confirmed، مدیران
۳۷٬۲۰۱
ویرایش
جز (تمیزکاری) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
'''اَنْصار''' یا انصارالنبی(ص) لقب [[مسلمانان]] [[مدینه]] از تیرههای [[اوس]] و [[خزرج]] که پیش از هجرت، با [[پیامبر اکرم(ص)]] هم پیمان شدند و پس از هجرت در حمایت و یاری آن حضرت و [[مهاجران]] پایداری کردند. در دوره خلافت [[امیرالمومنین]](ع) جایگاه خاصی نزد حضرت داشتند و آنان نیز همواره از ایشان حمایت میکردند. | '''اَنْصار''' یا انصارالنبی(ص) لقب [[مسلمانان]] [[مدینه]] از تیرههای [[اوس]] و [[خزرج]] که پیش از هجرت، با [[پیامبر اکرم(ص)]] هم پیمان شدند و پس از هجرت در حمایت و یاری آن حضرت و [[مهاجران]] پایداری کردند. در دوره خلافت [[امیرالمومنین]](ع) جایگاه خاصی نزد حضرت داشتند و آنان نیز همواره از ایشان حمایت میکردند. | ||
=معنی انصار= | == معنی انصار == | ||
انصار جمع ناصر به معنای یاریکننده است. هر کمکی را نصرت نمیگویند؛ <ref>العین، ص808؛ معجم مقاییس اللغه، ج5، ص435؛ لسانالعرب، ج14، ص160، «نصر.</ref> بلکه یاریرسانی بهگروهی در برابر گروهی دیگر را نصرت گویند. <ref>معجم الفروق اللغویه، ص540</ref> بر این اساس، پیوستن اهالی یثرب به پیامبر در مواجهه او با [[قریش]] و دیگر کافران را نصرت دانستهاند. | انصار جمع ناصر به معنای یاریکننده است. هر کمکی را نصرت نمیگویند؛ <ref>العین، ص808؛ معجم مقاییس اللغه، ج5، ص435؛ لسانالعرب، ج14، ص160، «نصر.</ref> بلکه یاریرسانی بهگروهی در برابر گروهی دیگر را نصرت گویند. <ref>معجم الفروق اللغویه، ص540</ref> بر این اساس، پیوستن اهالی یثرب به پیامبر در مواجهه او با [[قریش]] و دیگر کافران را نصرت دانستهاند. | ||
=واژه انصار= | == واژه انصار == | ||
واژه انصار از واژهها و اصطلاحات مشهور تاریخ صدر [[اسلام]] است و در [[قرآن]] و بسیاری از متون روایی، تاریخی و تفسیری بکار رفته است. این واژه جمع کلمه ناصر و برگرفته از ریشه «ن ـ ص ـ ر» است که به مفهوم کمک کردن، یاری رسانیدن و دستگیری کردن است. <ref> ترتیبالعین، ص 808؛ مقاییس اللغه، ج 5، ص 435؛ لسانالعرب، ج 14، ص 160؛ «نصر»</ref> | واژه انصار از واژهها و اصطلاحات مشهور تاریخ صدر [[اسلام]] است و در [[قرآن]] و بسیاری از متون روایی، تاریخی و تفسیری بکار رفته است. این واژه جمع کلمه ناصر و برگرفته از ریشه «ن ـ ص ـ ر» است که به مفهوم کمک کردن، یاری رسانیدن و دستگیری کردن است. <ref> ترتیبالعین، ص 808؛ مقاییس اللغه، ج 5، ص 435؛ لسانالعرب، ج 14، ص 160؛ «نصر»</ref> | ||
