۸۷٬۷۷۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' می ر' به ' میر') |
جز (جایگزینی متن - ' می پ' به ' میپ') |
||
خط ۱۳۲: | خط ۱۳۲: | ||
گفت: تو. | گفت: تو. | ||
علی (علیه السلام) فرمود: «اقرار کردی که من از اهل بهشتم ؛ ولی آنچه را در باره خود و یارانت ادّعا کردی، من نمی پذیرم و منکر آن هستم». | علی (علیه السلام) فرمود: «اقرار کردی که من از اهل بهشتم ؛ ولی آنچه را در باره خود و یارانت ادّعا کردی، من نمی پذیرم و منکر آن هستم». | ||
زبیر گفت: آیا آن را دروغ بستن بر پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) | زبیر گفت: آیا آن را دروغ بستن بر پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) میپنداری؟ | ||
فرمود: «دروغ نمی پندارم ؛ بلکه سوگند به خدا، یقین دارم». سپس فرمود: «به خدا سوگند، برخی از افرادی را که نام بردی، در تابوتی در قسمتی از یک گودال در پایین ترین جای جهنّم هستند. بر این گودال، سنگی است که وقتی خدا می خواهد آتش جهنّم را بیفروزد، این سنگ را بر میدارد. من، این را از پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) شنیدم. [اگر نمی پذیری،] خدا تو را بر من پیروز کند و خونم را به دست تو بریزد، و گر نه خدا مرا بر تو و یارانت پیروز کند و خون شما را به دست من بریزد و روح شما را زودتر به آتش برساند!». | فرمود: «دروغ نمی پندارم ؛ بلکه سوگند به خدا، یقین دارم». سپس فرمود: «به خدا سوگند، برخی از افرادی را که نام بردی، در تابوتی در قسمتی از یک گودال در پایین ترین جای جهنّم هستند. بر این گودال، سنگی است که وقتی خدا می خواهد آتش جهنّم را بیفروزد، این سنگ را بر میدارد. من، این را از پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) شنیدم. [اگر نمی پذیری،] خدا تو را بر من پیروز کند و خونم را به دست تو بریزد، و گر نه خدا مرا بر تو و یارانت پیروز کند و خون شما را به دست من بریزد و روح شما را زودتر به آتش برساند!». | ||
آن گاه، زبیر باز گشت، در حالی که اشک میریخت. <ref>الاحتجاج : ج ۱ ص ۳۷۶ ح ۷۰ ، بحار الأنوار : ج ۳۲ ص ۲۱۶ ذیل ح ۱۷۱ .</ref> | آن گاه، زبیر باز گشت، در حالی که اشک میریخت. <ref>الاحتجاج : ج ۱ ص ۳۷۶ ح ۷۰ ، بحار الأنوار : ج ۳۲ ص ۲۱۶ ذیل ح ۱۷۱ .</ref> |