پرش به محتوا

علاءالدوله سمنانی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (تمیزکاری)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۷: خط ۲۷:
|}
|}
</div>
</div>
'''ابوالمکارم رکن‌الدین علاءالدوله احمدبن‌محمدبن‌احمد بیابانکی سمنانی''' (659ـ736ق)، از عرفای بزرگ کبروی به شمار می‌آید که به اعتبار وی، این [[طریقت علائیه]] نیز خوانده ‌شده است. خاندان علاءالدوله، از خانواده‌های اصیل و ثروتمند [[سند]] بودند که به [[سمنان]] کوچ کردند و در عصر [[ایلخانان]]، صاحب مشاغل دولتی بودند. دوران زندگی علاءالدوله را به دو دوره، قبل و بعد از [[توبه]] و تحول روحانی‌اش، می‌توان تقسیم کرد.  
'''ابوالمکارم رکن‌الدین علاءالدوله احمدبن‌محمدبن‌احمد بیابانکی سمنانی''' (659ـ736ق)، از عرفای بزرگ کبروی به شمار می‌آید که به اعتبار وی، این [[طریقت علائیه]] نیز خوانده ‌شده است. خاندان علاءالدوله، از خانواده‌های اصیل و ثروتمند [[سند]] بودند که به [[سمنان]] کوچ کردند و در عصر [[ایلخانان]]، صاحب مشاغل دولتی بودند. دوران زندگی علاءالدوله را به دو دوره، قبل و بعد از [[توبه]] و تحول روحانی‌اش، می‌توان تقسیم کرد.  
دوران کودکی و خردسالی خویش به فراگیری علوم مشغول بوده و از آنجا که در خانوادهای اشرافی و دارای اصل و نسبت می‌زیسته با روش بزرگ زادگان تربیت یافته است.
دوران کودکی و خردسالی خویش به فراگیری علوم مشغول بوده و از آنجا که در خانوادهای اشرافی و دارای اصل و نسبت می‌زیسته با روش بزرگ زادگان تربیت یافته است.
او سفرهای زیادی به [[بغداد]]، [[شام]]، [[مکه]]، [[خراسان]] و برخی از اماکن متبرکه داشته است و بارها به سفر مکه رفته است. ایشان علاوه بر تربیت شاگردان و عرفای نامدار که هر یک به تنهایی عهده‌دار تعلیم شاگردان و مریدان بسیار شدند.
او سفرهای زیادی به [[بغداد]]، [[شام]]، [[مکه]]، [[خراسان]] و برخی از اماکن متبرکه داشته است و بارها به سفر مکه رفته است. ایشان علاوه بر تربیت شاگردان و عرفای نامدار که هر یک به تنهایی عهده‌دار تعلیم شاگردان و مریدان بسیار شدند.


