مبانی قرآنی اندیشه امام خمینی در نامگذاری روز جهانی قدس
نوع نگرش انسانها در مسائل گوناگون سیاسی، اقتصادی و. . . برگرفته از مبانی خاص فکری - اعتقادی آنهاست. از آنجا که مبانی فکری امام خمینی در مسائل مختلف جهانی از جمله اعلام روز جهانی قدس، نشئت گرفته از قرآن کریم میباشد در نوشتار حاضر به تبیین این مبانی پرداخته شده است. اصولی نظیر: دفاع از مظلوم با قطع نظر از هرنوع عقیده و مذهب، دفاع از مسلمانان ستمدیده و مستضعف، نفی سلطه کفار، عزت و اقتدار اسلامی، خشمآفرینی، ارهاب و تخویف دشمنان که همگی برگرفته از قرآن کریم میباشد، بعنوان محورهای اصلی مورد بحث قرار گرفته و با راهکاری که امام در حل مساله فلسطین و مشکلات جهان اسلام بیان نمودهاند تطبیق گردیده است.
چکیده
بررسی تحلیلی دیدگاه امام در زمینه قدس، علاوه بر اینکه بیانگر نگرش عمیق او در معارف قرآن کریم میباشد حاکی از گستره نگاهشان در دشمنشناسی است. از منظر امام روز قدس اختصاص به ملت مظلوم فلسطین نداشته بلکه رمز رهائی مستضعفین جهان از چنگال مستکبرین میباشد. لازم به ذکر است روش تحقیق مقاله کنونی کتابخانهای بوده و در تبیین مبانی و مستندات قرآنی اندیشه امام، از تفاسیر فریقین استفاده شده است.
مقدمه
ابتکار تاریخی و ماندگار امام خمینی در نامگذاری آخرین جمعه ماه مبارک رمضان بعنوان روز جهانی قدس، نشئت گرفته از بینش عمیق او از معارف قرآن و نیز شناخت همهجانبه دشمن است.
افق اندیشه امام در شناخت لایههای پیچیده دشمن را از آنجا میتوان فهمید که ایشان برخلاف بسیاری از تحلیلگران قضیه فلسطین که آن را محدود به منطقه خاصی از خاورمیانه دانسته وهدف نهائیشان را تنها به آزادی قدس معطوف داشتهاند عبور کرده و روز قدس را نمادی از مبارزه همهجانبه مسلمانان با مستکبرین میداند.
گستره نگاه امام در اعلام روز جهانی قدس حتی فراتر از مرزهای جوامع اسلامی بوده و از منظر ایشان بزرگداشت روز قدس، رمز رهائی مستضعفین جهان از چنگال مستکبرین خواهد بود.
سیره نظری و عملی امام ره نیز از زمانی که قدم به مبارزه گذاشت حاکی از اهتمام جدی ایشان به مساله فلسطین مظلوم، اوضاع ذلتبار مسلمانان در جوامع اسلامی و نجات مستضعفین از چنگال مستکبرین است. از طرفی همانطور که قرآن کریم، منبع نخست بینشها، گرایشها و مواضع فکری و عملی مسلمانان در ابعاد گوناگون حیات فردی و اجتماعیشان میباشد بنابر باید مبانی اندیشه امام را که سبب نامگذاری روز جهانی قدس گردیده است در قرآن جستجو نمود.
مبانی قرآنی روز قدس
بطور کلی مبانی قرآنی اندیشه امام در نامگذاری روز جهانی قدس را میتوان اصول ذیل که برگرفته از قرآن کریم میباشد دانست: ۱. دفاع از مظلوم و مستضعف-با قطع نظر از عقیده و مذهب خاص - ۲. دفاع از مسلمانان مظلوم و تحت ستم ۳. نفی سلطه کفار بر مسلمانان ۴. خشمآفرینی دشمنان؛ ۵. ارهاب و تحقیر دشمن؛ ۶. وحدت مسلمانان ۷. اقتدار و عزت مسلمین در برابر کفار ۸- امر بمعروف و نهی از منکر
در این مقاله نخست به تبیین قواعد مذکور پرداخته و آنگاه در ذیل هر یک از آنها به تطبیق اندیشه امام ره - در نامگذاری روز جهانی قدس- بر آن خواهیم پرداخت:
اصل لزوم دفاع از مظلوم و مستضعف
در اثبات این اصل قرآنی، به آیات متعددی میتوان استناد نمود: الف - "وما لکم لا تقاتلون فی سبیل الله والمستضعفین من الرجال والنساء والولدان الذین یقولون ربنا أخرجنا من هذه القریة الظالم أهلها واجعل لنا من لدنک ولیا واجعل لنا من لدنک نصیرا" (نساء(۴): ۷۵).
تبیین
آیه مذکور با لحنی شدید مسلمانان را بدلیل بی تفاوتی و پیکار ننمودن برای رهائی مستضعفان از چنگال مستکبرین مورد سرزنش قرار داده و از آنان میخواهد به یاری مظلومان و مستضعفانی که در سیطره ظلم و ستم قرار گرفته و با فریاد استغاثه شان از خداوند یاری میطلبند -با قطع نظر از هر عقیده و مذهبی که دارند- بشتابند.
تبیین دلالت آیه مذکور بر اصل لزوم دفاع از مظلوم مبتنی بر ذکر نکاتی است:
۱- هر چند بر اساس دیدگاه بسیاری از مفسران مراد از مستضعفین در آیه شریفه، مسلمانانی هستند که مورد ستم کفار قرار گرفتهاند – نظیر مسلمین مکه که بدلیل ضعف، توان مهاجرت بسوی مدینه را نیافتند - اما به کمک روایات تفسیری ونیز سیره نبوی میتوان آن را به همه مظلومان و مستضعفانی که در سیطره نظام ظلم بسر میبرند تعمیم داد، نظیر روایت" کونا للظالم خصما و للمظلوم عونا"[۲] و روایت "إذا رأیت مظلوماً فأعنه علی الظالم[۳]". و نیز پیمان حلف الفضول که بین عدهای از جوانمردان مکه درجهت دفاع از مظلوم منعقد گردید و پیامبر اکرم ص قبل از رسالتش بدان متعهد گردید و تا پایان عمر شریفش همچنان به آن متعهد ماند [۴].
۲- بر اساس آیه مذکور بر همه مسلمانان لازم است در جهت نجات مظلومان در بند اقدام کنند حتی آنان که از ایمان ضعیفی بر خوردارند مستثنی از این تکلیف نیستند. در این راستا علامه طباطبائی میفرماید: آیه شریفه تحریک و تهییجی است برای تمامی مؤمنین، چه آنهایی که ایمانشان خالص است و چه آنهایی که ایمانشان ضعیف و ناخالص است، اما آنهایی که ایمانشان خالص و دلهایشان پاک است، برای به حرکت درآمدنشان به سوی قتال همان یاد خدای عز و جل کافی است، تا برای اقامه حق و لبیک گفتن به ندای پروردگارشان و اجابت دعوت داعی او، به پا خیزند و اما آنهایی که ایمانشان ناخالص است، اگر یاد خدا تکانشان نداد این معنا تکانشان خواهد داد که اولا این قتال در راه خدا است و ثانیا قتال در راه نجات جمعی از مردم ناتوان است که به دست کفار استضعاف شدهاند. ایشان اصل یاری مظلومین را برخاسته از غیرت انسانی دانسته و مینویسد: . . . پیام آیه شریفه به افراد ضعیفالایمان این است که اگر ایمانتان به خداوند ضعیف است، حداقل غیرت و تعصب که دارید و همین غیرت و تعصب اقتضا میکند از جای برخیزید و شر دشمن را از زنان، کودکان ومردان ضعیف کوتاه کنید[۵].
۳- قرار گرفتن عنوان مستضعفین در کنار نام مقدس الله ـ تبارک و تعالی ـ اهتمام خداوند متعال را به لزوم دفاع و نجات از مستضعفین بیان میکند.
۴- آیه فوق جهت تحریک عواطف انسانی مسلمانان و تلاش سریع در رهایی و نجات مستضعفان از بند مستکبران، به جای به کارگیری هیئت امر و دستور ـ قاتلوا وجاهدوا ـ آنان را توبیخ و تحذیر نموده و با خطابی شدیداللحن میفرماید: "وما لکم لا تقاتلون فی سبیل الله والمستضعفین" چه شده است شما را که در برابر یاری مستضعفان بی تفاوت شده و هیچ اقدامی جهت رهایی آنها انجام نمیدهید ـ مگر انسانیت در شما مرده است که نسبت به ندای انسانی مردم محروم مستضعف بی تفاوت شدهاید. و آنگاه جهت تحریک بیشتر عواطف انسانی میفرماید: "والمستضعفین من الرجال والنساء والولدان الذین یقولون ربنا أخرجنا من هذه القریة الظالم أهلها واجعل لنا من لدنک ولیا واجعل لنا من لدنک نصیرا".
