confirmed
۲٬۲۰۰
ویرایش
خط ۱۰۸: | خط ۱۰۸: | ||
فرمود: خوابت را نماز و غذایت را گرسنگی قرار بده. | فرمود: خوابت را نماز و غذایت را گرسنگی قرار بده. | ||
<big>ای احمد!</big> به عزّت و جلالم سوگند که هر بندهای که چهار صفت را برای من ضمانت کند، من نیز او را به بهشت وارد میکنم: | <big>ای احمد!</big> به عزّت و جلالم سوگند که هر بندهای که چهار صفت را برای من ضمانت کند، من نیز او را به بهشت وارد میکنم: | ||
قلب خود را از وسوسه های اهریمنی حفظ کند؛ | # زبانش را در کام بپیچد و حرف نزند مگر آنکه آن سخن برای او مفید و ثمر بخش باشد؛ | ||
# قلب خود را از وسوسه های اهریمنی حفظ کند؛ | |||
همواره بیاندیشد که من به او آگاه و بر کارهایش ناظر هستم؛ | # همواره بیاندیشد که من به او آگاه و بر کارهایش ناظر هستم؛ | ||
# و گرسنگی، نور چشمانش باشد (گرسنگی را دوست بدارد). | |||
و گرسنگی، نور چشمانش باشد (گرسنگی را دوست بدارد). | |||
<big>گرسنگی و سکوت، خلوت و سجود</big><br> | <big>گرسنگی و سکوت، خلوت و سجود</big><br> | ||
خط ۱۵۵: | خط ۱۵۴: | ||
قالَ: یا رَبِّ! ما عَلامَهُ أُولئِکَ؟ قالَ: مَسْجُونُونَ قَدْ سَجَنُوا ألْسِنَتَهُمْ مِنْ فُضُولِ الْکَلامِ وَبُطُونَهُمْ مِنْ فُضُولِ الطَّعامِ | قالَ: یا رَبِّ! ما عَلامَهُ أُولئِکَ؟ قالَ: مَسْجُونُونَ قَدْ سَجَنُوا ألْسِنَتَهُمْ مِنْ فُضُولِ الْکَلامِ وَبُطُونَهُمْ مِنْ فُضُولِ الطَّعامِ | ||
<big>ای احمد!</big> در بهشت قصری است از لؤلؤ بر فراز لؤلؤ، و مروارید بزرگ درخشان روی مروارید که در آنها قطع و وصلی وجود ندارد (یکپارچه است) در این کاخ، دوستان خاصّ من هستند که | <big>ای احمد!</big> در بهشت قصری است از لؤلؤ بر فراز لؤلؤ، و مروارید بزرگ درخشان روی مروارید که در آنها قطع و وصلی وجود ندارد (یکپارچه است) در این کاخ، دوستان خاصّ من هستند که: | ||
و آنگاه که اهل بهشت از خوردن و آشامیدن لذّت میبرند، اینان از ذکر و سخن و گفتار من لذّت | * هر روز هفتاد بار (به لطف و مهر) به آنان نظرمیافکنم و هربار با آنها سخن میگویم و هفتاد بار بر قلمرو و مقامشان میافزایم؛ | ||
* و آنگاه که اهل بهشت از خوردن و آشامیدن لذّت میبرند، اینان از ذکر و سخن و گفتار من لذّت میبرند؛ | |||
عرض کرد: خداوندا! نشانه های اینها چیست؟ فرمود: | عرض کرد: خداوندا! نشانه های اینها چیست؟ فرمود: | ||
خط ۲۶۷: | خط ۲۶۷: | ||
فرمود: مردم محشور میشوند و در حساب آنها مناقشه و دقّت میشود ولی آنان از این امر در امان هستند | فرمود: مردم محشور میشوند و در حساب آنها مناقشه و دقّت میشود ولی آنان از این امر در امان هستند | ||
کمترین چیزی که به زاهدان میدهم آن است که | کمترین چیزی که به زاهدان میدهم آن است که: | ||
و میان جمال خودم و آنان پردهای قرار نمیدهم | * کلیدهای بهشت را عطایشان میکنم تا از هر دری که خواستند وارد بهشت شوند | ||
