آن‌ها را وارد نموده است و بیانات و توضیحات ارزشمندی نیز در بسیاری از موارد افزوده است و بعلاوه در اکثر مواضع اخبار عامه را نیز وارد کرده و تفسیر نموده است. مذاهب حکما را در هر باب به مقتضای مقام نقل و در همه جا جرح و تعدیل نموده، این است که می‌توان گفت: نسبت به اخبار و آثار اهل بیت علیهم السلام کتابی بدین احاطه و جامعیت تألیف نیافته و کسی از سلف و خلف موفق به همچو خدمتی نشده است.[۲۴]

آداب تجهیز الاموات، فارسی، شامل پنج فصل: آداب احتضار، غسل، کفن، نماز، دفن.

آداب الحج، رساله فارسی.

آداب الصلاة، رساله عملیه، فارسی در طهارت و نماز است.

آداب صلاة اللیل.

اعتقادات، که آن را رساله در سیر و سلوک نیز گویند، به عربی. این کتاب از تالیفات بسیار معروف علامه مجلسی است.

بداء (رساله ای در بداء).

ترجمه توحید مفضل، حدیثی از آن حضرت در توحید حضرت حق جل و علا نقل می کند که در آن امام ششم از خلقت آسمان و زمین و ستارگان و عناصر و انسان و حیوان و جمادات، یگانگی خداوند متعال را ثابت فرموده و نظام عالم کبیر و صغیر را دلیل بر وحدانیت و قدرت او شمرده است و به دلایل واضح، بطلان عقاید باطله فرموده است. این حدیث را علامه مجلسی ترجمه نموده و در برخی از مواضع که محتاج به شرح و بیان بوده، فی الجمله به شرح آن پرداخته است. بیش از پانزده مرتبه (و شاید بیشتر) در ایران و هند و عراق[۲۵] به چاپ رسیده و به زبان انگلیسی نیز ترجمه شده است.

ترجمه قصه یوذاسف و بلوهر: علامه مجلسی این داستان را در مجلد هفدهم بحارالانوار نقل فرموده و سپس ترجمه آن را در عین الحیاة بیان داشته است.

جلاء العیون: فارسی، در تاریخ حضرات معصومین چهارده گانه (ع) و مصائب آنان در بیست و دو هزار بیت، در یک مقدمه و چهارده باب، تاریخ ختم تالیف ۶ محرم ۱۰۸۹، کتاب در ایران و عراق و هند مکرر به چاپ رسیده و متداول است.

حاشیه بر اصول کافی: کتاب شریف کافی از اصول معتمده نزد شیعه و از کتب اربعه حدیث است که در سه قسمت تالیف شده: ۱. اصول ۲. فروع ۳. روضه.

حق الیقین: در اصول دین به فارسی درسی و یک هزار بیت، تاریخ تالیف آخر شعبان ۱۱۰۹ به نام شاه سلطان حسین صفوی و این آخرین تالیف معروف علامه مجلسی است که کلیه مباحث اصول دین را دربر می گیرد و به ویژه در بحث امامت، در نهایت بسط و توضیح در دو جلد.

حلیة المتقین: در آداب و سنن به فارسی در ۱۴ باب و خاتمه.

حواشی بر کتب اربعه: (کافی، من لایحضره الفقیه، تهذیب و استبصار).

عین الحیاة: در شرح وصیت رسول اکرم صلی الله علیه و آله به ابی ذرغفاری رضی الله عنه، به فارسی.

فقه المجلسی: رساله فتوایی است به زبان فارسی در تمام ابواب فقه از طهارت تا دیات، منسوب به علامه مولی محمدباقر مجلسی.

مرآت العقول فی شرح اخبار آل الرسول علیهم السلام: که عبارت است از شرح اصول و فروع کافی و از این کتاب مقام علمی و احاطه و تتبع علامه مجلسی معلوم می شود. مؤلف الذریعه درباره این کتاب می نویسد: «شرح لطیف مفیدی است، بلکه بهترین شروح کافی است».