آنچه مفهوم این واژه را از مفهوم <big>اعوان</big> متمایز میسازد آن است که عون برای هر کمکی بکار میرود؛ <ref> ترتیب العین، ص 591، «عون»</ref> اما نصر کمک به فرد یا گروهی است که در رویارویی یا دشمنی با فرد یا گروهی قرار گرفته است، از این رو چنانچه در جنگ گروهی به یکی از طرفین نزاع بپیوندند آنان را نصرت دادهاند. <ref> الفروق اللغویه، ص 540</ref> | آنچه مفهوم این واژه را از مفهوم <big>اعوان</big> متمایز میسازد آن است که عون برای هر کمکی بکار میرود؛ <ref> ترتیب العین، ص 591، «عون»</ref> اما نصر کمک به فرد یا گروهی است که در رویارویی یا دشمنی با فرد یا گروهی قرار گرفته است، از این رو چنانچه در جنگ گروهی به یکی از طرفین نزاع بپیوندند آنان را نصرت دادهاند. <ref> الفروق اللغویه، ص 540</ref> | ||
=معرفی | == معرفی انصا== | ||
واژه انصار در آیات 100 و 117 توبه که پس از سال ششم ق. نازل شده، کنار نام مهاجران آمده که بیانگر رواج این نام در آن دوره است. در پی هجرت پیامبر به یثرب، مسلمانان آن شهر به دو دسته بومیان و مهاجران تقسیم شدند. به عبارت دیگر، یثرب در یک دوره تنها مکان امن شبه جزیره برای مسلمانان بود و انصار تنها حامیان قابل اعتماد بودند. | واژه انصار در آیات 100 و 117 توبه که پس از سال ششم ق. نازل شده، کنار نام مهاجران آمده که بیانگر رواج این نام در آن دوره است. در پی هجرت پیامبر به یثرب، مسلمانان آن شهر به دو دسته بومیان و مهاجران تقسیم شدند. به عبارت دیگر، یثرب در یک دوره تنها مکان امن شبه جزیره برای مسلمانان بود و انصار تنها حامیان قابل اعتماد بودند. | ||
در چنین وضعیتی مفهوم [[هجرت]] و [[نصرت]] شکل گرفت. اما با تغییر وضعیت و تسلط پیامبر بر شبه جزیره در سالهای پایانی و نامهنگاریهای او با حاکمان دوردست، واژه هجرت برای مهاجران به یثرب بهکار نرفت، چنان که واژه نصرت نیز منحصر به یثربیان نبود، گرچه بر دیگران نیز اطلاق نشد. بر این اساس، واژه انصار در نخستین دوره در معنای حامیان بومی پیامبر در برابر کافران شبه جزیره بهکار رفت و به قبیله و آیین خاصی محدود نمیشد. بهتدریج واژه انصار در فضای اداری ـ اقتصادی به سهمیهگیران اوسی و خزرجی مدینه اطلاق شد. این امر با تاسیس [[دیوان عطا]] در دهه دوم از سوی خلیفه دوم همراه بود. <ref>الطبقات، ج3، ص6، 296</ref> بعدها در سده دوم و در کاربرد نسبشناسان، انصار معادل اوس و خزرج به کار رفت. ویژگی اصلی این واژه در این دوره، روابط نَسَبی است. <ref> تاریخ طبری، ج2، ص106؛ المعارف، ص109؛ صبح الاعشی، ج6، ص48</ref> | در چنین وضعیتی مفهوم [[هجرت]] و [[نصرت]] شکل گرفت. اما با تغییر وضعیت و تسلط پیامبر بر شبه جزیره در سالهای پایانی و نامهنگاریهای او با حاکمان دوردست، واژه هجرت برای مهاجران به یثرب بهکار نرفت، چنان که واژه نصرت نیز منحصر به یثربیان نبود، گرچه بر دیگران نیز اطلاق نشد. بر این اساس، واژه انصار در نخستین دوره در معنای حامیان بومی پیامبر در برابر کافران شبه جزیره بهکار رفت و به قبیله و آیین خاصی محدود نمیشد. بهتدریج واژه انصار در فضای اداری ـ اقتصادی به سهمیهگیران اوسی و خزرجی مدینه اطلاق شد. این امر با تاسیس [[دیوان عطا]] در دهه دوم از سوی خلیفه دوم همراه بود. <ref>الطبقات، ج3، ص6، 296</ref> بعدها در سده دوم و در کاربرد نسبشناسان، انصار معادل اوس و خزرج به کار رفت. ویژگی اصلی این واژه در این دوره، روابط نَسَبی است. <ref> تاریخ طبری، ج2، ص106؛ المعارف، ص109؛ صبح الاعشی، ج6، ص48</ref> | ||
