کافر: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۷۴: خط ۷۴:


کفاری که در ستیز با اسلام بوده و به هیچ معاهده و قراردادی با مسلمانان تن نمی‌دهند <big>حربی غیر معاهد</big> نامیده می‌شوند. جان، مال و ناموس این دسته از کفار احترامی ندارد. <ref>الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة، ج 2، ص 377-378؛ مجله فقه اهل بیت(ع) (فارسی)، ج ‌45، ص 209.</ref>
کفاری که در ستیز با اسلام بوده و به هیچ معاهده و قراردادی با مسلمانان تن نمی‌دهند <big>حربی غیر معاهد</big> نامیده می‌شوند. جان، مال و ناموس این دسته از کفار احترامی ندارد. <ref>الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة، ج 2، ص 377-378؛ مجله فقه اهل بیت(ع) (فارسی)، ج ‌45، ص 209.</ref>


=پانویس=
=پانویس=

نسخهٔ ‏۲۶ ژوئن ۲۰۲۱، ساعت ۱۰:۲۳


کافر
نام مقاله کافر

کافِر، دین‌ناباور، بی‌کتاب، ناگرونده، ناگرویده، ناخستو، به کسی گفته می‌شود که دارای دین نباشد. در قدیم، زندیق هم می‌گفتند.

کافِر در اصطلاح فقهی، به کسی گفته می‌شود که دین اسلام، یا یکی از ضروریات آن‌را نپذیرد. کافر در لغت، از ریشه کُفر به معنای جَحد و انکار یک چیز، یا از ریشه کَفر به معنای پوشش است. کافر یعنی کسی که حق را نادیده می ‌‌‌‌گیرد.

کافر در اصطلاح علم فقه

در اصطلاح فقهی، کافر به کسی گفته می‌شود که دین اسلام یا یکی از ضروریات آن‌را نپذیرد. [۱] بنابراین، هم کسی که پیرو هیچ دینی نبوده، مانند دهری‌ها، یا پیرو دین دیگری است، مانند مسیحیان و یهودیان، کافر نامیده می‌شود و هم مسلمانی که یکی از ضروریات اسلام را انکار کند؛ مانند ناصبی‌ها و غالیان.

تقسیمات و اصطلاحات کافر در علم فقه

کافر اصلی

کافر اصلی کسی است که هرگز داخل اسلام نشده، بلکه همیشه کافر بوده است، که خود بر دو قسم است؛ ذمّی و حربی‌. [۲]

کافر تبَعی

فرزند کافر قبل از سن بلوغ در حکم کافر است و به او کافر تبعی می‌گویند.

مرتدّ

یعنی کسی که بعد از برگزیدن اسلام از آن خارج شود و کافر گردد. [۳]

اهل‌کتاب(کتابیّ)

کافری است که به یکی از کتاب‌های آسمانی انتساب دارد، که به لحاظ فقهی شامل مسیحیان، یهودیان(کلیمیان) و زرتشتیان می‌شود. [۴]

کافر ذِمیّ(اهل‌جزیه)

کافر اهل کتابی است که حکومت اسلامی با وی قرار دادی به نام عقد ذمّه منعقد می‌کند. طبق این قرار داد، حکومت اسلامی، امنیت جانی، مالی و ناموسی او را برعهده می‌گیرد و در مقابل، شخص کافر نیز موظف به پرداخت مالیات ویژه‌ای به نام جزیه [۵] می‌گردد. [۶] بنابراین، کافر غیر ذمیّ، شامل کافر غیر اهل کتاب و یا اهل کتابی می‌شود که قراردادی برای پرداخت جزیه با مسلمانان ندارد.

کافر حربی

به غیر اهل کتاب و یا اهل کتابی که عقد ذمه را نپذیرد و یا به تعهدات آن عمل نکند، کافر حربی گفته می‌شود. کافر حربی خود نیز به معاهَد و غیر معاهَد تقسیم می‌شود. [۷] البته -با توجه به معنای لغوی حربی- گاهی این واژه، فقط به کافری اطلاق می‌شود که در جنگ با مسلمانان باشد. [۸]

حربی معاهَد(مستأمَن)

کفّار -غیر ذمی- که با مسلمانان قراردادی از قبیل صلح یا امان برقرار می‌کنند حربی معاهد نامیده می‌شوند، که به موجب آن، کافر حربی مانند کافر ذمّی، در بین مسلمانان مصونیت پیدا می‌کند. [۹]

حربی غیر معاهد

کفاری که در ستیز با اسلام بوده و به هیچ معاهده و قراردادی با مسلمانان تن نمی‌دهند حربی غیر معاهد نامیده می‌شوند. جان، مال و ناموس این دسته از کفار احترامی ندارد. [۱۰]

پانویس

  1. حلّی، محقق، نجم الدین، جعفر بن حسن، شرائع الإسلام فی مسائل الحلال و الحرام، ج ‌1، ص 45، قم، اسماعیلیان، چاپ دوم، 1408ق؛ طباطبائی یزدی، سید محمد کاظم، العروة الوثقی فیما تعم به البلوی(المحشّٰی)، ج ‌1، ص 139‌، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1419ق؛ خمینی، سید روح اللّٰه، تحریر الوسیلة، ج ‌1، ص 118، قم، مؤسسه مطبوعات دار العلم، چاپ اول، بی‌تا
  2. جمعی از مؤلفان، مجله فقه اهل بیت علیهم السلام (فارسی)، ج ‌45، ص 207، قم، مؤسسه دائرة المعارف فقه اسلامی، چاپ اول، بی‌تا
  3. اعدام مرتد فطری، پاسخ 948
  4. تحریر الوسیله، ج ‌2، ص 497؛ عمید زنجانی، عباس علی، فقه سیاسی، ج ‌3، ص 219، تهران، امیر کبیر، چاپ چهارم، 1421ق
  5. «جزیه»، مالیات ویژه‌ای است که کافر ذمی در مقابل پرداخت آن به حکومت اسلامی، امنیت جانی، مالی و ناموسی او حفظ می‌گردد؛ ر. ک: مجله فقه اهل بیت علیهم السلام (فارسی)، ج ‌45، ص 207
  6. تحریر الوسیله، ج ‌2، ص 255؛ مجله فقه اهل بیت(ع) (فارسی)، ج ‌45، ص 207
  7. عاملی، شهید ثانی، زین الدین بن علی، الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة(المحشّٰی- کلانتر)، ج 2، ص 377-378، قم، کتابفروشی داوری، 1410ق
  8. مجله فقه اهل بیت(ع) (فارسی)، ج ‌45، ص 207
  9. حلّی، علامه، حسن بن یوسف بن مطهر اسدی، تحریر الأحکام الشرعیة علی مذهب الإمامیة، ج ‌2، ص 210، قم، مؤسسه امام صادق علیه السلام، چاپ اول، 1420ق
  10. الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة، ج 2، ص 377-378؛ مجله فقه اهل بیت(ع) (فارسی)، ج ‌45، ص 209.