۵- تحریک و تشجیع مسلمانان به پیکار ـ جهاد نظامی ـ جهت رهایی مظلومین و مستضعفین با لحن شدید: "وما لکم لا تقاتلون فی سبیل الله والمستضعفین"، بیانگر عالیترین و سختترین مرحله دفاع از مظلومین است که خداوند بر عهده مسلمانان گذاشته است. از اینرو طبق آیه شریفه هرگاه به عللی چنین مرحلهای از جهاد میسور نبود مراحل نازلتر آن نظیر: دفاع رسانهای، تبلیغاتی، کمکهای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی از ذمّه مسلمانان ساقط نمیگردد چون همه اینها درراستای دفاع از مظلوم خواهد بود. ۶- واژه مستضعف در آیه شریفه عام بوده و همه انواع استضعاف را – سیاسی فرهنگی اقتصادی، اجتماعی و. . . – را شامل میگردد. ب- "إنّ الله یأمر بالعدل والإحسان وایتاء ذی القربی وینهی عن الفحشاء والمنکر والبغی یعظکم لعلکم تذکّرون" (نحل(۱۶): ۹۰)
تبیین: در این آیه شریفه، جامعترین برنامه اجتماعی مسلمانان تبیین گردیده است: اصول سهگانه: عدل، احسان و نیکی به نزدیکان ـ اصولی که جنبه مثبت دارند و اصول سهگانه: نهی از فحشاء، منکر و بغی ـ که جنبه منفی دارند. برخی از نکاتی که در این آیه شریفه، بیانگر اصل ـ دفاع از مظلوم و مستضعف میباشد عبارتند از: ۱. امر خداوند متعال به مسلمانان وجوامع اسلامی به رعایت عدالت، مستلزم آن است که آنان در برابر ظلم و ستم بر مظلومان ـ فارغ از هر نوع مذهب و عقیدهای ـ بیتفاوت نبوده و در جهت یاری آنها قدم بردارند، چنانکه علی علیهالسلام میفرماید: "أحسن العدل نصرة المظلوم"[۶] ۲. بی تفاوتی در برابر ظلم و ستم مستکبران، مستلزم خروج از حریم عدالت بوده و عصیان الهی را به دنبال خواهد داشت. ۳. عدالت در آیه شریفه مطلق بوده و تمامی انواع عدالت را ـ فردی، جمعی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی ـ را شامل میشود. تطبیق اشغال فلسطین توسط صهیونیسم جهانی و کشتار بیرحمانه مردم آن سامان بعد از جنگ جهانی دوم و آواره شدن ملیونها نفر از ساکنان اصلی آن از مصائب دردناکی است که در جهان به اصطلاح متمدن کنونی روی داده است. به رغم استمرار این ظلم عظیم انسانی که با حمایت همهجانبه نظام سلطه از رژیم اشغالگر صهیونیستی همراه گردید متاسفانه جهان اسلام تا کنون نتوانسته است اقدام جدی و باز دارندهای در این راستا انجام دهد. امام ره با الهام از قرآن کریم و با اعلام جهانی روز قدس توانست مسلمانان جهان را نسبت به ظرفیت عظیم انسانی، اقتصادی، جغرافیائی و نظامی شان در مقابله با صهیونیسم جهانی آگاه نموده و آنان را در دفاع از مردم مظلوم فلسطین فرا خواند. امام خمینی ره در فرازی از گفتار خویش، موضعشان در دفاع از مظلوم را برخاسته از معارف دینی دانسته و میفرماید: ما به پیروی از اسلام بزرگ، از جمیع مستضعفین حمایت میکنیم؛ و از شما- جنبشهای آزادیبخش - و هر سازمانی در جهان که برای نجات کشور خویش به پاخاسته است پشتیبانی میکنیم. ما از مبارزات برادران فلسطینی و مردم جنوب لبنان در مقابل اسرائیل غاصب کاملاً پشتیبانی مینماییم. و به خواست خدای تعالی بر دشمنان بشریت و اسلام پیروز خواهیم شد. و امید است که نصر خدایی و فتح مسلمانان نزدیک باشد[۷]. موضع امام در دفاع از مظلوم با قطع نظر از ملیت و مذهب را میتوان در گفتار دیگر ایشان نیز مشاهده نمود آنگاه که از ایشان سئوال میشود:
- آیا این درست است که شما طرفدار اهداف سازمان آزادیبخش فلسطین هستید؟
ایشان در پاسخ میفرماید: ما طرفدار مظلوم هستیم. هر کس در هر کجا که مظلوم باشد ما طرفدار او هستیم. و فلسطینیها مظلوم هستند. اسرائیل به آنها ظلم کرده است، به این جهت ما طرفدار آنها هستیم. [۸] نتیجه آنکه دفاع مسلمانان جهان از ملت مظلوم فلسطین - با قطع نظر از عقائد و مذاهب شان -از منظر قرآن کریم امری لازم خواهد بود.
لزوم دفاع از مسلمانان مظلوم و تحت ستم
از منظر قرآن کریم، مسلمانان علاوه بر لزوم دفاع از مظلوم ـ با قطع نظر از مذاهب و مکاتبی که بدان معتقدند ـ مکلفند از همکیشان خود نیز که مبتلا به ظلم و ستم دیگران گشتهاند دفاع کنند چون اسلام تمامی مؤمنان و مسلمانان جهان را در حکم پیکری واحد دانسته که بهنگام آسیب دیدن عضوی از آن، سائر اعضا به یاری او میشتابند[۹].
در لزوم دفاع از مسلمانان تحت ستم به آیات متعددی از جمله آیات ذیل میتوان استناد نمود: الف –"والذین إذا أصابهم البغی هم ینتصرون" (شوری(۴۲): ۳۹)
تبیین: بر اساس آیه مذکور، یکی از اوصاف مؤمنین عدم پذیرش ستم و ظلم بوده و از آنان میخواهد که در هنگام ابتلا به ستم و ظلم، تسلیم نشده و در صورت لزوم، از دیگر مسلمانان یاری بطلبند.
مولف تفسیر الکاشف در زمینه علت لزوم انتصار مظلوم از دیگران مینویسد: عدم انتصار و سکوت در برابر ظلم، نوعی کمک به ظالم بوده و او را شریک در گناه ظلم خواهد کرد، از اینرو انتصار – طلب یاری از مسلمانان – بر او لازم میباشد بهمین جهت در ادامه آیه مذکور آمده است: "و لمن انتصرمن بعد ظلمه فاولئک ما علیهم من سبیل "- (شوری(۴۲): ۴۱) شوری - که مظلوم را بابت انتصارش از مسلمانان دیگر، مبرا از هر نوع عتاب و سرزنشی میداند. [۱۰]
درنتیجه وقتی بر اساس آیه مذکور انتصار از ناحیه مظلوم امری ممدوح و از اوصاف مومنین بیان گردید قطعاً اجابت مومنانی که از آنها طلب یاری شده است امری واجب و لازم خواهد بود. چون امر به انتصار، بدون الزام به یاری کردن دیگران، لغو و بیهوده خواهد بود. [۱۱]
ب- "وإن استنصروکم فی الدین فعلیکم النصر" (انفال(۸): ۷۲)
بر اساس آیه مذکور هر گاه مسلمانان تحت ستم از همکیشان خود جهت دفاع از دینشان طلب یاری نمودند بر آنان لازم است به یاری شان بشتابند. علامه طباطبائی نیز با ذکر آیه مذکور مینویسد: مقاومت در برابر ظلم و نصرت کسانی که طلب یاری میکنند از واجبات فطری میباشد. [۱۲] نکته مهمی که در آیه "وإن استنصروکم فی الدین فعلیکم النصر" مورد توجه مفسران قرار گرفته آن است که موضوع لزوم نصرت و یاری در آیه مذکور، مربوط به مسلمانان ضعیفی است که به وظیفه شرعی خود در مهاجرت از دیار کفر به دیار ایمان، عمل ننموده و همچنان بدون عذر در منطقه کفر باقی ماندند، میباشد. از منظر قرآن کریم مسلمانان موظفند حتی نسبت به چنین مسلمانانی نیز ولایت نصرت داشته و آنان را در صورت انتصار، یاری رسانند. [۱۳] از طرفی باید گفت مفاد آیات ذکر شده، هماهنگ با مفاد آیه "وما لکم لا تقاتلون فی سبیل الله والمستضعفین من الرجال والنساء والولدان الذین یقولون ربنا أخرجنا من هذه القریة الظالم أهلها واجعل لنا من لدنک ولیا واجعل لنا من لدنک نصیرا"(نساء(۴): ۷۵) میباشد که با لحن شدید از مسلمانان میخواهد به ندای مظلومیت و استغاثه همکیشان در بند خویش لبیک گفته و زمینه رهائی آنان را فراهم نمایند.
تطبیق با توجه به آیات ذکر شده میگوئیم: آیا مردم مسلمان و مظلوم فلسطین که با توطئههای استکباری نظام سلطه و خیانت برخی از سران خود فروخته عرب از خانه و کاشانهشان آواره گردیده و ندای مظلومیت و استغاثهشان بسوی مسلمانان و مجامع حقوق بشر جهانی بلند است را نمیتوان مصداق، «إذا أصابهم البغی هم ینتصرون» دانست؟ آیا راهکار حکیمانه امام خمینی ره در اختصاص آخرین جمعه ماه رمضان بعنوان دفاع و حمایت از مردم فلسطین چیزی جز لبیک به ندای قرآنی"وإن استنصروکم فی الدین فعلیکم النصر"است؟ انطباق قرآنی اندیشه امام خمینی در دفاع از ملت مظلوم فلسطین و اعلام روز جهانی قدس را از گفتار ذیل نیز میتوان بدست آورد: دفاع از نوامیس مسلمین و دفاع از بلاد مسلمین و دفاع از همه حیثیات مسلمین امری است لازم و ما باید خودمان را برای مقاصد الهی و دفاع از مسلمین مهیا کنیم و خصوصاً در این شرایطی که فرزندان واقعی فلسطین اسلامی و لبنان- یعنی، حزب اللَّه- و مسلمانان انقلابی سرزمین غصب شده و لبنان با نثار خون و جان خود فریاد «یا للمسلمین» سر میدهند، با تمام قدرت معنوی و مادی، در مقابل اسرائیل و متجاوزین بایستیم و در مقابل آن همه سفاکیها و ددمنشیها مقاومت و پایمردی کنیم و به یاری آنان بشتابیم. [۱۴]
نفی سلطه کفار بر مسلمانان
در استنباط اصل مذکور ازقرآن کریم به آیات متعددی میتوان استناد نمود که بارزترین آن آیه: " لن یجعلالله للکافرین علی المؤمنین سبیلاً" (نساء(۴): ۱۴۱)، میباشد.
