ریشه‌های عربیت مردم مصر (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'زبان ها' به 'زبان‌ها'
جز (جایگزینی متن - 'میآمد' به 'می‌آمد')
جز (جایگزینی متن - 'زبان ها' به 'زبان‌ها')
خط ۶۷: خط ۶۷:


===8- اصالت و فصیح بودن زبان عربی ===
===8- اصالت و فصیح بودن زبان عربی ===
به عقیده بسیاری از دانشمندان و علمای زبانشناسی یکی از وسیعترین و بینیازترین زبان های جهان، زبان عربی است. آنچنان که گاه برای اَدای یک مفهوم چندین لغت موجود است. زبان عربی ابزار انتشار پیام والای خداوند است، اما تنها ارزش معنوی زبان عربی نیست که موجب برتری آن بر دیگر زبانها گردید، بلکه وسعت بینظیر لغات آن است. آنجا که زبان یونانی برای نمایاندن چندین چیز جز یک لغت ندارد، زبان عرب برای یک شیء دارای چندین لغت است و «وقتی که زبانی به عربی ترجمه شود، زیباتر می‌شود» <ref>(گرونبام، 1373: 37)</ref>. زبان عربی که قرآن به آن نازل شده بود، درصدراسلام درسراسر قلمرو اسلامی به سرعت رواج یافت و به صورت زبان رسمی بین عربها و مردمان سرزمینهای تابعه درآمد و خیلی زود نوشتن به زبان عربی درسراسر قلمرو اسلامی معمول گردید.
به عقیده بسیاری از دانشمندان و علمای زبانشناسی یکی از وسیعترین و بینیازترین زبان‌های جهان، زبان عربی است. آنچنان که گاه برای اَدای یک مفهوم چندین لغت موجود است. زبان عربی ابزار انتشار پیام والای خداوند است، اما تنها ارزش معنوی زبان عربی نیست که موجب برتری آن بر دیگر زبانها گردید، بلکه وسعت بینظیر لغات آن است. آنجا که زبان یونانی برای نمایاندن چندین چیز جز یک لغت ندارد، زبان عرب برای یک شیء دارای چندین لغت است و «وقتی که زبانی به عربی ترجمه شود، زیباتر می‌شود» <ref>(گرونبام، 1373: 37)</ref>. زبان عربی که قرآن به آن نازل شده بود، درصدراسلام درسراسر قلمرو اسلامی به سرعت رواج یافت و به صورت زبان رسمی بین عربها و مردمان سرزمینهای تابعه درآمد و خیلی زود نوشتن به زبان عربی درسراسر قلمرو اسلامی معمول گردید.
در زمان معاویه کتابت عربی رواج داشت. چنانچه عبیدبن شریه دو کتاب تاریخی در آن زمان تصنیف کرد <ref>(حتی،1360:1/302)</ref> و حتی به فاصله کمی از حکومت سفیانیان، در دوره مروان، کتابی پزشکی از یک کشیش اسکندرانی به عربی ترجمه شد <ref>(صفا، 1374: 1/52)</ref>. بر اساس متون تاریخی درس‌های ابنعباس در مسجدالنبی را شاگردان او به عربی مینوشتند <ref>(سردار، 1369: 130 – 122)</ref>.زبانعربی در آن دوره دارای قوت و اصالت بود زیرا زبان قرآن بود و توانایی تبدیل به یک فرهنگ مکتوب را به خوبی داشت. ولی احتمالا زبان قبطی چنین توانایی را نداشته است. زیرا لهجه قبطی، زبان مذهبی و محاورهای بود و کتابتی با آن، در آن زمان نمیشده است و پس از اسلام رفتهرفته فراموش شد. از اسناد پاپیروسی که در مصر یافت شده است، مشخص می‌شود که هنگام خرید و فروش بین مسلمانان و قبطیها عقدهایی بسته میشد و آن را با دو زبان یونانی در یک نسخه و عربی در نسخه دیگر، همانند مینوشتند <ref>(رزوقی مرجان، 2003: 200)</ref>. زبان قبطی کاربرد نوشتاری مهمی نداشته به همین جهت این عقدها را با یونانی مینوشتهاند. به عقیدهی یکی از محققین، «تاکنون حتی یک سند رسمی تماماً قبطی از دوران حکومت عربی به دست نیامده است.» فقط گاهی در پایان سند یا پشت آن، با جوهری که با رنگ و جوهر متن اصلی سند، که یونانی و عربی بود، عبارتی قبطی نوشته میشد <ref>(حلّاق، 1980: 63)</ref>. از سویی دیگر از اواخر روزگار امویان، مراسم کلیساهای مصری با متن قبطی ولی تشریح عربی آغاز شد <ref>(ساویریس، 1968: 1/148)</ref>. اگر زبان فارسی با ترکیب شدن با زبان عربی باقیماند، علتش این بود که دایره لغات و اصطلاحات آن توانایی ماندن داشت ولی زبان قبطی در برابر فصاحت و اصالت زبان عربی قدرت رقابت نداشت زیرا زبان اصلی قبطی در هنگام فتح اسلامی باقینمانده بود و تعداد زیادی لغت و الفاظ یونانی و سریانی به آن وارد شده بود <ref>(زیاده، 1926: 46)</ref>، و زبان آنها تلفیقی از لغات مصری قدیمی و یونانی بود <ref>(الدالی، 2010: 4)</ref>. و به همین جهت زبان عربی، رفتهرفته زبان مردم مصر شد. زبان عربی حامل بذربقا و نوزایی بود از این رو است که در میان زبان ملت‌هایی که بر آن چیره گردیده بود، از میان نرفت بلکه زبان غالب گشت. این زبان گنجایش پاسخ گویی به نیازمندیهای علمی، ادبی، هنری و سیاسی اداری را داشت.
در زمان معاویه کتابت عربی رواج داشت. چنانچه عبیدبن شریه دو کتاب تاریخی در آن زمان تصنیف کرد <ref>(حتی،1360:1/302)</ref> و حتی به فاصله کمی از حکومت سفیانیان، در دوره مروان، کتابی پزشکی از یک کشیش اسکندرانی به عربی ترجمه شد <ref>(صفا، 1374: 1/52)</ref>. بر اساس متون تاریخی درس‌های ابنعباس در مسجدالنبی را شاگردان او به عربی مینوشتند <ref>(سردار، 1369: 130 – 122)</ref>.زبانعربی در آن دوره دارای قوت و اصالت بود زیرا زبان قرآن بود و توانایی تبدیل به یک فرهنگ مکتوب را به خوبی داشت. ولی احتمالا زبان قبطی چنین توانایی را نداشته است. زیرا لهجه قبطی، زبان مذهبی و محاورهای بود و کتابتی با آن، در آن زمان نمیشده است و پس از اسلام رفتهرفته فراموش شد. از اسناد پاپیروسی که در مصر یافت شده است، مشخص می‌شود که هنگام خرید و فروش بین مسلمانان و قبطیها عقدهایی بسته میشد و آن را با دو زبان یونانی در یک نسخه و عربی در نسخه دیگر، همانند مینوشتند <ref>(رزوقی مرجان، 2003: 200)</ref>. زبان قبطی کاربرد نوشتاری مهمی نداشته به همین جهت این عقدها را با یونانی مینوشتهاند. به عقیدهی یکی از محققین، «تاکنون حتی یک سند رسمی تماماً قبطی از دوران حکومت عربی به دست نیامده است.» فقط گاهی در پایان سند یا پشت آن، با جوهری که با رنگ و جوهر متن اصلی سند، که یونانی و عربی بود، عبارتی قبطی نوشته میشد <ref>(حلّاق، 1980: 63)</ref>. از سویی دیگر از اواخر روزگار امویان، مراسم کلیساهای مصری با متن قبطی ولی تشریح عربی آغاز شد <ref>(ساویریس، 1968: 1/148)</ref>. اگر زبان فارسی با ترکیب شدن با زبان عربی باقیماند، علتش این بود که دایره لغات و اصطلاحات آن توانایی ماندن داشت ولی زبان قبطی در برابر فصاحت و اصالت زبان عربی قدرت رقابت نداشت زیرا زبان اصلی قبطی در هنگام فتح اسلامی باقینمانده بود و تعداد زیادی لغت و الفاظ یونانی و سریانی به آن وارد شده بود <ref>(زیاده، 1926: 46)</ref>، و زبان آنها تلفیقی از لغات مصری قدیمی و یونانی بود <ref>(الدالی، 2010: 4)</ref>. و به همین جهت زبان عربی، رفتهرفته زبان مردم مصر شد. زبان عربی حامل بذربقا و نوزایی بود از این رو است که در میان زبان ملت‌هایی که بر آن چیره گردیده بود، از میان نرفت بلکه زبان غالب گشت. این زبان گنجایش پاسخ گویی به نیازمندیهای علمی، ادبی، هنری و سیاسی اداری را داشت.


Writers، confirmed، مدیران
۸۵٬۹۵۷

ویرایش