=زندگی‌نامه علاءالدوله سمنانی=
== زندگی‌نامه علاءالدوله سمنانی ==
 
ابوالمکارم رکن‌الدین علاءالدوله احمد‌بن‌محمد‌بن‌احمد بیابانکی سمنانی، عارف بزرگ ایرانی، در اواخر قرن هفتم و اوایل سده هشتم می‌زیسته است<ref>در مورد نام و القاب وی نک: سمنانی، 1366، ص26 و 380؛ خواندمیر، 1362، ج3، ص220؛ صفا، 1378، ج3، ص798ـ799؛ بیگدلی شاملو، 1366، ج1، ص409؛ حافظ کربلایی، بی‌تا، ج2، ص96 و 283؛ رازی، بی‌تا، ج3، ص92؛ ابن‌عماد حنبلی، 1351، ج6، ص125.</ref><ref>سمنانی، 1362، ص 26 و 380.</ref>. تولد وی را در [[ماه ذی‌الحجه]] سال 659 قمری<ref>همه سال‌های مندرج در مقاله مطابق با تقویم هجری قمری است.</ref>، در قریه بیابانک سمنان، نگاشته‌اند. خاندان علاءالدوله، از خانواده‌های اصیل و ثروتمند سند بودند، که بعدها در بیابانک و سمنان، استقرار یافتند و در روزگار ایلخانان، صاحب مشاغل دیوانی شدند<ref>شوشتری، 1377، ص 300.</ref>. آن‌گونه که جامی، ایشان را در زمره «ملوک سمنان» می‌شمارد<ref>درباره شرح احوال وی نک: شوشتری، 1377، ج 2، ص300؛ سمرقندی، 1382، ص112 و 252؛ شیروانی، بی‌تا، ج 2، ص292؛ صفا، 1378، ج3، ص799ـ800؛ بیگدلی شاملو، 1366، ص4؛ مستوفی قزوینی، 1364، ص675ـ676؛ صدر سمنانی، 1334، ص23ـ24؛ جامی، 1382، ص23.</ref><ref>جامی، 1382، ص441.</ref>.
ابوالمکارم رکن‌الدین علاءالدوله احمد‌بن‌محمد‌بن‌احمد بیابانکی سمنانی، عارف بزرگ ایرانی، در اواخر قرن هفتم و اوایل سده هشتم می‌زیسته است<ref>در مورد نام و القاب وی نک: سمنانی، 1366، ص26 و 380؛ خواندمیر، 1362، ج3، ص220؛ صفا، 1378، ج3، ص798ـ799؛ بیگدلی شاملو، 1366، ج1، ص409؛ حافظ کربلایی، بی‌تا، ج2، ص96 و 283؛ رازی، بی‌تا، ج3، ص92؛ ابن‌عماد حنبلی، 1351، ج6، ص125.</ref><ref>سمنانی، 1362، ص 26 و 380.</ref>. تولد وی را در [[ماه ذی‌الحجه]] سال 659 قمری<ref>همه سال‌های مندرج در مقاله مطابق با تقویم هجری قمری است.</ref>، در قریه بیابانک سمنان، نگاشته‌اند. خاندان علاءالدوله، از خانواده‌های اصیل و ثروتمند سند بودند، که بعدها در بیابانک و سمنان، استقرار یافتند و در روزگار ایلخانان، صاحب مشاغل دیوانی شدند<ref>شوشتری، 1377، ص 300.</ref>. آن‌گونه که جامی، ایشان را در زمره «ملوک سمنان» می‌شمارد<ref>درباره شرح احوال وی نک: شوشتری، 1377، ج 2، ص300؛ سمرقندی، 1382، ص112 و 252؛ شیروانی، بی‌تا، ج 2، ص292؛ صفا، 1378، ج3، ص799ـ800؛ بیگدلی شاملو، 1366، ص4؛ مستوفی قزوینی، 1364، ص675ـ676؛ صدر سمنانی، 1334، ص23ـ24؛ جامی، 1382، ص23.</ref><ref>جامی، 1382، ص441.</ref>.


خط ۴۸: خط ۴۶:
علاءالدوله پس از بازگشت، در خانقاه سکاکیه، بر مسند ارشاد نشست و علاوه بر آن، در صوفی‌آباد خداداد، نزدیک بیابانک، خانقاهی ساخت که از آن ‌پس، محل تردد طالبان طریقت قرار گرفت. آزادی از شواغل دولتی، به شیخ فرصتی داد تا اوقات خود را به خلوت و [[عبادت]]، هم‌چنین تصنیف کتاب و رسالات، برآورد. چنان‌که از قول جامی در [[نفحات‌الانس]] برمی‌آید، در آن‌جا طی مدت شانزده سال، 140 اربعین برآورد و بالغ ‌بر سیصد کتاب و رساله تصنیف نمود که از آن ‌همه العروه لاهل الخلوه والجلوه، از بقیه مهم‌تر است<ref>در مورد آثار علاءالدوله نک: سمنانی، 1369، ص150؛ عسقلانی،1927م، ص297؛ سرمد محمدی، 1384، ج11، ص347ـ348؛ نصراللهی، 1391، ص90ـ94.</ref>. <ref>زرین‌کوب، 1385 الف، ص173ـ174.</ref>.  
علاءالدوله پس از بازگشت، در خانقاه سکاکیه، بر مسند ارشاد نشست و علاوه بر آن، در صوفی‌آباد خداداد، نزدیک بیابانک، خانقاهی ساخت که از آن ‌پس، محل تردد طالبان طریقت قرار گرفت. آزادی از شواغل دولتی، به شیخ فرصتی داد تا اوقات خود را به خلوت و [[عبادت]]، هم‌چنین تصنیف کتاب و رسالات، برآورد. چنان‌که از قول جامی در [[نفحات‌الانس]] برمی‌آید، در آن‌جا طی مدت شانزده سال، 140 اربعین برآورد و بالغ ‌بر سیصد کتاب و رساله تصنیف نمود که از آن ‌همه العروه لاهل الخلوه والجلوه، از بقیه مهم‌تر است<ref>در مورد آثار علاءالدوله نک: سمنانی، 1369، ص150؛ عسقلانی،1927م، ص297؛ سرمد محمدی، 1384، ج11، ص347ـ348؛ نصراللهی، 1391، ص90ـ94.</ref>. <ref>زرین‌کوب، 1385 الف، ص173ـ174.</ref>.  


