واصل بن عطا: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۰ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۳ دسامبر ۲۰۲۲
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (تمیزکاری)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳: خط ۳:
!نام
!نام
!واصل بن عطا
!واصل بن عطا
|-
|-
|-
|القاب و سایر نام‌ها
|القاب و سایر نام‌ها
خط ۲۸: خط ۲۷:
|}
|}
</div>
</div>
'''واصل بن عطاء'''، متکلم سده دوم هجری و مؤسس مکتب کلامی [[معتزله]] در [[اسلام]] است. واصل بن عطا در [[مدینه]] طیبه به دنیا آمد. عصر خردگرایی در اسلام با معتزله شروع شد و واصل بن عطاء و امثال عمر بن عبید در آن نقش زیادی داشتند. نخست در همان شهر پیش پسران [[محمد حنفیه]]، فرزند امیرالمؤمنین، [[علی(ع)]] درس خواند، بعد به [[بصره]] رفت و به جمع شاگردان [[حسن بصری]] پیوست.  
'''واصل بن عطاء'''، متکلم سده دوم هجری و مؤسس مکتب کلامی [[معتزله]] در [[اسلام]] است. واصل بن عطا در [[مدینه]] طیبه به دنیا آمد. عصر خردگرایی در اسلام با معتزله شروع شد و واصل بن عطاء و امثال عمر بن عبید در آن نقش زیادی داشتند. نخست در همان شهر پیش پسران [[محمد حنفیه]]، فرزند امیرالمؤمنین، [[علی(ع)]] درس خواند، بعد به [[بصره]] رفت و به جمع شاگردان [[حسن بصری]] پیوست.  