مشکات الانوار: در فضیلت و آداب قرائت قرآن، به نام شاه سلیمان تالیف شده است.

مشکات الانوار، مختصر عین الحیوة.

ملاذ الاخیار: در شرح تهذیب الاحکام به عربی در سه مجلد در پنجاه هزار بیت و از بهترین و مهمترین شروح کتاب تهذیب است که تا آخر کتاب نکاح شرح گردیده است.

حیوة القلوب: کتابی در قصص و احوالات پیغمبران عظام و اوصیاء ایشان می باشد و جز کتب اخبار محسوب می گردد.

الوجیزة فى علم الرجال

الأربعون حدیثا علامه مجلسی: که موضوعات اصول دین، فروع دین، خطب و مواعظ با شرح و بیانی کافی به عربی آن را به نگارش در آورده است. وی همچنین اربعین دیگری در امامت به فارسی دارد که هر دوکتاب، بارها به چاپ رسیده است.[۲۶]

فارسی نگاری علامه مجلسی

علامه مجلسی کتاب‌ها و رسالات متعددی به زبان فارسی نگاشت، که تعداد آن را تا 49 کتاب و رساله شمارده اند. نگارش رسالات فارسی با هدف ترویج علوم دینی بین مردم عادی انجام می‌شد و رویه ای بود که مدتی پیش از علامه مجلسی آغاز شده بود، اما آثار مجلسی از شهرت بیشتری برخوردار شد و با استقبال بسیاری از فارسی زبانان همراه گشت.[۲۷]

از جمله آثار فارسی محمد باقر مجلسی می توان به کتاب های زیر اشاره کرد :[۲۸]

عین الحیاة که شرحی است بر وصیت پیامبر(ص) به ابوذر غفاری مشتمل بر پندهای اخلاقی

مشکاة الانوار در باب قرآن و دعا، فضیلت قرائت و ثواب آن

حیاة القلوب در باب سرگذشت پیامبران، زندگانی پیامبر اکرم(ص) و درباره امامت

جلاء العیون در باب تاریخ و مصائب چهارده معصوم(ع)

حلیة المتقین در باب آداب معاشرت و مستحبات زندگی روزانه فردی و اجتماعی

حق الیقین د ر اعتقادات

شخصیت علمی و معنوى علامه مجلسى

مقام علمى علامه مجلسى آن چنان شهرتى در علوم مختلف اسلامى دارد که محتاج هیچ بیان و توضیحى نیست. نام علامه مجلسى چون آفتابى بر آسمان فقاهت و اجتهاد[۲۹] مى درخشد. علامه مجلسى از جمله بزرگانى است که از جامعیت خاصى برخوردار بود. او در علوم اسلامى مانند تفسیر، حدیث، فقه، اصول، تاریخ، رجال و درایه سرآمد عصر بود. نگاهى اجمالى به مجموعه عظیم بحارالأنوار این نکته را بخوبى آشکار مى سازد. این علوم در کنار علوم عقلى همچون فلسفه، منطق، ریاضیات، ادبیات، لغت، جغرافیا، طب، نجوم و علوم غریبه از او شخصیتى ممتاز و بى نظیر ساخته است.

برخى علامه مجلسى را در طول تاریخ اسلامى از حیث جامعیت در علوم و فنون گوناگون بى نظیر دانسته اند. علامه ریزبینى و نکته سنجى هاى بسیار زیبایى پیرامون روایات مشکل دارد. بیان هاى علامه در ذیل روایات و آیات قرآن بسیار دقیق و زیبا است و کمتر مى توان در آن ها خطا و اشتباهى یافت. علامه مجلسى، علاوه بر علومى چون روایات اهل بیت (ع) در فقه نیز تبحرى بالا داشته، گرچه اکثر مجلدات فقهى بحار مجال پاکنویس شدن نیافته است.

