confirmed
۲٬۲۰۰
ویرایش
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
ابو داوود از حفص بن عمر نمری از شُعبه از حُرّ بن صیاح از عبد الرحمان بن اَخنَس، چنین نقل کرده است: | ابو داوود از حفص بن عمر نمری از شُعبه از حُرّ بن صیاح از عبد الرحمان بن اَخنَس، چنین نقل کرده است: | ||
سعید بن زید صحابی گفت: از پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) شنیدم که ده نفر، در بهشت اند: پیامبر، ابو بکر، عمر، عثمان، علی، طلحه، زبیر بن عَوّام، سعد بن مالک و عبد الرحمان بن عوف. اگر میخواستم، [نفر] دهم را نام میبُردم. از وی پرسیدند: چه کسی است؟ ساکت شد. چون دوباره پرسیدند، گفت: سعید بن زید<ref>ر .ک : ح ۸۳۲ (سنن أبی داود عن عبدالرحمن بن الأخنس) .</ref>. | سعید بن زید صحابی گفت: از پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) شنیدم که ده نفر، در بهشت اند: پیامبر، ابو بکر، عمر، عثمان، علی، طلحه، زبیر بن عَوّام، سعد بن مالک و عبد الرحمان بن عوف. اگر میخواستم، [نفر] دهم را نام میبُردم. از وی پرسیدند: چه کسی است؟ ساکت شد. چون دوباره پرسیدند، گفت: سعید بن زید<ref>ر .ک : ح ۸۳۲ (سنن أبی داود عن عبدالرحمن بن الأخنس) .</ref>. | ||
بیشتر طرق حدیث «عشره مبشّره» به سعید بن زید بن عمرو بن نفیل عدوى بازمیگردد که شش نفر از راویان از او نقل کردهاند:<br><big>1 ـ روایت عبدالله بن ظالم مازنى<ref>ر. ک : سنن أبی داوود : ج ۴ ص ۲۱۱ ح ۴۶۴۸ .</ref>.</big><br> | بیشتر طرق حدیث «عشره مبشّره» به سعید بن زید بن عمرو بن نفیل عدوى بازمیگردد که شش نفر از راویان از او نقل کردهاند:<br><big>1 ـ روایت عبدالله بن ظالم مازنى<ref>ر. ک : سنن أبی داوود : ج ۴ ص ۲۱۱ ح ۴۶۴۸ .</ref>.</big><br> | ||
عبد اللّه بن ظالم | عبد اللّه بن ظالم: نسائی و دار قطنی به صحیح نبودن این طریق تصریح کردهاند<ref>ر.ک : الضعفاء الکبیر : ج ۲ ص ۲۶7؛ ر . ک : فضائل الصحابة ، نسایی : ص ۲۸ ، العلل ، دارقطنی : ج ۴ ص ۴۰۹ .</ref>. | ||
نسائی و دار قطنی به صحیح نبودن این طریق تصریح کردهاند<ref>ر.ک : الضعفاء الکبیر : ج ۲ ص ۲۶7؛ ر . ک : فضائل الصحابة ، نسایی : ص ۲۸ ، العلل ، دارقطنی : ج ۴ ص ۴۰۹ .</ref>. | |||
این طریق به نظر بخاری و مسلم صحیح نیست، حاکم نیشابورى در «المستدرک على الصحیحین» میگوید: بخارى و مسلم به روایات عبدالله بن ظالم احتجاج نکردهاند<ref>المستدرک على الصحیحین، ج 3، ص 316و317.</ref>. ذهبى نیز در «تلخیص المستدرک» میگوید: بخارى عبدالله بن ظالم را یاد کرده و میگوید: حدیثش صحیح نیست<ref>المستدرک على الصحیحین، ج 3، ص 316و317.</ref>.<br> | این طریق به نظر بخاری و مسلم صحیح نیست، حاکم نیشابورى در «المستدرک على الصحیحین» میگوید: بخارى و مسلم به روایات عبدالله بن ظالم احتجاج نکردهاند<ref>المستدرک على الصحیحین، ج 3، ص 316و317.</ref>. ذهبى نیز در «تلخیص المستدرک» میگوید: بخارى عبدالله بن ظالم را یاد کرده و میگوید: حدیثش صحیح نیست<ref>المستدرک على الصحیحین، ج 3، ص 316و317.</ref>.<br>عقیلى حدیث او را صحیح دانسته، و ابن عدى از بخارى همین مطلب را نقل کرده است<ref>تهذیب التهذیب، ج 3، ص 176.</ref>. | ||