=نام و شهرت=
== نام و شهرت ==
 
ابو حذیفه واصل بن عطا مؤسس [[مکتب اعتزال]]<ref>المسعودی، أبو الحسن على بن الحسین بن على، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق اسعد داغر، قم، دار الهجرة، چ دوم، 1409. ، ج‌4،ص:22.</ref> معروف به غزّال به سال 80 هجری (699 یا 700 م) در [[مدینه]] متولد شد<ref>شهرستانی، ابوالفتح محمد بن عبدالکریم بن احمد، الملل و النحل، تحقیق احمد فهیمی محمد، بیروت - لبنان دارالکتب العلمبه، ا، ج1، پاورقی ص: 40؛ ابن الجوزى، أبو الفرج عبد الرحمن بن على بن محمد، المنتظم فى تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق محمد عبد القادر عطا و مصطفى عبد القادر عطا، بیروت، دار الکتب العلمیة، ط الأولى، 1412/1992،ج‌7،ص:292 قاضی عبدالجبار بن احمد، فضل الاعتزال و طبقات المعتزله، تونس، چاپ فؤاد سید، بی تا، ص: 64.</ref>. دلایل بسیاری برای شهرت وی به عزّال بیان کرده‌اند. از جمله آن که وی پیشه‌ی پشم‌فروشی، ریسندگی یا ریسمان فروشی داشته<ref> .ابن مرتضی، احمد بن یحیی، طبقات المعتزله، بیروت، بی نا، 1380ق/ 1961م، ص: 28 - 29؛ ابن خلدون، عبد الرحمن بن محمد، دیوان المبتدأ و الخبر فى تاریخ العرب و البربر و من عاصرهم من ذوى الشأن الأکبر، تحقیق خلیل شحادة، بیروت، دار الفکر، ط الثانیة، 1408/1988، ج‌1،ص:603</ref>، یا به دلیل مجالست و ملازمت با دوستش، ابوعبدالله غزّال<ref>ابن مرتضی، همان.</ref>، یا از آن رو که برای پیدا کردن زنان بی‌بضاعت و دستگیری از آنان با غزّلسرایان همنشینی می‌کرد، بدین لقب مشهور شده است<ref> مبرّد، محمد بن یزید، الکامل فی لغت و الادب، مصر، 1356ق/ 1937م، ج3، ص: 922.</ref>. او را برده‌ی بنی‌ضبّه (سوسمار)، برده‌ی [[بنی‌مخزوم]] یا [[برده]] [[بنی‌هاشم]]<ref> المنتظم، ج‌7،ص:292، الزرکلى، خیر الدین، الأعلام قاموس تراجم لأشهر الرجال و النساء من العرب و المستعربین و المستشرقین، بیروت، دار العلم للملایین، ط الثامنة، 1989، ،ج‌8،ص:108</ref> و بر اساس تحقیقات اخیر از نژاد غیر عرب و به احتمال بسیار ایرانی دانسته‌اند<ref>همایی، جلال الدین، غزالی نامه، تهران، بی نا، 1342ق، ص: 57.</ref>.
ابو حذیفه واصل بن عطا مؤسس [[مکتب اعتزال]]<ref>المسعودی، أبو الحسن على بن الحسین بن على، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق اسعد داغر، قم، دار الهجرة، چ دوم، 1409. ، ج‌4،ص:22.</ref> معروف به غزّال به سال 80 هجری (699 یا 700 م) در [[مدینه]] متولد شد<ref>شهرستانی، ابوالفتح محمد بن عبدالکریم بن احمد، الملل و النحل، تحقیق احمد فهیمی محمد، بیروت - لبنان دارالکتب العلمبه، ا، ج1، پاورقی ص: 40؛ ابن الجوزى، أبو الفرج عبد الرحمن بن على بن محمد، المنتظم فى تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق محمد عبد القادر عطا و مصطفى عبد القادر عطا، بیروت، دار الکتب العلمیة، ط الأولى، 1412/1992،ج‌7،ص:292 قاضی عبدالجبار بن احمد، فضل الاعتزال و طبقات المعتزله، تونس، چاپ فؤاد سید، بی تا، ص: 64.</ref>. دلایل بسیاری برای شهرت وی به عزّال بیان کرده‌اند. از جمله آن که وی پیشه‌ی پشم‌فروشی، ریسندگی یا ریسمان فروشی داشته<ref> .ابن مرتضی، احمد بن یحیی، طبقات المعتزله، بیروت، بی نا، 1380ق/ 1961م، ص: 28 - 29؛ ابن خلدون، عبد الرحمن بن محمد، دیوان المبتدأ و الخبر فى تاریخ العرب و البربر و من عاصرهم من ذوى الشأن الأکبر، تحقیق خلیل شحادة، بیروت، دار الفکر، ط الثانیة، 1408/1988، ج‌1،ص:603</ref>، یا به دلیل مجالست و ملازمت با دوستش، ابوعبدالله غزّال<ref>ابن مرتضی، همان.</ref>، یا از آن رو که برای پیدا کردن زنان بی‌بضاعت و دستگیری از آنان با غزّلسرایان همنشینی می‌کرد، بدین لقب مشهور شده است<ref> مبرّد، محمد بن یزید، الکامل فی لغت و الادب، مصر، 1356ق/ 1937م، ج3، ص: 922.</ref>. او را برده‌ی بنی‌ضبّه (سوسمار)، برده‌ی [[بنی‌مخزوم]] یا [[برده]] [[بنی‌هاشم]]<ref> المنتظم، ج‌7،ص:292، الزرکلى، خیر الدین، الأعلام قاموس تراجم لأشهر الرجال و النساء من العرب و المستعربین و المستشرقین، بیروت، دار العلم للملایین، ط الثامنة، 1989، ،ج‌8،ص:108</ref> و بر اساس تحقیقات اخیر از نژاد غیر عرب و به احتمال بسیار ایرانی دانسته‌اند<ref>همایی، جلال الدین، غزالی نامه، تهران، بی نا، 1342ق، ص: 57.</ref>.