محمدباقر مجلسى لقب پرافتخار علامه را از بزرگانى همچون وحید بهبهانى، علامه بحرالعلوم و شیخ اعظم انصارى اخذ کرده است. این بزرگان که هر یک دریایى متلاطم از علوم و معارف اسلامى هستند با دیدن مقام و منزلت علامه مجلسى این لقب را در مورد او بکار بردند و به حق، او علامه عصر خویش بود.

علامه مجلسى همزمان با طى مدارج علمى، سریعتر از آن مدارج معنوى و کمالات روحى را پیمود تا آن جا که مصداق واقعى عالم ربانى گشت. این ادعا با مرورى بر سجایاى اخلاقى ایشان کاملا روشن مى شود. از جمله خصائص بارز اخلاقى علامه مى توان به این موارد اشاره نمود:

۱- یاد خداوند:

شاگرد گرانقدر او «سید نعمت الله جزائرى» در مورد استاد خود گفته است: علامه هیچ گاه از یاد خدا غافل نبود و تمام اعمالش را با قصد قربت انجام مى داد.

۲- زیارت:

علامه به «زیارت» ائمه هدى (ع) اهمیت فراوان مى داد و با وجود مشکلات آن زمان و امکانات بسیار ابتدایى براى مسافرت، چندین بار به زیارت ائمه عراق، بقیع و مشهد[۳۰] مقدس نائل شد و هر بار مدتى طولانى در جوار آن بزرگواران سکنى گزید. او چند بار نیز به حج خانه خدا مشرف شد.

۳- توسل:

توجه خاص به توسل به معصومین (ع) باعث گردید علامه مجلسى پیرامون ادعیه و زیارات مطالب فراوانى در بحارالانوار بیاورد و به جز آن، چند کتاب مستقل نیز در موضوع ادعیه و زیارت تألیف نماید از جمله: زاد المعاد که مرجعى مهم در کتب ادعیه متأخر است و تحفة الزائر و ترجمه هایى از زیارت جامعه کبیره و دعاى سمات و...

۴- زهد و پارسایى:

یک ویژگى بسیار مهم در زندگى این بزرگمرد، زهد و پارسایى و ساده زیستى اوست. علامه در عهد صفوى مى زیست و شیخ الاسلام حکومت صفوى بود و در یک کلام، تمام امکانات دولت در اختیار او بود، اما با همه این ها زندگى شخصى علامه در نهایت زهد و سادگى سپرى مى شد.

۵- تواضع:

تواضع علامه مجلسى از دیگر خصائص اوست. علامه هیچ گاه به مقام اجتماعى و بالا و پایین بودن موقعیت یا سن افراد نگاه نمى کرد. او از سید علیخان مدنى، شارح گرانقدر صحیفه سجادیه مطالب فراوانى در بحار آورده است و مى دانیم که سید على خان ۱۵ سال کوچکتر از علامه بوده و از حیث مقام و منزلت اجتماعى هم به او نمى رسید.

خلاصه این که جمع شدن همه این خصائص روحى و کمالات معنوى با علم و دانش گسترده علامه، از او شخصیتى ممتاز ساخته بود که در تاریخ مثل و مانندى براى او دشوار پیدا مى شود. [۳۱]

اندیشه دینی علامه مجلسى

گرایش به حدیث

علامه مجلسی در دورانی زندگی می‌کرد که گرایش به حدیث و نیز گرایشات اخباری گری نزد علمای شیعه رواج بسیاری داشت. وی نیز بیش از هر چیز دلبسته علوم نقلی و بخصوص حدیث بود و حدیث امامان شیعه را مهم‌ترین منبع دریافت معارف دینی و فرامین شرعی می‌دانست و بر سایر علوم اسلامی بخصوص علوم فلسفی و عقلانی برتری می‌داد. در اندیشه علامه مجلسی و بسیاری از دیگر محدثان عصر او، حدیث امامان نه تنها یگانه منبع دریافت دانشهای مورد نیاز برای سعادت اخروی و هدایت انسان است بلکه، منبع معتبر و مهمی در همه زمینه های علم و دانش بشری نیز به شمار می رود.[۳۲]

