۸۷٬۸۱۰
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ویرانگر' به 'ویرانگر') |
جز (جایگزینی متن - 'فعالیتها' به 'فعالیتها') |
||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
=فعالیتهای سیاسی= | =فعالیتهای سیاسی= | ||
وی همزمان خدمت در ارتش به | وی همزمان خدمت در ارتش به فعالیتهای سیاسی ادامه داد. در 1334ش/ 1955 برای گذراندن یک دوره آموزشی ششماهه به مصر اعزام شد<ref>فؤاد عشا، ص 123</ref>. کارآمدی او به عنوان خلبان جنگی موجب شد تا برای کسب مهارت و آموزش پرواز با هواپیماهای جنگی میگ 15 و میگ 17، در اواسط 1337ش/ 1958 به اتحاد شوروی اعزام گردد (سیل، ص 55؛ مدنی، همانجا). این درحالی بود که [[مصر]] و [[سوریه]] در بهمن 1336/ فوریه 1958 با هم متحد شده بودند و جمهوری متحد عربی به ریاست [[جمال عبدالناصر]] تشکیل شده بود. حافظاسد پس از بازگشت از شوروی در 1338ش/ 1959، متوجه شد که در نظام تازه، حزب بعث به حاشیه رانده شده است و بیشتر افسران بعثی به مشاغل غیرنظامی گمارده شده یا بهواحدهای بیاهمیت نظامی در مصر اعزام شدهاند. | ||
در همان سال حافظ اسد نیز به مصر اعزام شد<ref>فؤاد عشا، ص130؛ سیل، ص 59</ref>. وی و همفکرانش در مصر، از انحلال حزب بعث که یکی از شروط جمالعبدالناصر برای تحققوحدت بودــ ناراضی بودند (مدنی، همانجا)؛ بنابراین وی در 1339ش/ 1960، همراه با دو علوی (صلاح جدید و محمد عمران) و دو اسماعیلی (عبدالکریم الجُندی و احمد المیر)، تشکیلاتی سرّی بهنام کمیته نظامی پایهگذاری کردند<ref>دام، یادداشتها، ص175،ش69؛ مدنی، ص296ـ 297؛ سیل، ص60ـ 62</ref>. در 6 مهر 1340/ 28 سپتامبر 1961، گروهی از افسران سوری که در عضویت کمیته نظامی نبودند، به رهبری عبدالکریم نَحْلاوی، با کودتای نظامی به وحدت مصر و سوریه پایان دادند و قدرت را در سوریه به دست گرفتند<ref>بشور، ص 530ـ531؛ کراسیتسکی، ص80</ref>.برخی سران حزب بعث، از جمله صلاحالدین بیطارو اکرم حورانی، جدایی سوریه از جمهوری متحدعربی و پایان وحدت را تأیید کردند؛ بنابراین، مقامات مصری حافظ اسد و دیگر نظامیان بعثی را زندانی کردند. حافظ اسد 44 روز در زندان بود <ref>فؤاد عشا، ص 137ـ138؛ کراسیتسکی، ص 81</ref> و در بازگشت از مصر، او و گروهی از افسران بعثی از ارتش پاکسازی شدند، زیرا حکومت موقت، به نخستوزیری مأمون الکُزبَری، به بعثیها اعتماد کافی نداشت و آنان را عناصر خطرناکی میدانست. اسد به وزارت اقتصاد منتقلگردید و در شهری کوچک، در اداره حملو نقل دریایی، بهکار گمارده شد<ref>رجوع کنید به سیل، ص69؛ بشور، ص 538 ـ 539</ref>. | در همان سال حافظ اسد نیز به مصر اعزام شد<ref>فؤاد عشا، ص130؛ سیل، ص 59</ref>. وی و همفکرانش در مصر، از انحلال حزب بعث که یکی از شروط جمالعبدالناصر برای تحققوحدت بودــ ناراضی بودند (مدنی، همانجا)؛ بنابراین وی در 1339ش/ 1960، همراه با دو علوی (صلاح جدید و محمد عمران) و دو اسماعیلی (عبدالکریم الجُندی و احمد المیر)، تشکیلاتی سرّی بهنام کمیته نظامی پایهگذاری کردند<ref>دام، یادداشتها، ص175،ش69؛ مدنی، ص296ـ 297؛ سیل، ص60ـ 62</ref>. در 6 مهر 1340/ 28 سپتامبر 1961، گروهی از افسران سوری که در عضویت کمیته نظامی نبودند، به رهبری عبدالکریم نَحْلاوی، با کودتای نظامی به وحدت مصر و سوریه پایان دادند و قدرت را در سوریه به دست گرفتند<ref>بشور، ص 530ـ531؛ کراسیتسکی، ص80</ref>.