توّابین

از ویکی‌وحدت

تَوّابین یعنی توبه‌کنندگان. آنها بخشی از شیعیان کوفه بودند که در سال 65 هجری قمری به رهبری سلیمان‌بن‌صرد خزاعی به قصد انتقام از قاتلان حسین بن علی (سید الشهدا) و یارانش قیام کردند. توابین در زمانی که امام حسین نیاز به یاری داشت، کوتاهی کرده بعد از واقعه کربلا با هدف خون‌خواهی از قاتلان امام حسین و شهدای کربلا قیام کردند. این قیام به عنوان نخستین قیام پس از واقعه عاشورا به حساب می‌آید.[۱] هدف اصلی این قیام، انتقام از قاتلان امام حسین(ع) و شهدای کربلا بود.

زمان قیام

قیام توابین در سال 65 هجری قمری شکل گرفت.[۲]

مکان قیام

مکانی که توابین با لشکر شام به مصاف رفتند منطقه‌ای به نام عین‌الورده بود.[۳]

اهداف قیام توابین

اهداف اصلی قیام توابین را می‌توان در دو دلیل جستجو کرد.

انتقام از قاتلان امام حسین و یارانش

دلیل اول، مسئله خون‌خواهی از قاتلین امام و یارانش بود که عنوان هدف اصلی قیام توابین به حساب می‌آمد. آنها تنها راه جبران را برای اشتباه خود کشتن فرماندهان لشکر یزید در کربلا می‌دانستند. [۴]

واگذاری خلافت به اهل‌بیت پیامبر

دلیل دوم قیام، سپردن خلافت به اهل بیت پیامبر بود. توابین قصد داشتند پس از انتقام، یزید را از خلافت خلع کنند و یکی از افراد اهل بیت پیامبر را به عنوان خلیفه برگزینند. آنان در شعارهای خود از آغاز کار تا پایان قیام به این نکته اشاره می‌کردند که قصد برکناری یزید را دارند تا پس از آن، آخرین بازمانده خاندان امامت یعنی علی‌بن‌الحسین را به خلافت برسانند.[۵]

توابین معروف

در میان توابین افرادی چون سلیمان بن صرد خزاعی، رفاعة بن شداد بجلی [۶] مسیب بن نجبه، عبدالله بن سعد ازدی و عبدالله بن وال تیمی از رهبران توابین بودند.[۷]

دلیل نام‌گذاری

توابین چون توفیق یاری امام(ع) را از دست داده و او و اهل‌بیتش را در قیام عاشورای سال ۶۱ هجری تنها گذاشتند، پس از واقعه کربلا به شدت پشیمان شده و در صدد جبران بر آمدند و تنها راه رستگاری و پذیرش توبه خویش را خون‌خواهی حسین بن علی(ع) و کشتن قاتلان او یا کشته شدن در این راه دانستند و از این‌رو به توّابین مشهور شدند.[۸]

تاریخچه

پس از شهادت امام حسین و یاران با وفایش در کربلا به‌دست سپاه یزید و عدم یاری آن حضرت از سوی برخی از مسلمانان و دوست‌داران اهل‌بیت که خود در ارسال نامه و دعوت از حضرت برای آمدن به کوفه دخیل بودند، حالت پشیمانی عجیبی آنان را فرا گرفت. این حالت در دیار کوفه که در آن زمان محور تجمع شیعیان بود، شدیدتر به نظر می‌آمد و به همین دلیل خود را سرزنش کرده و گناهکار می‌دانستند و بر همین اساس پس از مراسم‌ عزاداری امام حسین و مشورت‌هایی که با هم داشتند، به این نتیجه رسیدند که این ننگ را جز با قیام در برابر سپاه شام و انتقام از قاتلان حضرت نمی‌توانند از خود دور کنند[۹] رهبری این قیام بر عهده تنی چند از سال‌خوردگانی چون سليمان بن صرد خزاعی، عبدالله بن وال تمیمی، رفاعة بن شداد بجلی، عبدالله بن سعد ازدی و مسیب بن نجبه فزاری قرار گرفت. این تشکل که در سال ۶۱ قمری و پس از شهادت امام حسین علیه‌السلام پا گرفت، کم‌کم گسترده شده افراد زیادی را به خود جذب کرد و در مدت چهار سال، از امکانات قابل توجهی برخوردار گردید. به همین جهت، رهبران قیام نخستین روز از ربيع الثانی سال ۶۵ قمری را آغاز رسمی حرکت خود از شهر بزرگ کوفه تعیین کردند. البته در این مدت، "یزید بن معاویه" هلاک شده بود و "مروان بن حکم" در شام و غرب عالم اسلام و "عبدالله بن زبیر" در مکه و شرق و جنوب عالم اسلام، حکمرانی می‌ کردند و شهر کوفه در سیطره عبدالله بن زبیر و طرفدارانش قرار داشت. در ابتدا عده‌ای قصد داشتند تا توابین را با عامل عبدالله بن زبیر در کوفه درگیر کنند، ولی با زیرکی استاندار وقت کوفه و اعلام پشتیبانی وی از توابین، هیچ گونه جنگی در کوفه در نگرفت.[۱۰]