تبیین:
آیه مذکور که بیانگر یکی از احکام مهم سیاسی – اجتماعی اسلام در نفی استیلاء، نفوذ و سلطه بیگانگان بر مسلمین میباشد مستند یکی از قواعد فقهیهای است که فقهاءاسلام از آن بعنوان قاعده نفی سبیل یاد نمودهاند. اینان در کنار این قاعده قرآنی، روایت نبوی" الاسلام یعلو ولا یعلی علیه [۱۵]"-که مفادش برتری اسلام و مسلمین بر کفار میباشد - را نیز بیان میکنند. در اینجا گفتار برخی از اعلام فریقین را در تبیین آیه مذکور بر اثبات مدعا – نفی سلطه کفار بر مسلمین - بیان میکنیم: ابن عربی ایشان در کتاب احکام القرآن ضمن بیان معانی گوناگون در ذیل آیه مذکور معتقد است بهترین معنا آن است که حکم خداوند برنفی سلطه کفار بر مسلمانان در آیه مذکور، مادامی است که مسلمین پایبند به تکالیف خویش در امر بمعروف و نهی از منکر باشند: . . . الثانی أن الله سبحانه لا یجعل للکافرین علی المؤمنین سبیلا منه إلا أن تتواصوا بالباطل ولا تتناهوا عن المنکر وتتقاعدوا عن التوبة فیکون تسلیط العدو من قبلکم وهذا نفیس جدا[۱۶]
سید قطب ایشان در تفسیر فی ظلال القرآن آیه مذکور را بیانگر حکم نفی سلطه اجانب بر مسلمین دانسته و معتقد است تجارب تاریخی نشان داده است که مسلمین به هر مقدار به آموزههای دینی شان پایبیند بودهاند به همان میزان از سلطه اجانب محفوظ مانده و بر آنان غلبه یافتهاند. [۱۷] اآیتالله سبحانی: ایشان در کتاب "البدعه مفهوما حدها و اثارها " ذیل آیه نفی سبیل مینویسد: آیه مذکور هر نوع سلطه کفار بر مومنین را نفی نموده و اختصاص به نفی تفوق و سلطه خاص ندارد. هر چند در عصر رسالت مصداق این آیه، نفی سلطه کافر بر مسلمان بعنوان برده یا تمیلک مصحف به آنان بوده اما این امر در همه اعصار قابل جریان است، بنابراین شامل نفی سلطه اجانب بر بلاد اسلامیخواهد بود[۱۸]. آیتالله فاضل لنکرانی ایشان در کتاب القواعد الفقهیه ذیل آیه مذکور مینویسد: هر چند مورد نفی سبیل در آیه شریفه مربوط به عدم تفوق کفار بر مسلمانان در قیامت میباشد اما این عدم تفوق مختص به قیامت نبوده و همه انواع سلطه کفار بر مسلمانان در دنیا را نیز شامل میشود. [۱۹] نتیجه آنکه بر اساس آیه نفی سبیل، اراده الهی بر تفوق و علو همیشگی مسلمانان بر کفار تعلق گرفته و اختصاص به برتری مسلمانان بر کفار و منافقین در قیامت یا برتری مسلمانان بر کفار در حجت و دلیل نخواهد داشت؛ بنابراین هر نوع سلطه بیگانگان بر مسلمین خلاف شریعت میباشد.
تطبیق باید گفت متاسفانه برغم تاکید قرآن کریم -مفاد آیه شریفه و نظائران – که متضمن لزوم نفی سبیل کفار بر جوامع اسلامی میباشد، اوضاع کنونی جهان اسلام بیانگر سلطه همهجانبه نظام کفر و استکبار بر بلاد اسلامی است. بوضوح میبینیم که سران خودفروخته برخی از کشورهای عربی تن به انواع روابط ذلتبار و تحقیرآمیز اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و نظامی با صهیونیستها و حامیان آنان داده و در راستای اهداف استعماری آنان قدم بر میدارند. یکی از عوامل اصلی این امر را باید مهجوریت آموزههای قرآن کریم در نزد مسلمانان از قرآن کریم و نیز سطحینگریشان در شناخت دشمن دانست.
عمق شناخت امام ره از اهداف نهائی صهیونیسم جهانی درسلطه همهجانبه بر مسلمانان در پیامهای گوناگون ایشان قابل مشاهده است. ایشان در خطابی به سران کشورهای اسلامی میفرماید: سران کشورهای اسلامی باید توجه داشته باشند که این جرثومۀ فساد را که در قلب کشورهای اسلامی گماشتهاند تنها برای سرکوبی ملت عرب نمیباشد بلکه خطر و ضرر آن متوجه همۀ خاورمیانه است. نقشه، استیلا و سیطرۀ صهیونیسم بر دنیای اسلام و استعمار بیشتر سرزمینهای زرخیز و منابع سرشار کشورهای اسلامی میباشد؛ [۲۰]
ایشان در بخشی از گفتارشان با استناد به قاعده قرآنی "نفی سلطه کفار بر جوامع اسلامی" میفرمایند: اصل دیگری هست که باز از اصول مهم است که مسلمین نباید تحت سلطه کفار باشند. خدای تبارک و تعالی برای هیچ یک از کفار سلطه بر مسلمین قرار نداده است و نباید مسلمین این سلطه کفار را قبول بکنند. این از اصولی [میباشد] که از امور سیاسی است و قرآن کریم طرح کرده است و مسلمین را به آن دعوت کرده است. . . . ای مسلمانهای جهان! قدرتهای بزرگ دارند با حیلهگریهایی که دارند و با تبلیغاتی که دارند و با کسانی که وابسته به آنهاست، در داخل کشورهای اسلامی بر همه چیز اسلام سلطه پیدا میکنند؛ پیدا کردهاند. اسلام را دریابید. [۲۱] بنابر این یکی دیگر از مبانی پیام جهانی امام در اعلام روز جهانی قدس را باید الهام گرفته از این آموزه قرآن کریم – آیه نفی سبیل - دانست که هیچ نوع سلطه کفار بر جوامع اسلامی را بر نتافته و مسلمانان را به خرو ج از سیطره استکبار و قطع این روابط و سلطه فرا میخواند.
خشمآفرینی دشمن و بر هم زدن تعادلش
از آیات متعدد قرآنی استفاده میشود که هر اقدامی که سبب خشم دشمن از مسلمانان گردد ممدوح بوده و غفلت مسلمانان از آن روا نیست. الف – "ما کان لأهل المدینة ومن حولهم من الأعراب أن یتخلّفوا عن رسولالله ولا یرغبوا بأنفسهم عن نفسه ذلک بأنّهم لا یصیبهم ظمأ ولا نصب ولا مخمصة فی سبیل الله ولا یطئون موطئا یغیظ الکفار ولا ینالون من عدو نیلا إلا کتب لهم به عمل صالح إنّ الله لا یضیع أجر المحسنین" (توبه(۹): ۱۲۰)
تبیین آیه مذکور ضمن هشدار و تاکید به مسلمانان در لزوم تبعیت مطلق از پیامبر ص و مقدم دانستن حفظ جان او بر جانهای خویش، به آنان بشارت میدهد که هر عملی از آنان که سبب برافروختن خشم دشمنان گردد ـ ولا یطئون موطئا یغیظ الکفار ـ بعنوان عملی صالح برایشان در دیوان الهی ثبت خواهد شد ـ الاّ کتب لهم به عمل صالح ـ. در تبیین این امر باید گفت: یکی از آثار خشمآفرینی دشمن -از راههائی که درشریعت مجاز دانسته شده است- بهم ریختن تعادل روحی روانی دشمن بوده که این امر سبب سلب قوه تعقل از آنان خواهد بود. در نتیجه تصمیماتشان برخاسته از خشم و احساسات بوده و این امر ماهیت واقعی آنان و نقشههای شومشان را آشکار خواهد ساخت. مفسرین فریقین نیز ذیل آیه شریفه -برخی به اجمال و برخی به تفیصیل- به این مساله متذکر شده که برخی از آنها را دراین قسمت بیان میکنیم:
محمد جواد مغینه ایشان در تفسیر الکاشف مینویسد: هر چند وارد شدن سپاهیان اسلام در سرزمین دیگران امری ناصحیح میباشد اما بر اساس آیه مذکور هرگاه ورود سپاه اسلام در سرزمین دشمن سبب دفع خطر و ضرر برای نظام اسلامی گردد یا مانع ظلم بر مناطق دیگر گردد – این عمل - امری مجاز بوده و بعنوان عمل صالح برای آنان ثبت خواهد شد. ، [۲۲]
سید محمد طنطاوی ایشان که از مفسران بزرگ اهل سنت هستند در التفسیر الوسیط للقرآن الکریم ذیل آیه شریفه "ولا یَطَؤُنَ مَوْطِئاً یَغِیظُ الْکُفَّارَ " مینویسد: أی: ولا یدوسون مکانا من أمکنة الکفار بأرجلهم أو بحوافر خیولهم من أجل إغاظتهم وإزعاجهم[۲۳]
آیةالله خامنهای رهبری معظم انقلاب نیز بر اساس همین آموزه قرآن کریم – خشمآفرینی دشمن - یکی از معیارهای تمییز موضع حق از باطل را بررسی نوع واکنش دشمن در برابر اقدامات جبهه حق دانسته و میفرماید: هر حرکتی که دشمنان خونی ملت و نظام اسلامی یعنی استکبار و صهیونیسم را خشمگین کند حرکتی صحیح و در مسیر حق است و هر اقدام و مسیری که آنها را خوشحال و ذوقزده کند و در تبلیغات و سیاستهایشان بر آن تأکید کنند، مسیری کج، غلط و زاویهدار است. ایشان در ادامه میفرماید: با این معیار یعنی عکسالعمل خشمگینانه یا شادمانه بیگانگان در مقابل حوادث و رویدادها، در بسیاری از موارد میتوان اشتباهات را دریافت و جبران کرد. [۲۴]
باید گفت: یکی از فوائد بکارگیری اصل مذکور – خشمآفرینی – نسبت به دشمن آن است که سینههای آنان نیز مملو از خشم و عصبانیت نسبت به مسلمین بوده و در صدد نابودی کامل یا سیطره بر مسلمانان میباشند. این امر از برخی آیات قرآن نیز بدست میآید نظیر آیه شریفه: "ها أنتم أولاء تحبونهم ولا یحبونکم وتؤمنون بالکتاب کله وإذا لقوکم قالو أمنا وإذا خلوا عضّوا علیکم الأنامل من الغیظ قل موتوا بغیظکم إن الله علیم بذات الصدور" (آل عمران(۳): ۱۱۹)
آیه مذکور ضمن اعلام به مسلمانان در فریب نخوردن از دوستی ظاهری دشمن به آنان هشدار میدهد سینه دشمنان مملو از خشم به مسلمین بوده بگونهای که از شدت خشم بر شما سرانگشتان خود را میگزند. از اینرو به مسلمانان خطاب میکند که در برابر آنان قاطعانه مقاومت نموده و به آنان بگوئید: موتوا بغیظکم -
تطبیق راهکار امام ره در اعلام روز جهانی قدس بزرگترین ضربه را بر پیکر آمریکا و اسرائیل و دشمنان اسلام وارد نموده و سبب خشم فزاینده آنان گردید. تلاش گسترده آنان در ممانعت از برگزاری تظاهرات روز قدس و برنامهریزی گسترده آنان در تشدید منازعات داخلی و تهدید به مداخلات نظامی جبهه استکبار همگی حاکی از شدت خشم و هراس آنان از موفقیت این راهکار میباشد. باید گفت: خشمآفرینی دشمن را از مصادیق جنگ نرم بوده که در عصر حاضر امری رائج میباشد و تاثیرات آن بیش از جنگهای فیزیکی خواهد بود.