* و میان جمال خودم و آنان پردهای قرار نمیدهم | |||
* لذّتهای گوناگون گفتگوی با خودم را به آنان میچشانم | |||
* و آنها را در جایگاه صادقان مینشانم | |||
* و کارهای دنیا و رنجهایی را که کشیدهاند به یادشان میآورم | |||
* و چهار در به رویشان میگشایم؛ | |||
# از یک در هدایای من به آنها میرسد؛ | |||
# از در دیگر به من هرگونه که بخواهند و بدون هر مانعی نگاه میکنند؛ | |||
# و از یک در به آتش دوزخ و ظالمانی که عذاب میشوند مینگرند؛ | |||
# و از در دیگر نیز دختران نوجوان و حورالعین (زنان فراخ چشم) بر آنان وارد میشوند. | |||
<big>اوصاف زاهدان</big> | <big>اوصاف زاهدان</big> | ||
فَقالَ: یا رَبِّ! مَنْ هؤُلاءِ الزّاهِدُونَ الَّذِینَ وَصَفْتَهُمْ؟ قالَ: اَلزّاهِدُ هُوَ الَّذِی لَیْسَ لَهُ بَیْتٌ یَخْرَبُ فَیَغْتَمَّ لِخَرابِهِ وَلا لَهُ وَلَدٌ یَمُوتُ فَیَحْزُنَ لِمَوْتِهِ وَلا لَهُ شَیْءٌ یَذْهَبُ فَیَحْزُنَ لِذِهابِهِ وَلا یَعْرِفُهُ إنْسانٌ لِیَشْغَلَهُ عَنِ اللهِ طَرْفَهَ عَیْن وَلا لَهُ ثَوْبٌ لَیِّنٌ <big>یا أحْمَدُ!</big> إنَّ وُجُوهَ الزّاهِدِینَ مُصْفَرَّهٌ مِنْ تَعَبِ اللَّیْلِ وَصَوْمِ النَّهارِ وَألسِنَتَهُمْ کَلالٌ مِنْ ذِکْرِ اللهِ تَعالی قُلُوبُهُمْ فِی صُدُورِهِمْ مَطْعُونَهٌ مِنْ کَثْرَهِ صَمْتِهِمْ قَدْ أعْطَوُا الَْمجهُودَ مِنْ أنْفُسِهِمْ لا مِنْ خَوْفِ نار وَلا مِنْ شَوْقِ جَنَّه وَلکِنْ یَنْظُرُونَ فِی مَلَکُوتِ السَّماواتِ وَالاْرْضِ فَیَعْلَمُونَ أنَّ اللهَ سُبْحانَهُ أهْلٌ لِلْعِبادِه | فَقالَ: یا رَبِّ! مَنْ هؤُلاءِ الزّاهِدُونَ الَّذِینَ وَصَفْتَهُمْ؟ قالَ: اَلزّاهِدُ هُوَ الَّذِی لَیْسَ لَهُ بَیْتٌ یَخْرَبُ فَیَغْتَمَّ لِخَرابِهِ وَلا لَهُ وَلَدٌ یَمُوتُ فَیَحْزُنَ لِمَوْتِهِ وَلا لَهُ شَیْءٌ یَذْهَبُ فَیَحْزُنَ لِذِهابِهِ وَلا یَعْرِفُهُ إنْسانٌ لِیَشْغَلَهُ عَنِ اللهِ طَرْفَهَ عَیْن وَلا لَهُ ثَوْبٌ لَیِّنٌ <big>یا أحْمَدُ!</big> إنَّ وُجُوهَ الزّاهِدِینَ مُصْفَرَّهٌ مِنْ تَعَبِ اللَّیْلِ وَصَوْمِ النَّهارِ وَألسِنَتَهُمْ کَلالٌ مِنْ ذِکْرِ اللهِ تَعالی قُلُوبُهُمْ فِی صُدُورِهِمْ مَطْعُونَهٌ مِنْ کَثْرَهِ صَمْتِهِمْ قَدْ أعْطَوُا الَْمجهُودَ مِنْ أنْفُسِهِمْ لا مِنْ خَوْفِ نار وَلا مِنْ شَوْقِ جَنَّه وَلکِنْ یَنْظُرُونَ فِی مَلَکُوتِ السَّماواتِ وَالاْرْضِ فَیَعْلَمُونَ أنَّ اللهَ سُبْحانَهُ أهْلٌ لِلْعِبادِه | ||
پیامبر اکرم (صلیالله علیه وآله وسلّم) عرض کرد: خداوندا! این زاهدان که توصیفشان کردی چه کسانی هستند؟ فرمود: زاهد آن کسی است که خانه ای ندارد که اگر خراب شد، غم بخورد؛ فرزندی ندارد که اگر مُرد، محزون شود؛ و هیچ چیز ندارد که اگر از دست رفت، غصه | پیامبر اکرم (صلیالله علیه وآله وسلّم) عرض کرد: خداوندا! این زاهدان که توصیفشان کردی چه کسانی هستند؟ | ||
