پرش به محتوا

علویان طبرستان: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
تمیزکاری
جز (تمیزکاری)
جز (تمیزکاری)
خط ۱۲۴: خط ۱۲۴:
یعقوب لیث صفار، حاکم صفاریان، پس از برانداختن دودمان طاهریان از [[نیشابور]] راهی طبرستان شد. بهانهٔ وی برای این لشکرکشی تعقیب عبدالله سگزی (یا عبدالله بن محمد سِجزی) بوده‌است، زیرا وی یعقوب را ترور کرده‌بود. یعقوب پیش از ورود به خاک طبرستان، مخفیانه با احمد بن سکنی ارتباط برقرار کرده و او را با خود متحد نمود و در برابر به او قول باقی ماندن بر سر حکومتش را داد،<ref>همان، ص75</ref> سپس نامه‌ای به حسن بن زید نوشت و عبدالله بن صالح و دو برادر او را از داعی خواست<ref>زرین‌کوب، عبدالحسین، تاریخ ایران بعد از اسلام، ص529</ref>. حسن بن زید آنها را تحویل نداد و یعقوب از دهستان و گرگان، به سوی ساری رفت<ref>همان، ص530</ref> و آنجا حسن بن محمد عقیقی، به مقابله با او برخاست. سرانجام صفاریان توانستند ساری را در سال ۲۶۰ هجری قمری، فتح کنند. سید عقیقی به آمل عقب‌نشینی نمود و نیروهای علوی در آن شهر متمرکز گشتند ولیکن یعقوب با شکست دادن علوی‌ها، داعی را وادار به گریختن سوی گیلان و دیلم کرد.
یعقوب لیث صفار، حاکم صفاریان، پس از برانداختن دودمان طاهریان از [[نیشابور]] راهی طبرستان شد. بهانهٔ وی برای این لشکرکشی تعقیب عبدالله سگزی (یا عبدالله بن محمد سِجزی) بوده‌است، زیرا وی یعقوب را ترور کرده‌بود. یعقوب پیش از ورود به خاک طبرستان، مخفیانه با احمد بن سکنی ارتباط برقرار کرده و او را با خود متحد نمود و در برابر به او قول باقی ماندن بر سر حکومتش را داد،<ref>همان، ص75</ref> سپس نامه‌ای به حسن بن زید نوشت و عبدالله بن صالح و دو برادر او را از داعی خواست<ref>زرین‌کوب، عبدالحسین، تاریخ ایران بعد از اسلام، ص529</ref>. حسن بن زید آنها را تحویل نداد و یعقوب از دهستان و گرگان، به سوی ساری رفت<ref>همان، ص530</ref> و آنجا حسن بن محمد عقیقی، به مقابله با او برخاست. سرانجام صفاریان توانستند ساری را در سال ۲۶۰ هجری قمری، فتح کنند. سید عقیقی به آمل عقب‌نشینی نمود و نیروهای علوی در آن شهر متمرکز گشتند ولیکن یعقوب با شکست دادن علوی‌ها، داعی را وادار به گریختن سوی گیلان و دیلم کرد.