خط ۴۳: خط ۴۰:
وی در سخنوری نیز سرآمد روزگار خویش بود. چنان که نزد والی عراق، [[عبدالله بن عمر بن عبدالعزیز]] فی البداهه به ایراد سخن پرداخت. حال آن که دیگر شاعران و سخنوران برای سخن سرایی خود را به رنج سختی افکنده بودند. بشار در این باره به برتری واصل بر افرادی چون خالد بن صفوان، شبیب بن شیبه و فضل بن عیسی اشاره کرده و او را نزد والی [[عراق]] ستود<ref>0البلاذرى، انساب الأشراف، تحقیق محمد حمید الله، مصر، دار المعارف، 1959. ، ج‌8،ص:239</ref>.
وی در سخنوری نیز سرآمد روزگار خویش بود. چنان که نزد والی عراق، [[عبدالله بن عمر بن عبدالعزیز]] فی البداهه به ایراد سخن پرداخت. حال آن که دیگر شاعران و سخنوران برای سخن سرایی خود را به رنج سختی افکنده بودند. بشار در این باره به برتری واصل بر افرادی چون خالد بن صفوان، شبیب بن شیبه و فضل بن عیسی اشاره کرده و او را نزد والی [[عراق]] ستود<ref>0البلاذرى، انساب الأشراف، تحقیق محمد حمید الله، مصر، دار المعارف، 1959. ، ج‌8،ص:239</ref>.


=علم واصل=
== علم واصل ==
 
معاصران واصل بر علم و آگاهی و برتری وی بر در دانش و [[تقوا]] گواهی داده‌اند. نقل است که از ام یوسف زوجه واصل درباره‌ی برتری علمی واصل و عمرو بن عبید (برادر ام یوسف) پرسش نمودند، وی پاسخ داد: فاصله میان آن دو چون فاصله میان زمین و آسمان است. عمرو بن عبید خود نیز بر این برتری صحه گذارده و او را ستوده است<ref>قاضی عبدالجبار، فضل الاعتزال و طبقات المعتزله، 236.</ref>.
معاصران واصل بر علم و آگاهی و برتری وی بر در دانش و [[تقوا]] گواهی داده‌اند. نقل است که از ام یوسف زوجه واصل درباره‌ی برتری علمی واصل و عمرو بن عبید (برادر ام یوسف) پرسش نمودند، وی پاسخ داد: فاصله میان آن دو چون فاصله میان زمین و آسمان است. عمرو بن عبید خود نیز بر این برتری صحه گذارده و او را ستوده است<ref>قاضی عبدالجبار، فضل الاعتزال و طبقات المعتزله، 236.</ref>.


=واصل و بنی‌امیّه=
=واصل و بنی‌امیّه=
دوران زندگانی واصل مصادف با نه تن از [[خلفای اموی]] بود و از خلافت [[عبدالملک بن مروان]] تا پایان خلافت [[مروان بن حمار]]، آخرین خلیفه‌ی اموی به سال 132ق را دربرمی‌گیرد<ref>مروج‌الذهب، ج‌3،ص: 89 - 233.</ref>. واصل و معتزلیان پس از وی همواره در مجامع علمی [[معتزله]] از شرایط سیاسی عصر [[بنی‌امیه]] به شدّت انتقاد می‌کردند و همواره در آرزوی اضمحلال این خاندان و اصلاح اوضاع سیاسی – اجتماعی مسلمانان بودند<ref>مقاتل‌الطالبیین، ص:257 به بعد؛ ابن مرتضی، طبقات المعتزله، ص: 8.</ref>. چنان که واصل بر شایستگی محمد نفس زکیه برای قیام و اصلاح امور اذعان داشت و با وی [[بیعت]] نمود<ref> مقاتل‌الطالبیین، همان.</ref>.
دوران زندگانی واصل مصادف با نه تن از [[خلفای اموی]] بود و از خلافت [[عبدالملک بن مروان]] تا پایان خلافت [[مروان بن حمار]]، آخرین خلیفه‌ی اموی به سال 132ق را دربرمی‌گیرد<ref>مروج‌الذهب، ج‌3،ص: 89 - 233.</ref>. واصل و معتزلیان پس از وی همواره در مجامع علمی [[معتزله]] از شرایط سیاسی عصر [[بنی‌امیه]] به شدّت انتقاد می‌کردند و همواره در آرزوی اضمحلال این خاندان و اصلاح اوضاع سیاسی – اجتماعی مسلمانان بودند<ref>مقاتل‌الطالبیین، ص:257 به بعد؛ ابن مرتضی، طبقات المعتزله، ص: 8.</ref>. چنان که واصل بر شایستگی محمد نفس زکیه برای قیام و اصلاح امور اذعان داشت و با وی [[بیعت]] نمود<ref> مقاتل‌الطالبیین، همان.</ref>.


