اقتصاد اسلامی

از ویکی‌وحدت
اقتصاد اسلامی

اقتصاد اسلامی، اصطلاحی به معنای دانش اقتصاد یا فعالیت‌ها و فرآیندهای اقتصادی با لحاظ اصول و آموزه‌های اسلامی است. اقتصاد اسلامی، مجموعه‌ای از گزاره‌های دینی است که به عنوان بستر و زیربنای نظام اقتصادی تلقی شده و غایاتی که دین در زمینه اقتصاد برای انسان ترسیم کرده است. و فعالیت‌های فردی و اجتماعی مربوط به تولید، توزیع و مصرف را اقتصاد گویند. در این میان دین مبین اسلام دیدگاه خاص و ویژه‌ای به مقوله اقتصاد دارد که از آن تعبیر به اقتصاد اسلامی می‌شود. برخی نظریه‌پردازان، اهداف اقتصاد اسلامی را عدالت اجتماعی، رفاه عمومی و استقلال دانسته‌اند. سید محمدباقر صدر در کتاب اقتصادنا اسلام را دارای مکتب اقتصادی توصیف کرده، نه علم اقتصاد؛ چرا که به باور او اسلام به دنبال توصیف و تبیین پدیده‌های اقتصادی نیست.

علم اقتصاد، مکتب اقتصادی

صدر پرداختن به این حوزه را با این دو پرسش آغاز می‌کند که اول، مراد از اقتصاد اسلامی چیست و دوم، ماهیت و ساختار آن چگونه است. صدر با تمایز قائل شدن میان علم اقتصاد و مکتب اقتصادی تأکید می‌کند که مراد از اقتصاد اسلامی، به دنبال ارائه روش عادلانه برای تنظیم زندگی اقتصادی افراد جامعه است و نه ارائه علم اقتصاد. از نظر وی، نه تنها مکتب اقتصادی با علم اقتصاد فرق دارد بلکه از قانون نیز متمایز است.

وی معتقد است مکتب اقتصادی واحد است اما در جوامع مختلف ممکن است قوانین مدنی و حقوقی متفاوتی وجود داشته باشد چنانکه در بعضی کشورهای جهان نظام سرمایه‌داری حاکم است، اما قوانین مدنی آنها از یکدیگر متمایز است.

چیستی اقتصاد اسلامی

بحث‌های صدر در باب تمایز علم اقتصاد از مکتب اقتصادی نشانگر آن است که وی اقتصاد اسلامی را از مقوله مکتب می‌داند، نه علم و حتی قانون. البته مکتب اقتصادی اسلام به طور مشخص در نصوص اسلامی ارائه نشده است بلکه باید با بررسی، منابع و نصوص دینی آن را به دست آورد.

بنابراین برای دستیابی به مکتب اقتصادی اسلام باید به بررسی ارتباط میان احکام مالی و اقتصادی پرداخت و از مجموعه آنها، قواعد کلی را استنتاج کرد.

مکتب اقتصادی و بهره‌برداری از قوانین

برخی این ایراد را بر اسلام وارد می‌سازند که چگونه با معیارهای اسلامی می‌توان پیچیدگی‌های روابط اجتماعی اقتصادی دنیای امروز را حل کرد؟ پاسخ صدر چنین است:

از آنجا که اقتصاد اسلامی یک مکتب است و نه علم، لذا باید در چارچوب انتظاراتی که از یک مکتب اقتصادی داریم با آن مواجه شویم. با اصول اقتصادی اسلامی نباید به عنوان دستاوردهای علمی مواجه شد تا خود را از علم اقتصاد بی‌نیاز دانست و تصور کرد که بدون توجه به علم اقتصاد و فقط با رعایت اصول مکتب اقتصادی می‌توان همه معضلات اقتصادی جوامع بشری را حل کرد.

از نظر صدر، مکتب اقتصادی اسلام از سه دسته اصول و قوانین استفاده می‌کند:

  1. اصول ثابت.
  2. اصول متغیر.
  3. اصول متغیری که در ارتباط با تولید و تحولات برخاسته از رشد ابزار تولید و افزایش محصول به دست می‌آید.

نقد صدر

آرای صدر در باب مکتب اقتصاد اسلامی و علم اقتصاد اسلامی و نظام اقتصادی و روش وی در نظریه‌پردازی و نظام سازی، مورد نقد برخی از پژوهش‌گران قرار گرفته است. برخی دو اشکال بر وی مطرح ساخته‌اند:

  • اولا اینکه چرا وی همه مشکلات اقتصادی را ناشی از فقدان عدالت دانسته.
  • دوما چرا اهدافی مانند امنیت اقتصادی را جزو مکتب اقتصادی اسلام به شمار نیاورده است.

