نقد و بررسی یکی از مبانی حدیثی جریانهای تکفیری ( احادیث رفض ): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۶: خط ۶:
در برخی از کتاب‌های حدیثی اهل سنت احادیثی آمده است که مضمونشان این است که:‌
در برخی از کتاب‌های حدیثی اهل سنت احادیثی آمده است که مضمونشان این است که:‌


عده‌ای در آخرالزمان می‌آیند که مدعی عشق به اهل‌بیت پیامبر ص هستند در حالی که دروغ می‌گویند ؛اینان رافضی بوده و نشانه رفض و خروج اینان این است که به اصحاب من از جمله ابوبکر و عمر سب و لعن می‌کنند. آن‌گاه پیامبر دستور می‌دهد اینان ر ا به قتل برسانید.
عده‌ای در آخرالزمان می‌آیند که مدعی عشق به اهل‌بیت پیامبر ص هستند در حالی که دروغ می‌گویند؛ اینان رافضی بوده و نشانه رفض و خروج اینان این است که به اصحاب من از جمله ابوبکر و عمر سب و لعن می‌کنند. آن‌گاه پیامبر دستور می‌دهد اینان ر ا به قتل برسانید.


در برخی دیگر از این روایات از اینان بعنوان مشرک نیز یاد شده است.
در برخی دیگر از این روایات از اینان بعنوان مشرک نیز یاد شده است.
خط ۴۸: خط ۴۸:
بررسی سند
بررسی سند


عقیلی در کتاب الضعفاء‌الکبیر ، بکر بن خنیس را ضعیف شمرده است و نیز در همین کتاب از قول یحیی بن معین نقل می‌کند که: بکر بن خنیس لیس بشیئ 25<ref>رجوع کنید به: کتاب الضعفا و المتروكین تالیف نسائی ص 160و عقیلی درالضعفاء‌الكبیر ج1ص148</ref>
عقیلی در کتاب الضعفاء‌الکبیر، بکر بن خنیس را ضعیف شمرده است و نیز در همین کتاب از قول یحیی بن معین نقل می‌کند که: بکر بن خنیس لیس بشیئ 25<ref>رجوع کنید به: کتاب الضعفا و المتروكین تالیف نسائی ص 160و عقیلی درالضعفاء‌الكبیر ج1ص148</ref>


مولف کتاب السنه (ابن ابی عاصم ) نیزدر زمینه ضعف اسناد این حدیث می‌نویسد:
مولف کتاب السنه (ابن ابی عاصم ) نیزدر زمینه ضعف اسناد این حدیث می‌نویسد:
خط ۶۱: خط ۶۱:
- حدثنا إسماعیل بن سالم، حدثنا یونس بن محمد، حدثنا عمران ابن زید عن الحجاج بن تمیم، عن میمون بن مهران، عن ابن عباس قال: سمعت رسول الله صلى الله علیه وسلم یقول: یکون فی آخر الزمان قوم ینبزون الرافضة یرفضون الإسلام ویلفظونه فاقتلوهم فإنهم مشرکون 28<ref>السنه ص 461</ref>
- حدثنا إسماعیل بن سالم، حدثنا یونس بن محمد، حدثنا عمران ابن زید عن الحجاج بن تمیم، عن میمون بن مهران، عن ابن عباس قال: سمعت رسول الله صلى الله علیه وسلم یقول: یکون فی آخر الزمان قوم ینبزون الرافضة یرفضون الإسلام ویلفظونه فاقتلوهم فإنهم مشرکون 28<ref>السنه ص 461</ref>


مولف کتاب« السنه» نسبت به ضعف سندی این حدیث مینویسد:
مولف کتاب« السنه» نسبت به ضعف سندی این حدیث می‌نویسد:


إسناده ضعیف، الحجاج بن تمیم ضعیف. وعمران بن زید وهو التغلبی کما فی " التقریب ". وسائر رجاله ثقات رجال مسلم، وإسماعیل بن سالم هو الصائغ البغدادی. والحدیث أخرجه أبو یعلى ( 2 / 673 ) من طریق أخرى عن عمران بن زید به. وقال الهیثمی ( 10 / 22 ): " رواه أبو یعلى، والبزار، والطبرانی، ورجاله وثقوا، وفی بعضهم خلاف " 29<ref>همان ص 460</ref>
إسناده ضعیف، الحجاج بن تمیم ضعیف. وعمران بن زید وهو التغلبی کما فی " التقریب ". وسائر رجاله ثقات رجال مسلم، وإسماعیل بن سالم هو الصائغ البغدادی. والحدیث أخرجه أبو یعلى ( 2 / 673 ) من طریق أخرى عن عمران بن زید به. وقال الهیثمی ( 10 / 22 ): " رواه أبو یعلى، والبزار، والطبرانی، ورجاله وثقوا، وفی بعضهم خلاف " 29<ref>همان ص 460</ref>




همانگونه ملاحظه شد علاوه بر ضعف برخی رواتی که در سند حدیث قرار گرفته‌اند در مورد برخی از روات بین رجال اهل سنت نسبت به جرح و تعدیل آنها اختلاف است که دراینصورت نیز حدیث مقبول نخواهد بودچون بر اساس قواعد علم رجال اگر در مورد یکی از روات بین علمای این علم در توثیق و عدم آن اختلا ف وجود داشت همگی معتقدند که قول جارح مقدم است 30<ref>در این زمینه سید حسین رجا - مولف کتاب دفاع من وحی الشریعة ضمن دائرة السنة والشیعة مینویسد: إذا اختلف علماء الرجال فی رجال السند فجرح بعضهم زیدا وعدله آخرون یقدم الجرح على التعدیل وهذا هو الصحیح الذی علیه الجمهور وكما جاء فی التدریب على التقریب ما ملخصه إذا اجتمع فی الراوی جرح مفسر وتعدیل فالجرح مقدم ولو زاد عدد المعدل ایشان در علت تقدیم قول جارح مینویسد:لأن مع الجارح زیادة علم لم یطلع علیها المعدل، ولأنه مصدق للمعدل فیما أخبر به من ظاهر حاله إلا أنه یخبر عن أمر باطن خفی عنه، وقید الفقهاء ذلك بما لم یقل المعدل عرفت السبب الذی ذكره الجارح ولكنه تاب وحسنت حاله فإنه حینئذ یقدم المعدل دفاع من وحی الشریعة ضمن دائرة السنة والشیعة ص 253 - 260</ref>
همان‌گونه ملاحظه شد علاوه بر ضعف برخی رواتی که در سند حدیث قرار گرفته‌اند در مورد برخی از روات بین رجال اهل سنت نسبت به جرح و تعدیل آنها اختلاف است که دراین‌صورت نیز حدیث مقبول نخواهد بود. چون بر اساس قواعد علم رجال اگر در مورد یکی از روات بین علمای این علم در توثیق و عدم آن اختلاف وجود داشت همگی معتقدند که قول جارح مقدم است .<ref>در این زمینه سید حسین رجا - مولف کتاب دفاع من وحی الشریعة ضمن دائرة السنة والشیعة مینویسد: إذا اختلف علماء الرجال فی رجال السند فجرح بعضهم زیدا وعدله آخرون یقدم الجرح على التعدیل وهذا هو الصحیح الذی علیه الجمهور وكما جاء فی التدریب على التقریب ما ملخصه إذا اجتمع فی الراوی جرح مفسر وتعدیل فالجرح مقدم ولو زاد عدد المعدل ایشان در علت تقدیم قول جارح مینویسد:لأن مع الجارح زیادة علم لم یطلع علیها المعدل، ولأنه مصدق للمعدل فیما أخبر به من ظاهر حاله إلا أنه یخبر عن أمر باطن خفی عنه، وقید الفقهاء ذلك بما لم یقل المعدل عرفت السبب الذی ذكره الجارح ولكنه تاب وحسنت حاله فإنه حینئذ یقدم المعدل دفاع من وحی الشریعة ضمن دائرة السنة والشیعة ص 253 - 260</ref>