ارهاب و تخویف دشمن
خوف دشمن از قدرت مسلمانان قطعا یکی از عوامل اصلی باز دارنده تهاجم و طمع آنان در سلطه برمسلمین خواهد بود. به همین سبب قرآن کریم از مسلمانان میخواهد با همه قوایشان، اقتدار همهجانبه خویش -در ابعاد مختلف نظامی اقتصادی سیاسی و. . . –در برابر دشمن به نمایش گذاشته و آنچنان خوفی در آنان ایجاد کنند که حتی تصور حمله به مسلمانان را ننماید: وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّکُمْ وَآخَرِینَ مِنْ دُونِهِمْ لَا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ یَعْلَمُهُمْ ۚ وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ شَیْءٍ فِی سَبِیلِ اللَّهِ یُوَفَّ إِلَیْکُمْ وَأَنْتُمْ لَا تُظْلَمُونَ" (انفال(۸): ۶۰)
تبیین
واژه ارهاب بمعنای ترساندن همراه با ایجاد اضطراب و نگرانی بوده [۲۵]و در آیه شریفه بمعنای آن است که آمادگی دفاعی مسلمانان در برابر دشمن باید بحدی باشد که دشمن جرات حمله به بلاد اسلامی را نداشته و همیشه بیمناک از آنان باشد. . علامه طباطبائی در تبیین آیه مذکور ضمن طبیعی دانستن تضاد منافع جوامع بشری که سبب نبرد و تنازع بین آنان میگردد، میفرماید:
بر اساس خطاب "و اعدوا" لازم است علاوه بر حاکمیت – نظام اسلامی -، افراد جوامع اسلامی نیز در حدتوان، به تقویت بنیه دفاعی خویش در برابر دشمن کوشا باشند:
. . . دشمن منافع یک جامعه اسلامی دشمن منافع تمامی افراد است، و بر همه افراد لازم است قیام نموده و دشمن را از خود و از منافع خویش دفع کنند، و نیز لازم است برای چنین روزی نیرو و اسلحه فراهم نموده، تا بتوانند منافع خود را از خطر دستبرد دشمن محفوظ دارند، هرچند تهیه برخی از ذخیرههای دفاعی جز از عهده حکومتها بر نمیآید، لیکن پارهای از آنها دردسترس دیگران بوده و امکان تهیه آن بدون حکومت نیز مقدور میباشد، چون حکومت هر قدر هم نیرومند و دارای امکانات زیادی باشد به افراد مردم محتاج است، پس مردم هم باید فنون جنگی را آموخته و خود را برای روز مبادا آماده کنند. پس تکلیف «و اعدوا. . .»، تکلیف به همه است. ایشان فقره " تُرْهِبُونَ بِه عَدُوَّ اللَّه وَعَدُوَّکُمْ " در آیه مذکور را علت فقره نخست آیه "«وَأَعِدُّوا لَهُمْ» دانسته و میفرماید: مفهوم این فراز از آیه آن است که مسلمانان مکلفند امکانات دفاعی خویش را به مرحلهای برسانند که دشمنان خدا و دشمنان خویش را ترسانده و از آنان زهر چشم بگیرند. ایشان درعلت تعلق کلمه ارهاب به "عدو الله و عدوکم" نیز میفرماید: علت این امر بیان حقیقت دشمنی کفار نسبت به مسلمین و نیز تحریک مسلمانان به لزوم هر چه بیشتر آمادگی دفاعی میباشد. [۲۶] طبری نیز در جامعالبیان از ابنعباس نقل میکند که در معنای ترهبون به عدو الله و عدوکم اظهار داشت: ترهبون به عدو الله وعدوکم قال: تخزون به[۲۷] و ابن ابیحاتم در تفسیر خویش درمعنای فقره مذکور مینویسد: " ترهبون به " یعنی تخوفون بالسلاح- با سلاحهای خود سبب خوف آنان گردید-. [۲۸] تطبیق اعلام روز جهانی قدس از ناحیه امام ره یکی از مصادیق آیه مذکور میباشد. خوف و هراسی که اسرائیل و پشتیبانان او از این اقدام امام داشته و دارند را میتوان درمواضع انفعالیشان نسبت به برگزاری این مراسم که اکنون هر سال در سراسر دنیا برگزار میشود مشاهده نمود. امام در زمینه هراس اسرئیل از شعارهای روز قدس و آثار تدریجی آن در زوال و نابودی صهیونیسم میفرماید: وقتی یک میلیارد جمعیت فریاد کرد، اسرائیل نمیتواند، از همان فریادش میترسد. اگر همۀ مسلمینی که در دنیا الآن هستند، که قریب یک میلیارد هستند، اگر در روز قدس، همه بیرون بیایند از خانه، فریاد بکنند «مرگ بر آمریکا» و «مرگ بر اسرائیل» و «مرگ بر شوروی»، همین قول «مرگ بر شوروی» برای آنها مرگ میآورد. [۲۹]۰
لزوم همبستگی و وحدت اسلامی دربرابر جبهه کفر
یکی از قواعد برجسته اجتماعی- سیاسی اسلام، اصل لزوم وحدت و انسجام مسلمانان در برابر جبهه کفر میباشد. این اصل از آموزههای قطعی قرآن کریم بوده و آیات متعددی بر آن دلالت میکند که برخی از آنها را در این قسمت بیان میکنیم:
الف - "وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَلَا تَفَرَّقُوا وَاذْکُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَکُنْتُمْ عَلَی شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَکُمْ مِنْهَا کَذَلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمْ آَیَاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ " (ال عمران (۳): ۱۰۳)؛
تبیین علامه جعفری در کتاب ترجمه و تفسیر نهجالبلاغه ذیل آیه مذکور میفرماید: عظمت الهی وحدتی که این آیه مطرح نموده است از چند موضوع روشن میشود:
موضوع یکم، کلمهء حبل اللَّه است که بمعنای دستاویز الهی است، نه طبیعی و نژادی و حقوقی و فرهنگی و احساساتی و غیر ذلک. بنظر میرسد که معنای حبل اللَّه در این آیهء شریفه همان عقائد و دستورات الهی است که با داشتن و عمل کردن به آنها گردیدن تکاملی اختیاری بوجود میآید و احساس وحدت عالی میان انسانها بدنبال آن گردیدن بجریان میافتد، چنانکه نتیجه بدنبال مقدّمات خود میافتد.
موضوع دوم، جملهء (فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ) است. پیوستن دلها بهم و بوجود آمدن تألیف حقیقی میان آنها، بدون تردید نیازمند همان گردیدن است که در بالا متذکَّر شدیم.