برخی سران حزب بعث، از جمله صلاحالدین بیطارو اکرم حورانی، جدایی سوریه از جمهوری متحدعربی و پایان وحدت را تأیید کردند؛ بنابراین، مقامات مصری حافظ اسد و دیگر نظامیان بعثی را زندانی کردند. حافظ اسد 44 روز در زندان بود <ref>فؤاد عشا، ص 137ـ138؛ کراسیتسکی، ص 81</ref> و در بازگشت از مصر، او و گروهی از افسران بعثی از ارتش پاکسازی شدند، زیرا حکومت موقت، به نخستوزیری مأمون الکُزبَری، به بعثیها اعتماد کافی نداشت و آنان را عناصر خطرناکی میدانست. اسد به وزارت اقتصاد منتقلگردید و در شهری کوچک، در اداره حملو نقل دریایی، بهکار گمارده شد<ref>رجوع کنید به سیل، ص69؛ بشور، ص 538 ـ 539</ref>. | ||
در همین دوران، وی کمیته نظامی را بار دیگر احیا کرد و | در همین دوران، وی کمیته نظامی را بار دیگر احیا کرد و فعالیتهای آن را با کمک اعضای سابق گسترش بخشید. آنان، با کمک طرفداران جمال عبدالناصر، در 13 فروردین 1341/ 2 آوریل 1962 اقدام به کودتای نافرجامی در حلب نمودند. درپی آن، حافظ اسد به جنوب لبنان گریخت، اما در آنجا دستگیر و پس از یک هفته آزاد شد <ref>سیل، ص 69ـ71؛ فؤاد عشا، ص 138ـ139</ref>. وی بار دیگر فعالیتهای سیاسی خود را در حزب بعث متمرکز ساخت و با دیگر اعضای کمیته نظامی، کودتای 17 اسفند 1341/ 8 مارس 1963 را طرحریزی کرد که درنتیجه آن، حزب بعث در سوریه به قدرت رسید<ref>مدنی، ص 297؛ ماعوز، ص 31</ref>. بر اثر این تحول، حافظ اسد، که اینک عضو شورای ملی فرماندهی انقلاب بود، با درجه سرگردی به نیروی هوایی سوریه بازگشت. در 1343ش/1964، او درجه سرلشکری گرفت و به فرماندهی نیروی هوایی سوریه منصوب شد<ref>عادل حافظ، ص 53؛ ماعوز، ص 32</ref>. بهعلاوه، به عضویت شورای مرکزی حزب بعث نیز برگزیده شد<ref>کراسیتسکی، ص 91ـ92</ref>. | ||
از همان ابتدای به قدرت رسیدن حزب بعث، اختلاف میان اعضای قدیمی و سنّتی آن (مانند میشل عفلق) و اعضای نظامی و جوان حزب (مانند حافظاسد و صلاح جدید) آغاز شد. نظامیان جوان اعتقاد داشتند که رهبری عفلق بر حزب با ضعف و فساد همراه است. حافظ اسد و صلاح جدید بهتدریج، با بسیج حامیان خود در سوریه، بهقدرت اصلی حزب تبدیل شدند<ref>سیل، ص 88، 97ـ101</ref> آنان در 4 اسفند 1344/ 23فوریه 1966 دست به کودتایی نظامی زدند که در نتیجه آن دولت امینالحافظ سقوط کرد و امین و میشل عفلق از حزب رانده شدند. در دولت جدیدی که به ریاست صلاح جدید تشکیل شد، حافظ اسد با حفظ سمت فرماندهی نیروی هوایی، وزیر دفاع شد (عادل رضا، ص 155؛ ماعوز، ص 34؛با شکست سوریه در جنگ شش روزه (خرداد 1346/ ژوئن 1967)، ارتفاعات جولان از دست رفت و نیمی از نیروی هوایی سوریه نابود شد<ref>سیل، ص 142</ref>. ژنرال حافظ اسد در مقام وزیر دفاع، آماج سرزنش قرار گرفت و عزل وی مطرح شد، اما شورای مرکزی حزب آن را تأیید نکرد. اسد گناه این شکست را به گردن آن عده از رهبران حزب انداخت که با تسویه حسابهای سیاسی مکرر، ارتش سوریه را تضعیف کرده بودند <ref>همان، ص 142ـ143؛ مدنی، ص 297ـ298</ref>. | از همان ابتدای به قدرت رسیدن حزب بعث، اختلاف میان اعضای قدیمی و سنّتی آن (مانند میشل عفلق) و اعضای نظامی و جوان حزب (مانند حافظاسد و صلاح جدید) آغاز شد. نظامیان جوان اعتقاد داشتند که رهبری عفلق بر حزب با ضعف و فساد همراه است. حافظ اسد و صلاح جدید بهتدریج، با بسیج حامیان خود در سوریه، بهقدرت اصلی حزب تبدیل شدند<ref>سیل، ص 88، 97ـ101</ref> آنان در 4 اسفند 1344/ 23فوریه 1966 دست به کودتایی نظامی زدند که در نتیجه آن دولت امینالحافظ سقوط کرد و امین و میشل عفلق از حزب رانده شدند. در دولت جدیدی که به ریاست صلاح جدید تشکیل شد، حافظ اسد با حفظ سمت فرماندهی نیروی هوایی، وزیر دفاع شد (عادل رضا، ص 155؛ ماعوز، ص 34؛با شکست سوریه در جنگ شش روزه (خرداد 1346/ ژوئن 1967)، ارتفاعات جولان از دست رفت و نیمی از نیروی هوایی سوریه نابود شد<ref>سیل، ص 142</ref>. ژنرال حافظ اسد در مقام وزیر دفاع، آماج سرزنش قرار گرفت و عزل وی مطرح شد، اما شورای مرکزی حزب آن را تأیید نکرد. اسد گناه این شکست را به گردن آن عده از رهبران حزب انداخت که با تسویه حسابهای سیاسی مکرر، ارتش سوریه را تضعیف کرده بودند <ref>همان، ص 142ـ143؛ مدنی، ص 297ـ298</ref>. | ||
خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
حافظ اسد در دوران ریاستجمهوری خود هیچ تغییر ریشهای در ساختار قدرت ایجاد نکرد و نظام سیاسی سوریه در زمان وی دارای ثبات نسبی بود. وی مناصب مهم نظامی، اطلاعاتی و امنیتی را به نظامیان علوی سپرد. آنان نیز در طول دوره ریاستجمهوری وی، به او وفادار ماندند<ref>دام، ص 118</ref>. حافظ اسد با قبضه کردن قدرت از طریق حزب بعث، به عنوان تنها حزب رسمی کشور، اجازه فعالیت آزاد سیاسی را به مخالفان خود نمیداد. | حافظ اسد در دوران ریاستجمهوری خود هیچ تغییر ریشهای در ساختار قدرت ایجاد نکرد و نظام سیاسی سوریه در زمان وی دارای ثبات نسبی بود. وی مناصب مهم نظامی، اطلاعاتی و امنیتی را به نظامیان علوی سپرد. آنان نیز در طول دوره ریاستجمهوری وی، به او وفادار ماندند<ref>دام، ص 118</ref>. حافظ اسد با قبضه کردن قدرت از طریق حزب بعث، به عنوان تنها حزب رسمی کشور، اجازه فعالیت آزاد سیاسی را به مخالفان خود نمیداد. | ||