در پاسخ باید گفت که اول، صدر هیچگاه ادعا نکرده که همه مشکلات اقتصادی ناشی از فقدان عدالت است بلکه وی بهره‌برداری غلط از امکانات اقتصادی در زمینه تولید و عدم توزیع صحیح آن و بی توجهی به دستاوردهای علمی را از علل اساسی مشکلات اقتصادی می‌دانست. دوم برای صدر، عدالت به عنوان هدف نهایی همه فعالیت‌های اقتصادی مطرح است و لازمه تحقق عدالت اقتصادی نیز نه تنها امنیت اقتصادی، که رفاه عمومی و رشد اقتصادی نیز هست.

عدالت اجتماعی

اقتصاد اسلامی در چارچوب عدالت اجتماعی معنا پیدا می‌کند به بیان دیگر، نظام اقتصادی جامعه باید تحقق عدالت اجتماعی را هدف اصلی خود بداند این اصل تضمین کننده رفاه عمومی و سعادت جامعه است. صدر از اصل عدالت اجتماعی دو اصل فرعی دیگر را نیز استنتاج می‌کند نخست همکاری عمومی و دوم توازن اجتماعی.

ویژگی‌های اقتصاد اسلامی

اقتصاد اسلامی جزئی از یک نظام است. اقتصاد اسلامی را نمی‌توان به عنوان یک جزء مستقل از کل نظام اعتقادی و آموزه‌های اسلامی در نظر گرفت. اسلام به عنوان یک نظام اقتصادی، همه ابعاد حیات بشر را در بر می‌گیرد. اقتصاد نیز جزئی از این نظام است و هنگامی به اهداف خود دست می‌یابد که در ارتباط با سایر اجزا در نظر گرفته شود.

همانگونه که اقتصاد سرمایه‌داری جزئی از نظام دموکراسی سرمایه‌داری است و یا اقتصاد مارکسیستی جزئی از ایدئولوژی مارکسیسم است از آنجا که اندیشه و ایدئولوژی نظام سرمایه‌داری با تفکر و ایدئولوژی مارکسیسم فرق دارد، اقتصادهای آنها نیز از یکدیگر متمایزاند. در واقع این گونه نیست که ما یک نظام اقتصادی خاص داشته باشیم که در هر گونه مکتب و نظام فکری اجتماعی کسان باشد. به همین نحو نظام اقتصاد اسلامی هم متناسب با مبانی اعتقادی اسلام است.

نظام اقتصادی اسلام علاوه بر آنکه با مجموعه اجزای گوناگون نظام اعتقادی و عملی اسلام در ارتباط است، خود نیز یک مجموعه‌ای است که یک نظام هماهنگ را تشکیل می‌دهد به گونه‌ای که در تحقق آن نمی‌توان برخی از ابعاد آن را عملی ساخت و به برخی دیگر بی اعتنا بود.

صدر در تحلیل ارتباط میان اقتصاد اسلامی با سایر اجزای نظام اسلامی به نکات زیر اشاره می‌کند:

  1. اقتصاد اسلامی با عقاید اسلامی ارتباط تنگاتنگ دارد. عقاید اسلامی نشانگر نگاه اسلام به انسان و جهان و تفسیر آنها است. جهان بینی اسلامی در حکم روح برای همه اجزای نظام اسلامی و در عین حال ضامن اجزای بسیاری از احکام اقتصادی اسلام است.
  2. اسلام مفاهیم اقتصادی را به گونه‌ای خاص تفسیر می‌کند. برای مثال مالکیت به عنوان حقی برای انسان نشانگر مسئولیت اوست، نه تسلط مطلق بر اموال شخصی خود. تلقی اسلام نیز از سود محدود به منافع شخصی آنی فرد نیست و برخی از فعالیت‌ها که در اندیشه غیر اسلامی زیان به شمار می اید برای فرد مسلمان سود تلقی می‌شود.
  3. اقتصاد اسلامی با عواطف انسانی در ارتباط است. احساس اخوت میان مسلمانان در حیات اقتصادی جامعه نقش به سزایی دارد.
  4. اقتصاد اسلامی هماهنگ با نظام سیاسی اسلام است. برای مثال اختیاراتی که حاکم جامعه اسلامی دارد در حل معضلات اقتصادی جامعه بسیار سازگار است.
  5. اگر در اسلام ربا تحریم شده، شاید برای برخی این گمان پیش آید که این امر مشکلات اقتصادی بسیاری را به وجود خواهد آورد اما اگر آن را در ارتباط با برخی احکام اقتصادی اسلام مانند مضاربه، در نظر گرفت، نه تنها به نظام اقتصادی آسیبی وارد نمی‌کند بلکه حیات اقتصادی جامعه اسلامی را بهبود می‌بخشد.


منابع

برگرفته از سایت ویژگی‌های اقتصاد اسلامی به نظر شهید صدر چیستhttps://www.farsnews.ir