=پیشینه اسلام و انصار= | == پیشینه اسلام و انصار == | ||
نخستین شخصی که از دو قبیله اوس و خزرج اسلام آورد، [[سوید بن صامت]] از قبیله اوس بود که پس از بازگشت به یثرب در جنگ بُعاث <ref> بُعاث نام محلی در جنوب شرقی مدینه است که شهرت آن بدلیل جنگی است که پیش از هجرت میان دو قبیله مهم یثرب یعنی اوس و خزرج در آن محل روی داده است. برخی معتقدند که جنگ بعاث تبعات آن که اهل یثرب را به ستوه آورده بود، زمینههای روانی لازم برای هجرت پیامبر به یثرب را فراهم آورده است.</ref> به دست خزرجیان کشته شد. پس از آن جوانی به نام ایاس بن معاذ اسلام آورد. | نخستین شخصی که از دو قبیله اوس و خزرج اسلام آورد، [[سوید بن صامت]] از قبیله اوس بود که پس از بازگشت به یثرب در جنگ بُعاث <ref> بُعاث نام محلی در جنوب شرقی مدینه است که شهرت آن بدلیل جنگی است که پیش از هجرت میان دو قبیله مهم یثرب یعنی اوس و خزرج در آن محل روی داده است. برخی معتقدند که جنگ بعاث تبعات آن که اهل یثرب را به ستوه آورده بود، زمینههای روانی لازم برای هجرت پیامبر به یثرب را فراهم آورده است.</ref> به دست خزرجیان کشته شد. پس از آن جوانی به نام ایاس بن معاذ اسلام آورد. | ||
خط ۳۰: | خط ۲۶: | ||
سال بعد، ۷۳ تن دیگر از اوس و خزرج به مکه رفتند و با پیامبر(ص) دیدار کردند و [[پیمان عقبه دوم]] را بستند و متعهد شدند که از پیامبر(ص) حمایت کنند. <ref>ابن هشام، ج۲، ص۳۰۲-۳۰۳؛ ابن عبدالبر، ص۷۶-۷۹</ref> | سال بعد، ۷۳ تن دیگر از اوس و خزرج به مکه رفتند و با پیامبر(ص) دیدار کردند و [[پیمان عقبه دوم]] را بستند و متعهد شدند که از پیامبر(ص) حمایت کنند. <ref>ابن هشام، ج۲، ص۳۰۲-۳۰۳؛ ابن عبدالبر، ص۷۶-۷۹</ref> | ||
=انصار در زمان پیامبر= | == انصار در زمان پیامبر == | ||
درباره حمایت انصار از پیامبر نیز گزارشهای فراوان در دست است. ابوایوب انصاری تا ساخته شدن [[مسجد]]<ref>ر. ک:مقاله مسجد</ref>، چند ماه یک طبقه از خانه خود را در اختیار پیامبر نهاد. <ref> الطبقات، ج1، ص172؛ انسابالاشراف، ج1، ص266-267</ref> وی و برخی از انصار چون [[سعد بن عباده]]، سعد بن مُعاذ و [[عمارة بن حزم]] برای پیامبر غذا میفرستادند. <ref> الطبقات، ج8، ص163</ref> نیز پیامبر مسجد مرکزی خود را در زمینهای انصاریان خزرجی [[طایفه بنینجار]] بنا کرد. بهرغم میل آنان، پیامبر هزینه زمین را پرداخت کرد. <ref> السیرةالنبویه، ابنکثیر، ج2، ص303؛ الطبقات، ج1، ص239</ref> در نخستین مرحله به سال دوم ق. | درباره حمایت انصار از پیامبر نیز گزارشهای فراوان در دست است. ابوایوب انصاری تا ساخته شدن [[مسجد]]<ref>ر. ک:مقاله