==حدیث چهارم==
==حدیث چهارم==
أبو بکر بن أبی شیبة، ثنا یزید بن‌هارون، حدثنا یحیى بن المتوکل أبو عقیل، حدثنا کثیر بن إسماعیل أبو إسماعیل، عن إبراهیم بن الحسن، عن أبیه، عن جده، عن علی بن أبی‌طالب رضی الله عنه، عن النبی صلى الله علیه وسلم قال: یکون قوم یسمون الرافضة یرفضون الإسلام31<ref>كنز العمال - المتقی الهندی - ج 11 - ص 325</ref>
أبوبکر بن أبی شیبة، ثنا یزید بن‌هارون، حدثنا یحیى بن المتوکل أبو عقیل، حدثنا کثیر بن إسماعیل أبو إسماعیل، عن إبراهیم بن الحسن، عن أبیه، عن جده، عن علی بن أبی‌طالب رضی الله عنه، عن النبی صلى الله علیه وسلم قال: یکون قوم یسمون الرافضة یرفضون الإسلام31<ref>كنز العمال - المتقی الهندی - ج 11 - ص 325</ref>
مولف کتاب«السنه» ذیل این حدیث مینویسد:
مولف کتاب«السنه» ذیل این حدیث می‌نویسد:


إسناده ضعیف، یحیى بن المتوکل وشیخه کثیر وهو ابن إسماعیل أبو إسماعیل النواء، کلاهما ضعیف،.32 <ref>السنه ص 461: ایشان در ادامه مینویسد وساق الذهبی هذا الحدیث فیما أنكر على النواء. والحدیث أخرجه عبدالله بن أحمد فی "زوائد المسند" ( 1 / 103 ) من طریقین آخرین عن یحیى به. وقال الهیثمی ( 10/22): "رواه عبدالله والبزار، وفیه كثیر بن إسماعیل النواء وهو ضعیف"</ref>
إسناده ضعیف، یحیى بن المتوکل وشیخه کثیر وهو ابن إسماعیل أبو إسماعیل النواء، کلاهما ضعیف،.32 <ref>السنه ص 461: ایشان در ادامه مینویسد وساق الذهبی هذا الحدیث فیما أنكر على النواء. والحدیث أخرجه عبدالله بن أحمد فی "زوائد المسند" ( 1 / 103 ) من طریقین آخرین عن یحیى به. وقال الهیثمی ( 10/22): "رواه عبدالله والبزار، وفیه كثیر بن إسماعیل النواء وهو ضعیف"</ref>
خط ۹۶: خط ۹۶:


اولا تلید بن سلیمان بنابرنقل ذهبی متهم به کذب می‌باشد 38<ref>در میزان الاعتدال - الذهبی - ج 2- ص 18امده است:. فهذا آفته تلید، فإنه متهم بالكذب</ref>
اولا تلید بن سلیمان بنابرنقل ذهبی متهم به کذب می‌باشد 38<ref>در میزان الاعتدال - الذهبی - ج 2- ص 18امده است:. فهذا آفته تلید، فإنه متهم بالكذب</ref>
ایشان در مورد سند این حدیث مینویسد:
ایشان در مورد سند این حدیث می‌نویسد:


تلید بن سلیمان [ ت ] الکوفی الأعرج. عن عطاء بن السائب، وعبدالملک بن عمیر. وعنه أحمد، وابن نمیر. فمن مناکیره عن ابی الجحاف....وقال النسائی: ضعیف –انتهی-39<ref>میزان الاعتدال - الذهبی - ج 1 - ص 358</ref>
تلید بن سلیمان [ ت ] الکوفی الأعرج. عن عطاء بن السائب، وعبدالملک بن عمیر. وعنه أحمد، وابن نمیر. فمن مناکیره عن ابی الجحاف....وقال النسائی: ضعیف –انتهی-39<ref>میزان الاعتدال - الذهبی - ج 1 - ص 358</ref>
خط ۱۲۳: خط ۱۲۳:
1-‌ در مفهوم سب و شتم و فرق ا ن با لعن و نفرین با ید دقت نمود بنابر آموزه‌های قرآن کریم سب و فحش دادن به هیچکس حتی به بت مشرکین نیزجایزنیست اما لعن که در برابردعا بوده و نوعی نفرین است درموارد متعدد در قرآن کریم ذکرشده است و خداوندمتعال خود برخی از انسانها را نظیر ظالمین و نیزکسانی را که موجب اذیت او و پیامبرش می‌گردند را لعن نموده است.
1-‌ در مفهوم سب و شتم و فرق ا ن با لعن و نفرین با ید دقت نمود بنابر آموزه‌های قرآن کریم سب و فحش دادن به هیچکس حتی به بت مشرکین نیزجایزنیست اما لعن که در برابردعا بوده و نوعی نفرین است درموارد متعدد در قرآن کریم ذکرشده است و خداوندمتعال خود برخی از انسانها را نظیر ظالمین و نیزکسانی را که موجب اذیت او و پیامبرش می‌گردند را لعن نموده است.


بنابر این باید بین سب و اهانت به برخی اصحاب و لعن و نفرین نسبت به آنها فرق گذاشت وروایات رفض برفرض صحت ، سب به اصحاب را موجب شرک و کفردانسته است نه لعن و نفرین به آنها را
بنابر این باید بین سب و اهانت به برخی اصحاب و لعن و نفرین نسبت به آنها فرق گذاشت وروایات رفض برفرض صحت، سب به اصحاب را موجب شرک و کفردانسته است نه لعن و نفرین به آنها را


2-‌ روایات رفض چند طائفه هستند که مضامین برخی ازانها با یکدیگر قابل جمع نیستند –در برخی از این روایات امده است که فرقه رافضه در ا خر الزمان پیدا میشوند:
2-‌ روایات رفض چند طائفه هستند که مضامین برخی ازانها با یکدیگر قابل جمع نیستند –در برخی از این روایات امده است که فرقه رافضه در ا خر الزمان پیدا می‌شوند:


عن ابن عباس قال: سمعت رسول الله صلى الله علیه وسلم یقول: یکون فی آخر الزمان قوم ینبزون الرافضة یرفضون الإسلام ویلفظونه فاقتلوهم فإنهم مشرکون 43<ref>بغیه الباحث عن زوائد مسند الحارث ص 312</ref>
عن ابن عباس قال: سمعت رسول الله صلى الله علیه وسلم یقول: یکون فی آخر الزمان قوم ینبزون الرافضة یرفضون الإسلام ویلفظونه فاقتلوهم فإنهم مشرکون 43<ref>بغیه الباحث عن زوائد مسند الحارث ص 312</ref>


در برخی دیگر امده است که پیامبر ص زمان پیدایش این فرقه را بعد از وفاتش میداند:
در برخی دیگر امده است که پیامبر ص زمان پیدایش این فرقه را بعد از وفاتش می‌داند:


سیکون من بعدی الرافضة فإن وقعوا فی أیدیهم فاقتلوهم لکونهم من أهل الشرک إنهم یسبون أبا بکر ومن یفعل ذلک فعلیه لعنة الله والملائکة والناس أجمعین.44 <ref>تاریخ مدینه دمشق ج69ص175</ref>  
سیکون من بعدی الرافضة فإن وقعوا فی أیدیهم فاقتلوهم لکونهم من أهل الشرک إنهم یسبون أبا بکر ومن یفعل ذلک فعلیه لعنة الله والملائکة والناس أجمعین.44 <ref>تاریخ مدینه دمشق ج69ص175</ref>  


در برخی دیگر از این روایات امده است که پیامبر ص نزدیکترین زمان را هنگام پیدایش فرقه رافضه میدانند:
در برخی دیگر از این روایات امده است که پیامبر ص نزدیک‌ترین زمان را هنگام پیدایش فرقه رافضه می‌دانند:


- تولد فی أقرب الأزمنة فرقة تسب أصحابی وتتبع أخطاءهم فلا وع‍ سوهم ولا تناکحوهم ولا تسلموا علیهم علیهم لعنة الله 45.<ref>شرح مسلم ج 16 - ص 92 – 94</ref>
- تولد فی أقرب الأزمنة فرقة تسب أصحابی وتتبع أخطاءهم فلا وع‍ سوهم ولا تناکحوهم ولا تسلموا علیهم علیهم لعنة الله 45.<ref>شرح مسلم ج 16 - ص 92 – 94</ref>


بعد از بیان سه طائفه از روایات مذکور می‌گوییم
بعد از بیان سه طائفه از روایات مذکور می‌گوییم.