تعداد توابین

توابین که تعدادشان حدود چهار هزار نفر بود، از کوفه به پادگان "نخیله" و از نخیله به سوی کربلا حرکت کردند و مدتی در آن جا به سوگواری پرداختند و از خداوند به دلیل گناه و جرم خویش، طلب بخشش کردند و سپس به سوی سرزمین "جزیره (بین النهرین)" رهسپار شدند. آنها قبل از رسیدن لشکر شام، در منطقه عین الورده اردو زده و پنج روز در آن جا حضور داشتند. سلیمان در روز نبرد به تبیین پیکار و سفارش‌های جنگی پرداخت و جانشینان خویش را معرفی کرد. وی خطاب به حضار گفت: اگر من کشته شدم، فرمانده سپاه مسیب بن نجبه است و پس از او، عبدالله بن سعد بن نفیل فرماندهی سپاه را بر عهده بگیرد. پس از کشته شدن او، عبدالله بن وال و رفاعه بن شداد، دیگر فرماندهان نبرد توابین هستند.[۱۱]

تاریخ نبرد

نبرد توابین با سپاهیان شام در روز ۲۵ جمادی الاول شروع شد و دو سپاه برابر یکدیگر جنگ را آغاز کردند. [۱۲]

شرح نبرد

فرماندهی سپاه شام بر عهده عبیدالله بن زیاد قرار گرفت و همچنین حصین بن نمیر، شرحبيل بن ذی الكلاع حميری‏، ادهم بن محرز باهلی‏، ربيعة بن مخارق عنوی‏ و جبلة بن عبدالله خثعمی‏ وی را همراهی می‌کردند.[۱۳]در ابتدا، گروهی از توابین به فرماندهی "مسیب بن نجبه فزاری" با گروهی از سپاه عبیدالله بن زیاد درگیر شدند و با مجاهدت و دلاوری‌‌‌های‌شان، سپاه عبیدالله را متحمل شکست سنگینی کرده بسیاری از شامیان را کشته و بسیاری را زخمی کردند و تنها عده‌ای موفق به فرار از صحنه نبرد شدند. عبیدالله بن زیاد که تعداد سی هزار نفر از شامیان را فرماندهی می‌کرد، برای بار دوم سپاهی به استعداد دوازده هزار مرد جنگنده به فرماندهی "حصین بن نمیر" به نبرد توابین فرستاد و این بار نیز پیروزی با توابین بود، ولی تاریکی شب مانع پیروزی نهایی آنان گردید. اما بار سوم عبیدالله بن زیاد در همان شامگاه با تمام نیرو و تجهیزات جنگی به نبرد با توابین شتافت و جنگ خونینی میان طرفین در گرفت. سلیمان‌بن صرد که با سپاهی سنگین از دشمن روبرو شده بود، از زین اسب به پایین آمد و شمشیرش را از غلاف بیرون آورد و غلاف آن را شکست و به یاران خود گفت: عبادالله! من اراد البکور الی ربه، والتوبة من ذنبه، والوفاء بعهده، فالیّ؛ ای بندگان خدا! هر کسی می‌‌خواهد که بامداد فردا نزد پروردگارش باشد، از گناه و جرمش توبه کند و به پیمان خویش وفا کند، پس با من بیاید. در این هنگام، تعداد زیادی از یاران او از اسب پیاده شده و بی‌‌باکانه به صفوف عظیم دشمن حمله کردند. تعداد اندک