معیارهای متنی مشترک در رد و قبول حدیث از منظر فریقین: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' آن‌ها ' به ' آنها '
جز (جایگزینی متن - ' بنابر این' به ' بنابر‌این')
جز (جایگزینی متن - ' آن‌ها ' به ' آنها ')
خط ۴: خط ۴:
قبل از تبیین موضوع مقاله ذکر نکاتی ضروری است:  
قبل از تبیین موضوع مقاله ذکر نکاتی ضروری است:  


1-معیارهای متنی نقد الحدیث همانند مباحث نقد المتن اموری عقلی – نقلی و اجتهادی بوده و اعتقاد به مذهب خاص در آن نقشی ندارد. بر همین اساس باید گفت بیشتر مباحث این موضوع اموری مشترک بین الفریقین می‌باشد. دلیل بر این امر کتاب‌هائی است که در این موضوع از ناحیه اعلام فریقین تدوین شده است که اکثرمباحث آن‌ها اموری مشترک می‌باشد، دلیل اشتراک مذکور آن است که اکثر آن‌ها از مبانی عقلی یا نقلی مشترک گرفته شده است.  
1-معیارهای متنی نقد الحدیث همانند مباحث نقد المتن اموری عقلی – نقلی و اجتهادی بوده و اعتقاد به مذهب خاص در آن نقشی ندارد. بر همین اساس باید گفت بیشتر مباحث این موضوع اموری مشترک بین الفریقین می‌باشد. دلیل بر این امر کتاب‌هائی است که در این موضوع از ناحیه اعلام فریقین تدوین شده است که اکثرمباحث آنها اموری مشترک می‌باشد، دلیل اشتراک مذکور آن است که اکثر آنها از مبانی عقلی یا نقلی مشترک گرفته شده است.  


2- معیارهای متنی به دو نوع شرعی و عقلی تقسیم می‌شوند. مراد از موازین عقلی اموری است که عقل با قطع نظر از وابستگی و اعتقاد به مذهب خاصی بدان حکم نموده و مراد از موازین شرعی ا موری است که گرچه در قرآن و سنت نقل شده است اما عقل با قطع نظر از شریعت بدان حکم می‌کند که در اصطلاح اصولیین بعنوان اوامر یا احکام ارشادی شهرت دارند.  
2- معیارهای متنی به دو نوع شرعی و عقلی تقسیم می‌شوند. مراد از موازین عقلی اموری است که عقل با قطع نظر از وابستگی و اعتقاد به مذهب خاصی بدان حکم نموده و مراد از موازین شرعی ا موری است که گرچه در قرآن و سنت نقل شده است اما عقل با قطع نظر از شریعت بدان حکم می‌کند که در اصطلاح اصولیین بعنوان اوامر یا احکام ارشادی شهرت دارند.  
خط ۲۴: خط ۲۴:
== الف - معیارهای مشترک نقد المتن از منظر فریقین ==  
== الف - معیارهای مشترک نقد المتن از منظر فریقین ==  
    
    
دقت و تتبع در اثار محدثین فریقین بیانگر آن است که بیشتر - بلکه تمامی - معیارهای متنی در رد و قبول حدیث مشترک بین آن‌ها می‌باشد. در این راستا می‌گوئیم: بطور کلی در موضوع معیارهای متنی، هشت معیار در کتب علم الحدیث بیان گردید ه است که مورد اتفاق فریقین می‌باشد.
دقت و تتبع در اثار محدثین فریقین بیانگر آن است که بیشتر - بلکه تمامی - معیارهای متنی در رد و قبول حدیث مشترک بین آنها می‌باشد. در این راستا می‌گوئیم: بطور کلی در موضوع معیارهای متنی، هشت معیار در کتب علم الحدیث بیان گردید ه است که مورد اتفاق فریقین می‌باشد.


این معیارها به شرح ذیل می‌باشد:  
این معیارها به شرح ذیل می‌باشد:  
خط ۱۳۴: خط ۱۳۴:
پاسخ: مراد از موافقت اعم از موافقت به تساوی یا موافقت به عام و خاص و مطلق و مقید است بدین معنا که احادیث خاص و مقید را نمی‌توان مخالف عمومات و مطلقات قرآنی دانست بدلیل انکه:  
پاسخ: مراد از موافقت اعم از موافقت به تساوی یا موافقت به عام و خاص و مطلق و مقید است بدین معنا که احادیث خاص و مقید را نمی‌توان مخالف عمومات و مطلقات قرآنی دانست بدلیل انکه:  


اولا اگر مراد از موافقت احادیث با قرآن، موافقت به تساوی باشد چنین احادیثی فاقد ارزش بوده و هیچ ثمره‌ای بر آن‌ها مترتب نخواهد بود.
اولا اگر مراد از موافقت احادیث با قرآن، موافقت به تساوی باشد چنین احادیثی فاقد ارزش بوده و هیچ ثمره‌ای بر آنها مترتب نخواهد بود.