فرمود: زاهد آن کسی است که: | |||
* خانه ای ندارد که اگر خراب شد، غم بخورد؛ | |||
* فرزندی ندارد که اگر مُرد، محزون شود؛ | |||
* و هیچ چیز ندارد که اگر از دست رفت، غصه بخورد؛ | |||
* و هیچکس را نمیشناسد که او را لحظه ای از یاد خدا غافل کند؛ | |||
* غذای اضافی ندارد که از او بطلبند و لباس نرم نمیپوشد. | |||
<big>ای احمد!</big> چهره اهل زهد، از شب زنده داری و روزه، زرد و زبان آنها از شدّت ذکر خداوند، خسته شده است | <big>ای احمد!</big> چهره اهل زهد، از شب زنده داری و روزه، زرد و زبان آنها از شدّت ذکر خداوند، خسته شده است. | ||
قلبهاشان در سینه هایشان، از مداومت سکوت، مجروح شده است | قلبهاشان در سینه هایشان، از مداومت سکوت، مجروح شده است. | ||
آنان هرچه در توان دارند (در عبادت) کوشش میکنند ولی نه به خاطر ترس از جهنم یا شوق بهشت، بلکه در ملکوت آسمان و زمین مینگرند و مییابند که خداوند سبحان شایسته عبادت است | آنان هرچه در توان دارند (در عبادت) کوشش میکنند ولی نه به خاطر ترس از جهنم یا شوق بهشت، بلکه در ملکوت آسمان و زمین مینگرند و مییابند که خداوند سبحان شایسته عبادت است. | ||
<big>زاهدان امّت پیامبر و بنی اسرائیل</big> | <big>زاهدان امّت پیامبر و بنی اسرائیل</big> | ||
خط ۲۹۴: | خط ۳۱۱: | ||
پیامبر(صلیالله علیه وآله وسلّم) عرض کرد: خداوندا! آیا زاهدان امّت من بیشترند یا زُهّاد بنی اسرائیل؟ فرمود: مقدار زاهدان بنی اسرائیل در مقام مقایسه با زُهّاد امّت تو، به اندازه یک موی سیاه در بدن یک گاو سفید است | پیامبر(صلیالله علیه وآله وسلّم) عرض کرد: خداوندا! آیا زاهدان امّت من بیشترند یا زُهّاد بنی اسرائیل؟ فرمود: مقدار زاهدان بنی اسرائیل در مقام مقایسه با زُهّاد امّت تو، به اندازه یک موی سیاه در بدن یک گاو سفید است | ||
عرض کرد: چگونه چنین است در حالی که تعداد بنی اسرائیل بیشتر از تعداد امّت من است؟ فرمود: چون آنها پس از یقین، شک کردند و بعد از اقرار به حقیقت، آن را انکار کردند | عرض کرد: چگونه چنین است در حالی که تعداد بنی اسرائیل بیشتر از تعداد امّت من است؟ فرمود: چون آنها پس از یقین، شک کردند و بعد از اقرار به حقیقت، آن را انکار کردند. | ||
پیامبر اکرم (صلیالله علیه وآله وسلّم) فرمودند: من | پیامبر اکرم (صلیالله علیه وآله وسلّم) فرمودند: من شکر و حمد خدای تعالی را بجا آوردم و دعا کردم که خداوند آنها را حفظ و رحمت فرماید و سایر خیرات را بر آنان نازل کند. | ||
<big>تشبیه تقوا</big> | <big>تشبیه تقوا</big> | ||
خط ۳۱۶: | خط ۳۳۳: | ||
<big>ای احمد!</big> تقوا، زینت مؤمن و پایه و ستون دین است | <big>ای احمد!</big> تقوا، زینت مؤمن و پایه و ستون دین است | ||
