محکمه اولی

نسخهٔ تاریخ ‏۵ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۴:۰۷ توسط VahdatBot (بحث | مشارکت‌ها) (تمیزکاری)

محکمه اولی یا داوری خواهان نخست؛ اوّلین فرقه از خوارج‌اند که از فرمان حضرت علی (ع) سرباز زدند.

وجه تسمیه

نشوان الحمیری می‌نویسد: آنان را از این جهت محکمه خواندند که تحکیم را در جنگ صفین انکار کردند و گفتند: لا حکم الّا للّه. [۱] البته برخی از منابع، [۲] محکمه را «حکمیه» خوانده‌اند و می‌گویند که آنان کسانی بودند که در جنگ صفین بر حضرت علی (ع) شوریده و گفتند که حکمی جز حکم خدا نیست و حکمی نیز برای مردمان نمی‌‏باشد.

تاریخچه

نوشته‌اند نخستین کسی که از محکمه اولی از فرمان امام سرباز زد، عروة بن حدیر برادر مرداس خارجی بود. برخی یزید بن عاصم محاربی را نام بردند و می‌گویند که در جنگ صفین چون موافقت دو لشکر را بر داوری میان حضرت علی (ع) و معاویه اعلام کردند، مردی‏ ربیعی از بنی یشکر که در جنگ از همراهان حضرت علی (ع) بود بر لشکر معاویه تاخت و تعدادی از نفرات لشکر را کشت و سپس به طرف یاران امام هجوم آورد و مردی از آنان را از پای درآورد و با فریاد بلند گفت که بدانید: من علی (ع) و معاویه را از خلافت برداشتم و از حکم هر دوی ایشان بیزاری می‏‌جویم. این را گفت و دوباره بر یاران حضرت علی (ع) تاخت تا آن که کشته شد.

رهبران فرقه

رهبران اولیه این فرقه، افرادی چون عروة بن حدیر و یزید بن عاصم محاربی بوده‌اند که در جریان جنگ صفین، مقابل امام علی(ع) قرار گرفته به او اعتراض کردند و سپس از خوارج شدند. [۳] [۴] [۵][۶] [۷]

پانویس

  1. مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 393
  2. مقریزی تقی الدین ابوالعباس، الخطط، 5 جلدی، قاهره، سال 1930- 1911 میلادی، ج 2، ص 354.
  3. https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%AD%DA%A9%D9%85%D9%87_%D8%A7%D9%84%D8%A7%D9%88%D9%84%DB%8C
  4. مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 393 با ویرایش و اصلاح و جابجایی جملات
  5. بغدادی عبدالقاهر، الفرق بين الفرق، با اهتمام محمد زاهد بن حسن الكوثرى، قاهره، سال 1948 میلادی، ص 46.
  6. عراقی ابو محمد عثمان بن عبدالله، الفرق المفترقة بين اهل الزيغ و الزندقة، تحقيق يشار قوتلو آى، آنكارا، سال 1961 میلادی، ص 23.
  7. مقریزی تقی الدین ابوالعباس، الخطط، 5 جلدی، قاهره، سال 1930- 1911 میلادی، ج 2، ص 354.