مسجد</ref>، چند ماه یک طبقه از خانه خود را در اختیار پیامبر نهاد. <ref> الطبقات، ج1، ص172؛ انسابالاشراف، ج1، ص266-267</ref> وی و برخی از انصار چون [[سعد بن عباده]]، سعد بن مُعاذ و [[عمارة بن حزم]] برای پیامبر غذا میفرستادند. <ref> الطبقات، ج8، ص163</ref> نیز پیامبر مسجد مرکزی خود را در زمینهای انصاریان خزرجی [[طایفه بنینجار]] بنا کرد. بهرغم میل آنان، پیامبر هزینه زمین را پرداخت کرد. <ref> السیرةالنبویه، ابنکثیر، ج2، ص303؛ الطبقات، ج1، ص239</ref> در نخستین مرحله به سال دوم ق. | ||
خط ۳۸: | خط ۳۳: | ||
افزون بر مسجد نبوی، دیگر مساجد مدینه چون قبا، قبلتین، فضیخ و مسجدهایی که پیامبر در آن [[نماز]] گزاردند، در زمینهای اهدایی انصار بنا شد. | افزون بر مسجد نبوی، دیگر مساجد مدینه چون قبا، قبلتین، فضیخ و مسجدهایی که پیامبر در آن [[نماز]] گزاردند، در زمینهای اهدایی انصار بنا شد. | ||
[[حارثة بن نعمان]] چند خانه در اختیار مهاجران نهاد که برخی زنان و نیز دختر پیامبر، [[فاطمه(س)]] | [[حارثة بن نعمان]] چند خانه در اختیار مهاجران نهاد که برخی زنان و نیز دختر پیامبر، [[فاطمه(س)]] و [[علی(ع)]] در آن جای داشتند. <ref>الطبقات، ج8، ص166؛ المنتظم، ج3، ص87</ref> زنان انصاری همسایه پیامبر، برای ایشان و همسرانش شیر میفرستادند <ref>الطبقات، ج1، ص401، 403</ref> و برخی از آنان که زندگی ساده پیامبر را دیدند، برایشان رختخواب و لباس بافتنی فراهم کردند. <ref>الطبقات، ج1، ص457</ref> برخی نیز فرزندان خود را به خدمتکاری نزد ایشان فرستادند و برای شیردهی به ابراهیم، فرزند پیامبر(ص)، با یکدیگر رقابت میکردند. <ref>الطبقات، ج1، ص136</ref> همچنین آنان در وفات پیامبر به سر و صورت خود میزدند و به دلیل شیون و نالههای بسیار، صدایشان گرفته بود. <ref>انساب الاشراف، ج1، ص574</ref> | ||
انصار دلبستگی ویژهای به پیامبر داشتند. برای نمونه، در نبرد [[احد]] (3ق.) هنگامی که جان پیامبر بهخطر افتاد و به مدافعان خود وعده بهشت داد، تنها انصاریان در دفاع از پیامبر به استقبال [[شهادت]] رفتند که مایه گلایه پیامبر از بیشتر مهاجران شد. <ref>صحیح مسلم، ج5، ص178؛ السنن الکبری، ج9، ص44</ref> هنگام توزیع سهم پیامیر از [[خمس]]<ref>ر. ک:مقاله خمس</ref> [[غنیمت]]های [[حنین]] (8ق.) میان تازه مسلمانان مکه (مؤلفة قلوبهم)، انصار در پی سخنان پیامبر که اعلام کرد با وجود فتح زادگاهش مکه، همراه ایشان به مدینه بازخواهد گشت، به این تقسیم پیامبر خشنود شدند. <ref>صحیح البخاری، ج4، ص59؛ الارشاد، ج1، ص145-146</ref> ایشان چون انصار را راضی دید، جدایی ناپذیری خود از آنان را هر چند بر خلاف همه مردم باشد، تکرار کرد. <ref> الطبقات، ج2، ص251</ref> این سخن نشان میدهد که ایمان و رفتار انصار نزد پیامبر در اواخر زندگانی ایشان از چه اعتباری برخوردار بوده است. ایشان سپس مسلمانان را سفارش کرد تا پس از