تقوا، چونان کشتی است؛ همان گونه که از دریا جز با کشتی نمیتوان نجات یافت زاهدان نیز جز با تقوا نمیتوانند نجات یابند | تقوا، چونان کشتی است؛ همان گونه که از دریا جز با کشتی نمیتوان نجات یافت زاهدان نیز جز با تقوا نمیتوانند نجات یابند. | ||
<big>ای احمد!</big> هیچکس نیست که مرا عبادت کند و در مقابل من خشوع کند مگر آنکه همه چیز در برابر او خاشع شود | <big>ای احمد!</big> هیچکس نیست که مرا عبادت کند و در مقابل من خشوع کند مگر آنکه همه چیز در برابر او خاشع شود. | ||
<big>ای احمد!</big> تقوا درهای عبادت را به روی بنده میگشاید؛ در نتیجه، بنده، نزد خلق گرامی میشود و به وسیله آن به قرب خدای عزّوجلّ میرسد | <big>ای احمد!</big> تقوا درهای عبادت را به روی بنده میگشاید؛ در نتیجه، بنده، نزد خلق گرامی میشود و به وسیله آن به قرب خدای عزّوجلّ میرسد. | ||
<big>ارزش سکوت</big><br><big>یا أحْمَدُ!</big> عَلَیْکَ بِالصَّمْتِ فَإنَّ أعْمَرَ مَجْلِس قُلُوبُ الصّالِحِینَ وَالصّامِتِینَ وَإنَّ أخْرَبَ مَجْلِس قُلُوبُ المُتَکَلِّمِینَ بِما لا یَعْنِیهِمْ | <big>ارزش سکوت</big><br><big>یا أحْمَدُ!</big> عَلَیْکَ بِالصَّمْتِ فَإنَّ أعْمَرَ مَجْلِس قُلُوبُ الصّالِحِینَ وَالصّامِتِینَ وَإنَّ أخْرَبَ مَجْلِس قُلُوبُ المُتَکَلِّمِینَ بِما لا یَعْنِیهِمْ | ||
ای احمد! بر تو باد سکوت و کم حرفی؛ چرا که آبادترین مجلس و محفل، قلبهای صالحان و ساکنان و ساکتان و خرابترین مجلس و محفل، قلبهای بیهوده گویان است | ای احمد! بر تو باد سکوت و کم حرفی؛ چرا که آبادترین مجلس و محفل، قلبهای صالحان و ساکنان و ساکتان و خرابترین مجلس و محفل، قلبهای بیهوده گویان است. | ||
<big>اجزای عبادت و آثار روزه</big> | <big>اجزای عبادت و آثار روزه</big> | ||
خط ۳۳۶: | خط ۳۵۳: | ||
قالَ: یا رَبِّ! وَما مِیراثُ الصَّوْمِ؟ قال: اَلصَّوْمُ یُورِثُ الْحِکْمَهَ، وَالْحِکْمَهُ تُورِثُ الْمَعْرِفَهَ، وَالْمَعْرِفَهُ تُورِثُ الْیَقِینَ، فَإذَا اسْتَیْقَنَ الْعَبْدُ لا یُبالِی کَیْفَ أصْبَحَ بِعُسْر أمْ بِیُسْر | قالَ: یا رَبِّ! وَما مِیراثُ الصَّوْمِ؟ قال: اَلصَّوْمُ یُورِثُ الْحِکْمَهَ، وَالْحِکْمَهُ تُورِثُ الْمَعْرِفَهَ، وَالْمَعْرِفَهُ تُورِثُ الْیَقِینَ، فَإذَا اسْتَیْقَنَ الْعَبْدُ لا یُبالِی کَیْفَ أصْبَحَ بِعُسْر أمْ بِیُسْر | ||
<big>ای احمد!</big> عبادت، ده بخش است، نُه بخش آن دنبال کسب حلال بودن است پس اگر خوردنی و آشامیدنی خود را از راه حلال تهیّه کردی در حفظ و حمایت من خواهی بود | <big>ای احمد!</big> عبادت، ده بخش است، نُه بخش آن دنبال کسب حلال بودن است پس اگر خوردنی و آشامیدنی خود را از راه حلال تهیّه کردی در حفظ و حمایت من خواهی بود. | ||
پیامبر(صلیالله علیه وآله وسلّم) پرسید: خداوندا! برترین و اولین عبادت چیست؟ | |||
فرمود: آغاز عبادت، روزه و سکوت است. | |||
عرض کرد: پروردگارا! اثر روزه چیست؟ | |||