برفرض روایت دوم و سوم قابل جمع باشد هیچکدام از آنها با روایت اول قابل جمع نیست
برفرض روایت دوم و سوم قابل جمع باشد هیچکدام از آنها با روایت اول قابل جمع نیست.


چون بر اساس روایت اول زمان پیدایش رافضه در اخر الزمان می‌باشد در حالی که مصدا ق بارز این گروه که از نظر معتقدان به این احادیث شیعه می‌باشد از همان قرن اول هجری وجود داشته است
چون بر اساس روایت اول زمان پیدایش رافضه در اخر الزمان می‌باشد در حالی که مصدا ق بارز این گروه که از نظر معتقدان به این احادیث شیعه می‌باشد از همان قرن اول هجری وجود داشته است


3- در متن روایات مذکور امده است که از مشخصه‌های رافضه آن است که اسلام را رها می‌کنند:یرفضون الاسلام  
3- در متن روایات مذکور امده است که از مشخصه‌های رافضه آن است که اسلام را رها می‌کنند:یرفضون الاسلام  
آیا پیروان مذهب امامیه و شیعیان اثنی عشری که همه عشقشان به اسلام و قرآن و اهلبیت پیامبر ص بوده و عقائدشان را از شخصیت‌های بی نظیری همانند امام باقر و امام صادق ع میگیرند میتواند مصداق رافضه در این روایات باشد.
آیا پیروان مذهب امامیه و شیعیان اثنی عشری که همه عشقشان به اسلام و قرآن و اهلبیت پیامبر ص بوده و عقائدشان را از شخصیت‌های بی نظیری همانند امام باقر و امام صادق ع می‌گیرند می‌تواند مصداق رافضه در این روایات باشد.
اگر اینان رافضی هستند پس نسبت به کسانی که از شاگردان این امامان همانند ابوحنیفه و مالک بن انس تبعیت می‌کنند چه می‌گویید ایا اینان نیز را فضی و تارک اسلام هستند؟
اگر اینان رافضی هستند پس نسبت به کسانی که از شاگردان این امامان همانند ابوحنیفه و مالک بن انس تبعیت می‌کنند چه می‌گویید ایا اینان نیز را فضی و تارک اسلام هستند؟


4- بین صدر و ذیل این روایات تهافت و ناهماهنگی زیادی وجود دارد.
4- بین صدر و ذیل این روایات تهافت و ناهماهنگی زیادی وجود دارد.
در تبیین این نکته مهم باید گفت مفاد روایات رفض این است که سب به برخی از صحابه موجب شرک و کفر است در اینجا این سئوال مطرح میگردد که چه ارتباطی بین شرک و کفر وسب ا ینان است
در تبیین این نکته مهم باید گفت مفاد روایات رفض این است که سب به برخی از صحابه موجب شرک و کفر است در اینجا این سئوال مطرح می‌گردد که چه ارتباطی بین شرک و کفر وسب اینان است




خط ۱۶۰: خط ۱۶۰:
بدان مردم دیدگاه معتدلی در مورد صحابه و خلفا ندارند برخی با نگاه افراطی شان آنان را در حد عصمت مطرح می‌کنند و برخی نیز با نگاه تفریطی شان زبان به طعن و مذمت آنان گشوده‌اند باید گفت هر دو گروه از مسیر اعتدال خارج شده پس از هر دو گروه فاصله گرفته و درعقیده ات طریق اعتدال را بر گزین
بدان مردم دیدگاه معتدلی در مورد صحابه و خلفا ندارند برخی با نگاه افراطی شان آنان را در حد عصمت مطرح می‌کنند و برخی نیز با نگاه تفریطی شان زبان به طعن و مذمت آنان گشوده‌اند باید گفت هر دو گروه از مسیر اعتدال خارج شده پس از هر دو گروه فاصله گرفته و درعقیده ات طریق اعتدال را بر گزین


ایشان درقسمتی دیگر از کتابش مینویسد
ایشان درقسمتی دیگر از کتابش می‌نویسد


اگر کسی اصلی از اصول قطعی اسلام راانکار کند اگرچه این انکار با صراحت نباشد کافر شمرده می‌شود....و اگر کسی وجود ابوبکر یا خلافت او را انکار کند نمی‌توان حکم به کفر او نمود چون او اصلی از اصول دین را انکار ننموده است 46.<ref>الاقتصاد فی الاعتقاد ص271-261</ref>
اگر کسی اصلی از اصول قطعی اسلام راانکار کند اگرچه این انکار با صراحت نباشد کافر شمرده می‌شود....و اگر کسی وجود ابوبکر یا خلافت او را انکار کند نمی‌توان حکم به کفر او نمود چون او اصلی از اصول دین را انکار ننموده است 46.<ref>الاقتصاد فی الاعتقاد ص271-261</ref>
خط ۱۶۸: خط ۱۶۸:
مولف کتاب دفاع من وحی الشریعة ضمن دائرة السنة والشیعة در این زمینه تحقیق جامعی کرده که بدلیل اهمیتش خلاصه‌ای از آن را بیان می‌کنیم.
مولف کتاب دفاع من وحی الشریعة ضمن دائرة السنة والشیعة در این زمینه تحقیق جامعی کرده که بدلیل اهمیتش خلاصه‌ای از آن را بیان می‌کنیم.


ایشان در ابتدا میگوید:
ایشان در ابتدا می‌گوید:


اگر مراد از رافضه غلاه هستند باید گفت اینان سه گروه هستند:
اگر مراد از رافضه غلاه هستند باید گفت اینان سه گروه هستند:
خط ۱۷۶: خط ۱۷۶:
گروه دوم غلات نسبت به خاندان معاویه که مصداق بارز آن فرقه یزیدیه هستند.
گروه دوم غلات نسبت به خاندان معاویه که مصداق بارز آن فرقه یزیدیه هستند.


گروه سوم غلاتی هستند که در وجود خویش افکار غلو امیز داشته و ادعاهای عجیبی می‌کنند نظیر برخی از متصوفه و عرفا مثل ابن عربی و حلاج و... که قائل به وحدت وجود میباشند که در این موارد باید سخن محققان و اهل اندیشه را جستجو نمود که آنان نسبت به این نوع تفکرات چه میگویند.
گروه سوم غلاتی هستند که در وجود خویش افکار غلو امیز داشته و ادعاهای عجیبی می‌کنند نظیر برخی از متصوفه و عرفا مثل ابن عربی و حلاج و... که قائل به وحدت وجود می‌باشند که در این موارد باید سخن محققان و اهل اندیشه را جستجو نمود که آنان نسبت به این نوع تفکرات چه می‌گویند.


ایشان در ادامه نسبت به معنای دوم رفض مینویسد:
ایشان در ادامه نسبت به معنای دوم رفض می‌نویسد:


اگر مراد از رافضه کسانی اند که زیربارخلافت شیخین نرفته و منکر خلافت آنان شدند در اینصورت باید گفت اولین رافضی سعدبن عباده انصاری است که یکی از صحابه جلیل القدر پیامبرص می‌باشد چون ایشان خلافت شیخین را به رسمیت نشناخت و در هیچیک از مراسم جمعی آنان شرکت ننمود
اگر مراد از رافضه کسانی اند که زیربارخلافت شیخین نرفته و منکر خلافت آنان شدند در اینصورت باید گفت اولین رافضی سعدبن عباده انصاری است که یکی از صحابه جلیل القدر پیامبرص می‌باشد چون ایشان خلافت شیخین را به رسمیت نشناخت و در هیچیک از مراسم جمعی آنان شرکت ننمود


سپس ایشان از معتقدان به احادیث رفض سئوال میکند که: ایا بخودتان اجازه میدهید این صحابی بزرگ پیامبر ص را کافر و مشرک دانسته و او را مهدور الدم بدانید؟
سپس ایشان از معتقدان به احادیث رفض سئوال می‌کند که: ایا بخودتان اجازه می‌دهید این صحابی بزرگ پیامبر ص را کافر و مشرک دانسته و او را مهدور الدم بدانید؟


سپس درجواب می‌گوید:
سپس درجواب می‌گوید:
خط ۱۸۸: خط ۱۸۸:
أنا أجیب عن أخوانی أهل السنة - بالطبع لا، سعد بن عبادة غیر رافضی وغیر مشرک وغیر مهدور الدم بل من السابقین الأولین ورضی الله عنه أرضاه
أنا أجیب عن أخوانی أهل السنة - بالطبع لا، سعد بن عبادة غیر رافضی وغیر مشرک وغیر مهدور الدم بل من السابقین الأولین ورضی الله عنه أرضاه


من از طرف برادران اهل سنت جواب میدهم خیر سعدبن معاذ رافضی و مشرک و مهدورالدم نبوده بلکه از سابقین و صحابه راستین پیامبر ص بود که خداوند از او راضی بود.
من از طرف برادران اهل سنت جواب می‌دهم خیر سعدبن معاذ رافضی و مشرک و مهدورالدم نبوده بلکه از سابقین و صحابه راستین پیامبر ص بود که خداوند از او راضی بود.