اخباری یا اصولی

با وجود گرایش به حدیث، بسیاری از پژوهشگران علوم اسلامی، او را از جمله علمای معتدل اخباری دانسته‌اند چنان که خود وی نیز مسلک خود را طریق وسطی (راه میانه) روش مجتهدان و اخباریان می‌نامد. [۳۳]

پژوهشگران و نویسندگانی که علامه را اخباری نمی‌دانند با بررسی آثار علامه مجلسی به مواردی از مغایرت نظرات او با برخی از اندیشه‌ها و روش‌های اخبارایان استناد کرده‌اند. برای نمونه علامه مجلسی، چنان که روش اخباریان است، به طور کلی اعتبار عقل را رد نمی‌کرد و در جاهایی از آثار خود روش فهم اصول دین را معرفت نظری عقلانی دانسته و در مواردی خود به استدلال عقلانی و و بهره گیری از زبان و اصطلاحات فلسفی در تحلیل و تفسیر برخی از احادیث پرداخته است. [۳۴] علامه مجلسی همچنین بر خلاف اخباریان به علم رجال پرداخت و به تالیف کتابی در رجال دست زد، او به حجیت ظواهر قرآن اعتقاد داشت، برخلاف روش اخباریان به حرمت استعمال چیزهایی که درباره حلیت آنها نصی وارد نشده معتقد نبود و به اصل اباحه عمل می‌کرد.[۳۵]

در برابر این دیدگاه، برخی از نویسندگان با استناد به پاره‌ای از آرای علامه مجلسی که مطابق با دیدگاه اخباریان است او را یکی از پیروان اخباری گری دانسته‌اند: علامه مجلسی عقل را معتبر ندانسته و راه اصلی و حتی تنها راه رسیدن به معارف دینی حتی در اصول دین را مراجعه به گفتار امامان برشمرده است. علامه مجلسی نیز به مانند سایر اخباریان فهم قرآن را تنها از طریق حدیث امامان امکان پذیر دانسته است. به نظر او دلیل اصلی در شرع سنت است و در تعارض دلیل عقلی و دلیل نقلی رجحان با دلیل نقلی است. [۳۶]

بی اعتباری عقل در معرفت دینی

علامه مجلسی مخالف عقل گرایی فلسفی بود و در آثار خود به برخی از آرای فلاسفه اعتراض کرد. او فلاسفه مسلمان را به دلیل پیروی از یونانیان و رها کردن قرآن و روایات اسلامی سرزنش می‌کرد. علامه مجلسی کاربرد عقل را تنها در صورتی مجاز می‌دانست که دستاوردهای عقل با مبانی دینی سازگار باشند. [۳۷]

او در آثارش آرای فلاسفه مسلمان را به نقد کشیده و برخی از این آرا را مخالف ضروریات دین دانسته است. اعتقاد به حدوث زمانی عالم، مادی بودن فرشتگان، مادی بودن معراج و معاد جسمانی از جمله آرای مجلسی است که در آنها به مخالفت با فلاسفه پرداخته است. علامه مجلسی در این آرا نظر خود را مستند به روایات کرده و مخالفت اندیشه فلاسفه با روایات را نکوهیده است.[۳۸] نظریات او بعدها مورد اعتراض برخی از متخصصان فلسفه اسلامی قرار گرفت؛ برای نمونه علامه طباطبایی با اعتراض بر اندیشه‌های علامه مجلسی او را گرفتار تناقض می‌دانست و ورود علامه مجلسی به مباحث عمیق عقلانی را خطایی از سوی او ارزیابی می‌کرد.[۳۹]

با اینکه علامه مجلسی خود در برخی آثارش به استدلال‌های عقلانی و فلسفی پرداخته اما هنگامی که راه رسیدن به معرفت در اصول دین [۴۰] را بررسی می‌کند، کاربرد دلیل عقلی را انکار کرده است. به نظر علامه با توجه به اشتباهات عقل استناد به آن در امور دین جایز نیست. او در جایی از آثار خود دلیل نقلی را برای دریافت اصول دین معتبر دانسته است. این نظر مخالف نظر بیشتر علمای مسلمان است که راه دریافت اصول دین را عقل می‌دانند.[۴۱]