فرمود: روزه باعث پدید آمدن حکمت است و حکمت موجب شناخت و شناخت موجب یقین است، پس هرگاه که بنده به مقام یقین رسید، در بند سختی یا آسانی زندگی نیست. | |||
<big>توصیف بنده در وقت مرگ و پس از آن</big> | <big>توصیف بنده در وقت مرگ و پس از آن</big> | ||
خط ۳۷۴: | خط ۳۹۵: | ||
فَقالَ اللهُ عَزَّ وَجَلَّ: وَعِزَّتِی وَجَلالِی لا أَحْجُبُ بَیْنِی وَبَیْنَکَ فِی وَقْت مِنَ الاْوْقاتِ، کَذلِکَ أفْعَلُ بِأَحِبّائِی | فَقالَ اللهُ عَزَّ وَجَلَّ: وَعِزَّتِی وَجَلالِی لا أَحْجُبُ بَیْنِی وَبَیْنَکَ فِی وَقْت مِنَ الاْوْقاتِ، کَذلِکَ أفْعَلُ بِأَحِبّائِی | ||
وقتی که بنده من در حال سکرات مرگ باشد، فرشتگان بالای سر او میایستند در حالی که به دست هر کدام از آنها جامی از آب کوثر و جامی از شراب بهشتی است، به روح او مینوشانند تا سکرات موت و سختی آن از بین برود، و او را به بشارتی بزرگ مژده میدهند و میگویند: خوش آمدی و مقدمت مبارک باد! تو بر خدای عزیز، کریم، حبیب و نزدیک وارد میشوی | وقتی که بنده من در حال سکرات مرگ باشد، فرشتگان بالای سر او میایستند در حالی که به دست هر کدام از آنها جامی از آب کوثر و جامی از شراب بهشتی است، به روح او مینوشانند تا سکرات موت و سختی آن از بین برود، و او را به بشارتی بزرگ مژده میدهند و میگویند: خوش آمدی و مقدمت مبارک باد! تو بر خدای عزیز، کریم، حبیب و نزدیک وارد میشوی. | ||
پس روح او از جوار فرشتگان پرواز میکند و به پیشگاه پرودگار در کمتر از یک چشم به هم زدن صعود میکند و دیگر بین او و بین پروردگار، پرده و حجابی نیست، خداوند مشتاق دیدار اوست و او را لب چشمه ای در کنار عرش مینشاند | پس روح او از جوار فرشتگان پرواز میکند و به پیشگاه پرودگار در کمتر از یک چشم به هم زدن صعود میکند و دیگر بین او و بین پروردگار، پرده و حجابی نیست، خداوند مشتاق دیدار اوست و او را لب چشمه ای در کنار عرش مینشاند. | ||
سپس به او میگوید: دنیا را چگونه رها کردی؟ جواب میدهد: خدایا! به عزّت و جلالت که من نسبت به دنیا شناختی ندارم | سپس به او میگوید: دنیا را چگونه رها کردی؟ جواب میدهد: خدایا! به عزّت و جلالت که من نسبت به دنیا شناختی ندارم | ||
من از آغاز تولّد از تو اندیشناک بودم | من از آغاز تولّد از تو اندیشناک بودم. | ||
خداوند میفرماید: راست گفتی ای بنده من | خداوند میفرماید: راست گفتی ای بنده من! | ||
تو جسمت در دنیا، ولی روحت با من | * تو جسمت در دنیا، ولی روحت با من بود؛ | ||
* همه اسرار و کارهای آشکار تو در نظر من بود؛ | |||
* هرچه میخواهی درخواست کن تا به تو بدهم، تمنّا کن تا برآورده سازم؛ | |||
* این بهشت من برای تو مباح است پس در آن پر و بال بگشا؛ | |||
* و این جوار من است پس در آن ساکن شو. | |||