انگاه سئوال دیگری را مطرح میکند اگر سعد از سابقین و صحابه است پس به چه جرمی او را کشتند و قتلش را به جنیان نسبت دادند?
انگاه سئوال دیگری را مطرح می‌کند اگر سعد از سابقین و صحابه است پس به چه جرمی او را کشتند و قتلش را به جنیان نسبت دادند?


ایشان در ادامه معنای ر فض میگوید:
ایشان در ادامه معنای ر فض می‌گوید:


اگر مراد از رافضه محبین اهل بیت ع و پیروان آنان هستند دراینصورت باید آنان را در زمره هدایت شدگان دانست چون اینا ن پایبند به عهد الهی بوده و عمل به وصیت پیامبر ص در تمسک به ثقلین نموده‌اند.47<ref>دفاع من وحی الشریعة ضمن دائرة السنة والشیعة ص267 -255</ref>
اگر مراد از رافضه محبین اهل بیت ع و پیروان آنان هستند دراینصورت باید آنان را در زمره هدایت شدگان دانست چون اینا ن پایبند به عهد الهی بوده و عمل به وصیت پیامبر ص در تمسک به ثقلین نموده‌اند.47<ref>دفاع من وحی الشریعة ضمن دائرة السنة والشیعة ص267 -255</ref>




7-سیره عملی پیامبرص ناقض مضمون روایات رفض است ؛ روایات فراوانی ازرفتارپیامبرص رسیده است که مفادش آن است که در حضور آن حضرت گاه به یکی ازصحابه آن حضرت جسارت میشد اما آن حضرت نسبت کفربه او نداده ودستوربه کشتن او نمی‌دادند و حتی با کسانی که نسبت کفر یا نفاق به برخی از افراد میدادند بشدت برخورد میکردند ؛ چنانکه وقتی آن حضرت مشاهده نمود در حضورش یکی از اصحابش به ابن مالک بن الدخیشن گفت: ذلک منافق لا یحب الله ورسوله؛
7-سیره عملی پیامبرص ناقض مضمون روایات رفض است؛ روایات فراوانی از رفتار پیامبرص رسیده است که مفادش آن است که در حضور آن حضرت گاه به یکی ازصحابه آن حضرت جسارت می‌شد اما آن حضرت نسبت کفربه او نداده ودستوربه کشتن او نمی‌دادند و حتی با کسانی که نسبت کفر یا نفاق به برخی از افراد می‌دادند بشدت برخورد می‌کردند؛ چنانکه وقتی آن حضرت مشاهده نمود در حضورش یکی از اصحابش به ابن مالک بن الدخیشن گفت: ذلک منافق لا یحب الله ورسوله؛
رسولخدا ص بدو فرمود: لا تقل ذلک ألا تراه قد قال لا اله إلا الله یرید بذلک وجه الله 48<ref>در کتاب صحیح البخاری ج 1ص 110امده است که وقتی پیامبر ص مشاهده نمود برخی از افراد خانه عتبان بن مالك نسبت به مالك بن الدخیشن اظهار داشتند که: ذلك منافق لا یحب الله ورسوله رسول الله ( صلى الله علیه وآله وسلم ) فرمود: " لا تقل ذلك ألا تراه قد قال لا اله إلا الله یرید بذلك وجه الله... و انگاه که ان فرد اظهار داشت که: فإنا نرى وجهه ونصیحته إلى المنافقین رسول الله ص فرمود: " فإن الله حرم النار على من قال لا إله إلا الله یبتغی بذلك وجه الله همین روایت در کتاب صحیح مسلم ج 1 ص 45امده است که پیامبر ص فرمود: ألیس یشهد أن لا إله إلا الله وأننی رسول الله و انگاه که انها گفتند: أنه یقول ذلك وما هو فی قلبه ان حضرت فرمود: لا یشهد أحد أن لا إله إلا الله وأننی رسول الله فیدخل النار أو تطعمه درپایان این روایت امده است که أنس بعد از شنیدن این حدیث گفت: فأعجبنی هذا الحدیث وقلت لابنی: اكتبه فكتبه - انتهی - دفاع من وحی الشریعة ضمن دائرة السنة والشیعة ص 75</ref>
رسولخدا ص بدو فرمود: لا تقل ذلک ألا تراه قد قال لا اله إلا الله یرید بذلک وجه الله 48<ref>در کتاب صحیح البخاری ج 1ص 110امده است که وقتی پیامبر ص مشاهده نمود برخی از افراد خانه عتبان بن مالك نسبت به مالك بن الدخیشن اظهار داشتند که: ذلك منافق لا یحب الله ورسوله رسول الله ( صلى الله علیه وآله وسلم ) فرمود: " لا تقل ذلك ألا تراه قد قال لا اله إلا الله یرید بذلك وجه الله... و انگاه که ان فرد اظهار داشت که: فإنا نرى وجهه ونصیحته إلى المنافقین رسول الله ص فرمود: " فإن الله حرم النار على من قال لا إله إلا الله یبتغی بذلك وجه الله همین روایت در کتاب صحیح مسلم ج 1 ص 45امده است که پیامبر ص فرمود: ألیس یشهد أن لا إله إلا الله وأننی رسول الله و انگاه که انها گفتند: أنه یقول ذلك وما هو فی قلبه ان حضرت فرمود: لا یشهد أحد أن لا إله إلا الله وأننی رسول الله فیدخل النار أو تطعمه درپایان این روایت امده است که أنس بعد از شنیدن این حدیث گفت: فأعجبنی هذا الحدیث وقلت لابنی: اكتبه فكتبه - انتهی - دفاع من وحی الشریعة ضمن دائرة السنة والشیعة ص 75</ref>




8- چگونه پیامبری که مظهر رافت و محبت به ا نسانهاست و دینی که او برای بشریت به ارمغان اورد بر مبنای رحمانیت و رحیمیت الهی بنا گردیده است اینچنین و بر احتی دستور کشتن انسانها را می‌دهد بدون اینکه توجیه منطقی برا ی آن ار ائه دهد و فرد باصطلاح مستحق قتل را نسبت به کاری که انجام می‌دهد مجاب کند.
8- چگونه پیامبری که مظهر رافت و محبت به انسان‌هاست و دینی که او برای بشریت به ارمغان آورد بر مبنای رحمانیت و رحیمیت الهی بنا گردیده است اینچنین و بر احتی دستور کشتن انسانها را می‌دهد بدون اینکه توجیه منطقی برا ی آن ار ائه دهد و فرد باصطلاح مستحق قتل را نسبت به کاری که انجام می‌دهد مجاب کند.
ممکن نیست دینی که نسبت به خون و ابرو و حیثیت مسلمانان اهتمام فراوان داشته و نهایت احتیاط و سختگیریها را نسبت به آن اعمال کرده است پیامبرش اینچنین دستور قتل انسانها را صادر نماید.
ممکن نیست دینی که نسبت به خون و ابرو و حیثیت مسلمانان اهتمام فراوان داشته و نهایت احتیاط و سختگیریها را نسبت به آن اعمال کرده است پیامبرش اینچنین دستور قتل انسانها را صادر نماید.