موضوع سوم، جملهء (فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِه إِخْواناً) است. در این جمله، عامل آن هماهنگی و اخوّت میان مردم دوران پیامبر اکرم صلَّی اللَّه علیه و آله و سلَّم، نعمت خداوندی معرّفی شده و قطعی است که نعمت خداوندی نمیتواند وسیلهء خودخواهی و مال پرستی و جاه و مقام خواهی بوده باشد، بلکه این نعمت همان عامل الهی است که خصومتها را به برادری تبدیل نموده است. [۳۰]
علامه محمد جواد مغنیه نیز در تفسیر آیه شریفه میفرماید: مراد از حبلالله که مسلمانان بر اساس آیه مذکور به تمسک بدان دعوت شدهاند اسلام است بدینگونه که مسلمانان در پرتو دین، کتاب و پیامبر واحد به وحدت حقیقی نائل خواهند شد: "والمراد بالحبل هنا الإسلام، ومعنی الآیة بمجموعها آن المسلمین ما داموا أتباع دین واحد، ورسول واحد، وکتاب واحد، فعلیهم جمیعا أن یراعوا هذه الرابطة الدینیة التی هی أقوی من الرابطة النسبیة، وان یحرصوا علیها، ویعملوا بموجبها، ولا یتفرقوا شیعا وأحزابا" ایشان اخوت بین مسلمانان را -که به برکت اسلام حاصل شده است- خارج از تعصبات دینی دانسته و معتقد است این نوع اخوت، زمینهساز وحدت بشری میباشد: ان تدعیم الرابط بین اتباع الدین الواحد، تماما کتدعیمها بین أفراد الحزب الواحد، أو الأسرة الواحدة. . ولا تلازم بین هذا التدعیم، وبین التعصب ضد الآخرین. . بل علی العکس بالنسبة إلی الإسلام، حیث یدعو إلی التعاطف والتآلف بین جمیع أعضاء الأسرة الانسانیة بصرف النظر عن أدیانهم وأفکارهم وقومیاتهم. . وعلیه تکون الاخوة الاسلامیة قوة ودعامة للاخوة الانسانیة. [۳۱] ب- "انما المومنون اخوه فاصلحوا بین اخویکم" (حجرات(۴۹): ۱۰) تبیین آیه مذکور نیز که بیانگر یکی از مهمترین احکام اجتماعی اسلام میباشد ایمان را مبنای اخوت مسلمانان قرار داده و از آنان میخواهد که در صدد اصلاح بین خویش باشند و از هرنوع تشتتی بپرهیزند. فخر رازی ضمن بیان اینکه کلمه اخوه در مواردی بکار میرود که بین افراد رابطه نسبی حاکم باشد میگوید: بکارگیری این واژه- اخوه - در آیه مذکور، موکد این امر است که باید بین مومنین نیز چنین رابطهای – نظیر رابطه نسبی – حاکم باشد. [۳۲] ایشان در ادامه مینویسد: از واژه "انما" در آیه نیز بدست میآید که این نوع اخوت مختص جامعه مومنین بوده و بین مومن و کافر، اخوتی نخواهد بود. [۳۳]
باید گفت: در سایه آموزههای قرآن کریم در لزوم اعتصام جوامع اسلامی به حبلالله و دعوت آنان به وحدت و اخوت اسلامی، پیامبر ص توانست از قبائلی که در اثر جنگهای چندین ساله و خانمانسوز در معرض نابودی کامل قرار داشتند ملتی نمونه به بشریت عرضه کند که در قرآن کریم از آنان بعنوان برترین امت یاد شده است: " کنتم خیر امه اخرجت للناس" (ال عمران(۳): ۱۱۰)
تطبیق یکی از واژههای که در بسیاری از پیامهای امام خمینی مشهود میباشد واژه وحدت و اتحاد اسلامی است. از منظر ایشان سراسرقرآن نه تنها مسلمین را به وحدت اسلامی فرا میخواند بلکه پیام قرآن در این زمینه جهانی بوده و بشریت را به وحدت دعوت میکند: ما مفتخریم و ملت عزیز سرتاپا متعهد به اسلام و قرآن مفتخر است که پیرومذهبی است که میخواهد حقایق قرآنی، که سراسر آن از وحدت بین مسلمین بلکه بشریت دم میزند، از مقبرهها و گورستانها نجات داده و به عنوان بزرگترین نسخه نجاتدهنده بشر از جمیع قیودی که بر پای و دست و قلب و عقل او پیچیده است و او را به سوی فنا و نیستی و بردگی و بندگی طاغوتیان میکشاند نجات دهد[۳۴].
امام خمینی ره آیه شریفه " إِنَّمَا لْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ " را که ایمان را مبنای اخوت همه مسلمانان میداند بعنوان یکی از راهکارهای سیاسی حل مشکلات جهان اسلام دانسته و میفرماید: "انما المؤمنون اخوه" یک حکم سیاسی است که اگر ملتهای مسلم که تقریبا یک میلیارد جمعیت هستند، اینها برادر با هم باشند و به برادری با هم رفتار کنند هیچ آسیبی بر اینها واقع نمیشود و هیچ یک از ابرقدرتها، قدرت اینکه تجاوز به آنها بکنند ندارند. برادرها! باید متوجه این معنا باشید [۳۵]
ایشان با استناد به آیه شریفه "واعتصموا بحبل الله جمیعا "خطاب به سران دولتهای به اصطلاح اسلامی منطقه میفرماید: " قرآن کریم دعوت به وحدت میکند، و شما دعوت به تفرقه و مقابله با هم. باید عقل را پیشوای خودتان قرار بدهید و اسلام را مقتدای خودتان قرار بدهید و در مقابل اسلام همه خاضع باشید و به حکم عقل عمل کنید، عقل و اسلام میگوید شما باید با هم متحد باشید. . . . اسلام از شما وحدت میخواهد، . . ، اعتصام به حبل الله میخواهد. چرا با هم اعتصام به حبل الله نمیکنید؟ [۳۶] ایشان در بخش دیگری از پیامشان میفرماید: مشکل عمدة مسلمین همان دوری از اسلام و قرآن است و اگر مسلمین به حسب امری که خدای تبارک و تعالی فر موده است "واعتصموا بحبل الله جمیعاً و لاتفرقوا" اگر به همین یک امر و نهی عمل میکردند تمام مشکلاتشان، مشکلات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی شان رفع میشد و هیچ قدرتی نمیتوانست با آن مقابله کند لکن مع الاسف به واسطه غفلت بعضی و عدم توجه بعضی و تغافل بعضی از این امر محروم ماندند و تا این امر الهی تحقق پیدا نکند باید مسلمین انتظار گرفتاریهای بیشتر داشته باشند. [۳۷]- امام ره روز قدس را نیز نماد وحدت جهان اسلام دانسته و آن را مقدمه تشکیل حزب مستضعفین در سراسر جهان میداند: روز قدس یک روز اسلامی است و یک بسیج عمومی اسلامی است. من امیدوارم که این امر مقدمه باشد از برای یک حزب مستضعفین در تمام دنیا [۳۸] نتیجه آنکه آیات دال بر وحدت اسلامی را میتوان یکی دیگر از مستندات قرآنی اعلام روز جهانی قدس توسط امام ره دانست.
لزوم اقتدار و عزت مسلمین در برابر کفار
اصل عزت و اقتدار از مهمترین اصول سیاسی و اجتماعی اسلام بوده که در قرآن کریم و سیره اهل بیت ع مورد تاکید فراوان قرار گرفته است. این واژه در لغت، بمعنای حالتی است که مانع از شکست انسان گردیده و همیشه مایه پیروزی و اقتدار او میباشد. [۳۹] در برابر واژه عزت، کلمه ذلت قرار دارد که بمعنای شکست پذیری و مقهور شدن میباشد[۴۰]. از منظر قرآن کریم همه عزتها از آن خداوند متعال بوده و تنها در پرتو اتصال به او میتوان به عزت حقیقی دست یافت. در سوره فاطر آمده است:
"من کان یرید العزه فلله العزه جمیعا"(فاطر(۳۵): ۱۰)
و در سوره منافقون: "ولله العزه ولرسوله وللمومنین ولکن المنافقین لا یعلمون" (منافقون(۶۳): ۸)
تبیین
علامه طباطبائی در تبیین آیه "من کان یرید العزة فلله العزة جمیعا" (فاطر(۳۵): ۱۰) میفرماید: عزت به معنای موجودی که قاهر و شکست ناپذیر است، مختص خداوند متعال میباشد، چون غیر از خدای عز و جل، همه موجودات در ذات شان فقیر، و در نفسشان ذلیل هستند، مگر آنکه خدا به او عنایت نموده و و سهمی از عزت به او بدهد، چنان که همین کار را با مؤمنین به خود کرده، و فرموده: «وَلِلَّه الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِه وَلِلْمُؤْمِنِینَ - عزت خاص خدا و رسول خدا و مؤمنین است[۴۱]
الوسی از مفسرین بزرگ اهل سنت نیز ذیل آیه "ولله العزة ولرسوله وللمؤمنین"(منافقون(۶۳): ۸) در فرق بین عزت خداوند با عزت پیامبرص و عزت مومنین مینویسد: از منظر قرآن، عزت واقعی و ذاتی مختص خداوند متعال بوده و پیامبر ص بواسطه قرب به خداوند و مومنین نیز بواسطه قرب و تبعیت از رسول الله ص صاحب عزت میباشند: لأن ما لله تعالی وحده العزة بالذات وما للرسول صلی الله علیه وسلم العزة بواسطة قربه من الله تعالی وما للمؤمنین العزة بواسطة الرسول علیه الصلاة والسلام[۴۲]
قرآن کریم در آیه " ایَبْتَغُونَ عِنْدَهُمُ الْعِزَّةَ فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّه جَمِیعاً" (نساء (۳):)۱۳۹)نیز منافقین را که خواهان عزت و اقتدار از طریق توسل به قدرتهای غیر الهی اند خطاکار دانسته و به آنان اعلام میکند که اقتدار و عزت حقیقی فقط با اتصال به قدرت الهی بدست مییابد.