=زهد و پارسایی واصل=
== زهد و پارسایی واصل ==
 
واصل در زهد و پارسایی نیز سرآمد معاصران خویش بود. عمرو بن عبید درباره‌ی وی گفته‌است: بیست سال در مصاحبت واصل بودم، امّا هرگز از وی گناهی ندیدم<ref> ابن مرتضی، طبقات المعتزله، ص: 31.</ref>.
واصل در زهد و پارسایی نیز سرآمد معاصران خویش بود. عمرو بن عبید درباره‌ی وی گفته‌است: بیست سال در مصاحبت واصل بودم، امّا هرگز از وی گناهی ندیدم<ref> ابن مرتضی، طبقات المعتزله، ص: 31.</ref>.


خط ۵۹: خط ۵۳:
به روایت قاضی عبدالجبار، عبدالله بن عمر بن عبد‌العزیز هزار درهم برای نفقه‌ی خانواده‌اش به او بخشید، امّا او نپذیرفت. وی حتی ارثیه‌ی پدرش را که بیست هزار درهم بود پشت در خانه‌اش نهاد تا نیازمندان به قدر نیاز از آن بهره‌مند شوند<ref>همان، صص 238 - 239.</ref>. واصل سرانجام در سال دویست و سى و یک درگذشت<ref>مروج‌الذهب، ج‌4،ص:22؛الأعلام، ج‌8،ص:108.</ref>.
به روایت قاضی عبدالجبار، عبدالله بن عمر بن عبد‌العزیز هزار درهم برای نفقه‌ی خانواده‌اش به او بخشید، امّا او نپذیرفت. وی حتی ارثیه‌ی پدرش را که بیست هزار درهم بود پشت در خانه‌اش نهاد تا نیازمندان به قدر نیاز از آن بهره‌مند شوند<ref>همان، صص 238 - 239.</ref>. واصل سرانجام در سال دویست و سى و یک درگذشت<ref>مروج‌الذهب، ج‌4،ص:22؛الأعلام، ج‌8،ص:108.</ref>.


=رویارویی واصل بن عطا با زنادقه=
== رویارویی واصل بن عطا با زنادقه ==
 
واصل و بسیاری دیگر از بزرگان معتزله چون عمرو بن عبید و ابواسحاق نظام تلاش‌های فراوانی در مناقشه با زندیقان و مانویان نموده‌اند. قاضی عبدالجبار در این باره می‌گوید: واصل شب هنگام به [[نماز]] بر می‌خاست و پیش رویش قلم و دواتی می‌نهاد، اگر آیه‌ای به ذهنش خطور می‌کرد که متضمّن ردّ آرای مخالفان بود، آن را می‌نوشت و سپس دیگر بار به [[نماز]] می‌ایستاد<ref> مروج‌الذهب، ج‌4،ص:22؛الأعلام، ج‌8،ص:108.</ref>.
واصل و بسیاری دیگر از بزرگان معتزله چون عمرو بن عبید و ابواسحاق نظام تلاش‌های فراوانی در مناقشه با زندیقان و مانویان نموده‌اند. قاضی عبدالجبار در این باره می‌گوید: واصل شب هنگام به [[نماز]] بر می‌خاست و پیش رویش قلم و دواتی می‌نهاد، اگر آیه‌ای به ذهنش خطور می‌کرد که متضمّن ردّ آرای مخالفان بود، آن را می‌نوشت و سپس دیگر بار به [[نماز]] می‌ایستاد<ref> مروج‌الذهب، ج‌4،ص:22؛الأعلام، ج‌8،ص:108.</ref>.