از آن حضرت روایات مختلفی در زمینه لزوم حرمت خون و ابرو و حیثیت مسلمانان وارد شده است نظیر: لا یحلّ دمُ امرى‏ءٍ مسلمٍ یشهد أن لا اله الّا اللَّه، محمد رسول اللَّه الّا بإحدى الثلاث، الثَّیب الزانى والنفسُ‏بالنفسِ والتارکُ لدینه.49<ref>مسند احمد ج1ص382</ref>
از آن حضرت روایات مختلفی در زمینه لزوم حرمت خون و ابرو و حیثیت مسلمانان وارد شده است نظیر: لا یحلّ دمُ امرى‏ءٍ مسلمٍ یشهد أن لا اله الّا اللَّه، محمد رسول اللَّه الّا بإحدى الثلاث، الثَّیب الزانى والنفسُ‏بالنفسِ والتارکُ لدینه.49<ref>مسند احمد ج1ص382</ref>
   
   
9- اگرسب و لعن برخی از صحابه موجب شرک و کفراست پس چرا معاویه را که سب ولعن به علی ع را بصورت رسمی پایه گذاری کرد کافر و رافضه نمی‌دانید؟ بلکه از او با عنوان رضی الله عنه یاد میکنید
9- اگرسب و لعن برخی از صحابه موجب شرک و کفراست پس چرا معاویه را که سب ولعن به علی ع را بصورت رسمی پایه گذاری کرد کافر و رافضه نمی‌دانید؟ بلکه از او با عنوان رضی الله عنه یاد می‌کنید


10- اگر سب و لعن برخی صحابه موجب کفراست پس بایدکسانی که فاجعه حره را درمدینه مرتکب شدند وصدها صحابی پیامبرص را بقتل رساندند کافر باشند و بتبع آن کسانی را که دستوربه کشتن آنان دادند نیزکافرباشند درحالی که شما حتی از یزید نیزبه عنوان رضی الله عنه یاد میکنید.
10- اگر سب و لعن برخی صحابه موجب کفراست پس بایدکسانی که فاجعه حره را درمدینه مرتکب شدند وصدها صحابی پیامبرص را بقتل رساندند کافر باشند و بتبع آن کسانی را که دستوربه کشتن آنان دادند نیزکافرباشند درحالی که شما حتی از یزید نیزبه عنوان رضی الله عنه یاد می‌کنید.


11-اگر سب و لعن برخی صحابه موجب کفراست پس باید قاسطین وناکثین ومارقین که با امام علی ع که حاکم رسمی جامعه اسلامی بود جنگیده و موجب کشته شدن هزاران مسلمان گردیدند کافرباشند درحالی که شما قائل به آن نیستید و ازبسیاری ازانها تجلیل میکنید
11-اگر سب و لعن برخی صحابه موجب کفراست پس باید قاسطین وناکثین ومارقین که با امام علی ع که حاکم رسمی جامعه اسلامی بود جنگیده و موجب کشته شدن هزاران مسلمان گردیدند کافرباشند درحالی که شما قائل به آن نیستید و ازبسیاری ازانها تجلیل می‌کنید


12- اگرطعن و سب و لعن برخی از صحابه موجب کفر وشرک است پس سب و اهانت وطعن برخی از صحابه را نسبت به یکدیگر بلکه قتال و جنگ آنان با یکدیگر که منجر به کشته شدن برخی از آنان گردید را چگونه توجیه میکنید ایا میتوان به کفر همه کسانی که مرتکب چینن اعمال و رفتاری شده‌اندنمود ؟50<ref>فردى در محضر ابوبكر او را دشنام گفت، ابوبرزه به او گفت: اى خلیفه‏ى رسول خدا! اگر رخصت دهى گردنش را بزنم. ابوبكر در پاسخ گفت: برجاى خود بنشین زیرا این كار جز براى رسول خدا روا نیست. رجوع کنید به:السنن الکبری ج 7، ص 60، مسند احمد بن حنبل ج 1، ص 9.خلیفه دوم، خالد بن ولید را در جریان قتل مالك بن نویره دشمن خدا خطاب كرد. رک به:تاریخ طبرى ج 2، ص 504، و عایشه امّ المؤمنین، عثمان را به فردى یهودى به نام نعثل تشبیه كرده و مى‏گفت: او را بكشید كه كافر شده است.رک به: تاریخ طبرى ج 3، ص 477،</ref>
12- اگرطعن و سب و لعن برخی از صحابه موجب کفر وشرک است پس سب و اهانت وطعن برخی از صحابه را نسبت به یکدیگر بلکه قتال و جنگ آنان با یکدیگر که منجر به کشته شدن برخی از آنان گردید را چگونه توجیه می‌کنید ایا می‌توان به کفر همه کسانی که مرتکب چینن اعمال و رفتاری شده‌اندنمود ؟50<ref>فردى در محضر ابوبكر او را دشنام گفت، ابوبرزه به او گفت: اى خلیفه‏ى رسول خدا! اگر رخصت دهى گردنش را بزنم. ابوبكر در پاسخ گفت: برجاى خود بنشین زیرا این كار جز براى رسول خدا روا نیست. رجوع کنید به:السنن الکبری ج 7، ص 60، مسند احمد بن حنبل ج 1، ص 9.خلیفه دوم، خالد بن ولید را در جریان قتل مالك بن نویره دشمن خدا خطاب كرد. رک به:تاریخ طبرى ج 2، ص 504، و عایشه امّ المؤمنین، عثمان را به فردى یهودى به نام نعثل تشبیه كرده و مى‏گفت: او را بكشید كه كافر شده است.رک به: تاریخ طبرى ج 3، ص 477،</ref>


13- درسیره برخی از خلفای صدر اسلام درموارد گوناگون امده است که آنان برخی ازصحابه پیامبرص را تجریح واهانت مینمودند اگرسب و اهانت به صحابه موجب کفروشرک است چرااین حکم را نسبت به آنان اعمال نمی‌کنید51<ref>دفاع من وحی الشریعة ضمن دائرة السنة والشیعة ازص53ببعد</ref>
13- درسیره برخی از خلفای صدر اسلام درموارد گوناگون امده است که آنان برخی ازصحابه پیامبرص را تجریح واهانت می‌نمودند اگرسب و اهانت به صحابه موجب کفروشرک است چرااین حکم را نسبت به آنان اعمال نمی‌کنید51<ref>دفاع من وحی الشریعة ضمن دائرة السنة والشیعة ازص53ببعد</ref>


14- رضایت خداوند ازصحابه (مهاجرین و انصار )که درقرآن کریم امده است مشروط به آن است که نقض نگرددهمانگونه که درسوره فتح آیه 9 پذیرش بیعت صحابه با پیامبرص (بیعت الشجره ) و رضوان الهی ازانان مشروط به عدم النکث شده است:
14- رضایت خداوند ازصحابه (مهاجرین و انصار )که درقرآن کریم امده است مشروط به آن است که نقض نگرددهمانگونه که درسوره فتح آیه 9 پذیرش بیعت صحابه با پیامبرص (بیعت الشجره ) و رضوان الهی ازانان مشروط به عدم النکث شده است:
خط ۲۲۰: خط ۲۲۰:
إن الذین یبایعونک إنما یبایعون الله ید الله فوق أیدیهم فمن نکث فإنما ینکث على نفسه ومن أوفى بما عاهد علیه الله فسیؤتیه أجرا عظیما
إن الذین یبایعونک إنما یبایعون الله ید الله فوق أیدیهم فمن نکث فإنما ینکث على نفسه ومن أوفى بما عاهد علیه الله فسیؤتیه أجرا عظیما


دراینجا باید گفت : نگاهی هر چند کوتاه به تاریخ اسلام نشان می‌دهد که برخی از صحابه پیامبرص متاسفانه نقض عهد نموده وحتی مرتدشدند چنانکه طبق بر خی از احادیثی که از منابع معتبراهل سنت نظیر صحیح مسلم و بخاری نقل شده است در قیامت انگاه که سراغ اصحابش را میگیرد به آن حضرت گفته می‌شود که بسیاری از آنان به جاهلیت سابقشان برگشت ه و از شریعتت دور شدند:
دراینجا باید گفت: نگاهی هر چند کوتاه به تاریخ اسلام نشان می‌دهد که برخی از صحابه پیامبرص متاسفانه نقض عهد نموده وحتی مرتدشدند چنانکه طبق بر خی از احادیثی که از منابع معتبراهل سنت نظیر صحیح مسلم و بخاری نقل شده است در قیامت انگاه که سراغ اصحابش را می‌گیرد به آن حضرت گفته می‌شود که بسیاری از آنان به جاهلیت سابقشان برگشت ه و از شریعتت دور شدند:


عن ابن عباس رضی الله عنهما عن النبی صلى الله علیه وسلم قال إنکم تحشرون حفاةعراة غرلا ثم قرأ کما بدأنا أول خلق نعیده وعدا علینا انا کنا فاعلین وأول من یکسى یوم القیامة إبراهیم وان أناسا من أصحابی یؤخذ بهم ذات الشمال فأقول أصحابی أصحابی فیقال انهم لم یزالوا مرتدین على أعقابهم منذ فارقتهم52<ref>صحیح البخاری - البخاری - ج 4 - ص 110</ref>
عن ابن عباس رضی الله عنهما عن النبی صلى الله علیه وسلم قال إنکم تحشرون حفاةعراة غرلا ثم قرأ کما بدأنا أول خلق نعیده وعدا علینا انا کنا فاعلین وأول من یکسى یوم القیامة إبراهیم وان أناسا من أصحابی یؤخذ بهم ذات الشمال فأقول أصحابی أصحابی فیقال انهم لم یزالوا مرتدین على أعقابهم منذ فارقتهم52<ref>صحیح البخاری - البخاری - ج 4 - ص 110</ref>
خط ۲۳۴: خط ۲۳۴:
اگر سب به صحابه فقط به دلیل صحابی بودنشان باشد شکی نیست که موجب کفر خواهد بود چون این عمل در واقع اهانت به پیامبرص خواهد بود.
اگر سب به صحابه فقط به دلیل صحابی بودنشان باشد شکی نیست که موجب کفر خواهد بود چون این عمل در واقع اهانت به پیامبرص خواهد بود.
اما اگر به این عنوان نباشد گر چه عمل حرامی است اما نمی‌توان حکم به کفر چنین کسی نمود؛ چون مستلزم انکار رکنی از ارکان دین نشده است.
اما اگر به این عنوان نباشد گر چه عمل حرامی است اما نمی‌توان حکم به کفر چنین کسی نمود؛ چون مستلزم انکار رکنی از ارکان دین نشده است.
در این زمینه آیت الله صافی در مجموعة الرسائل مینویسد:
در این زمینه آیت الله صافی در مجموعة الرسائل می‌نویسد:


اگر کسی که در پوشش اسلام به صحابه یا سایر مسلمین اهانت می‌کنداز روی عناد به خداوند و رسولش باشد شکی در کفر او نیست
اگر کسی که در پوشش اسلام به صحابه یا سایر مسلمین اهانت می‌کنداز روی عناد به خداوند و رسولش باشد شکی در کفر او نیست
خط ۲۴۱: خط ۲۴۱:
سپس در همین زمینه مطالب مهمی را از قول برخی عالمان اهل سنت نقل می‌کند:
سپس در همین زمینه مطالب مهمی را از قول برخی عالمان اهل سنت نقل می‌کند:


اگر مرا تهدید به اعدام هم کنند هیچگاه حکم به تکفیر حتی یک نفر در صورتی که اظهار شهادتین کند نخواهم کرد و مولف کتاب الاختیار میگوید: همه امامان اهل سنت بر گمراهی اهل بدعت اجماع دارند اما سب و بغض صحابه را موجب کفر ندانسته وفقط چنین شخصی را گمراه میدانند و مولف فتح القدیر می‌گوید: کسی که صحابه را کافر دانسته یا به آنان سب میکند قطعا کافر نخواهد بود و کسانی که حکم به کفر اینان نموده‌اند در زمره مجتهدان نیستند و ابن حجر نیز در الصواعق لعن کننده به صحابه را کافر نمی‌داند.
اگر مرا تهدید به اعدام هم کنند هیچگاه حکم به تکفیر حتی یک نفر در صورتی که اظهار شهادتین کند نخواهم کرد و مولف کتاب الاختیار می‌گوید: همه امامان اهل سنت بر گمراهی اهل بدعت اجماع دارند اما سب و بغض صحابه را موجب کفر ندانسته وفقط چنین شخصی را گمراه می‌دانند و مولف فتح القدیر می‌گوید: کسی که صحابه را کافر دانسته یا به آنان سب می‌کند قطعا کافر نخواهد بود و کسانی که حکم به کفر اینان نموده‌اند در زمره مجتهدان نیستند و ابن حجر نیز در الصواعق لعن کننده به صحابه را کافر نمی‌داند.


ایشان در ادامه مینویسد:
ایشان در ادامه می‌نویسد:


اگر بخواهیم همه فتاوای فقیها ن اهل سنت را ذکر کنیم از حالت اختصار خارج شده اما اجمالا میگوئیم مقتضای کلام بسیاری از آنان است که ساب به صحابه کافر نخواهد بود حتی اگر عملش از روی عمد و علم به حرمت آن باشد
اگر بخواهیم همه فتاوای فقیها ن اهل سنت را ذکر کنیم از حالت اختصار خارج شده اما اجمالا می‌گوئیم مقتضای کلام بسیاری از آنان است که ساب به صحابه کافر نخواهد بود حتی اگر عملش از روی عمد و علم به حرمت آن باشد