تطبیق برغم تاکیدات قرآن کریم به لزوم اقتدار و عزتطلبی مسلمانان و احتراز از اموری که سب ذلت و حقارت آنان میگردد همچنان میبینیم بسیاری از حاکمان سرسپرده جوامع اسلامی اوضاع ذلتباری را برای مسلمانان رقم زده و میزنند. یکی از بارزترین این ذلتها زمانی اتفاق افتاد که یکی سران سرسپرده کشورهای اسلامی – مصر – با امضای پیمان کمپ دیوید به اشغالگری صهیونیسم بینالملل در فلسطین اشغالی رسمیت بخشید. امام ره در شرائطی که مسلمانان در اوج حقارت و تهاجم دشمن صهیونیستی و پشتیبانان آنان قرار داشتند با الهام از قرآن کریم و اعلام روز جهانی قدس بار دیگر روحیه عزتطلبی و غیرت اسلامی را بنمایش گذاشته و مسلمانان را جهت رهائی از این اسارت و ذلت فرخواندند. در بحشی از پیام امام ره بمناسبت روز قدس که روحیه عزتطلبی از آن موج میزند آمده است: روز قدس، . . . اعلام به این است که مسلمین به پیش! برای پیشرفت در همۀ اقطار عالَم. روز قدس فقط روز فلسطین نیست، روز اسلام است؛ روز حکومت اسلامی است. روزی است که باید جمهوری اسلامی در سراسر کشورها بیرق آن برافراشته شود. روزی است که باید به ابرقدرتها فهماند که دیگر آنها نمیتوانند در ممالک اسلامی پیشروی کنند[۴۳].
ایشان در لزوم ذلت ناپذیری مسلمانان میفرماید: اگر ما همه از بین برویم، بهتر است [از] اینکه ذلیل باشیم زیر دست صهیونیسم و زیر دست آمریکا. ننگ بر آن اعرابی که برای خاطر سلطۀ کمی که به کشوری پیدا کنند و برای خاطر استفادههایی که پیدا کنند تن به یک همچو ذلتی بدهند! و ننگ بر همۀ ما چنانچه ساکت بنشینیم! [۴۴] از طرفی ایشان عامل عزت وسیادت مطرح شده در آیه شریفه "لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنِینَ"(منافقون(۶۳): ۸) را در وحدت کلمه دانسته و میفرماید: تا وحدت کلمه نباشد، تا رؤسای اسلام، وحدت کلمه در خودشان ایجاد نکنند، تا فکر نکنند بر بدبختیهای ملتهای اسلام، بدبختیهای اسلام، بدبختیهای احکام اسلام، غربت اسلام و قرآن کریم، سیادت نمیتوانند بکنند. باید فکر کنند، عمل کنند، تا سیادت کنند. و اگر این مطلب را انجام بدهند، سید دنیا خواهند شد. اگر اسلام را آن طوری که هست به دنیا معرفی کنند و آن طوری که هست عمل بکنند، سیادت با شماست؛ بزرگی با شماست: لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنِینَ. [۴۵]
باید گفت مواضع عزت بخش امام ره در اعلام روز جهانی قدس، سبب زنده نگهداشتن مساله فلسطین و بیداری مسلمانان در احیاء هویت اسلامیشان گردید که تاکنون این حرکت تاریخی بعنوان نماد سالانه برائت از ظلم در سراسر جهان استمرار دارد.
احیاء اصل امر بمعروف و نهی از منکر
از بزرگترین اصول اجتماعی و سیاسی اسلام که ضامن حیات و عزت مسلمانان خواهد بود اصل امر بمعروف و نهی از منکر است. در بسیاری از آیات قرآن کریم به این دو اصل مهم و محوری اسلام تاکید شده است. اهمیت امر بمعروف و نهی ازمنکر از منظر قرآن کریم بحدی است که از آن بعنوان عامل برتری امت اسلامی نسبت به سائر امم یاد شده است: "کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ " (ال عمران(۲): ۱۱۰) و در روایتی از اما م باقر ع اجرای تمامی احکام شریعت به اقامه این اصل مبتنی شده است: فریضة عظیمة بها تقام الفرائض[۴۶]
تبیین در اینجا دیدگاه دو شخصیت اسلامی را در زمینه اهمیت امر بمعروف و نهی از منکر بیان میکنیم:
الف - سید قطب ایشان در ذیل آیه " کنتم خیر امه" مینویسد: سزاوار است امت اسلامی منزلت خویش را با الهام از این آیه شناخته و بداند که تنها با تخلق به اوصاف ذکر شده در آیه مذکور میتواند رهبری جوامع بشری را بعهده گرفته و برترین امتها گردد: و هذا ما ینبغی أن تدرکه الأمة المسلمة؛ لتعرف حقیقتها و قیمتها، و تعرف أنها أخرجت لتکون طلیعة، و لتکون لها القیادة، بما أنها هی خیر أمة. و اللّه یرید أن تکون القیادة للخیر لا للشر فی هذه الأرض. و من ثم لا ینبغی لها أن تتلقی من غیرها من أمم الجاهلیة[۴۷]
از منظر سید قطب شاخصه جامعه اسلامی به اقامه امر بمعروف و نهی از منکر بوده و بدون آن جامعه اسلامی وجود حقیقی نخواهد داشت: قد سبق فی السیاق الأمر التکلیفی للجماعة المسلمة أن ینتدب من بینها من یقومون بالدعوة إلی الخیر، و الأمر بالمعروف و النهی عن المنکر، أما هنا فقد وصفها اللّه سبحانه بأن هذه صفتها. لیدلها علی أنها لا توجد وجودا حقیقیا إلا أن تتوافر فیها هذه السمة الأساسیة، التی تعرف بها فی المجتمع الإنسانی. فإما أن تقوم بالدعوة إلی الخیر و الأمر بالمعروف و النهی عن المنکر- مع الإیمان باللّه- فهی موجودة و هی مسلمة. و إما أن لا تقوم بشیء من هذا فهی غیر موجودة، و غیر متحققة فیها صفة الإسلام. [۴۸]
ایشان در ادامه تفسیر آیه مذکور به روایاتی که بیانگر نقش مهم امر بمعروف و نهی از منکر در صلاح و فساد جامعه است نیز استناد میکند، نظیر روایت نبوی: و الذی نفسی بیده لتأمرن بالمعروف و لتنهون عن المنکر، أو لیوشکن اللّه أن یبعث علیکم عقابا منه، ثم تدعونه فلا یستجیب لکم[۴۹]. در این روایت پیامبرص ضمن هشدار به مسلمانان، قسم یاد میکند در صورت ترک امر بمعروف و نهی از منکر منتظر عذاب الهی و عدم استجابت دعاهایتان باشید.
ب- شهید مطهری شهید مطهری نیزمعتقد است قوام جامعه اسلامی به اجرای این اصل بوده و در صورت غفلت از آن، جامعه اسلامی نابود خواهد شد: امربمعروف ونهی ازمنکر یکی از ارکانی است که به نصّ صریح متون اسلامی و گفته پیغمبر اکرم اگر از بین برود تمام تعلیمات اسلامی از بین رفته است. اگر این اصل منسوخ شود، جامعه اسلامی به صورتی که باید وجود داشته باشد هرگز وجود نخواهد داشت. جامعه از بین میرود. [۵۰] ایشان دربخش دیگری از کلامشان در این زمینه میفرماید: امر به معروف و نهی از منکر یگانه اصلی است که ضامن بقای اسلام است؛ به اصطلاح، علت مُبقیه است. اصلًا اگر این اصل نباشد، اسلامی نیست. [۵۱] ایشان در زمینه کارنامه مسلمانان نسبت به امر بمعروف و نهی از منکر میفرماید: متأسفانه کارنامه ما مسلمین در این زمینه درخشان نیست. از آن نظر کارنامه درخشانی نیست که اولًا ما آن حساسیتی را که اسلام در این زمینه دارد نداریم، یعنی آن اهمیتی را که اسلام به این موضوع داده است درک نکردهایم و ثانیاً در حدودی هم که به حساب و خیال خودمان به اهمیت این موضوع پی بردهایم، واجد شرایط آن نبودهایم. [۵۲]
ایشان در ادامه میفرماید: کارنامه ما در زمینه همبستگی، همدردی و تعاون اسلامی، در زمینه تعارف (به تعبیر قرآن) یعنی شناسایی اسلامی که یکدیگر را بشناسیم، به احوال یکدیگر آگاه و به سرنوشتهای یکدیگر علاقهمند باشیم، کارنامه بسیاربسیار ضعیفی است، اگر نگویم تاریک و ننگین است. [۵۳] نکته مهم در مساله امر بمعروف و نهی از منکر گستره آن بوده بگونهای که تمام اهداف اسلام را میتوان در پرتو آن اجرا میگردد. شهید مطهری در این رابطه میفرماید: معروف و منکر از نظر اسلام محدود به حدّ معین نمیشود. تمام هدفهای مثبت اسلامی داخل در معروف و تمام هدفهای منفی اسلامی داخل در منکر است، [۵۴] ایشان در تبیین آیه شریفه وَلْتَکُنْ مِنْکُمْ امَّةٌ یَدْعونَ الَی الْخَیْرِ وَ یَأْمُرونَ بِالْمَعْروفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ اولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحونَ» میفرماید: باید در میان شما یک امت، یک جمعیت کارش امر به معروف و نهی از منکر باشد. [این معنی درصورتی است که] «مِن» را «مِن» تبعیضی بگیریم. اگرطور دیگر تفسیر کنیم معنایش این است: از شما امت، چنین امتی باید ساخته شود، یعنی همه شما باید چنین امتی باشید (امر به معروف و نهی از منکر کنید).