مخالفت با صوفیه

علامه همانند برخی دیگر از فقیهان آن عصر، در آثار خود به نقد روش صوفیه پرداخت و اندیشه‌ها و عادات و آدابشان را مغایر با تعالیم امامان شیعه ارزیابی کرده است. [۴۲] عدم پایبندی به احکام دینی، رواج یافتن آداب و آیین های غیر شرعی از قبیل حلقه های ذکر و سماع و تفسیر باطن گرایانه از دین و متون دینی از جمله مسائل مورد انتقاد علامه مجلسی در رفتار و اندیشه صوفیان است.[۴۳]

چنان که از برخی نوشته های علامه مجلسی بر می آید و برخی نویسندگان معاصر نیز بر آن تاکید کرده اند علامه با ریاضت و تهذیب نفس، اگر همراه با رعایت آداب دینی و جمع بین ظاهر و باطن دین باشد مخالفتی نداشته است و مسئله اصلی برای وی پایبندی به احکام شرعی بوده است. از همین روست که برخی از علمای شیعه مانند شیخ صفی الدین اردبیلی، سید علی بن طاووس، ابن فهد حلی، شهید ثانی، شیخ بهایی و پدرش محمد تقی مجلسی را از صوفیه امامیه دانسته و آنان را ستوده (و میان صوفیه شیعه و صوفیه ای که از اهل سنت پیروی کرده اند فرق گذارده) و خود در جاهایی از آثار خود به ارائه تفاسیری عرفانی از احادیث امامان دست یازیده است. [۴۴]

مقام ملاباشی علامه مجلسی

محمدباقر مجلسی بعد از مرگ آقا حسین خوانساری در ۱۰۹۹ ق. در دوران سلطنت شاه سلیمان صفوی به مقام ملاباشی ایران رسید، عالی‌ترین مقام دینی کشور که تنها پس از پادشاه قرار می‌گرفت. مجلسی زندگی بسیار مجلل و آراسته و پرزرق و برقی داشت به‌طوری‌که سید نعمت‌الله جزایری همکار و شاگردش نوشته که حتی شلوار زنان خدمتکار و کنیزکان او از گران‌بهاترین پارچه‌های کشمیری بود.[۴۵] با وجود اینلارنس لکهارت، از جمله مستشرقین است که اقدام مجلسی مبنی بر گسترش روابط با شاه را نه از روی حرص و جاه‌طلبی که مبتنی بر انگیزهٔ دینی می‌داند.[۴۶]

در مورد مواجهه محمدباقر مجلسی با علوم عقلیه و نیز اندیشه‌های غربی اختلاف نظرهایی وجود دارد. عبدالهادی حائری معتقد است که مجلسی با توجه به جایگاهی که در دربار شاه سلطان حسین، یافته بود بر ضد آشنائی با دانش‌های مبتنی بر خرد و استدلال برخاست و حتی نوشت که نباید پیرامون علم و صفات خداوند و شبهه‌های مربوط به قضا و قدر اندیشید.[۴۷]

در همین دورانست که ملاصدرا تکفیر می‌شود و گفته می‌شود مجلسی، ملا محمدصادق اردستانی را از اصفهان بیرون می‌کند[۴۸] که این ادعا با توجه به توضیح تازه‌یابی از آقا محمدمهدی پاشنه طلا یزدی (نتیجه ملا محمدصادق اردستانی) در ذیل نگارش شجره‌نامه‌اش در صفحه آخر یکی از نسخ خطی محفوظ در کتابخانهٔ ملی ایران رد می‌شود.[۴۹] علی دوانی نیز متذکر شده‌ است که این مطلب خلاف واقع و تهمتی به مجلسی است. [۵۰]