حیاتش به انصار نیکی کنند <ref> الآحاد و المثانی، ج3، ص351؛ سنن الترمذی، ج5، ص371</ref> و دشمنی با آنها را نشانه نفاق دانست. <ref>صحیح البخاری، ج1، ص10؛ الآحاد و المثانی، ج3، ص328</ref> | انصار دلبستگی ویژهای به پیامبر داشتند. برای نمونه، در نبرد [[احد]] (3ق.) هنگامی که جان پیامبر بهخطر افتاد و به مدافعان خود وعده بهشت داد، تنها انصاریان در دفاع از پیامبر به استقبال [[شهادت]] رفتند که مایه گلایه پیامبر از بیشتر مهاجران شد. <ref>صحیح مسلم، ج5، ص178؛ السنن الکبری، ج9، ص44</ref> هنگام توزیع سهم پیامیر از [[خمس]]<ref>ر. ک:مقاله خمس</ref> [[غنیمت]]های [[حنین]] (8ق.) میان تازه مسلمانان مکه (مؤلفة قلوبهم)، انصار در پی سخنان پیامبر که اعلام کرد با وجود فتح زادگاهش مکه، همراه ایشان به مدینه بازخواهد گشت، به این تقسیم پیامبر خشنود شدند. <ref>صحیح البخاری، ج4، ص59؛ الارشاد، ج1، ص145-146</ref> ایشان چون انصار را راضی دید، جدایی ناپذیری خود از آنان را هر چند بر خلاف همه مردم باشد، تکرار کرد. <ref> الطبقات، ج2، ص251</ref> این سخن نشان میدهد که ایمان و رفتار انصار نزد پیامبر در اواخر زندگانی ایشان از چه اعتباری برخوردار بوده است. ایشان سپس مسلمانان را سفارش کرد تا پس از حیاتش به انصار نیکی کنند <ref> الآحاد و المثانی، ج3، ص351؛ سنن الترمذی، ج5، ص371</ref> و دشمنی با آنها را نشانه نفاق دانست. <ref>صحیح البخاری، ج1، ص10؛ الآحاد و المثانی، ج3، ص328</ref> | ||
=انصار پس از پیامبر= | == انصار پس از پیامبر == | ||
رابطه گسترده انصار با پیامبر موجب شد تا ایشان میراثدار بخشی گسترده از تعالیم نبوی شوند. برای نمونه، بیشتر کسانی که در دوران پیامبر قرآن را جمع کردند، انصاری بودند که [[خلیفه دوم]] در پی فتح [[شام]]، سه تن از ایشان را برای تعلیم قرآن بهتازه مسلمانان بدانجا فرستاد. <ref>الطبقات، ج2، ص355</ref> بسیاری از مفتیان برجسته <ref> الطبقات، ج2، ص350</ref> انصاری بودند و فرزندان آنها نیز [[فتوا]] میدادند. در دوره تابعان 120 انصاری به سؤالهای دینی پاسخ میدادند. <ref>الطبقات، ج2، ص3؛ الطبقات، ج2، ص379</ref> ابن عباس بسیاری از حدیثهای نبوی را نزد آنان یافت و از ایشان دریافت کرد. <ref> الطبقات، ج6، ص109-110</ref> | |||
رابطه گسترده انصار با پیامبر موجب شد تا ایشان میراثدار بخشی گسترده از تعالیم نبوی شوند. برای نمونه، بیشتر کسانی که در دوران پیامبر قرآن را جمع کردند، انصاری بودند که [[خلیفه دوم]] در پی فتح [[شام]] | |||