آنگاه در مقایسه دو تفسیر مذکور با یکدیگر میفرماید:
هر دو تفسیر درست است و با هم منافات ندارند، چون امر به معروف و نهی از منکر یک وظیفه عمومی است برای همه مردم و وظیفه خاصی است برای یک طبقه معین که از حد عامّه مردم بیرون است. باید از میان شما چنین جمعیتی باشد یا باید شما امت چنین امتی باشید که کارتان دعوت به خیر، امر به معروف و نهی از منکر باشد. «وَ اولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحونَ» تنها چنین امتی که در میان آنها دعوت به خیر، امر به معروف و نهی از منکر وجود دارد میتواند رستگار، سرفراز، سعادتمند و مستقل باشد، صلاح و رستگاری داشته باشد[۵۵]
تطبیق
باید گفت متاسفانه این اصل بنیادی و محوری اسلام و نیز اصل جهاد که از مراتب عالی امربمعروف و نهی از منکر میباشد همانند بسیاری از اصول اسلام همچنان در جوامع اسلامی مهجور مانده است. اما م ره در آسیب شناسی جوامع اسلامی بخوبی میدید که یکی از عوامل اصلی انحطاط مسلمین و سلطه کفار بر آنان مهجور ماندن این دو اصل بزرگ قرآنی در بین آنان است، از اینرو با احیاء این دو اصل بنیادین توانست بار دیگر عزت و اقتدار اسلامی را به رخ جهانیان بگشاید. در همین راستا ایشان ضمن همراهی با ملت مظلوم و مبارز فلسطین در برابر صهیونیستها از مسلمانان جهان میخواهد که به یاری آنان برخیزند: - قرآن - در احکام سیاسی، دستور قتال میدهد با کسانی که با مسلمین مقاتله میکنند و امروز اسرائیل در مقابل مسلمین ایستاده و مقاتله میکند، آمریکا در مقابل مسلمین ایستاده و مقاتله میکند، . . . خدا دستور داده است به اینکه با این اشخاصی که بر ضد مسلمین، بر ضد طایفهای از مسلمین قیام کردهاند، با آنها مقاتله کنید. [۵۶] ایشان با تمسک به آیه "قُلْ اِنْ کٰانَ اٰبٰاؤُکُم وَ اَبناؤکُمْ وَ اِخوٰانُکُمْ وَ اَزْوٰاجُکُم وَ عَشیرَتُکُم وَ اَمْواٰلٌ اقْتَرَفْتُمُوهٰا وَ تِجارَةٌ تَخْشَوْنَ کَسادها وَ مَساکنٰ تَرْضَوْنَهاٰ اَحَبَّ اِلَیکُم مِنَ الله ِ وَ رَسُولِهِ وَ جِهٰادٍ فی سَبیلِهِ فَتَربَّصُوا حَتّیٰ یَأتِیَ الله ُ بِاَمْرِهِ" (توبه(۹): ۲۴) میفرماید: - این آیه - خطاب به مصلحت اندیشان و سازشکاران و متأسفان برای شهادت جوانان و از دست رفتن مالها و جانها و خسارتهای دیگر وارد شده و جالب آنکه بعد از حبّ خدای تعالی و رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ در بین تمام احکام الهی، جهاد فی سبیل الله را ذکر فرموده و تنبه داده که جهاد فی سبیل الله در رأس تمام احکام است که آن حافظ اصول است و تذکر داده که در صورت قعود از جهاد، منتظر عواقب آن باشید. [۵۷]
بر این اساس باید اعلام روز جهانی قدس از ناحیه امام را نوعی اعلام جهاد و نیز اقامه امر بمعروف و نهی از منکر در برابر تهاجم همهجانبه مستکبران جهانی دانست. باید گفت: در اثبات قرآنی بودن اندیشه امام ره در اعلام روز جهانی قدس علاوه بر آیات مذکور در مقاله، به آیات دیگری نیز میتوان استناد نمود -که بدلیل اختصار از تبیین آن صرف نظر میکنیم -، نظیر آیه: " َتَعَاوَنُوا عَلَی الْبِرِّ وَالتَّقْوَی وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَی الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ" (مائده (۵):) و نیز آیه: "مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَی الْکُفَّارِ رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ" (فتح (۴۸): ۲۹) که از آیه نخست، اصل لزوم همکاری و مشارکت در امور خیر و از آیه دوم، اصل صلابت و خشونت در برابر دشمن بدست میآید.
نتیجه
اقدام تاریخی و ماندگار امام خمینی دراعلام روز جهانی قدس که بجهت اعلام همبستگی مسلمانان جهان در حمایت همه جانیه از ملت فلسطین صورت گرفت نشئت گرفته از عمق نگرش ایشان در معارف قرآن کریم میباشد. اصولی همانند اصل دفاع از مظلوم –باقطع نظر از هرنوع عقیده و مذهب، دفاع از مسلمانان و بلاد اسلامی تحت ستم، نفی سلطه اجانب بر مسلمانان، عزتطلبی، خشمآفرینی دشمن و. . . را که برگرفته ازقرآن کریم میباشد میتوان مبانی فکری امام خمینی ره در اعلام روز جهانی قدس دانست. پیامها و هشدارهای سرنوشتساز امام ره در اهتمام مسلمانان به گرامیداشت آخرین جمعه ماه رمضان در دفاع از ملت فلسطین، اکنون بعنوان نماد سالانه مبارزه با استکبار در سطح جهان مبدل گردیده و در صورت استمرار، زمینهساز اقتدار و عظمت مسلمین و ذلت دشمنان را بدنبال خواهد بود انشاء الله.
منابع
۱- قرآن
۲-نهجالبلاغه
۳- الأحمدی المیانجی، الشیخ علی، مکاتیب الرسول (صلی الله علیه وآله وسلم(، المطبعة: دارالحدیث، الناشر: دارالحدیث الطبعة: الأولی - ۱۹۹۸ م
۴-البخاری الجعفی، محمد بن إسماعیل بن إبراهیم، صحیح البخاری، دار الفکر۱۴۰۱ ه - ۱۹۸۱ م
۵- الری شهری، محمد، میزان الحکمه، التحقیق: دارالحدیث، الناشر: دارالحدیث، الطبعة الثانیة۱۴۱۶ ه. ق
۶- السبحانی، جعفر، البدعه مفهوما حدها و اثارها، الناشر: مؤسسة الإمام الصادق (ع). المطبعة: اعتماد قم ۱۴۱۶ ه
۷- موسوی خمینی، الامام روحالله، صحیفه امام خمینی(۲۱جلد) ناشر: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)
۸-الآلوسی، سید محمود، روح المعانی فی تفسیر القرآن المعروف بتفسیر الآلوسی، چاپ: بیروت، ۱۴۱۵ ق
۹-الأصفهانی، أبی القاسم الحسین بن محمد المعروف بالراغب، المتوفی سنة ۵۰۲ ه، المفردات فی غریب القرآن
۱۰-الأصفهانی، أبی القاسم الحسین بن محمد المعروف بالراغب، مفردات ألفاظ القرآن، تحقیق: صفوان عدنان داوودی، ناشر: النور، چاپ دوم ۱۴۲۷
۱۱-البحرانی، الشیخ یوسف، الحدائق الناضرة فی أحکام العترة الطاهرة، مؤسسة النشر الاسلامی لجماعة المدرسین –قم
۱۲-الثعالبی المالکی، عبدالرحمن بن محمد بن مخلوف أبی زید، تفسیر الثعالبی المسمی بالجواهر الحسان فی
۱۳-تفسیر القرآن، تحقیق: الشیخ علی محمد معوض والشیخ عادل أحمد عبدالموجود وشارک فی تحقیقه الأستاذ الدکتور عبدالفتاح أبو سنة، دار احیاء التراث العربی، بیروت - لبنان
۱۴-الحسینی البحرانی، السید هاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، تحقیق: قسم الدراسات الاسلامیة مؤسسة البعثة - قم
۱۵-الرازی، فخرالدین، تفسیر الرازی، الطبعه الثالثة
۱۶-جعفری، محمد تقی، ترجمه و تفسیر نهجالبلاغه، ناشر: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ چهارم، ۱۳۶۸
۱۷-السمرقندی، أبواللیث، تفسیر السمرقندی، وفات:، ۳۸۳ تحقیق: د. محمود مطرجی دار الفکر بیروت -
۱۸-الشافعی، أبی القاسم علی بن الحسن ابن هبة الله بن عبدالله المعروف بابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، دراسة وتحقیق: علی شیری، دار الفکر ۱۴۱۵ ه / ۱۹۹۵ م بیروت- لبنان
۱۹-الطباطبائی، السید محمد حسین، المیزان، منشورات جماعة المدرسین فی الحوزة العلمیة، قم
۲۰-الطبری، أبی جعفر محمد بن جریر، المتوفی سنة ۳۱۰ ه، جامع البیان عن تأویل آی القرآن، ضبط وتوثیق وتخریج: صدقی جمیل العطار، دار الفکر ۱۴۱۵ ه / ۱۹۹۵ م
۲۱-الفیض الکاشانی، المولی محمد محسن، الأصفی فی تفسیر القرآن، تحقیق: مرکز الأبحاث والدراسات الاسلامیة۱۰۰۷ - ۱۰۹۱ ه مرکز النشر: مکتب الاعلام الاسلامی، ۱۳۷۶ -قم
۲۲-النکرانی محمد الفاضل، القواعد الفقهیه، الطبعة: الأول - محرم الحرام / ۱۴۱۶ ه المطبعة: مهر قم
۲۳-الواسطی، علی بن محمد اللیثی، عیون الحکم والمواعظ، تحقیق: الشیخ حسین الحسینی البیرجندی، الطبعة: الأولی، سنة الطبع۱۳۷۶، الناشر: دارالحدیث، المطبعة: دارالحدیث
۲۴- ا لحر العاملی، محمد بن الحسن، الکتاب: وسائل الشیعة إلی تحصیل مسائل الشریعة،، تحقیق: مؤسسة آل البیت (ع) لإحیاء التراث، ناشر: مؤسسة آل البیت (ع) لإحیاء التراث، الطبعة: الثانیة، المطبعة: مهر - قم، سنة الطبع: ۱۴۱۴
۲۵-شاذلی، سید بن قطب بن ابراهیم، فی ظلال القرآن، ناشر: دارالشروق چاپ: بیروت- قاهره ۱۴۱۲ ق
۲۶-طنطاوی، سید محمد، التفسیر الوسیط للقرآن الکریم ۲۷-قرشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن چاپ: ش ناشر: دار الکتاب الاسلامی، چاپخانه: فردوسی۱۳۵۲ ۲۸-مغنیّة، محمّد جواد، التّفسیر الکاشف، دار العلم للملایین، الطبعة الثالثة، بیروت -لبنان ۲۹-محمد بن عبدالله بن ابوبکر ابن العربی، أحکام القرآن، تحقیق: محمد عبدالقادر عطا، ناشر: دار الفکر – لبنان ۳۰-مکارم شیرازی، ناصر و جمعی از نویسندگان، تفسیر نمونه دارالکتب الاسلامیه، چاپ ۲۲، ۱۳۸۱ش، ۳۱-نرم افزار مجموعه اثار امام خمینی ره ۳۲-نرم افزار مجموعه اثار شهید مطهری ره، ۳۳-نرم افزار مکتبه اهل البیت علیهمالسلام ۳۴-پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری
زیرنویس
[۱] - مراد از مبانی در مقاله کنونی، برخی از اصول اجتماعی و سیاسی اسلام است که از قرآن کریم استخراج گردیده است. .