همه | پس روح عرض میکند: خداوندا! تو بودی که خودت را به من شناساندی، پس من از همه خلایق به وسیله این معرفت و شناخت بی نیاز شدم. قسم به عزّت و جلالت که اگر رضایت تو در آن باشد که قطعه قطعه شوم و هفتاد بار به فجیع ترین صورت کشته شوم؛ رضای تو برای من پسندیده است. | ||
خداوندا! من چگونه به خود مغرور باشم، در حالی که: | |||
* اگر تو مرا گرامی نداری، ذلیلم اگر تو مرا یاری نفرمایی، مغلوب و شکست خوردهام؛ | |||
* اگر تو مرا تقویت نکنی، ضعیف و ناتوانم؛ | |||
* اگر مرا با یاد خودت زنده نگردانی مُردهام؛ | |||
* و اگر پرده پوشی تو نبود، اوّلین باری که من گناه کردم، رسوا میشدم؛ | |||
* خداوندا! چگونه رضایت تو را طلب نکنم در حالی که عقل مرا کامل کردی تا تو را بشناسم و حق را از باطل و امر را از نهی و علم را از جهل و نور را از ظلمت تشخیص بدهم. | |||
اگر تو مرا تقویت نکنی، ضعیف و | |||
اگر مرا با یاد خودت زنده نگردانی | |||
خداوندا! چگونه رضایت تو را طلب نکنم در حالی که عقل مرا کامل کردی تا تو را بشناسم و حق را از باطل و امر را از نهی و علم را از جهل و نور را از ظلمت تشخیص بدهم | |||
آنگاه خدای عزّوجلّ میفرماید: قسم به عزت و جلالم که بین تو و خود هیچ پرده و مانعی در هیچ زمانی ایجاد نمیکنم | آنگاه خدای عزّوجلّ میفرماید: قسم به عزت و جلالم که بین تو و خود هیچ پرده و مانعی در هیچ زمانی ایجاد نمیکنم | ||
اینگونه با دوستانم رفتار میکنم | اینگونه با دوستانم رفتار میکنم. | ||
<big>حیات گوارا و جاوید</big><br><big>یا أَحْمَدُ!</big> هَلْ تَدْرِی أیُّ عَیْش أهْنَأُ وَأیُّ حَیاه أبْقی؟ قالَ: اَللّهُمَّ! لا | <big>حیات گوارا و جاوید</big><br><big>یا أَحْمَدُ!</big> هَلْ تَدْرِی أیُّ عَیْش أهْنَأُ وَأیُّ حَیاه أبْقی؟ قالَ: اَللّهُمَّ! لا | ||
خط ۵۱۰: | خط ۵۲۵: | ||
<big>ای احمد!</big> آیا میدانی که چرا تو را بر سایر پیامبران برتری و فضیلت دادم؟ عرض کرد: خیر، نمیدانم ای خدای من | <big>ای احمد!</big> آیا میدانی که چرا تو را بر سایر پیامبران برتری و فضیلت دادم؟ عرض کرد: خیر، نمیدانم ای خدای من | ||
فرمود: بواسطه یقین و خوش اخلاقی و سخاوت و مهربانی با مردم | فرمود: بواسطه یقین و خوش اخلاقی و سخاوت و مهربانی با مردم و همچنین برگزیدگان و اوتاد زمین هم که اوتاد زمین شدند به خاطر همین صفات و ویژگیهاست. | ||
و همچنین برگزیدگان و اوتاد زمین هم که اوتاد زمین شدند به خاطر همین صفات و ویژگیهاست | |||
<big>آثار کم خوری و کم حرفی</big><br><big>یا أحْمَدُ!</big> إنَّ الْعَبْدَ إذا جاعَ بَطْنُهُ وَحَفِظَ لِسانَهُ عَلَّمْتُهُ الْحِکْمَهَ | <big>آثار کم خوری و کم حرفی</big><br><big>یا أحْمَدُ!</big> إنَّ الْعَبْدَ إذا جاعَ بَطْنُهُ وَحَفِظَ لِسانَهُ عَلَّمْتُهُ الْحِکْمَهَ | ||
خط ۵۲۰: | خط ۵۳۳: | ||