یعقوب چهار ماه به تعقیب و گریز در طبرستان ادامه داد<ref>مفرد، محمدعلی، ظهور و سقوط آل‌زیار، ص62</ref>ولی مردم از تحویل دادن حسن بن زید، که حال متواری شده‌بود، به یعقوب خودداری می‌کردند<ref>اعظمی سنگسری، چراغعلی،گاوبارگان پادوسبانی، ص22</ref>. در این مدت، باران شدیدی باریدن گرفت که چهل روز پیاپی بارید؛ درحالی که سپاه صفاری از مناطق خشک و بیابانی سیستان آمده‌بودند و به این بارش‌ها عادت نداشت،<ref>واردی کولایی، تقی، تاریخ علویان طبرستان، ص75</ref> عده‌ای از افراد او نیز از زمین‌لرزه و صاعقه تلفات دادند،<ref>زرین‌کوب، عبدالحسین، تاریخ ایران بعد از اسلام، ص530</ref> چهل هزار نفر از سربازان، تمامی شترها و هزاران اسب نیز مُردند<ref>واردی کولایی، تقی، تاریخ علویان طبرستان، ص75</ref> و اسباب و وسایل را سواران دیلمی به غارت می‌بردند، همچنین هرگاه شهری را فتح می‌کرد، نایبی بر آن شهر انتخاب می‌کرد که عوام بر آنها می‌شوریدند<ref>زرین‌کوب، عبدالحسین، تاریخ ایران بعد از اسلام، ص530</ref>. چنانچه «لیث بن فنه» را بر رویان و «پادوسبان سوم» را بر طبرستان نشاند ولی حکمش تحقق نیافت<ref>اعظمی سنگسری، چراغعلی،گاوبارگان پادوسبانی، ص22</ref>.
یعقوب چهار ماه به تعقیب و گریز در طبرستان ادامه داد<ref>مفرد، محمدعلی، ظهور و سقوط آل‌زیار، ص62</ref>ولی مردم از تحویل دادن حسن بن زید، که حال متواری شده‌بود، به یعقوب خودداری می‌کردند<ref>اعظمی سنگسری، چراغعلی، گاوبارگان پادوسبانی، ص22</ref>. در این مدت، باران شدیدی باریدن گرفت که چهل روز پیاپی بارید؛ درحالی که سپاه صفاری از مناطق خشک و بیابانی سیستان آمده‌بودند و به این بارش‌ها عادت نداشت،<ref>واردی کولایی، تقی، تاریخ علویان طبرستان، ص75</ref> عده‌ای از افراد او نیز از زمین‌لرزه و صاعقه تلفات دادند،<ref>زرین‌کوب، عبدالحسین، تاریخ ایران بعد از اسلام، ص530</ref> چهل هزار نفر از سربازان، تمامی شترها و هزاران اسب نیز مُردند<ref>واردی کولایی، تقی، تاریخ علویان طبرستان، ص75</ref> و اسباب و وسایل را سواران دیلمی به غارت می‌بردند، همچنین هرگاه شهری را فتح می‌کرد، نایبی بر آن شهر انتخاب می‌کرد که عوام بر آنها می‌شوریدند<ref>زرین‌کوب، عبدالحسین، تاریخ ایران بعد از اسلام، ص530</ref>. چنانچه «لیث بن فنه» را بر رویان و «پادوسبان سوم» را بر طبرستان نشاند ولی حکمش تحقق نیافت<ref>اعظمی سنگسری، چراغعلی، گاوبارگان پادوسبانی، ص22</ref>.


یعقوب لیث، در این نبردها فقط توانست مقداری غنیمت کسب کند و محمد بن زید، برادر داعی، را دستگیر کرده و به سیستان بفرستد. سرانجام برای جبران کردن تلفات سنگینش در طبرستان، خراج دو ساله را به زور از مردم گرفت و پس از شنیدن اخبار نامطلوب از خراسان، مجبور به ترک طبرستان شد؛ سپس به حاکم ری نامه‌ای نوشت و از او خواست که سگزی را به وی واگذارد. حاکم ری نیز بدان جهت که گرفتار سرنوشت علویان نشود، پناهندگانش را تحویل داد. یعقوب این افراد را در شادیاخ با میخ‌های آهنین، به دیوار کوباند و به نقلی گردن زد. استیلای یعقوب بر طبرستان و گرگان موجب آزرده شدن خلیفه عباسی شد، علی‌الخصوص که در این مناطق وی به رعایا و عامه ستم رساند<ref>زرین‌کوب، عبدالحسین، تاریخ ایران بعد از اسلام، ص530</ref>. سرانجام داعی در سال ۲۶۱ قمری، دوباره حکومت طبرستان را به دست گرفت. وی دستور داد، به انتقام کمک‌های مردم چالوس به سپاهیان یعقوب لیث، شهرشان را به آتش کشیدند.
یعقوب لیث، در این نبردها فقط توانست مقداری غنیمت کسب کند و محمد بن زید، برادر داعی، را دستگیر کرده و به سیستان بفرستد. سرانجام برای جبران کردن تلفات سنگینش در طبرستان، خراج دو ساله را به زور از مردم گرفت و پس از شنیدن اخبار نامطلوب از خراسان، مجبور به ترک طبرستان شد؛ سپس به حاکم ری نامه‌ای نوشت و از او خواست که سگزی را به وی واگذارد. حاکم ری نیز بدان جهت که گرفتار سرنوشت علویان نشود، پناهندگانش را تحویل داد. یعقوب این افراد را در شادیاخ با میخ‌های آهنین، به دیوار کوباند و به نقلی گردن زد. استیلای یعقوب بر طبرستان و گرگان موجب آزرده شدن خلیفه عباسی شد، علی‌الخصوص که در این مناطق وی به رعایا و عامه ستم رساند<ref>زرین‌کوب، عبدالحسین، تاریخ ایران بعد از اسلام، ص530</ref>. سرانجام داعی در سال ۲۶۱ قمری، دوباره حکومت طبرستان را به دست گرفت. وی دستور داد، به انتقام کمک‌های مردم چالوس به سپاهیان یعقوب لیث، شهرشان را به آتش کشیدند.
۴٬۹۳۳

ویرایش