[۲] امام علی ع، (۱۳۷۰ش)، نهجالبلاغه، ج ۳، ص ۷۶؛
[۳]، الری شهری، محمد، (۱۴۱۶ ه)، میزان الحکمه، ج ۲، ص ۱۷۸۰؛
[۴] الاحمدی میانجی، علی، (۱۹۹۸ م) مکاتیب الرسول، ج ۳، ص ۱۳۳؛
[۵] الطباطبائی، السید محمد حسین، المیزان، بی تا، ج ۴، ص ۴۱۹-۴۲۰؛
[۶] الری شهری، محمد، (۱۴۱۶ ه)، میزان الحکمه، ج ۲، ص ۱۷۸۰؛
[۷] موسوی خمینی، الامام روحالله، صحیفه امام خمینی، بی تا، ج ۱۱ص ۱۱۰
[۸] موسوی خمینی، الامام روحالله، صحیفه امام خمینی، بی تا، ج ۵ص ۱۴۸
[۹] الشافعی، أبی القاسم علی بن الحسن ابن هبة الله بن عبدالله المعروف بابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، (۱۴۱۵ ه)، ج ۲۲ص ۱۶۸
[۱۰]مغنیّة، محمّد جواد، التّفسیر الکاشف، بی تا، ج ۶ص ۵۲۹-۵۳۰
[۱۱] نک: مکارم شیرازی، ناصر وجمعی از نویسندگان، تفسیر نمونه ج ۲۰ص ۴۲۴؛
[۱۲]الطباطبائی، السید محمد حسین، المیزان، بی تا، ج ۱۸، ص ۹۴-۹۳
[۱۳] نک: الرازی، فخرالدین، تفسیر الرازی، بی تا، ج ۱۵ص ۲۱۱؛ الطباطبائی، السید محمد حسین، المیزان ج ۹ص ۱۴۱و ج ۱۸ص ۶۴
[۱۴] موسوی خمینی، الامام روحالله، صحیفه امام خمینی، بی تا، ج ۲۰ص ۴۸۶؛
[۱۵] الری شهری، محمد، میزان الحکمه (۱۴۰۱ه)ج ۲، ص ۱۳۳۸؛ البخاری الجعفی، محمد بن إسماعیل بن إبراهیم، صحیح البخاری (۱۴۰۱ ه)، ج ۲، ص ۹۶؛
[۱۶] محمد بن عبدالله بن ابوبکر ابن العربی، أحکام القرآن، بی تا، ج ۱، ص ۶۴۰؛
[۱۷] شاذلی، سید بن قطب بن ابراهیم، فی ظلال القرآن، بی تا، ج ۲، ص ۷۸۳؛
[۱۸] السبحانی، جعفر، البدعه مفهوما حدها و اثارها، (۱۴۱۶ ه) ص ۹۷؛
[۱۹] النکرانی محمد الفاضل، القواعد الفقهیه(۱۴۱۶ ه)، ج ۱، ص ۲۳۶ و نک: تفسیر الثعالبی ج ۲ص ۳۱۸، التفسیر الاصفی ج۱ ص ۲۴۸، البرهان فی تفسیر القرآن ج ۲ص ۱۹۱، المیزان ج ۵ص ۱۱۶، الحدائق الناضره ج۱۸ ص ۴۲۵؛
[۲۰] موسوی خمینی، الامام روحالله، صحیفه امام خمینی، بی تا، ج ۳، ص ۲، [۲۱] موسوی خمینی، الامام روحالله، صحیفه امام خمینی، بی تا، ج ۱۶ص ۳۴-۳۶
[۲۲] مغنیّة، محمّد جواد، التّفسیر الکاشف، بی تا، ج ۴، ص ۱۱۷؛
[۲۳] طنطاوی، سید محمد، التفسیر الوسیط للقرآن الکریم، بی تا، ج ۶، ص ۴۲۵؛
[۲۴] پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری، ۱۵مهر ۱۳۸۸؛
[۲۵] الأصفهانی، أبی القاسم الحسین بن محمد المعروف بالراغب، بی تا، المفردات فی غریب القرآن ص ۲۰۴؛
[۲۶] نک: الطباطبائی، السید محمد حسین، المیزان، بی تا، ج ۹، ص ۱۱۴-۱۱۶؛
[۲۷] الطبری، أبی جعفر محمد بن جریر، جامع البیان عن تأویل آی القرآن،)(۱۴۱۵ ه)ج ۱۰، ص ۴۰؛
[۲۸] السمرقندی، أبواللیث، تفسیر السمرقندی، بی تا، ج ۲ص ۲۹؛
[۲۹] موسوی خمینی، الامام روحالله، صحیفه امام خمینی، بی تا، ج ۱۳، ص ۸۰؛
[۳۰] جعفری، محمد تقی، ترجمه و تفسیر نهجالبلاغه، (۱۳۶۸ش)، ج ۱۷، ص ۲۸۸؛
[۳۱] مغنیّة، محمّد جواد، التّفسیر الکاشف، بی تا، ج ۲، ص ۱۲۳-۱۲۲؛
[۳۲] الرازی، فخرالدین، تفسیر الرازی، بی تا، ج ۲۸ص ۱۲۹
[۳۳] همان ص ۱۳۰
[۳۴] موسوی خمینی، الامام روحالله، صحیفه امام خمینی، ج ۲۱ص ۳۹۶؛
[۳۵] همان، ج ۱۳، ص ۱۳۳-۱۳۴؛
[۳۶] همان ج ۱۵ص ۴۵۳
[۳۷] همان، ج ۹ص ۱۲۹
[۳۸] همان، ج ۹ص ۲۸۰
[۳۹] الأصفهانی، أبی القاسم الحسین بن محمد المعروف بالراغب، المفردات فی غریب القرآن، بی تا، ص ۳۲۲؛
[۴۰] همان ص ۱۸۱؛
[۴۱] الطباطبائی، السید محمد حسین، المیزان، بی تا، ج ۱۷ص ۲۲- با استفاده از ترجمه ج ۱۷ص ۲۸-
[۴۲] الآلوسی، سید محمود، روح المعانی فی تفسیر القرآن المعروف بتفسیر الآلوسی(۱۴۱۵ ق )، ج ۲۲، ص ۱۷۳؛
[۴۳] همان، ج ۹، ص ۲۷۸؛
[۴۴] همان، ج ۱۵، ص ۳۷۲؛
[۴۵] همان، ج ۲ص ۳۵
[۴۶] الحر العاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعة إلی تحصیل مسائل الشریعة، (۱۴۱۴ه)، ج ۱۶ص ۱۱۹؛
[۴۷] شاذلی، سید بن قطب بن ابراهیم، فی ظلال القرآن(۱۴۱۲ ق)ج۱، ص ۴۴۷
[۴۸] همان، ج۱ ۴۴۸
[۴۹] همان: ج۱ ۴۴۸
[۵۰]نک: مطهری، مرتضی، مجموعهآثاراستادشهیدمطهری ج۱۷، ص ۲۸۲؛
[۵۱]همان، ج۱۷، ص: ۲۳۶؛ [۵۲] همان، ج۱۷ ص ۲۸۲
[۵۳] همان، ج۱۷، ص: ۲۸۴
[۵۴] همان، ج۱۷، ص: ۲۸۲
[۵۵] همان، ج۱۷، ص: ۲۱۸
[۵۶] موسوی خمینی، الامام روحالله، صحیفه امام خمینی، بی تا، ج ۱۶، ص ۳۹؛ [۵۷] همان، ج ۲۰ص ۳۱۲