اختیارات گسترده دستگاههای امنیتی، زندانی کردن مخالفان و وضع نامطلوب آنان در زندانهای سوریه، از جمله مواردی است که انتقادات بسیاری را متوجه او نمود. نبودن آزادی بیان و اندیشه و مؤسسات مستقل قضایی نیز از کاستیهای دوره وی بود<ref>رجوع کنید به سیل، ص 458؛ ماعوز، ص 198</ref>.یکی از بحرانهای حافظ اسد در عرصه داخلی، مبارزه [[اخوانالمسلمین|اخوانالمسلمین]] سوریه با نظام بعث حاکم بود. تدوین قانون اساسی سکولار در 1352ش/1973، پیوستن به فرایند صلح پس از جنگ در همان سال، و مداخله در امور داخلی لبنان به نفع مارونیها و برضد گروههایفلسطینی، مهمترین اقدامات حافظاسد بود که مخالفت و اعتراض اخوانالمسلمین سوریه را برانگیخت؛ اما دلیل اصلی مخالفت آنان، افزایش نقش علویان در نظام سیاسی سوریه و افول قدرت سیاسی و اقتصادی اهل تسنن بود. درنتیجه، اخوانالمسلمین خطمشی مسلحانه و | اختیارات گسترده دستگاههای امنیتی، زندانی کردن مخالفان و وضع نامطلوب آنان در زندانهای سوریه، از جمله مواردی است که انتقادات بسیاری را متوجه او نمود. نبودن آزادی بیان و اندیشه و مؤسسات مستقل قضایی نیز از کاستیهای دوره وی بود<ref>رجوع کنید به سیل، ص 458؛ ماعوز، ص 198</ref>.یکی از بحرانهای حافظ اسد در عرصه داخلی، مبارزه [[اخوانالمسلمین|اخوانالمسلمین]] سوریه با نظام بعث حاکم بود. تدوین قانون اساسی سکولار در 1352ش/1973، پیوستن به فرایند صلح پس از جنگ در همان سال، و مداخله در امور داخلی لبنان به نفع مارونیها و برضد گروههایفلسطینی، مهمترین اقدامات حافظاسد بود که مخالفت و اعتراض اخوانالمسلمین سوریه را برانگیخت؛ اما دلیل اصلی مخالفت آنان، افزایش نقش علویان در نظام سیاسی سوریه و افول قدرت سیاسی و اقتصادی اهل تسنن بود. درنتیجه، اخوانالمسلمین خطمشی مسلحانه و فعالیتهای نظامی را در مبارزه با حکومت حافظ اسد در پیش گرفت، که با سرکوب شدید مواجه شد<ref>دکمجیان، ص 114ـ116</ref>. | ||
از دیگر بحرانهای داخلی، نبرد حافظ اسد با برادر کوچکتر خود، رفعت اسد، بر سرقدرت بود. رفعت ریاست «سرایا الدفاع» (جوخههای دفاع) را، که مسئول دفاع از رئیسجمهوری و حکومت بود، برعهده داشت. وی که تمایل فراوانی به رسیدن به مناصب بالا داشت، با حافظ اسد اختلاف پیدا کرد و با بسیج کردن نیروهای تحت نظارت خود در جوخههای دفاع، در 1363ش/1984 دمشق را محاصره نمود؛ اما با دخالت ارتش، کودتای وی نافرجام ماند. حافظ اسد او را از کار برکنار و به مسکو و سپس پاریس تبعید نمود<ref>مدنی، ص 345ـ385؛ دام، ص 119ـ123؛ سیل، ص 421ـ439</ref>. | از دیگر بحرانهای داخلی، نبرد حافظ اسد با برادر کوچکتر خود، رفعت اسد، بر سرقدرت بود. رفعت ریاست «سرایا الدفاع» (جوخههای دفاع) را، که مسئول دفاع از رئیسجمهوری و حکومت بود، برعهده داشت. وی که تمایل فراوانی به رسیدن به مناصب بالا داشت، با حافظ اسد اختلاف پیدا کرد و با بسیج کردن نیروهای تحت نظارت خود در جوخههای دفاع، در 1363ش/1984 دمشق را محاصره نمود؛ اما با دخالت ارتش، کودتای وی نافرجام ماند. حافظ اسد او را از کار برکنار و به مسکو و سپس پاریس تبعید نمود<ref>مدنی، ص 345ـ385؛ دام، ص 119ـ123؛ سیل، ص 421ـ439</ref>. |