ایشان در ادامه مستند گفتار این فقیهان را از احادیث نبوی بیان کرده و در ادامه ازبزرگان اهل سنت نقل میکند که قول به عدم کفر ساب به صحابه و مسلم بودن کسی که اظهار شهادتین نموده و به ارکان خمسه دین اعتقاد دارد مورد اتفاق همه فقیهان اهل سنت است ؛
ایشان در ادامه مستند گفتار این فقیهان را از احادیث نبوی بیان کرده و در ادامه ازبزرگان اهل سنت نقل می‌کند که قول به عدم کفر ساب به صحابه و مسلم بودن کسی که اظهار شهادتین نموده و به ارکان خمسه دین اعتقاد دارد مورد اتفاق همه فقیهان اهل سنت است؛
اینان حتی خوارج را کافر میدانند بنابر این بطریق اولی پیرو آن مذهبی که شعار اهلبیت را می‌دهد مسلمان خواهند <ref>رک به: مجموعة الرسائل - - ج 2 - ص 413 – 415:...... وقد قال رسول الله صلى الله علیه وآله فی حدیث أخرجه البخاری فی صحیحه -: إذا حكم الحاكم فاجتهد ثم أصاب فله اجران، وإذا حكم فاجتهد ثم أخطأ فله اجر. وهذا ابن حزم یقول فی كتابه الفصل: وذهبت طائفة إلى أنه لا یكفر ولا یفسق مسلم بقول قاله فی اعتقاد أو فتیا، وان كل من اجتهد فی شئ من ذلك فدان بما رأى أنه الحق فإنه مأجور على كل حال، وان أصاب فاجران وان أخطأ فاجر واحد ( قال ) وهذا قول ابن أبی لیلى وأبی حنیفة، والشافعی وسفیان الثوری، وداود بن علی، وهو قول كل من عرفنا له قولا فی هذه المسألة من الصحابة لا نعلم منهم خلافا فی ذلك أصلا. وقال الفاضل النبهانی فی أوائل كتاب ( شواهد الحق ) على ما حكى عنه: اعلم انى لا اعتقد ولا أقول بتكفیر أحد من أهل القبلة لا الوهابیة ولا غیرهم، وكلهم مسلمون تجمعهم مع سائر المسلمین كلمة التوحید والایمان بسیدنا محمد صلى الله علیه وآله، وما جاء من دین الاسلام. وبالغ فی ذلك الشیخ أبو طاهر القزوینی على ما حكى عنه فی كتابه ( سراج العقول ) فقال باثبات الاسلام لكل فرد من أهل القبلة، وجزم بنجاة الجمیع من كل فرق الاسلام، وحكى عن شیخ السادة الحنفیة ابن عابدین فی باب المرتد من كتاب الجهاد ص 302 انه حكم قاطعا باسلام من یتأول فی سب الصحابة، مصرحا بان القول بتكفیر المتأولین فی ذلك مخالف لاجماع الفقهاء. وقد أسلفنا فی بعض المباحث السابقة مقالة ابن حزم فیمن سب أحدا من الصحابة، وما قال فی تكفیر عمر بحضرة النبی صلى الله علیه حاطبا، وهو صحابی مهاجری بدری. وأضف إلى جمیع ذلك كله النصوص الكثیرة المخرجة فی الصحاح الستة الحاكمة على أهل الأركان الخمسة بالاسلام ودخول الجنة، وإذا كان الخوارج الذین استحلوا دما المسلمین، وكفروا الصحابة، وحاربوا أمیر المؤمنین علی بن أبی‌طالب علیه السلام، ونص النبی صلى الله علیه وآله على أنهم یمرقون من الدین كما یمرق السهم من الرمیة ثم لا یعودون فیه، وانهم شر الخلق والخلیقة، وطوبى لمن قتلهم وقتلوه، عند أهل السنة من المسلمین والمعذورین فی مذهبهم، فغیرهم ممن تمسكوا بالثقلین وتمذهبوا بمذاهب أهل البیت أعدال الكتاب، واقتفوا أثرهم واهتدوا بهدیهم أولى بذلك –انتهی -</ref>
اینان حتی خوارج را کافر می‌دانند بنابر این بطریق اولی پیرو آن مذهبی که شعار اهلبیت را می‌دهد مسلمان خواهند <ref>رک به: مجموعة الرسائل - - ج 2 - ص 413 – 415:...... وقد قال رسول الله صلى الله علیه وآله فی حدیث أخرجه البخاری فی صحیحه -: إذا حكم الحاكم فاجتهد ثم أصاب فله اجران، وإذا حكم فاجتهد ثم أخطأ فله اجر. وهذا ابن حزم یقول فی كتابه الفصل: وذهبت طائفة إلى أنه لا یكفر ولا یفسق مسلم بقول قاله فی اعتقاد أو فتیا، وان كل من اجتهد فی شئ من ذلك فدان بما رأى أنه الحق فإنه مأجور على كل حال، وان أصاب فاجران وان أخطأ فاجر واحد ( قال ) وهذا قول ابن أبی لیلى وأبی حنیفة، والشافعی وسفیان الثوری، وداود بن علی، وهو قول كل من عرفنا له قولا فی هذه المسألة من الصحابة لا نعلم منهم خلافا فی ذلك أصلا. وقال الفاضل النبهانی فی أوائل كتاب ( شواهد الحق ) على ما حكى عنه: اعلم انى لا اعتقد ولا أقول بتكفیر أحد من أهل القبلة لا الوهابیة ولا غیرهم، وكلهم مسلمون تجمعهم مع سائر المسلمین كلمة التوحید والایمان بسیدنا محمد صلى الله علیه وآله، وما جاء من دین الاسلام. وبالغ فی ذلك الشیخ أبو طاهر القزوینی على ما حكى عنه فی كتابه ( سراج العقول ) فقال باثبات الاسلام لكل فرد من أهل القبلة، وجزم بنجاة الجمیع من كل فرق الاسلام، وحكى عن شیخ السادة الحنفیة ابن عابدین فی باب المرتد من كتاب الجهاد ص 302 انه حكم قاطعا باسلام من یتأول فی سب الصحابة، مصرحا بان القول بتكفیر المتأولین فی ذلك مخالف لاجماع الفقهاء. وقد أسلفنا فی بعض المباحث السابقة مقالة ابن حزم فیمن سب أحدا من الصحابة، وما قال فی تكفیر عمر بحضرة النبی صلى الله علیه حاطبا، وهو صحابی مهاجری بدری. وأضف إلى جمیع ذلك كله النصوص الكثیرة المخرجة فی الصحاح الستة الحاكمة على أهل الأركان الخمسة بالاسلام ودخول الجنة، وإذا كان الخوارج الذین استحلوا دما المسلمین، وكفروا الصحابة، وحاربوا أمیر المؤمنین علی بن أبی‌طالب علیه السلام، ونص النبی صلى الله علیه وآله على أنهم یمرقون من الدین كما یمرق السهم من الرمیة ثم لا یعودون فیه، وانهم شر الخلق والخلیقة، وطوبى لمن قتلهم وقتلوه، عند أهل السنة من المسلمین والمعذورین فی مذهبهم، فغیرهم ممن تمسكوا بالثقلین وتمذهبوا بمذاهب أهل البیت أعدال الكتاب، واقتفوا أثرهم واهتدوا بهدیهم أولى بذلك –انتهی -</ref>


ابن عابدین از عالمان اهل سنت ( علاءالدین) در تکملة حاشیة رد المحتار) - ج 1 - ص 580 – 581می‌نویسد:
ابن عابدین از عالمان اهل سنت ( علاءالدین) در تکملة حاشیة رد المحتار) - ج 1 - ص 580 – 581می‌نویسد:
خط ۲۵۴: خط ۲۵۴:
...والحاصل: أن الحکم بالکفر على ساب الشیخین أو غیرهما من الصحابة مطلقا قول ضعیف لا ینبغی الافتاء به ولا التعویل علیه کما حققه سیدی الوالد رحمه الله تعالى فی کتابه تنبیه الولاة والحکام فراجعه <ref>تكملة حاشیة رد المحتار) - ج 1 - ص 580 – 581</ref>
...والحاصل: أن الحکم بالکفر على ساب الشیخین أو غیرهما من الصحابة مطلقا قول ضعیف لا ینبغی الافتاء به ولا التعویل علیه کما حققه سیدی الوالد رحمه الله تعالى فی کتابه تنبیه الولاة والحکام فراجعه <ref>تكملة حاشیة رد المحتار) - ج 1 - ص 580 – 581</ref>


خلاصه آنکه حکم به کفر کسی که به شیخین یا دیگر صحابه سب میکند قول ضعیفی است و شایسته نیست کسی چنین فتوایی بدهد و اعتماد به چنین فتوایی نیز نباید کرد.
خلاصه آنکه حکم به کفر کسی که به شیخین یا دیگر صحابه سب می‌کند قول ضعیفی است و شایسته نیست کسی چنین فتوایی بدهد و اعتماد به چنین فتوایی نیز نباید کرد.


نووی در شرح مسلم در باب تحریم سب الصحابه مینویسد:
نووی در شرح مسلم در باب تحریم سب الصحابه می‌نویسد:


واعلم أن سب الصحابة رضی الله عنهم حرام من فواحش المحرمات سواء من لابس الفتن منهم وغیره لأنهم مجتهدون فی تلک الحروب متأولون کما أوضحناه فی أول فضائل الصحابة من هذا الشرح قال القاضی وسب أحدهم من المعاصی الکبائر ومذهبنا ومذهب الجمهور انه یعزر ولا یقتل -<ref>شرح مسلم ج 16 - ص 92 – 94</ref>:‌ سب صحابه بطور مطلق از محرمات و گناه کبیره بوده و کسی که مرتکب آن بشود تعزیر شده ولی کشته نخواهد شد.
واعلم أن سب الصحابة رضی الله عنهم حرام من فواحش المحرمات سواء من لابس الفتن منهم وغیره لأنهم مجتهدون فی تلک الحروب متأولون کما أوضحناه فی أول فضائل الصحابة من هذا الشرح قال القاضی وسب أحدهم من المعاصی الکبائر ومذهبنا ومذهب الجمهور انه یعزر ولا یقتل -<ref>شرح مسلم ج 16 - ص 92 – 94</ref>:‌ سب صحابه بطور مطلق از محرمات و گناه کبیره بوده و کسی که مرتکب آن بشود تعزیر شده ولی کشته نخواهد شد.
خط ۲۶۲: خط ۲۶۲:
بنابر این حکم به کفر و قتل ساب الصحابه طبق این گفتار جایز نیست.
بنابر این حکم به کفر و قتل ساب الصحابه طبق این گفتار جایز نیست.