فَأوَّلُ ما أُبَصِّرُهُ عُیُوبَ نَفْسِهِ حَتّی یَشْغَلَ بِها عَنْ عُیُوبِ غَیْرِهِ وَأُبَصِّرُهُ دَقائِقَ الْعِلْمِ حَتّی لا یَدْخُلَ عَلَیْهِ الشَّیْطانُ | فَأوَّلُ ما أُبَصِّرُهُ عُیُوبَ نَفْسِهِ حَتّی یَشْغَلَ بِها عَنْ عُیُوبِ غَیْرِهِ وَأُبَصِّرُهُ دَقائِقَ الْعِلْمِ حَتّی لا یَدْخُلَ عَلَیْهِ الشَّیْطانُ | ||
<big>ای احمد!</big> وقتی که بنده شکمش گرسنه و زبانش از گفتار محفوظ باشد به او حکمت | <big>ای احمد!</big> وقتی که بنده شکمش گرسنه و زبانش از گفتار محفوظ باشد به او حکمت میآموزم، پس اگر این انسان کافر باشد این حکمت به ضرر او و حجّتی علیه خود او خواهد بود، ولی اگر مؤمن باشد حکمت او نور و برهان و شفا و رحمت است. | ||
پس آنچه را که تاکنون نمیدانسته، اکنون میداند و آنچه را که تاکنون نمیدیده، اکنون میبیند | پس آنچه را که تاکنون نمیدانسته، اکنون میداند و آنچه را که تاکنون نمیدیده، اکنون میبیند. | ||
پس نخستین چیزی را که | پس نخستین چیزی را که میبیند، عیوب خویش است قبل از آن که به عیب دیگران بپردازد، و ریزه کاریها و دقائق علمی را به او مینمایانم، تا شیطنت در قلب و فکر و اندیشه او وارد نگردد. | ||
<big>لزوم حفظ زبان</big><br><big>یا أحْمَدُ!</big> لَیْسَ شَیْءٌ مِنَ الْعِبادَهِ أَحَبَّ إلَیَّ مِنَ الصَّمْتِ وَالصَّوْمِ | <big>لزوم حفظ زبان</big><br><big>یا أحْمَدُ!</big> لَیْسَ شَیْءٌ مِنَ الْعِبادَهِ أَحَبَّ إلَیَّ مِنَ الصَّمْتِ وَالصَّوْمِ | ||
خط ۵۳۰: | خط ۵۴۳: | ||
فَمَنْ صامَ وَلَمْ یَحْفَظْ لِسانَهُ کانَ کَمَنْ قامَ وَلَمْ یَقْرَأْ فِی صَلاتِهِ فَأُعْطِیهِ أجْرَ الْقِیامِ وَلَمْ أُعْطِهِ أجْرَ الْعابِدِینَ | فَمَنْ صامَ وَلَمْ یَحْفَظْ لِسانَهُ کانَ کَمَنْ قامَ وَلَمْ یَقْرَأْ فِی صَلاتِهِ فَأُعْطِیهِ أجْرَ الْقِیامِ وَلَمْ أُعْطِهِ أجْرَ الْعابِدِینَ | ||
<big>ای احمد!</big> هیچ عبادتی نزد من از سکوت و روزه محبوبتر نیست | <big>ای احمد!</big> هیچ عبادتی نزد من از سکوت و روزه محبوبتر نیست. | ||
پس هر کس که روزه بگیرد و زبان خود را حفظ نکند مثل کسی است که به نماز | پس هر کس که روزه بگیرد و زبان خود را حفظ نکند مثل کسی است که به نماز بایستد، ولی چیزی نخواند | ||
پس به چنین نمازگزاری فقط پاداش بپاخاستن او را | پس به چنین نمازگزاری فقط پاداش بپاخاستن او را میدهم، ولی پاداش عبادت کنندگان را به وی نخواهم داد. | ||
<big>اوصاف عابدان<br>یا أَحْمَدُ!</big> هَلْ تَدْرِی مَتی یَکُونُ لِیَ الْعَبْدُ عابِداً؟ قالَ: لا یا رَبِّ! قالَ: إذَا اجْتَمَعَ فِیهِ سَبْعُ خِصال | <big>اوصاف عابدان<br>یا أَحْمَدُ!</big> هَلْ تَدْرِی مَتی یَکُونُ لِیَ الْعَبْدُ عابِداً؟ قالَ: لا یا رَبِّ! قالَ: إذَا اجْتَمَعَ فِیهِ سَبْعُ خِصال | ||
خط ۵۴۲: | خط ۵۵۵: | ||