=تصوف علاءالدوله سمنانی=
== تصوف علاءالدوله سمنانی ==
 
تصوف علاءالدوله را باید تصوفی شریعت‌مدار و متابعت‌محور، معتدل و آرام، به ‌دور از افراط ‌و تفریط‌ها و دعوی‌های بلندپروازانه صوفیه، دانست. او مکرر توصیه می‌نماید که سالکان، باید سیرت استاد طریقت جُنید را آیینه احوال خویش سازند<ref>سمنانی، 1369، ص 246.</ref>. از دیدگاه علاءالدوله، متابعت هم معیار است و هم پل رسیدن به حقیقت. از این ‌رو، حقایق کشف‌شده بر سالک، به ‌شرط موافقت با سنت مصطفی و کتاب خدا، معتبر است<ref>سمنانی، 1366، ص158-159، 171، 173 و 214؛ 1369، ص246، 285، ‌288، 311 و 346.</ref><ref>. برای اطلاع بیش‌تر نک: سمنانی، 1369، ص246، 285، 288، 311 و 346.</ref> وی معتقد است که اگر سالک در متابعت، سعی بلیغ نماید، به توفیق [[خداوند]]، حقایق بر وی عیان می‌شود و آگاهی‌هایی که از راه حسن‌ظن گرفته بود، به علم‌الیقین مبدل می‌گردد<ref>سمنانی، 1366، ص 16.</ref>.
تصوف علاءالدوله را باید تصوفی شریعت‌مدار و متابعت‌محور، معتدل و آرام، به ‌دور از افراط ‌و تفریط‌ها و دعوی‌های بلندپروازانه صوفیه، دانست. او مکرر توصیه می‌نماید که سالکان، باید سیرت استاد طریقت جُنید را آیینه احوال خویش سازند<ref>سمنانی، 1369، ص 246.</ref>. از دیدگاه علاءالدوله، متابعت هم معیار است و هم پل رسیدن به حقیقت. از این ‌رو، حقایق کشف‌شده بر سالک، به ‌شرط موافقت با سنت مصطفی و کتاب خدا، معتبر است<ref>سمنانی، 1366، ص158-159، 171، 173 و 214؛ 1369، ص246، 285، ‌288، 311 و 346.</ref><ref>. برای اطلاع بیش‌تر نک: سمنانی، 1369، ص246، 285، 288، 311 و 346.</ref> وی معتقد است که اگر سالک در متابعت، سعی بلیغ نماید، به توفیق [[خداوند]]، حقایق بر وی عیان می‌شود و آگاهی‌هایی که از راه حسن‌ظن گرفته بود، به علم‌الیقین مبدل می‌گردد<ref>سمنانی، 1366، ص 16.</ref>.


خط ۶۴: خط ۶۱:
آخرین ویژگی قابل ‌توجه در تصوف علاءالدوله، گرایش‌های [[شیعی]] وی است. برخی پژوهش‌گران، چون اسنوی در طبقات‌الشافعیه و حاجی خلیفه در کشف‌الظنون، علاءالدوله را [[اهل‌ تسنن]] و در ردیف اکابر علمای [[شافعی]]، قلمداد کرده‌اند<ref> برای اطلاع بیش‌تر نک: اسنوی، 1407، ج1، ص352.</ref>. اما مراجعه مستقیم به آثار شیخ، به ‌خوبی ما را به [[مذهب]] وی، رهنمون می‌سازد.
آخرین ویژگی قابل ‌توجه در تصوف علاءالدوله، گرایش‌های [[شیعی]] وی است. برخی پژوهش‌گران، چون اسنوی در طبقات‌الشافعیه و حاجی خلیفه در کشف‌الظنون، علاءالدوله را [[اهل‌ تسنن]] و در ردیف اکابر علمای [[شافعی]]، قلمداد کرده‌اند<ref> برای اطلاع بیش‌تر نک: اسنوی، 1407، ج1، ص352.</ref>. اما مراجعه مستقیم به آثار شیخ، به ‌خوبی ما را به [[مذهب]] وی، رهنمون می‌سازد.


