ابوالفضل الثائر فی الله

از ویکی‌وحدت
ابوالفضل الثائر فی الله
الثائر.jpg
نام کاملابوالفضل (ابوطالب) جعفربن محمد
نام‌های دیگرالثائر فی الله
اطلاعات شخصی
سال درگذشت350 ق، ۳۴۰ ش‌، ۹۶۱ م
محل درگذشتهوسم
دیناسلام، شیعه
فعالیت‌هاحاکم علوی هوسم

الثائر فی الله ابوالفضل (ابوطالب) جعفربن محمد، فرمانروای علوی زیدی هُوسَمْ در نیمه نخست سده چهارم بود[۱].

معرفی اجمالی

از تاریخ تولد و آغاز زندگی وی اطلاعی در دست نیست. او نوه حسین الشاعر[۲] برادر حسن اُطْروش، از سادات زیدی [۳] و معروف به سید ابیض بود [۴][۵] که پیش از تسخیر آمل و طبرستان به توسط زیاریان، در هوسَم (رودسر) به تعلیم و ترویج اسلام در میان گیلانیان و دیلمیان می‌پرداخت. پس از اضمحلال حکومت علویان زیدی در طبرستان در ۳۲۰ الثائر هوسم را پایگاه خویش قرار داد[۶][۷]و سه دهه در آن‌جا حکومت کرد. ماکان کاکی (از امیران دیلمی، متوفی ۳۲۹) پس از شکست خوردن از مرداویج، نخستین امیر زیاری (متوفی ۳۲۳) به دیلمان گریخت و برای تصرف دوباره طبرستان در ۳۲۰ از الثائر کمک خواست و این دو به طبرستان یورش بردند. بلقسم بن بانِجین حملة آنان را دفع کرد، ماکان به نیشابور گریخت و الثائر به دیلمان رفت و دو باره در هوسم مستقر گردید[۸][۹][۱۰][۱۱].در ۳۳۷، اُسْتُندار (حاکم) رویان ــ که از نام او اطلاعی در دست نیست ــ با الثائر متحد شد. پس از این اتحاد، استندار او را به چالوس برد و به حکومت گمارد و مردم از او اطاعت کردند [۱۲] و چون این خبر به حسن بن بویه (متوفی ۳۶۶) رسید، ابن عمید را با لشکری به همراه خواهرزادة خود، علی بن کامه ، به نبرد با او فرستاد. سپاه استندار و الثائر در منطقة تَمَنْجاده [۱۳] سپاه بوئیان را شکست دادند. استندار و الثائر به آمل رفتند، پس از مدت کوتاهی بین آنان اختلاف افتاد و استندار وی را ترک کرد. الثائر، که بدون استندار توان ماندن در آمل را نداشت، به گیلان بازگشت و در سیاه کَلَه رود در قریة میانده، از توابع هوسم، ساکن شد[۱۴][۱۵] [۱۶].

پناهنده به الثائر

در ۳۳۸، وشمگیر زیاری در جنگ برای تصرف طبرستان به الثائر پناهنده شد. الثائر و وشمگیر به طبرستان رفتند و بر آن‌جا مسلط شدند. وشمگیر او را در آمل گذاشت و خود با سپاهیان به گرگان رفت. اندکی بعد وشمگیر، بر خلاف پیمان خود با الثائر، از او روی گرداند و به نام نوح بن نصر سامانی خطبه خواند و شیرَج بن لیلی و وَرْدانشاه را به آمل فرستاد تا الثائر را از آن‌جا بیرون رانند. آنان نزدیکان الثائر را کشتند و محمدبن وهری /دهری، که از معتمدانِ الثائر بود، با آنان متحد شد و الثائر تنها ماند. الثائر پیش از نبرد به دیلمان گریخت [۱۷][۱۸][۱۹].

پناه به حسن بن بویه

در ۳۴۱، بار دیگر درصدد فتح طبرستان بر آمد. این بار به حسن بن بویه پناهنده شد و او نیز طبرستان را به الثائر وا گذارد. بدین ترتیب الثائر در آمل استقرار یافت و فرزندان خود، زید و رضا، را به ساری فرستاد. سلطه وی بر آمل چندان طول نکشید؛ وشمگیر با حمله ای او را از آمل بیرون راند و پسرانش را اسیر کرد، الثائر برای آزادی فرزندانش با او مکاتبه کرد و توانست یکی از آنان را آزاد نماید. در ۳۴۲، هنگامی که وشمگیر عازم نبرد با حسن بن بویه بود، الثائر را در طبرستان به حضور پذیرفت و فرزند دیگر وی را نیز آزاد نمود[۲۰]. به گفته صابی [۲۱] از این پس الثائر دیگر به طبرستان نرفت. او در ۳۴۵، برای دیدن مرزبان بن محمد، به آذربایجان رفت و پس از آن به هوسم بازگشت[۲۲]. انگیزة این سفر روشن نیست، اما با توجه به این‌که یکی از خدمتکاران وی به نام عُمَیْر، بر ضد او شورش کرده بود و گروهی از گیلانیان نیز به او پیوسته بودند، احتمال دارد که الثائر برای دریافت کمک از مرزبان نزد وی رفته باشد. به گفته ابن اسفندیار[۲۳] در نتیجه شورش عمیر، مردم گیلان که از الثائر روی گردانده بودند، برگِرد عمیر جمع شدند و از او پیروی کردند و اموال الثائر را تاراج کردند[۲۴][۲۵].