<big>ای احمد!</big> آیا میدانی که چه هنگام بنده من، بنده واقعی و عابد راستین محسوب میشود؟ عرض کرد: خیر ای پروردگار من | <big>ای احمد!</big> آیا میدانی که چه هنگام بنده من، بنده واقعی و عابد راستین محسوب میشود؟ عرض کرد: خیر ای پروردگار من | ||
فرمود: وقتی که هفت خصلت در او جمع گردد، شایسته این نام خواهد شد:<br> | فرمود: وقتی که هفت خصلت در او جمع گردد، شایسته این نام خواهد شد:<br>۱ - تقوایی که او را از محرّمات حفظ کند؛ | ||
۱ - تقوایی که او را از محرّمات حفظ | |||
۲ - سکوتی که او را از حرف بیهوده مهار | ۲ - سکوتی که او را از حرف بیهوده مهار کند؛ | ||
۳ - ترسی که هر روز به واسطه آن گریه اش افزون | ۳ - ترسی که هر روز به واسطه آن گریه اش افزون گردد؛ | ||
۴ - حیایی که در خلوت از من شرم | ۴ - حیایی که در خلوت از من شرم بنماید؛ | ||
۵ - خوردن به اندازه ای که رفع نیاز او | ۵ - خوردن به اندازه ای که رفع نیاز او شود؛ | ||
۶ - کینه نسبت به دنیا به جهت آن که من نسبت به آن کینه | ۶ - کینه نسبت به دنیا به جهت آن که من نسبت به آن کینه دارم؛ | ||
۷ - عشق به خوبان به دلیل آن که من به آنها عشق میورزم | ۷ - عشق به خوبان به دلیل آن که من به آنها عشق میورزم. | ||
<big>اوصاف عاشقان حق<br>یا أَحْمَدُ!</big> لَیْسَ کُلُّ مَنْ قالَ أُحِبُّ اللهَ أَحَبَّنِی حَتّی یَأْخُذَ قُوتاً وَیَلْبِسَ دُوناً وَیَنامَ سُجُوداً وَیُطِیلَ قِیاماً وَیَلْزِمَ صَمْتاً وَیَتَوَکَّلَ عَلَیَّ وَیَبْکِیَ کَثِیراً وَیَقِلَّ ضِحْکاً وَیُخالِفَ هَواهُ وَیَتَّخِذَ الْمَسْجِدَ بَیْتاً وَالْعِلْمَ صاحِباً وَالزُّهْدَ جَلِیساً وَالْعُلَماءَ أحِبّاءَ وَالْفُقَراءَ رُفَقاءَ وَیَطْلُبَ رِضایَ وَیَفِرَّ مِنَ الْعاصِینَ فِراراً وَیَشْغَلَ بِذِکْرِی اشْتِغالاً وَیُکْثِرَ التَّسْبِیحَ دائِماً وَیَکُونَ بِالْعَهْدِ صادِقاً وَبِالْوَعْدِ وافِیاً وَیَکُونَ قَلْبُهُ طاهِراً وَفِی الصَّلاهِ ذاکِیاً وَفِی الْفَرائِضِ مُجْتَهِداً وَفِیما عِنْدِی مِنَ الثَّوابِ راغِباً وَمِنْ عَذابِی راهِباً وَلاِحِبّائِی قَرِیباً وَجَلِیساً | <big>اوصاف عاشقان حق<br>یا أَحْمَدُ!</big> لَیْسَ کُلُّ مَنْ قالَ أُحِبُّ اللهَ أَحَبَّنِی حَتّی یَأْخُذَ قُوتاً وَیَلْبِسَ دُوناً وَیَنامَ سُجُوداً وَیُطِیلَ قِیاماً وَیَلْزِمَ صَمْتاً وَیَتَوَکَّلَ عَلَیَّ وَیَبْکِیَ کَثِیراً وَیَقِلَّ ضِحْکاً وَیُخالِفَ هَواهُ وَیَتَّخِذَ الْمَسْجِدَ بَیْتاً وَالْعِلْمَ صاحِباً وَالزُّهْدَ جَلِیساً وَالْعُلَماءَ أحِبّاءَ وَالْفُقَراءَ رُفَقاءَ وَیَطْلُبَ رِضایَ وَیَفِرَّ مِنَ الْعاصِینَ فِراراً وَیَشْغَلَ بِذِکْرِی اشْتِغالاً وَیُکْثِرَ التَّسْبِیحَ دائِماً وَیَکُونَ بِالْعَهْدِ صادِقاً وَبِالْوَعْدِ وافِیاً وَیَکُونَ قَلْبُهُ طاهِراً وَفِی الصَّلاهِ ذاکِیاً وَفِی الْفَرائِضِ مُجْتَهِداً وَفِیما عِنْدِی مِنَ الثَّوابِ راغِباً وَمِنْ عَذابِی راهِباً وَلاِحِبّائِی قَرِیباً وَجَلِیساً |