محمدرضا اصفهانی می‌نویسد:

مولانا محمدباقر مجلسی دراواخر شاه‌ سلیمان و اوایل سلطنت شاه‌سلطان حسین بود. شاه، کمال متابعت در مطالب دینی از آنجناب داشت و در هر کار همراهی می‌نمود. مواعظ او شاه را سودمند آمد. از جمیع مناهی توجه نمود.[۵۱]

وی با دخالت در امور کشوری، با اینکه از رواج فساد و تباهی و باده‌گساری -تا حد امکان- ممانعت کرد اما شاه را به سرکوب و کشتار مخالفان از جمله اهل سنت ترغیب می‌کرد و اختلافات و دشمنی بین طوایف و قشرهای مردم را در پی داشت چنان‌ که پس از او، اختلافات مذهبی موجب قدرت‌یابی میرویس افغانی و قدرت‌یابی افاغنه شد.[۵۲]

وی در روز دوشنبه ۲۷ رمضان سال ۱۱۱۰ درگذشت و جمال خوانساری فرزند حسین خوانساری بر پیکر او اقامهٔ نماز کرد و در جامع عتیق اصفهان مدفون شد.

وفات علامه مجلسى

محمدباقر مجلسی سرانجام در شب ۲۷ رمضان سال ۱۱۱۰ق و در ۷۳ سالگی (به تاریخ قمری) در اصفهان از دنیا رفت. [۵۳] آقا جمال خوانساری بر وی نماز گذارد. [۵۴] وی بنا بر وصیتش در کنار مسجد جامع اصفهان و در جوار پدرش به خاک سپرده شد.