توابین، صحنه میدان را بر انبوه جنایت‌کاران شام تیره و تنگ کردند و اگر رویارویی‌های آنان به همان صورت ادامه می‌‌یافت، پیروزی نهایی نصیب‌شان می‌شد، ولی شامیان به جای نبرد تن‌به‌تن، توابین را آماج تیرهای بی‌‌امان خویش قرار دادند و در این میان فرمانده اصلی توابین، یعنی "سلیمان بن صرد"، مورد اصابت تیر "یزید بن حصین بن نمیر" قرار گرفت و کشته شد و پس از او "مسیب بن نجبه" فرماندهی توابین را بر عهده گرفت، ولی او نیز پس از مبارزاتی کشته شد. [۱۴] از آن پنج فرمانده و امیر توابین، هر کدام پس از دیگری فرماندهی سپاه را بر عهده گرفته و با سربازان عبیدالله بن زیاد به نبرد پرداختند، ولی در میان میدان کشته شدند و تنها "رفاعة بن شداد بجلی" به همراه عده‌ای اندک از توابین از تاریکی شب استفاده کرده و خود را از آن واقعه هولناک نجات داده و به کوفه برگشتند و در قیام مختار بن ابی‌عبیده ثقفی که بعد از قیام توابین به وقوع پیوست، شرکت نمودند. [۱۵] [۱۶] [۱۷] [۱۸]

پانویس

  1. سبحانی جعفر، بحوث فی الملل و النحل، قم، نشر موسسه امام صادق، سال ۱۴۲۸ق، ج۷، ص۲۴۶.
  2. ابن سعد محمد، الطبقات الکبری، بیروت، نشر دارصادر، بی تا، ج۶، ص۲۵.
  3. ابن کثیر اسماعیل بن عمر، البدایه و النهایه، بیروت، نشر دار احیاء التراث العربی، سال ۱۴۰۸ق، ج۸، ص۲۷۶-۲۸۰.
  4. سفاک امانی محمد رضا، قیام توابین، نشر فرهنگ کوثر، بخش اول
  5. سفاک امانی محمد رضا، قیام توابین، نشر فرهنگ کوثر، بخش دوم
  6. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، بیروت، موسسه اعلمی، سال ۱۳۹۴ق، ج۶، ص۳۶۴.
  7. سبحانی جعفر، بحوث فی الملل و النحل، قم، نشر موسسه اعلمی، سال ۱۴۲۸ق، ج۷، ص۲۴۶.
  8. ذهبی محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، بیروت، سال ۱۴۱۳ق، ج۳، ص۳۹۵.
  9. المنتظم فی تاریخ الامم والملوک، ج ۶، ص ۲۸.
  10. المنتظم فی تاریخ الامم والملوک، ج ۶، ص ۲۸.
  11. ابن کثیر اسماعیل بن عمر، البدایه و النهایه، بیروت، دار احیاء التراث العربی، سال ۱۴۰۸ق، ج۸، ص۲۷۸.
  12. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ۱۳۸۶ق، ج۴، ص۱۸۲.
  13. بلاذری احمدبن یحیی، انساب الاشراف، بیروت، نشر موسسه اعلمی، سال ۱۳۹۴ق، ج۶، ص ۳۷۰.
  14. بلاذری احمد بن یحیی، انساب الاشراف، بیروت، نشر موسسه اعلمی، سال ۱۳۹۴ق، ج۶، ص ۳۷۰.
  15. مروج الذهب، ج ۳، ص ۱۰۰
  16. تاریخ الطبری، ج ۵، ص ۵۵۱
  17. البدایة والنهایة، ج ۸، ص ۲۵۳
  18. ماهیت قیام مختار، ص ۲۲۱