شاگردان واصل نیز در ردّ اقوال [[زندقه]] چون بشّار و دیگر سران مانوی چون صالح بن عبدالقدوس، از سران دوگانه پرستی، مشارکت داشتند. واصل علاوه بر ردّیه نویسی شیوه‌ی دیگری را در مبارزه با این گروه در پیش گرفت که در جلوگیری از گسترش عقاید آنان مؤثر بود. او پیروان خود را در قالب هیأت‌های مختلف به منظور ردّ سخنان آنان به همه جا بویژه [[خراسان]] که [[مانویان]] در آن جا گرد‌ آمده بودند گسیل داشت، تا به مناظره با آنان بپردازند<ref>فضل الاعتزال و طبقات المعتزله، ص:‌236</ref>. او شخصاً برای نشان دادن سرمشق عملی جهت خدمت به دانش و پاسداری و دفاع از جامعه‌ی اسلامی، از مسافرت به این مناطق دریغ نمی‌کرد<ref> برای آگاهی از متن مناظرات ر. ک. عبد الجبار بن احمد، قاضی القضاة، المنیة و الامل، صص: 24،43،44، 46.</ref>.
شاگردان واصل نیز در ردّ اقوال [[زندقه]] چون بشّار و دیگر سران مانوی چون صالح بن عبدالقدوس، از سران دوگانه پرستی، مشارکت داشتند. واصل علاوه بر ردّیه نویسی شیوه‌ی دیگری را در مبارزه با این گروه در پیش گرفت که در جلوگیری از گسترش عقاید آنان مؤثر بود. او پیروان خود را در قالب هیأت‌های مختلف به منظور ردّ سخنان آنان به همه جا بویژه [[خراسان]] که [[مانویان]] در آن جا گرد‌ آمده بودند گسیل داشت، تا به مناظره با آنان بپردازند<ref>فضل الاعتزال و طبقات المعتزله، ص:‌236</ref>. او شخصاً برای نشان دادن سرمشق عملی جهت خدمت به دانش و پاسداری و دفاع از جامعه‌ی اسلامی، از مسافرت به این مناطق دریغ نمی‌کرد<ref> برای آگاهی از متن مناظرات ر. ک. عبد الجبار بن احمد، قاضی القضاة، المنیة و الامل، صص: 24،43،44، 46.</ref>.


=واصل بنیان‌گذار مکتب معتزله=
== واصل بنیان‌گذار مکتب معتزله ==
 
اعتزال به معنای کناره‌گیری و دوری گزیدن برخی از برخی دیگر است<ref> لسان‌العرب، جلد 11، صفحه‌ى 440</ref>. در فرهنگ اسلامی این اصطلاح نخستین بار بر گروهی سیاسی اطلاق ‌شد که از ورود در جنگ‌ها و منازعات سیاسی دوران [[خلافت]] [[امیرالمؤمنین علی(ع)]] خودداری و به همین دلیل معتزله (سیاسی) نامیده شدند. چنان که دینوری کناره‌گیران از [[جنگ جمل]] را با عنوان و قد کانوا اعتزال الحرب یاد کرده<ref>دینوری، الأخبارالطوال، ص:148.</ref> و نوبختی نیز از این جماعت با نام معتزلة (فسمو المعتزله) نام می‌برد<ref> لسان‌العرب، جلد 11، صفحه‌ى 440.</ref>. برخی نیز معتزلیان سیاسی را کناره‌گیران از [[امام حسن(ع)]] دانسته‌اند<ref>. همان، ص: 4- 5</ref>.
اعتزال به معنای کناره‌گیری و دوری گزیدن برخی از برخی دیگر است<ref> لسان‌العرب، جلد 11، صفحه‌ى 440</ref>. در فرهنگ اسلامی این اصطلاح نخستین بار بر گروهی سیاسی اطلاق ‌شد که از ورود در جنگ‌ها و منازعات سیاسی دوران [[خلافت]] [[امیرالمؤمنین علی(ع)]] خودداری و به همین دلیل معتزله (سیاسی) نامیده شدند. چنان که دینوری کناره‌گیران از [[جنگ جمل]] را با عنوان و قد کانوا اعتزال الحرب یاد کرده<ref>دینوری، الأخبارالطوال، ص:148.</ref> و نوبختی نیز از این جماعت با نام معتزلة (فسمو المعتزله) نام می‌برد<ref> لسان‌العرب، جلد 11، صفحه‌ى 440.</ref>. برخی نیز معتزلیان سیاسی را کناره‌گیران از [[امام حسن(ع)]] دانسته‌اند<ref>. همان، ص: 4- 5</ref>.