عقیلى حدیث او را صحیح دانسته، و ابن عدى از بخارى همین مطلب را نقل کرده است<ref>تهذیب التهذیب، ج 3، ص 176.</ref>. | |||
<big>2 ـ روایت عبدالرحمن بن أخنس<ref>ر. ک : همان ، ح ۸۰۴</ref> | <big>2 ـ روایت عبدالرحمن بن أخنس<ref>ر. ک : همان ، ح ۸۰۴</ref></big><br> | ||
ابن حجر از او به «مستور» تعبیر کرده<ref>تقریب التهذیب، ج 1، ص 472</ref> و سرخسى «مستور» را در ردیف فاسق و کافر و بیعقل و هواپرست قرار داده است، و گفته است که محمّد بن حسن شیبانى تصریح کرده بر این که خبر او همانند خبر فاسق است<ref>اصول سرخسى، ج 1، ص 370.</ref> درحالیکه درباره خبر صحیح شرط کردهاند که ناقل آن در عدالت مشهور باشد. | ابن حجر از او به «مستور» تعبیر کرده<ref>تقریب التهذیب، ج 1، ص 472</ref> و سرخسى «مستور» را در ردیف فاسق و کافر و بیعقل و هواپرست قرار داده است، و گفته است که محمّد بن حسن شیبانى تصریح کرده بر این که خبر او همانند خبر فاسق است<ref>اصول سرخسى، ج 1، ص 370.</ref> درحالیکه درباره خبر صحیح شرط کردهاند که ناقل آن در عدالت مشهور باشد. | ||
اشکال دیگرى که در این سند وجود دارد این که محمّد بن طلحة بن مصرف یامى کوفى در سند آن واقع شده که نسائى او را قوى ندانسته و ابن معین او را ضعیف معرفى کرده و ابن سعد میگوید: او داراى احادیث منکر است<ref>ر. ک : فتح المغیث : ص ۱۳۵ ـ ۱۴۵ و تهذیب التهذیب : ج ۵ ص ۱۴۴</ref> | اشکال دیگرى که در این سند وجود دارد این که محمّد بن طلحة بن مصرف یامى کوفى در سند آن واقع شده که نسائى او را قوى ندانسته و ابن معین او را ضعیف معرفى کرده و ابن سعد میگوید: او داراى احادیث منکر است<ref>ر. ک : فتح المغیث : ص ۱۳۵ ـ ۱۴۵ و تهذیب التهذیب : ج ۵ ص ۱۴۴</ref>.<br><big>3 ـ روایت حُمید بن عبدالرحمن بن عوف<ref>ر. ک : سنن الترمذی : ج ۵ ص ۶۴۷ ح ۳۷۴۷ .</ref></big><br> | ||
حدیث حُمید بن عبدالرحمن بن عوف از سعید بن زید از پسرش عبدالرحمن بن حمید نقل کرده، و او از عمر بن سعید بن شریح مدنى، و او از موسى بن یعقوب زمعى و او از محمّد بن اسماعیل بن ابى فدیک حدیث «عشره مبشره» را نقل کرده است.دو نفر از او روایت را نقل کردهاند که یکی به گزارش ابن حجر و ذهبی<ref>ر. ک : تهذیب التهذیب : ج ۳ ص ۴۴۸ و میزان الاعتدال : ج ۳ ص ۶۳۴ .</ref>و دیگری به تصریح نسایی <ref>ر. ک : الضعفاء و المتروکون : ص ۲۳۶ .