حضور پویای انصار در صحنههای نبرد اسلام با مشرکان مکه، زمینه را برای کینهتوزی و اختلاف میان قریشیان و انصار که سابقه اختلاف میان اعراب شمالی عدنانی (قریش مکه) و جنوبی یمانی (اهل مدینه) داشتند، بیش از پیش فراهم کرد. نگرانی از این اختلاف، در روایتی مشهور از پیامبر که بیمهری به انصار را در پی رحلت خود پیشگویی کرد، <ref>الطبقات، ج2، ص368؛ انساب الاشراف، ج4، ص34</ref> هویدا است. باتوجه به همین جنبه است که میتوان اجتماع انصار در سقیفه بنیساعده برای پیشدستی در تعیین جانشین پیامبر از میان انصار یا پیشنهاد امارت مشترک میان انصار و مهاجر را تبیین کرد. البته این پیشنهاد با مخالفت عمر و [[ابوبکر]] | حضور پویای انصار در صحنههای نبرد اسلام با مشرکان مکه، زمینه را برای کینهتوزی و اختلاف میان قریشیان و انصار که سابقه اختلاف میان اعراب شمالی عدنانی (قریش مکه) و جنوبی یمانی (اهل مدینه) داشتند، بیش از پیش فراهم کرد. نگرانی از این اختلاف، در روایتی مشهور از پیامبر که بیمهری به انصار را در پی رحلت خود پیشگویی کرد، <ref>الطبقات، ج2، ص368؛ انساب الاشراف، ج4، ص34</ref> هویدا است. باتوجه به همین جنبه است که میتوان اجتماع انصار در سقیفه بنیساعده برای پیشدستی در تعیین جانشین پیامبر از میان انصار یا پیشنهاد امارت مشترک میان انصار و مهاجر را تبیین کرد. البته این پیشنهاد با مخالفت عمر و [[ابوبکر]] رویارو و به بیعت با ابوبکر منتهی شد. این موضعگیری انصار، قریشیان طرفدار خلافت را واداشت تا [[عمرو عاص]] را بهسرزنش انصار تشویق نمایند. | ||
او در خطابهای، انصار را به جاهطلبی و فراموشی نقش و جایگاه قریش در هدایت و به سامان رسیدن اوضاع آنان متهم کرد. اما [[امام علی(ع)]] سخنان عمرو بن عاص را تخطئه کرد و دوستی با انصار را نشانه ایمان و دشمنی با آنان را نفاق دانست و خدمات انصار به اسلام و [[پیامبر]] را یادآور شد و از پسر عمویش فضل بن عباس خواست تا با سرودههایی عمرو را پاسخ دهد. حسان بن ثابت با سپاس از این حمایت امام، در سرودههایی از ایشان قدردانی کرد. <ref> انساب الاشراف، ج4، ص53؛ عیون الاثر، ج2، ص355</ref> بههمین جهت، در دوره خلفای نخستین، منصبی مهم به انصار واگذار نشد و بزرگ ایشان، سعد بن عباده، که با خلیفه وقت بیعت نکرده بود، بهگونهای شکبرانگیز در دوران خلافت عمر کشته شد. <ref>الاستیعاب، ج2، ص599؛ تهذیب الکمال، ج7، ص92-95؛ الاصابه، ج3، ص56</ref> | او در خطابهای، انصار را به جاهطلبی و فراموشی نقش و جایگاه قریش در هدایت و به سامان رسیدن اوضاع آنان متهم کرد. اما [[امام علی(ع)]] سخنان عمرو بن عاص را تخطئه کرد و دوستی با انصار را نشانه ایمان و دشمنی با آنان را نفاق دانست و خدمات انصار به اسلام و [[پیامبر]] را یادآور شد و از پسر عمویش فضل بن عباس خواست تا با سرودههایی عمرو را پاسخ دهد. حسان بن ثابت با سپاس از این حمایت امام، در سرودههایی از ایشان قدردانی کرد. <ref> انساب الاشراف، ج4، ص53؛ عیون الاثر، ج2، ص355</ref> بههمین جهت، در دوره خلفای نخستین، منصبی مهم به انصار واگذار نشد و بزرگ ایشان، سعد بن عباده، که با خلیفه وقت بیعت نکرده بود، بهگونهای شکبرانگیز در دوران خلافت عمر کشته شد. <ref>الاستیعاب، ج2، ص599؛ تهذیب الکمال، ج7، ص92-95؛ الاصابه، ج3، ص56</ref> |