درگذشت

در اواخرِ عمرِ الثائر دو تن از پسرانش وفات یافتند و خود او در ۳۵۰ در هوسم درگذشت و در میانده، در سی کیلومتری مشرق هوسم، به خاک سپرده شد[۲۶] گورش هنوز در آن‌جا باقی است. پس از مرگ الثائر دو تن از پسرانش، ابوالحسین مهدی ملقب به القائم بالحق و ابوالقاسم حسین، به ترتیب به فرمانروایی رسیدند. ابوالحسین پس از یک سال حکومت در ۳۵۱ درگذشت[۲۷] و پس از او ابوالقاسم حسین بن جعفر جانشین برادر شد و لقب پدرش، یعنی الثائر فی الله، رابر گزید. وی در نبرد با لنکر، پسر وشمگیر، به اسارت او در آمد. لنکر یک چشم وی را کور کرد و او را نزد وشمگیر فرستاد. وشمگیر هم او را محبوس کرد. چندی بعد بیستون زیاری وی را از بند رهانید، اما او در نبرد با ابومحمدناصر، یکی دیگر از علویان، به قتل رسید[۲۸][۲۹]. هنگامی که لاهیجان در سده ششم به عنوان مرکز تعلیم و تعلم زیدیه در مشرق گیلان ، جانشین هوسم شد، شاخه ای از این خاندان در آن‌جا فعال بود.

پانویس

  1. الثائر
  2. تاریخ طبرستان
  3. ابن عنبه، عمدة الطالب فی انساب، ج۱، ص۳۱۰ـ۳۱۱
  4. محمدبن حسن اولیاءالله، تاریخ رویان، ج۱، ص۱۱۵
  5. ظهیرالدین بن نصیرالدین مرعشی، تاریخ طبرستان، ج۱، ص۲۲۵
  6. ظهیرالدین بن نصیرالدین مرعشی، تاریخ طبرستان، ج۱، ص۲۲۵
  7. ذیل مادّه
  8. ابراهیم بن هلال صابی، کتاب المنتزع من الجزء الاول من الکتاب المعروف بالتاجی فی اخبارالدولة الدیلمیة، ج۱، ص۳۸ـ۳۹
  9. مسکویه، ج۱، ص۲۷۶
  10. ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۸، ص۱۹۷ـ ۱۹۸
  11. ابن خلدون، ج۴، ص۵۵۷
  12. محمدبن حسن اولیاءالله، تاریخ رویان، ج۱، ص۱۱۶
  13. ۱۲۸: تَمَنْگا، ظهیرالدین بن نصیرالدین مرعشی، ج۱، ص۳۸، تاریخ طبرستان
  14. محمدبن حسن اولیاءالله، تاریخ رویان، ج۱، ص۱۱۶
  15. ظهیرالدین بن نصیرالدین مرعشی، تاریخ طبرستان، ج۱، ص۳۸
  16. Samuel Miklos Stern, " The coins of A ¦mul", in Coins and documents from the medieval Middle East , London ۱۹۸۶ ص۲۳۰
  17. ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان، ج۱، ص۳۰۰ـ۳۰۱
  18. ظهیرالدین بن نصیرالدین مرعشی، تاریخ طبرستان، ج۱، ص۱۲۹ـ۱۳۰
  19. محمدمهدوی لاهیجانی، رجال دو هزار سالة گیلان، ج۱، ص۱۲۸ـ۱۲۹
  20. ابراهیم بن هلال صابی، کتاب المنتزع من الجزء الاول من الکتاب المعروف بالتاجی فی اخبارالدولة الدیلمیة، ج۱، ص۳۹ـ۴۰
  21. ابراهیم بن هلال صابی، کتاب المنتزع من الجزء الاول من الکتاب المعروف بالتاجی فی اخبارالدولة الدیلمیة، ج۱، ص۳۹ـ۴۰
  22. مادلونگ، ۱۹۶۷، ص ۴۶
  23. ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان، ج۱، ص۱۰۶
  24. محمدبن حسن اولیاءالله، تاریخ رویان، ج۱، ص۱۱۶
  25. ظهیرالدین بن نصیرالدین مرعشی، تاریخ طبرستان، ج۱، ص۲۲۶
  26. ظهیرالدین بن نصیرالدین مرعشی، تاریخ طبرستان، ج۱، ص۲۲۶ـ ۲۲۷
  27. ابراهیم بن هلال صابی، کتاب المنتزع من الجزء الاول من الکتاب المعروف بالتاجی فی اخبارالدولة الدیلمیة، ج۱، ص۴۰
  28. ابراهیم بن هلال صابی، کتاب المنتزع من الجزء الاول من الکتاب المعروف بالتاجی فی اخبارالدولة الدیلمیة، ج۱، ص۴۰
  29. مادلونگ، ۱۹۷۵، ص ۲۱۹ـ۲۲۰