</ref>، ضعیف شمرده شده است. | حدیث حُمید بن عبدالرحمن بن عوف از سعید بن زید از پسرش عبدالرحمن بن حمید نقل کرده، و او از عمر بن سعید بن شریح مدنى، و او از موسى بن یعقوب زمعى و او از محمّد بن اسماعیل بن ابى فدیک حدیث «عشره مبشره» را نقل کرده است.دو نفر از او روایت را نقل کردهاند که یکی به گزارش ابن حجر و ذهبی<ref>ر. ک : تهذیب التهذیب : ج ۳ ص ۴۴۸ و میزان الاعتدال : ج ۳ ص ۶۳۴ .</ref>و دیگری به تصریح نسایی <ref>ر. ک : الضعفاء و المتروکون : ص ۲۳۶ .</ref>، ضعیف شمرده شده است. | ||
در مورد حُمید بن عبدالرحمن که قبلا سخن به میان آمد.على بن مدینى، موسى بن یعقوب را ضعیف الحدیث و منکر الحدیث دانسته و نسائى او را غیر قوى معرفى کرده است <ref>تهذیب التهذیب، ج 5، ص 585.</ref> و ابن ابى فدیک را نیز ابن سعد غیر حجت معرفى کرده است<ref>تهذیب التهذیب، ج 5، ص 42.</ref>. | در مورد حُمید بن عبدالرحمن که قبلا سخن به میان آمد.على بن مدینى، موسى بن یعقوب را ضعیف الحدیث و منکر الحدیث دانسته و نسائى او را غیر قوى معرفى کرده است <ref>تهذیب التهذیب، ج 5، ص 585.</ref> و ابن ابى فدیک را نیز ابن سعد غیر حجت معرفى کرده است<ref>تهذیب التهذیب، ج 5، ص 42.</ref>. | ||
<big>4 ـ روایت ریاح بن حارث<ref>ر. ک : مسند ابن حنبل : ج ۱ ص ۳۹۷ ح ۱۶۲۹</ref> | <big>4 ـ روایت ریاح بن حارث<ref>ر. ک : مسند ابن حنبل : ج ۱ ص ۳۹۷ ح ۱۶۲۹</ref></big><br>روایت ریاح از سعید بن زید را به طور انفراد نوهاش صدقة بن مثنى بن ریاح نقل کرده است، و از صدقه، یحیى بن سعید قطان و عیسى بن یونس، و او از هشام بن عمار و عبدالواحد بن زیاد، و او از ابوکامل مظفّر بن مدرک این حدیث را نقل کردهاند. | ||
در مورد هشام بن عمار، ابوداوود میگوید: چهارصد حدیث مسند روایت کرده که هیچ یک اصل و اساسى ندارد<ref>تهذیب التهذیب، ج 6، ص 37.</ref> | در مورد هشام بن عمار، ابوداوود میگوید: چهارصد حدیث مسند روایت کرده که هیچ یک اصل و اساسى ندارد<ref>تهذیب التهذیب، ج 6، ص 37.</ref> | ||
و در مورد عبدالواحد بن زیاد عبدى بصرى، ذهبى در ترجمه او میگوید: یحیى و ابن حبّان او را چیزى بهحساب نیاورده و ذهبى درباره او میگوید: او داراى اوهامى است<ref>تذکرة الحفاظ، ج 1، ص 258.</ref>.<br><big>5 ـ روایت ابوالطفیل<ref>ر. ک : المعجم الأوسط : ج ۲ ص ۲۸۹ ح ۲۰۰۹ .</ref> | و در مورد عبدالواحد بن زیاد عبدى بصرى، ذهبى در ترجمه او میگوید: یحیى و ابن حبّان او را چیزى بهحساب نیاورده و ذهبى درباره او میگوید: او داراى اوهامى است<ref>تذکرة الحفاظ، ج 1، ص 258.</ref>.<br><big>5 ـ روایت ابوالطفیل<ref>ر. ک : المعجم الأوسط : ج ۲ ص ۲۸۹ ح ۲۰۰۹ .</ref></big><br>این طریق از منفردات روایت اوست<ref>ر . ک : المعجم الأوسط : ج ۲ ص ۲۸۹ ـ ۲۹۰ ح ۲۰۰۹ .</ref>. | ||