خط ۸۳: خط ۷۵:
از مهمترین فرقه‌های معتزله می‌توان به [[عبادیّه]]، [[ذمیّه]]، [[مکاسبه]]، [[بصریان]]، [[بغدادیان‌]] اشاره کرد<ref> المقدسى، مطهر بن طاهر، البدء و التاریخ، بور سعید، مکتبة الثقافة الدینیة، بى تا. ، ج‌5،ص:142.</ref>.
از مهمترین فرقه‌های معتزله می‌توان به [[عبادیّه]]، [[ذمیّه]]، [[مکاسبه]]، [[بصریان]]، [[بغدادیان‌]] اشاره کرد<ref> المقدسى، مطهر بن طاهر، البدء و التاریخ، بور سعید، مکتبة الثقافة الدینیة، بى تا. ، ج‌5،ص:142.</ref>.


=کلیات آموزه‌های واصل که به اصول خمسه=
== کلیات آموزه‌های واصل که به اصول خمسه ==
 
== اصل توحید ==


=== اصل توحید ===
این اصل از بنیادی‌ترین اصول معتزله است. واصل صفات قدیمه‌‌ی حق تعالی چون علم، قدرت، و اراده را نفی می‌کرد و اظهار داشت که محال است دو خدای قدیم ازلی وجود داشته باشد و هر کس صفت قدیمه‌ای برای خدا اثبات کند، به وجود دو خدا اعتراف کرده است. واصلیه پس از مطالعه‌ی کتب فلسفی به این نتیجه رسیدند که تمام صفات زاید بر ذات را انکار کردند و ذات حق را عالم و قادر دانستند. توحید صفاتی که نخستین بار از سوی واصل بن عطا مطرح شد، بعدها از سوی پیروان وی به پذیرش صفات ذات و انکار صفات زاید بر ذات الهی منجر شد، زیرا به اعتقاد این گروه، صفات زاید بر ذات به تعدد قدیم و تعدد خدایان می‌انجامید<ref>شهرستانی، الملل و النحل، ص: 40 - 4</ref>. این اندیشه معتزله در برابر اندیشه‌ی صفاتیه و مجسمه قرار دارد که صفات ثبوتی را که جنبه‌ی جسمانی نیز داشت از قبیل هیأت و وجه به معنای ظاهری آن پنداشتند<ref> آیات 22 و 23 سوره‌ی قیامت، آیه‌ی 27 سوره الرحمن، آیه‌ی 54 سوره اعراف و آیه‌ی 3 سوره یونس که بر جنبه‌های جسمانی خداوند اشاره دارد.</ref> و به خداوند نسبت دادند. ازاین رو معتزله اشاره‌ها و تصریحات قرآن را در این باره به عینیت تمام صفات با ذات مقدس پرودگار تأویل کردند<ref>عبد الحمید، رعفان، دراسات فی الفرق و العقائد الاسلامیه، بغداد، مطبعة اسد، بی‌تا، ص: 207.</ref>.
این اصل از بنیادی‌ترین اصول معتزله است. واصل صفات قدیمه‌‌ی حق تعالی چون علم، قدرت، و اراده را نفی می‌کرد و اظهار داشت که محال است دو خدای قدیم ازلی وجود داشته باشد و هر کس صفت قدیمه‌ای برای خدا اثبات کند، به وجود دو خدا اعتراف کرده است. واصلیه پس از مطالعه‌ی کتب فلسفی به این نتیجه رسیدند که تمام صفات زاید بر ذات را انکار کردند و ذات حق را عالم و قادر دانستند. توحید صفاتی که نخستین بار از سوی واصل بن عطا مطرح شد، بعدها از سوی پیروان وی به پذیرش صفات ذات و انکار صفات زاید بر ذات الهی منجر شد، زیرا به اعتقاد این گروه، صفات زاید بر ذات به تعدد قدیم و تعدد خدایان می‌انجامید<ref>شهرستانی، الملل و النحل، ص: 40 - 4</ref>. این اندیشه معتزله در برابر اندیشه‌ی صفاتیه و مجسمه قرار دارد که صفات ثبوتی را که جنبه‌ی جسمانی نیز داشت از قبیل هیأت و وجه به معنای ظاهری آن پنداشتند<ref> آیات 22 و 23 سوره‌ی قیامت، آیه‌ی 27 سوره الرحمن، آیه‌ی 54 سوره اعراف و آیه‌ی 3 سوره یونس که بر جنبه‌های جسمانی خداوند اشاره دارد.</ref> و به خداوند نسبت دادند. ازاین رو معتزله اشاره‌ها و تصریحات قرآن را در این باره به عینیت تمام صفات با ذات مقدس پرودگار تأویل کردند<ref>عبد الحمید، رعفان، دراسات فی الفرق و العقائد الاسلامیه، بغداد، مطبعة اسد، بی‌تا، ص: 207.</ref>.