ثانیا: از منظر عرف عقلا مخالفت خاص با عام و مقید با مطلق مخالفت حقیقی تلقی نمی‌گردد بلکه همه اینها بعنوان موافق تلقی می‌شود.
ثانیا: از منظر عرف عقلا مخالفت خاص با عام و مقید با مطلق مخالفت حقیقی تلقی نمی‌گردد بلکه همه اینها بعنوان موافق تلقی می‌شود.
خط ۱۴۹: خط ۱۴۹:
====1-تطبیق معیارمذکور در کتب روائی امامیه ====  
====1-تطبیق معیارمذکور در کتب روائی امامیه ====  


در کتب روائی فریقین روایاتی نقل شده است که با معیار مذکور سازگاری نداشته بگونه‌ای که پذیرش آن‌ها مستلزم مخالفت با قرآن خواهد بود.  
در کتب روائی فریقین روایاتی نقل شده است که با معیار مذکور سازگاری نداشته بگونه‌ای که پذیرش آنها مستلزم مخالفت با قرآن خواهد بود.  


==== الف – روایات تفسیریه:====
==== الف – روایات تفسیریه:====
خط ۱۶۴: خط ۱۶۴:
بدیهی است مفاد روایت مذکور، مخالف با قرآن - که بیانگر برترین مقامات نسبت به امام علی ع و اهل بیت علیهم السلام است - می‌باشد بعلاوه انکه مفاد این نوع روایات با معیارهای دیگر نیز– نظیر عدم مخالفت با عقل و عدم مخالفت با جایگاه رفیع اولیای الهی و موهن جلوه ندادن آنان –منطبق نمی‌باشد از اینرو نمی‌توان تن به صحت چنین روایاتی داد.  
بدیهی است مفاد روایت مذکور، مخالف با قرآن - که بیانگر برترین مقامات نسبت به امام علی ع و اهل بیت علیهم السلام است - می‌باشد بعلاوه انکه مفاد این نوع روایات با معیارهای دیگر نیز– نظیر عدم مخالفت با عقل و عدم مخالفت با جایگاه رفیع اولیای الهی و موهن جلوه ندادن آنان –منطبق نمی‌باشد از اینرو نمی‌توان تن به صحت چنین روایاتی داد.  


ب – روایاتی که مقام و جایگاه ملائکه را تحقیر نموده و نسبت معصیت به آن‌ها می‌دهد:  
ب – روایاتی که مقام و جایگاه ملائکه را تحقیر نموده و نسبت معصیت به آنها می‌دهد:  
علامه مَجلسی از سلمان فارسی نقل می‌کند که فرمود:
علامه مَجلسی از سلمان فارسی نقل می‌کند که فرمود:


خط ۳۰۲: خط ۳۰۲:
==== تطبیق معیار سوم – عدم مخالفت حدیث با حکم قطعی عقل – در منابع روائی فریقین ====  
==== تطبیق معیار سوم – عدم مخالفت حدیث با حکم قطعی عقل – در منابع روائی فریقین ====  


در کتب روائی فریقین روایاتی وجود دارد که با حکم قطعی عقل منافات داشته که در اینجا برخی از آن‌ها را بیان می‌کنیم
در کتب روائی فریقین روایاتی وجود دارد که با حکم قطعی عقل منافات داشته که در اینجا برخی از آنها را بیان می‌کنیم


الف: روایاتی که دلالت بر جسمانیت خداوند دارد:
الف: روایاتی که دلالت بر جسمانیت خداوند دارد:
خط ۳۱۷: خط ۳۱۷:


2-روایاتی که مفادش اثبات قدرت الهی بر امر محال می‌باشد:  
2-روایاتی که مفادش اثبات قدرت الهی بر امر محال می‌باشد:  
در برخی از کتب حدیثی امامیه روایاتی وجود دارد که با حکم قطعی عقل منافات داشته از اینرو دانشمندان شیعه آن‌را مردود می‌دانند. در اینجا برخی از آن‌ها را بیان می‌کنیم – <ref>مطالب این قسمت - با تغییراتی مختصر - از رساله مبانی نقد متن الحدیث :ص 141 گرفته شده است -
در برخی از کتب حدیثی امامیه روایاتی وجود دارد که با حکم قطعی عقل منافات داشته از اینرو دانشمندان شیعه آن‌را مردود می‌دانند. در اینجا برخی از آنها را بیان می‌کنیم – <ref>مطالب این قسمت - با تغییراتی مختصر - از رساله مبانی نقد متن الحدیث :ص 141 گرفته شده است -
</ref>
</ref>


خط ۳۵۶: خط ۳۵۶:
== معیار چهارم نقد المتن: عدم مخالفت با احکام قطعی علوم تجربی ==  
== معیار چهارم نقد المتن: عدم مخالفت با احکام قطعی علوم تجربی ==  


هر چند اغلب مسائل علوم تجربی مبتنی بر اراء و نظریات اندیشمندانی است که در در معرض تحول و تغییر قرار دارند اما برخی از مسائل این نوع علوم از قطعیت برخوردار بوده و بین همه انسانها مورد اتفاق می‌باشد از این رو مخالفت نمودن با آن‌ها ممکن نیست نظیر قانون تحول در پدیده‌های مادی و نظائر ان  
هر چند اغلب مسائل علوم تجربی مبتنی بر اراء و نظریات اندیشمندانی است که در در معرض تحول و تغییر قرار دارند اما برخی از مسائل این نوع علوم از قطعیت برخوردار بوده و بین همه انسانها مورد اتفاق می‌باشد از این رو مخالفت نمودن با آنها ممکن نیست نظیر قانون تحول در پدیده‌های مادی و نظائر ان  


بر این اساس احادیثی که با قوانین قطعی علمی‌و طبیعی مخالف باشند مورد قبول شریعت نمی‌باشد.  
بر این اساس احادیثی که با قوانین قطعی علمی‌و طبیعی مخالف باشند مورد قبول شریعت نمی‌باشد.  
خط ۳۷۹: خط ۳۷۹:


   
   
سید شرف الدین در نقد روایات مذکور و مخالفت آن‌ها با قوانین علمی‌می‌نویسد:  
سید شرف الدین در نقد روایات مذکور و مخالفت آنها با قوانین علمی‌می‌نویسد:  
...وها هو- ابو هریره - الآن یحدث بأن بقرة وذئبا یتکلمان بلسان عربی مبین فیفصحان عن عقل وعلم وحکمة، الامر الذی لم یقع أصلا، ولا هو واقع قطعا، ولن یقع ابدا، وسنة الله فی خلقه نحیل وقوعه إلا فی مقام التحدی والتعجیز حیث یکون آیة للنبوة، وبرهانا على الاتصال بالله عز سلطانه، ومقام الرجل حیث ساق بقرته إلى حقل فرکبها فی الطریق لم یکن مقام تحدی واعجاز لتصدر فیه الآیات وخوارق العادات. وکذلک مقام راعی الغنم حین عدا الذئب علیه فلا سبیل إلى القول بامکان صحة هذا الحدیث عقلا فان المعجزات وخوارق العادات لا تقع عبثا باجماع العقلاء - <ref>ابوهریره ص 116</ref>
...وها هو- ابو هریره - الآن یحدث بأن بقرة وذئبا یتکلمان بلسان عربی مبین فیفصحان عن عقل وعلم وحکمة، الامر الذی لم یقع أصلا، ولا هو واقع قطعا، ولن یقع ابدا، وسنة الله فی خلقه نحیل وقوعه إلا فی مقام التحدی والتعجیز حیث یکون آیة للنبوة، وبرهانا على الاتصال بالله عز سلطانه، ومقام الرجل حیث ساق بقرته إلى حقل فرکبها فی الطریق لم یکن مقام تحدی واعجاز لتصدر فیه الآیات وخوارق العادات. وکذلک مقام راعی الغنم حین عدا الذئب علیه فلا سبیل إلى القول بامکان صحة هذا الحدیث عقلا فان المعجزات وخوارق العادات لا تقع عبثا باجماع العقلاء - <ref>ابوهریره ص 116</ref>
   
   
خط ۴۵۴: خط ۴۵۴:


ب – آیه (وَأَنذِرْ عَشِیرَتَکَ الأَقْرَبِینَ) و خطاب پیامبر ص به همسران خویش در سال سوم هجری  
ب – آیه (وَأَنذِرْ عَشِیرَتَکَ الأَقْرَبِینَ) و خطاب پیامبر ص به همسران خویش در سال سوم هجری  
در تفسیر الدرالمنثور امده است که بعد از نزول آیه مذکور پیامبر ص بستگان خویش از جمله همسرانش را جمع نمود و برخی از پیام های الهی را به آن‌ها متذکر شد در حالی که بر اساس حقائق قطعی تاریخی آیه مذکور در اوائل بعثت نازل گردیده و هنوزبرخی از همسرانی که در این نقل تاریخی برای پیامبر ص ذکر شده متولد نشده بودند:  
در تفسیر الدرالمنثور امده است که بعد از نزول آیه مذکور پیامبر ص بستگان خویش از جمله همسرانش را جمع نمود و برخی از پیام های الهی را به آنها متذکر شد در حالی که بر اساس حقائق قطعی تاریخی آیه مذکور در اوائل بعثت نازل گردیده و هنوزبرخی از همسرانی که در این نقل تاریخی برای پیامبر ص ذکر شده متولد نشده بودند:  


عن أبی أمامة، قال: (لمّا نزلتْ: (وَأَنذِرْ عَشِیرَتَکَ الأَقْرَبِینَ)، جمعَ رسول الله (ص) بنی هاشم فأجلَسهم على الباب، وجمع نساءَه وأهله فأجلسهم فی البیت، ثم اطّلع علیهم فقال: یا بنی هاشم، اشتروا أنفسکم من النار، واسعوا فی فَکاکِ رقابکم أو افتکوها بأنفسکم من الله، فإنّی لا أملک لکم من الله شیئاً، ثُمّ أقبل على أهل بیته فقال: یا عائشة بنت أبی‌بکر، ویا حفصة بنت عُمر، ویا أُمّ سَلَمَه، ویا فاطمة بنت محمّد، ویا أُمّ الزبیر عَمّة رسول الله، اشتروا أنفسکم من الله، واسعوا فی فکاک رقابکم، فإنّی لا أملک لکم من الله شیئاً ولا أُغنی، فبکتْ عائشة رضی الله عنها وقالت:...) (384).
عن أبی أمامة، قال: (لمّا نزلتْ: (وَأَنذِرْ عَشِیرَتَکَ الأَقْرَبِینَ)، جمعَ رسول الله (ص) بنی هاشم فأجلَسهم على الباب، وجمع نساءَه وأهله فأجلسهم فی البیت، ثم اطّلع علیهم فقال: یا بنی هاشم، اشتروا أنفسکم من النار، واسعوا فی فَکاکِ رقابکم أو افتکوها بأنفسکم من الله، فإنّی لا أملک لکم من الله شیئاً، ثُمّ أقبل على أهل بیته فقال: یا عائشة بنت أبی‌بکر، ویا حفصة بنت عُمر، ویا أُمّ سَلَمَه، ویا فاطمة بنت محمّد، ویا أُمّ الزبیر عَمّة رسول الله، اشتروا أنفسکم من الله، واسعوا فی فکاک رقابکم، فإنّی لا أملک لکم من الله شیئاً ولا أُغنی، فبکتْ عائشة رضی الله عنها وقالت:...) (384).
خط ۴۹۲: خط ۴۹۲:
معیار هشتم: روایاتی که مفادش سبب وهن دین یا اولیای الهی است:
معیار هشتم: روایاتی که مفادش سبب وهن دین یا اولیای الهی است:


در برخی روایات اموری به انبیاء الهی نسبت داده شده است که سبب وهن آنان و مکتب شان می‌باشد شکی نیست که چنین روایاتی مقبول نمی‌باشد بعنوان نمونه برخی از آن‌ها را بیان می‌کنیم:  
در برخی روایات اموری به انبیاء الهی نسبت داده شده است که سبب وهن آنان و مکتب شان می‌باشد شکی نیست که چنین روایاتی مقبول نمی‌باشد بعنوان نمونه برخی از آنها را بیان می‌کنیم:  


الف - نسبت دادن امور قبیح به پیامبر ص:  
الف - نسبت دادن امور قبیح به پیامبر ص:  
Writers، confirmed، مدیران
۸۶٬۲۴۷

ویرایش