=مذهب علاءالدوله سمنانی=
== مذهب علاءالدوله سمنانی ==
 
[[طریقت کبرویه]] را می‌توان اولین طریقت، در میان سلسله‌های [[تصوف]] دانست که [[مشایخ]] آن، علناً تمایلات [[شیعی]] خود را ابراز کرده‌اند. شاخه‌های آن نیز بعدها، در قالب [[ذهبیه]] و [[نوربخشیه]]، رسماً [[تشیع]] خود را اعلام نمودند. این نکته، در نامه سعد‌الدین حمویه (م ح 649ق)، خطاب به [[ابن‌عربی]]، درباره مسأله [[ولایت]]، بروز دارد. در این مرقومه، وی [[صاحب‌الزمان]] را مظهر ختم ولایت و اولیاء دین [[محمد(ص)]] را در دوازده کس منحصر می‌داند که ولی دوازدهم، [[مهدی(عج)]] و ختم اولیاست<ref>زرین‌کوب، 1385 ب، ص117.</ref>.
[[طریقت کبرویه]] را می‌توان اولین طریقت، در میان سلسله‌های [[تصوف]] دانست که [[مشایخ]] آن، علناً تمایلات [[شیعی]] خود را ابراز کرده‌اند. شاخه‌های آن نیز بعدها، در قالب [[ذهبیه]] و [[نوربخشیه]]، رسماً [[تشیع]] خود را اعلام نمودند. این نکته، در نامه سعد‌الدین حمویه (م ح 649ق)، خطاب به [[ابن‌عربی]]، درباره مسأله [[ولایت]]، بروز دارد. در این مرقومه، وی [[صاحب‌الزمان]] را مظهر ختم ولایت و اولیاء دین [[محمد(ص)]] را در دوازده کس منحصر می‌داند که ولی دوازدهم، [[مهدی(عج)]] و ختم اولیاست<ref>زرین‌کوب، 1385 ب، ص117.</ref>.


خط ۷۲: خط ۶۸:
این گرایش‌ها که در کبرویه با سعدالدین آغاز شد، در علاءالدوله به اوج می‌رسد. وی در رسالات متعدد خود، هم‌چون: العروه لاهل الخلوه و الجلوه، مالابد منه فی الدین، مناظرالمحاظرللمناظرالحاظر و چهل مجلس آشکارا، اعتقاد خود به [[امامت]] و [[خلافت]] بلافصل [[حضرت علی(ع)]] بعد از [[پیامبر اکرم(ص)]] و ارادت خویش نسبت به [[اهل‌بیت(ع)]] را اظهار می‌دارد.
این گرایش‌ها که در کبرویه با سعدالدین آغاز شد، در علاءالدوله به اوج می‌رسد. وی در رسالات متعدد خود، هم‌چون: العروه لاهل الخلوه و الجلوه، مالابد منه فی الدین، مناظرالمحاظرللمناظرالحاظر و چهل مجلس آشکارا، اعتقاد خود به [[امامت]] و [[خلافت]] بلافصل [[حضرت علی(ع)]] بعد از [[پیامبر اکرم(ص)]] و ارادت خویش نسبت به [[اهل‌بیت(ع)]] را اظهار می‌دارد.


=درگذشت=
== درگذشت ==
 
سرانجام وی در بیست و دوم [[ماه رجب]] سال 736، در 77 سالگی، در برج احرار صوفی‌آباد، واقع در دوازده کیلومتری سمنان، وفات یافت و در حظیره عمادالدین عبدالوهاب، مدفون گشت<ref>نک: شیرازی، بی‌تا، ج2، ص292؛ سمرقندی، 1382، ص212 و 252؛ بیگدلی شاملو، 1378، ص40.</ref>.<ref>شوشتری، 1377، ج2، ص 200.</ref>.
سرانجام وی در بیست و دوم [[ماه رجب]] سال 736، در 77 سالگی، در برج احرار صوفی‌آباد، واقع در دوازده کیلومتری سمنان، وفات یافت و در حظیره عمادالدین عبدالوهاب، مدفون گشت<ref>نک: شیرازی، بی‌تا، ج2، ص292؛ سمرقندی، 1382، ص212 و 252؛ بیگدلی شاملو، 1378، ص40.</ref>.<ref>شوشتری، 1377، ج2، ص 200.</ref>.


confirmed، مدیران
۳۷٬۴۰۴

ویرایش