== اصل عدل ==
=== اصل عدل ===
 
به روایت شهرستانی واصل، در این باره معتقد است که پروردگار حکیم و عادل است و روا نیست که شرّ و ستمی به او نسبت داده شود و یا بر خلاف آن چه که به بندگانش فرمان داده، از آنان بخواهد، سپس به سبب انجام آن، آنان را مجازات نماید. فاعل خیر و شر، ایمان و کفر، طاعت و معصیّت بنده است و محال است وی به کاری فرمان داده شود که وی فاقد توانایی انجام آن باشد. معتزله با طرح و اثبات صفت عدل برای خدای تعالی به نفی اندیشه‌ی جبرگرایی و اثبات اختیار برای انسان برخاستند. زیرا جبریه خداوند را فاعل همه‌ی افعال بشر دانسته و انسان را فاقد اراده و اختیار می‌دانند<ref>شهرستانی، الملل و النحل، ص: 41</ref>.
به روایت شهرستانی واصل، در این باره معتقد است که پروردگار حکیم و عادل است و روا نیست که شرّ و ستمی به او نسبت داده شود و یا بر خلاف آن چه که به بندگانش فرمان داده، از آنان بخواهد، سپس به سبب انجام آن، آنان را مجازات نماید. فاعل خیر و شر، ایمان و کفر، طاعت و معصیّت بنده است و محال است وی به کاری فرمان داده شود که وی فاقد توانایی انجام آن باشد. معتزله با طرح و اثبات صفت عدل برای خدای تعالی به نفی اندیشه‌ی جبرگرایی و اثبات اختیار برای انسان برخاستند. زیرا جبریه خداوند را فاعل همه‌ی افعال بشر دانسته و انسان را فاقد اراده و اختیار می‌دانند<ref>شهرستانی، الملل و النحل، ص: 41</ref>.


'''منزلة بین المنزلتین: شرح آن در ضمن معرفی این فرقه آمده است'''
'''منزلة بین المنزلتین: شرح آن در ضمن معرفی این فرقه آمده است'''