اما برخی از عالمان اهل سنت در این زمینه ارای دیگری دارند چنانکه علامه أمینی در کتاب الغدیر از قول برخی اهل سنت نقل میکند که ساب الصحاب ه مطلقا حتی سب و شتم افرادی مثل عمروعاص موجب کفر شده و چنین شخصی قتلش لازم و واجب است:
اما برخی از عالمان اهل سنت در این زمینه ارای دیگری دارند چنانکه علامه أمینی در کتاب الغدیر از قول برخی اهل سنت نقل می‌کند که ساب الصحاب ه مطلقا حتی سب و شتم افرادی مثل عمروعاص موجب کفر شده و چنین شخصی قتلش لازم و واجب است:


... وقال القاضی أبو یعلى: الذی علیه الفقهاء فی سب الصحابة إن کان مستحلا لذلک کفر، وإن لم یکن مستحلا فسق ولم یکفر، سواء کفرهم أو طعن فی دینهم مع إسلامهم وقد قطع طائفة من الفقهاء من أهل الکوفة وغیرهم بقتل من سب الصحابة وکفر الرافضة. وقال أبو بکر بن عبدالعزیز فی المقنع: فأما الرافضی فإن کان یسب فقد کفر فلا یزوج. وقال الشیخ علاءالدین أبوالحسن الطرابلسی الحنفی فی [ معین الحکام فیما یتردد بین الخصمین من الأحکام ] ص 187: من شتم أحدا من أصحاب النبی علیه السلام أبا بکر أو عمر أو عثمان أو علیا أو معاویة أو عمرو بن العاص فإن قال: کانوا على ضلال وکفر. قتل وإن شتمهم بغیر هذا من مشاتمة الناس نکل نکالا شدیدا.
... وقال القاضی أبو یعلى: الذی علیه الفقهاء فی سب الصحابة إن کان مستحلا لذلک کفر، وإن لم یکن مستحلا فسق ولم یکفر، سواء کفرهم أو طعن فی دینهم مع إسلامهم وقد قطع طائفة من الفقهاء من أهل الکوفة وغیرهم بقتل من سب الصحابة وکفر الرافضة. وقال أبو بکر بن عبدالعزیز فی المقنع: فأما الرافضی فإن کان یسب فقد کفر فلا یزوج. وقال الشیخ علاءالدین أبوالحسن الطرابلسی الحنفی فی [ معین الحکام فیما یتردد بین الخصمین من الأحکام ] ص 187: من شتم أحدا من أصحاب النبی علیه السلام أبا بکر أو عمر أو عثمان أو علیا أو معاویة أو عمرو بن العاص فإن قال: کانوا على ضلال وکفر. قتل وإن شتمهم بغیر هذا من مشاتمة الناس نکل نکالا شدیدا.


ایشان در ادامه از ذهبی نقل میکند که ساب به صحابه از دین الهی خارج شده و عملش به انکار آیات الهی در مدح صحابه برمی‌گردد و انگاه به روایاتی در این باب استشهاد میکند <ref>رک به الغدیر – علامه أمینی - ج 10 - ص 268 – محب طبری در الریاض النضرة ازپیامبر ص نقل می کند که ان حضرت فرمود: " كنت أنا وأبو بكر وعمر وعثمان وعلی أنوارا على یمین العرش قبل أن یخلق آدم بألف عام، فلما خلق أسكناه ظهره، ولم نزل ننتقل فی الأصلاب الطاهرة إلى أن نقلنی الله إلى صلب عبدالله، ونقل أبا بكر إلى صلب أبی قحافة، ونقل عمر إلى صلب الخطاب، ونقل عثمان إلى صلب عفان، ونقل علیا إلى صلب أبی‌طالب، ثم اختارهم لی، فجعل أبا بكر صدیقا، وعمر فاروقا، وعثمان ذا النورین، وعلیا وصیا، ومن سب أصحابی فقد سبنی ومن سبنی فقد سب الله، ومن سب الله أكبه فی النار على منخره - انتهی -"</ref>
ایشان در ادامه از ذهبی نقل می‌کند که ساب به صحابه از دین الهی خارج شده و عملش به انکار آیات الهی در مدح صحابه برمی‌گردد و انگاه به روایاتی در این باب استشهاد می‌کند <ref>رک به الغدیر – علامه أمینی - ج 10 - ص 268 – محب طبری در الریاض النضرة ازپیامبر ص نقل می کند که ان حضرت فرمود: " كنت أنا وأبو بكر وعمر وعثمان وعلی أنوارا على یمین العرش قبل أن یخلق آدم بألف عام، فلما خلق أسكناه ظهره، ولم نزل ننتقل فی الأصلاب الطاهرة إلى أن نقلنی الله إلى صلب عبدالله، ونقل أبا بكر إلى صلب أبی قحافة، ونقل عمر إلى صلب الخطاب، ونقل عثمان إلى صلب عفان، ونقل علیا إلى صلب أبی‌طالب، ثم اختارهم لی، فجعل أبا بكر صدیقا، وعمر فاروقا، وعثمان ذا النورین، وعلیا وصیا، ومن سب أصحابی فقد سبنی ومن سبنی فقد سب الله، ومن سب الله أكبه فی النار على منخره - انتهی -"</ref>


بنابراین بین فقیهان اهل سنت در حکم نمودن به کفر و کشتن کسانی که به برخی صحابه سب و اهانت می‌کنند اختلاف زیادی وجود داشته و همانطور که ملاحظه گردید اکثر آنان مخالف آن میباشند. <ref>در کتاب الغدیر – علامه أمینی - ج 10 - ص 268 – 269 امده است:...... ولهم فی سب الشیخین وعثمان تصویب وتصعید، قال محمد بن یوسف الفریابی: سئل " القاضی أبو یعلى " عمن شتم أبا بكر ؟ قال: كافر. قیل: فیصلى علیه ؟ قال: لا. وسأله كیف یصنع به وهو یقول: لا إله إلا الله ؟ قال: لا تمسوه بأیدیكم ادفعوه بالخشب حتى تواروه فی حفرته......وقال ابن تیمیة فی " الصارم المسلول " ص 581: قال إبراهیم النخعی:كان یقال شتم أبی بكر وعمر من الكبائر. وكذلك قال أبو إسحاق السبیعی: شتم أبی بكر و عمر من الكبائر التی قال الله تعالى: إن تجتنبوا كبائر ما تنهون عنه. وقتل عیسی بن جعفر بن محمد لشتمه أبا بكر وعمر وعائشة وحفصة بأمر المتوكل على الله. قاله ابن كثیر فی تاریخه 10: 324. وفی "الصارم المسلول" ص 576: قال أحمد فی روایة أبی‌طالب فی الرجل یشتم عثمان: هذا زندقة. هب أن هذه الفتاوى المجردة من مسلمات الفقه، ولیس للباحث أن یناقش أصحابها الحساب، ویطالبه ـ انتهی ـ</ref>
بنابراین بین فقیهان اهل سنت در حکم نمودن به کفر و کشتن کسانی که به برخی صحابه سب و اهانت می‌کنند اختلاف زیادی وجود داشته و همانطور که ملاحظه گردید اکثر آنان مخالف آن می‌باشند. <ref>در کتاب الغدیر – علامه أمینی - ج 10 - ص 268 – 269 امده است:...... ولهم فی سب الشیخین وعثمان تصویب وتصعید، قال محمد بن یوسف الفریابی: سئل " القاضی أبو یعلى " عمن شتم أبا بكر ؟ قال: كافر. قیل: فیصلى علیه ؟ قال: لا. وسأله كیف یصنع به وهو یقول: لا إله إلا الله ؟ قال: لا تمسوه بأیدیكم ادفعوه بالخشب حتى تواروه فی حفرته......وقال ابن تیمیة فی " الصارم المسلول " ص 581: قال إبراهیم النخعی:كان یقال شتم أبی بكر وعمر من الكبائر. وكذلك قال أبو إسحاق السبیعی: شتم أبی بكر و عمر من الكبائر التی قال الله تعالى: إن تجتنبوا كبائر ما تنهون عنه. وقتل عیسی بن جعفر بن محمد لشتمه أبا بكر وعمر وعائشة وحفصة بأمر المتوكل على الله. قاله ابن كثیر فی تاریخه 10: 324. وفی "الصارم المسلول" ص 576: قال أحمد فی روایة أبی‌طالب فی الرجل یشتم عثمان: هذا زندقة. هب أن هذه الفتاوى المجردة من مسلمات الفقه، ولیس للباحث أن یناقش أصحابها الحساب، ویطالبه ـ انتهی ـ</ref>


=چند سئوال از جریانهای تکفیری تروریستی و سران وهابیت:=
=چند سئوال از جریانهای تکفیری تروریستی و سران وهابیت:=
Writers، confirmed، مدیران
۸۵٬۸۱۰

ویرایش