روایت ابوالطفیل عامر بن واثله از سعید بن زید منفرداً از ولید بن عبدالله بن جُمیع قرشى و فرزندش از او، و محمّد بن بکیر حضرمى نیز از ثابت این حدیث را نقل کرده است.روشن است که چنین سندی با ویژگیهای ذکر شده، حدیث را از حدّ واحد بودن و تردید در صدور آن، خارج نمیکند. | روایت ابوالطفیل عامر بن واثله از سعید بن زید منفرداً از ولید بن عبدالله بن جُمیع قرشى و فرزندش از او، و محمّد بن بکیر حضرمى نیز از ثابت این حدیث را نقل کرده است.روشن است که چنین سندی با ویژگیهای ذکر شده، حدیث را از حدّ واحد بودن و تردید در صدور آن، خارج نمیکند. | ||
اما ولید بن عبدالله; ابن حبّان او را در جمله ضعفا برشمرده و احتجاج به احادیث او را باطل دانسته است. و عقیلى میگوید: در حدیث او اضطراب است و حاکم نیشابورى میگوید: اگر مسلم حدیث او را تخریج نمیکرد، اولى بود و فرزندش ثابت از مجاهیل است و محمّد بن بکیر نیز به صاحب غرائب معرفى شده است<ref>تهذیب التهذیب، ج 6، ص 90.</ref>. روایات سعید بن زید غیر از آن که از حیث سند مشکل دارد از حیث متن نیز مضطرب است؛ زیرا در بعضى از سندها، ابوعبیدة بن جراح از جمله ده نفر شمرده شده و در برخى نیز به ابن مسعود بشارت داده شده است<ref>مستدرک حاکم، ج 3، ص 316.</ref> مضافاً به این که سعید بن زید در متن حدیث «عشره مبشره» آمده و لذا او در صدد تزکیه خودش و دیگران است، و این جاى اتهام است که چگونه شخصى خودش را تزکیه میکند و در جاى خود به اثبات رسیده که اگر کسى دیگرى را تزکیه کند درحالیکه آن شخص دیگر تزکیه کننده مزکّى است، تزکیه او در شریعت اسلام مورد قبول واقع نمیشود<ref>الافصاح فى الامامة، ص 71; تلخیص الشافى، ج 3، ص 241.</ref><br> | اما ولید بن عبدالله; ابن حبّان او را در جمله ضعفا برشمرده و احتجاج به احادیث او را باطل دانسته است. و عقیلى میگوید: در حدیث او اضطراب است و حاکم نیشابورى میگوید: اگر مسلم حدیث او را تخریج نمیکرد، اولى بود و فرزندش ثابت از مجاهیل است و محمّد بن بکیر نیز به صاحب غرائب معرفى شده است<ref>تهذیب التهذیب، ج 6، ص 90.</ref>. روایات سعید بن زید غیر از آن که از حیث سند مشکل دارد از حیث متن نیز مضطرب است؛ زیرا در بعضى از سندها، ابوعبیدة بن جراح از جمله ده نفر شمرده شده و در برخى نیز به ابن مسعود بشارت داده شده است<ref>مستدرک حاکم، ج 3، ص 316.</ref> مضافاً به این که سعید بن زید در متن حدیث «عشره مبشره» آمده و لذا او در صدد تزکیه خودش و دیگران است، و این جاى اتهام است که چگونه شخصى خودش را تزکیه میکند و در جاى خود به اثبات رسیده که اگر کسى دیگرى را تزکیه کند درحالیکه آن شخص دیگر تزکیه کننده مزکّى است، تزکیه او در شریعت اسلام مورد قبول واقع نمیشود<ref>الافصاح فى الامامة، ص 71; تلخیص الشافى، ج 3، ص 241.</ref>.<br> | ||
6- روایت زیاد بن علاقه <ref>ر. ک : المعجم الأوسط : ج ۴ ص ۳۳۹ ح ۴۳۷۴</ref><br> | 6- روایت زیاد بن علاقه <ref>ر. ک : المعجم الأوسط : ج ۴ ص ۳۳۹ ح ۴۳۷۴</ref><br> |