== وعد و وعید ==
=== وعد و وعید ===
 
این اصل مهمترین وجه افتراق میان معتزله در برابر دو گروه مرجئه و خوارج است. وعد به معنای پاداش و وعید به معنای تهدید به عقوبت و عذاب است. بر این اساس عدل خداوند ایجاب می‌کند که در سرای باقی نیکوکاران را پاداش و بدکاران را کیفر دهد. یعنى خدا مرتکب گناهان کبیره را بدون توبه نمى‌بخشد و در کار وعد و وعید خود صادق است و کلمات وى تغییرپذیر  
این اصل مهمترین وجه افتراق میان معتزله در برابر دو گروه مرجئه و خوارج است. وعد به معنای پاداش و وعید به معنای تهدید به عقوبت و عذاب است. بر این اساس عدل خداوند ایجاب می‌کند که در سرای باقی نیکوکاران را پاداش و بدکاران را کیفر دهد. یعنى خدا مرتکب گناهان کبیره را بدون توبه نمى‌بخشد و در کار وعد و وعید خود صادق است و کلمات وى تغییرپذیر  
نیست<ref> المسعودی، أبو الحسن على بن الحسین بن على، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق اسعد داغر، قم، دار الهجرة، چ دوم، 1409 ج‌3،ص:222؛ عبدالجبار بن احمد الهمذانی، شرح الاصول الخمسه، حققه و قدّم له: الدکتور عبد الکریم عثمان، قاهره، مکتبة وهبة، 1384ق، چاپ اول، صص 609 به بعد</ref>.
نیست<ref> المسعودی، أبو الحسن على بن الحسین بن على، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق اسعد داغر، قم، دار الهجرة، چ دوم، 1409 ج‌3،ص:222؛ عبدالجبار بن احمد الهمذانی، شرح الاصول الخمسه، حققه و قدّم له: الدکتور عبد الکریم عثمان، قاهره، مکتبة وهبة، 1384ق، چاپ اول، صص 609 به بعد</ref>.


== امر به معروف و نهی از منکر ==
=== امر به معروف و نهی از منکر ===
 
معتزله این اصل و تمام مراتب آن را واجب دانسته و منکر آن را کافر می‌دانند و وجوب آن را بر اساس کتاب، سنت و اجماع اثبات می‌کنند. علاوه بر آن آمر باید معروف و منکر را به درستی شناخته و یقین به وقوع آن کند و نباید بر اساس ظن و گمان عمل کند<ref> عبدالجبار بن احمد الهمذانی، شرح الاصول الخمسه، قاهره، بی نا، 1965،ص: 141 - 144.</ref>.
معتزله این اصل و تمام مراتب آن را واجب دانسته و منکر آن را کافر می‌دانند و وجوب آن را بر اساس کتاب، سنت و اجماع اثبات می‌کنند. علاوه بر آن آمر باید معروف و منکر را به درستی شناخته و یقین به وقوع آن کند و نباید بر اساس ظن و گمان عمل کند<ref> عبدالجبار بن احمد الهمذانی، شرح الاصول الخمسه، قاهره، بی نا، 1965،ص: 141 - 144.</ref>.


یعنى [[امر به معروف و نهى از منکر]] بر همه مؤمنان به ترتیب استطاعتشان با شمشیر یا وسایل آسانتر واجب است و مانند [[جهاد]] است و تفاوتى میان جهاد با کافر و فاسق نیست<ref>مروج‌الذهب، ج‌3،ص:222.</ref>.
یعنى [[امر به معروف و نهى از منکر]] بر همه مؤمنان به ترتیب استطاعتشان با شمشیر یا وسایل آسانتر واجب است و مانند [[جهاد]] است و تفاوتى میان جهاد با کافر و فاسق نیست<ref>مروج‌الذهب، ج‌3،ص:222.</ref>.


=منبع=
== پانویس ==
{{پانویس}}


== منبع ==
[http://pajoohe.ir/%D9%88%D8%A7%D8%B5%D9%84-%D8%A8%D9%86-%D8%B9%D8%B7%D8%A7__a-45836.aspx واصل بن عطا دانشنامه پژوهه پژوهشکده باقرالعلومhttp://pajoohe.ir]  
[http://pajoohe.ir/%D9%88%D8%A7%D8%B5%D9%84-%D8%A8%D9%86-%D8%B9%D8%B7%D8%A7__a-45836.aspx واصل بن عطا دانشنامه پژوهه پژوهشکده باقرالعلومhttp://pajoohe.ir]  
== پانویس ==
{{پانویس}}


[[رده:رهبران فرقه‌های اسلامی]]
[[رده:رهبران فرقه‌های اسلامی]]
confirmed، مدیران
۳۳٬۴۲۹

ویرایش