پانویس

  1. ر.ک:مقاله فقه
  2. ر.ک:مقاله رجال]
  3. ر.ک:مقاله بحار الانوار
  4. روک:مقاله صفویه
  5. موسوی خوانساری، روضات الجنات، ۱۳۹۰ش، ج۲، ص۱۲۳
  6. مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، مقدمه، ص۶۵
  7. امین، اعیان الشیعه، ۱۴۰۶ق، ج۹، ص۱۹۲؛ موسوی خوانساری، روضات الجنات، ۱۳۹۰ش، ج۲، ص۱۱۹
  8. ر.ک:مقاله ذنجف
  9. موسوی خوانساری، روضات الجنات، ۱۳۹۰ش، ج۲، ص۱۲۳
  10. امین، اعیان الشیعه، ۱۴۰۶ق، ج۹، ص۱۹۳؛ موسوی خوانساری، روضات الجنات، ۱۳۹۰ش، ج۲، ص۱۱۸
  11. ر.ک:مقاله شیخ بهایی
  12. موسوی خوانساری، روضات الجنات، ۱۳۹۰ش، ج۲، ص۱۲۲
  13. ر.ک:مقاله محمدباقر مجلسی
  14. موسوی خوانساری، روضات الجنات، ۱۳۹۰ش، ج۲، ص۱۲۱
  15. مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۰۲، ص۱۰۵
  16. قریشی کرین، «خدمات علامه مجلسی»، ص۵۰
  17. امین، اعیان الشیعه، دار التعارف للمطبوعات، ج۹، ص۱۹۲؛ خوانساری، روضات الجنات، اسماعیلیان، ج۲، ص۱۱۹
  18. مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۰۲، ص۱۰۵
  19. افندی، ریاض العلماء، انتشارات خیام، ج۵، ص۴۰۷؛ طارمی، علامه مجلسی، ۱۳۸۹ش، ص۱۳
  20. سبحانی، شیخ جعفر، موسوعة طبقات الفقها، ج۱۲، صفحه ۳۲۳ – ۳۵۰
  21. مهدوی، سید مصلح الدین، زندگینامه علامه مجلسی، ج ۱، ص ۵۵
  22. مهدوی، سید مصلح الدین، زندگینامه علامه مجلسی، ج ۱، ص ۴۲۶
  23. یادنامه علامه مجلسی، ص ۵.
  24. درس هایی از مکتب اسلام، شماره ۳۹۵، بهمن ۱۳۷۲
  25. ر.ک:مقاله عراق
  26. زندگینامه علامه مجلسی مهدوی، مصلح الدین
  27. طارمی، علامه مجلسی، 89-95
  28. اعیان الشیعه، ج۹، ص۱۸۳؛ بلاغی، شرح احوال علامه مجلسی، ص 35-
  29. ر.ک:مقاله اجتهاد
  30. ر.ک:مقاله مشهد
  31. پایگاه اطلاع رسانی علامه محمد باقر مجلسی
  32. طارمی، علامه مجلسی، ص 180-185
  33. بهشتی،‌ اخباریگری، ص۱۴۸
  34. نصیری، علامه مجلسی و نقد دیدگاه‌های فلسفی، ص ۷۲-۷۳
  35. بهشتی، اخباریگری، ص ۱۴۹-۱۵۲؛ فقهی زاده، علامه مجلسی و فهم حدیث، ص ۲۴۵-۲۴۹
  36. کدیور، عقل و دین ازنگاه محدث و حکیم، ص ۱۸-۲۳
  37. نصیری، علامه مجلسی و نقد دیدگاه‌های فلسفی، ص ۸۶-۹۵
  38. نصیری، علامه مجلسی و نقد دیدگاه‌های فلسفی، ص ۸۶-۹۵
  39. نصیری، علامه مجلسی ونقد دیدگاه‌های فلسفی، ص ۷۹
  40. ر.ک:مقاله اصول دین
  41. کدیور، عقل و دین، ص ۴۴؛ نصیری، علامه مجلسی و نقد دیدگاه‌های فلسفی، ص ۸۲-۸۶
  42. جعفریان، صفویه در عصره دین، سیاست و فرهنگ، ج۲، ص۵۸۹-۵۹۰
  43. طارمی، علامه مجلسی، ۲۱۸-
  44. جعفریان، صفویه در عرصه فرهنگ، دین و سیاست، ج۲، ص ۵۹۵-۵۹۶؛ طارمی، علامه مجلسی، ص ۲۳۸-۲۴۲
  45. حسین سینا، «نگاهی به اندیشهٔ سیاسی شیعی در گذر زمان»، در گروه نویسندگان، به کوشش حسن یوسفی اشکوری، احیا-دفتر پنجم، ص ۵۱، تهران: نشر یادآوران، ۱۳۷۰
  46. لکهارت، لارنس: انقراض سلسله صفویه و ایام استیلای افاغنه در ایران، ترجمه مصطفی قلی عماد، مروارید، 1368، چاپ سوم، ص 38
  47. عبدالهادی حائری، نخستین رویارویی اندیشه گران ایران با دو رویهٔ تمدن بورژوازی غرب، انتشارات امیر کبیر ۱۳۵۷، ص ۱۷۸و ۱۷۹
  48. خدایا زین معما پرده بردار، هفته نامه صبح، سه شنبه ۱۵ اسفند ماه ۱۳۷۵
  49. میرزای قمی، ابوالقاسم بن محمدحسن «قوانین الاصول» به کتابت ابوالقاسم بن ملاعلی محمد مورخ 1251، نسخه خطی کتابخانه ملی ایران
  50. گردآوردنده احادیث اهل بیت (ع)، مروری بر خدمات علامه محمدباقر مجلسی در گفتگو با استاد علی دوانی، هفته نامه «صبح صادق»، دوشنبه 31 مرداد 1384، شماره 215، ص 14
  51. الاصفهانی محمدرضا، نصف جهان فی تعریف اصفهان، تصحیح دکتر منوچهر ستوده، امیر کبیر، تهران 1340، ص 183-182
  52. انقراض سلسله صفویه و ایام استیلای افاغنه در ایران، ص 45
  53. الکنی و الالقاب، ج۳، ص۱۴۹
  54. روضاتی، ص۶۱